کانال تلگرام
آپارات
ارسال ایمیل
اینستاگرام
توییتر
وبلاگــی ها

بازاریابی

بازاریابی

💎 باور بازاریابی شما چیست؟

💎 باور بازاریابی شما چیست؟

توسط .. علوی در ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷

کارآفرینان توجه خاصی به اصول اولیه یا به عبارتی مکانیک بازاریابی دارند. آنها برای موفقیت در این عرصه کارگاه های مختلفی برگزار می کنند، کتاب های مرتبط را مطالعه می کنند و مشاورانی را استخدام می کنند تا بهترین راه انجام دادن کاری که می خواهند انجام دهند را پیدا کنند. البته تعداد بسیاری از این افراد پیش از مراجعه کردن به مشاور بازاریابی خود از سطح مناسبی از دانش بازاریابی برخوردار هستند. بلکه چیزی که در آن دچار کم و کاستی هستند در واقع تجربه و باور بازاریابی آنهاست.

آیا هیچ یک از باورهایی که در زیر به آنها اشاره شده است، برای شما آشنا هستند؟ اگر اینچنین است، احتمال به هدر رفتن یا از بین رفتن تلاش ها و فعالیت های بازاریابی شما زیاد است. در ادامه مقاله راهکارهایی هم در این رابطه عنوان شده است.

من نباید بازاریابی کنم

اگر در حوزه کاری خود متخصص باشید، به خودتان می گویید که مشتریان باید خودشان به من مراجعه کنند. بازاریابی برای کالاها و محصولات است، نه برای اشخاص حرفه ای مثل من و … . شما سالیان سال برای تخصص و تجربه خود آموزش دیده اید، چرا شخصی مثل شما باید وقت خودش را برای بازاریابی هدر دهد. این درک و برداشت عموما بین مشاورین و افراد حرفه ای عادی است، هر چند که برخی از آنها به آن اعتقادی ندارند. اما حقیقت این است که بازاریابی موفق بخشی از وظایف مالکیت یک کسب و کار است. اگر بازاریابی را شغل کثیف و بدی می دانید، به آن به عنوان پوشک هایی نگاه کنید که باید برای لذت بردن از پدر و مادر بودن خودتان عوض کنید. پس به جای تمرکز کردن بر چیزهایی که دوست ندارید، بازاریابی خود را مرتبط و وابسته به چشم انداز خود از یک کسب و کار موفق ببینید. موقع داشتن یک تماس تلفنی برنامه ریزی و هماهنگ نشده با مشتری به چک های پولی فکر کنید که در نتیجه فروش خود دریافت می کنید یا به قرارداد امضاء شده ای فکر کنید که پس از جلسه معرفی محصول در دست می گیرید. پیش از هر چیز یادآوری هایی را درقالب تصویر یا … بر روی میز خود از دلیل خود مبنی بر خویش فرما شدن قرار دهید. والدین کودک هرگز در زمان در آغوش گرفتن و لذت بردن از کودک یا تماشای تصاویر آن به پوشک های تعویض شده آن فکر نمی کنند.

من زمان کافی برای بازاریابی ندارم

تنها دو حالت وجود دارد که این دلیل شما برای انجام ندادن بازاریابی مصداق پیدا کند: مشغول انجام کارهای مربوط به مشتری قبلی خود باشید یا اینکه مسئولیت های مهم دیگری را داشته باشید که زمان شما را به خود اختصاص می دهند (کودک یا شغل دوم). باور اینکه پرداختن به مشتری قراردادی قبلی اهمیت بسیار زیادی برای شما داشته باشد، منطقی است؛ خصوصا اگر به ضرب العجل تحویل آن نزدیک شده باشید. اما اگر همیشه از این
سیاست پیروی می کنید، در چرخه ای از قحطی قرار می گیرید که در زمان پایان یافتن کارها دیگر مشتری جدیدی نخواهید داشت. اگر مسئولیت های شما مانع از فعالیت های بازاریابی شما می شود، به هر شکل باز هم هر هفته نیاز دارید که زمانی را بصورت حداقلی به آن اختصاص دهید. حتی اختصاص دو ساعت در هفته هم می تواند در صورت ادامه دار بودن آن بسیار موثر واقع می شود. تصور کنید که بیش از حد خوابیده اید (خواب مانده اید) و به یک قرار کاری نرسیده اید. ممکن است وعده صبحانه خود را حذف کنید، اما آیا خانه را بدون مسواک زدن دندان های خود ترک می‌کنید؟ البته که نه! اگر می خواهید در کسب و کار موفق باشید، فعالیت های بازاریابی شما هم اینچنین باید در شما خودکار و نهادینه شود.

فعالیت های بازاریابی من موثر واقع نمی شود

شکی نیست که بخشی از فعالیت های بازاریابی خود را اشتباه انجام دهید. ممکن است پیام‌های استفاده شده واضح نباشند یا تاکتیک ها و روش های اشتباهی را برای مخاطبین خود انتخاب کرده باشید. با این وجود من به این نتیجه رسیده ام که برای اغلب مالکان کسب و کار، این نیست که فعالیت های بازاریابی آنها اثربخشی ندارد، بلکه مشکل این است که تلاشی برای فعالیت های بازاریابی خود ندارند. اجازه دهید فرض کنیم که برای کسب و کار خود بطور متوسط نیاز به دو مشتری در ماه دارید. اگر بنا بر تجربه خود نیاز یک معرفی دقیق، پیشنهاد مکتوب یا مشاوره اولیه به سه مراجعه کنید تا از بین آنها یک مشتری جذب کنید، پس در هر ماه نیاز به 6 مورد از این معارفه ها دارید. حالا، با چند مشتری بالقوه باید تماس داشته باشید تا یکی از آنها برای جلسه معارفه شما ترغیب شود؟ شاید ده نفر، درست است؟ این یعنی برای دو مشتری جدید نیاز به 60 تماس تلفنی در هر ماه دارید. اگر این محاسبات را برای خودتان انجام دهید، خودتان به این نتیجه خواهید رسید که تنها مشکل موجود در رابطه با فعالیت بازاریابی خود نبود حجم کافی از فعالیت بازاریابی است.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

 

...
ادامه مطلب
🎯 بازاریابی Marketing چیست؟ ( تعریف بازاریابی )

🎯 بازاریابی Marketing چیست؟ ( تعریف بازاریابی )

توسط .. علوی در ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷

بازاریابی یا مارکتینگ عبارت است از یک استراتژی که توسط یک شرکت در جهت برقراری ارتباط با مشتری استفاده می‌شود. عملیات بازاریابی موجب آگهی مشتری از ویژگی‌های مختلف محصولات و خدمات می‌شود. برای جذب و جلب نظر مشتری به یک محصول یا خدمت در بازار هدف، شرکت‌ها از روش‌های خلاقانه و یا پیش‌تر بکار گرفته‌شده برای مواجه‌شدن با رقبا و حضور در عرصه بازار خود را آماده می‌نمایند.

تعریف بازاریابی از نگاه انجمن بازاریابی آمریکا (American Marketing Association (AMA

عبارت است از مجموعه ای از روش‌ها و فرآیندها در جهت برقرای ارتباط و انتقال وسیع پیشنهادات ارزشمند به مشتریان کالا و خدمات، ذینفعان و جامعه مدنظر.

 

تعریف بازاریابی از نگاه متخصصین :

  • هدف بازاریابی ، ایجاد فروش بیشتر است. Peter Drucker
  • کسب سود و حفظ مشتریان فوق‌العاده است. Jeffery J. Fox
  • هدف بازاریابی ایجاد و حفظ فروش بیشتر است.  Tom Asacker 
  • بازاریابی ، حلقه واسط بین مشتریان ، محصولات و برند است. Sam Decker
  • بازاریابی در مورد کمک به افراد در خرید محصول یا خدمت است. Jason Falls 
  • پیام‌ها یا عملیاتی که خود سبب ایجاد پیام‌ها و یا عملیاتی دیگر میشوند. Jay Baer
  • بازاریابی به معنای ارائه یک وعده بزرگ و ارائه چیزی بیش از آن است. Seth Godin
  • بازاریابی عبارت است از ایجاد رابطه پایدار بین مشتریان و محصولات . Jeremiah Owyang
  • بازاریابی به معنای برآورده ساختن نیازها و خواسته‌های مصرف کننده است. Andrew Cohen
  • بازاریابی فرایند ایجاد علاقه در مشتری نسبت به محصولات و خدمات شرکت است. Wikipedia
  • بازاریابی سبب میشود که محصولاتی فروخته شده و باز نگردند اما مصرف کنندگانشان برگردند. Steve Dawson
  • پیدا کردن فردی است که نیاز دارد شما را بشناسد، به شما علاقه داشته باشد و به شما اعتماد نماید. John Jantsch
  • فرایند پیش‌بینی ، مدیریت ، رضایت از محصولات موردتقاضا ، خدمات و ایده‌ها است. Wharton Business School
  • بازاریابی مسیری برای شاد کردن مشتری یا مصرف کننده بر اساس یک هدف از پیش تعیین شده است. Steve Dickstein 
  • بازاریابی عبارت است از فرایندی که یک شرکت از طریق مسیری سودآورانه می‌تواند نیاز مشتری را به درآمد تبدیل نماید. Mark Burgess
  • بازاریابی همان برندینگ ، انتخاب نام تجاری ، قیمت‌گذاری و پلی بین هزینه و درآمد ناشی از تبلیغات در رسانه‌هاست. بازاریابی همان فروش نیست. Gini Dietrich
  • بازاریابی به معنای برندسازی است . اینکه مردم را متقاعدسازی که محصولات/خدمات/ شرکت شما ، بهترین است و رابطه خود با مشتری را تضمین نمایید. Marjorie Clayman
  • بازاریابی امروز تمرکز بر مشتری نهایی دارد. شبکه‌های اجتماعی این امر را محقق ساخته است. بازارها یک ‌بار دیگر به حرف می‌آیند. بازاریابی در خصوص شناخت بازار و تولید محصول مناسب برای بازار هدف مناسب است. Sally Falkow
  • شامل تحقیقات بازار، انتخاب بازار هدف ، برقراری ارتباط ( تبلیغات ) و روابط عمومی است. بازاریابی برای فروش مانند شخم زدن برای کشاورز است. زیرا مشتری را برای شنیدن سخنان فروشنده ، آماده می‌سازد.Mary Ellen Bianco
  • بازاریابی اساسا در خصوص ارتباطات رو به بیرون است و هدفش ترویج اهداف شرکتی یک شرکت در حوزه خدمات قابل ارائه است. بازاریابی فرآیندی است که از طریق آن شرکت ها با هماهنگ کردن تمام اهداف ارتباطی (تبلیغات، بازاریابی، فروش و غیره)، به دنبال رسیدن به تمام اهداف سازمان هستند. Antoine Didienne
  • بازاریابی ، موجب خلق تجربه‌ای پایدار برای مشتری خواهد بود که در زمان تعامل آن مشتری با افراد و اشخاص دیگر ، با شوق و علاقه این تجربه را با دیگران به اشتراک خواهد گذاشت. Saul Colt
  • چند ده قبل به معنای ابزاری برای انتقال پیام ، برقراری رابطه ، نزدیک شدن به مخاطبین هدف در جهت انتقال ارزش و در نهایت فروش محصولات و خدمات است. اما با ظهور رسانه‌های دیجیتال ، به خصوص شبکه‌های اجتماعی و نوآوری‌های تکنولوژیک ، امروزه به معنای ایجاد رابطه عمیق و بامعنا با مشتری راغب و تبدیل آنان به مشتری بالفعل می‌باشد که محصول شما را خواهند خرید. با توجه به پیچیده شدن دنیای تجاری کنونی ، توانایی برقراری ارتباط با مشتری موجود و نیز هم‌زمان ، معرفی محصول به جغرافیایی جدید به عنوان یک فرصت خارق‌العاده ، وظیفه بازاریابی است . Julie Barile
  • بازاریابی به معنی ایجاد یک کانال ارتباطی دوسویه با مشتری برای آموزش و انتقال اطلاعات به مشتری است.البته گذشت زمان بسیار مهم است ، زیرا با گذشت زمان ، مشتری به فروشنده اعتماد می‌کند. با ایجاد اعتماد در پیرامون محصولات و خدمات است که فروش رخ می‌دهد. اگر مشتری اعتماد نماید به هوادار تبدیل می‌شود و سپس جزء اولین گروه مشتریانی خواهد بود که محصولات و خدمات جدید را سفارش می‌دهند و همواره به دنبال خرید مجدد خواهند بود. بازاریابی یک راه بسیار فوق‌العاده برای شناخت سلایق ، درک هیجانات و فرایند تصمیم‌گیری خرید مشتریان است.  Renee Blodgett
  • دکتر فیلیپ کاتلر می‌فرمایند که بازاریابی عبارت است از برآورده ساختن نیازهای مشتریان برای کسب یک سود مشخص. برای من بازاریابی به معنای معرفی مشخصات محصولات نیست. بازاریابان باید تجربه‌ای ۳۶۰ درجه برای مشتری ایجاد نمایند. برای مثال در دنیای شبکه‌های اجتماعی، نیازهای مشتریان در توییتر با نیاز مشتریان در شبکه اجتماعی طرفداران بازی‌های آنلاین متفاوت است. Toby Bloomberg
  • بازاریابی به معنای گفتن داستان برند است به‌نحوی‌که مشتریان ، شرکا ، سرمایه‌گذاران ، کارکنان و هر کسی دیگری که به شرکت شما علاقه دارد را جذب نماید. بازاریابی یک سناریو برای کمک به تصمیم گیری مشتریان برای خرید است. Jeff Cutler
  • بازاریابی هنگامی به خوبی انجام شده است که (الف) در استراتژی کسب‌وکار ، راه ورود ” ارزش قابل پیشنهاد به مشتری” در سند استراتژی بازاریابی و جایگاه برند دیده شده باشد. بازاریابی زمانی که به خوبی انجام نشده است (ب) یک لیست بی‌پایان از تبلیغات و ترفیعات فروش است که پایانی ندارد . بازاریابی در قرن بیست و یکم باید به طور وسیع ، اما نه به طور صددرصدی، قابل‌اندازه‌گیری و هدایت در مسیر اهداف شرکت باشد. هنگامی  که بازاریابی به صورت صحیح انجام می‌شود (الف) شامل اجزا منظم و دقیقی در خصوص تاکتیک‌ها و تکنیک‌هاست (ب) سیاست‌های فرهنگ‌ساز سازمانی را شامل خواهد شد. Matt Blumberg
  • بازاریابی عبارت است طراحی یک پیام مناسب برای انتقال به فرد مناسب . پیدا کردن فردی که ارتباط خاصی با محصول یا خدمت شما پیدا نموده یا خواهد نمود. بازاریابی می‌تواند به صورت یک رویداد ساده تعریف شود و یا تحت عنوان یک کمپین پیچیده جهانی چند میلیون دلار که ترکیبی از تبلیغات چاپی، دیجیتال، روابط عمومی، شبکه‌های اجتماعی باشد. برخی از بهترین نتایج بازاریابی از ناشی ساده‌ترین اقدامات است. ساده نگه‌داشتن استراتژی بازاریابی بهترین استراتژی است. Lisa Buyer
  • در راستای اهداف کسب‌وکار شرکت، بازاریابی با بهره‌گیری از منابع کمیاب به دنبال جذب مصرف‌کننده  و کسب درآمد است. بازاریابی فرآیند ارائه یک محصول یا خدمات به مشتریان نهایی و ارائه خدمات پس از خرید به آنان است. برای این منظور، استراتژی بازاریابی شامل اهداف کسب‌وکار، مشتریان هدف، استراتژی‌های بازاریابی، تاکتیک‌های بازاریابی و معیارهای مرتبط است. بازاریابی ، کل فرایند خرید مشتری که شامل تحقیق، تعامل، خرید، خدمات پس از خرید ( ازجمله پشتیبانی با محصولات مکمل و یا وجود شرایط باز پس دادن محصول) را پشتیبانی و مدیریت می‌نماید. Heidi Cohen
  • بازاریابی اثر کوچکی بر ارائه‌دهنده خدمات و اثر بزرگی بر مشتری دارد. درحالی‌که هم‌زمان ارائه‌دهنده خدمات به عنوان یک مشاور و منبع مورد اعتماد مشتری عمل می‌نماید. بازاریابی برنامه برای آموزش مشتریان و نزدیک شدن به آنان است که سعی دارد بر اساس نیاز آنان ، موجب رضایتشان شود. بازاریابی خوب یک خیابان دوطرفه است. بازاریابی خوب موجب درک نیاز مشتری و پاسخ صحیح به آن نیاز است. Shennandoah Diaz

