اگر بخواهیم در یک جمله پاسخ دهیم: “بستگی دارد چقدر هزینه کنید”
بنابراین برای هرشخص که قصد استخراج بیتکوین را دارد پاسخ متفاوتی وجود دارد. علاوه بر میزان سرمایه شما، فاکتورهای دیگری نیز در سودآور بودن استخراج بیتکوین موثر هستند. برای اینکه سودآور بودن این فعالیت را محاسبه کنیم، میتوانیم از محاسبهگر سودآوری استخراج بیتکوین که توسط برخی سایتها ایجاد شده است استفاده کنیم.
مشاهده محاسبهگر استخراج بیتکوین
این محاسبهگر فاکتورهای مختلفی مانند هزینه برق، هزینه سختافزار و سایر موارد را در نظر میگیرد و محدوده سودی که میتوانید بدست آورید را به شما نشان میدهد.
قبل از اینکه یک مثال از استخراج بیت کوین برای شما بزنیم، بهتر است درباره مفاهیم و اصطلاحاتی که در استخراج بیتکوین به کار میرود توضیح دهیم:
اطلاعاتی که در استخراج بیتکوین به کار میرود و باید بدانید:
Hash Rate (نرخ هش): یک هش، مسالهای ریاضی است که یک کامپیوتر استخراجکننده باید آنرا حل کند. نرخ هش همان نرخی است که با آن، این مسائل ریاضی حل میشود. به طور مثال وقتی که شبکه بیتکوین به نرخ هش برابر با 10TH/s برسد ، یعنی میتواند در هر ثانیه، 10 تریلیون محاسبه انجام دهد.
هرچقدر تعداد استخراجکنندگان بیشتری به شبکه بیتکوین اضافه شوند، نرخ هش شبکه بیشتر خواهد بود.
نرخ هش همچنین به قدرت عملکرد استخراجکننده نیز گفته میشود. امروز کامپیوترهای قدرتمند استخراجکننده بیتکوین، با نرخ هشهای متفاوتی وجود دارند. عملکرد استخراجکنندگان با MH/s (مگا هش بر ثانیه)، GH/s (گیگا هش بر ثانیه)، TH/s (ترا هش بر ثانیه) و حتی PH/s (پتا هش بر ثانیه) سنجیده میشوند.
Bitcoins per Block (بیتکوین به ازای هر بلاک): هر زمان که یک مسئله ریاضی محاسبه میشود، یک مقدار ثابت و پایدار از بیتکوین ایجاد میشود. تعداد بیتکوینهایی که بابت محاسبه کردن هر بلاک ایجاد میشود از 50 بیتکوین در اوایل کار شبکه بیتکوین شروع شد و بعد از هر 210,000 بلاک این مقدار نصف میشود (تقریبا هر 4 سال). در حال حاضر پاداش محاسبه هر بلاک، 12.5 بیتکوین است. آخرین بار که این مقدار نصف شد مربوط به سال 2016 بود و بار بعدی در سال 2020 خواهد بود.
Bitcoin Diffficulty (سختی بیتکوین): از آنجایی که شبکه بیتکوین طوری طراحی شده که بصورت مداوم هر 10 دقیقه مقدار ثابتی بیتکوین ایجاد کند، سختی محاسبه کردن مسائل ریاضی باید افزایش یابد تا با افزایش نرخ هش شبکه بیتکوین سازگار و هماهنگ شود. این موضوع به این معناست که هرچقدر استخراجکنندگان بیشتر شوند، استخراج بیتکوین مشکلتر خواهد بود.
Electricity Rate (نرخ الکتریسته): استخراج بیتکوین به میزان زیادی برق مصرف میکند. برای اینکه بتوانید سودآوریتان را محاسبه کنید، باید نرخ الکتریسیته را بدانید. این نرخ معمولا روی قبض ماهانه برق شما یافت میشود.
Power consumption (استفاده از قدرت): هر استخراجکننده میزان متفاوتی از انرژی را مصرف میکند. اطمینان حاصل کنید قبل از اقدام به استخراج بیتکوین، مقدار دقیق مصرف منابع توسط کامپیوتر را محاسبه کنید. این مورد را به راحتی میتوانید با یک جستجو در گوگل بیابید یا اینکه از طریق این لیست مشاهده کنید.
مصرف منابع با واحد “وات” اندازهگیری میشود.
Pool fees (کارمزد استخر استخراج): برای استخراج بیتکوین شما باید به یک استخر یا اصطلاحا Pool بپیوندید. استخر استخراج در واقع گروهی از استخراجکنندگان هستند که با هم جمع میشوند تا بتوانند استخراج را بطور موثرتری انجام دهند. پلتفرمی که همه این افراد را گردهم میآورد با نام Mining Pool شناخته میشود و برای اینکه عملیات این پلتفرم پابرجا بماند مقداری کارمزد را از اعضا کسر میکند.
وقتی که استخر توانست بیتکوین را استخراج کند، سود حاصل شده براساس نرخ هش هر عضو و مشارکت وی، بین اعضای استخر تقسیم میشود.
Time Frame (بازه زمانی): این اصطلاح در تحلیل تکنیکال نیز استفاده میشود. وقتی شما قصد دارید میزان سودآور بودن استخراج بیتکوین را محاسبه کنید، باید یک بازه زمانی نیز مشخص کنید تا سود حاصله را براساس آن بسنجید. به خاطر اینکه هرچقدر استخراج شما طولانیتر باشد، بیتکوین بیشتری میتوانید بدست آورید.
Profitability decline per year (کاهش سودآوری هر سال): این متغیر احتمالا مهمترین متغیر در بین فاکتورهای تاثیرگذار در استخراج بیتکوین است. مفهوم این است از آنجایی که هیچکس نمیتواند بطور دقیق نرخ استخراجکنندگانی که به شبکه بیتکوین ملحق میشوند را پیشبینی کند، هیچکس نیز نمیتواند پیشبینی کند طی 6 هفته یا 6 ماه یا 6 سال آینده، سختی استخراج بیتکوین چقدر خواهد بود.
این یکی از دو عاملی است که باعث میشود وقتی یک نفر سوال میکند آیا استخراج بیتکوین سود دارد نمیتوانید به او پاسخ دقیق و روشنی بدهید.
دلیل دوم، وجود نرخ تبدیل متفاوت است. البته شما میتوانید در محاسبهگرهای استخراج بیتکوین، نرخ کاهش سود سالیانه را وارد کنید.
Conversion rate (نرخ تبدیل): از آنجایی که هیچکس نمیداند در آینده نرخ تبدیل بیتکوین به دلار و دلار به ریال چقدر خواهد بود، پیشبینی سودآوری بیتکوین بازهم مشکلتر میشود. فقط زمانی که شما صرفا به خاطر جمعآوری بیتکوین اقدام به استخراج میکنید، این موضوع نباید برای شما مطرح باشد (زیرا دیگر نرخ تبدیل برایتان مهم نیست و مقدار بیتکوینی که بدست میآورید برایتان مهم است)
اما اگر قصد دارید بیتکوین بدست آمده از استخراج را در آینده نزدیک به پول تبدیل کنید، باید نوسانات قیمت بیتکوین را در نظر بگیرید.
برای محاسبه همین پارامترهایی که خدمت شما توضیح داده شد میتوانید از محاسبهگر سودآوری بیتکوین که در لینک زیر قابل مشاهده است استفاده کنید:
مشاهده محاسبهگر استخراج بیتکوین
بیایید یک مثال بزنیم:
امروزه یکی از پیشرفتهترین سختافزارهای استخراجکننده بیتکوین Antminer S9 نام دارد. این سختافزار همچنین با نام ASIC نیز مشهور است. این سخت افزار دارای نرخ استخراج 14 TH/s است.
