سن و سالی ندارد. اما عناوینش پر و پیمان است. نخستین کودک کارآفرین ایران، مشاور وزیر کار، برگزیده همایشهای علمی زیستمحیطی ایران و چندین و چند عنوان دیگر. صحبت از «مهدی بهرامیان» است. متولد 4 مرداد 1383. کودک 12 سالهای که این روزها در عرصه کارآفرینی و تحقیقات علمی نامش سرزبانها افتاده. دنیای مهدی این روزها در بازیهایی که میسازد و ایدههایش خلاصه میشود. دنیایی که هم کودکیهایش را در آن دنبال میکند و هم کمکم سنگ بنای آیندهاش را میچیند. مهدی گرچه آوازهاش به دلیل فعالیتهای علمی و تحقیقاتی او در حوزه فنآوری اطلاعات است اما پژوهشهای علمی این کودک هممحلهای هم که گره خورده به همین حوزهکاری او با موضوع محیطزیست است و هم سرو صدایی در جامعه علمی و زیستمحیطی کشور به پا کرده است. ایدههای نو هر ساعت در ذهن خلاق او جولان میدهند و مهدی با آنها زندگی میکند تا در نهایت این ایدهها را تبدیل به محصولاتی متحرک کند. جانی که مهدی به ایدههای ذهنی خود در انیمیشنها و بازیهای کامپیوتریاش میدهد مولود حمایتهایی است که خانواده او از این کودک خلاق میکنند. چهره خسته مهدی حکایت از فشار برنامههای علمیاش دارد اما شور و شوقش برای یادگیری و برنامههایی که برای آیندهاش مجسم کرده از این خستگیها کم میکند. مادر مثل همیشه کنار مهدی است. آن هم با مجموعهای از افتخارات کسب شده توسط پسرش از لوح تقدیرهایی که مهدی در مجامع علمی کسب کرده تا تندیسهای بزرگ و کوچک. تعداد تقدیرنامههایش چند برابر سنش است که 2 سالی میشود 2 رقمی شده. قصه زندگی مهدی را با او و مادرش مرور میکنیم؛ از بازیهای کودکانهاش با کاغذ رنگی، چند دکمه و چسب تا بازیسازی رایانهای و بومی.
خودم اسباببازی میساختم
عاشق بازی با اسباببازیهایش بود اما نه اسباببازیهایی که پشت ویترین مغازهها از بچهها دلبری میکنند. او اسباببازیهایش را خودش ساخته. میگوید: «3 ساله بودم که با کمک مقوا، کاغذ رنگی، دکمههای قابلمهای و چسب و... اسباببازیهایم را خودم درست میکردم. البته مادربزرگ و پدر و مادرم هم در خرید وسایل کمک میکردند اما ایده اسباببازیها در ذهن خودم شکل میگرفتند: بدون کپیبرداری از جایی. تکههای کاغذ رنگی و مقوا که اشکال عروسکی داشتند و با کمک دکمههای متصل شده حرکت میکردند برایم جالب بود. جذابیتی که ساختههای دست خودم داشت هیچ اسباببازی گرانی در مغازهها برای من نداشت.» وقتی از او درباره این ایدهها و چگونگی شکل گیریاش در ذهن کودکانهاش میپرسم پاسخم را با خنده میدهد و میگوید: «همه چیز از لگوهایی شروع شد که پدر و مادرم برایم میخریدند. لگوها یک بازی سرگرمی و هوشی بود که به من کمک کرد در ساخت بازیها خلاق شوم.»
کتاب نوشتم و فروختم
مهدی گذشته از آنکه ایدهپردازی خوب در بازی و ساخت آن است دستی توانا هم در نقاشی دارد. ناگفته نماند که خلاقیت این پسر بچه باهوش سبب شد تا از این هنر و خلاقیت در همان اوایل کودکی به کسب درآمد بپردازد. وقتی یاد کارهای کودکیاش میافتد میخندد و میگوید: «علاقهام به نقاشی در کنار ایدههایی که به ذهنم میرسید سبب شد چند کتاب را در کودکی بنویسم و روانه بازار کنم.»
کتابهای مهدی اینطور که خودش تعریف میکند خیلی هم باارزش بوده چراکه اولاً دستنوشت بودهاند، ثانیاً تمام طرحهایش کار دست خودش بوده: «تمام قهرمانان کتابهایی که نوشتهام ابرقهرمانانی بودند که از بازیهای کامپیوتری یا شخصیتهای پویانمایی با آنها آشنا شده بودم. نوشتن بلد نبودم اما پدرم در مکتوب کردن ایدههایی که به ذهنم میرسید حسابی کمکم میکرد.» مهدی 9 کتاب را که خودش مینویسد وقتی در یک سفرکاری مادر همراه او بوده به مسافران قطار میفروشد. اینجا بود که مادر علاوه بر تواناییهای دیگر فرزندش متوجه هنر بازاریابی او هم میشود. مهدی میگوید: «هر کتاب را 5 هزار تومان فروختم. این نخستین درآمدزایی من از ایدههایم بود. البته در آن سفر یکی از مشتریان قطار کتاب مرا با یک ماشین چوبی زیبا که همسرش از خارج کشور برای او فرستاده بود عوض کرد. ارزش این مبادله برای من از بقیه بیشتر بود.»