 

استراتژی بازاریابی  و ذهن مشتری :

مشتری، محصولی که توسط شما عرضه می‌شود را خریداری نمی‌نماید، بلکه ارزش ایجادی توسط کالا را خریداری می‌نماید. برای درک چگونگی آن باید روانشناسی مصرف‌ کننده / شناخت رفتار مصرف کننده Consumer Behavior را به درستی درک نمایید.

 روزانه یک مشتری با صدها پیام بازاریابی مواجه است. چرا مشتری باید به همه آن‌ها توجه نماید ؟ توجه همه‌جانبه به این‌همه پیام چیزی جز آشوب ذهنی به همراه نخواهد داشت. در مقابل ، مشتریان اکثر پیام‌های را نادیده گرفته و فقط به مواردی که به خصوصیات شخصیتشان نزدیک باشد ، توجه می‌نمایند. مغز انسان برای نادیده گرفتن پیام‌هایی که به آن نیاز یا احتیاج ندارد، بسیار خوب عمل می‌نماید. این یک سیستم ضد اسپم ناخودآگاه در مغز انسان است.

شاید زمانی که کودک بودید و لغات جدیدی را می‌آموختید را به یاد بیاورید –  این لغات را همه‌جا می‌دیدید و به آن لغات حساس شده بودید – اما حالا همان لغات را همه‌جا می‌بینید و می‌شنوید و دیگر مانند قبل توجه شما را به خود جلب نمی‌نماید. این مثالی برای این است که ذهن ما چگونه خود را با محیط پیرامون تطبیق می‌دهد. لغات بسیاری هنوز وجود دارد که اصلا شاید تاکنون نشنیده باشید و بود و نبودشان برایتان نیز مهم نبوده است، اما هنگامی‌که نیازمند دانستن و بکارگیری این لغات هستید، توجه شما به آنان صدچندان می‌شود. حالا این لغات برای ذهنتان جادویی می‌شود. این دقیقا کاری است که پیام بازاریابی انجام می‌دهد.

 

خصوصیت استراتژی بازاریابی چیست ؟

سه جز اصلی وجود دارد : ۱- استراتژی  ۲- تاکتیک‌  ۳- تکنیک

استراتژی بازاریابی از تعداد زیادی از تاکتیک‌های عملیاتی و تکنیک‌های حرفه‌ای تشکیل‌شده است.

اگر استراتژی بازاریابی به خوبی تعریف شده باشد به راحتی می‌تواند نیازهای مشتری را از طریق هدف‌های قابل دستیابی ، برآورده سازد. و در حالی که اکثر شرکت‌ها در حال انجام فعالیت بازاریابی هستند، تنها تعداد اندکی از شرکت‌ها به دنبال فعالیت‌های برندسازی وفاداری مشتری از طریق تاکتیک‌های بازاریابی و تکنیک‌های بازاریابی است.

 

  • تاکتیک‌ بازارابی

مجموعه‌ای از روش‌های در نظر گرفته شده برای ترویج کالاها و خدمات یک کسب و کار با هدف افزایش فروش و حفظ موقعیت رقابتی محصول یا خدمت است. تاکتیک‌ بازاریابی اگر درست و مناسب باشند باید به صورت چشم‎گیری ، منجر به رضایت مشتری شوند. تاکتیکهای بازاریابی بر اساس منابع محدود و برای دستیابی به حداکثر اثربخشی باید تعریف شوند.

  • تکنیک بازاریابی

شیوه‌ها و حالت‌هایی هستند که تاکتیک‌های در نظر گرفته شده را قادر میسازد تا در مسیرهای متفاوتی به نتایج یکسان دست یابند. متخصص بازاریابی سعی خواهد نمود که به تاکتیک‌ها به عنوان گزینه های روی میز نگاه کرده و با توجه نیاز سازمان و محدودیت‌ها و ابزارهای در دسترس ، گزینه یا گزینه ‌های اصلی را انتخاب نماید. تکنیک‌های مختلف بازاریابی آنلاین و آفلاین وجود دارد. نمونه های عمده آنلاین عبارتند از نمایشگاه‌های تجاری، شبکه‌ها و تعاملات گفتاری شخصی. تکنیک‌های کلیدی آنلاین عبارتند از وب سایت شرکت، بهینه‌سازی برای موتور جستجو و وبینارها.

 

هدف از استراتژی بازاریابی چیست ؟

استراتژی بازاریابی عبارت است از فرایند برنامه‌ریزی ، توسعه و اجرای عملیاتی در جهت به دست آوردن یک مزیت رقابتی در بخش مشخص از بازار ( بازار نیش ). این فرایند برای تعیین نقشه اهداف شرکت و چگونگی دستیابی به آن‌ها ضروری است. هر شرکتی که نیاز دار تا بخشی از سهم بازار را به صورت مشخصی و با احتمال زیادی در اختیار داشته باشد، باید بیانیه ماموریت خود به صورت واضح تعریف نماید؛ تحقیقات بازار انجام دهد ، اهداف مشخصی را تعریف ، ایجاد ، پیاده‌سازی و ارزیابی نماید تا نیاز مشتری را به درستی درک و محصول مناسب را به وی تحویل دهد. قلب تمام هدف‌ها ، رضایت مشتری و تسلط بر بازار و رهبری بازار است. بنابراین برای خوشنودی و رضایت مشتری و پیشی گیری از رقبا ، باید سه فاز استراتژی بازاریابی با صورت کامل و دقیق انجام شود.

معرفی محبوب‌ترین انواع بازاریابی : 

 

بازاریابی سببی Affinity Marketing

آن را بازاریایی مشارکتی Partnership Marketing نیز خوانده می‌شود، این تکنیک سبب ایجاد یک رابطه عمیق بین برندهای مکمل می‌گردد، از سوی دیگر این استراتژی مشارکتی دارای منافع بر هر دو برند(شرکت) خواهد بود. هنگامی‌که یکی از شرکت‌ها در جهت کسب درآمد برای خود موجب خلق ارزش برای یک مشتری می‌شود، دیگر درحال ایجاد ارتباط با مشتریان جدید است.

بازاریابی اتحاد متقابل ( ائتلافی ) Alliance Marketing

دو یا چند شرکت که با یکدیگر بر سر منابع خویش ائتلاف نموده تا یک محصول یا خدمت ترویج نموده و به فروش برسانند. در این حالت، نه تنها سود بیشتری برای سهامداران خویش ایجاد مینمایند، بلکه سهم بازار خویش را نیز افزایش و تاثیری بیشتری بر بازار خواهند داشت.

 

بازاریابی تله‌ای / حمله گاز انبری Ambush Marketing

حضور در محل کمپین برندینگ یک شرکت، برای انجام تبلیغات در خصوص یک برند دیگر ، بدون پرداخت هیچ مبلغی به‌عنوان اسپانسر به شرکت برگزارکننده آن کمپین، که این امر موجب کاهش ارزش سرمایه‌گذاری بر آن کمپین ازنقطه‌نظر اسپانسرها می‌گردد. این نوع بازاریابی ( مارکتینگ ) در زمان کمپین‌های بین‌المللی بزرگ اتفاق می‌افتد. مانند کمپین‌های برندینگ در بازی‌های جام جهانی یا المپیک.

بازاریابی تله‌ای به دودسته تقسیم می‌گردد:

۱-  تله گذاری درنده :

  • با ادعاهای کلاهبردارانه ، خود را حامی رسمی آن کمپین اعلام می‌نمایند.

۲- تله گذاری مستقیم : 

  • برند تله گذار بدون اینکه در کمپین سرمایه‌گذاری کرده باشد، خود را بخشی از آن می‌داند اما سعی می‌نمایند اما ادعای علنی ندارد.

 

بازاریابی درخواست به اقدام Call to Action Marketing : CTA

بخشی از بازاریابی درون سیستمی است که در داخل وب‌سایت از طریق بنر، متن یا یک تصویر اتفاق می‌افتد، این ابزارها، تلاش می‌نمایند تا فرد را به کلیک بر روی آن ترغیب نموده وارد دالان ارتباط با سایت گردد که نهایتاً به یک فروشگاه آنلاین ختم شده و آن را به فروش تبدیل نماید.

بازاریابی محدود Close Range Marketing ) CRM )

این نوع بازاریابی را  بازاریابی از نوع نزدیک Proximity Marketing نیز میگویند. CRM از فنّاوری‌هایی نظیر Wi-Fi یا Bluetooth در جهت ترویج محصولات و خدمات در نزدیکی محل حضور مشتریان بهره می‌گیرد.

بازاریابی اَبری Cloud Marketing

در مورد بازاریابی در فضای وب است، جایی که تمام منابع و امکانات تحت شبکه آنلاین جابجا می‌گردد و مشارکت‌کنندگان در فرایند این نوع مارکتینگ قادر به توسعه، اصلاح، استفاده و یا به اشتراک‌گذاری آن هستند.

بازاریابی گروه اجتماعی Community Marketing

در خصوص برآوردن نیازها و احتیاجات مشتریان حاضر در یک گروه اجتماعی در یک منطقه جغرافیایی خاص است و با جذب مصرف‌کنندگان جدید از خارج آن گروه نیز مخالف است.

بازاریابی محتوا Content Marketing

این بازاریابی در مورد، تولید محتوا و انتشار محتوا در کانال‌ها و بسترهای متفاوت است . این محتوا در جهت ارائه اطلاعاتی در مورد خدمات و محصولات مشخص به مشتری بالقوه و تأثیرگذاری بر آن، بدون استفاده از هیاهوی سنتی فروش و فروشندگی است.

بازاریابی مفهوم Context Marketing

بازاریابی مفهومی به معنای انتقال محتوا به افراد مناسب، از کانال مناسب و در زمان مناسب است. تمرکز بر مشخصات محصول و خدمات نیست، بلکه تمرکز بر ایجاد رابطه و معرفی و تبیین یک سبک زندگی است.