در این محاسبه، قصد داریم هزینههایی شامل هزینه برق، هزینه استخر استخراج و… محاسبه کنیم ولی هزینه خرید سخت افزار لحاظ نشده است.
بیایید همه این موارد را محاسبه کنیم
این اطلاعات از محاسبهگر پیشرفته استخراج بیتکوین گرفته شده است و این دادهها در آن استفاده شده است:
2 درصد کارمزد استخر استخراج بیتکوین
12.5 بیتکوین پاداش هر بلاک
14 Th/s نرخ هش
1375W مصرف منابع با هزینه 0.12 دلار به ازای هر کیلووات
تاریخ محاسبه: نوامبر 2017 (اواخر آبان 96)
بعد از 12 ماه ما حدودا 6711 دلار درآمد خواهیم داشت.
چند نکته مهم
با وجودیکه استخراج بیتکوین در منزل یک کسبوکار پر هزینه است، گزینههای دیگری وجود دارد تا میتواند در منزل خودتان بیتکوین استخراج کنید.
یک مفهوم با نام استخراج ابری بیتکوین وجود دارد به این معنی که شما سختافزار استخراج بیتکوین را خریداری نمیکنید ولی در عوض کامپیوترهایی که به این کار مشغولند را اجاره میکنید. میزان بیتکوینی که در این روش بدست میآورید براساس قدرت هش که خریداری کردهاید متغیر است.
شاید فکر کنید این روش استخراج بیتکوین خیلی عالی است زیرا نیازی نیست همه دردسرهای سروکله زدن با سختافزار، نگهداری و کارهای فنی را داشته باشید ولی اگر محاسبه کنید، متوجه میشوید هیچیک از از این سایتهای استخراج ابری بیتکوین در طولانی مدت سودآور نیست.
بسیاری از سایتهایی که وعده سودهای بالا را میدهند کلاهبردار هستند و هیچ سختافزاری برای استخراج بیتکوین در اختیار ندارند و صرفا با ترفند پونزی پول افراد را به گردش در میآورند تا زمانی که با پولهای که جمع آوری کردهاند فرار کنند.
یک سایت که در مقایسه با سایرین، اعتباری بالاتری دارد و در استخراج ابری بیتکوین فعال است Genesis Mining نام دارد که زمانی طولانی است در این زمینه فعالیت میکند. (شما میتوانید از کد تخفیف vROJEm برای خرید هش از Genesis Mining استفاده کنید.)
اما در هر حال باید قبل از هر گونه هزینهای میزان سودآوری آنرا بسنجید و صرفا به دلیل اینکه قصد دارید بیتکوین بدست آورید دست به هزینه کردن نزنید. یک راه آسان بدست آوردن بیت کوین، خرید آن است.
یک راهحل جایگزین دیگر این است که استخراج ارزهای مشابه بیتکوین را در نظر داشته باشید. امروز بیش از 1000 ارز دیجیتال مشابه بیتکوین وارد عرصه شده است و استخراج برخی از آنها بسیار راحتتر است
مشکل اینجاست با وجود این همه ارز مشابه بیتکوین، چگونه میتوانیم تشخیص دهیم کدام ارز مناسب است و سودآوری مناسب دارد. برخی از ارزها Litecoin , Dogecoin و Peercoin هستند.
برای اینکه بدانید استخراج کدامیک از ارزها سودآور است، میتوانید سایت CoinChoose که یک بررسی کامل از ارزهای دیجیتال ارائه میدهد را دنبال کنید. در این سایت قادر خواهید بود سختی استخراج Altcoin ها (ارزهای رمزنگاریشده مشابه بیتکوین) را ببینید و تشخیص دهید با استخراج کدامیک از ارزها شانس سود بیشتری وجود دارد.
شاید استخراج بیتکوین و سایر ارزها فعالیتی سودآور باشد اما قطعا ریسکهایی نیز دارد. برخی از ریسکها عبارتند از
با توجه به محاسبات بالا، به نظر میرسد در طولانی مدت شما میتوانید سود خوبی از استخراج بیتکوین بدست آورید (زیرا به احتمال قوی قیمت بیتکوین بسیار بیشتر از مقدار فعلی خواهد بود) اما باید مقدار زیادی سرمایه برای سختافزار کنار بگذارید و استخراج بیتکوین را بصورت یک حرفه و کاملا تخصصی دنبال کنید.
اما اگر شما زمان یا پول کافی در اختیار ندارید و نمیتوانید با مسائل فنی استخراج بیتکوین کنار بیایید، بهتر است با خرید بیتکوین سرمایهگذاری کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...مشکل آینده این است که تحقق آن به این زودیها اتفاق نمیافتد. برای همین آن را «آینده» نامیدهایم. ما قدر زمان حال را نمیدانیم و همیشه در انتظار آینده هستیم. هرچند، سرعت پیشرفتها در تمام عرصهها آنقدر زیاد شده که ما روزبهروز به آیندهی مشابه فیلمهای علمی-تخیلی نزدیکتر میشویم. در ادامه به معرفی تعدادی از عجیبترین اتفاقات دنیای علم و تکنولوژی در سال ۲۰۱۷ میپردازیم.
امسال، سال اوج فناوریهای مربوط به هوش مصنوعی بود و در این عرصه، شاهد پیشرفتهای زیادی بودیم. تقریبا دو سال پیش بود که نرمافزار هوش مصنوعی «آلفاگو» (AlphaGo)، زیرمجموعهی «دیپمایند» (DeepMind) گوگل، برای اولین بار استاد بزرگ بازی Go را شکست داد. اما در سال جاری، نرمافزار هوش مصنوعی پیشرفتهتری تحت عنوان AlphaGo Zero توسعه پیدا کرد که در عرض سه روز توانست تمام قواعد و استراتژیهای بازی Go را به خودش آموزش دهد. در یک رقابت بین این دو هوش مصنوعی، AlphaGo Zero توانست «آلفاگو» را با نتیجهی ۱۰۰ به هیچ ببرد. یکی از محققین «دیپمایند» در همین زمینه گفته: «این تجربه نشان داد که میتوان هوش مصنوعی مافوق بشری را بدون راهنمایی انسانی هم ایجاد کرد».
در آخر هم باید به هوش مصنوعی ساخت مایکروسافت اشاره کنیم که موفق شده رکورد بازی «پک-من» (Pac-Man) را در تا سرحد ممکن ثبت کند.
برای سالها به ما میگفتند که ساخت رحم مصنوعی شدنی است، اما در سال ۲۰۱۷، این بیمارستان کودکان فیلادلفیا بود که در این زمینه پیشرفت حائز اهمیتی داشت. برای آزمایش، ۶ جنین نارس بره را در یک پلاستیک سرشار از مایع گذاشتند. این پلاستیکها تداعیکنندهی محیط رحم بودند و با کنترل دما و دیگر شرایط، جنینها در این محیط مصنوعی به رشد خود ادامه دادند. این جنینها در محیط سرشار از «مایع آمنیوتیک» (amniotic fluid) نفس میکشیدند، قلب آنها خون را از طریق بند نافهای مصنوعی به سیستمی در بیرون از پلاستیک پمپاژ میکرد و علائم حیاتی آنها هم با استفاده از انواع و اقسام وسایل تحت نظر قرار گرفته بود. چنین فناوری پیشرفتهای برای پرورش نوزادان نارس مثمر ثمر واقع میشود ولی برای توسعهی رحم مصنوعی انسانی هنوز راه زیادی را در پیش داریم.
در سال ۲۰۱۷، شرکت رباتیک «بوستون داینامکیس» (Boston Dynamics) پیشرفتهای محسوسی در زمینههای مختلفی داشته است. ازجملهی این پیشرفتها، میتوان به امکان پشتک زدن ربات ATLAS و حرکت و پرش ربات چرخدار Handle اشاره کرد. این را هم مدنظر داشته باشید که توسعهی رباتهای چابک از همین چند سال پیش آغاز شده و به همین خاطر چنین پیشرفتهایی واقعا حیرتانگیز محسوب میشود. در واقع، در سال ۲۰۱۷ آنقدر ترس از رباتها و پهپادها شیوع پیدا کرد که سازمان ملل در حاشیهی یکی از کنفرانسها، در مورد منع فعالیت ماشینهای کشتار خودکار، بحثی را به راه انداخت.