گرشاسب، اسطورهها و مهدی
قبل از آنکه بازی رایانهای ملی «گرشاسب» را تجربه کند و با اسطورههای ایرانی آشنا شود «اسپایدرمن» و «بت من» و... قهرمانان مهدی بودند. اما بازی گرشاسب ذهنیت او را نسبت به ابرقهرمان تغییر داده است: «وقتی بازی گرشاسب را انجام دادم متوجه شدم ابرقهرمان واقعی کیست؟ از آن زمان یعنی حدودا وقتی 5 ساله بودم از پدر و مادر خواستم برایم شاهنامه بخوانند. این شد شروع آشنایی من با اسطورههای ایرانی. اسطورههایی که امروز با هیچ اسطورهای در ایدهپردازیهایم عوضشان نمیکنم. امروز من شاهنامه را کامل خواندهام. چندین و چند بار و در تمام ایدهپردازیهایم از قهرمانان ایرانی استفاده میکنم. اسپایدرمن ریشه واقعی ندارد اما قهرمانان و قهرمانی در شاهنامه کاملاً ریشهدار است.»
مهدی امروز در حال ساخت بازی «رستم دستان» است طرحی که عاشق آن است اما این پایان الگوگیری این کودک نخبه از اسطورههای ایرانی نیست. علاوهبر اسطورههای کهن، مهدی که ارادت خاصی هم به شهید «بهنام محمدی» دارد میخواهد بازی او را طراحی کند: «بهنام محمدی یکی از ابر قهرمانان من است و ساخت بازی او برای بچههای ایران مطمئناً بدون تحقیق و پژوهش درباره شخصیت این شهید بزرگوار و صحبت با خانوادهاش و... ممکن نیست. تا آنجا که درباره او اطلاع دارم و تا حدی به فوت و فن بازیسازی رایانهای آشنا هستم میدانم که شخصیت او برای بازیسازی عالی است.»
بسکتبال را بیشتر دوست دارم
برخلاف خیلی از پسربچهها که عمرشان با زمین چمن و تیردروازه فوتبال میگذرد مهدی علاقهای به فوتبال دیدن و فوتبال بازی کردن ندارد. هرچند از بچهای که بخش قابل توجهی از زمانش را پای بازیهای کامپیوتری میگذراند این مسئله بعید است اما او منکرش نمیشود و میگوید: «بیشترعاشق بسکتبال هستم. هرچند این روزها اصلاً فرصت رفتن به سالن و تمرین ندارم اما در میان ورزشها این رشته را بیشتر دوست دارم.» مطالعهاش هم خلاصه میشود به کتابهای برنامهنویسی و اسطورهای که مرتبط با کارش هستند. البته مادرش میگوید این روزها وقت بیشتری پای برنامههای تلویزیونی سپری میکند، آن هم شبکههای علمی اما خودش هم میگوید: «تماشای کارتن را هم دوست دارم.» با ذوق و شوق از کارتن عصر یخبندان و نکات فنی بازیسازی و پویانمایی آن تعریف میکند.»
ایده مدارس کارآفرینی
بهرامیان در کنار تمام ویژگیهای کودکانهاش که اقتضای سن و سال او هم است در مقام مشاور وزیر کار ایستاده. وقتی کت و شلوار طوسی رنگ رسمیاش را میپوشد و ژست میگیرد بیشتر به این عنوان نزدیک میشود. وقتی از او میپرسم چه چیزی سبب شد در این سن و سال مشاور وزیر کار شود با جدیت و ایمان کامل به خود میگوید: «شکر خدا قابلیتهایم.» مهدی به وزیرکار پیشنهاد داده: «اگر میخواهید دغدغه بیکاری از کشور برود و پشت سرش را هم نگاه نکند نگاهتان را در برنامهریزی در حوزه آموزش و کارآفرینی به خانواده دانشآموزان و در نهایت ایجاد مدارس کارآفرینی تغییر دهید و این مسئله را جدی بگیرید.» شیرین کلامی و دلایل منطقی که کنار هم قرار گرفت به مهدی پیشنهاد مشاوری داده شد.
اقتصاددان کوچک
مهدی گذشته از آنکه ایدهپرداز خوبی در حوزه بازیهای کامپیوتری و کارآفرینی در این حوزه باشد شاید به تعبیری کودکی اقتصاددان هم باشد. کسی که چند سال است بهعنوان کارشناس مجری پسانداز برای کودکان در رادیو اقتصاد صحبت میکند: «من نخستین لپتابم را با درآمدم از فروش ایدهها و بازیهایی که خودم ساخته بودم خریدم. اکنون هم پسانداز کردن جزو جداییناپذیر زندگی من شده چون معتقدم باید پسانداز کرد تا زندگی بهتر داشت.» مهدی جوایز نقدی دریافتی از همایشها و کنفرانسهای مختلف را صرف ساخت بازیهای جدیدش کرده و از این راه درآمد کسب میکند. او راههای دیگری هم برای کسب درآمد دارد. یکی از این راهها دریافت حقالزحمه نرمافزارهایی است که برای افراد نصب میکند.
خانواده دایناسورها؛ نخستین بازی من
نخستین بازی که مهدی ساخته است «خانواده دایناسورها» نام دارد. او از مرور خاطرات گذشته حس خوبی دارد و میگوید: «تولد 7 سالگیام بود که یکی از اقوام برای من نرمافزار آموزش ساخت بازیهای کامپیوتری را هدیه آورد. این هدیه باعث شد که من ساخت بازیهای کامپیوتری را جدی شروع کنم. نخستین بازی که بعد از گرفتن این هدیه طراحی کردم و ساختم خانواده دایناسورها بود. بازی که با تخم گذاشتن یک دایناسور شروع شد و با شکلگیری خانواده بازی کودکانهام به اوج میرسید.»