بازاریابی رسانه متقاطع Cross-media Marketing

همان‌طور که از اسمش هویداست، استفاده از کانال‌های چندگانه نظیر ایمیل، نامه، صفحات وب و نظیر آن در جهت ارائه اطلاعات در خصوص محصولات و خدمات به مشتری در جریان ترویج متقابل Cross-promotion ، بکار گرفته می‌شود.

بازاریابی پایگاه داده Database Marketing

با به‌کارگیری اطلاعات موجود در پایگاه داده مرتبط با مشتریان موجود و یا مشتریان بالقوه در جهت سفارشی نمودن استراتژی ارتباط با مشتری و با به‌کارگیری آن استراتژی در هرگونه کانال در جهت ترویج محصول یا خدمت اتفاق می‌افتد.

بازاریابی دیجیتال Digital Marketing

با به‌کارگیری تجهیزات دیجیتال مثل تلفن همراه هوشمند، رایانه، تبلت و بیلبوردهای دیجیتال برای مطلع نمودن مشتریان و شرکای تجاری در مورد کالا و خدمات می‌پردازد. بازاریابی اینترنتی ، عنصر کلیدی در بازاریابی دیجیتال است.

بازاریابی مستقیم Direct Marketing

این اصطلاح اشاره به تکنیکی دارد که سازمان از طریق آن به‌صورت مستقیم با مشتری خویش ارتباط برقرار می‌نمایند، نظیر: نامه، ایمیل، اس.ام.اس، پوستر و سایر ابزارهای ترویجی.

بازاریابی متنوع Diversity Marketing

هدف از این نوع بازاریابی ، جلب نظر فرهنگ‌های گوناگون است. این فرهنگ‌ها دارای اعتقادات، باورها، انتظارات، سلایق و نیازهایی هستند که باید با در نظر گرفتن این عناوین، یک برنامه بازاریابی اختصاصی برای اثرگذاری بر این دسته از مشتریان هدف تبیین و پایه سازی گردد.

بازاریابی بشارتی Evangelism Marketing 

شبیه به بازاریابی دهان‌به‌دهان است. برای به‌کارگیری بازاریابی بشارتی ، شرکت می‌بایست میزان مشتریان حامی برند خویش را افزایش دهد، این به دین معناست که این مشتریان ویژگی‌های محصول یا خدمات را ترویج می‌دهند و سود شرکت را افزایش خواهند داد.

بازاریابی بدون عوض ؛ شبه رایگان Freebie Marketing

در این حالت، محصول را با قیمت بسیار ناچیز فروخته و یا کاملاً رایگان به مشتری ارائه می‌نمایند. هدف این بازاریابی ، فروش سایر تجهیزات تکمیل‌کننده این نوع محصولات یا خدمات در مراحل بعدی به همان مشتری است.

بازاریابی با نمونه رایگان Free Sample Marketing

شبیه به بازاریابی شبه رایگان نیست، زیرا صرف‌نظر از آنکه بر ارائه محصول رایگان تکیه دارد، اما این ارائه رایگان در جهت آشنایی مشتری با محصول است. شرکت امیدوار است تا با تأثیر مناسب بر مشتری، او را برای خرید در آینده ترغیب نماید.

بازاریابی چریکی یا بازاریابی پارتیزانی Guerrilla Marketing

تکنیک غیر قراردادی و ارزان‌قیمت که سعی دارد بر تصویر ذهنی مشتری اثر گذارد. بازاریابی چریکی در محلی اتفاق می‌افتد که جمعیت زیادی آن را دیده و سورپرایز شوند. بهترین مثال برای آن فلش موبز است (متخصص به‌کارگیری این روش بازاریابی شرکت ردبول است. ردبول از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ در حدود ۲۵۰ برنامه فلش موبز در ۵ قاره جهان برگزار نموده است.)

با توجه به هوشمندی خرید در عصر اطلاعات و جامعه پست‌مدرن امروزی، هر شرکتی که قصد موفقیت دارد می‌باید، ترکیبی از انواع بازاریابی را در برنامه بازاریابی خویش تبیین نموده باشد. همان‌طور که مطالعه نمودید ، با ظهور فن‌آوری‌های نوین و با هر جهش تکنولوژیک، به این نوع‌ها اضافه میگردد. حتی روندهای اجتماعی-اقتصادی بر ماهیت و ساختار بازار تأثیر خود را خواهند گذاشت.

 در فایل پیوست به معرفی ۱۴۶ نوع‌بازاریابی خواهیم پرداخت. 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
🎯 برند Brand چیست ؟ ( تعریف برند و تشریح اجزای اصلی برند )

🎯 برند Brand چیست ؟ ( تعریف برند و تشریح اجزای اصلی برند )

توسط .. علوی در ۲۸ فروردين ۱۳۹۷

برند چیست ؟

برند Brand مجموعه‌ای از ارتباطات احساسی و عملکردی است. برند قولی است که محصول با توجه به توقع مشتری به آن عمل می‌کند. برند توقع مشتری در مورد محصول را شکل می‌دهد.

برندها دارای علامت تجاری هستند که از استفاده شدنشان توسط دیگران جلوگیری کند. برند همان محصول نیست، توجه نمایید که برندها “چیزهایی هستند که مشتری می‌خرد” درحالی‌که محصولات “کالایی هستند که شرکت تولید می‌کند.”

یک برند اطلاعات مشخصی در مورد سازمان و محصولات ارائه می‌دهد که سبب تمایز آن در بازار می‌گردد. برند این اطمینان را می‌دهد که یک محصول یا خدمت، خاص و بی‌همتا است. یک برند قدرتمند وسیله‌ای برای آگاه ساختن مردم از این موضوع است که شرکت چه پیشنهاد‌ها و محصولاتی ارائه می‌کند. 

معنای برند برای مشتری :

  • تولیدکننده محصول

  • تفویض مسئولیت به تولیدکننده

  • ریسک کمتر

  • هزینه‌های جستجوی کمتر

  • نمادی از کیفیت

  • پیمان با تولیدکننده

  • وسیله‌ای نمادین

برند فرایند تصمیم‌گیری برای خرید از سوی مشتری را ساده می‌سازد. در گذر زمان مصرف‌کنندگان برندهایی را میابند که نیازهای آنان را پاسخ می‌گوید. اگر مصرف‌کنندگان در مورد یک برند اطلاعات کافی داشته باشند سریعا در مورد خرید تصمیم می‌گیرند و در زمان صرفه‌جویی می‌کنند. همچنین آنان هزینه جستجو برای محصول را نیز ذخیره می‌کنند. اگر مشتریان باور داشته باشند که یک برند می‌تواند نیازهای آنان را همچنان برآورده کند نسبت به آن وفادار و متعهد باقی می‌مانند. تازمانیکه مصرف‌کننده از مصرف محصول نفع دریافت می‌کند، به خرید از آن برند ادامه خواهند داد. برند همچنین نقش کلیدی در تعریف ویژگی‌های یک محصول برای مشتری را بازی  می‌کند.

معنای برند برای فروشنده :

  • مبنای مزیت رقابتی

  • روشی برای اهداء محصولات با پیوستگی خاص

  • روشی برای خریدوفروش آسان

  • روشی برای محافظت قانونی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد تولیدکننده

  • علامتی از کیفیت برای مشتریان راضی

  • وسیله‌ای برای سود مالی

به طور خلاصه برند یعنی قول فروشنده برای فراهم نمودن مستمر یک سری از ویژگی‌ها، منافع و خدمات برای مشتری. این یک نام تجاری ، علامت، واژه و نماد است که برای ایجاد تمایز در خدمات و محصول یک یا چند فروشنده در مقایسه با رقبا است. مک‌دونالد، مرسدس بنز، سنی، کوکاکولا، کینگ فیشر و غیره مثال‌هایی از برندهای معروف هستند.

مشتری، کارمندان، مدیریت و سهامداران که چهار عنصر مهم یک شرکت هستند توسط برند به هم متصل می‌شوند. برند چیزی نیست جز طبقه‌بندی خاطرات در ذهن مشتری. برند نشانگر ارزش، ایده‌ها و حتی شخصیت است. برند یک سری از ارتباطات و منافع عملکردی، احساسی و اخلاقی است که ذهن بازار هدف را پرکرده است. این ارتباطات چیزی نیستند جز تصاویر و نمادهایی که با برند و منافع برند مرتبط هستند. ازجمله صدای تولیدشده از محصولات نایک، صدای محصولات نوکیا و غیره. منافع مبنای تصمیم خرید هستند.

فرایند ایجاد یک برند از بین انواع برندها را برندسازی و عملیات پیرامون ان را برندینگ گویند که بر عهده مدیریت بازاریابی و مدیریت برند سازمان است.

تاریخچه علائم تجاری به نحوی تاریخچه‌برنـد نیز محسوب می‌شود بعلاوه اینکه در دوره‌های آخر سیر تکامل علائم تجاری ، مفاهیم بسیاری با علائم تجاری همراه شد و برنـد را شکل داد به گونه ­ای که علامت تجاری زیرمجموعه‌ای از برنـد محسوب می­شود.از ابتدای قرن بیستم شرکت­‌ها به مفاهیمی از قبیل شعار تبلیغاتی ، کاراکتر و صداهای مخصوص خود روی آوردند که خود بخشی از مفهوم برنـدینگ است. تولیدکننده‌­ها شروع به جستجوی راه­‌هایی کردند که به گونه‌­ای مصرف ­کنندگان را از نظر روان‌شناختی ، اجتماعی و نژادی با برنـدهایشان در ارتباط می ­ساخت. از آن به بعد ، تولیدکننده­‌ها متوجه شدند که باید به دنبال مفاهیمی همچون هویت‌برند و شخصیت‌برنـد باشند؛ مفاهیمی همچون جوانی. تفریحی. لوکس بودن و غیره. این امر. آغازی بر فعالیتی است که ما امروزه آن را به نام برنـدینگ می­شناسیم. به گونه­ ای که مشتریان محصول نمی­خرند بلکه تجربه‌برند را می­خرند و این همان ارزش‌برنـد است.

برندها چه کاری انجام میدهند؟

شاید فکر مینمایید : برندسازی به معنی تبلیغات است و یا برندسازی فقط بوسیله تبلیغات حاصل می شود. برندها چیزی بیش از کالا و ارزش کاربردی آن است که به مشتری وعده داده است.محترم شمردن برندی که بسیار محبوب شده است یک روش مرسوم در بسیاری از جوامع است. با پی بردن به قدرت برند در میان جامعه مشتریان وفادار، سازمان ها سعی دارند تا برند خود را تبدیل به یک برند با وجهه عالی و نفوذ بالا نمایند. بسیاری از برندهای موفق ، بسیاری از امور اجتماعی را حمایت نموده اند، در عین حال مسئولیت اجتماعی خود را نیز ترویج داده اند.

مثلا برای برندهای شناخته شده ترویج ورزش ، فرهنگ یا موسیقی و همچنین فعالیت های خیریه یا فعالیت های پژوهشی متداول است. ورزش و برندسازی یک مشارکت بسیار موفق است. نایک و ریبوک  بطور سنتی با حمایت از ورزش در سطح جهانی دیده شده اند. وقی شما برندها و ارتباطات آنها را بررسی می نمایید، درمیابید که برندها به معنای چیزهایی فراتر از فقط لوگو و تصویر ذهنی هستند. بدون شک تصویر ذهنی یکی از ویژگی های ذاتی نام تجاری است، اما برندها همچنین منتقل کننده ادراک مرتبط با تصویر ذهنی هستند.آنها دارای یک موقعیت مشخص همچنین ارزش و تصویر ذهنی در کنار داشتن شخصیت هستند.

با تحقیق بیشتر در مفهوم برندسازی در می یابیم که برندها شخصیت معینی را بوجود می آورند. برندها از شخصیت های شناخته شده به عنوان سفیران خود استفاده می نمایند. شخصیت و تصویر عمومی سفیر برند همواره به تصویر برند و محبوبیت آن کمک می نماید. امروزه هر محصول شخصی خواه عطر یا ساعت در ارتباط با یک شخصیت شناخته شده قرار میگیرد (کسی که نماینده برند است) و به ترویج آن کمک می کند.ریچارد برنسون شاید یکی از شناخته شده ترین سفیران برند باشد. بسیاری از افراد موفق و ستارگان ورزشی مانند تایگر وود و همچنین بازیگران زن و مرد هستند که نماینده و ترویج کننده برندها بوده و به آنها شهرت بخشیده اند.

در مجموع برندها پیام های مختلفی را به مردمان مختلف میرسانند. امروزه موفق ترین سازمان ها هویت شرکت یا برند شرکت خود را ترویج میدهند تا تصویر شرکت خود را ساخته و حفظ کنند در حالی که مشغول ترویج برند منحصر بفرد محصولات خود هستند. در این موارد میبینیم که برندسازی سازمان و تبلیغات در تلاش برای برقراری ارتباط با مشتری  با مجموعه ای متفاوت از پیام ها هستند در حالی که ترویج محصولات به طور کلی پیام متفاوتی را می رساند. برندسازی سازمان  در تلاش برای پرورش هویت، ارزش و تصویر شرکت است در صورتی که در سطح محصولات برندسازی محصول و پیشنهاد ارزشی محصول را برای مشتریان هدف ترویج می دهد.

