برخیز عزیزمن که بیامد برادرت
بوسم دو دست تو که فتاده زپیکرت
ساقی بلند شو و بیا سوی خیمه ها
پرکن برای اهل حرم باز ساغرت
رفتی به آب ولب نزده آمدی برون
بادا حلال تو یل من شیر مادرت
اصغرنخواهد آب شده ساکت وخموش
خواهد که خیمه آیی وگیریش در برت
برخیز وباز گیرعلم را به روی دوش
بی صاحب است بی تو، سپهدار،لشگرت
بشکسته شدکمر زحسینت به هجرتو
دلداریم بیامده غمدیده خواهرت
راحت خیال گشته عدو از نبود تو
باشد به فکر حمله وقتل برادرت
من در کنار پیکر تو گریه می کنم
کف می زند به خنده مرا خصم کافرت
قوت به زانوان حسین نیست تا برد
سوی حرم قامت سرو وصنوبرت
شاعر : اسماعیل تقوایی
♥ محجبه ♥
.. علوی