طرح آقامهدی برای مهار ریزگردها
گرچه سالهای زیادی است که قصه تلخ ریزگردها و آلودگی هوای شهرها دامن مردم را گرفته اما مهدی با پژوهشی با عنوان «مهار ریزگردها» و «ساخت تونل باد» توانست رتبه نخست کنفرانس ملی روز جهانی محیطزیست را از آن خود کند؛ در حالیکه رقبای او بسیار بزرگتر از او بودند. میگوید: «برای ارائه این مقاله چند ماه کنار پژوهشگران شرکت دانش بنیانی که «مالچ پلیمرسلولزی» را اختراع کرده بود در کویر مرنجاب سپری کردم.» کودکی که از سال اول ابتدایی در جشنواره «جابربنحیان» شرکت کرده و امروز بهعنوان یک کارآفرین کودک در ایران مشهور شده طرح «قرآن معجزهگر» را هم ارائه داده که در جهان اسلام مورد توجه قرار گرفته است. طرحی که تأثیر صوت قرآن بر رشد دانههای گیاهی را ارزیابی میکند. مهدی میگوید که نباید به او گفت نخبه: «من فقط کودکی هستم که بیشتر روی خودم و ایدههایم کار کردهام.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...دانشجویان دانشگاه Antwerp موفق به ساخت دست رباتیک با تکنولوژی پرینتر سهبعدی شدهاند که با ترجمه کردن حروف به زبان اشاره، کمک بزرگی به ناشنوایان میکند.
تکنولوژی میتواند زندگی را برای افراد ناتوان سادهتر کند. تاکنون اختراعات زیادی برای راحتتر شدن زندگی افراد معلول، کمتوان یا دارای نقص عضو یا مشکلات حرکتی ثبت شده است. دستیار هوشمندی که به افراد نابینا برای انجام کارهای روزمره کمک میکند، رباتهایی که در آشپزی به این افراد یاری میدهند یا بازویی که سخنان را برای ناشنوایان به زبان اشاره تبدیل میکند، همه و همه از دستاوردهای محققان در سراسر جهان برای راحتتر زندگی کردن این افراد است.
دانشجویان دانشگاه Antwerp دست به اختراع بسیار جالبی زدهاند. این دانشجویان دست رباتیک با نام Aslan ساختهاند که هدف اصلی آن کمک به دانش آموزان ناشنوا برای درک بهتر دروس است. البته این بازوی هوشمند فقط در کلاس درس کاربرد ندارد و در بسیاری از مکانها مانند دادگاه، خانه، محیط کار نیز قابل استفاده است.
این بازوی رباتیک با کمک فناوری پرینت سهبعدی ساختهشده است و این بازو قادر است هر علامتی در زبان اشاره را به مخاطب برساند. بازوی رباتیک مخصوص ناشنوایان با ۱۶ سرور کنترل میشود.
در حال حاضر فقط یک بازوی رباتیک طراحی و ساختهشده است. اگر دو بازو به کار گرفته شود کلمات و جملهها سریعتر و راحتتر به مخاطب منتقل خواهند شد. پروژه بعدی گروه دانشجویان Antwerp، استفاده از دودست رباتیک و طراحی و ساخت چهره برای انتقال بهتر مفاهیم است.
پروژه Aslan بسیار گسترده است و در آینده شاهد پیشرفتهای زیادی در این زمینه خواهیم بود. دانشجویانی که در ساخت دست رباتیک نقش داشتهاند، Guy Fierens, Stijn Huys و Jasper Slaets نام دارند. این پروژه در حالت آزمایش به سر میبرد به طوری که نمونه اولیه ساخته شده و هنوز طراحی نهایی انجام نشده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
فروش بخش اصلی یک کسبوکار است، در واقع همه بخشهای دیگر کار میکنند تا بخشفروش بتواند کار را به درستی پیش ببرد. از همین رو فرآیندفروش باید به درستی و دقت اجرا شود. آخرین مرحله از این فرآیند به اندازهگیری اختصاص یافته است. در واقع، شما باید بدانید که میزاناثربخشی تیم فروش شما چقدر بوده و چه کارهایی را برای بهبود بیشتر آن میبایست انجام داد.
تاکنون صدها روش برای اندازهگیری عملکردفروش طراحی شده است. اما خود را درگیر راهکارهای پیچیده نکنید. در ادامه یک روش بسیار ساده و موثر برای ارزیابی فروش شما آورده شده است.
قبل از اینکه میزان اثربخشی تیم فروش را با این دو معیار اندازهگیری کنید، اجازه دهید چرخهی فروش را با هم بررسی کنیم.
اگر به این قیف توجه کنید، میتوانید مخاطبان خود را براساس موقعیتی که دارند، دستهبندی کنید.
سه دستهی اصلی وجود دارد: ۱) سرنخهای بازاریابی ۲) فرصتها ۳) مشتریان
سرنخهای بازاریابی: این مرحله در مورد چگونگی جذب مشتری است. به عنوان مثال، ممکن است شما کسبوکاری در حوزهی طراحی وب هستید. شما اغلب مشتریان خود را از لینکدین مییابید و آدرس ایمیل آنها را یافته و تلاش میکنید تا اولین ارتباط را با آنها برقرار کنید.
فرصتها: بعد از اینکه سرنخهای بازاریابی را یافتید، به آنها ایمیل میزنید. اگر یکی از آن سرنخهای بازاریابی به ایمیل شما پاسخ مثبت داد و از شما خواست که در مورد نحوه همکاری بیشتر صحبت کنید؛ او را میتوانید در گروه فرصتها قرار دهید.
