ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...اپلیکیشنی نوپا که در مدت کوتاهی به پدیدهای اجتماعی تبدیل شد و با اقبال چشمگیر مخاطبان، توانست به امپراتوری آژانسهای اتومبیل کرایه و تاکسیهای دربستی پایان دهد. اتفاقی که از پس چالشهایی سخت و جنجالهایی مختلف پیش آمد و عبور مدیران اسنپ از آن روزهای سخت، سبب گسترش روزافزون این کسب و کار شد تا کم کم، آن را به یکی از غولهای تجارت الکترونیک تبدیل کند. با این حال، اسنپ هم مانند همه کسب و کارهای نوپا، ایرادات بزرگ و کوچکی دارد که این اپلیکیشن را دچار چالش میکند. آنچه میخوانید، حاصل سه ماه حضورخبرنگار «صبح نو» در لباس «راننده اسنپ» است که تلاش کرده برخی فرصتها و چالشهای این کسب و کار نوپا را روایت کند. ذکر این نکته البته ضروری نیست که این گزارش با نام مستعار نوشته شده است! مردادماه ۹۶- خیابانی در شرق تهران سه نفرند. زیر آفتاب ظهر تابستان ایستادهاند و تخته شاسیهای با نشان «اسنپ» را جلوی رانندهها میگیرند تا «رایگان» ثبت نامشان کنند. میایستم و برای یکیشان چراغ میزنم. میپرد جلو و میپرسد:«داداش راننده اسنپ میشی؟ رایگان! بی کمیسیون» سری به نشانه تأیید تکان میدهم و شرایط را میپرسم. سریع در را باز میکند و میجهد داخل ماشین. تی شرت مشکی به تن دارد. موهایش را فشن زده و آدامس توی دهانش را تند تند میجود. خودش را روی صندلی جابه جا میکند. نفس راحتی میکشد و به باد خنک کولر اشاره میکند و میگوید:«عجب گرمه.» مدارک خودرو را طلب میکند:«کارت ملی، گواهینامه، کارت ماشین، بیمه، معاینه فنی». می گویم:« همه چی دارم. طرح ترافیک هم دارم. منتها معاینه فنی همراهم نیست. ولی مال پارسال رو دارم. به کار میاد؟» سرش را میخاراند. فکری میکند و میگوید:«خیالی نیست. معاینه فنی پارسالت رو بده. درستش میکنم.» برگه قرارداد را میدهد دستم و میگوید:«تا اینا رو پر و امضا کنی، من برم از مدارکت عکس بگیرم بفرستم شرکت که کد برات ثبت بشه.» از او میخواهم نسخه دیگری از برگه خام قرارداد را داشته باشم. میگوید:«به دردت نمی خوره. بخون حفظش کن. همه شم توی سایت هست.» بندهای قرارداد را یکی یکی و تند تند میخوانم. شرایط ، محدودیتها و قوانین، معمولی است و نسبتاً منصفانه. نکته مبهمی ندارد و ادبیاتش هم معقول است. برگه را امضا میکنم و چند ثانیه بعد، مدارک را تحویلم میدهد: «عصر، همه فایلهای رانندههای جدید رو یه جا میفرستم شرکت و کد شخصیات برات تلگرام میشه.» حالا نوبت آموزش است. اولین نکته، دریافت برگه عدم سوء پیشینه کیفری است. تاکید میکند که فقط سه هفته برای تحویل برگه وقت دارم و در صورت تحویل ندادن، حسابم تعلیق میشود. حدود سی ثانیه، آموزش کار با نرم افزار طول میکشد و تذکر میدهد که نمرهای که از مسافرانم میگیرم، نباید کمتر از ۹/۴ از مجموع ۵ نمره باشد وگرنه اتوماتیک وار، سیستم مسافران کمتری را به من معرفی میکند. چند تا نکته کنکوری هم درباره ساعتها و مکانهای پرمسافرتر و البته نرخ صفر درصد کمیسیون در محدوده طرح ترافیک، با توجه به مجوز طرح ترافیکم تذکر میدهد.» «برو به سلامت » آموزش، در کمتر از سه دقیقه تمام میشود. نه تضمین چک و سفتهای و نه حتی تعهد سفت و سختی غیر از همان قرارداد تک برگی، نمیدهم و تازه، معاینه فنی سال گذشته را هم با ترفند بازاریاب، به جای مدرک اصلی فرستادیم به شرکت. دو روز بعد، اسنپ کد شخصی راننده را برایم میفرستد و البته پیامک مهلت ارائه گواهی عدم سوء پیشینه. خیلی راحتتر از آنچه پیش بینی میکردم راننده اسنپ شدم. ما مسافرکش نیستیم همه باجههای دفتر پلیس+۱۰ خلوت است. به جز باجه سوء پیشینه. نزدیک ۱۰ نفر در صف ایستادهاند و انگار همه میدانند برای چه در صف ایستادهاند. گپها در صف شکل میگیرد. یکی از داماد خواهرش میگوید که فوق لیسانس بیکار بوده و حالا با رانندگی در اسنپ، ماهی ۵ میلیون تومان در آمد دارد و آن یکی، میگوید رانندگی در اسنپ، بعد از تدریس در دانشگاه فیروزکوه و تدریس خصوصی زبان فرانسه، شغل سومش است. یکی دیگر تازه کارت پایان خدمتش را گرفته و با پراید از دم قسطش در آرزوی تشکیل زندگی جدید است و آن یکی، میگوید صبحها دانشجوست و عصرها ۵ ساعت با ماشین مسافر اسنپی جابهجا میکند تا پول شهریهاش را بپردازد و پس اندازی هم برایش بماند. همه اما در یک نکته مشترکند و آن، پرهیز از آن است که به نام «مسافرکش» شناخته شوند. اصرار دارند که شخصیت اجتماعیشان فراتر از مسافرکشی است و با اهداف مختلف و متفاوت، پی این کار آمدهاند. یکی دوتایشان دو تا گواهی درخواست دادهاند تا همزمان برای اسنپ و تپ سی کار کنند و تاکید هم میکنند که باید مواظب باشند که دوتایی شدنشان لو نرود. چون شرکتها تعلیقشان میکنند. متصدی باجه هم انگار برایش عادی شده است. نوبتم که میشود، از او میپرسم:«خیلی زیاده تعداد متقاضیا؟» میگوید:« این قدر زیاد که عصرها نا ندارم برگردم خونه. روزی حدود ۱۵۰ نفر اینجا درخواست پر می کنن.» میگوید:« معمولاً نتیجه عدم سوء پیشینهها ۱۰ روزه میآمد، اما مدتی است که به همه می گوییم حدود ۲۵ روز باید منتظر بمونن. » این، یعنی از مهلت قانونی تحویل گواهی به اسنپ، ۴ روز بیشتر؛ اما متصدی باجه میگوید:«نگران نباش. خودشون می دونن بیشتر طول می کشه. سخت نمی گیرن.» پر بیراه نمیگوید. گواهی عدم سوء پیشینهام، حدود دوماه بعد میآید و در تمام این مدت، کاربریام در اسنپ فعال است تا تنها تضمین سلامت اخلاقی رانندگان، دچار چالش شود. مراحل انگشت نگاری و پرکردن فرمها که تمام میشود، خداحافظی میکنم. داخل خودرو مینشینم و اولین درخواست برایم میآید. مسافری از مبدأ میدان ولی عصر؟عج؟ به شهرک قدس. پول پارو کن! روز ثبت نام، بازاریاب اسنپ، علاوه بر نصب نرمافزار، نشانی کانال رانندگان اسنپ تهران را هم میدهد. کانالی رسمی با۱۰۰ هزار عضو. جایی که اطلاعیههای رسمی، نکتههای کنکوری و حرفهای درگوشی شرکت را به اطلاع رانندگانش میرساند. طرحهای پاداش هفتگی با شرایط خاص، ساعتهای پر مسافر و البته نقشهای جالب از پراکندگی بیشترین درخواستهای اسنپ که به رانندگان کمک میکند مناطق پردرخواست را بشناسند و بیشتر در آن محلها تردد کنند. روزهای بارانی و شرایط ترافیکی خاص که فرامیرسد، باید به گوش باشی تا اطلاعیه بالارفتن موقت قیمتها را به رانندگان برساند و برایشان آرزوی ساعتهایی پردرآمد و پرمسافر کند. پیامهای تذکر، بیشتر حول دو محور میچرخد. اول پیامهایی برای تشویق به روشن نگه داشتن کولر خودرو در طول سفر و بعد، پیامهایی مبنی بر ممنوعیت هرگونه ارتباط با مسافر پس از انجام سرویس که در آن صورت، سبب قطع همکاری دایمی شرکت با راننده متخلف میشود. مرکز پیام اسنپ هم چند روز یک بار، پیامک هشدار میفرستد که مدت زیادی تا تحویل گواهیتان نمانده و اگر تحویل ندهید، همکاریتان قطع میشود و تعلیق میشوید.