روند توسعهی داروها از مرحلهی مفهومی تا عرضه در داروخانهها، حدود ۱۰ تا ۱۵ سال به طول میانجامد. همچنین، بسیاری از تکنولوژیهای مربوط به ویرایش ژن هنوز غیرقانونی محسوب میشوند. به خاطر همین سرعت پایین، برخی از هکرهای بیولوژیکی عجول تصمیم گرفتهاند با تزریق این داروهای آزمایشی به بدن خود، این روند را تسریع ببخشند.
به عنوان مثال، در اکتبر سال جاری، یک برنامهنویس کامپیوتر به نام «تریستان رابرتز» (Tristan Roberts) در طی یک ویدیوی زنده در فیسبوک، یک دارو آزمایشی مربوط به HIV را به بدن خود تزریق کرد. چندی بعد هم یک نفر دیگر در حین یک کنفرانس بیوتکنولوژی در سانفرانسیسکو، داروی مربوط به ویرایش ژن رشد عضلات را در حضور ۱۵۰ نفر به خود تزریق کرد. سازمان غذا و دارو آمریکا علاوه بر هشدار در مورد این اقدامات، به غیرقانونی بودن آنها هم اشاره کرده است. دانشمندان دلواپس هم چنین مواردی را مطرح کردهاند.
درحالیکه برخی از هکرهای بیولوژیکی همچنان با داروهای ویرایش ژن به خوددرمانی ادامه میدهند، روزبهروز به تعداد داروهای ژندرمانی مجوزدار افزوده میشود. روزی روزگاری داروهای مربوط به ژندرمانی جزو تابوهای پزشکی محسوب میشدند اما دیگر از آن روزها فاصله گرفتهایم و با توجه به این که این داروها تأثیر زیادی در درمان بیماریهای ارثی و دیگر بیماریها دارند، مجوز گرفتن این داروها یک خبر بسیار خوب بهحساب میآید.
در ماه آگوست، سازمان غذا و دارو آمریکا، برای دارویی به نام Kymriah مجوز صادر کرد که از روش درمان CAR T-cell بهره میبرد. کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان خون که به درمانهای استاندارد پاسخگو نیستند، میتوانند از این دارو استفاده کنند. چند ماه بعد، این سازمان به یک داروی دیگر مربوط به درمان CAR T-cell مجوز داد که برای درمان نوع خاصی از سرطان خون در بزرگسالان مورد استفاده قرار میگیرد. (بهطور خلاصه داروهای مربوط به درمان CAR T-cell سلولهای خون بیمار را بهصورت ژنتیکی تغییر میدهند تا بتوانند به سلولهای سرطانی حمله کنند).
اینطور که به نظر میرسد داروهای ژندرمانی مربوط به بیماریهایی همچون نابینایی، کمخونی داسی شکل و دیگر بیماریهای ارثی هم در آستانهی گرفتن مجوز قرار دارند. به همین خاطر میتوانیم بگوییم ما در حال حاضر در میان یک انقلاب بیوتکنولوژی قرار داریم.
دانشمندان سالها است که از طریق کاشت تراشه در مغز حیوانات، میخواهند بین مغز و کامپیوتر ارتباط برقرار کنند. در سال ۲۰۱۷ مشخص شد که این ایده در بین غولهای تکنولوژی هم پرطرفدار است.
در ماه مارس، «ایلان ماسک» (Elon Musk) خبر تأسیس استارتآپ Neuralink را اعلام کرد. این استارتآپ قرار است از طریق کاشت تراشه در مغز و «بندهای عصبی» (neural lace) امکان دانلود و آپلود اطلاعات از مغز به کامپیوتر را فراهم کند یا قابلیتهای شناختی انسان را افزایش دهد. تمام این موضوعات هنوز عمدتا در حد تئوری هستند اما «ماسک» امیدوار است درنتیجهی این تلاشها، انسانهای فوق هوشمندی به وجود بیایند که توانایی مقابله با هوش مصنوعی پیشرفته را هم داشته باشند. البته Neuralink تنها بازیگر این عرصه نیست و در این زمینه شرکتهایی مانند IBM و فیسبوک هم مشغول به کار شدهاند.
کلیدواژهی «اخبار جعلی» (fake news) در سال ۲۰۱۷ سروصدای زیادی را به راه انداخت. یک استارتآپ به نام Lyrebird الگوریتمی را توسعه داده که فقط با بررسی تعدادی فایل صوتی از صحبتهای یک نفر، میتواند هر متنی را با صدای آن فرد بخواند.
در یک مورد دیگر، محققان دانشگاه واشنگتن سیستم یادگیری ماشینی جالبی را توسعه دادهاند که میتواند حالات چهرهی کاربر را مطالعه و سپس حرکات لب را با توجه به صداهای مختلف بازسازی کند. بهعنوان نمونه، محققان صوت را از یک ویدیوی سخنرانی باراک اوباما برداشته و آن صوت را روی یکی دیگر از سخنرانیهای او گذاشتهاند؛ در این جابجایی، الگوریتم مذکور حرکت لبهای اوباما را جوری شبیهسازی کرده که مخاطب گمان میکند در حال دیدن سخنرانی اصلی است. علاوه بر این، پژوهشگران «انویدیا» (Nvidia) یک الگوریتم یادگیری ماشینی توسعه دادهاند که میتواند منظرهی یک عکس زمستانی را به منظرهی تابستانی تبدیل کند. هرچند این تکنولوژیها هنوز در مراحل اولیه به سر میبرند، اما میتوان گفت بهزودی تشخیص واقعیت به کار بسیار سختتری بدل میشود.
تیم توسعهی «دیپمایند»، هوش مصنوعی این سیستم را طوری برنامهریزی کرد که بتواند راه رفتن در فضاهای مجازی را به خودش یاد بدهد. این هوش مصنوعی به طرز جالبی توانست روشهای منحصربهفرد و خندهداری را برای راه رفتن و دویدن ابداع کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ایده خلاق و ایده های خلاقانه در شهر یا کشور شما چگونه اند، آیا هنوز برای تبلیغ کارواش از تراکت یا فلایرهای تک رنگ یا معمولی استفاده می کنند. در این پست یک ایده خلاق تبلیغ کارواش به شما معرفی می شود.
اصلا برای تبلیغات و رسیدن به ایده تبلیغاتی و خصوصا ایده تبلیغاتی خلاقانه، گاهی بایستی به اصل و منشاء وجودی چیزی که می خواهیم تبلیغ کنیم بازگردیم.
برای مثال:
ریشه حیاتی و یا منشاء وجودی کارواش برای چیست؟
کثیفی ماشینها علت وجودی کارواش هستند.
چه قسمتهایی از ماشین برای تمیزی اهمیت زیادی دارند؟
مسلما شیشه های جلوی ماشین، چون کثیفی آنها باعث تصادفات هم می شود.
چه چیزهایی کثیفی محسوب می شوند؟
گرد و غبار؛ قطرات باران یا گل، کثیفکاری پرندگان، جای پای گربه ها .....
شما می توانید این کثیفی ها را برای رانندگان شبیه سازی کنید، شبیه کاری که در این تبلیغ شده است.
کثیف کاری پرندگان شبیه سازی شده به وسیله یک کارت چاپی و در پشت آن مشخصات کارواش را نوشته.....
شما به عنوان یک راننده زمانیکه با این ایده خلاقانه روبرو می شوید، چه حسی به شما دست می دهد؟
مطمئنا از این تبلیغ خلاقانه خوشتان می آید و از آن استقبال می کنید.