شناخت انواع برند و انواع برندسازی این فهم را برای ما حاصل مینماید که قدرتی به دست آوریم که از آن میتوان به آمیزه ادراک و تصویر تعبیر نمود. ضمنا یک برند اجزا و پیام های بیشتری نسبت به آن چیزی که تلاش به انتقال آن دارد به همراه دارد. در نهایت شما متوجه میشوید که برندها قدرت این را دارند که به ناخودآگاه افراد دست یافته و در آنجا بمانند. از آن مهمتر آنها از این قدرت استفاده میکنند تا ارتباط با بیننده را مانند ارتباط با مشتری آغاز و تقویت کنند.

هنگامی که آغاز به دیدن تمام برندهای اطراف خود مینمایید، متوجه خواهید شد که یک استراژی موجود است که سبب ساخت و رشد برندها برای اهداف مختلف میشود. این آغاز یک سفر جالب به دنیای قدرت برندها بری دانشجویان مدیریت برند است.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
صدای برند چیست ؟ ( ۵ گام برای تهیه جدول صدای برند Brand Voice )

صدای برند چیست ؟ ( ۵ گام برای تهیه جدول صدای برند Brand Voice )

توسط .. علوی در ۸ اسفند ۱۳۹۶

صدای برند Brand Voice چیست ؟ 

صدای برند بخشی از اجزای برند است. حتما در حوزه بازاریابی با بحث برندینگ و نیز بازاریابی محتوا ( بازاریابی مفهوم ) برخورد نموده‌اید. در تمام این موارد حتما مدیریت گفتمان برند با مخاطب از کانال مدیریت محتوا بسیار حائز اهمیت است. حتی اگر محتوای تولید شده از نوع محتوای همواره سبز باشد، همچنان باید به عناصر سازنده آن دقت نمود.

اگر محتوای تولیدی شده‌ی شما حاوی لوگوی شرکتتان نباشد، چگونه مخاطبتان باید به ماخذ و برند تولیدکننده این محتوا پی ببرد ؟

اگر مخاطبین از طریق کانال‌های رسانه‌ای متفاوت به محتوای تولیدشده ما دسترسی پیدا می‌نمایند، چگونه اینان باید متوجه شوند که یک برند پشت تمام این تولید محتواست؟

اگر توجه و دقت کافی نداشته باشید، اجزای مجموعه محتوای تولیدشده دارای صدا و آهنگ همگون و هم آهنگ نبوده و اجزای تشکیل‌دهنده بازاریابی شما به ایجاد یک تصویر واحد از برند منجر نخواهد شد. این امر خود سبب می‌گردد که برند نتواند با ادبیاتی ثابت با مخاطبش دیالوگ داشته باشد.

این تجربه ناپایدار از برند، غالبا در کسب‌وکارهای در حال رشد و یا گاه در زمانی که محتوا توسط فردی در خارج از سازمان و تنها به سفارش سازمان تولید می‌گردد، مانند زمانی که یک مترجم آزاد قرار است تعداد زیادی از متون چند سایت را برایمان ترجمه نمایید،دیده میشود. در این صورت مکررا دیده‌ام که نوع ادبیات و متون انتخاب‌شده بسیار متفاوت با سایر محتویات پیش‌تر تولیدشده است و حتی لغات تخصصی کاربردی آن حوزه فنی و علمی به‌درستی برگردانده نشده است و یا اصلا محتوای تولیدشده مورد نیاز مخاطبین نبوده است.

چرا صدای برند مهم است ؟

” صدای برند “ به معنای ایجاد یک وجهه انسانی برای برند است. صدای برند به شما اجازه می‌دهد که در فضای تخصصی، جایگاه خود را معرفی و به راحتی از سایر برندها شناخته و متمایز شوید. پایداری صدا و واژگان برند برای تحکیم یک برند در یک منطقه جغرافیایی خاص بسیار حیاتی است و نیز بر برنامه‌های استراتژیک تولید محتوا به‌صورت موثر عمل شود.

 وظیفه مدیریت برند تهیه جدولی از عناصر صدای برند است تا راهنمایی برای تولید محتوا باشد..

پنج گام  اساسی برای ایجاد و حفظ اشتیاق به صدای برند در تولید محتوا

 

۱- محتوای خود را به اشکال گوناگون تبدیل و ارائه دهید.

اگر می‌خواهید که به‌طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی مخاطب خود را بیابید. باید محتوای تولیدشده در اشکال ویدیو، متن، کتاب الکترونیکی در اختیار مخاطب شبکه اجتماعی خود قرار دهید. با دیدگاه انتقادی و عقلایی به محتوای تولیدی خود بنگرید. کدام‌یک از این موارد را در محتوای تولیدی رقبای خود دیده‌اید ؟

هدف آن است که از تمام انواع محتوا بهترین نمونه را پیدا نموده و از آن پرینت بگیرید و در بالای جدول برنامه‌ریزی تولید محتوا قرار دهید تا نمونه‌ای برای انجام کار باشد.

۲- صدای برند را در ۳ کلمه توصیف نمایید.

حال با هم‌فکری مدیر تولید محتوا یا مسئول هویت برند، به بررسی نمونه‌های تهیه‌شده بپردازید. پس برای هر نوع از محتوا، ۳ کلمه در توصیف محتوایی که باید برایش محیا شود، تولید جدول عناصر صدای برند می‌نویسید. اگر برند را به غالب شخصیت برند Brand Personality توصیف می‌نمایید. باید سه کلمه ارائه‌شده را به‌صورت مشخصه‌های شخصیتی انسانی بیان نمایید. در این صورت باید رقبا را نیز به‌صورت کاراکتر انسانی توصیف نمایید. (شخصیت صدای برند)

برای مثال. رقیبی را با عنوان “قلدر کلاس” صفت گذاری می‌نماییم و یا رقیب دیگر شما “عشوه‌گر”. در هر صورت باید صفت گذاری انجام گردد.

برای مثال :

۱- معتقد
۲- عجیب
۳- معتبر

حال هرکدام از مشخصات را باید تشریح نمایید( این شرح در اصل تُن صدا tonality of voice است ) . این شرح کوتاه نشان می‌دهد که :

– چگونه هر یک از این مشخصه‌ها را باید به مخاطب نشان دهیم؟
– چگونه باید در تمام محتواهای تولیدشده این مشخصه‌ها وجود داشته باشد ؟

در همین مشخصه‌ها :

۱- معتقد : رسا، مشتاق، از صمیم قلب، عمل‌گرا
۲- عجیب : گستاخ، غیرمنتظره، مخالف نظر عامه
۳- معتبر : واقعی، قابل‌اعتماد، جذاب، مستقیم

۳- ایجاد جدولی از عناصر صدای برند .

برای اینکه بتوانید تمام این مشخصه‌ها و توصیفاتش را در محتوای آتی (متن و تصویری) نشان دهید، باید حتما این جدول را به‌عنوان یک ابزار مرجع مدیریت محتوا استفاده نمایید تا صدای برند در تمام این محتویات مدیریت‌شده باشد.

پس برای هر مشخصه (صفت) باید ۳ ستون در نظر بگیرید (توصیف، باید انجام شود، نباید انجام شود) اگر هرکدام از اجزا سه‌گانه توصیفی نیز به تشریح مجزا نیاز داشته باشد، می‌توانید در یک ستون جدید آن تشریح را اضافه نمایید.
در مثال اخیر. فرض که می‌خواهم برای “گستاخ” نیز شرحی بنویسیم که تیم محتوا بدانید که دقیقا منظورم از این کلمه چیست : به چالش کشیدن و نقد یک حالت، فرد یا کلمه با صراحت لهجه.

شخصیت صدا توصیف باید انجام شود نباید انجام شود
معتقد ما معتقدیم که میتوانیم شیوه انجام این کار را در جهان تغییر دهیم باید از افعال قوی استفاده نمایید. باید قهرمان صنعت خود باشیم. باید رهبری این صنعت را در دست گیریم بی‌اشتیاق،شول و ول، استفاده از صدای واکنش‌گرا به جای کنش‌گرا
عجیب ما از به چالش کشیدن وضعیت موجود نمی‌ترسیم و به خودمان خواهیم بود از نمونه‌های غیرمنتظره استفاده شود. خلاف جهت توقعات عمل شود. نقطه نظر خود را بیان نمایید. خود را تشریح نمایید. استفاده از کلمات مخفف، تکیه کلام‌های محلی و مبهم، اصطلاحات مخصوص یک صنف
معتبر ما ابزار در اختیارتان قرار میدهیم که کار شما را ساده نماید در بیان مشکلات با مشتری صادق باشید استفاده از اصطلاحات تخصصی بازاریابی. قول نامعقول

۴- مطمئن شوید که نویسندگانتان در نحوه درج صدای برند در نوشته‌های خویش کاملا توجیه هستند.

حالا که صدا و تُن Voice and Tone آن را تعریف نموده‌اید و آن را در جدول صدای برند وارد نموده‌اید. در خصوص نحوه به‌کارگیری از جدول، هر آن‌کس که در تولید محتوا یا ارتباطات درگیر است را با نحوه کار با این ابزار آشنا نمایید.
چند مثال در خصوص نحوه کاربرد ان در محتوا برایشان آورده و حتی چند محتوای متنی قدیمی را بر اساس این جدول برایشان تصحیح نمایید. برای هر فرد از این جدول یک نسخه چاپی تهیه نمایید (باروکش پلاستیکی ضد آب) تا مانند یک جدول مندلیف همیشه در مقابلش باشد.

۵- در طول زمان با تغییرات سازمان، جدول صدای برند را بازنگری و به‌روزرسانی نمایید.

جدول صدای برند یک آچارفرانسه نیست که یک‌بار ساخته‌شده باشد و برای همیشه ثابت بماند. با حضور رقبا جدید در بازار و بروز دلایلی برای برندینگ مجدد، جدول صدای برند را تغییر باید بدهیم. شاید بهتر باشد که به‌صورت فصلی افراد درگیر با جدول صدای برند، مشخصه‌ها را بررسی و موارد بی‌فایده را با موارد بهتر جایگزین نمایید.

برای مثال در همین مورد اخیر، ممکن است که کلمه گستاخ بودن را در نوشته‌های اخیر خود در نظر نگیرند و یا در بازنگری نهایی حذف گردد. در این صورت این کلمه کاربردی نداشته باشد، پس باید موردبازنگری قرارگرفته و شاید به نوشته‌های قسمت ،باید انجام شود، یا ،نباید انجام شود، مواردی اضافه گردد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
📍 انواع برند : معرفی ۲۱ نوع متفاوت از برند

📍 انواع برند : معرفی ۲۱ نوع متفاوت از برند

توسط .. علوی در ۳۰ بهمن ۱۳۹۶

انواع برند به چه معناست ؟

زمانی که در مورد برند Brand ( نام تجاری و نشان تجاری یا مارک ) صحبت به میان می‌آید، گویی که در مورد یک‌چیز واحد بحث می‌نماییم. درحالی‌که هرگز این‌گونه نیست. پس برای درک برند و فرایند برندسازی ، شناخت انواع برند حائز اهمیت است.

در حقیقت واژه برند یک مفهوم کلی و عام است که متناسب با جایگاه کاربردی خود باید کاملاً متفاوت مورد استفاده واقع شود. مخاطب مجبور است تا با توجه به متن و محتوای جمله ( Context یا Content ) منظور گوینده را متوجه شود. تمام این مشکلات ناشی از عدم تسلط افراد به انواع برند است. اگر افراد بدانند که برای هر نوع برند یک واژه تخصصی وجود دارد، در این صورت از این سردرگمی خارج خواهیم شد. به ساخت و توسعه یک برند، برندینگ یا برندسازی گویند و انجام آن بر عهده مدیریت برند است. در ادامه به بیان لیستی از انواع برند خواهیم پرداخت که شامل حداقل ۲۱ نوع برند است ( شاید بعد از مطالعه متن زیر، تنها از واژه عمومی برند استفاده نفرمایند ).

این دسته بندی برند ، برای اولین بار توسط تیم مشاوران مدیریت ایران در زبان فارسی ارائه میگردد.

انواع برند

در این مقاله سعی خواهیم نمود تا تمام ۲۱ نوع مختلف برند را بهتر بشناسیم :

 

۱- برند شخصی Personal Brand :

به نوع ، برند فردی Individual Brand نیز گفته می‌شود. این نوع برند به‌صورت یک هاله، پیرامون شخصیت فرد ساخته می‌شود تا با برنامه‌ریزی مشخص و مدون ، فرایند رشد و ارتقاء جایگاه اجتماعی، سیاسی، علمی ، …. فرد را در جهت دستیابی به فرصت‌های جدید، تقویت نماید. روش ایجاد برند برای یک فرد را برندینگ شخص (پرسنال برندینگ) Personal Branding گویند. تصویر برند ایجادشده از فرد، کاملاً با روش به‌کارگیری کانال برای ارائه برنامه بازاریابی آن فرد، مرتبط است. توجه نمایید: در اغلب موارد به علت عدم وجود برنامه یا مدل تجاری مشخص، کمپین برندینگ فردی به استراتژی تجاری افراد کمکی نمی‌نماید. در بین انواع برند ، از آنجایی که این نوع برند با محوریت فرد است ، یکی از چالشهای بزرگ برای مدیر برند محسوب میشود.