در قلمرو اسنپ گواهی عدم سوء پیشینه که میرسد، از سه هفته موعد و مهلت تحویل، حدود چهار هفته هم گذشته است؛ اما حسابم همچنان فعال است. حساب و کتاب و تسویه حساب با رانندگان، از روزهای زوج، حالا به هرروز رسیده است و هرروز حوالی ظهر، پیامک تسویه حساب به شماره شبا که در پروفایل کاربریام ثبت کردهام، میرسد. نکته اما در نگه داشتن ۱۰ هزار تومان اعتبار ثابت در حساب است که نزد شرکت باقی میماند و به حساب شما برنمیگردد. بالاخره روز موعود میرسد و پیامک صبحگاهی موردنظر میرسد:«همراه گرامی حساب کاربری شما غیر فعال شده است. به منظور فعال سازی مجدد در اسرع وقت …» با گواهی، عزم ساختمان اسنپ میکنم. ساختمانی در خیابان گاندی که نگهبان یونیفرم پوش سر کوچه و پوشه به دستهای پرشمار اطراف کوچه، میگویند درست آمدهام. طبقه همکف، باید از دستگاه نوبت دهی، شمارهای بگیرم و مثل بانک در انتظار بمانم. نوبتم که میشود، گواهی را میدهم و راهنمایی میشوم به طبقه دوم برای گرفتن عکس. از متصدی میپرسم:«اگر عکس نگیریم چی میشود؟» میگوید:«حسابتان تعلیق میماند. در واقع عکس داشتن رانندگان نشان دهنده این است که گواهیشان را تحویل دادهاند و راننده رسمی شرکت حساب میشوند. رانندگانی که عکس ندارند، یعنی هنوز گواهیشان را تحویل ندادهاند.» می گویم:«پس اگر مسافر شدم، حواسم باشد سوار اسنپ های بدون عکس راننده نشوم» لبخندی می زند و میگوید:«صد در صد. اینها را ما تأیید نکردهایم هنوز.» یکی که معلوم است مکالمهمان را شنیده است،موقع خروجم میآید و در گوشم آرام میگوید:« اگه مشکلی داری من می تونم حلش کنم. گواهی مواهی نداشته باشی من یکی از بازاریابای شرکت رو میشناسم که مدارک فامیلاتو می گیره یه حساب جدید برات ایجاد می کنه. برو دو سه ماه بدون گواهی حالشو ببر تا سری بعد.» سری تکان میدهم و می گویم:«پس این جا هم دوربرگردون داره.» چشمکی می زند و میگوید:« بعله. دیدم که میگم.» سالن طبقه دوم، چند قسمت مختلف دارد و در گوشهای از آن، دو نفر تبلت به دست، رو به روی دو تا صندلی نشستهاند و رانندگان را دو تا دوتا روی صندلی مینشانند. از آنان لبخندی میگیرند و عکسشان را آنلاین به پروفایل کاربریشان اضافه میکنند تا رسمی شوند. بخشهای دیگری هم اینجا هست که جالبترینش، فروشگاه و آتلیه است. فروشگاه برای فروش لوازم جانبی مورد نیاز رانندگان مثل شارژر فندکی و کابل و گوشی و نگهدارنده گوشی و البته آتلیه که مخصوص برندگان جوایز خاص اسنپ و عکسهای تبلیغاتی است. در دام دامپینگ اطلاعیههای جدید اسنپ برای رانندگانش شاید جذاب باشد؛ اما بوهای خوبی از آن به مشام نمیرسد. همین چند روز پیش بود که اسنپ، به رانندگانش اعلام کرد حق کمیسیون صفر درصد در ساعتهای اوج، دیگر اعمال نمیشود و شرکت برای خودش در ساعتهای اوج ترافیکی، کمیسیون معمول ۱۳ درصدی را کسر خواهد کرد و البته برای این که رانندگان هم شاکی نشوند، نرخ کرایهها را بالا میبرد. همین یکی دو روز پیش هم ساعتهای اوج ترافیک که شامل افزایش کرایه میشود، چند ساعتی بیشتر شده و از ساعت ۱۴ تا ۲۱ هر روز ادامه دارد. روزهای بارانی هم نرخ کرایهها ۲۰ درصد بالاتر میرود. به این ترتیب، شیب ملایم افزایش کرایه اسنپ، آن هم در زمانی که آژانسها و تاکسیهای خسته و درمانده از این رقابت، یکی یکی کنار میکشند، بیشتر میشود تا بوی نامطبوع دامپینگ کم کم از این اپلیکیشن ها به مشام برسد. چالش بزرگی به نام شماره تماس شاید بزرگترین ایراد اپلیکیشن های تاکسی یاب، در شمارهای باشد که میان مسافر و راننده رد و بدل میشود. گپ کوتاه با چند راننده اسنپ، پرده از رازهای خطرناکی برمی دارد. «آرش» دو ماهی میشود که راننده اسنپ شده. او میگوید:«مسافر خانم که باشه، تک زنگ میزنم بهش. شمارهاش رو سیو میکنم و آمارش رو از تلگرام و اینستا و فیس بوکش درمیارم. راستش با یکی دوتاشونم رفیق شدم و خیلی وقتها خارج سیستم زنگ می زنه با هم می ریم بیرون. هم فاله هم تماشا» وقتی میپرسم:«نگران نیستی شرکت بفهمه و طبق قانونش، ارتباطت رو دایمی قطع کنه؟» با نیشخند جواب میدهد:« هیچ وقت ماها رو نمیشه تهدید کرد. اولاً که هنوز سوء پیشینه نبردم. ثانیاً از خط خودم استفاده نمیکنم برای ارتباط. با سیمکارت اعتباریم ارتباط رو ادامه می دم.» این چالش بزرگ تاکسی یاب های آنلاین را، تاکسی یاب معروف «اوبر» آمریکایی به سادگی حل کرده است. آن هم با خط تماسی یکتا که مسافر و راننده را بدون اطلاع از شماره شخصیشان و با مرکز تماسی واسط، در کوتاهترین زمان ممکن به هم ارتباط میدهد. بدون آن که نگرانی از انتشار اطلاعات شخصی و تجاوز به حریم خصوصی، مسافران و رانندگان را تهدید کند. به هرحال،اسنپ هم چون سایر کسب و کارهای نوپا، نیازمند تجربه و آزمون و خطا در بعضی حوزههاست که تا اجرایی نشود، ایرادهای آن مطرح نخواهد شد. بدون شک بررسی این چالشها و پیداکردن راه حل مناسب برای آنها میتواند از وقوع حوادثی چون حادثه تلخ تجاوز اخیر پیشگیری کند. هشدار دادستان به مدیر اسنپ قرار نبود مردم را اغوا کنید یکی از نکات جنجالی نشست دیروز دادستان تهران، صحبتهای او درباره «اسنپ» بود. آقای «عباس جعفری دولت آبادی» با هشدار به مدیر اسنپ اعلام کرد: «قرار نبود با این گونه تبلیغات فریبنده مردم را اغوا کنید. شما چگونه با هلیکوپتر مردم را به دل طبیعت میبرید و موسیقی زنده پخش میکنید؟ لذا به مدیر اسنپ هشدار داده میشود تا مواظب باشد که فعالیتهای این شرکت، محملی برای ایجاد ناامنی و ارتکاب جرائم نشود. قرار بر این بود که به مردم خدمت ارائه شود نه این که راننده اسنپ، زنی را به تپهها ببرد و به او تجاوز کند و آن گاه با تبلیغات فریبنده و غیرواقعی اسنپ را بزرگ جلوه دهید.» دادستان تهران در خصوص اقدامات دادستانی در رسیدگی به این پرونده اظهار داشت: مقرر شد سرپرست دادسرای جنایی مدیر اسنپ را احضار کند چرا که آژانسها مجوز دارند و تحت نظارت اتحادیه مربوطه هستند، اما در خصوص اسنپ چنین نظارتی وجود ندارد. جعفری دولتآبادی با اشاره به یک نمونه آگهی تبلیغاتی که در صفحه ۱۵ روزنامه شرق در تاریخ چهارشنبه دوازدهم مهر ماه سال جاری چاپ شده و در مصاحبه با فردی به عنوان مدیر ارشد بازاریابی اسنپ، مطالب غیرواقعی ادعا شده، اظهار داشت: نامبرده در مطلبی تحت عنوان «ناکجا میری» اظهار داشته است: «اسنپ رانندگان را غافلگیر نمیکند. هلیکوپتری که فرد را به دل طبیعت میبرد، او را به یک وعده غذای گرم مهمان میکند و با اجرای زنده موسیقی از سوی یک گروه معروف داخلی در خودرو، تنها اتفاقاتی نیستند که در کمپین «ناکجا میری» رقم خورده است و برنامههای غافلگیر کننده این کمپین در آینده رو به فزونی خواهد بود و مخاطبان اسنپ هیجان بیشتری را تجربه خواهند کرد…» دادستان تهران از دستگاههای ذیربط خواست مجوز مربوط به فعالیت اسنپ در حوزه حملونقل را بررسی و در مورد مستندات و مدارک فعالیت آن توضیح دهند. وی افزود: اسنپ میتواند یک ابتکار در دنیای حمل و نقل باشد و حسب اعلام مدیر اسنپ، این تشکیلات دارای ۱۵۰ هزار راننده صرفاً در بخش حمل و نقل شهری است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : saten.ir
اگر در تهران زندگی می کنید حتما تابحال نام اسنپ را شنیده یا برای یکبار هم که شده از سرویس آن استفاده کرده اید. اسنپ حدود دو سال و نیم است که سفرهای روزانه شهروندان پایتخت نشین را دستخوش تحول کرده و حتی می توان گفت که فرهنگ تازه ای را در این زمینه تعریف کرده است.
اما اگر با این سرویس آشنایی ندارید باید بگوییم که ساز و کار آن تا حدود زیادی شبیه به اوبر است؛ یعنی راننده و مسافر از طریق پلتفرمی که اسنپ برایشان فراهم کرده با یکدیگر تعامل دارند. یک طرف تقاضای سرویس برای رفتن از نقطه ای به نقطه دیگر را می کند و طرف دیگر، برحسب موقعیت مکانی اش به این تقاضا پاسخ می دهد.
البته اسنپ ضمن آنکه طرفداران خاص خود را پیدا کرده، مخالفان خودش را هم دارد و برای مثال همین چند وقت پیش بود که جمعی از رانندگان تاکسی در اعتراض به کسادی بازار کارشان به خاطر فعالیت های این سرویس اینترنتی مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند و خواستار جلوگیری از ادامه فعالیت های اسنپ در کشور شدند.
مصاحبه ای با شهرام شاهکار مدیرعامل این شرکت داشته ایم تا از او در مورد مشکلات این کسب و کار و همچنین برنامه های آتی برای گسترش فعالیت های اسنپ بپرسیم. با ما همراه باشید.
چه تحلیلی روی بازار ایران صورت گرفت که در نهایت به این نتیجه رسیدید که کسب و کاری مانند اسنپ در کشور موفق خواهد شد؟
همانطور که می دانید هر کسب و کار نوپایی یا باید مشکلی را حل کند و یا نیاز گروهی از مخاطبان را برطرف نماید و این راه حل باید آنقدر ارزشمند باشد که افراد حاضر باشند در قبال دریافتش، هزینه ای را پرداخت نمایند. الگوی کسب و کار اسنپ نیز بر همین اساس ایجاد شد.
در واقع پیش از راه اندازی اسنپ راهکاری مقرون به صرفه، با کیفیت و در دسترس برای حمل و نقل شهری وجود نداشت. تیم ما به درستی تشخیص داد که سیستم حمل و نقل عمومی تنها یک یا دو مورد از این فاکتورها را دارد و خودروی شخصی نیز با توجه به ترافیک تهران گزینه خوبی به شمار نمی رود.
پس با تشخیص این نیاز تصمیم گرفته شد تا بهره وری و ظرفیت خودروهایی که در جابجایی شهروندان تهرانی ایفای نقش می کردند، افزایش یابد و همزمان هزینه این کار نیز برای مسافران پایین بیاید.
آیا شرایط منحصر به فرد ایران و اکوسیستم خاص آن در زمینه حمل و نقل، برای شما نگران کننده نبود؟
بزرگ ترین چالش این کار درست مانند هر کسب و کار نوپای دیگری ایجاد اعتماد و فرهنگ سازی بود. همین حالا هم کاربرانی را داریم که عیلرغم آشنایی کاملشان با اینترنت و علاقمندی بالا به تکنولوژی، ترجیح می دهند فعالیت هایشان را به صورت آفلاین انجام دهند تا خیالشان آسوده تر باشد. خیلی ها اصلا به سراغ دربستی هم نمی روند و ترجیح شان این است که به آژانس محل زنگ بزنند.
بنابراین از آنجایی که حمل و نقل نوعی خدمت حساس به شمار می رود، لازم است که ابتدا اعتماد سازی صورت بگیرد و بعد ارزش ها را به مشتریانمان بشناسانیم. پس این نگرانی از دو سال و نیم پیش که شروع به فعالیت کردیم در ما وجود داشته و مرتبا بیشتر می شود.
اما حالا سرویس ما از هر جایگزین دیگری مقرون به صرفه تر، باکیفیت تر و راحت تر است. ما حالا از نظر رشد کسب و کار به جایی رسیده ایم که ارزش هایمان یک سر و گردن از سرویس های سنتی بالاتر است و الان در هر سه فاکتوری که اشاره کردم مدعی هستیم.
در بازه زمانی یکساله ای که من به اسنپ ملحق شدم فراز و نشیب های زیادی را طی کرده ایم. حالا ما پنجاه هزار راننده فعال داریم و از ابتدای فعالیت مان تا الان بیش از 20 میلیون سفر درون شهری را انجام داده ایم و میلیون ها سفر را هم در هفته مدیریت می کنیم و حدود دو میلیون مسافر داریم که از ما برای انجام سفرهای درون شهری شان استفاده می کنند و میانگین امتیازمان هم 4.6 از 5 است.
تجربه راکت اینترنت در موفقیت اسنپ تا چه اندازه دخیل بوده؟
مجددا باید تاکید کنم که سرمایه گذار مجموعه ما MTN و ایرانسل است؛ پس اگر در مورد تجربه MTN می پرسید تا حدی می تواند موثر باشد چرا که به هر حال می توانیم در زمینه های خاصی مشاوره هایی بگیریم.
اما ما حالا مجموعه ای ۲۴۰ نفره هستیم که همگی داخلی و ایرانی هستند و از بهترین دانشگاه ها به ما ملحق شده اند. نرم افزار اسنپ توسط تیم خودمان نوشته شده و تمام کارهای اجرایی توسط همین تیم به انجام می رسد.