تبلیغات خلاقانه احترام به ذات خلاق انسانی هستند، بیشتر ایده بدهید و سعی کنید تبلیغات تان را با ایده های خلاقانه خلاق کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...اگر دنباله همه اختراعات بزرگ دنیا را بگیرید نهایتا به یک رویای فانتزی و کارتونی در فکر و خیال های صاحبانشان می رسید. فانتزی هایی که روزی هیچ کدام از آدم ها باور نمی کردند که از رویا به واقعیت تبدیل شوند. آدم هایی که انگار هیچ وقت دلشان نمی خواهد مرز بین ممکن ها و غیرممکن ها را باور کنند و دست و روی دست بگذارند تا دنیا را همان طوری نگاه بکنند که بود.«فرامرز ابراهیم» جزو همین دسته از افراد است او این روزها چیزی را ساخته و به کار انداخته که فانتزی ذهن بسیاری از ما بوده است چیزی شبیه ماشین دوزیست که هم در آب حکم قایق را دارد و هم از گروه ماشین هاست تا جایی که ساخت قایقBMW یکی از آنها بود. به همین بهانه در این گزارش با او درباره خلق این سازه های عجیب و غریب گفت و گو کردیم.
ماشین را با قایق ترکیب کردم
فرامرز ابراهیم 45 ساله است و رشته تحصیلی اش مهندسی مکانیک بوده. او یکی از همان آدم هایی است که فانتزی های کارتونی در ذهنش را به عمل تبدیل کرده است. 11 سال است که دیگر در تهران زندگی نمی کند؛ کار اصلی اش در پایتخت طراحی و ساخت ماشین های مسابقه ای بوده و خودش در مسابقات اتومبیلرانی، جزو راننده های پیشکسوت محسوب می شده است؛ ولی بعدها برایش مشکلاتی پیش آمده که باید به شمال کشور کوچ می کرده تا به کار دریایی مشغول شود. به همین خاطر سوژه این کار هم خیلی ناگهانی به ذهنش رسیده و دست به کار شده. او می گوید همیشه طراحی های زیادی را در ذهنش داشته و پرورانده ولی تا به امروز توانسته فقط چند مورد از آنها را تا مرحله ساخت جلو ببرد. ایده ای که طبق حرف های خودش چیزی شبیه ماشین دوزیست است. تا جایی که قایقBMW و دیگری قایق-زیردریایی اژدر از جنجالی ترین آنهاست.«من می خواستم به موضوع کاری ام جذابیت بدهم برای همین هم کاری که می کنم خیلی جدید است چون؛ دو تیپ خاص از وسیله نقلیه را ترکیب کرده ام آن هم چه از لحاظ شکل و چه از لحاظ کارایی . جالب است بدانید که این کار نه تنها هیچ نمونه ای در داخل کشور ندارد که حتی به ندرت در کشورهای امریکایی و اروپایی انجام شده است .
چیزی بین 200تا300میلیون هزینه کردم
اما چیزی که کار فرامرز ابراهیم را هیجان انگیز می کند این است که او می گوید صفر و صد همه کارها را خودش انجام داده است؛ یعنی علاوه بر ایده ترکیب کردن قایق و ماشین تمام اجزای سازه حاصل دست خودش در یک کارگاه شخصی بوده است.« من صفر و صد همه کارهایم را خودم انجام داده ام. از بدنه و نمای ماشین گرفته تا اجزای داخلی، موتور و .... تا جایی که برای ساخت BMW از ایده، قالب سازی، ماکت سازی تا لحظه ای که استارت خورد یکسال زمان گذاشتم و برای اژدر هم چیزی حدود هشت ماه. چیزی که در ذهن من بود ماشین دوزیست بود، کاری که انجامش برای من دشواری نداشت ولی خب به خاطر هزینه بالایی که داشت نتوانستم آن را انجام دهم یعنی این قایق هم در خشکی حرکت کند و هم دریا . با این حال تا به الان تمام هزینه هایی که بابت این کار صرف کرده ام از جیب خودم بوده است. به عنوان مثال برای قایقBMW و نمونه اولیه آن با قالب سازی و ماکت سازی چیزی بین 250 تا 3000 میلیون هزینه شده و برای اژدر حدود 400میلیون ساختش هزینه برداشته است.»
از صفر تا صد کار را به تنهایی ساختم
وقتی از آقای ابراهیم درباره این می پرسیم که چه طور و چگونه مرحله مرحله به این تیپ از کار می رسد او در جوابمان این طور می گوید: «من برای قایق BMW از طرح و مدل اتاق تیپBMW آی 88 استفاده کردم و برای تجهیزات داخلی آن هم از تجیهزات دریایی استفاده می کنم؛ چون تجهیزات آن در ایران نیست و من یک سری از قطعات را خودم می سازم؛ یعنی موتورهای زمینی را به دریایی تبدیل و آن را روی سازه ام نصب می کنم. بعد هم به سراغ طراحی بدنه می روم و آن را با قایق ترکیب می کنم.» جالب اینجاست که آقای ابراهیم می گوید که هیچ کس در این راه به او کمک نمی کند و او تمام کارهایش را به تنهایی در کارگاهش انجام می دهد.« متاسفانه هیچ کس نمی داند که من این کار را انجام دادم و می دهم. از طرفی هم دوست دارم کارم مورد متوجه قرار بگیرد ؛ چون فکر می کنم بیش از این ها توانایی دارم. دوست دارم در کشور خودم این کار را ادامه دهم؛ نمونه کارهای جدید دیگری هم دارم تا جایی که فکر می کنم این هایی که تا به الان ساختم برایم دست گرمی بوده.
یکی از چیزهایی که فرامرز ابراهیم مدام درباره آن حرف می زند این است که دوست دارد سازه هایش به شکل کاربردی تری در اختیار عموم قرار بگیرد؛ اما با این حال او می گوید این روزها دو سازه اش را در تله کابین رامسر و برای تفریح در اختیار عموم گذاشته است تا مسافران آن را اجاره و از آن استفاده کنند. «هر کسی که از این دو کار استفاده می کند مشتری دائم می شود ولی خود من بیشتر نظرم این است که این سازه ها را در اختیار ارگان ها بگذارم.» در کنار قایقBMW اژدر ساخته دیگر اوست. سازه ای که می گوید به طور ویژه آن را برای تیم های امداد نجات ساخته است، وسیله ای که در سخت ترین شرایط و در طوفان های دریایی به هیچ عنوان غرق نمی شود.«اژدر یک وسیه بسیار کارآمد برای تیم های امداد و نجات است. این سازه ترکیبی از زیردریایی و قایق است. به هیچ عنوان غرق نمی شود یعنی حتی اگر یک موج 10متری هم روی آن بشکند هیچ اتفاقی برای آن نمی افتد و بعد از دو ثانیه دوباره از آب بیرون می آید بدون اینکه موتور آن خاموش شود یا نفرات از آن بیرون بیفتند. بیشتر هدفم این بود که اژدر برای تیم های امداد و نجات استفاده شود؛ چون در شمال کشور تیم امداد و نجات دریایی و که وسیله ای داشته باشند تا در طوفان خودشان به مشکل نخورند نداریم. اما در حال حاضر به صورت تفرحی داریم از اژدر استفاده می کنیم چون هنوز درخواستی برای آن صورت نگرفته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...دانشجویان دانشگاه Antwerp موفق به ساخت دست رباتیک با تکنولوژی پرینتر سهبعدی شدهاند که با ترجمه کردن حروف به زبان اشاره، کمک بزرگی به ناشنوایان میکند.