۲- برند محصول Product Brand :

این‌گونه از برند، موجب افزایش درک مخاطب از ایده موجود در کالا و اجناس می‌گردد. ایده‌ای که به افزایش قابلیت‌های کاربردی کالا منجر شده است. برندهای مرتبط با محصولات بسته‌بندی‌شده مصرفی Consumer packaged goods) CPG) که با عنوان محصولات مصرفی تندرو fast moving consumer goods) FMCG ) شناخته می‌شوند، بهترین مثال هستند.

۳- برند خدمات Service Brand :

شبیه به برند محصول است، اما ارزش‌های پیشنهادی پیچیده‌تری به خدمت اضافه می‌گردد. از بسیاری از جنبه‌ها، ایجاد یک برند برای محصول سخت‌تر است. زیرا باید یک کالای غیرملموس را به مشتری، پیشنهاد نمود.

ضرورت وجود برند خدمات در فضای رقابت بین شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات، بیشتر نمود پیدا می‌نماید. برندسازی برای خدمت، بازاریابان حوزه خدمات قادر می‌سازد تا چانه‌زنی بر سر قیمت ارائه خدمات به حداقل رسد، زیرا برندینگ خدمات (اگر به‌درستی صورت پذیرفته باشد) میزان مهارت ارائه‌دهنده خدمات را به نمایش می‌گذارد.از سوی دیگر، هنگام ارائه خدمات توسط یک انسان ، به علت حضور احساسات انسانی، قابلیت اثرگذاری بیشتری از سوی برند بر مشتری وجود دارد. روش‌های نوین پرداخت آنلاین مانند استفاده از انواع اَپ برندهای گوناگون، سبب شده است تا نحوه دسترسی مشتری به محصول یا خدمت تغییر نموده و انتظار برندها از مفهم وفاداری و تکنولوژی به‌سرعت تغییر نماید.

۴- برند شرکتی Corporate Brand :

از برند شرکتی به‌عنوان برند سازمانی Organizational Brand نیز یاد می‌شود. دیوید آکر چنین بیان می‌نماید : برند شرکتی، معرف شرکتی است که پشت ارزش پیشنهادی به مشتری ایستاده است. شرکت باید این اطمینان را به مشتریان خود دهد که برند شرکتی حاوی میراث غنی، دارایی‌ها و توانایی‌ها، کارکنان، ارزش‌ها و اولویت‌ها، نماینده قواعد اصلی و مرجع بومی یا جهانی، برنامه‌های شهروندی و سابقه عملکرد است.

۵- برند سرمایه‌گذار Investor Brand :

به برند شرکت‌های سهامی عام و سرمایه‌گذاران این بخش گفته می‌شود. وضعیت این‌گونه واحدهای تجاری بر اساس نحوه سرمایه‌گذاری و عملیات پیرامون سهام انجام می‌شود. این شرکت‌ها با ترکیب برنامه‌های مالی و استراتژیک باارزش‌های پیشنهادی به ذینفعان و جامعه، به دنبال افزایش میزان شهرت برند از طریق تقویت CSR (مسئولیت اجتماعی شرکت) می‌باشند. یک برند سرمایه‌گذار قوی، انعطاف‌پذیری قیمت سهام و درک آگاهانه از ارزش سهام خود را از طریق برند خویش، مدیریت می‌نماید.

۶- برند موسسه غیرانتفاعی Non Profit Brand :

به آن برند موسسه غیردولتی NGO Brandنیز گفته می‌شود. این‌گونه موسسه‌ها به دنبال توسعه مدل‌های ایجاد ارزش (مدل‌های ارزش‌آفرین) هستند تا علاوه بر جمع‌آوری کمک و اعانه، از راه‌های دیگری قادر به افزایش سرمایه در جهت انجام پروژه‌های عام‌المنفعه به‌عنوان مأموریت اصلی خویش باشند. برند قدرتمند در این حوزه موجب جلب‌توجه بیشتر سرمایه‌گذاران و خیرین می‌گردد. بسیار دیده‌شده است که این نوع موسسه‌ها به‌نوعی عملیات برندینگ را برای افزایش سطح فروش انجام می‌دهند، فروشی که عواید آن بر حمایت از مأموریت اصلی سازمان استوار است.

۷- برند عمومی Public Brand :

این نوع برند تحت یک فرایند برندسازی به نام برندینگ دولت Government Branding ایجاد و توسعه میابد.
یک برند ساخته نمی‌شود مگر آنکه حق انتخاب مصرف‌کننده و یک مدل رقابت، در آن وجود نداشته باشد. در این فرایند از متدولوژی و قوانین برندینگ در جهت ایجاد اعتماد و اعتبار برای یک دولت استفاده می‌شود. در گام بعدی باید برند را به نشان اعتباری و بعد به نشان علاقه تبدیل نمود.

۸- برند فعال یا عمل‌گرا Activist Brand :

آن را برند هدف نیز می‌نامند. این برند مترادف با علت یا هدف انجام یک فعالیت است که ذهن مصرف‌کنندگان نیز به همین صورت تداعی می‌گردند.

برای مثال : برند BodyShop تولیدکننده لوازم‌آرایشی (حضور در ۶۰ کشور جهان) با موضع ضد خشونت علیه حیوانات به برندی فعال در حوزه حقوق حیوانات تبدیل‌شده است. همچنین برند Benetton که بر مد تمرکز دارد با مواضع خویش در خصوص تعصب و مشکلات جهانی، بسیار مشهور شده است.

۹- برند مکان Place Brand :

از این برند به‌عنوان برند مقصد Destination Brand نیز یاد می‌شود. برند مکان خود را بر اساس منطقه جغرافیایی تعریف می‌نماید و دارای سه سرفصل اصلی است :

۱. برندینگ کشور Nation Branding
۲. برندینگ شهری City Branding
۳. برندینگ منطقه‌ای Region Branding

فرایند ایجاد این برند را برندینگ مکانی Place Branding می‌نامند. برندی که پیرامون یک منطقه یا شهر یا کشور ایجاد می‌شود. برند مکانی خود را با ایجاد ارتباط با ایده‌ها به‌جای امکانات بیان می‌نماید. این نوع برندسازی غالباً برای جذب توریست، سرمایه‌گذار، کسب‌وکار و اقامت انجام می‌گردد.
تمام گروهای فوق، حق انتخاب‌های فراوانی از میان مناطق جغرافیای دارند، اما سؤال اساسی اینجاست : الویت انتخاب با کدام منطقه جغرافیایی است؟ پاسخ : منطقه‌ای که بهترین برندسازی را برای کنترل ذهن و روح مشتریانش انجام داده است.
یکی عوامل حیاتی موفقیت عبارت است از درگیر نمودن شهروندان و ارائه‌دهندگان خدمات در این فرایند است.

۱۰- برند کشور Nation Brand :

از آنجایی برند مکانی در خصوص مناطق است، برند کشور نیز جزئی آن به‌حساب می‌آید. برندینگ کشوری، فرآیند معرفی یک کشور به‌عنوان یک برند است و تلاش بر درک و معرفی آنان دارد. سایمون انهولت از دانشگاه آکسفورد از پیشگامان این حوزه است.

۱۱- برند اخلاقی Ethical Brand :

به دو صورت قابل‌استفاده است:

۱- نحوه کارکرد برند در زمان استفاده را تشریح و تعهدات آن در ارتباط با امنیت شغلی، مسئولیت اجتماعی شرکت و …. مشخص می‌سازد.
۲- نشان‌دهنده سطح کیفی پاسخگویی برند در قبال انتخاب مشتری است.

شاید موفق‌ترین برند در این حوزه برند Fairtrade (یک اجتماعی سازمان‌یافته و رویکرد بازار محور است که هدف آن کمک به تولیدکنندگان جهان سوم است تا شرایط دادوستد بهتر، عادلانه‌تر فراهم کند و پایداری را توسعه دهد) باشد. اغلب این برندها توسط NGOها تأسیس می‌شوند مانند موسسه بین WWF’s Global Forest and Trade Network که به دنبال حفظ جنگل‌ها است.

۱۲- برند افراد مشهور و ستاره Celebrity Brand :

تلاش افراد مشهور بر آن است تا موفقیت‌های شغلی، خصوصیات فیزیکی و ظاهری، شایعات و رسوایی‌ها پیرامون کارنامه کاری خویش را از طریق تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی در اختیار علاقه‌مندان خویش قرار داده تا بر تعداد دنبال کنندگان خود بی افزایند. مدل تجاری آنان بر حضور دائم در تبلیغات استوار است که منجر به فروش حق پخش، لایسنس، امضاء و نقش‌آفرینی به‌عنوان شخصیت تجاری برندهای معتبر خواهد شد.

۱۳- برند مؤلفه یا جزء ( تشکیل دهنده ) Ingredient Brand :

برند مؤلفه به دنبال افزودن ارزش به برند دیگر از طریق چیزی که به ارمغان می‌آورد. برای مثال Intel. هنگامی‌که در مورد برند یک لب تاب صحبت می‌شود، وجود سی.پی.یو با برند اینتل (به علت موفقیت اینتل در تولید پردازنده‌های حرفه‌ای) به برند لب تاپ کمک نموده تا مشتری را به خرید آن برند متقاعد سازد. برند جزء دارای ارزش پیشنهادی خاصی است که موجب تقویت برند اصلی می‌گردد. شرکت مالک برند جزء با انجام فرایند برندسازی، مصرف‌کننده نهایی را با برند خود آشنا می‌سازد، پس مصرف‌کننده با این برند مؤلفه از پیش آشناست و در زمان خرید، ترجیح می‌دهد که برند اصلی نیز حاوی آن برند مؤلفه شناخته‌شده باشد. پس برند مؤلفه خود را به زنجیره تأمین شرکت تولیدکننده دیکته می‌نماید.

۱۴- برند جهانی Global Brand :

این‌گونه برندها به‌راحتی شناخته و به‌صورت گسترده‌ای پخش‌شده‌اند. مدل تجاری آن‌ها بر اساس شناخت، دسترسی آسان و پایداری است. مدل عملیاتی این برند به این فرض است که همواره از سوی رقبا در حال تهدید است و در صورت نیاز تغییرات کوچکی را بر اساس نیاز و انتظارات مصرف‌کننده در هر منطقه جغرافیایی ایجاد می‌نماید.

۱۵- برند چالشگر Challenger Brand :

آن را برند تغییردهنده نیز می‌نامند. این برند رهبر بازار نیست اما مصمم است تا برندهای بزرگ و قدرتمند بازار را ناراحت، آشفته و یا دگرگون سازند. این نوع برندها صرف‌نظر از بزرگی یا کوچک سازمان خویش بر بال خلاقیت و نوآوری، بزرگان بازار دردسر انداخته و به‌صورت ناگهانی بر روند بازار اثر می‌گذارد.

۱۶- برند عام Generic Brand :

این نوع برند با از دست دادن وجوه تمایز، ایجادشده است.

به ۳ شکل زیر وجود دارد:

  • برند نوع اول : مرتبط با بهداشت و درمان است. اشاره به برندهایی دارویی و بهداشتی دارد که از قوانین حق اختراع ثبت‌شده، خارج‌شده‌اند و تمام رقبا نیز از همان برند استفاده می‌نمایند. مثل : فولیک اسید.
  • برند نوع دوم : هنگامی‌که میزان حضور برند در زندگی روزانه افراد بسیار زیاد باشد، برند به‌عنوان نمادی برای تمام محصولات یا خدمات، فعالیت‌های مشابه بکار برده می‌شود. این برند به زبان محاوره‌ای مردم واردشده است. مثال: گوگل کردن – زیراکس کردن.
  • برند نوع سوم : محصولات بدون برندی unBranded یا بدون برچسب تجاری unlabeled هستند که برای نامیدن آنان از شیوه عمل و یا ظاهر آن الهام گرفته‌شده است. مثل: صابون برگردان، گلاب.

۱۷- برند لوکس ، برند تجملی Luxury Brand :

برند معتبر، با قدر و منزلت، جایگاه اجتماعی خاصی را به مصرف‌کننده خویش توصیه می‌نماید. برندهای لوکس باید خط باریکی بین انحصار و واقعیت برای مصرف‌کنندگان خویش ترسیم نمایند. به فرایند ساخت یک برند تجملی، لوکس برندینگ Luxury Branding گفته می‌شود. این عمل از طریق بیان کیفیت و داستان برند، صورت می‌گیرد. برندهای لوکس، تمایل بالایی به ارائه تصویر و الهامات مناسبی از خود به بازار داشته و در مقابل ادراک و اعتماد متغیر مشتریان بسیار آسیب‌پذیر هستند و از سوی “برندهای لوکس مقرون‌به‌صرفه” همواره تهدید می‌شوند.

۱۸- برند فرقه، برند کیش Cult Brand :

این برند پیرامون هواداران یک دسته، گروه، فرد یا محصول در یک جامعه شکل می‌گیرد. دقیقاً مشابه برند چالشگر ، این برندها نیز جنگ و ستیز علیه سایر برندها را مدنظر دارند، با این تفاوت که دلیل رقابت این برند با سایرین، ناشی از دلایل فرقه‌ای حاصل از نحوه نگرش آنان است و نه حضور رقیب و یا نیاز بازار. برند فرقه یک فرهنگ مشخص را در بین هواداران خویش ایجاد می‌نماید.
اینان تمایل به داشتن “پیروان” به‌جای “مشتریان” دارند. قوانین را وضع و دیگران را به اجابت آن قانع می‌نمایند. برای مثال طرفداران هارلی دیویدسون، اوپرا وین فری یا لینوکس.