مشتریان: همهی آن افرادی هستند که بعد از صحبت با تیم فروش، به محصولات تیم علاقهمند بوده و ارتباط با کسبوکار شما را شروع میکنند.
در واقع مشتریان کسانی هستند که به کسبوکار شما از طریق خرید محصول، درآمد ارائه میکنند.
این نرخ به شما اطلاعات زیادی راجع به بازاریابی و فروشتان میدهد.
آیا فروشندگان قادر هستند سرنخهای بازاریابی را به فرصت تبدیل کنند؟ آگاهی از این موضوع بسیار مهم و ارزشمند است، زیرا اگر متوجه شوید که مشکل از این بخش است و یا نیست، میتوانید استراتژیهای درستتری را اتخاذ کنید. شاید تیم فروش در بخش تبدیل سرنخهای بازاریابی به فرصت خوب عمل میکند، اما تیم بازاریابی سرنخهای کافی را در اختیار تیم فروش قرار نمیدهد.
دوم اینکه آیا فروشندگان شما به طور موثری سرنخهای بازاریابی را پیگیری میکنند؟ در صورتی که تعداد سرنخهای بازاریابی مناسبی در اختیار تیم فروش قرار میگیرد، اما آنها نمیتوانند فرصتهای کافی را به دست آورند؛ باید روشها را مورد بررسی قرار دهید. در چنین وضعیتی دو مشکل ممکن است وجود داشته باشد.
۱) تیم بازاریابی سرنخهای مناسبی را در اختیار تیم فروش قرار نمیدهد.
۲) تیم فروش به خوبی پیگیر فروش نیست.
شما باید تعداد کل فرصتهایی که به دست آوردید را با تعداد کل فروشهای نهایی مقایسه کنید. اگر اختلاف بزرگی بین اینها وجود دارد، اولین کاری که باید انجام دهید، یافتن دلیل عدم خرید است. اینکه چرا فرصتهای شما به فروش تبدیل نمیشوند. همیشه اشتباه از سوی تیمفروش نیست، شاید قیمتگذاریهای شما به درستی انجام نشده است. شاید برند شما به اندازهی کافی قدرتمند نیست. باید دلیل اصلی را یافته و سپس استراتژی صحیحی را اتخاذ کرد.
البته باید به صنعت خود توجه کنید زیرا نرخ تبدیل فرصت به فروش در صنایع مختلف متفاوت است. براساس تجزیه و تحلیلهایی که تیم تحقیقات بازار هاباسپات از ۸۹۰۰ شرکت در ۲۸ صنعت انجام داده است، متوسط نرخ تبدیل فرصت بهفروش در صنعت گردشگری ۱۱ دزضد است، در حالی که برای صنعت هنر حدود ۲۸ درصد است. به همین دلیل در این بخش بیشتر باید خودتان را با رقبا مقایسه کنید. اگر رقبا بهتر از شما عمل میکنند، احتمالا مشکلی در کسبوکار شما وجود دارد که باید آن را برطرف کنید. اگر به نتایجی مشابهی با رقبا دست مییابید، باید با استراتژیهای تمایز خودتان را از رقبا متمایز کنید. در واقع بیشتر روی برندینگ کار کنید.
اندازهگیری همواره به عملکرد بهتر منجر شده است. بدون اندازهگیری نتایج فروشتان نمیتوانید مشکل اصلی که در کسبوکارتان وجود دارد را بیابید. بنابراین دو معیاری که در این مطلب به آنها اشاره شد را به دقت دنبال کنید و سعی کنید برای بهبود نتایج، استراتژیهای صحیحی را اتخاذ نمایید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
بیشترین هزینه برای راهاندازی این کسبوکار پس از ودیعه و اجاره، تامین گازکربنیک موردنیاز گلخانه است. برای تامین این گاز از کپسولهای گازکربنیک
استفاده میشود.
محمد قهرمانی کوشان: خستگی روزهای طاقتفرسای کارمندی شاید برای عده بسیاری از مردم آزاردهنده باشد. ازاینرو کم نیستند کسانی که به دنبال راهاندازی کسبوکاری کوچک اما سازگار با شخصیتشان هستند.
کسبوکاری که روح را نوازش میدهد و میتواند پلی برای رسیدن به آرزوهای اقتصادی هم باشد. شاید برای بسیاری پیشآمده باشد که خستگی روزانه خود را با ورود به یک گلفروشی و استشمام و یا دیدن حتی یک شاخه گل به باد سپردهاند.
حال تصور کنید اگر این گلها حاصل پرورش دست شما باشد چه شغل روحنوازی دارید. بسیاری از کسبوکارها هستند که در مرحله اول نیاز به سرمایه بسیار زیادی دارند اما کم نیستند شغلهایی که میتوان با سرمایه به نسبت کم اما با تلاش بیشتر به مقصد مناسبی رسید.
یکی از این کارها پرورش گل و گیاهان زینتی است. وقتی صحبت از پرورش گل و گیاه میشود نگاهها به سمت یک گلخانه بزرگ با زمین چند هکتاری و تجهیزات تمام و کمال منعطف میشود.