تکنولوژی میتواند زندگی را برای افراد ناتوان سادهتر کند. تاکنون اختراعات زیادی برای راحتتر شدن زندگی افراد معلول، کمتوان یا دارای نقص عضو یا مشکلات حرکتی ثبت شده است. دستیار هوشمندی که به افراد نابینا برای انجام کارهای روزمره کمک میکند، رباتهایی که در آشپزی به این افراد یاری میدهند یا بازویی که سخنان را برای ناشنوایان به زبان اشاره تبدیل میکند، همه و همه از دستاوردهای محققان در سراسر جهان برای راحتتر زندگی کردن این افراد است.
دانشجویان دانشگاه Antwerp دست به اختراع بسیار جالبی زدهاند. این دانشجویان دست رباتیک با نام Aslan ساختهاند که هدف اصلی آن کمک به دانش آموزان ناشنوا برای درک بهتر دروس است. البته این بازوی هوشمند فقط در کلاس درس کاربرد ندارد و در بسیاری از مکانها مانند دادگاه، خانه، محیط کار نیز قابل استفاده است.
این بازوی رباتیک با کمک فناوری پرینت سهبعدی ساختهشده است و این بازو قادر است هر علامتی در زبان اشاره را به مخاطب برساند. بازوی رباتیک مخصوص ناشنوایان با ۱۶ سرور کنترل میشود.
در حال حاضر فقط یک بازوی رباتیک طراحی و ساختهشده است. اگر دو بازو به کار گرفته شود کلمات و جملهها سریعتر و راحتتر به مخاطب منتقل خواهند شد. پروژه بعدی گروه دانشجویان Antwerp، استفاده از دودست رباتیک و طراحی و ساخت چهره برای انتقال بهتر مفاهیم است.
پروژه Aslan بسیار گسترده است و در آینده شاهد پیشرفتهای زیادی در این زمینه خواهیم بود. دانشجویانی که در ساخت دست رباتیک نقش داشتهاند، Guy Fierens, Stijn Huys و Jasper Slaets نام دارند. این پروژه در حالت آزمایش به سر میبرد به طوری که نمونه اولیه ساخته شده و هنوز طراحی نهایی انجام نشده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
اگر نظر «مارک زاکربرگ» (Mark Zuckerberg) یا «ایلان ماسک» (Elon Musk) را در مورد رباتها بپرسید، با دو جواب متضاد روبرو میشوید؛ رباتها یا آیندهی درخشان ما را رقم میزنند یا اینکه با گرفتن شغلها و اهداف ما، بشریت را نابود میکنند. در حقیقت، سرعت پیشرفت هوش مصنوعی فراتر از انتظارات ما است. شرکت فیسبوک یک الگوریتم هوش مصنوعی ساخت که بعد از مدتی زبان خودش را ابداع کرد. سرانجام کار به جایی رسید که برنامهنویسان قادر به کنترل این هوش مصنوعی نبودند و با توجه به خطر بالقوه، بهناچار این الگوریتم سرکش را خاموش کردند. ما در دوران هوش مصنوعی و رباتها زندگی میکنیم، برای همین آشنایی بیشتر با آنها، بیفایده نخواهد بود. مانند فهرستهایی که هرساله از پولدارترین افراد جهان منتشر میشود، ما هم تصمیم گرفتیم ۶ ربات قدرتمند در جهان را معرفی کنیم.
ابررایانهی «واتسون» (Watson) از شرکت IBM اینجا است تا کوچکی ما انسانها را یادآور شود. این ابررایانه با بررسی صدها زبان، پاسخ سوالات مختلف را خیلی سریعتر از ذهن انسان پیدا میکند. بهعنوانمثال میتوان به رقابت واتسون با برندگان Jeopardy (مسابقهی اطلاعات عمومی معروف) اشاره کرد که این ابررایانه، با سرعت خیلی زیادی همهی آنها را شکست داد.
البته جاهطلبیهای IBM، فراتر از برنده شدن در یک مسابقهی اطلاعات عمومی است. این کمپانی در نظر دارد واتسون را به پیشرفتهترین ماشین پرسش و پاسخ تبدیل کند. به همین خاطر، IBM هستهی مرکزی واتسون را به ۱۵ سرویس شناختی مانند چتباتها و برنامههای پردازش زبان تقسیم کرده است. در حال حاضر، این هوش مصنوعی به روشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال برخی از شرکتهای استرالیایی که از هوش مصنوعی واتسون برای غربالگری رزومههای کاری استفاده میکنند.
پس از همین حالا به فکر روشی برای جلب نظر این هوش مصنوعی باشید، چون شاید روزی روزگاری استخدام شما به نظر واتسون بستگی داشته باشد.
شرکت «بوستون داینامیکس» (Boston Dynamics) که چندی پیش گوگل آن را خرید، این ربات چهارپای عجیبوغریب را ساخته است. ربات «اسپات» (Spot) که کموبیش شبیه سگ است، با پاهای هیدرولیکی و حسگر چرخندهای که دارد، تا ۴۵ دقیقه میتواند در زمینهای ناهموار محیطهای داخلی و خارجی حرکت کند. این ربات برای محیطهای خطرناک طراحی و ساختهشده است. حتی زمانی که افراد با پا به اسپات ضربه بزنند، این ربات میتواند تعادلش را حفظ کند و زمانی هم که بر زمین بیفتد، میتواند بلند شود.
سپاه تفنگداران دریایی آمریکا تصمیم دارد در پاییز امسال، ربات اسپات را برای امکان حضور در عملیاتهای نظامی آزمایش کند. البته شرکت بوستون داینامیکس هنوز به فکر استفادهی تجاری از این ربات است. بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت، مارک ریبرت، معتقد است که شاید بهترین استفادهی تجاری از اسپات، بهعنوان پیک حمل کالا باشد. شاید هم روزی برسد که بستههایتان را از چنین رباتهایی تحویل بگیرید. در همین رابطه، چندی پیش ویدیویی از اسپات منتشر شد که این ربات یک بسته را حمل میکند و در نهایت بستهی مذکور را به خانهای میرساند.
این ربات احتمالا دورکاری را راحتتر و منعطفتر میکند. این ربات که ترکیبی از آیپد و اسکوتر برقی است، به کاربر اجازه میدهد تا از راه دور، حضوری فیزیکی در محیط کار داشته باشد. با استفاده از ربات «دابل» (Double)، امکان دیدن چهرهی کارمندان و گفتوگوی مستقیم با آنها فراهم میشود. با استفاده از این ربات، حتی زمانی که در قارهی دیگری به سر میبرید، میتوانید در محیط کار حضور داشته باشید و بر عملکرد دیگران نظارت کنید. برعکس استفاده از ویدیوکنفرانس که به یکجا محدود میشود، این ربات به شما اجازه میدهد که در محیط کار یا هر محیطی، حرکت کنید و با افراد مختلف گپ بزنید.
استفاده از این ربات هنوز همهگیر نشده است. زمان مشخص میکند که این ربات برای استفادههای خاص خواهد ماند یا اینکه فراگیر میشود.
این ربات تحت نظر دکتر «مارتین راتبلات» (Martine Rothblatt) ساخته شده است. ربات «بینا۴۸» (BINA48) هدف جاهطلبانهای دارد. این ربات بهمنظور «آزمایش امکان انتقال خودآگاهی از انسان به یک بدن بیولوژیکی یا تکنولوژیکی» طراحیشده است. اگر راتبلات در این زمینه موفق شود، طرز تفکر ما نسبت به آگاهی، برای همیشه تغییر مییابد.
راتبلات این ربات انسانگونه را به شکل همسرش، «بینا» (Bina)، طراحی کرده است. در ربات بینا۴۸، مقدار زیادی از خاطرات، افکار و اعتقادات بینا ذخیره شده است. راتبلات با این کار میخواهد خودآگاهی همسرش را برای همیشه حفظ کند. بینا۴۸ با استفاده از نرمافزار تشخیص صدا و چهره، خاطرات ثبتشدهی بینا و ارتباط با اینترنت، میتواند ساعتها در مورد موضوعات مختلف و حتی دربارهی آگاهی خودش صحبت کند. هرچند بینا۴۸ بهعنوان یکی از پیشرفتهترین و خودآگاهترین رباتهای همراه با هوش مصنوعی محسوب میشود، اما هنوز فاصلهی زیادی تا جایگزینی با بینای واقعی دارد.