۱۹- برند بی‌بنیان و بی‌عیب Clean slate Brand :

یک برند نوظهور است. برندی با حرکتی سریع، ناشناخته، هنوز خود را اثبات ننموده است و هیچ تاریخچه‌ای ندارد. این نوع برندها برای مصرف‌کنندگانی ارائه می‌شود که به دنبال تازگی و زندگی در زمان حال هستند.

۲۰- برند شخصی ( برند خصوصی ) Private Brand :

آن را برچسب شخصی Private Label نیز گویند. این نوع برند گذاری ریشه در ارزش ارائه‌شده به مصرف‌کننده دارد. این برند با در اختیار داشتن منابع به دنبال کاهش قیمت است. برند شخصی به دنبال ارائه محصولاتی است که توسط برندهای معتبر ارائه‌شده اما با قیمت بسیار کمتر.

۲۱- برند کارفرما Employer Brand :

توانمندی یک شرکت در خصوص جذب نیروی انسانی باکیفیت در بازار رقابتی، ناشی از برند کارفرما است و برابر باارزش پیشنهادی به کارکنان است. استخدام افراد شایسته نیاز به ایجاد فرهنگ‌سازمانی سالم، بهره‌ور و شایسته این افراد دارد. اگر برند کارفرما از قدرت بالایی برخورد باشد، قدرت چانه‌زنی داوطلب در خصوص حقوق دریافتی کاهش (هرچند در چنین سازمان‌هایی حقوق پرداختی حتماً منصفانه است) و تمرکز اصلی وی بر فرصت استخدام وبخشی از آن سازمان شدن است. مانند شرکت گوگل، مایکروسافت، جگ وار.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
👽 برندسازی شخصی ( برندینگ شخصی  /  پرسنال برندینگ )

👽 برندسازی شخصی ( برندینگ شخصی / پرسنال برندینگ )

توسط .. علوی در ۲۱ بهمن ۱۳۹۶

یکی از مفاهیم اساسی در برندینگ و مدیریت برند است و عبارت است از فرایند توسعه یک نشانه، مارک یا علامت که در پیرامون اسم یا شغل یک فرد حقیقی ساخته می‌شود. شما با استفاده از این مارک یا علامت، با دیگران ارتباط برقرار نموده و از طریق آن مهارت‌ها،شخصیت و ارزش‌های خود را به دیگران معرفی می‌نمایید. هدف نهایی برندسازی شخصی ، ایجاد شهرت و معروفیت می‌باشد که در ایجاد یک شبکه ارتباطی قوی و موردعلاقه دیگران به شما کمک خواهد نمود. پس از ایجاد یک چنین برندی، سایرین برای دستیابی به معلومات و دانش شما، به دنبال شما خواهند آمد.

اجزای اساسی در حوزه مدیریت برند شخصی

در حوزه مدیریت برند شخصی باید بدن ، لباس ، ظاهر فیزیکی و حتی دانش فردی موردتوجه قرارگرفته و این موارد باید کاملاً برجسته، باقابلیت به یادسپاری و به یادآوری بالا Recall و علامتی مشخص برای مخاطبان باشد. برندسازی شخصی بر هزینه‌های فرد تأثیر خواهد داشت. ایجاد برند فردی گامی است در جهت ایجاد یک هویت و به رسمیت شناخته شدن فرد در اجتماع محلی و یا بین‌المللی که باعث کاهش هزینه‌های مالی و زمانی خواهد شد. بی‌هیچ تردیدی برندسازی شخصی ، به‌ویژه برای مدیران کسب‌وکارهای کوچک بسیار حائز اهمیت است. زیرا فرد را برای جنگ رودررو محیا می‌سازد.

اولین بار در دنیا، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۹ آقای اوباما از برندینگ فردی در حوزه برندینگ سیاسی استفاده نمود. مشاور برنامه‌ریزی استراتژیک کمپین او فردی به نام David Axelrod بود و در ضمن از مشاوره مدرسه مدیریت دانشگاه هاروارد نیز استفاده نمود و پس از او نیکولاس سرکوزی در این حوزه از نوع برندینگ استفاده نمود. از سال ۲۰۱۲ استفاده از این روش برای انتخابات مجلس و حتی شوراهای شهرهای در آمریکا استفاده می‌شود.

در هالیوود ، یکی از اصلی‌ترین وظایف مدیر برنامه‌های هنرمند ، برنامه‌ریزی برندسازی هنرمند است تا بیشترین آدیشن را برای او گرفته و او را معتبر و معروف نموده و پیشنهادهای نامناسب با توجه به برنامه‌ریزی‌های بلندمدت آن هنرمند رد نماید. ویدیویی در خصوص برندینگ شخصی از کاوازاکی (مشاور و مدیر در شرکتی مانند اپل، موتورورلا)

 

برخی از مخاطبان اصلی برندسازی شخصی

  • برندسازی شخصی مدیران تجاری، خدماتی، صنعتی Managers Branding

  • برندسازی شخصی پزشکان و متخصصین بخش سلامت Healthcare Branding

  • برندسازی شخصی وکلا Lawyers Branding

  • برندسازی شخصی هنرمندان Artists Branding

  • برندسازی شخصی سیاست‌مداران Political Branding

 

یکی از شرکت‌های مهم و بین‌المللی در تعریف استانداردهای استراتژی برند و برندینگ ، شرکت Interbrand اینتربرند آمریکا است که با داشتن چند هزار کارمند در سراسر دنیا و بیش از ۳۰ دفتر در پنج قاره، در حوزه مارکتینگ ، صاحب نطر بوده و سهم عظیمی در گسترش علم برندینگ در دنیا داشته است. تیم مشاوران مدیریت ایران، با توجه به نمایندگی انحصاری از CMCG آمریکا، توانسته است تا با تجربیات علمی و عملی خود به نحو شایسته‌ای این استانداردها را کسب و پیاده‌سازی نماید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
👽 برندینگ شخصی چیست ؟ ( برندسازی شخصی , پرسنال برندینگ Personal Branding )

👽 برندینگ شخصی چیست ؟ ( برندسازی شخصی , پرسنال برندینگ Personal Branding )

توسط .. علوی در ۱۷ بهمن ۱۳۹۶

برندینگ شخصی چیست ؟  

برندینگ شخصی یا پرسنال برندینگ این روزها خیلی مهم شده است و شایان ذکر است که برنامه‌ریزی این مبحث در حوزه مدیریت برند انجام می‌شود. برندسازی شخصی به فرایند تحلیل ، درک و ساخت تصویر ذهنی جهان برونی از شماست (  شکل دادن به طرز تلقی و نحوه نگرش دنیای بیرونی شما ) .

برندی که شناخته تر است از برند ناشناخته محبوب‌تر و هوادار بیشتری دارد زیرا که درک مناسبی از آن برند ایجاد شده است. پرسنال برندینگ معرف فرایندی است که یک فرد خود را از دیگران برجسته تر نموده با ساخت هویتی پیرامون شخصیت خود به دنبال ایجاد یک ارزش پیشنهاد منحصر به فرد به دیگران است. فرد چه حرفه‌ای باشد یا معمولی ، پیام و تصویر مشخصی از وی در رسانه‌های متفاوت ( در هر کانال در دسترس )  برای رسیدن به یک هدف خاص منتشر می‌گردد. ایجاد شهرت و اعتبار ، پیشرفت شغلی و ایجاد اعتماد به نفس رخ می‌دهد.

برندینگ شخصی چگونه عمل می‌کند ؟

هر فردی دارای برند شخصی است . اطلاعات شما در ذهن دیگران، قابل پاک شدن نیست اما قابل هدایت است . یک مدیر برندینگ حرفه‌ای می‌تواند برندینگ شخصی فرد را به درستی هدایت و رهبری نماید. نقش این فرد همانند نقش مدیر ارکستر است. نباید از برند شخصی خویش فرار کرد . اگر مشکلی وجود دارد ، سعی کنید آن را مدیریت نماید.

برندینگ شخصی ( پرسنال برندینگ ) بیان داستان یک فرد است. با بیان این داستان، فرد به دنبال جلب توجه دیگران است. قبلا این داستان توجه فرد نوشته می‌شد  ( به آن صورتی که خودش می‌خواست ) حال آنکه به وجود شبکه‌های اجتماعی و پایگاه‌های اطلاعاتی هیچ چیز به همین سادگی پاک و یا تغییر نمی‌کند و همیشه در دسترس عموم است.

برای مثال داستان سرطان سینه در آنجلینا جولی چیزی نیست که بشود تغییرش داد و یا توسط هوادارانش به فراموشی سپرده شود . برای مدت دو هفته در سطر اخبار بود و صد البته همان داستان با هوشمندی خود آنجلینا به کمپینی برای آگاه‌سازی زنان در مورد سرطان سینه و تست تشخیصی ماموگرافی تبدیل شد.

یک حقیقت ساده می‌تواند به راحتی برای زمان زیادی در فضای اینترنت زنده باقی بماند ، حتی بیش از چیزی که شما انتظار دارید. اکنون در اروپای غربی، استرالیا یا آمریکای شمالی ، بسیاری از شرکت‌ها ، در زمان استخدام ؛ گوگل کردن نام متقاضی ، اولین کاری است که انجام می‌دهند. بر اساس چیزهایی که از آن فرد در اینترنت پیدا می‌شود ، با وی برخورد می‌نمایند ، که البته ممکن است مثبت یا منفی باشد.

فرایند برندینگ شخصی

یک مدیر برند حرفه‌ای ، تلاش خود را بر ساخت یک برند قوی ، پایدار با تداعیات برند ویژه در تعامل بین ویژگی‌های شخصی و ارزش‌های درک شده توسط مخاطب ، استوار خواهد نمود.

برندینگ شخصی ( پرسنال برندینگ ) در میان شخصیت‌های دنیای سرگرمی، سیاسی و ورزشی رایج است. در کسب‌وکار، افراد مانند دونالد ترامپ ، مارتا استوارت و جک ولش سعی دارند که دائما در اذهان عمومی حضور داشته باشند و برند شخصی خود را به طور فعال تبلیغ نمایند. دونالد ترامپ به شما نشان می‌دهد که چگونه ثروتمند شوید. مارتا استوارت به شما نشان می‌دهد که چگونه زیبا دیده شوید. جک ولش ، چگونگی مدیریت کسب‌وکار را نشان می‌دهد.

برندینگ شخصی معمولا با ایجاد فهرستی از شایستگی‌های اصلی ( مزیت‌های رقابتی اصلی ) ، تخصص و توانایی‌ها ، قدرت درک و شناخت و تحقیقات بازار یا بازخورد از محیط تعریف می‌گردد.

پاسخ به این سوالات بسیار مهم است :

  • چه کسی نیاز به شناختن شما دارد ؟
  • چرا شما بهترین گزینه هستید ؟
  • چه چیزی موجب تمایز شما از سایرین می‌گردد ؟

ما به عنوان مشاوره برای ( بر اساس استاندارد اینتربرند آمریکا ) ، بر سه عنصر اساسی برنامه برندینگ شخصی تاکید می‌نماییم :

  • ارزش پیشنهادی : چرا هستی ؟

  • تمایز : چرا بهتری ؟

  • بازاریابی : چرا رقابت داری ؟

اگر شما به دنبال ساخت برند شخصی خودتان هستید، باید پاسخ به سوالات فوق ، برنامه برندینگ شخصی شما وجود داشته باشد. باید ” چه کسی هستم ” از ” چه انجام می‌دهم ” بلندتر به گوش رسد. تعداد زیادی کارآفرین و یا سخنران حرفه‌ای وجود دارد. تعداد زیادی مدیر بازاریابی ، استراتژیک بازاریابی دیجیتال ، مدیران مالی ، مدیران برند ، اما تعداد کمی از آنان برای معرفی خود و آنچه انجام می‌دهند برنامه‌ی برندینگ شخصی خود دارند. بیشتر برنامه‌های آنان حول و هوش چه انجام می‌دهند است تا پیرامون چه کسی هستند. برنامه برندسازی شخصی باید به دنبال ساخت یک برند قابل به یادآوری ، بامعنا و چشم‌گیر باشد.

 

هفت نکته مهم در برندینگ شخصی

  • صدای شما

صدای شما بیانگر مهم‌ترین بخش‌های نقطه نظرات و معرف شما است.  اینکه صدای برند شما چگونه شنیده شود ، کاملا بستگی به برندینگ شخصی شما دارد.

اگر چیزی می‌نویسید ، صدای شما روی کاغذ است . اگر نوازنده هستید، صدای شما با سازتان زندگی می‌کند. اگر مدل هستید، صدای شما در چشمان تماشاگران است. اگر مدیر اجرایی سازمان یا سخنران هستید ، صدای شما در سخنرانی شماست.ایجاد و تقویت برند شخصی در خصوص داشتن صدای خوب نیست یا یک صدای عالی ، بلکه باید صدای خودتو داشته باشی. در این حالت با شنیدن صدایتان ، بلافاصله تشخیص داده خواهید شد. این شما هستید.