در مورد نحوه محاسبه قیمت ها برای ما بگویید؟
در محاسبه قیمت سه فاکتور در نظر گرفته می شود: کیلومتر یا مسافت، زمان (یعنی در ساعت های ترافیک ضریبی روی قیمت ها اضافه می شود) و سومی فاکتور دشواری دسترسی به مبدا یا مقصد است. البته الگوریتم قیمت گذاری ما داینامیک است و دائما بهینه سازی می شود و همیشه هم این فاکتورها در آن دخیل نیستند.
این قیمت ها به نظر شما معقول هستند؟
اگر سوال تان این است که چرا قیمت های شما پایین است باید بگویم که علت مدل کسب و کار ماست. در سیستم سنتی و به طور مشخص آژانس ها، لازم است که صاحبان آژانس ملک تجاری، پارکینگ و غیره داشته باشند و راننده می تواند از یک مبدا خاص سرویس خود را به مقصد رسانده و بدون سوار کردن مسافر دیگر به آژانس برگردد و باز در صف قرار بگیرد تا برای مسافر بعدی نوبتش فرا برسد.
این سیستم بازدهی پایینی دارد. از آنطرف در تاکسی های گردشی که شاید نزدیک ترین مدل به ما باشند تاکسی ها دائما در حال چرخ زدن در خیابان برای پیدا کردن مسافر هستند، یعنی مصرف سوخت و استهلاک بالا دارند و وقت شان به هدر می رود. ما اما با مدل کسب و کارمان توانسته ایم نزدیک ترین راننده را به نزدیک ترین مسافر متصل کنیم و راننده برای این فرایند اتصال نیاز به چرخیدن بیهوده ندارد. ما در واقع مناطقی که بالاترین درخواست مسافر دارند را به راننده ها اطلاع می دهیم. بنابراین کافیست در آن مناطق مستقر شوند و خودروی خود را خاموش کنند تا درخواست برایشان صادر شود.
بخشی از هزینه یک سفر است که از جانب شما به راننده پرداخت می شود. برچه اساسی این هزینه از سوی شما پرداخت می شود و تا چه زمانی قرار است که ادامه داشته باشد؟
این سوبسید فقط در ساعت ها یا شرایط ترافیکی خاص پرداخت می شود؛ مثلا در زمان هایی که ترافیک سنگین است (ساعت 6 تا 9 صبح و 16 تا 19) و همچنین در مناطق خاصی که سرویس دهی ما دچار افت کیفیت می شود (به دلیل اینکه عرضه از تقاضا کمتر می شود).
بنابراین، برای ایجاد هماهنگی بین عرضه و تقاضا در این شرایط دو راهکار پیش روی ما قرار دارد: اول اینکه فشار را بر مسافر قرار دهیم، که البته قبلا امتحان شده، و راهکار دیگر اینکه هزینه را خودمان متقبل شویم، که این را هم امتحان کردیم و البته زیاد منطقی به نظر نمی رسد. بنابراین برآیندی از این دو را پیاده کردیم که پویایی خودش را دارد و همچنان تلاش داریم که الگوهای مختلف را پیاده سازی و امتحان کنیم تا به نتیجه درست دست پیدا کنیم.
همانطور که می دانید ما دو گروه مشتری داریم: مسافران و راننده ها و باید رضایت هر دو گروه را جلب نماییم و برای این منظور گاها باید بخشی از هزینه ها را خودمان پرداخت کنیم. ما تا موقعی که این کار از عهده خودمان بر بیاید آن را انجام می دهیم و چاره دیگری نداریم اما امیدوارم که بشود این بالانس را طور دیگری ایجاد کرد زیرا برایمان اهمیت دارد که سطج کیفی خدمات مان را در حد مشخصی نگه داریم و به غیر از این ابزار فعلا راهکار دیگری نداریم.
البته راهکار دیگری که می توانیم برای ایجاد توازن میان عرضه و تقاضا داشته باشیم استفاده از ناوگان تاکسی هاست. نخست اینکه تاکسی ها با محدوده ترافیک روبرو نیستند که این البته بزرگ ترین معضل ماست و دوم اینکه این راننده ها دایما مشغول به کار رانندگی هستند بنابراین به مراتب از افرادی که در سیستم ما کار میکنند (و شاید در ساعات ترافیک علاقه ای به کار کردن نداشته باشند) فعال تر هستند.
حالا که صحبت به تاکسی رانی رسید اجازه دهید در مورد اعتراضات اخیر این گروه از راننده ها علیه اسنپ سوال کنم؟ نظر شما در مورد این انتقادات چیست و فکر میکنید از کجا نشات گرفته اند؟
اول از همه باید توضیح دهم، بسیاری از رانندگانی که در سیستم ما فعالیت می کنند، پیشتر در سیستم های سنتی نظیر آژانس ها بوده اند و کسی آنها را مجبور نکرده که برای اسنپ کار کنند. در واقع دلیل حضور آنها در سیستم ما رضایتمندی بیشترشان از ماست (از امکانات، نحوه فعالیت شان) و مهم ترینشان انعطاف پذیری بالایی است که از نظر مدیریت زمان برایشان فراهم کرده ایم. یعنی دست خودشان است که نیم ساعت کار کنند یا ده ساعت. ما همچنین درصد کمیسیون کمتری از این دوستان می گیریم و توانسته ایم با افزایش بازدهی این گروه، درآمدهایشان را بالا ببریم. یعنی لازم نیست بدون مسافر به مبدا خود باز گردند.
اعتراضی که شما به آن اشاره کردید از سمت رانندگان آژانس نبود.
ولی آنها رانندگان تاکسی بودند.
خیر. آن خبر بعدا اصلاح شد و در اصل از سمت صاحبان آژانس بود نه رانندگان. رانندگان آژانس در سیستم ما هستند و رضایت بسیار بسیار بالایی دارند. در اینجا باید بگویم که به اعتقاد من رقابت در هر بازاری به نفع مصرف کننده است و ما هم همیشه از رقابت استقبال کرده ایم. معتقدم سیستم های سنتی هم در برخی حوزه ها ظرفیت هایی به مراتب بالاتر از ما دارند که اگر به درستی از آنها استفاده کنند به رقبای بسیار خوبی برای ما بدل می شوند.
سازمان تاکسی رانی هم ظاهرا در نظر دارد نوعی پلتفرم آنلاین برای ساماندهی به تاکسی ها راه اندازی کند و به نوعی با کسب و کار شما رقابت نماید. نظرتان در این باره چیست؟
خود ما هم در حال مذاکره با تاکسی رانی هستیم تا ناوگانشان را مجهز به نرم افزار خودمان کنیم. نرم افزار ما حالا دو سال و نیم می شود که در یک مقیاس بزرگ فعالیت می کند. لازم است تاکید کنم هر مرحله مهمی را که پشت سر گذاشتیم با چالش های فنی خاصی روبرو شدیم و حالا تجربه خوبی داریم.
به نظر شما سیستم های سنتی برای آنکه وارد رقابت جدی تری با شما شوند چه تدابیری را باید اتخاذ کنند؟
در ابتدا باید آژانس و تاکسی را از هم جدا کنیم. مدل کاری آژانس ها را برای شما شرح دادم و اشاره کردم که این الگو با سیستم ما همخوانی ندارد. اما تاکسی های گردشی یا همان سرویس 133 به راحتی با سیستم ما همخوانی دارد. به همین خاطر با شمار زیادی از تاکسی ران ها روبرو هستیم که به ما مراجعه می کنند و می خواهند با اسنپ همکاری کنند. پاسخ ما هم به آنها این است که صاحبان تاکسی رانی این اجازه را به ما نمی دهند. پس این علاقمندی و آمادگی برای حضور تاکسی ران ها در سیستم اسنپ هم از سمت ما بالاست و هم از جانب خود رانندگان تاکسی. در حال حاضر ما مشغول مذاکره با شورای شهر و تاکسی رانی هستیم تا این همکاری را شکل دهیم و به یک تعامل برد برد برسیم.
در مورد سیستم های سنتی باید بگویم که بسیاری از مردم ما هنوز هم به این سیستم ها اعتماد دارند و معتقدند که باید یک مغازه یا ملک تجاری وجود داشه باشد تا برای پیگیری امورشان به آنها مراجعه نمایند.
حمل و نقل در شهری مانند تهران به گونه ایست که هیچ راهکاری به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیاز آن باشد. ما هر کدام مخاطبان خاص خود را داریم و نیازهای آنها را پاسخ میدهیم. اما نباید فراموش کنیم که در انتها باید خدمات خوب و با کیفیتی را ارائه کنیم.
به نظر من سیستم های سنتی باید از ظرفیت های آفلاین خودشان استفاده کنند و در نظر داشته باشند به این خاطر بخشی از بازار خود را به سیستم های نوین واگذار کرده اند که سیستم های نوین سرویسی با کیفیت، مقرون به صرفه و در دسترس را در اختیار مردم قرار داده. خب آژانس ها و تاکسی ها فاکتور در دسترس بودن را دارند و بهتر است که روی افزایش کیفیت و مقرون به صرفگی سرویس شان کار کنند.
کیفیت را با نظارت روی عملکرد راننده ها و همچنین آموزش دائم آنها می توانند ایجاد کنند. علت یابی کنند که چرا راننده های اسنپ فرضا خیلی خوش اخلاق هستند. سرویس های سنتی هم می توانند از این کسب و کارها یاد بگیرند و در مورد فاکتور مقرون به صرفگی هم باید بگویم قطعا می توانند قیمت هایشان را کمی پایین تر بیاورند چراکه هنوز هم هستند افرادی که ترجیح می دهند با پرداخت اندکی مبلغ بیشتر از آژانس محله شان استفاده کنند.
کمی در مورد فرهنگ سازی، کلاس های آموزشی برای راننده ها و تناوب برگزاری شان برای ما توضیح دهید.
حتما. ابتدا بهتر است فرایند گزینش و استخدام راننده ها را توضیح دهم.
گام اول این است که تمامی راننده ها باید به صورت حضوری با مدارک هویتی شان شامل گواهی نامه، کارت ملی، بیمه نامه، معاینه فنی برای خودروهای بالای پنج سال و گواهی عدم سوء پیشینه به دفاتر ما مراجعه نمایند.
بعد از مراجعه خودروی آنها توسط کارشناس کنترل کیفی ما بازرسی می شود چرا که به نکات ریزی در بخش داخلی و بیرونی خودرو توجه می شود و بعد از تایید سالم بودن وسایل گرمایشی و سرمایشی (راننده های ما موظفند در فصول گرم سال کولر ماشین را روشن کنند)، راننده وارد فرایند گزینشی و آموزشی ما می شود.
در واقع حالا نوبت به خود شخص می رسد که مورد بررسی قرار بگیرد. ما یک چک لیست دقیق داریم و طی یک فرایند 45 دقیقه ای تا یک ساعته فاکتورهایی مانند رفتار، ظاهر راننده و آموزش پذیری اش سنجیده می شوند و نکات آموزشی، باید ها و نبایدها، آئین نامه انضباطی، نحوه رفتار با مسافر و کار با نرم افزار اسنپ به آنها آموزش داده می شود و اقلام اسنپی شامل دفترچه راهنما، خوشبو کننده و استیکر شیشه نیز در اختیارشان قرار می گیرد.
به این ترتیب راننده فعال می شود. ما همچنین یک مرکز پشتیبانی 24 ساعته داریم که راننده ها و مسافران می توانند سوالات خود در رابطه با اسنپ را از این مرکز بپرسند. در یک ماه نخست ورود راننده ها به ناوگان تیم پشتیبانی با آنها تماس می گیرد و فرد را راهنمایی می کند که چطور عملکرد بهتری داشته باشد یا در بهترین حالت از او تقدیر می شود. ما یک کانال ویژه تلگرامی هم برای راننده ها داریم که محتواهای آموزشی مان را به صورت تصویری، ویدیویی و متنی در آن به اشتراک می گذاریم.