درحالیکه راهاندازی یک کسبوکار زمانی یک مزیت به شمار میرود که در وهله اول به کمترین سرمایه نیاز داشته باشد. این گزارش تلاش میکند تا کسبوکاری را به شما معرفی کند که با سرمایهای ۲۰ میلیونی قابلیت راهاندازی داشته باشد؛ و قصد و هدف اصلا یک گلخانه بزرگ و صنعتی نیست. با توجه به محدود بودن سرمایه اولیه نباید انتظار درآمدهای بسیار بالا را هم داشت.
این کسبوکار مانند هر کسبوکار دیگری نیاز به یک سرمایه اولیه و ملزومات دارد. از سوی دیگر باید دید که کسبوکاری که راهاندازی میشود صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟ مجموعه این سوالات کمک میکند تا توجیه اقتصادی یک کسبوکار را تحلیل کنیم.
وقتی صحبت از تولید گیاهان زینتی با سرمایه اولیه اندک میشود منظور همان گلهای آپارتمانی هستند که در گلدانهای خانه نگهداری میشوند. این گلها بیشتر جنبه زینتی داشته و عمر طولانی دارند و مانند گلهای تزیینی عمر کمی ندارند.
مزیتی که گلهای آپارتمانی دارند این است که سالها میتوان آنها را استفاده کرد و بهعنوان هدیه هم در نظر گرفت؛ اما برای راهاندازی این کسبوکار مانند هر کسبوکار دیگری سرمایه اولیه نیاز است.
برای داشتن این کسبوکار ترجیحا باید از شهر تهران به دور بود، شهرهایی مانند کرج و شهریار و شهرستانهای دیگر بهترین موقعیت را برای راهاندازی یک گلخانه پرورش گلهای زینتی دارند. شما میتوانید در زمینی به مساحت بیست متر یک گلخانه داشته باشید.
اما قبل از تهیه مکان و یا فضای موردنظر باید روشهای پرورش گلهای زینتی را آموخت. این کار مستلزم ثبتنام در دورههای ۱۳۰ ساعته فنی و حرفهای است که پس از اتمام دورهها کارت مهارتآموزی ارائه میشود.
برخلاف تصورها هزینه این دورهها در شهر تهران بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان و در شهرستانها بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان است. ممکن است کلاسها به دلیل فشرده نبودن تا شش ماه به طول بینجامد اما مهمترین مزیت این دورهها آشنایی تجربی و تئوری با چگونگی پرورش گیاهان است.
پس از اتمام دوره میتوان با مدرک دریافت شده نسبت به اجاره و یا رهن مکان موردنظر اقدام کرد. این مکان میتواند یک اتاقک ۲۰ تا ۳۰ متری هم باشد. هیچ کسبوکار کوچکی با زمین ۴ یا ۵ هکتاری شروع به کار نمیکند.
مهمترین اولویت برای پرورش گیاهان آپارتمانی داشتن فضایی است که نورکافتی به آن برسد. پس در انتخاب فضا باید دقت لازم را داشت. پسازآن باید فضا را به سیستم سرمایشی (خنککننده تابستان) که ترجیحا یک کولر است و گرمایشی که در بیشتر مواقع یک بخاری متوسط هم میتواند باشد، مجهز کرد. برای اجاره چنین فضایی که بهدوراز شهر باشد میتوان ۱۰ میلیون ودیعه و ماهیانه یک تا یک و نیم میلیون اجاره پرداخت کرد.
وهاب قاسمی صاحب گلخانه سپیده در ملارد میگوید: «فضای گلخانه من قبلا زمین غیرقابل استفاده بود اما صاحبملک با یک دیوارکشی ساده آن را تبدیل به یک فضای کاربردی کرده بود. این زمین ۵۰ متر مساحت دارد. که با یک بخاری و یک کولر میتوان سیستم گرمایشی و سرمایشی آن را تجهیز کرد.
این ملک با ۱۰ میلیون ودیعه و ماهیانه ۸۰۰ هزار تومان اجاره دارد. یکی از مهمترین دلایل مناسب بودن قیمت ملک همان فاصله گرفتن از شهر و فضاهای تجاری است. این کسبوکار هیچ نیازی به مستقر شدن در فضای شهری و یا تجاری ندارد.»
به گفته وی شاید بیشترین هزینه برای راهاندازی این کسبوکار پس از ودیعه و اجاره تأمین گازکربنیک موردنیاز گلخانه باشد. برای تأمین این گاز یا باید در روز تهویه کامل صورت گیرد و یا از کپسولهای گازکربنیک استفاده شود.
در گلخانههای کوچک از چراغها و یا والرهای نفتی هم میتوان برای رفع نیاز گلخانهها استفاده کرد به شرطی که شعله آنها کاملاً آبی باشد تا از تولید گازهای سمی دیگر جلوگیری شود.
گلخانهها ازنظر شکل و مصالح مورداستفاده با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوتها به علت نوع استفاده و محصول و همچنین میزان بودجه در دسترس برای ساخت گلخانه است. برای مثال ساخت گلخانه با شیشه هم هزینه بالایی در مرحله اول نیاز دارد هم باید محتاطتر نسبت با آن برخورد کرد. درحالیکه با پلاستیک میتوان هزینهها را به حداقل رساند تنها باید مراقبتهای لازم در هنگام راهاندازی سیستم گرمایشی را به عمل آورد.
هزینه تأمین گازکربنیک گلخانه بین ۳ تا ۴ میلیون است که بسته به مساحت گلخانه این عدد متفاوت میشود. در یک ملک به مساحت ۵۰ متر میتوان بیش از ۱۰۰ گلدان گل را پرورش داد.
از دیگر وسایلی که باید در مرحله اولیه برای تولید گل تهیه کرد برگ خاک است که تقریبا ۲۰ کیسه به مجموع قیمت ۲۰۰ هزار تومان، گلدان پلاستیکی ۱۰۰۰ عدد به مجموع قیمت یکمیلیون تومان، کود به تعداد ۲۰ کیسه به مجموع قیمت یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان، ۳ کیسه به مجموع قیمت ۳۰۰ هزار تومان، آهن و مواد تقویتکننده به مجموع قیمت ۴۰۰ هزار تومان، لامپ کممصرف به تعداد ۵۰ عدد به مجموع قیمت ۲۵۰ هزار تومان، دانه گل مجموع ۲ میلیون تومان و… است.
یک گلخانه حتما باید برقکشی شده باشد. همچنین آب و سوخت مصرفی از دیگر ملزوماتی است که در راهاندازی گلخانه باید به آن توجه داشت. بهطور متوسط یک گلخانه با ۵۰۰ گلدان پرورشی ماهیانه باید ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان پول برق، ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه سوخت، ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان هزینه آب، پرداخت کند. گاهی از برق بهعنوان نیروی روشنایی برای گلخانه استفاده میشود تا کمبود نور در مواقعی مانند زمستان جبران شود. پس داشتن برق یک ملزوم برای یک گلخانه به شمار میرود.
شاید مهمترین چالش این کسبوکار مخاطرات طبیعی باشد. برای مثال در فصلهایی از سال برخی گلها آنچنانکه باید رشد نمیکنند و مدت ارائه محصول به بازار از یک ماه به دو ماه طول میکشد و یا در برخی از فصلهای سال گیاهان به نور، گرما و یا سرمای بیشتری نیاز دارند که هزینههایی را برای صاحب کسبوکار به وجود میآورد.
البته باید این موارد را باید در انتخاب ملک موردنظر لحاظ کرد. همچنین گلخانهها هیچوقت نمیتوانند در مناطق بسیار سردسیر نتایج مطلوبی داشته باشند. زیرا مصرف سوخت بالا بوده و ممکن است که صرفه اقتصادی نداشته باشد.
از سوی دیگر در مناطق بسیار گرم هم خطراتی مانند گرمای بیشازحد، قطع شدن برق، ویروسهای فصلی، آفتهای فصلی و … این کسبوکار را تهدید میکند. همچنین در مناطقی مانند شمال کشور که مردم از طبیعت بیشتری برخوردار هستند این کسبوکار چندانکه باید رونق ندارد زیرا بازار خریدوفروش گلهای زینتی بهخصوص در فصل تابستان افول میکند و بیشتر مشتریان توریستهایی هستند که به شهرهای شمالی سفر میکنند.
به عبارتی مردم شهر تمایل چندانی برای نگهداری گل در گلدان خانههای خود ندارند. هزینه تأمین گازکربنیک گلخانه بین ۳ تا ۴ میلیون است که بسته به مساحت گلخانه این عدد متفاوت میشود. در یک ملک به مساحت ۵۰ متر میتوان بیش از ۱۰۰ گلدان گل را پرورش داد. که هر گلدان برای رشد بین یک ماه تا ۴۵ روز نیاز به زمان دارد. همچنین میزان فروش در فصلهایی مانند تابستان بهصورت عادی اوفل میکند و همیشه بازار گل و گیاه مانند شب عید و اعیاد مختلف مناسب نیست. پس تابستان فصل پرخطری برای پرورشدهندگان گلهای زینتی است.
در یک گلخانه کوچک دو تا سه نفر فعالیت میکنند. به این صورت که یک نفر بهعنوان لیدر و صاحب کسبوکار مسئولیت تهیه مواد، ملزومات موردنیاز و … را بر عهده دارد. دو نفر باید بهصورت شبانهروزی مسئولیت مراقبت و پرورش گلها را بر عهده داشته باشند که بهصورت نوبتی کار میکنند. اصولا فروش و بازاریابی برای گلها هم بر عهده صاحب گلخانه است.
همانطور که گفته شد این کسبوکار همانند سرمایه اندکی که برای راهاندازی نیاز دارد درآمد آنچنانی برای تولیدکننده ندارد. به گفته محمدرضا بختیاری صاحب گلخانه پدربزرگ در شهریار «یک گلخانه کوچک با سرمایه اندک باید ماهیانه ۵۰۰ گلدان را پاسخگو باشد تا توجیه اقتصادی داشته باشد. هر گلدان بهصورت متوسط ۱۰ هزار تومان فروش میرود که مجموع آن ۵ میلیون تومان در ماه است. از این مقدار باید یک میلیون هزینه اجاره، ۵۰۰ هزار تومان هزینه برق، آب، سیستم گرمایشی و سرمایشی، کود و سم و … در نظر گرفت.
همچنین در یک گلخانه با این ظرفیت دو نفر مشغول کار هستند که سه و نیم میلیون بهعنوان سود باقی میماند با کسر حقوق یکی و نیم میلیون تومانی کارگر صاحب کسبوکار نهایت ۲ میلیون سود خالص دریافت میکند.
اما این در شرایطی است که از کمترین ظرفیت بهرهبرداری میشود. گلخانههای کوچک در فصلهایی از سال رکورد فروش ۵ هزار گلدان در روز را هم دارند. البته محصولات جانبی دیگری مانند سبزه عید که حاشیه سود ۷۰ درصدی دارد همچنین گلهای تک شاخهای مانند لاله و سنبل که حاشیه سود بالای ۶۰ درصد دارند و میتوان با ظرفیت ۲۰ هزار شاخه در ماه تولید کرد که باعث رونق کسبوکار تولیدکنندگان خرد میشود.
بهطور متوسط سود یک گلخانه با ظرفیت ذکرشده ماهیانه ۲ میلیون تومان است که در دو ماه آخر سال به بیش از ده برابر هم میرسد اما در فصل پاییز هم این درآمد میتواند تا ۵ میلیون تومان در ماه هم برسد. ماههای فروردین و شهریور راکدترین ماههای این کسبوکار هستند که حتی در برخی مواقع محصولات به زیر قیمت هم به فروش میرسد.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلسله مطالب “احکام معاملات“، حاوی مسائل مهمّ و مورد ابتلاء در ابواب عبادات و معاملات است که مطابق با فتاوای مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظلّه العالی) می باشد.
آرشیو احکام معاملات :
...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از مهم ترین مهارت های مورد نیاز برای موفقیت، توانایی مواجهه با نظرات مخالف و حتی اهانت های دیگران است؛ اینکه چطور می توان با حفظ خونسردی، به مخالفان و اهانت کنندگان پاسخی محکم و منطقی داد.
یک مثال خوب در این زمینه، عملکرد «استیو جابز» در کنفرانس WWDC 1997 است که توانست با حفظ آرامش، سؤال اهانت آمیز یکی از حضار را به صورت منطقی پاسخ دهد.
همان طور که احتمالاً می دانید، استیو جابز پس از خروج از اپل در سال 1985 میلادی، بار دیگر و بعد از دوازده سال به کمپانی بازگشت و در ماجرای مورد بحث، طی کنفرانس توسعه دهندگان اپل مشغول پاسخگویی به سؤالات حاضرین بود که یکی از افراد حاضر این سؤال را با لحنی طعنه آمیز از جابز پرسید:
آقای جابز شما انسان باهوش و تاثیرگذاری هستید، و البته تاکنون چندین بار گفته اید که نمی دانید راجع به چه چیزی صحبت می کنید. از شما می خواهم به عنوان مثال برای ما توضیح دهید که چگونه جاوا و متعلقات آن در پیشبرد ایده های موجود در OpenDoc نقش آفرینی می کنند و وقتی توضیحاتتان تمام شد، شاید بتوانید به ما بگویید که در هفت سال گذشته دقیقاً مشغول چه کاری بوده اید؟
چنین صحبت هایی آن هم در مقابل مدیرعامل اپل برای زیر سؤال بردن اطلاعات او از جزئی ترین مسائل شرکت، مطمئناً با نیت خوبی مطرح نشده اما پاسخ استیو جابز و نحوه برخورد او با مسئله درس های خوبی به همراه دارد:
نخستین عکس العمل استیو جابز علی رغم دشواری، مکث کردن بود. او به مدت 10 ثانیه (که البته برای حضار بسیار بیشتر به نظر می رسید) مکث کرده و در این زمان به یافتن بهترین پاسخ ممکن فکر کرد.
وی پس از نخستین مکث گفت: «شما می توانید برخی از مردم را در برخی از اوقات راضی کنید.» و سپس بار دیگر به مدت 8 ثانیه مکث کرد. چنین مکث هایی بسیار ارزشمند هستند چرا که فرصت کنترل احساسات را فراهم کرده و به فرد اجازه می دهند پیش از گفتن چیزی که ممکن است بعدها موجب پشیمانی شود، تمام جوانب امر را در نظر بگیرد.
مکث های استیو جابز نیز به او زمان داد تا به خوبی ابعاد سؤال و پاسخ های احتمالی آن را سنجیده و پاسخی اندیشمندانه و تاثیرگذار را در ذهن خود آماده کند.
استیو جابز در ادامه اضافه کرد: «یکی از سخت ترین مسائلی که در زمان تغییر به وجود می آید این است که افرادی مانند این آقا در بعضی از موارد حقیقت را می گویند.» سال هاست که روان شناسان معتقدند بهترین راه برای تغییر طرز تفکر افراد، موافقت با آنها و پیدا کردن نقاط اشتراک، به جای حملات متقابل است.
جابز این روش را به بهترین نحو و با تأیید حرف های طرف مقابل به کار گرفت؛ چرا که مطمئناً نرم افزار OpenDoc ویژگی هایی داشته که او از آنها بی اطلاع بوده است. اما همان طور که جابز توضیح می دهد، دانستن تمام جزئیات همه اپلیکیشن های تولیدی توسط کمپانی، وظیفه مدیرعامل نیست.
استیو جابز نقش خود در اپل را تشریح کرد و گفت نیاز نیست مدیرعامل تمام زیر و بم محصولات را از بر باشد، بلکه باید مجموعه را به صورت یک تصویر واحد مشاهده کرده و کارکنان را در راستای چشم انداز با یکدیگر متحد کند. وی همچنین در این باره گفت:
دشوارترین بخش کار این است که تشخیص دهید مشخصات یک بخش، چگونه به فروش 8 یا 10 میلیارد دلاری از محصول کمک می کند؟ و چیزی که من تاکنون یاد گرفته ام نشان می دهد که باید ابتدا از تجربه کاربری شروع کرد و سپس به مسائل فنی و تکنولوژیک رسید. شما نمی توانید ابتدا از فناوری شروع کنید و سپس به دنبال مشتری بگردید.
دیدگاه جابز در آن زمان برای توجه به تجربه کاربری بسیار نوآورانه بود، که درستی آن نیز بعدها با گذشت زمان و تجربه سایرین اثبات شد.