  • استایل (سبک ) شما

اینکه چطور خودتان را نشان می دهید ، لایه‌ای دیگر از صدا شماست . کمد لباستان باید برای اطرافیان آواز بخواند. برای مثال استال استیوجابز ، گربه سیاه بود. سبک زاکربرگ ، یک سوئیشرت است.

در این بخش هم ، سبک به معنای این نیست که مانند یک مانکن هرروز لباس عوض کنید و یا لباس‌های فوق گران بپوشید ، بلکه به معنای پوشیدن چیزی است که معرف شما و اعتقادات شما باشد. شاید استایل شما لباسی با دستمال‌گردن ، پاپیون ، کراوات پاپیونی و یا حتی لباس محلی عشایری باشد. هر چه هست باید تعریف کننده شما باشد. سبک شما معرف شماست و آن سبک برای جذب مخاطبین شما بسیار مهم خواهد بود. چیزی بپوشید که برایتان مناسب است.

  • منشور خلاقی و رفتاری شما

بخشی از فرایند ساختن یک برند شخصی ، که البته بسیار دست‌کم گرفته می‌شود، خصوصیات اخلاقی و رفتارهای است. آیا باقدرت دست می‌دهد یا خیلی شل . آیا به چشمان دیگران نگاه می‌کنید یا نگاه خود را مخفی می‌نمایید ؟ آیا در را برای ورود دیگران باز نگه می‌دارید ؟ آیا تمام جمله مدنظر را میگویید تا خودسانسوری می‌کنید ؟ آیا هر چند دقیقه یک‌بار ، گوشی خود را چک می‌کنید و یا تا پایان جلسه حتی نگاه به موبایل خود هم نمی‌اندازید ؟

همه این جزئیات سازنده یک تصویر بزرگ‌تر هستند که معرف شماست و نباید هرگز فراموش شود.

  • شبکه ارتباطی شما

هنگامی در یک جلسه حضور دارید ، از خصوصیات دوستان یک فرد به خصوصیات آن فرد راحت‌تر پی می‌برید . به عبارت دیگر ، فردی را می‌توان از دوستانش شناخت. کسانی که ما با آنان زمان خود را می‌گذرانیم ، بیان‌کننده ما هستند. بخشی از برندینگ شخصی در خصوص گروه دوستان ، شبکه ارتباطی و همکاران فرد است.

هر فرد ، محصول زمانی است که با افراد پیرامون خود می‌گذراند . اگر دلیلی برای این وقت‌گذرانی با آنان ندارید ، ارتباطات خود را مجددا بررسی نمایید و برای ایجاد رابطه‌های مناسب برنامه‌ریزی نمایید .

  • عادات شما

موفقیت مانند آتش فشانی هوایی است – یک مسیر صعودی دارد ، به حداکثر می‌رسد ، آنجا می‌ماند و بعد تمام می‌شود. اگر برند شخصی شما بر اساس ” موفقیت” باشد ، این برند برای بلندمدت باقی نخواهد بماند. زیرا هیجان ناشی از موفقیت زودگذر است. در عوض ، برندینگ شخصی باید پیرامون عادات شما شکل گیرد. هرروز چه می‌کنید ؟ صبح‌ها به طور ثابت چه می‌کنید ؟ رویکردتان در کار چگونه است ؟ چگونه بر مشکلات غلبه می‌نمایید ؟

عادات فرد ، فرد را می‌سازد و این چیزی است که برند شخص را بامعنا می‌نماید. اگر به دنبال جذب و حفظ مخاطبین خود هستید ، برند خود را پیرامون عادات خود بسازید و نه موفقیت.

  • کلام شما

صرف‌نظر از اینکه هدفتان ساخت برند شخصی است باید برنامه‌ریزی‌های شما در جهت ساخت یک برند منحصربه‌فرد بر اساس واقعیت خودتان باشد. روی حرفی که می‌زنید ، بایستید. باید به حرفتان ایمان داشته باشید و به هیچ عنوان موضع خود را تغییر ندهید. به قول معروف ، طرفدار حزب باد نباشید. نون را به نرخ روز نخرید و بگذارید تا مردم روی حرفتان حساب نمایند. تغییر حرف و برنامه ، صرفا بر اساس منافع شخصی ، کار بزدلانه‌ای است که همه می‌توانند انجام دهند. پس از این طریق می‌توانید منحصربه‌فرد باشید. اگر قول چیزی را دادید ، حتما بدان عمل نمایید. ارتباط با مخاطبین باید بر اساس صداقت ، روراستی و وفاداری باشد.

  • پایداری و ثبات

برنامه‌ریزی‌های برندینگ شخصی تا زمان  نتیجه دادن باید مستمر پیگیری شود. ثبات ، شخصیت شما را در قالب تجربه می‌ریزد. ثبات در اعمال و رفتار،  موجب آموختن ، تشخیص صدا ، تعریف خویش  و رشد فرد می‌گردد. ثابت موجب وفادار سازی مخاطبین می‌گردد و جذب مخاطبین بیشتر و بیشتر می‌شود.

ساخت برند شخصی یک سبک زندگی است. این وظیفه و قول شخصی در مسیر زندگی است، زیرا وقت خود را برای به اشتراک گذاشتن درس و دانش خود با دیگران در اختیار مخاطبان قرار داده‌اید.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
📩 بازاریابی پیامکی

📩 بازاریابی پیامکی

توسط .. علوی در ۲۶ آذر ۱۳۹۶

بازاریابی پیامکی بر اساس ارسال پام های کوتاه روی گوشی های موبایل مشتریان است. باید بدانیم طبق پیش بینی ها تا  سال 2020، 90 درصد مردم جهان گوشی همراه خواهند داشت. این امر بازاریابی پیامکی را به امری جذاب برای شرکت های کوچک و بزرگ تبدیل کرده است. باید بدانیم که استفاده از اینترنت موبایل دیگر جای موبایل کامپیوتر شخصی را گرفته است. بیشتر جستجوهای اینترنتی از طریق گوشی های موبایل انجام می شوند. بازاریابی پیامکی در یکی از دسته های بازاریابی مستقیم دسته بندی می شود. چطور بدانیم این مدل بازاریابی برای ما مناسب است یا خیر؟ درست است که هزینه ی پیامک تبلیغات بسیار کم است اما باید قبل از شروع کارهای زیادی را انجام بدهیم.

کارهایی که باید از شروع پیامک تبلیغاتی انجام بدهیم

  • چگونه باید شماره ها را جمع آوری کنم .
  • قبل از شروع بازاریابی پیامکی از چه اشتباهاتی باید اجتناب کنیم.
  • چگونه پیامک های تبلیغاتی خود را خواهید فرستاد.

جمع اوری شماره های موبایل برای بازاریابی پیامکی

باید بدانید بسیاری از مشتریان حاضر نیستند شماره موبایل خود را بدهند. در حالی که ایمیل خود را براحتی می دهند. برای گرفتن شماره ی موبایل آنها باید به شما اعتماد زیادی داشته باشند. در ضمن آنها باید بدانند پیشنهادی که برای آنها از پیام کوتاه می فرستید یک پیشنهاد ویژه است، نه آن چیزی که از طریق ایمیل می فرستید. با مشتریان روراست باشید و برای معرفی پیام کوتاه های خود به مشتری از گام های زیر استفاده کنید.

  • راهنمایی اول:

پیغام ها بسیار کم ارسال خواهند شد. شاید حداکثر دو بار در ماه.

  • راهمایی دوم:

پیشنهادات کاملا اختصاصی خواهند بود و برای کسانی که شماره شان را با شما سهیم شده اند ارسال خواهند شد.

  • راهنمایی سوم:

پیامک ها برای مواردی مانند سفارشات جدید، یادآوری قرارها، و یا یادآوری خدمات است.

 

با این راهنمایی ها شما شانس زیادی داردی که شماره موبایل آنها را بگیرید. شما می توانید این کار را با یک برگه ی ثبت نام، یا وقتی با آنها پشت گوشی صحبت می کنید، یا با اجازه دادن به آنها برای ارسال یک فرم به سایت شما انجام دهید. می توانید به آنها شماره ای بدهید تا به آن پیام کوتاه بفرستند.

 با پشتکار وظیفه ی خود را انجام بدهید

وقتی کار کمپین پیامکی خود را شروع کردید، باید مطمئن شوید وقتی یک مشتری تقاضای خارج شدن از لیست کرد باید او را سریعا خارج کنید. نگه داشتن او در لیست شما غیرقانونی خواهد بود. یک سری قوانین هست که وقتی بازارایابی پیامکی می کنید باید از آنها آگاه باشید.

فقط انتخاب کنید

شما باید قبل از ارسال پیامک رضایت او را داشته باشید.

لغو اشتراک

شما باید با هر ارسال خود یک گزینه ی لغو اشتراک را نیز در نظر بگیرید. اگر آن گزینه را انتخاب کردند باید سریعا لغو اشتراک شوند.

از هزینه ها آگاه باشید

برای مشتریان با برنامه ی پیامک های نامحدود، باید بدانند در صورت رفتن به لیست پیامک محدود باید هزینه پرداخت کنند.

 

اینها تنها راهنمایی هایی هستند. شما باید قبل از شروع کار بازاریابی پیامکی از تمام قوانین مطلع باشید. این وظیفه ی شماست که قبل از سرمایه گذاری قوانین را بدانید، یک مشاور می تواند به شما کمک کند.

تعریف چاچوب، راه اندازی و شروع کمپین پیامکی

وقتی شماره های خود را جمع کردید، فهمیدید که از تمام قوانین درست استفاده می کنید، می توانید کمپین پیامکی خود را شروع کنید. پیشنهاد می شود از یک سرور سوم شخص استفاده کنید که می تواند برگشت سرمایه ی شما را رصد کند. یک پیغام لغو اشتراک در هر پیامک تعبیه کنید و پایگاه داده های پیامکی خود را مدیریت کنید.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
🎤 یازده ضد الگو در مصاحبه مشتریان

🎤 یازده ضد الگو در مصاحبه مشتریان

توسط .. علوی در ۵ مهر ۱۳۹۶

متن زیر نوشته گیف کانستبل است و توسط جناب ناصر غانم زاده ترجمه شده. (اینجا)

 
استیو بلنک همیشه می‌گوید «در استارتاپ، هیچ واقعیتی داخل ساختمان نیست فقط گمان‌ها هستند». جنبش استارتاپ ناب شما را تشویق می‌کند تا با آمیزه‌ای از آزمایش‌ها و تحقیقات کیفی از ساختمان بیرون بزنید. انجام کیفی کار به شما چندین مزیت می‌دهد. به شما کمک می‌کند بیاموزید که دیگران چگونه فضای مساله شما را تجربه کرده و درباره آن فکر می‌کنند. یاری‌تان می‌کند تا مدارک اثبات مفروضات خود و یا نبودن مدرکی برای درستی آن‌ها را در یابید.
 
نوشته قبلی «۱۲ نکته برای مصاحبه مشتریان» (بهتر است اول آن‌را بخوانید) تلاش می‌کند تا به کارآفرینان و طراحان محصول کمک کند که چگونه موثرتر این کار کیفی را انجام دهند. ولی بسیاری در این زمینه دست‌وپا می‌زنند. در اینجا چند ضدالگو که باید از آن‌ها حذر کرد را آورده‌ام:
 
۱. گمانه را پذیرش تلقی می‌کنید.
این‌ها چند نمونه پرسش هستند که من دوست ندارم- و اگر آن‌ها را بپرسید باید جدا پاسخ‌ها را کم ارزش در نظر بگیرید:
«از این استفاده می‌کنید؟» «برای این پول می‌دهید؟» «از این خوشتان می‌آید؟»
 
نمی‌گویم که هیچگاه این پرسش‌ها را نمی‌پرسم، ولی همیشه پرسش‌های رفتاری را به گمانه ترجیح می‌دهم.
 
در مقابل، این‌ها صحبت‌های رفتار-محور هستند: «برایم درباره یک بار که بلیت هواپیما را آنلاین خریدی بگو» «از چه چیز آن فرآیند خوشت آمد؟ چه چیز فرآیند اعصاب خردکن بود؟» «برای رزرو بلیت قبلا از چه سیستم‌ها و روش‌های مختلفی استفاده کرده‌ای؟»
 
۲. مصاحب شونده را هدایت می‌کنید
هدایت کردن مصاحبه شونده یعنی پرسیدن به شکلی که پاسخ را در دهان او قرار دهد. برای نمونه: «ما فکر می‌کنیم که بیشتر مردم واقعا نمی‌خواهند بلیت را آنلاین رزرو کنند، ولی نظر شما چیست؟» جمله و تن صدای پرسیدن خود را بررسی کنید. آیا می‌خواهید پاسخ را هدایت کنید؟
پیش از جلو رفتن، پرسش‌های باز و طبیعی بپرسید: «تجربه شما از خرید آنلاین بلیت چه بود؟»
 
۳. نمی‌توانید جلو حرف زدن خود را بگیرید.
بعضی کارآفرینان نمی‌توانند جلو خودشان را بگیرند- آن‌ها سرشار از هیجان هستند و می‌خواهند که پشت سرهم محصول/خدمت خود را معرفی کنند. اشکالی در تلاش برای پیش فروش محصول خود نیست- چرا که این کار به خودی خود تجربه‌ای جالب است- ولی نباید این کار را با یادگیری رفتاری مخلوط کنید.
 
