یکی از مهم ترین مهارت های مورد نیاز برای موفقیت، توانایی مواجهه با نظرات مخالف و حتی اهانت های دیگران است؛ اینکه چطور می توان با حفظ خونسردی، به مخالفان و اهانت کنندگان پاسخی محکم و منطقی داد.
یک مثال خوب در این زمینه، عملکرد «استیو جابز» در کنفرانس WWDC 1997 است که توانست با حفظ آرامش، سؤال اهانت آمیز یکی از حضار را به صورت منطقی پاسخ دهد.
همان طور که احتمالاً می دانید، استیو جابز پس از خروج از اپل در سال 1985 میلادی، بار دیگر و بعد از دوازده سال به کمپانی بازگشت و در ماجرای مورد بحث، طی کنفرانس توسعه دهندگان اپل مشغول پاسخگویی به سؤالات حاضرین بود که یکی از افراد حاضر این سؤال را با لحنی طعنه آمیز از جابز پرسید:
آقای جابز شما انسان باهوش و تاثیرگذاری هستید، و البته تاکنون چندین بار گفته اید که نمی دانید راجع به چه چیزی صحبت می کنید. از شما می خواهم به عنوان مثال برای ما توضیح دهید که چگونه جاوا و متعلقات آن در پیشبرد ایده های موجود در OpenDoc نقش آفرینی می کنند و وقتی توضیحاتتان تمام شد، شاید بتوانید به ما بگویید که در هفت سال گذشته دقیقاً مشغول چه کاری بوده اید؟
چنین صحبت هایی آن هم در مقابل مدیرعامل اپل برای زیر سؤال بردن اطلاعات او از جزئی ترین مسائل شرکت، مطمئناً با نیت خوبی مطرح نشده اما پاسخ استیو جابز و نحوه برخورد او با مسئله درس های خوبی به همراه دارد:
نخستین عکس العمل استیو جابز علی رغم دشواری، مکث کردن بود. او به مدت 10 ثانیه (که البته برای حضار بسیار بیشتر به نظر می رسید) مکث کرده و در این زمان به یافتن بهترین پاسخ ممکن فکر کرد.
وی پس از نخستین مکث گفت: «شما می توانید برخی از مردم را در برخی از اوقات راضی کنید.» و سپس بار دیگر به مدت 8 ثانیه مکث کرد. چنین مکث هایی بسیار ارزشمند هستند چرا که فرصت کنترل احساسات را فراهم کرده و به فرد اجازه می دهند پیش از گفتن چیزی که ممکن است بعدها موجب پشیمانی شود، تمام جوانب امر را در نظر بگیرد.
مکث های استیو جابز نیز به او زمان داد تا به خوبی ابعاد سؤال و پاسخ های احتمالی آن را سنجیده و پاسخی اندیشمندانه و تاثیرگذار را در ذهن خود آماده کند.
استیو جابز در ادامه اضافه کرد: «یکی از سخت ترین مسائلی که در زمان تغییر به وجود می آید این است که افرادی مانند این آقا در بعضی از موارد حقیقت را می گویند.» سال هاست که روان شناسان معتقدند بهترین راه برای تغییر طرز تفکر افراد، موافقت با آنها و پیدا کردن نقاط اشتراک، به جای حملات متقابل است.
جابز این روش را به بهترین نحو و با تأیید حرف های طرف مقابل به کار گرفت؛ چرا که مطمئناً نرم افزار OpenDoc ویژگی هایی داشته که او از آنها بی اطلاع بوده است. اما همان طور که جابز توضیح می دهد، دانستن تمام جزئیات همه اپلیکیشن های تولیدی توسط کمپانی، وظیفه مدیرعامل نیست.
استیو جابز نقش خود در اپل را تشریح کرد و گفت نیاز نیست مدیرعامل تمام زیر و بم محصولات را از بر باشد، بلکه باید مجموعه را به صورت یک تصویر واحد مشاهده کرده و کارکنان را در راستای چشم انداز با یکدیگر متحد کند. وی همچنین در این باره گفت:
دشوارترین بخش کار این است که تشخیص دهید مشخصات یک بخش، چگونه به فروش 8 یا 10 میلیارد دلاری از محصول کمک می کند؟ و چیزی که من تاکنون یاد گرفته ام نشان می دهد که باید ابتدا از تجربه کاربری شروع کرد و سپس به مسائل فنی و تکنولوژیک رسید. شما نمی توانید ابتدا از فناوری شروع کنید و سپس به دنبال مشتری بگردید.
دیدگاه جابز در آن زمان برای توجه به تجربه کاربری بسیار نوآورانه بود، که درستی آن نیز بعدها با گذشت زمان و تجربه سایرین اثبات شد.
وی در ادامه با ارجاع به عدم توجه به تجربه کاربری از سوی خود در گذشته گفت: «خود من این اشتباه را احتمالاً بیش از هر شخص دیگری در این سالن مرتکب شده ام و از آن آسیب دیده ام و دلیل آن را نیز می دانم.»
جابز نه تنها چشم انداز خود را بیان کرد بلکه با اشاره به تجربیات ناموفق گذشته، به اظهارات خود اعتبار بخشید و به نوعی از سرمایه گذاران خواست اشتباهات او را تکرار نکنند.
«در حال حاضر افراد زیادی در اپل به سختی کار می کنند.» او سپس نام بعضی از کارمندان خود را به زبان آورد و از کل تیم تمجید کرد و گفت: «آنها به بهترین نحو کار می کنند.»
با چنین اظهاراتی، جابز از تیم خود حمایت کرده و از آنها تقدیر و تشکر نمود. وی به کارمندان اپل یادآور شد که از آنها حمایت می کند؛ کاری که موجب حمایت های متقابل تیم اپل شد.
سخنان پایانی جابز بسیار انگیزاننده هستند:
اشتباهات زیادی در طول مسیر رخ می دهند، البته این چیز خوبی است چرا که نشان می دهد تصمیم هایی در طول مسیر اتخاذ شده اند. ما اشتباهات را پیدا کرده و آنها را اصلاح می کنیم.
او سپس رو به شخصی که در ابتدا از او سؤال کرده بود گفت:
اشتباهات انجام می شوند، برخی از افراد نیز شاید ندانند راجع به چه چیزی صحبت می کنند؛ اما به نظرم شرایط موجود از آنچه که در گذشته نه چندان دور وجود داشت بهتر شده و فکر می کنم ما به سوی موفقیت پیش می رویم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...مجله در مقاله اصلی خود :
«Why the Lean Start-Up Changes Everything»
به قلم استیو بلنک به معرفی متدولوژی Lean Startup پرداخته است.
در آغاز تنها شرکتهای نوپا از این متدولوژی استفاده میکردند ولی مدتی است که سازمانها و شرکتهای بزرگی همچون جنرال الکتریک نیز به صورت فراگیر از این روش و ابزارهای آن استفاده میکنند و آنرا در دنیای به سرعت در حال تغییر و مملو از رقابت کنونی بسیار مفید یافتهاند.
ترجمه این مقاله را از اینجا میتوانید دانلود نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : businessofsoftware.ir
...