ربات انسانگونهی «پِپِر» (Pepper) ظاهر بامزهای دارد، اما همین ربات بهظاهر بامزه احتمالا در آینده جایگزین فروشندهها خواهد شد. بهعنوانمثال، یکی از فروشگاههای شهر «پالو آلتو» (Palo Alto) در کالیفرنیا، به مدت یک هفته از رباتهای Pepper در بخش خدمات مشتریان استفاده کرد. در همین مدت کوتاه، مشتریان این فروشگاه ۷۰ درصد بیشتر شدند. این ربات با داشتن یک صفحهنمایش روی سینه و دستها و چشمانی واکنشگر، میتواند برای خوشآمدگویی و گپ زدن با مشتریان، برنامهریزی شود. بانکهای ژاپنی برای کمک به مشتریان، از این ربات استفاده میکنند.
این ربات بهعنوان یک همراه برای معاشرت طراحیشده و مناسب انجام کارهای فیزیکی نیست. این ربات میتواند صدا، حالت صورت و الگوهای رفتاری شما را بررسی کند و با توجه به این موارد، پاسخ مناسبی بدهد. شرکت «سافتبانک» (SoftBank)، سازندهی این ربات، در همین رابطه قول میدهد: «ربات Pepper بهتدریج ویژگیهای رفتاری و ترجیحات شما را ذخیره میکند و خودش را با توجه عادات و سلیقهی شما تطبیق میدهد».
بسیاری از صحبتهای پیرامون هوش مصنوعی، دربارهی آیندهی تیره و تاریک است؛ اما این ربات نشان میدهد که همهی ماشینها قرار نیست ما را به کشتن بدهند. ربات انسانگونهی «میلو» (Milo)، در حال تغییر دادن زندگی کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم است. این ربات ۶۰ سانتیمتری، برای کمک به مهارتهای ارتباطی و معاشرت کودکان اوتیسمی طراحیشده است. با استفاده از الگوهای پیاپی رفتاری و گفتاری، این ربات بهعنوان یک نمونهی مناسب برای رفتار اجتماعی خوب عمل میکند. با صبر بینهایتی که ماشین دارد، میلو بدون این که خسته شود، به کار خود ادامه میدهد. این ربات همین حالا در ۲۸۵ مدرسه در آمریکا استفاده میشود و خالق آن امیدوار است تا انتهای امسال، این عدد به ۲۰۰۰ مدرسه برسد.
«پاملا رولاینز» (Pamela Rawlines)، از اعضای تیم توسعهدهندهی میلو، در همین زمینه گفته است: «همهی کودکان مبتلا به اوتیسم درزمینهی رفتارهای اجتماعی مشکل دارند، اما با تکنولوژی خیلی راحت هستند. میلو بهعنوان یک پل برای این مساله طراحیشده و با شکل انسانگونه و شبهکارتونی که دارد، بهراحتی میتواند با طیف متنوعی از کودکان مبتلا به این بیماری، ارتباط برقرار کند».
آیا هنوز منتظر لحظه مناسبی هستید که کار خود را به عنوان یک کارآفرین آغاز کنید؟ اگر نجنبید ممکن است جدیدترین نسل از شما عبور کند و جلو بزند.
او در یکی از وبسایتهای خود ( چند کودک را میشناسید که در این سن و سال حتی یک وبسایت داشته باشد؟) عنوان میکند که در حال حاضر مشغول تهیه یک کتاب پرفروش است و به کسب و کارها این فرصت را میدهد تا با حمایت مالی از وی به عنوان یک کارآفرین جوان، برندهای خود را ارتقاء دهند. او در حال حاضر حداقل سه کسب و کار را ایجاد کرده یا در آنها شرکت دارد، از جمله، فروش دستبند، لباسهای جذاب و عالی برای کودکان و نقاشیهای خلاقانه برای امور خیریه.
با توجه به نمونههای این چنینی معتقدیم که این فرصت برای همه ما وجود دارد تا روحیه درست کارآفرینی را از جوانترین نسل بیاموزیم:
1- تجربه، معلمی بهتر از کلاسهای دانشگاهی است
به خاطر سپردن حقایق سرگرمکننده نیست، اما خوشحال کردن مردم چیزی است که هرگز آن را فراموش نخواهید کرد. لازم است هر کسی طعم شکست را بچشد، چرا که شکست میتواند بیشتر از موفقیت به شما درس بیاموزد. این کارآفرین 7 ساله میگوید که هیچگاه بازخوردهای منفی را فراموش نمیکند، اما یاد گرفته که به کارش ادامه دهد.
به طور حتم میتوان این اطمینان را داد که شما به عنوان مربی و معلم کارآفرینان مشتاق میتوانید چیزهای زیادی درباره کسب و کار و مردم یاد بگیرید. والدین نوا- کارآفرین 7 ساله- که خودشان هم کارآفرین هستند، تصدیق میکنند که از تجربه مربیگری بسیار بهرهمند شدهاند. این یک فرصت برد- برد است.
3- شما برای خوب عمل کردن نیاز به یک ایده جذاب و بسیار موفق ندارید
نتایج، حاصل عمل و تعهد هستند، نه ایده. همه ما میتوانیم به روشهای مختلف برای بهبود و ترقی این جهان فکر کنیم، اما کارآفرینان زیادی وجود دارند که برای کار نکردن بهانههای زیادی میتراشند و منتظر آن ایده نهایی هستند که شکستی در آن نباشد.
کلید موفقیت یک استارتاپ یافتن افراد هم فکر است، یعنی حامیان مالی که بتوانند در این مسیر پشتیبان شما باشند. نوا یاد گرفته است روی ایدههای بشردوستانه تمرکز کند که ارزش تجاری هم دارند به همین دلیل افراد تمایل بیشتری به کمک کردن دارند.
5- گاهی اوقات ندانستن غیرممکنها میتواند مفید باشد
دیدن خلاقیت و کنجکاوی نامحدود کارآفرینان بسیار جوان لذتبخش است. گاهی اوقات کارآفرینان مشتاقی را میبینیم که به خاطر آن که میدانند ممکن است اشتباه کنند، مردد هستند تا جایی که هرگز کاری را آغاز نمیکنند. نکته این جا است که اگر کاری را آغاز نکنید، هرگز موفق نخواهید شد.
مهم نیست که چقدر از موفقیت ایده خود مطمئن هستید اما احتمال اشتباه کردن همیشه وجود دارد و اصلاح و غلط گیری استارتاپ اجتنابناپذیر است. به نظر میرسد کارآفرینان جوان این مطلب را میدانند و در انجام تغییرات تردید نمیکنند.
کارآفرینانی که در حالت خفا یا Stealth mode هستند، در ابتدا در مورد ایدههایشان صحبت نمیکنند یا به دنبال بازخوردها نیستند، از ترس این که ایدههایشان به سرقت نرود یا کپیبرداری نشود. اما کارآفرینان با صحبت کردن با افرادی که به آنان گوش میدهند، میتوانند بدون آن که تلاش زیادی انجام دهند، به نتیجه برسند. کارآفرینان واقعی به ندرت بدگمان و کج خیال هستند.