از طرفی یک فرایند کنترل کیفی به شیوه امتیاز دهی هم داریم که بعد از هر سفر مسافر امتیازی به راننده می دهد. رانندگانی که مجموع امتیازشان بین 4 تا 5 است اما در سفری امتیاز یک، دو یا سه را دریافت کرده اند به صورت موقت غیرفعال می شوند تا مراجعه حضوری به دفاتر داشته باشند؛ آن ها مجددا در بخش هایی که ضعف داشته اند آموزش می بینند و اگر موضوع جدی باشد کلا غیر فعال می شوند.
به بیان دیگر ما کانال های مختلفی داریم که در بازه های زمانی گوناگون به راننده استانداردهایمان را یادآوری می کند و نکته دیگر آنکه درآمد راننده ارتباط مستقیم دارد با امتیاز وی، چراکه رانندگانی که امتیاز بالاتری داشته باشند، در ارسال درخواست ها در اولویت قرار می گیرند.
چرا رانندگان خانم در ناوگان اسنپ فعالیت ندارند؟
ما در حال راه اندازی سرویس ویژه بانوان هستیم که با استفاده از آن خانم ها می توانند راننده خانم درخواست نمایند و به محض راه اندازی مطمئنا با استقبال روبرو می شود. اما الان ما راننده خانم نداریم.
چند درصد از راننده های اسنپ، به صورت تمام وقت فقط درون سیستم شما کار می کنند؟
اوایل که من به اسنپ ملحق شدم (که البته مقیاس کسب و کار ما با الان قابل مقایسه نبود) حدودا سی درصد از راننده های اسنپ به صورت فول تایم با ما همکاری می کردند.
به نظر شما بهتر نبود اگر این راننده ها در اسنپ فعالیت نمی کردند و به جای آن مهارتی را می آموختند و از آن طریق کسب درآمد می کردند؟
هدف ما ارائه سرویسی با کیفیت، مقرون به صرفه و آسان است تا در نهایت نوعی راهکار حمل و نقل هوشمند را در اختیار کاربران قرار دهیم. این مسئولیت ماست. در واقع مسئولیت اجتماعی ما این است که انگیزه استفاده افراد از خودروی شخصی را کاهش دهیم. در حال حاضر ما هیچ محدودیتی برای همکاری با اسنپ نداریم و افراد هم می توانند به عنوان شغل اول یا دوم به آن نگاه کنند. در هر حال شرایطی را برای افراد فراهم کرده ایم که با حفظ شان اجتماعی شان مشغول به کار شوند و درآمدزایی کنند.
شاید بهتر بود سوالم را اینطور مطرح می کردم که فرض کنید شخصی وارد ناوگان اسنپ می شود و به شغل رانندگی مشغول می گردد، قدم بعدی برای پیشرفت او چیست؟
این به خود فرد بستگی دارد، به نظرم منطقی نیست که از ما به خاطر ایجاد این شرایط کاری راحت و جذاب خرده بگیرید و بگویید که این افراد به واسطه کار رانندگی شان در اسنپ ممکن است اهداف و آرمان هایشان را دنبال نکنند. اکثریت افراد جامعه اگر هدفی داشته باشند، برای رسیدن به آن تلاش می کنند.
ممکن است فردی در دانشگاه تحصیل کند برای آنکه در رشته تخصصی مورد علاقه اش کار کند، اما در بازه ای به این خاطر که کار دلخواهش را پیدا نکرده با ما کار کند. در واقع این کار برای برخی اشخاص می تواند سودمند واقع شده و آنها را در دستیابی به اهدافشان یاری دهد. فرض کنید کارمندی به عنوان شغل دوم با اسنپ همکاری دارد یا دانشجویی بتواند با استفاده از اسنپ هزینه تحصیلش را بپردازد. اتفاقا ما در اینجا آنها را در رسیدن به اهدافشان یاری داده ایم. اما اگر فردی صرفا به خاطر آسان بودن کار با اسنپ از اهدافش بگذرد مسئولش ما نیستیم.
در مورد نواحی که عرضه سرویس اسنپ پایین است به ما بگویید. چرا بخشی از هزینه طرح ترافیک را به راننده ها پرداخت نمی کنید تا این ضعف ها برطرف شوند؟
ما خیلی وقت است که نیمی از هزینه طرح ترافیک را به راننده هایی که در محدوده فعال بوده اند پرداخت می کنیم اما این ابدا پاسخگوی حجم بالای تقاضایی که در این مناطق داریم نیست.
با شهرداری صحبتی نداشته اید در این باره؟
این همان تعاملی است که به آن اشاره کردم. ایده آل ترین حالت اضافه شدن ناوگان تاکسی رانی به اسنپ است تا این مشکل را حل کنیم.
درمورد قبول نشدن درخواست ها بهتر است یادمان نرود که این مشکل یک راهکار بیشتر ندارد و آن استفاده از اهرم قیمت است؛ همان کاری که اوبر با Surge Pricing یا افزایش قیمت انجام داده است و به موجب آن در بازه های زمانی خاصی قیمت ها را حتی تا هفت برابر بالا می برد و از این طریق موازنه و تعادل لازم را میان عرضه و تقاضا ایجاد می کند.
اما همزمان مشکل دیگری هم رخ می دهد. یعنی پذیرش عمومی و برند یک شرکت نیز در نتیجه این تصمیم تحت تاثیر قرار می گیرد. بنابراین راهکار بسیار ساده است اما اجرایی کردن آن ملاحظاتی دارد که باید در نظر گرفته شود.
ما راهکاری داینامیک را در نظر گرفته ایم و مثلا در برخی مناطق اندکی قیمت را بالا برده ایم و از اهرم های مختلف مان استفاده کرده ایم. اما نباید از یاد ببریم در شهری مثل تهران که در شرایط خاص مثل بارندگی سیستم حمل و نقل آن با مشکل روبرو می شود، نمی توان انتظار داشت که این سیستم افت کیفیت پیدا نکند. اما طبیعتا ما هم می توانیم با تحلیل داده ها، بهینه سازی آنها و تشویق راننده ها این مساله را مرتبا بهتر و بهتر نماییم. این کاری است که انجام میدهیم، تا حدودی درآن موفق بوده ایم و امیدواریم که موفق تر هم بشویم.
و در پایان از برنامه خود برای ورود به شهرهای جدید بگویید. این کار نیاز به چه زیرساخت هایی دارد؟ چرا کمی کند حرکت می کنید؟
ورود به شهرهای جدید ابعاد مختلفی دارد و اولین مساله ابعاد عملیاتی آن است. باید مشخص کنیم که عرضه خدمات حمل و نقل مسافر در یک شهر توسط چه کسانی انجام می شود و چه تعداد تاکسی، آژانس و مسافربر شخصی در آن فعال هستند؟ قرار هست با کدامیک از آنها تعامل داشته باشیم و این تعامل به چه صورتی انجام خواهد شد؟ همچنین شرایط ترافیکی و محدودیت هایی که وجود دارند را هم بررسی خواهیم کرد. مساله دیگر بعد فنی است. ما به هر شهر جدیدی که بخواهیم وارد شویم باید تغییراتی را در نقشه مان ایجاد کنیم. تغییراتی در نیروهای مستقر در شرکت باید بدهیم. همچنین ممکن است کانال های آفلاین و آنلاینی که می خواهیم از طریق آنها به مخاطبانمان دسترسی داشته باشیم متفاوت از تهران باشند.
همواره قبل از اتخاذ یک تصمیم کلیه جوانب آن را در نظر می گیریم و اساسا شاید به همین خاطر است که اندکی کند حرکت میکنیم. در واقع می خواهیم مطمئن شویم ساکنان کرج و دیگر شهرها همان تجربه تهرانی ها از اسنپ را خواهند داشت. در مورد شهر های بعدی هم باید بگویم که قرار است سورپرایز باشند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : digiato.com
...لغتنامه یا فرهنگ یا قاموس یا واژگان و یا واژهنامه شامل ترجمه، مترادف ها و متضادها و لغات هم آوا و لغات مشابه می باشد. البته هر لغت می تواند دارای واژهای معادل فرهنگستان، سره، آزاد، اصطلاح، نام، گویش و قافیه باشد. فرهنگ واژگان، .
...اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️ خدمت تمام اعضاء محترم وبلاگ کسب و کار موفق سلام عرض می کنم.
از اینکه شما بزرگواران، همراه این وبلاگ در توسعه کسب و کار موفق می باشید، کمال تشکر را دارم.
با کسب اجازه از شما، به مدت ۲ هفته آتی پست جدیدی را نمی توانم به وبلاگ اضافه نمایم. ان شاءالله دعاگوی همه شما در اربعین حسینی خواهم بود و البته محتاج دعای همه شما هستم. ان شاءالله مورد قبول خداوند قرار گیرد.
🎉 به امید خواندن نماز پیروزی پشت سر آقا امام زمان عج 🎉
با گسترش فعالیتهای تجاری و معاملات، روش و طرق مبادرت به نقل و انتقال نقدینگی در زمینهی فعالیتهای تجاری تغییر کرد. در گذشته بشر از طریق معاوضه یا مبادلهی کالابهکالا اقدام به انجام فعالیتهای تجاری میکرد. به مرور این روش دستخوش تغییراتی شد و از معاوضه به روش مسکوکات فلزی، اسکناسها و در نهایت اسناد تجاری تبدیل شد. امروزه اسناد تجاری روش و قالب مناسبی برای انجام فعالیتهای تجاری هستند. در این نوشته می خواهیم با انواع آن آشنا شده و دقیقا ببینیم برات چیست.
در این یادداشت بر آن هستیم تا برات را به عنوان یک سند تجاری خاص که در عرصهی معاملات تجاری کاربرد زیادی دارد، بررسی کنیم. ابتدا به کلیات برات میپردازیم.
به طور کلی برات عبارت است از سندی که طبق آن شخص الف از شخص ب تقاضا دارد که وجه مقرر را در تاریخ مقرر به شخص ج یا هر کسی که شخص ج، وجه را به او حواله کرد، پرداخت کند. طبق این تعریف شخص الف براتدهنده، شخص ب براتگیر و شخص ج دارندهی برات هستند. عقیدهی کلی بر این است که برات مبتنی بر نوعی حواله است. که بر اساس آن شخص الف که برات را صادر کرده است محیل (حواله دهنده)، شخص ب محالهعلیه (کسی که حواله برای او داده شده است) و شخص ج محتال (طلبکار) هستند. ممکن است شخص ج به عنوان دارندهی برات و طلبکار وجه، سند برات را به دیگری واگذار کند. و آن دیگری به شخص دیگر و به همین ترتیب سند برات چند دست منتقل شود که در این حالت آن فردی که سند در نهایت در دست اوست دارندهی نهایی و کلیهی اشخاص ماقبل او به جز شخص الف و شخص ب، ظهرنویس هستند؛ یعنی اشخاصی که پشت سند را امضا کردهاند تا دست به دست منتقل شود.
برات یک عمل حقوقی در عرصهی فعالیتهای تجاری است که مستلزم انجام چند عمل است. به طور کلی وقتی چنین سندی در زمینههای تجاری به کار میرود، ابتدا باید توسط شخصی صادر شود این شخص همان براتدهنده (الف) است. صدور برات توسط این شخص هم میتواند با امضا و هم میتواند با مهر روی خود برگهی سند برات باشد.
سند برات همانند کلیهی اسناد تجاری مجموعه مقررات و شرایط شکلی دارد که باید رعایت شود. همانطور که گفته شد، برات ابتدا به صدور و سپس به قبول نیازمند است. ممکن است سؤال مطرح شود که قبول برات به چه معناست؟ در مثال گفته شده شخص الف سند را برای شخص ب صادر میکند و شخص ب آن را قبول مینماید. یعنی میپذیرد که وجه مقرر در سند را در تاریخ مقرر به شخص ج یا هرکس که شخص ج سند را به او منتقل کرده است، بپردازد. در واقع شخص ب که قبولکنندهی سند برات است مدیون اصلی و مسئول پرداخت وجه است که با قبول برات، چنین تعهدی را پذیرفته است.
شرط شکلی دیگر تعیین تاریخ در برات است. به طور کلی برات دارای سه تاریخ است:
شرط بعدی، اشخاص یک سند برات هستند. که عبارتند از: برات دهنده (الف)، قبولکننده یا براتگیر (ب) و شخص دارنده.
شرط دیگر آن است که برات بایستی در بردارندهی وجه و مبلغ مقرر و مشخصی باشد اعم از ریال یا ارز.
از آن جایی که وجه برات توسط شخص براتگیر یعنی ب باید پرداخت شود، برای این تأدیه باید مکان تعیین شود. که این مکان میتواند یا محل اقامت خود براتگیر باشد یا هر مکان دیگر.
و در نهایت اینکه برات ممکن است در چند نسخه صادر شده باشد و باید در سند برات قید شود که اگر در چند نسخه صادر شده این، نسخهی چندم است؟
لازم به ذکر است که اگر این شرایط رعایت نشود، سند برات نوعی سند غیر تجاری محسوب میشود. یعنی وصف و کارکرد تجاری بودن خود را از دست میدهد.
به طور کلی برای صدور اسناد تجاری مبلغی تحت عنوان مالیات اخذ میشود که در خصوص برات نیز چنین است. به نسبت مبلغ وجه مقرر در برات مالیات و حق تمبر اخذ میشود. چاپ و در دسترس عموم قرار گرفتن سند تجاری برات وظیفهی وزارت اقتصاد و دارایی است و شرایط ابطال و اخذ تمبر را مشخص میکند. اگر مقررات راجع به حق تمبر رعایت نشود، باعث بطلان و از بین رفتن سند نمیگردد ولی جریمه به آن تعلق میگیرد. یعنی متخلف علاوه بر اینکه باید اصل حق تمبر را باطل کند، دو برابر آن نیز جریمه باید بپردازد.
در پاسخ به این سؤال باید گفت، که اگر صدور سندی در وجه حامل باشد، یعنی هر کس که سند را حمل کند دارندهی نخستین آن است. برات را نمیتوان در وجه حامل صادر کرد. صدور برات حتما باید در وجه شخص معینی باشد. زیرا همانطور که اشاره کردیم شخصی که برات در وجه او صادر شده است یعنی شخص ب مسئول پرداخت و مدیون اصلی سند است و حتما باید مشخص باشد.
ظهرنویسیِ حامل حالتی است که هر کس سند را حمل کند دارندهی نهایی آن است. یعنی سند از طریق ظهرنویسی به او منتقل شده و به عنوان شخص حامل دارندهی نهایی محسوب میشود. برات را همانند سایر اسناد تجاری میتوان ظهرنویسی حامل نمود.
همانطور که اشاره شد، در سند برات باید مبلغ و وجه مقرر قید شود. معمولا نحوهی نگارش مبلغ به حروف است زیرا امکان تحریف و دستکاری در آن کمتر است. اما اگر به رقم هم نوشته شود، مشکلی پیش نمیآید. حال ممکن است وجه سند برات هم به رقم و هم به حروف تحریر شود و بین این دو مبلغ اختلاف وجود داشته باشد. مثلا مبلغ به رقم ۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال است اما به حروف دویست هزار ریال نوشته شده است. ملاک برای تعیین مبلغ به حروف است.
ممکن است مبلغ چند دفعه در سند نوشته شده باشد. اعم از حروف یا رقم. مثلا در یک قسمت از سند مبلغ عبارت است از ۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال و در جای دیگر از سند عبارت است از ۱۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال. در این حالت ملاک مبلغ کمتر است.
مسئلهی بعدی که به عنوان کلیات بحث برات حایز اهمیت است، مسئله قبولی سند برات است. همانطور که گفته شد، برات سندی است که برای شخص براتگیر یعنی شخص ب صادر شده تا آن را قبول نماید. قبول برات توسط این شخص اجباری نیست حتی اگر به شخص صادرکنندهی برات بدهکار باشد. اما اگر قبول کرد موظف به پرداخت است و نمیتواند از تعهد خود امتناع کند. حتی اگر به شخص صادرکننده بدهکار نباشد. ممکن است در خصوص سند برات با اصطلاحی تحت عنوان «نُکول» مواجه شویم. نکول عبارت است از اینکه شخص براتگیر یعنی ب، برات و تأدیهی وجه آن را قبول نکند و بگوید من چنین براتی را قبول نمیکنم. زیرا همانطور که اشاره شد قبول برات الزامی و اجباری نیست. در نتیجه به عدم قبول برات، نکول گفته میشود. گاهی ممکن است شخص براتگیر یعنی ب، تأدیهی کل وجه برات را قبول نکند که به آن نکول کلی گفته میشود. اما گاهی نکول او جزیی است یعنی تأدیهی جزء و قسمتی از وجه را نمیپذیرد که به آن نکول جزیی گفته میشود.
در پایان این قسمت از یادداشت باید خاطر نشان کنیم که نکول برات توسط شخص ب، آثاری به همراه دارد. این نکول نسبت به خود براتگیر هیچ اثری ندارد. زیرا مسئولیتی نداشته و تکلیفی به قبولی ندارد. اما نکول وی نسبت به صادرکننده برات و ظهرنویسان در فرضی که برات چند دست منتقل شود، دارای اثر است و صادر کننده و ظهرنویسان در برابر شخص دارندهی برات یعنی ج، باید تأدیه و پرداخت به موقع وجه برات را تضمین نمایند؛ مثلا ضامن معرفی کنند. در غیر اینصورت وجه برات نسبت به آنها حال شده یعنی فورا ملزم به پرداخت آن هستند.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، برات سندی است که توسط شخص الف صادر شده و شخص ب مدیون اصلی و مسئول پرداخت وجه آن است و پرداخت وجه را قبول مینماید. و نیز گفتیم که قبولی فقط ویژهی سند برات است. اگر شخص ب پرداخت وجه را قبول کند که مشکلی پیش نمیآید. اما گاهی ممکن است که شخص ب پرداخت برات را قبول نکند یا به اصطلاح نکول نماید. در این صورت تکلیف چیست؟ زیرا همانطور که گفتیم شخص ب الزامی برای قبولی ندارد و میتواند از قبولی امتناع کند.
در این فرض، قبولی شخص ثالث میتواند حادث شود. یعنی شخص ثالثی پرداخت وجه برات را قبول میکند. قبول شخص ثالث با امضا روی اعتراض نامه نکول صورت میگیرد. اعتراض نامه نکول سندی است که دارندهی برات در اختیار دارد تا نکول شخص ب نسبت به شخص صادرکننده (الف) و ظهرنویسان دارای اثر باشد. پیشتر اشاره کردیم که نکول نسبت به صادرکننده و ظهرنویسان دارای اثر بوده یا وجه برات نسبت به آنها حال میشود یا اینکه باید برای تأدیه وجه برات تضمین دهند. مثلا ضامن معرفی کنند که وجه در تاریخ مقرر پرداخت میشود. در راستای چنین اثری اعتراضنامهی نکولی صادر میشود و قبولی شخص ثالث روی این اعتراضنامه امضا میگردد. قبولی شخص ثالث که در فرض عدم قبولی شخص ب صورت گرفت، یا به نام برات دهنده (الف) یا به نام یکی از ظهرنویسان وارد عمل میشود. در واقع در این فرض ذینفعِ قبولی، براتدهنده یا ظهرنویسان هستند که شخص ثالث به نام آنها برات را قبول میکند تا نکول شخص ب دیگر نسبت به آنها اثری نداشته باشد. شخص ثالث قبول کننده که از طرف ذینفع (صادر کننده یا ظهرنویسان) وارد عمل شده است، حتی اگر اذن و اجازهی پرداخت وجه برات را از سوی آنها نداشته باشد باز هم پس از پرداخت حق رجوع دارد. و اگر مشخص نشود که ذینفع قبولی چه کسی است، قبولی شخص ثالث به نام صادرکننده لحاظ میشود و شخص ثالث پس از تأدیه و پرداخت، حق رجوع به او را دارد.
در بالا به این نکته اشاره کردیم که شخص ب میتواند سند برات را قبول نکند و شخص ثالثی آن را قبول نماید. در خصوص پرداخت هم به همین شکل است. یعنی شخص ب سند برات را قبول کرده اما از پرداخت آن امتناع میکند. در این صورت شخص ثالثی پرداخت سند و نه قبولی را به عهده میگیرد. پرداخت ثالث با امضا روی اعتراضنامهی عدم تأدیه صورت میگیرد. اعتراضنامهی عدم تأدیه اعتراضی است که از سوی دارندهی سند برات صورت میگیرد مبنی بر اینکه چرا شخص ب که سند را قبول نموده، وجه را نمیپردازد. پرداخت شخص ثالث همانند قبولی ثالث با امضا روی اعتراضنامهی عدم تأدیه صورت میگیرد. و نیز شخص ثالث پرداختکننده همانند شخص ثالث قبول کننده یا به نام صادرکننده یا ظهرنویسان وارد عمل میشود. یعنی ذینفع پرداخت ثالث یا صادرکننده است یا ظهر نویسان. و اگر ذینفع پرداخت مشخص نباشد، پرداخت شخص ثالث به نام صادرکننده صورت میگیرد و شخص ثالث پس از پرداخت وجه سند به او حق رجوع دارد.
انتقال سند تجاری عموما به دو روش انجام میشود:
به لحاظ کارکردی و عملی بایستی توجه داشته باشم که اگر در جایگاه انتقالدهنده هستیم بهتر است انتقالدهندهی حامل باشیم. زیرا در این حالت همانطور که گفتیم نقل و انتقال از طریق قبض و اقباض صورت میگیرد و جایی امضا نمیشود تا بعدا برای ما مسئولیت ایجاد کند. اما اگر در جایگاه انتقالگیرنده هستیم بهتر است انتقال گیرنده در وجه باشیم. یعنی از طریق ظهرنویسی سند به ما منتقل شود تا از طریق امضای پشت سند اشخاص مسئول برای پرداخت شناخته شوند و راحتتر حق مراجعه به آنها را داشته باشیم.
در سند برات چند شخص حضور دارند:
در سند برات قبولکننده یعنی شخص ب مدیون اصلی و مسئول پرداخت است. اما اگر پرداخت را قبول نکرد یا به اصطلاح نکول کرد، دو حالت پیش میآید؛ یا اینکه شخص ثالثی همانطور که اشاره کردیم، سند برات را قبول میکند که در این صورت او مسئول پرداخت است. یا اینکه شخص ثالثی سند برات را قبول نمیکند که در این صورت مدیون و مسئول پرداخت شخصِ صادرکننده، یعنی شخص الف است. در فرضی که دارندهی برات برای دریافت وجه به ظهرنویسان رجوع میکند، هر ظهر نویس پس از پرداخت، حق رجوع به شخص ماقبل خود را دارد تا در نهایت به مدیون اصلی و مسئول پرداخت سند تجاری برات برسد.
توضیحات دربارهی سند تجاری برات بسیار مفصل و زیاد هستند. اما در این مقاله سعی کردیم تا مهمترین مسائل مربوط به سند تجاری برات را مطرح کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : chetor.com
...
سفته از لحاظ حقوقی سندی تجاری است که صادرکنندهی آن تعهد میکند مبلغ معینی پول را در سررسید معین یا عندالمطالبه به دارندهی آن، بپردازد. درنتیجه میتوان گفت ماهیت سفته تعهد به پرداخت مبلغی پول در آینده است. استفاده از سفته به دلیل مزایایی که برای دارندهی آن به همراه دارد، امروزه در روابط اشخاص با یکدیگر رواج یافته است. بنابراین ممکن است شما نیز تاکنون در صدد صدور این سند یا به اصطلاح عرفی «دادن سفته» برآمده باشید یا از کسی درخواست کرده باشید که سفتهای را به نفع شما صادر کند، یعنی همان چیزی که در عرف از آن با نام «گرفتن سفته» یاد میشود. در نوشتهی پیشرو، خواهیم دید که سفته چیست و برخی نکات کاربردی در خصوص سفته را مرور خواهیم کرد.
الف. به عنوان صادرکنندهی سفته زمانیکه سفته را مهر یا امضا میکنید و میخواهید آن را به طرف مقابلتان تحویل دهید، بهتر است اطمینان حاصل کنید که شرایط زیر را رعایت کردهاید:
دقت کنید که اگر سفتهای را که امضا یا مهر کردهاید، بدون درج مطالبی که در شمارههای دو تا پنج گفته شد به طرف مقابل تحویل دهید، با یک خطر مهم مواجه میشوید: ظاهرا شما به دارنده وکالت دادهاید که سند را از طرف شما تکمیل کند! پس او میتواند در تکمیل آن تنها منافع خود را در نظر بگیرد. در خصوص شمارهی نخست، اگر مالیات مذکور را پرداخت نکنید مثلا مبلغی را در سفته درج کنید که بیشتر از سقف تعیین شدهاست و درنتیجه برای آن مالیات پرداخته نشده، در آینده با جریمهی مالیاتی روبهرو میشوید.
ب. به عنوان دریافتکننده یا دارندهی سفته، زمانیکه میخواهید سفته را بگیرید، علاوه بر درج مهر یا امضای صادرکننده، به مبلغ مورد نظرتان و مواردی از این دست توجه میکنید؛ یک نکتهی مهم را از خاطر نبرید:
ایرادی ندارد که صادرکننده دلیل صدور را در سفته قید کند و مثلا بنویسد «بابت خرید اتومبیل» اما صادرکننده نباید برای پرداخت سفته شرط بگذارد. مثل اینکه در سفته درج کند «درصورت تحویل کالا» یا «بابت حسن اجرای تعهد». اگر عباراتی در سفته درج شود که نشاندهندهی مشروط بودن پرداخت باشد، شما به عنوان دارندهی سفته مزایای خاص سفته را از دست میدهید. در ادامه با این مزایا آشنا میشویم.
از این مزیت سفته که در موراد عادی انتقال طلب وجود ندارد، به عنوان مسئولیت تضامنی مسئولان سفته یاد میشود.
اگر شما برای طلب خود سفتهای در دست نداشتید، دادگاه به راحتی چنین درخواستی را از شما نمیپذیرفت و ممکن بود شما برای بهدست آوردن تأمین خواسته، ناچار شوید که مبلغی را نزد دادگاه به ودیعه بگذارید. اما با در اختیار داشتن سفته و به شرط رعایت تکالیفی که در ادامه خواهد آمد، دادگاه تقاضای شما را بدون دریافت این مبلغ خواهد پذیرفت. به همین دلیل است که از این مورد نیز به عنوان مزیت سفته یاد میشود.
اگر شما به عنوان دارنده درصدد هستید که از مزایای سفته (یعنی مسئولیت تضامنی و تأمین خواسته) استفاده کنید؛ فراموش نکنید که تنها در اختیار داشتن سفته کفایت نمیکند. بلکه شما باید به تکالیف زیر نیز عمل کنید:
از زمانیکه واخواست عدم تأدیه را ثبت کردید، میتوانید با مراجعه به دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوای شما (یعنی دعوای مطالبهی وجه سفته) را دارد، تقاضای تأمین خواسته نمایید. اگر قبل از درخواست تأمین خواسته، دعوای مطالبهی وجه را مطرح نکردهاید؛ لازم است که ظرف ده روز از صدور قرار، این دعوا را طرح کنید. در غیر اینصورت ممکن است از اموال توقیف شده، رفع توقیف شود.
برخی از مطالب این نوشته برگرفته از کتاب «حقوق اسناد تجاری» نوشتهی دکتر کورش کاویانی است. برای آشنایی بیشتر با سفته، میتوانید به این منبع مراجعه کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...امروزه به دلیل گسترش فعالیتهای بازرگانی و گسترش معاملات، انجام امور و فعالیتهای تجاری در قالب انواع مختلف شرکتها، چه در تجارت داخلی و چه در تجارت بینالملل امری مرسوم به حساب میآید. در واقع با شکلگیری انواع مختلف شرکتها، انجام اعمال و فعالیتهای تجاری از حالت انفرادی و تکنفرهی خود به حالت دستهجمعی و در قالب شرکت تغییر حالت داد. یکی از این شرکتها که امروزه برای انجام فعالیتهای مختلف کارایی و کاربرد بسیار دارد، شرکتهای سهامی، اعم از سهامی عام و خاص میباشد. در این مطلب قصد داریم با مراحل ثبت شرکت سهامی خاص آشنا شویم.
به طور کلی در یک تقسیمبندی میتوان شرکتها را به شرکتهای موضوعی و شکلی تقسیمبندی کرد. شرکتهای موضوعی، شرکتهایی هستند که موضوع فعالیت آنها صرفا امور و فعالیتهای تجاری است. در مقابل شرکتهای شکلی، شرکتهایی هستند که موضوع فعالیت آنها محدودیتی نداشته و میتوانند در امور تجاری و غیر تجاری فعال باشند. شرکتهای سهامی، اعم از سهامی عام و خاص از نوع اخیر شرکتهای گفته شده هستند ( شرکت شکلی). یعنی موضوع فعالیت یک شرکت سهامی خاص اعم از فعالیتهای تجاری و غیر تجاری است. منظور از فعالیتهای تجاری فعالیتهایی است که علاوه بر کسب سود و منفعت، ذاتا عنوان بازرگانی بودن برای آنها صدق کند. مثل عملیات دلالی، عملیات صرافی و بانکی و بیمه و… .
در شرکتهای سهامی، اعم از سهامی عام و سهامی خاص، مسئولیت شخص محدود به میزان آوردهاش است (منظور از آورده همان سرمایهای است که یک شخص برای عضویت در یک شرکت همراه خود میآورد تا از مجموع این سرمایهها دارایی شرکت شکل بگیرد. اعم از اینکه نقد، غیر نقد، انجام کار یا حرفه یا صنعت و….. باشد). بر همین اساس میتوان گفت که شرکتهای سهامی در یک تقسیمبندی دیگر جزو شرکتهای سرمایهای هستند، سرمایه در آنها حائز اهمیت است و ملاک برای تعیین مسئولیت، سرمایهی آورده شده است. به عنوان مثال شخص الف مبلغ ۱ میلیون تومان برای عضویت در شرکت سهامی خاص آورده دارد. مسئولیت این شخص برای بدهیهای شرکت، فقط تا همین میزان یعنی تا مبلغ ۱ میلیون تومان است و نسبت به مازاد بر آن مسئولیتی ندارد و اگر دارایی شرکت که از مجموع آورده شرکا تشکیل شده است، برای پرداخت بدهیهای شرکت کافی نباشد، طلبکاران شرکت حق رجوع به شخص الف را ندارند. چرا که مسئولیت او همانطور که گفته شد تا میزان ۱ میلیون تومان است که نهفته در دارایی شرکت بوده. وقتی که دارایی شرکت برای پرداخت بدهی شرکت کافی نیست، پس این ۱ میلیون تومان هم کارساز نبوده است. با این مقدمه متوجه شدیم که شرکت سهامی خاص یک شرکت شکلی و سرمایهای میباشد. اما سوال اینجاست که اصلا شرکت سهامی به چه معناست؟
شرکت سهامی شرکتی است که سرمایهی آن (همان «آورده» که درمورد آن توضیح داده شد) به سهام تقسیم میشود و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی آن است. از این تعریف میتوان ویژگی سرمایهای بودن شرکتهای سهامی را دریافت. یعنی آورده به سهام تبدیل شده و محدود به مبلغ اسمیِ آن، برای شخص سهامدار مسئولیت به همراه میآورد.
در اینجا ممکن است برای دو اصطلاح، هنوز جای سوال و تردید باقی بماند. ابتدا لفظ «سهام» و سپس لفظ «مبلغ اسمی». که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
به طور کلی در انواع مختلف شرکتها، آورده و سرمایهیِ پرداخت شده از سوی شخص ممکن است یا به شکل سهم الشرکه باشد و یا به شکل سهام. سهم الشرکه عبارت است از نسبتی از آورده هر شریک به کل دارایی شرکت. به عنوان مثال، در یک شرکت ۳ شخص خواهان شراکت هستند و آورده هر کدام از آنها ۱۰۰ هزار تومان است. مجموع دارایی کل این شرکت عبارت است از جمع بین این ۳ آورده، یعنی ۳۰۰ هزار تومان، و سهم الشرکه هر کدام عبارت است از نسبتی از کل دارایی شرکت یعنی یک سوم. این یک سوم همان سهم الشرکه هر شریک است.
اما سهام اینگونه لحاظ نمیشود. سهم یک ورقه چاپی، متحد الشکل، دارای شمارهی ترتیب بوده که امضای حداقل دو نفر طبق اساسنامه زیر آن لحاظ میشود. این ورقهی چاپی دارای مبلغ اسمیِ معین میباشد که مسئولیت هر سهامدار را بر اساس آن تعیین میکند. مثلا سهامداری دارای ۲ ورقه سهم، ۳ ورقه سهم یا تعداد بیشتری ورقه سهم است.
به طور کلی در عرصهی فعالیتهای مختلف، اعم از تجاری و غیر تجاری، یک شخص برای شریک شدن در یک شرکت همانطور که پیشتر اشاره شد، آوردهای را همراه خود میآورد. مبلغ این آورده، که از جمع شدن آن با آوردهی دیگر شرکا دارایی شرکت تشکیل میشود، به مرور و بسته به میزان عرضه و تقاضای اقتصاد جامعه و بازار و بسته به میزان سود آوری یا زیانده بودن آن دچار تغییراتی میشود. اما همان مبلغ ابتدایی یعنی همان میزانی که توسط شریک آورده شده برای تعیین مسئولیت ملاک قرار میگیرد، نه مبلغ افزوده شده به آن یا کاسته شده از آن. به عنوان مثال شخص مبلغ ۱۰۰ هزار تومان به عنوان آورده برای عضویت در شرکتی همراه خود میآورد (که به آن مبلغ اسمی گفته میشود). این مبلغ در طول زمان به دلیل عرضه و تقاضای زیاد در بازار به ۲۰۰ هزار تومان افزایش مییابد (که به آن مبلغ واقعی گفته میشود). این مبلغ واقعی در تعیین مسئولیت شریک اهمیتی نداشته و مسئولیت او بر اساس همان مبلغ ابتدایی، یعنی مبلغ اسمی قابل تعیین است. به عبارت دیگر افزایش یا کاهش مبلغ اسمی در طول زمان تاثیری بر میزان مسئولیت شریک نگذاشته و مسئولیت او همان ابتدا بر اساس مبلغ اسمی مشخص میشود.
در نتیجه شرکت سهامی خاص شرکتی است که مسئولیت، محدود به مبلغ اسمی سهامداران است و آوردهی سهامداران به سهم تبدیل میگردد.
میتوان گفت با این توضیح، شرکتهای سهامی به دو دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
سهامی عام شرکتی است متشکل از موسسین (کسانیکه ابتداً شرکت را تاسیس کردهاند) و پذیرهنویسان (مردم). که قسمتی از سرمایهی آن توسط موسسین و الباقی توسط پذیره نویسان تامین میگردد. اما سهامی خاص شرکتی است که تمام سرمایه آن در موقع تاسیس منحصرا توسط موسسین تامین میگردد و بر خلاف سهامی عام، پروسه پذیرهنویسی و ارسال اعلامیه پذیرهنویسی را به سازمان بورس و اوراق بهادار ندارد.
برای انجام مراحل ثبت شرکت سهامی خاص بایستی توجه کنیم که این نوع از شرکتها، همانطور که گفته شد، بر خلاف سهامی عام دارای پروسه پذیرهنویسی نمیباشند (فرآیند خرید اوراق بهادار از ناشر و تعهد به پرداخت وجه آن از سوی پذیرهنویس). یعنی برای ثبت شرکت سهامی خاص نیازی نیست موسسین فراخوان پذیرهنویسی داشته و از مردم دعوت به خرید سهامِ شرکت کنند. بلکه کلیهی سرمایه و دارایی شرکت منحصرا توسط خود سهامداران تامین میشود.
برای ثبت شرکت سهامی خاص، حداقل حضور ۳ شخص اعم از حقیقی و حقوقی لازم است. که این میزان با حداقل تعداد اعضای هیئت مدیره برابری میکند. همانطور که پیشتر اشاره شد بایستی توجه کرد که مسئولیت این حداقل ۳ سهامدار، محدود و سرمایهای است و صرفا تا میزان آورده خود دارای مسئولیت هستند.
بدیهی است که برای تشکیل و تاسیس یک شرکت بایستی حداقل سرمایهی لازم مشخص شود. این حداقل سرمایهی لازم برای شرکت سهامی خاص ۱ میلیون ریال است. یعنی یک شخص برای سهامدار شدن در یک شرکت سهامی خاص باید حداقل ۱ میلیون ریال آورده داشته باشد. حال اگر پس از تاسیس شرکت سرمایهی شرکت از این حداقل تعیین شده کمتر شود، چند اقدام میتوان انجام داد:
۱. میتوان ظرف ۱ سال سرمایه را تا میزان مقرر افزایش داد (افزایش سرمایه یعنی یا سهام جدید صادر کنیم یا مبلغ اسمی را افزایش بدهیم).
۲. میتوان شرکت را به نوع دیگری از انواع شرکتهای قانون تجارت تبدیل کرد. مثلا شرکت سهامی خاص به یکی از انواع شرکتهای شخصی مثل نسبی یا تضامنی تبدیل شود. در این نوع از شرکتها، حداقل سرمایه لازم توسط قانون پیش بینی نشده و تابع مقررات اساسنامه است. البته باید به این نکته توجه کرد که شرکت سهامی خاص در صورت بروز چنین مشکلی نمیتواند به سهامی عام تبدیل شود. زیرا حداقل سرمایه لازم برای تشکیل سهامی عام طبق قانون، ۵ میلیون ریال است. در حالیکه سهامی خاص دچار کاهش سرمایه زیر ۱ میلیون ریال شده است!
۳. در نهایت اگر هیچکدام از دو اقدام گفته شده صورت نگرفت، هر ذی نفع از دادگاه میتواند تقاضای انحلال شرکت را بنماید.
برای تاسیس هر نوع شرکت، بدیهی است که بایستی مدارکی تسلیم مرجع ثبت شرکتها شود. طبق مقررات قانون تجارت برای تاسیس و ثبت شرکت سهامی خاص، فقط تسلیم اظهار نامه به همراه چند مدرک دیگر به مرجع ثبت شرکتها کافی است. از جمله این مدارک که باید همراه اظهارنامه ارسال شود، اساسنامهی شرکت است (قانون داخلی شرکت که به توافق و تصویب سهامداران رسیده و کلیهی امور شرکت بر اساس آن انجام میشود). این اساسنامه نیازمند امضای کلیه سهامداران میباشد.
مدرک بعدی، اظهارنامهای است مشعر بر تعهد کلیهی سهام و پرداخت حداقل ۳۵ درصد آن توسط سهامداران. یعنی برای تشکیل شرکت سهامی خاص لازم است سهامداران در زمان تاسیس شرکت، کل سهام را تعهد و حداقل ۳۵ درصد از آن را پرداخت کنند. این اظهارنامه نیز باید به امضای کلیه سهامداران برسد. نکته قابل ذکر آن است که این سرمایه و آورده میتواند نقد (پول) یا غیر نقد (غیر پول) باشد، اما حتما باید تماما در همان لحظه تادیه و پرداخت شود و به صورت سررسید دار و مدت دار پذیرفته نمیشود.
نکته دیگر که برای انجام مراحل ثبت شرکت سهامی خاص حائز اهمیت است، انتخاب اولین بازرسان و مدیران است. بدیهی است که هر شرکتی متشکل از تعدادی مدیر و بازرس است که در سهامی خاص اولین بازرسان و مدیران توسط کلیه سهامداران و مابقی توسط مجمع عمومی عادی سهامداران انتخاب میشوند. همانطور که اشاره شد، حداقل تعداد سهامداران در زمان تشکیل شرکت با حداقل تعداد اعضای هیئت مدیره برابر است یعنی همان حداقل ۳ نفر.
این مدیران و بازرسان انتخابی توسط کلیه سهامداران، باید به طور کتبی سمت خود را قبول کرده که این امر دال بر آن است که آنها از تکالیف و مسئولیتهای سمت خود آگاه هستند و به تعبیر قانون تجارت از این که تاریخ شرکت تشکیل شده محسوب میشود.
هر شرکت سهامی خاص نیازمند یک روزنامهی کثیرالانتشار است که کلیهی آگهیهای مربوط به شرکت در آن منتشر شود. این روزنامهی کثیرالانتشار منتخب کلیه سهامداران است و تا زمان تشکیل اولین مجمع عمومی عادی، کلیهی آگهیهای شرکت در آن منتشر میشود تا بعدا روزنامهی کثیرالانتشار منتخب مجمع عمومی عادی شروع به فعالیت کند (مجمع عمومی عادی، متشکل از کلیهی سهامداران است که حداقل ۱ بار در سال تشکیل جلسه داده و به امور شرکت رسیدگی می کنند).
همانطور که گفته شد شرکت سهامی خاص برای تاسیس دارای پروسهی فروش سهام از طریق پذیرهنویسی نمیباشد و نمیتواند سهام خود را برای پذیرهنویسی و فروش در بورس اوراق بهادار یا توسط بانک عرضه نماید. یا به انتشار آگهی یا هر نوع وسیلهی تبلیغاتی برای فروش سهام خود اقدام نماید. یعنی نمیتواند از مردم درخواست و دعوت به خرید سهامش بنماید.
در نهایت به عنوان نتیجه میتوان گفت که برای تاسیس شرکت سهامی خاص حضور حداقل ۳ نفر به عنوان سهامدار با حداقل آورده مشخص شده توسط قانون به همراه ارسال مدارک ذکر شده مانند اظهارنامه و اساسنامه به مرجع ثبت شرکتها بدون نیاز به پروسه پذیرهنویسی لازم و ضروری میباشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...قانون تجارت ایران هشت نوع شرکت تجاری را پیشبینی کرده است که عبارتند از: شرکت سهامی عام، شرکت سهامی خاص، شرکت با مسئولیت محدود، شرکت نسبی، شرکت تضامنی، شرکت مختلط سهامی، شرکت مختلط غیر سهامی، و شرکتهای تعاونی.
شرکت های تجارتی فوق الذکر دارای شخصیت حقوقی هستند یعنی به شخصیت شرکا وابستگی ندارند و شرکت به خودی خود قادر است امور تجارتی را انجام دهد و دارای اموال و حقوق و تکالیف تجاری باشد. در ادامه انواع شرکت های تجاری و نحوهی تشکیل آنها را بررسی میکنیم.
شرکت سهامی عام، شرکتی است بازرگانی (ولو اینکه موضوع عملیات آن، امور بازرگانی نباشد) که سرمایهی آن به سهام تقسیم شده و بخشی از این سرمایه از طریق فروش سهام به مردم تأمین میشود؛ به این صورت که مؤسسان شرکت میتوانند برای تشکیل سرمایهی شرکت، با انتشار اوراق پذیرهنویسی، اشخاص ثالث یعنی مردم را در تأمین سرمایه سهیم کنند. در شرکت سهامی عام، تعداد سهامداران نباید از پنج نفر کمتر باشد و مسئولیت سهامداران، محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست به این معنا که در آن شرکا تا میزانی که سهم قبول کردهاند، مسئول هستند و اضافه بر آن مسئولیتی ندارند و اگر شرکت به نحوی متضرر گردید که مبلغی هم بدهکار شد، صاحبان سهام ملزم به پرداخت دیون شرکت نخواهند بود. مثلاً شرکتی که سرمایهی آن دو میلیون ریال است اگر ورشکست شود به نحوی که پانصد هزار ریال کسر بیاورد، طلبکاران حق مطالبه از شرکا را نخواهند داشت زیرا شخصیت و اعتبار شرکا به هیچ وجه در شرکت دخالتی ندارد. در این شرکت، عبارت «سهامی عام» باید قبل از نام شرکت یا بعد از آن، بدون فاصله با نام شرکت در کلیهی اوراق و اطلاعیهها و آگهیهای شرکت به طور روشن و خوانا قید شود.
شرکت سهامی خاص شرکتی است که تمام سرمایهی آن توسط مؤسسین شرکت تأمین شده است. این شرکت از حداقل سه شریک تشکیل میشود و ویژگی بارزش این است که صاحبان سرمایه، که به سهامدار تعبیر میشوند، دارای اوراق سهم هستند نه اینکه سهمالشرکه داشته باشند. در این نوع شرکت، سرمایه به سهام مساوی تقسیم شده و هر شریک مالک تعدادی از این سهام است. در چنین صورتی، هر یک از شرکا، مالک تعدادی سهم است و میتواند تعدادی از آنها را به کسانی که میخواهد منتقل کند. علی الاصول، این انتقال آزاد است و این امر، از دیگر خصایص عمده شرکت سهامی خاص به شمار می رود. شرکت سهامی خاص دو ویژگی دیگر نیز دارد. اول اینکه در آن، مسئولیت سهامداران محدود به مقدار سهام آنهاست، چیزی که در مورد شرکت با مسئولیت محدود نیز صادق است؛ دوم اینکه مؤسسان شرکت، یعنی شرکای اولیه آن، نمیتوانند با پذیرهنویسی، یعنی با مراجعه به عموم مردم، سرمایه شرکت را تأمین کنند و آورندگان سرمایه فقط خود مؤسسان هستند پس در این شرکت، صدور اعلامیهی پذیرهنویسی وجود ندارد. نکتهی قابل توجه آن است که سرمایهی شرکت سهامی خاص نباید کمتر از یک میلیون ریال باشد. در صورتیکه به عللی سرمایهی شرکت تقلیل پیدا کند، باید شرکا در ظرف یک سال آن را جبران کنند و در غیر این صورت شرکت را به نوع دیگری از شرکتها از قبیل «با مسئولیت محدود» یا «تضامنی» تبدیل کنند.
همچنین در عنوان شرکت باید کلمهی «خاص» قبل از ذکر نام شرکت یا بعد از آن بلافاصله اضافه شود مانند «شرکت سهامی خاص الوند» یا «شرکت سهامی دماوند خاص» و قید کلمهی خاص باید در تمام نوشتههای شرکت بهوضوح مشخص باشد. زیرا این نوع شرکتها در حقیقت یک قسم از شرکت سهامی خانوادگی و خصوصی است که مراجعه کنندگان باید اطلاع داشته باشند.
این شرکت نیز از حداقل دو شریک تشکیل میشود؛ ولی در آن، برخلاف شرکتهای تضامنی و نسبی، مسئولیت شرکا در قبال طلبکاران شرکت محدود به آوردهی آنها در شرکت است پس شرکت با مسئولیت محدود این امتیاز عمده را برای شرکا دارد که مسئولیت آنها را در عملیات شرکت محدوده به آوردهی آنها در شرکت میکند. در مثال بالا، اگر دارایی شرکت با مسئولیت محدود ۱۰۰ هزار ریال باشد و برای پرداخت طلب طلبکاران کافی نباشد، طلبکاران بابت باقیماندهی طلب خود، یعنی ۲۰ هزار ریال دیگر، نسبت به دارایی شخصی شرکا حقی نخواهند داشت. وجوه مشترک این شرکت با شرکتهای تضامنی و نسبی این است که اولاً سرمایهی شرکت به صورت سهام نیست، بلکه هر شریکی درصدی از سرمایه را مالک است که از آن به سهمالشرکه تعبیر میشود؛ ثانیاً سهمالشرکه را نمیتوان بدون رضایت سایر شرکا به دیگران منتقل کرد. تشکیل شرکت با مسئولیت محدود بسیار سادهتر از تشکیل شرکت سهامی و حتی شرکت سهامی خاص است. کافی است که دو نفر شریک وجود داشته باشند تا شرکت، با جمع شرایط دیگر، تشکیل شود .اداره کردن شرکت با مسئولیت محدود نیز آسانتر است و معمولاً توسط یک یا دو مدیر انجام میشود؛ در حالی شرکت سهامی لااقل باید یک هیئت مدیرهی سه نفره داشته باشد. در شرکت با مسئولیت محدود، نهاد کنترل کننده وجود ندارد، مگر آنکه تعداد شرکا از دوازده نفر بیشتر باشد که در این صورت، تشکیل یک هیئت نظار یا هیئت بازرسان ضروری است.
شرکت نسبی شرکتی است که برای امور تجاری تحت عنوان اسم مخصوصی بین دو یا چند نفر تشکیل و مسئولیت هریک از شرکا به نسبت سرمایهای است که در شرکت گذاشتهاند. شرکت نسبی از جنبههای مختلف مانند شرکت تضامنی است؛ ولی برخلاف شرکت اخیر، مسئولیت شرکای شرکت به نسبت مالکیت آنها در سرمایهی شرکت تعیین میشود. برای مثال، هرگاه شرکت، چهار نفر شریک داشته باشد و هر یک از شرکا، مالک یک چهارم سرمایهی شرکت باشند، هر شریکی باید یک چهارم از طلب طلبکاران شرکت را بپردازد. اگر طلبکاران به شرکت مراجعه کنند و شرکت قادر به پرداخت تمامی دیون خود به طلبکاران نباشد، طلبکاران میتوانند بقیهی طلب خود از شرکت را از شرکا بگیرند؛ اما چون مسئولیت شرکا تضامنی نیست، طلبکاران فقط یک چهارم از مطالبات خود را از هر شریک میگیرند و برای سه چهارم دیگر باید به سه شریک دیگر مراجعه کنند. برای نمونه، اگر سرمایهی شرکت ۱۰۰ هزار ریال و سهمالشرکهی هر شریک ۲۵ هزار ریال باشد، هرگاه دارایی شرکت حین تقاضای طلبکاران فقط ۱۰۰ هزار ریال، اما طلب طلبکاران ۱۲۰ هزار ریال باشد، طلبکاران بابت ۲۰ هزار ریال باقیمانده از طلب خود ـ که شرکت قادر به پرداخت آن نبوده است ـ میتوانند به هر شریک فقط تا سقف ۵ هزار ریال مراجعه کنند که این مقدار را هر شریک باید از دارایی شخصی خود پرداخت کند.
تعداد حداقل شرکا در این شرکت ۲ نفر است که هردو «شریک ضامن» نام میگیرند. خصوصیت تعهد شرکای ضامن این است که هریک از آنان مسئول پرداخت تمام طلب شرکت در مقابل طلبکاران است و مسئولیتش به آوردهای که به شرکت آورده، محدود نمیشود به عبارت دیگر اگر دارایی شرکت برای تأدیه تمام قروض شرکت ناکافی باشد، هریک از شرکا مسئول پرداخت تمام قروض است درنتیجه باید اذعان داشت که مسئولیت شریک علاوه براینکه شخصی است، تضامنی نیز هست یعنی هر شریک مسئول پرداخت تمام دیون شرکت است. اگر طلبکاران شرکت تضامنی نتوانند با مراجعه به شرکت، طلب خود را دریافت کنند، میتوانند پس از انحلال شرکت به شریک مراجعه کنند و شریک باید از دارایی شخصی خود طلب طلبکاران را بپردازد؛ کافی است که شخص ثابت کند طلبکار شرکت بوده و طلبش پرداخت نشده تا بتواند پس از انحلال شرکت بهطور مستقیم به شرکا مراجعه کند.
گاهی در عمل دیده میشود که شرکتهای سرمایهای یعنی شرکتهای سهامی یا شرکت مسئولیت محدود با شرکتهای ضمانتی یعنی هریک از شرکتهای تضامنی یا نسبی، با یکدیگر مخلوط شده و نوع دیگری از شرکت پیدا میشود. به این طریق که یک یا چند شریک ضامن و یک یا چند شریک که مسئولیت آنها محدود است هر دو در شرکت واحدی دارای سهم میشوند.
بیشتر در مواردی که تاجری احتیاج به پول دارد و نمیخواهد قرض کند چند شریک در شرکت خود وارد میکند و مسئولیت آنها را به میزان سرمایهی محدود میسازد و خود تمام تعهدات شرکت را ضمانت میکند. بنابراین اگر بعد از ادای دین از سرمایهی شرکت، چیزی از قروض باقی مانده باشد شریک یا شرکای ضامن متضامناً مسئول پرداخت هستند، و به شرکایی که مسئولیت محدودی به میزان سرمایه دارند ارتباط پیدا نمیکند.
نوع دیگری از شرکتهای تجارتی که سرمایه و ضمانت شرکا در آن تأثیر زیادی ندارد بلکه تعداد شرکا و اکثریت آنها مؤثر است شرکتهای تعاونی هستند. شرکتهای تعاونی -در یک تقسیمبندی- به دو دستهی تجاری و غیرتجاری تقسیم میشوند: به این معنا که اگر موضوع فعالیتشان تجاری باشد، شرکت تعاونی نیز تجاری تلقی میشود و بالعکس اگر موضوع فعالیتشان غیرتجاری باشد، شرکت تعاونی نیز غیرتجاری تلقی میشود. این شرکتها انحصاراً تابع قانون بخش تعاونی هستند و تنها تصفیه هنگام انحلال شرکت تابع مقررات تصفیه در قانون تجارت است.
قانون تعریفی از شرکتهای تعاونی بیان نکرده است اما در واقع شرکت تعاونی را هنوز هم میتوان شرکتی تلقی کرد که اشخاص به منظور رفع نیازمندیهای مشترک و بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی خود از طریق خودیاری و کمک متقابل تشکیل میدهند.
در قبال احتیاجات روز افزون، افراد ضعیف مخصوصا کشاورزان و کارگران، جز با کمک یکدیگر نمیتوانند مشکلات بزرگ را حل کنند؛ یک فرد متمول یا توانا شاید بدون کمک دیگران بتواند حوائج خود را برآورده کند ولی بیشتر افرادی که از جنبهی مالی ضعیفاند، اگر به یکدیگر کمک نکنند هرگز نمیتوانند زندگی خوبی داشته باشند. یک نیروی ضعیف در جامعه، ناچیز است و در مقابل احتیاجی که در اثر توسعهی دایرهی تمدن هر ساعت اضافه میشود، نمیتواند وسایل راحتی خود را فراهم کند ولی این نیروها هر قدر ضعیف باشند، اگر متمرکز شوند قدرت بزرگی تشکیل میدهند که در سایهی آن، شرکایی که از آن بهرهمند میشوند به هر هدف اقتصادی که مایل باشند خواهند رسید.
شرکت تعاونی شرکتی است که به منظور بهبود وضع اقتصادی شرکا و تأمین حوائج آنها تشکیل میشود. بنابراین اگر وضع اقتصادی نامناسب، مخارج بالا، بازار کساد، تأمین حوائج زندگی و پیدا کردن کار دشوار باشد، اشخاصی به منظور بهبود وضع اقتصادی خود شرکتی تشکیل میدهند. درنتیجهی تشکیل این شرکت اگر بهای اجناس گران باشد و شرکا به علت نداشتن پول نتوانند احتیاجات سالیانهی خود را یکجا خریداری کنند و ناچار باشند مایحتاج خود را روزمره از دست سوم و چهارم به قیمت گرانتر تهیه کنند، شرکت تعاونی با پول مختصری که هر شریک میپردازد و جمع مبالغ دریافتی، اشیای مورد احتیاج شرکا را از دست اول خریداری و به همان قیمت تمام شده یا سود خیلی جزئی به شرکا میفروشد. هرگاه کشاورزان و ارباب صنایع نتوانند کالا یا متاع خود را به علت احتیاج به پول در بازار به قیمت خوب بفروشند و ناچار شوند فرآوردههای خود را روزانه به بهای کمتر یا با فروش سلف به ثمن بخش به دلالان و یا سودپرستان واگذار کنند، شرکتی تشکیل میدهند که آن شرکت کالای آنها را در یک محل جمع میکند و به قدر احتیاج روزانه به آنها پول میدهد. سپس کالای جمع شده را به قیمت خوب و در بازارهای دنیا میفروشد، و وجه آن را پس از کسرِ سودِ بسیار نازل به شرکا میپردازد. به اشخاص بیبضاعت کسی وام نمیدهد، و اگر بدهد با شرایط سنگینی خواهد بود. این قبیل اشخاص شرکتی تشکیل میدهند و با سرمایهی جزئی که پرداخت میکنند اعتبار کافی به دست میآورند و هر یک از شرکا اگر احتیاجی داشت با سود ناچیزی از شرکت وام میگیرد. در شرکت تعاونی سرمایه و نفوذ اشخاص نقش مهمی ندارد و شرکا هر قدر سرمایه داشته باشند بیش از یک رأی نخواهند داشت و سود هم به نسبت سرمایه تقسیم نمیشود. در این شرکتها عمده سرمایه شرکت، فعالیت اشخاص عضو است. در قانون جدید نیز بر کار اعضا تأکید فراوان شده و تنها اشخاص حقیقی و افراد فعال میتوانند عضو شرکت تعاونی شوند. با وجود این، بهدلیل تشویق افراد متخصصی که سرمایه ندارند، قانون، دولت و بانکها را موظف کرده تسهیلاتی را در اختیار این افراد که تمایل به تأسیس شرکت تعاونی دارند قرار دهند.
در قانون غیر از این دو نوع تعاونی، به تعاونیهای چند منظوره نیز اشاره شده است و به نظر میرسد که منظور مقنن تعاونیهایی است که ترکیبی از تولید و توزیع دارند مثلاً شرکت تعاونی که با هدف عمران روستایی خاص و تهیهی آذوقه برای ساکنین همان روستا ایجاد شده است. در چنین شرکتی که عضویت آن برای همه ساکنین روستا آزاد است، داشتن عضو غیرشاغل مجاز است اما هیئت مدیره و مدیرعامل باید از میان اعضای شاغل انتخاب شوند.
شرکتهای فوقالذکر، شرکتهای تجاری مهمی هستند که در قانون تجارت ایران به آنها اشاره شده است؛ اما در عمل انواع دیگری از شرکتها مانند شرکتهای جوینت ونچر نیز وجود دارند. در حال حاضر در دنیای تجارت و بازرگانان، به انواع شرکتهای تجاری هرروز افزوده میشود که بر حسب موضوع فعالیتشان، سرمایه شان، یا ورود دولت در سرمایهشان و میزان این ورود، قواعد و قوانین متفاوتی بر آنها بار میشود. باید توجه داشت که هر چند این شرکتها باهم تفاوت دارند، اما قالب اصلی و عمدهی آنها، در واقع در همان قالبهایی که قانون تجارت تهیه کرده است، میگنجد. البته فعالان تجاری از قالب شرکتهای سهامی عام و خاص بیش از قالبهای دیگر استفاده میکنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...