وی در ادامه با ارجاع به عدم توجه به تجربه کاربری از سوی خود در گذشته گفت: «خود من این اشتباه را احتمالاً بیش از هر شخص دیگری در این سالن مرتکب شده ام و از آن آسیب دیده ام و دلیل آن را نیز می دانم.»
جابز نه تنها چشم انداز خود را بیان کرد بلکه با اشاره به تجربیات ناموفق گذشته، به اظهارات خود اعتبار بخشید و به نوعی از سرمایه گذاران خواست اشتباهات او را تکرار نکنند.
«در حال حاضر افراد زیادی در اپل به سختی کار می کنند.» او سپس نام بعضی از کارمندان خود را به زبان آورد و از کل تیم تمجید کرد و گفت: «آنها به بهترین نحو کار می کنند.»
با چنین اظهاراتی، جابز از تیم خود حمایت کرده و از آنها تقدیر و تشکر نمود. وی به کارمندان اپل یادآور شد که از آنها حمایت می کند؛ کاری که موجب حمایت های متقابل تیم اپل شد.
سخنان پایانی جابز بسیار انگیزاننده هستند:
اشتباهات زیادی در طول مسیر رخ می دهند، البته این چیز خوبی است چرا که نشان می دهد تصمیم هایی در طول مسیر اتخاذ شده اند. ما اشتباهات را پیدا کرده و آنها را اصلاح می کنیم.
او سپس رو به شخصی که در ابتدا از او سؤال کرده بود گفت:
اشتباهات انجام می شوند، برخی از افراد نیز شاید ندانند راجع به چه چیزی صحبت می کنند؛ اما به نظرم شرایط موجود از آنچه که در گذشته نه چندان دور وجود داشت بهتر شده و فکر می کنم ما به سوی موفقیت پیش می رویم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...کار فینفسه مهم است؛ اما امروز به دو دلیل اساسی کار و کارآفرینی مهمتر از همیشه است. اینی که گفتند کار در اسلام مهم است، خب این همه روایات فراوانی از ائمه (علیهمالسّلام) در اهمیت کار، در فضیلت کار وارد شده که این کارهائی که شما ذکر کردید، نمونه هائی از همین چیزی است که مورد فضیلت است، که حالا من این روایت را اینجا یادداشت کردم: «من یعمل یزدد قوّه و من یقصّر فی العمل یزدد فتره»؛ کار که بکنید، نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. خاصیت کار، کاهش نیست، افزایش است؛ افزایشِ خودِ نیروی کار، نه محصول کار. خب، محصول کار که معلوم است افزایش پیدا میکند- وقتی کار کردید، کار یک محصولی دارد- اما در این روایت، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید که وقتی کار کردید، قدرت کار و نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. «و من یقصّر فی العمل»، کسی که در کار کردن کوتاهی کند، تقصیر بکند، «یزدد فَتره» یا «فِتره»، فتور و سستی او افزایش پیدا میکند. این مال شخص فقط نیست؛ این «مَن» که فرمود: «من یعمل»، معناش فقط این نیست که هر کسی این کار را بکند؛ خب، این روی اشخاص نیست، روی جوامع هم هست: هر ملتی، هر جامعهای. هرچه کار بکنید، نیروی کارتان بیشتر میشود. هرچه تحرک انسان داشته باشد، نشاط حرکتش بیشتر میشود. این خب، مال کار است که در اسلام درباره ی کار این همه حرف هست، که از جمله حالا این روایت را من اینجا خواندم. لکن امروز گفتیم به دو دلیل کار و طبعاً کارآفرینی اهمیت بیشتری دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چگونه می توانم یک لحظه تنش بین یک کارمند و یک مشتری را مدیریت کنم؟
لیزا آندریا مدیر سرویس تخصصی مشتری که به عنوان یک شرکت مشاوره ای در حال فعالیت است، سه سلوک مدیریتی سریع را برای یک زمان بحرانی ارائه کرده است. زمانی که یکی از کارمندان شرکت شما در ارتباط با یک مشتری به مشکل برمی خورد و بین این دو یک تنش به وجود می آید. حالا نوبت به شما می رسد که به عنوان مدیر شرکت وارد عمل شوید و تا جایی که می توانید تلاش کنید که این مشکل را به سریع ترین و بهترین روش ممکن حل کنید.
خوش رفتار باشید. مطمئن شوید که زبان بدنتان، تون صدایتان و بازی با کلماتتان در یک راه آرام و پسندیده رفتاری، به کار گرفته شود.
صبور باشید. اگر مشتری خواست فریاد بزند و توهین کند، تا جایی که امکان دارد تحمل کنید و اجازه این کار را به او بدهید. با ارائه یک راه حل بیش از حد سریع، حتی بهترین آن، شاید مشتری احساس کند که حرفهایش را درست گوش نداده اید. آنچه کهش شما در مرحله اول حتما باید انجام دهید، همدردی کردن است، اینکه یک شنونده خوب باشید.
حرفه ای باشید. هرباری که مشتری حرفش را به شما می گوید، یک فرصت است برای شما تا یک راه حل و حتی بهتر، دوراه حل را ارائه کنید. اگر امکان این وجود داشته باشد که بیش از یک راه حل و گزینه را در اختیار مشتری برای رفع این موقعیت قرار دهید، یک شرایط ایده آل خواهد بود. پس توپ را در زمین مشتری بیندازید تا تصمیم بگیرد که چگونه این مشکل و تنش را حل کند.