در کل، بهترین درسی که از کارآفرینان بسیار جوان همچون نوا میتوان گرفت این است که " از خودتان نترسید". او کاری را که دوست دارد، انجام میدهد و شما هم باید همین کار را انجام دهید. تنها راهی که میتوانید از میان چالشهای کسب و کار و تغییرات بازار سربلند و پیروز بیرون بیایید این است که با شور و اشتیاق و علاقه پیش بروید. از سفر و همچنین از مقصد لذت ببرید. آینده ما و شما به همین بستگی دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"از این فرصت استفاد کن،"
چند بار این جمله به گوشتان خورده؟
معنی واقعی این حرف چیه؟
آیا اگر فرصتی پیش بیاید متوجه آن میشوی؟
زندگی بزرگترین فرصتیست که به ما بخشیده شده است و این اولین گام است. گام دوم فرصتهای بزرگیست که خدا برای رشد و پیشرفت به ما ارزانی داشته است و این وظیفه ماست که آنها را تشخیص دهیم، بقاپیم، و حداکثر بهره را از آن ببریم.
فرصتها همیشه پیش نمیآید. پس اگر فرصتی بدست آوردید از آن نهایت استفاده را ببرید.
اکثر مردم یا به فرصتها توجهی نمیکنند یا به اهمیت فرصتها آگاه نیستند و درک نمیکنند. آنها با سستی و بیحالی و وقتی که دیگر خیلی دیر شده واکنش نشان میدهند. سادهتر بگویم، "اگر فرصت مناسبی را در زمان مناست بقاپیم، موفقیت بزرگی در زندگی نصیب ما میشود."
مرد جوانی دوست داشت با دختر یک کشاورز ازدواج کند. کشاورز به این شرط موافقت کرد که مرد جوان سوار یکی از سه گاومیش او شود و دُم آن را در دست بگیرد. مرد جوان خوشحال شد، چون فکر میکرد شرط راحتی است.
او سوار اولین گاومیش نشد چون دید که برای سوار شدن کمی بزرگ است. گاومیش دومی را هم رد کرد چون از اولی بزرگتر بود. گاومیش سوم را دید که لاغرتر بود و خوشحال شد و پرید روی پشت گاومیش، ولی فراموش کرد دُمش را چک کند. چون گاومیش سومی دُم نداشت، او فرصت ازدواج با دختر کشاورز را از دست داد.
نتیجه اخلاقی: معنی "فرصت را بقاپید" این نیست که عجولانه و بدون مقدمه کاری را شروع کنید.
چونکه فرصتها با لباس مبدل میآیند، باید توانایی تشخیص آنها را داشته باشیم. ما همه از فرصتهای برابر برخوردار نیستیم... مشکل اینجاست. اما موقعی غمانگیزتر میشود که نتوانیم فرصتی را تشخیص دهیم یا خوب و موثر استفاده کنیم. حالت معکوسی هم وجود دارد: فرصت از هر نوعی که باشد میتواند شانس بزرگی برای ترقی ما باشد، حتی اگر همانی نباشد که ما به دنبالش بودیم. پس مراقب و بگوش باشید و اگر فرصتی درِ خانه شما را زد در را باز کنید و آن را در آغوش بکشید.
یک شخص بدبین در برخورد با هر فرصتی فقط مشکلات را میبیند؛ یک شخص خوشبین در هر مشکلی فرصتی را میبیند.
مطمئناً بیشتر ماها شنیدهایم که میگویند، "چه احمقی! شانس خوبی برای آن کار داشت، ولی دنبالش نرفت." ما این را میگوییم چون درست است. نگذارید این اتفاق برای شما هم رخ دهد. همهی ما در آرزوی بهترین فرصت هستیم پس وقتیکه پیش میآید آماده باشید تا بیدرنگ آنرا بقاپید. از لحاظ ذهنی آماده باشید و متوجه باشید که آن فرصت نباید حتماً بزرگ باشد. خوب گوش کنید، اگر میتوانید فرصتی را بقاپید، مهم نیست چقدر کوچک باشد، بدون شک این کار را بکنید! شما در همان لحظه اول نمیدانید که آیا این فرصت قابلیت تبدیل به فرصتی بزرگ را دارد یا خیر.
شاید یک نفر نتواند فرصتی برای خودش خلق کند. ولی میتواند خود را در موضعی قرار دهد که وقتی فرصتی پیش آمد او آماده باشد.
فرصت، شانسی برای تلاش و تبدیل بدبختی و مشقت به طالع خوب است. ما همیشه این انتخاب را داریم که با احساس خرسندی کار کنیم یا رفتار طفرهآمیزی مثل "شاید دفعهی بعد." از خود نشان دهیم. ولی وقتیکه دفعه بعدی در کار نباشد، تنها کاری که کردیم طولانیتر کردن رنج و مشقت و عصبانیت و دلخوری است.
مشکلات و سختیها با هم عهد بستند که یا قبل از ظهور فرصت بیایند یا شاید حتی همراه با فرصت. اما این موضوع نباید دستآویزی باشد تا صبر کنیم فرصت دیگری پیدا شود و آن یکی را بجای این انتخاب کنیم. اگر این تنها فرصت شما باشد، حتی اگر مشکلاتی هم بهمراه داشته باشد، آیا فکر نمیکنید باید شانس خود را آزمایش کنید؟
اگر خدا خواست و یک فرصت از آن بالا صاف افتاد روی دامن شما، توصیه من این است که آن را ضایع نکنید و بر باد ندهید. حداقل یک تلاشی بکنید، حداقل اینکه آینده شما پر از غفلتهای نابجا و تصمیمات اشتباه نخواهد بود. شانسی به خودتان بدهید و تواناییهای خود را بهتر کنید تا حقیقتاً سهم خود از زندگی را بردارید.
خلاصه اینکه، استفاده از یک فرصت برای بهبود زندگیتان کار هوشمندانهایست. کسانی که نمیتوانند باهوش باشند (به هر دلیلی) نباید دیگران را مقصر بدانند و شکوِه کنند. اگر بتوانید از تجربیات خود درس بگیرید، امتیازی برای شما محسوب میشود. پس همینطور ادامه دهید، فرصت را بقاپید، با چالشها روبرو شوید و به زندگی خود جان تازهای بدهید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...استارتاپی که نیمی از سود خود را به کودکان سرطانی اختصاص میدهد، با بهرهگیری از بازاریابی شبکههای اجتماعی، در مدت ۵ سال سرمایهی خود را دو برابر کرده است.
وقتی برایان کلر و زاخاری کویین، شرکت ۲۰ میلیون دلاری خود را با نام لاو یور ملون (Love Your Melon) تأسیس کردند، کویین با پدر و مادرش در مورد چگونگی خلق هویت شرکت صحبت کرد. در آن زمان، کلر و کویین میدانستند هدف شرکتشان حمایت از کودکانی است که با سرطان دستوپنجه نرم میکنند. همچنین میدانستند که یک ایدهای فوقالعاده در دست دارند؛ چراکه تنها چند ساعت بعد از پستی که در مورد کسبوکارشان در صفحهی شخصی فیسبوک خود گذاشتند، ۴۰۰ پیشنهاد دوستی دریافت کردند و یک بسته از کلاههای خود را در طول ۲ روز به فروش رساندند. آنها به ازای هر یک کلاه یا هدبندی که به فروش میرفت، یکی را بهرایگان به کودکان سرطانی اهدا میکردند. حالا آنها به دنبال یک مقیاس و معیار برای کار خود بودند.
آنها میخواستند تولیدکنندههای بیشتری پیدا کنند. کوین نمونه کلاههایی دیده بود که در کشور چین تولید شده بود، ولی والدینش گفتند که نمیشود روی تولید خارج از کشور حساب کرد. به همین علت کویین بهعنوان یکی از دو مالک این کسبوکار کوچک، سعی کرد مسیر جدیدی برای هدایت کارشان پیدا کند.
شرکت لاو یور ملون، که در حال حاضر علاوه بر کلاه و هدبند، شال، دستکش و تیشرت هم تولید میکند؛ علاوه بر یک شرکت تجاری، یک جامعهی انسانی را تشکیل داده است. در فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی، تبلیغات این شرکت به چشم میخورد. بازدهی این شرکت در تبلیغات فیسبوک هفت واحد است، یعنی به ازای هر ۱۰۰ دلار هزینه، هفتصد دلار درآمدزایی میکند. کویین معتقد است که آنها خودشان را با رسانههای اجتماعی رشد میدهند. هرچه افراد بیشتری از این پلتفرم استفاده کنند، توانایی تبلیغات آنها هم بیشتر میشود.
این شرکت کار خود را از پورتلند شروع کرد و ظرفیت تولید خود را در مینهسوتا تکمیل کرد. امروزه این شرکت با ۴۰ تولیدکننده مختلف کار میکند؛ ازجمله شرکت سافت لاین در میناپولیس و نیتینگ میلز در سنت پائول. هویت و برند شرکت بر پایهی اجتماعاتی شکلگرفته که فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی مرکز ارتباطی آنها هستند.
البته همهی برندهای معروف و شرکتهای موفق، اجتماعاتی از هواداران خود در شبکههای اجتماعی تشکیل میدهند. ولی شرکتی مثل لاو یور ملون، نشان میدهد که کارها از طریق رسانههایی مثل فیسبوک بسیار سریعتر پیش میروند. این برند که درواقع شرکتی برای فروش محصولات دیگر تولیدکنندهها است، کمتر از ۵ سال وارد مقیاس کشوری شد.
این شرکت در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد و انتظار میرود امسال ۴۵ میلیون دلار درآمد داشته باشد و تعداد کارمندانش از ۱۸ نفر به ۲۴ نفر افزایش پیدا کنند. آنها سالیانه ۳ تا ۵ میلیون دلار برای تبلیغات خود در فیسبوک هزینه میکنند و ۱۴ هزار نمایندهی داوطلب دارند که محصولاتشان را به کودکان سرطانی و همچنین مشتریان مشتاق عرضه میکنند.
برای آنها فیسبوک مرکز استراتژی رسانههای اجتماعی است. از ماه اکتبر تا ماه مارس، آنها روزانه بهطور متوسط ۲۰ هزار دلار در فیسبوک خرج کردهاند و اگر یک پست مهم داشته باشند که نیاز به تبلیغات بیشتری داشته باشد، حاضر هستند هزینهی معقول آن را بپردازند. طبق گفتهی کویین، آنها فقط در فیسبوک بیش از ۶۵۰ هزار طرفدار دارند و اگر پستهای خود را ارتقاء ندهند، نمیتوانند بیش از هزار دیدگاه هواداران و مشتریان خود را مشاهده کنند.
یکی دیگر از عوامل موفقیت آنها، Lookalike Audiences است که سال گذشته توسط فیسبوک معرفی شد. بهاینترتیب که یک شرکت، قشر خاصی از مردم را بهعنوان مخاطبان مرجع خود معرفی کند، سپس ایمیلهای خود را بارگذاری میکند که فیسبوک آن ایمیلها را برای کاربران مشابه با منبع معرفیشده، ارسال میکند. عمده مخاطبان مرجع شرکت لاو یور ملون، دخترانی هستند که به دانشگاه میروند و بین ۱۸ تا ۲۵ سال سن دارند، گروه دیگر مادرانی با سن ۳۵ تا ۵۵ سال هستند.
موفقترین پستهای فیسبوک آنها، مربوط به زمانی میشود که نقاط عطف شرکت را جشن میگیرند؛ مثل زمانی که ارسال کلاههای کودکان سرطانی به سراسر کشور تکمیل شد و به پایان رسید. پس از این مرحله آنها تصمیم گرفتند ۵۰ درصد از سود خالص خود را به بیمارستانها و مراکز تحقیقاتی کودکان سرطانی از جمله بیمارستان تحقیقاتی سنت جود و مرکز خیریه رونالد مکدونالد اهدا کنند. یکی دیگر از پستهای موفق آنها در فیسبوک، در رابطه با خرید اولین بیلبورد تبلیغاتی بود. کوئین میگوید هرگز فکر نمیکرد یک بیلبورد تبلیغاتی عادی کنار بزرگراه، تا این حد هواداران آنها را در شبکههای مجازی به شور و شوق بیاورد. او معتقد است با پنج گام مهم در شبکههای اجتماعی، میتوانید به موفقیت کسبوکار خود کمک کنید:
برای اینکه بتوانید مخاطبان بیشتری داشته باشید، از استراتژیهای مختلفی استفاده کنید. مثلاً میتوانید با استفاده از تبلیغات تصویری یا ویدیویی، به کاربرانتان آموزش بدهید و با آنها وارد تعامل شوید. بعدها میتوانید بر اساس میزان استفاده و استقبال کاربرانتان از انواع مختلف تبلیغات، مدلهای بهینهتری انتخاب کنید یا ارتقاء بدهید. معمولاً از تبلیغاتی بیشتر استقبال میشود که پویا باشند. لینک وبسایت خود در آگهیهای خود ذکر کنید و برای هر دسته از مخاطبان خاص خود، آگهی ویژهای طراحی کنید. بعلاوه برای اینکه تبلیغات شما بهتر دیده شوند، میتوانید از روشهای نردبان کردن آگهی خود استفاده کنید. داوطلبان مجازی هم از آنجا که خودشان زمانی مخاطب شما بودهاند، میتوانند به معرفی بهتر برند شما کمک کنند.
صرف نظر از اینکه برای تبلیغات خود چقدر هزینه میکنید، هدف اصلی شما باید ارتباط با جامعهی هوادارانتان و نه صرفاً فروش محصولات باشد. جالب است بدانید که اگر تمرکز خود را از فروش بردارید، فروشتان بهمراتب افزایش مییابد. پستهای شما باید بتوانند با هوادارانتان رابطه برقرار کنند و آنها را تحت تأثیر قرار دهند، این امر زمانی رخ میدهد که شما راستگو باشید و از واقعیت شرکتتان بگویید.
لزومی ندارد از حواشی استفاده کنید یا با آگهیهای شلوغ نظر کسی را به شرکت خود جلب کنید. اگر مخاطبانتان به یک پست خاص علاقه نشان دادند، میتوانید آن پست را ارتقاء بدهید. از ارائهی اطلاعاتی که هیچ کمکی به مخاطبان نمیکند، خودداری کنید.
کیفیت بر همهچیز ارجحیت دارد. مردم هرروز تبلیغات و تصاویر بسیاری میبینند و محتوای تبلیغاتی زیادی را از نظر میگذرانند. اگر روی کیفیت کار خود سرمایهگذاری نکنید، پولی بیفایده صرف بازاریابی خود کردهاید. شرکت لاو یور ملون، یکسوم پرسنل خود را مسئول بازاریابی کرده که وظیفهی اصلی آنها، تولید محتوای خلاقانه و باکیفیت است.
سلیقهی مصرفکنندگان مدام در حال تغییر است. زمانی مصرفکنندگان به آگهیهای متنی بیشتر توجه میکردند، زمانی تصاویر باکیفیت بیشتر نظر آنها را جلب میکرد و به نظر میرسد در حال حاضر آنها به تبلیغات ویدیویی بیشتر علاقهمند هستند. ویدیوهای بازاریابی شما باید کوتاه باشد و مهمتر اینکه آنها را بر اساس سلیقهی مصرفکنندگان بسازید.
کویین معتقد است که در دنیای رسانههای اجتماعی همهچیز بهسرعت در حال تغییر است و از آنجا که کار با آژانسهای بازاریابی پروسهای زمانبر است، معمولاً ارزش هزینهای را که برای آن صرف میکنید، ندارد. اگر با فرهنگ شرکت خود خوب عجین شده باشید و بتوانید همان فرهنگ را به مرحلهی اجرا درآورید، به مؤثرترین استراتژی بازاریابی دست پیدا کردهاید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...