اگر در حال پیش فروش هستید، فقط از آن‌ها نپرسید که «آیا برای این پول می‌دهید؟» بلکه از آن‌ها بخواهید که واقعا پول بدهند و ببینید که چه رخ می‌دهد. بعضی‌ها می‌پرسند که «چقدر حاضری بابت این پول پرداخت کنی؟» ولی من این کار را نمی‌کنم. در عوض، تلاش می‌کنم که با قیمت‌های مختلف بفروشم. بیشتر از آن ترجیح می‌دهم که مشتری بالقوه را وادار کنم تا چیزی را تجربه کند، به جای اینکه در مورد چیزی نظر بدهد.
 
۴. فقط آنچه را که می‌خواهید می‌شنوید.
بعضی افراد را می‌بینم که با اعتقاد قوی به چیزی که دوست دارند/ندارند به مصاحبه می‌روند. وقتی آن‌ها پس از مصاحبه یادداشت برداری می‌کنند، به صورت معجزه آسایی هرآنچه که شنیده‌اند با آنچه که باور دارند یکی می‌شود. ذهن‌های ما فیلترهای شگفتی هستند. پیش از انجام مصاحبه دستور کار خود را بیرون اتاق بگذارید. یک راه برای حل این وجود دو نفر برای هر مصاحبه است- یکی بپرسد و دیگری یادداشت بردارد.
 
۵. تنها یک عدد مصاحبه را واقعیت تلقی می‌کنید
همین الان با یک مشتری احتمالی صحبت کرده‌اید و او دید واقعا قوی و مثبتی داشته است. یک راه این است که سریع به سراغ نتیجه‌گیری بروید و برای ایجاد تغییرات بشتابید. به جای آن، شما باید صبور باشید. هیچ پاسخ قاطعی برای اینکه چند پاسخ یکسان برابر واقعیت است وجود ندارد. به دنبال الگوها بگردید و خودتان قضاوت کنید. یک الگوی مشخص و ثابت حتی از ۵ یا ۱۰ نفر یک سیگنال است.
 
۶. ترس از پس زده شدن
بنا بر تجربه من این بزرگترین عامل بازدارنده افرادی است که تحقیقات کیفی می‌کنند. یا ترس از اینکه یک غریبه شما را پی بزند یا اینکه ایده‌تان را نپذیرد. بهانه‌های زیادی از جمله «نمی‌دانم که چگونه آدم‌هایی را برای صحبت بیابم» از این ترس نشات می‌گیرند. فقط انجامش دهید همین. مشتری سازی فقط در خیابان جلو مردم را گرفتن نیست. شما می‌توانید آدم‌ها را در فیس‌بوک، توئیتر یا گروه‌های لینکداین بیابید و البته استفاده از روش قدیمی شبکه‌سازی نیز موثر است.
 
۷. با هر انسان زنده‌ای صحبت می‌کنید
می‌بینم که بعضی تیم‌ها با رویکرد مسلسلی عمل می‌کنند. به جای آن، مفروضات خود را حول اینکه مشتریان و پذیرندگان آغازین شما چه کسانی خواهند بود تعریف کنید. شما حتی می‌توانید از Persona ها استفاده کنید. روی این آدم‌ها تمرکز کنید و تلاش کنید تا مفروضات خود درباره مشتریان را معتبر یا نامعتبر سازی کنید. اشکالی ندارد که گاهی برای یادگیری از منطقه هدف خود بیرون بروید ولی شورش را در نیاورید. تمرکز کنید، یاد بگیرد و در صورت لزوم چرخش کنید.
 
۸. شما صحبت را به بیراهه می‌کشانید
اگر بی‌آمادگی و شلخته به مصاحبه با مشتری بروید، خود را همینطور می شناسانید. به جای آن، پرسش‌های خود را از قبل بنویسید و آن‌ها را براساس اولویت ریسک‌ها و مفروضاتی که نگرانشان هستید درجه‌بندی کنید.
 
برای تعریف مفروضات خود، می‌توانید به پرسش‌های ما در سایت www.neoincubate.com پاسخ دهید، بوم مدل کسب‌وکار را پر کنید یا از ساختار پیشنهادی مارتی کاگان برای محصول استفاده کنید. روش دقیق شما به اندازه کاری که واقعا برای اولویت‌بندی ریسک‌های خود انجام می‌دهید اهمیت ندارد.
 
در طول مصاحبه، پرسش‌های خود را عینا از روی کاغذ نخوانید، بلکه فضا را محاوره‌ای نگه دارید (یادتان باشد، شما می‌خواهید مصاحبه‌شونده را به گفتن داستانش وا دارید). اگر چیز جالبی کشف کردید، همین را بگیرید و جلو بروید و نگران دورشدن از اولویت‌های اولیه‌تان نباشید.
 
۹. تلاش می‌کنید همه چیز را در یک جلسه یاد بگیرید
به جای آنکه در هر مصاحبه تلاش کنید تا جای ممکن وسیع و گسترده جلو بروید، بهتر است روی چند زمینه که برای کسب‌وکار شما حیاتی هستند تمرکز کنید. اگر دامنه گسترده‌ای از پرسش‌ها دارید، مصاحبه‌های بیشتری انجام دهید و پرسش‌ها را در آن‌ها بشکنید.
 
۱۰. فقط طراح‌ها پژوهش کیفی ‌می‌کنند.
اشکالی ندارد که بیشتر اوقات کارها را تقسیم کنید، ولی همه افراد تیم باید مجبور به بیرون رفتن و صحبت با آدم‌های واقعی شوند. توجه: احتمالا نیاز است که افراد جدید تیم را درباره اینکه با اندک مصاحبه‌ای سریع نتیجه‌گیری نکنند هدایت کنید (شماره ۵ را بخوانید)
 
۱۱. هفته اول مصاحبه مشتریان را انجام داده‌اید ولی از آن زمان دیگر نیازی به آن ندیده‌اید
خیلی ناراحت کننده است که می‌بینیم تیم‌های محصول کارها را با مصاحبه مشتریان شروع می‌کنند ولی با یک بار انجام آن کار را متوقف می‌کنند. هیچ اشکالی ندارد که به مرور کار مصاحبه را کم کنیم. اگر منحنی یادگیری شما هموار شده است، منطقی است که کار را متوقف کرده و روش انجام آن‌را تغییر دهید. با این وجود شما به ساخت آهنگ کیفی پیوسته درون فرآیند محصول خود احتیاج دارید. این‌کار مکملی الزامی را برای سنجه‌های کمی‌ شما فراهم می‌کند، چراکه کمک می‌کند دلیل رخ دادن چیزها را بفهمید.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
🆗 پنج فعالیت بازاریابی که برون سپاری آن‌ها تیم بازاریابی شما را کارآمدتر خواهد کرد

🆗 پنج فعالیت بازاریابی که برون سپاری آن‌ها تیم بازاریابی شما را کارآمدتر خواهد کرد

توسط .. علوی در ۳ مهر ۱۳۹۶

آیا تا به حال اتفاق افتاده که در یک رستورانی باشید و با مقدار زیادی غذا مواجه شوید؟ در چنین حالتی معمولا هر کسی دوست دارد از همه‌ی غذاها مصرف کند تا بیشترین لذت را از خوردن آن‌ها به دست آورد. اما آیا این امکان‌پذیر است؟

بازاریابی دیجیتال هم دقیقا به همین شکل است.

بازاریابی دیجیتال بسیار گسترده است و تکنیک‌های فراوانی دارد که هر کدام می‌تواند شما را بیشتر به موفقیت نزدیک کند.

تیم بازاریابی داخلی شرکت شما نه می‌تواند از این تکنیک‌ها دوری کند و نه می‌تواند همه را یک جا و به درستی انجام دهد. شاید شما احساس کنید که اضافه کردن یک یا دو نفر می‎‌‌تواند نقش موثری در پیشبرد کارها داشته باشد.

اما آیا آن‌ها قادر خواهند بود، همه‌ی شکاف‌های موجود را پر کنند؟

چه زمانی برای برون سپاری بازاریابی شما مناسب است؟

اگر می‌خواهید به اهداف بازاریابی خود دست یابید، باید ببینید تیم شما ظرفیت آن را دارد یا نه؟

قبل از هر چیزی باید توانایی‌های تیم داخلی خود را تجزیه تحلیل کنید و آن را با اهداف بازاریابی و استراتژی خود مقایسه کنید.

هر جا که کمبود احساس کردید، باید برای آن برنامه‌ریزی کنید.

برون سپاری کارها می‌تواند بسیار موثرتر از اضافه کردن نیروهای جدید باشد.

برون سپاری می‌تواند در زمان و هزینه‌های شما موثر باشد و به تیم شما کمک کند تا روی نقاط قوت خود تمرکز کنند.

در ادامه ۵ فعالیت برای برون سپاری بازاریابی که تیم بازاریابی‌تان را کارآمدتر می‌کند، آمده است.

مدیریت شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی از فقط یک راه برای گذراندن زمان با اعضای خانواده و دوستان به یک ابزار جذاب برای کسب وکارها تبدیل شدند. اگر شما از آن‌ها استفاده نکنید، رقبای شما استفاده خواهند کرد و چه بسا شاهد موفقیت‎‌های بسیاری نیز خواهند بود.

تیم شما به راحتی می‌توانید شروع به استفاده از شبکه‌های اجتماعی بکند، اما آن‌چه که اهمیت دارد اینست که تیم شما بتواند بازدهی کافی را از فعالیت در شبکه‌های اجتماعی خود دریافت کند.

اگر در تیم خود استراتژیست شبکه‌های اجتماعی و افرادی که می‌توانند ایده‌های خارق‌العاده در تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی ارائه کنند، وجود ندارد بهتر است به برون‌سپاری اقدام کنید.

بازاریابی محتوایی

تقریبا غیرممکن است که برندها بتوانند کار بازاریابی محتوایی را به تنهایی انجام دهند. خصوصا زمانی‌که از انجام بازاریابی محتوایی اهداف مشخصی را در نظر داشته باشید. یک استراتژی منسجم محتوایی و در کنار آن تولید مقالات وبلاگی منسجم، پست‌های مهمان، کمپین‌های ایمیلی فعالیت بسیار زیادی را از مخاطبان می‌طلبد. با همکاری با یک سازمان خارجی می‌توانید به راحتی به ایجاد، توزیع و تجزیه تحلیل محتوای خود بپردازید. از آن‌جا که برندها نمی‌توانند به طور پیوسته این کار را انجام دهند، همکاری با یک سازمان خارجی می‌تواند بهترین استراتژی باشد.

روابط عمومی

این روزها روابط عمومی با شکل‌گیری بازاریابی محتوایی و شبکه‌های اجتماعی به سادگی امکان‌پذیر نیست. مدیران روابط عمومی نیازمند حفظ و مدیریت روابط خود با روزنامه‌نگاران، تاثیرگذاران و خبرنگاران مشهور هستند. این کار برای تیم شما اگر تخصص و شبکه‌ی ارتباطی مناسب را نداشته باشند، بسیار سخت خواهد بود. بنابراین همکاری با شرکتی که به صورت تخصصی روی این موضوع کار می‌کنید، بسیار مناسب و ایده‌آل به نظر می‌رسد.

تولید محتوای ویدیویی

تحقیقات نشان می‌دهند که در چند سال اخیر:

بازاریابی ویدیویی بیش از سایر انواع بازاریابی مورد توجه عموم مردم قرار گرفته است.

در واقع کاربران به ویدیو بیشتر از سایر انواع محتوا علاقه دارند. همین موضوع باعث شده است که بازاریابی ویدیویی این چنین در میان کسب وکارها محبوب باشد. انجام این کار توسط تیم بازاریابی داخلی‌تان بسیار سخت و پیچیده است. چون شما به ابزار و امکانات بسیاری نیاز خواهید داشت تا یک ویدیوی خوب تولید کنید. هم‌چنین تیم شما باید استعداد لازم برای ویدیو، گرافیک آن داشته باشد.

امور فنی و توسعه سایت

ممکن است شما وب‌سایت آماده‌ای داده باشید و کار خود را شروع کرده‌اید. اما کار به این‌جا ختم نمی‌شود، شما با گذشت زمان به مشکلات فنی برخواهید خورد. و یا براساس تجزیه تحلیل‌های مختلف، تیم بازاریابی شما متوجه خواهد شد که نیازمند تغییراتی در طراحی سایت یا تجربه‌ی کاربری آن است. اگر شما این کار را برون سپاری کنید، تیم بازاریابی سریعا خواهد توانست به خواسته‌های خود دست یابد.

نتیجه‌گیری

اگر لیست فعالیت‌های تیم بازاریابی شما بیش از اندازه طولانی باشد. آن‌ها قادر به اولویت‌بندی و انجام آن‌ها نخواهند بود. لذا برون سپاری بازاریابی؛ برخی از مسئولیت‌هایی که وقت‌گیر، اما ضروری هستند، می‌تواند نقش موثری در موفقیت تیم بازاریابی شما داشته باشد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب