مصاحبه با غلامعلی سلیمانی
سلیمانی نمونه یک کارآفرین ایرانی است. فکر و ایده نو را در تولید به کار انداخته و به دنبال منابع مالی و تجهیز رفته، خطر را پذیرفته، جانانه تلاش کرده تا توانسته است موفقیت را در آغوش بگیرد. حال که اندکی گشایش ملی پیدا کرده، فرصتی را برای دیدن و کاویدن از دست نمیدهد. به اینجا و آنجا میرود تا از روندهای مشابه در کشورهایی که در این حوزهها جلوترند خبر بگیرد. نمایشگاههای صنعت مربوطه را از دست نمیدهد. کتابهای مدیریتی میخواند. با مشاوران مدیریت نیز بیگانه نیست. از آموزههای مدیریت به خوبی استفاده میکند.
مجموعه فراوردههایی که زیر نظر او تولید و پخش میشوند بسیار متنوع است طوریکه گاه نگران میشویم آیا این همه تنوع گرفتاریزا نیست.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
غلامعلی سلیمانی متولد 25/3 / 1325 در شهرستان آمل. دوره دبستان و دبیرستان را درآمل گذراندم و بعد به تهران آمدم. دو سال پشت کنکور ماندم. پس از آن وارد دانشگاه ملی شدم و در رشته ریاضی تحصیل کردم. از سال دوم دانشگاه مشغول به کار شدم از همان سال هم شهریه دانشگاه را خودم پرداخت کردم. پدرم بابت این موضوع یک سال با من قهر کرد. از سال سوم و چهارم هم اولین کسی بودم که به دانشگاه ملی شهریه ندادم. خدا رحمت کند پروفسور پویان را که میگفت: چرا شهریه نمیدهی؟ گفتم: پول ندارم چه کار کنم، حاضر نیستم کار کنم و پول شهریه بدهم. با این همه پول نفت چه اثری دارد که من شهریه بپردازم یا نپردازم ؟گفت: سال قبل چه کار کردی؟ گفتم: سال قبل از بانک گرفتم. گفت: چرا الان نمیگیری؟ گفتم: صلاح نمیبینم، حالا من باید بمانم یا بروم؟ گفت: بمان. بعد گفتم: استاد شما ماهیانه سیصد تومان به دانشجویان پرداخت میکنید. امکان دارد به من هم این پول را بدهید؟ گفت: نمیدانم تو آمدی شهریه بپردازی یا شهریه بگیری؟ با این وجود پذیرفت ماهیانه آن سیصد تومان را به من نیز بپردازد.
در دوران سربازی هم کار میکردم. یک روز میرفتم دانشسرا درس میدادم. بقیه روزها هم تدریس خصوصی میکردم. همان روزها شرکتی راه انداختیم و تلاش کردیم پروفورم بفروشیم. از سال 50 تا 57 که به صورت جدی کار را شروع کردم، دو شرکت تاسیس کردم. یکی همان شرکت پروفورم و شرکت دیگری هم به نام مارکتینگ سرویس. اند. ریسرچ که با یک آمریکایی و یک هندی تاسیس کرده بودم. این شرکت درآمدی داشت و هزینههای شرکت دیگر را نیز جبران میکرد. و برای بقیه مخارج از بانک وام میگرفتیم. خلاصه انقلاب که شد آن دو از ایران رفتند. شرکتها عملا سود آوری نداشتند. با تدریس خصوصی، هم امورخودم را میگذراندم و هم حقوق کارمندان را میدادم.
سال 1356، در مکان فعلی شرکت کاله کارم را شروع کردم. این مکان مال خواهرم بود، میخواستند این جا را ماهی هفده تومان اجاره بدهند. به خواهرم گفتم این مکان را از شما ماهی بیست تومان اجاره میکنم. گفتند :مگر تو پول داری؟ چه طور میتوانی این کرایه را بپردازی ؟ گفتم: نه، کار میکنم پول در میآورم و کرایه شما را میپردازم.
بالاخره همین مکانی را که امروز میبینید از خواهرم اجاره کردم و از صفر شروع کردم. پخش سوسیس و کالباس را با شرکت کالباسسازی گیلان آغاز کردم. قضیه از این قرار بود که آن زمان پودر سیر کیلویی 28 تومان بود و ما از چین پروفورم گرفته بودیم کیلویی هفت تومان. حتی هفت هزار تومان هم نداشتم که یک تن پودر سیر بیاورم و کار را راه بیندازم. شرکت گیلان قبول کرد پنج تن درخواست بدهد و ما پنج تن برایش آوردیم و به آنها تحویل دادیم.
از پدر و مادر و خانواده خود بگویید.
من در یک خانواده صد درصد مذهبی بزرگ شدم. پدرم وکیل دادگستری بود. آن زمان بیش از چهار کلاس درس نبود. مادرم هم همان چهار کلاس درس را خوانده بود. پدرم از مکتب خانه شروع کرده بود چون علم و درس جدید در آن زمان نبود. بعد از مکتب به تهران آمده و در تهران درسش را تمام کرده بود. ابتدا معلمم بود و بعد وکیل دادگستری شد.
شما فرزند چندم هستی ؟
از پدرم دهم و از مادرم اول.
چند خواهر و برادر دارید ؟
برادرانم همه در سنین پایین فوت کردند. الان دو برادر و دو خواهر دارم. که همه از من کوچکترند. یک برادر، مدیر عامل فراورده های گوشتی آمل و دیگری مدیر عامل کاله است.
وقتی شما صحبت میکنید معلوم است محور همه فعالیت ها یک نفر بوده، غلامعلی سلیمانی. از کی حس کردید نمی توانید با دیگری کار کنید؟
من همیشه حس می کردم می توانم با دیگران کار کنم. اما این جا آدم ها خیلی اهل کار نیستند. همه آدم ها یی که ابتدا کار را با من شروع کردند، به زور مجبورشان می کردم شریکم شوند. مثلا موقعی که همبرگر سازی را شروع کردم از یکی از دوستانم خواستم بیاید و با من کار کند پیشنهاد کردم پنجاه در صد بیش از کار سابقش به او حقوق بدهم و در سود هم شریکش کنم. گفت اگر نتوانی پولم را بپردازی چه؟ البته درست میگفت، چون آن موقع پولی نداشتم. می رفتم تدریس خصوصی می کردم تا سر ماه بتوانم پول ایشان را بپردازم.
پس رشته ریاضی خاصیتش همین است؟
نه. دو خاصیت دارد. اول این که سلول های مغزی آدم را باز می کند. آدم می داند که چه راهی را باید برود. البته به دیگران جسارت نمی کنم.
چه شد به فکر کار افتادید؟
از کلاس هشت و نه به این فکر بودم که کار آزاد داشته باشم. آن موقع به هم کلاسی هایم که الان بعضی از آن ها همکاران من هستند، می گفتم ما می توانیم با دو هزارتومان یک تاکسی بخریم و در شهر آمل با هم کار کنیم..
بعد در دانشگاه هم به این فکر می کردم که باید کار کنم. با این که در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، اما مرتب به این فکر می کردم که باید کسب وکار راه بیندازم. پدرم مخالف بود. می گفت آدم باید عالم باشد. باید درس بخواند. چون خودش عاشق درس خواندن بود. اما من اعتقاد نداشتم که آدم باید فقط درس بخواند. می گفتم آدم باید زندگی کند. برای زندگی علاوه بر این که نیاز به فکر و عقل هست، نیاز به پول هم هست. برای به دست آوردن پول هم باید کار کرد. بنا بر این همیشه به این فکر می کردم که چه کاری باید انجام دهم. آن موقع که دانشجو بودم بیش از ماهی هزار تومان در آمد داشتم. سیصد تومان از دانشگاه میگرفتم. هفته ای دو روز هم در یک مدرسه کار می کردم. ماهی سیصد تومان هم آن جا در آمد داشتم. ماهی ششصد یا هفتصد تومان هم تدریس خصوصی می کردم. خلاصه وضعم از بقیه دانشجو ها بهتر بود. چون عقیده داشتم باید پول در بیاورم تا بهتر زندگی کنم.
شما از یک مقطعی بالاخره تشکیل هیات مدیره دادید. چند نفر از اعضای هیات مدیره از خانواده شما هستند؟
روزهای اول که شرکتی را تاسیس میکردیم مثل شرکت سولیکو یا دمس یا شرکت تهران، براساس شرکایی که داشتیم اعضای هیات مدیره تشکیل می شد. شرکت آمل را که تاسیس کردیم، چون برادرم آمل بود من و دو تن از برادرانم و یکی از دوستانمان اعضای هیات مدیره شدیم. در بوشهر هم هیات مدیره چهار نفره بود که همه غریبه بودند. در کاله هم چون سهام دار اصلی خودم بودم اعضای هیات مدیره غیر از خودم، دو تن از برادرانم و یکی از دوستانم بودند. اما تصمیم گیرنده در همه این شرکت ها خودم هستم.
آیا ضوابط کاله، شرایط وارد شدن به بورس را دارد؟
من نمی خواهم وارد بورس بشوم.
نمیخواهید شرکت را سهامی عام کنید؟
نه. من نیازی به پول ندارم. من نیاز به اطلاعات و نو آوری دارم. این ها برای من میلیاردها دلار ارزش دارد. من به کمک این اطلاعات می توانم بقیه واحد ها را بهتر بسازم و راهبری کنم. واحدهای جدید را با اصول اروپایی بسازم.
تنوع محصول شما زیاد است. حتی محصولاتی که با سلیقه و ذایقه ایرانیها هماهنگی ندارد. به همین دلیل بخشی از محصولات شما با استقبال عمومی مواجه نمی شود. با چه نگاهی به تولید محصول جدید می پردازید؟
من از ابتدا دنبال نوآوری بودم. هرچیزی که در اروپا می دیدم می خواستم این جا تولید کنم. بعضی از محصولاتم مورد استقبال هم واقع نمی شد. دولت ما را به علت نوآوری جریمه می کرد. ما جریمه را هم قبول می کردیم. جنس ما را حراج کردند به این علت که جنس نو تولید می کردیم. اما من باز هم جنس نو تولید می کردم. سهمیه من را قطع کردند. اما باز هم جنس نو تولید می کردم.
واقعیت این است که برایم مهم نبود بازار این را قبول می کد یا نه. من تولید و نوآوری را دوست دارم. فکرمی کنم هرکس ذایقه ای دارد. هیچ دلیلی وجود ندارد همه از پنیر فتا خوششان بیاید. من عشقم تولید و نوآوری است. این تنوع تولید باعث ضرر من هم می شود. اما برایم مهم نیست. ضرر را هم قبول می کنم تا لذت ببرم.
برگرفته از : ideas-to-wealth.blog.ir
یکی از بزرگترین فرصتهای ما همراهی مردم ما و جوانهای ما با نظام و هدفهای نظام و امام بزرگوار است. من به شما برادران و خواهران عزیز توجّه میدهم که نگاه کنید در این راهپیماییهای روز قدس یا بیستودوّم بهمن، عمده جوانها هستند؛ این جوانها همان جوانهایی هستند که شبانهروز بهوسیلهی رسانههای صوتی و تصویری و اینترنتی، در زیر بمباران تخریب قرار دارند؛ غوغایی است در دنیا؛ در دنیای مجازی. در دنیای رسانههای صوتی و تصویری، صدها رسانه، و با یک اعتبار هزارها رسانه، در حال بمباران افکار جوانهای ما هستند؛ بعضی از آنها سعی میکنند جوانها را از دین برگردانند، بعضی سعی میکنند آنها را از نظام اسلامی منصرف کنند، بعضی سعی میکنند آنها را به ایجاد اختلاف وادار کنند، بعضی سعی میکنند آنها را در خدمت هدفهای خبیث خود بگیرند، بعضی سعی میکنند آنها را به ولنگاری و بیکارگی سوق بدهند؛ این بمباران بهطور دائم بر روی سر جوانهای ما و بهوسیلهی همین دستگاهها و رسانههای صوتی و تصویری و اینترنتی در حال انجام است؛ درعینحال شما نگاه میکنید میبینید دهها میلیون از همین جوانها در سرتاسر کشور در روز بیستودوّم بهمن میآیند و شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند و نسبت به امام، نسبت به اسلام، نسبت به نظام اسلامی ابراز ارادت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است.۱۳۹۴/۰۱/۰۱
...📕📕📕 اهمیت کتاب و کتابخوانی در کلام رهبری - ۸
👆👆👆👆👆
#کتاب و #کتابخوانى
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت
هرچه بیشتر مسئله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند.
📚📚📚
واقعاً آماری بگیرید، ببینیم کتابخوانی چه قدر رشد میکند. بیایید کاری کنید که مردم کتابخوان بشوند!
در دنیا «کتاب جیبی» اساساً برای این به وجود آمد که مردم کتابخوان بشوند؛ یعنی کتاب را در جیبشان بگذارند و مثلاً هنگامی که به قطار زیرزمینی یا اتوبوس سوار میشوند، آن را باز کنند و بخوانند. این کاری است که اگر باب شود، بسیاری از وقتهای مرده، زنده خواهد شد.
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness
...اولین گام برای ساختن یک کسبوکار موفق در عرصه محصولات دیجیتال، پیدا کردن یک ایده منحصربفرد است – یعنی ایدهای برای محصولتان که کسبوکار آنلاین خود را حول آن بنا میکنید.
یافتن یک ایده در عمل از آنچه فکر میکنید هم سادهتر است. با ترکیب سه مورد زیر میتوانید ایده خود را بیابید.
بیایید یک به یک آنها را بررسی کنیم.
اولین گام برای کشف ایده بزرگ خودتان این است که آن را در استعدادهای طبیعی و ذاتی خود جستجو کنید و ببینید در چه کاری استعداد بالایی دارید. این کار نیازمند دروناندیشی و سوال از خودتان است. بهتر است کاغذی بردارید و لیست بزرگی از کلیه چیزهایی که در خودتان سراغ دارید و در آنها ماهر هستید یا بطور طبیعی در شما وجود دارد را تهیه کنید و بنویسید. هنگامیکه مشغول این کار هستید، سعی کنید هیچ چیز را از قلم نیندازید یا حذف نکنید. شاید بعضی مواقع ایدهای را شایسته ندانید و بدان کم بها دهید چون برای شما راحت و ساده به نظر میرسد ولی اغلب باورمان نمیشود که برای آموزش یا صحبت درباره بعضی چیزهای سرگرمکننده میتوانستیم درآمد کسب کنیم. یادتان باشد، چونکه بعضی چیزها در نظر شما ساده به نظر میرسد دلیل نمیشود که در نظر دیگران هم همینطور باشد.
از خود بپرسید: "در چه چیزی عالی هستید، که در واقع چون برای شما یک چیز خیلی طبیعی و عادی جلوه میکند فکرش را هم نمیکردید که از آن درآمدی کسب کنید؟"
هر چیزی که به فکرتان میرسد یادداشت کنید.
پس از اینکه لیستی از تمام چیزهایی که در آن ماهر هستید را گردآوری نمودید، گام بعدی این است که محصول و طیف مشتریان هدف محصول تولیدی خود را تعیین کنید. اشتباه بزرگی که مردم هنگام تصمیمگیری درباره طیف مشتریان خود مرتکب میشوند این است که طیف وسیعی را هدف قرار میدهند و سعی دارند محصولی تولید کنند که برای این طیف وسیع جذاب باشد.
مثال: یک مربی تناسب اندام که یک محصول کاهش وزن برای هر کسی که میخواهد وزن خود را کاهش بدهد تولید میکند.
راه حل بهتر برای این کار محدود کردن مشتریان به گروه مشخصتری از مردم است. مثال: یک مربی تناسب اندام که یک محصول کاهش وزن برای تازه عروسها تولید میکند.
به نظر غیرواقعبینانه میرسد که طیف کوچکتری را هدف قرار دهیم، ولی این کار به شما اجازه میدهد مستقیمتر در مورد خواستهها و نیازهایشان با آنها صحبت کنید و در نهایت محصول بیشتری بفروشید.
علاوه بر محدود کردن دامنه مشتریان، با این سه پرسش به دنبال گروههای جدیدتر باشید:
1 . آیا مشتریان هدف شما انگیزه بالایی دارند؟
2 . آیا با جدیت بدنبال یک راهحل هستند؟
3 . آیا آنها در پی یافتن یک راهحل درست به ستوه آمدهاند؟
اگر هر سه پاسخ مثبت بود، پس شما به خودتان مدیون هستید که این گروه را محک بزنید. اگر پاسخها مثبت نبود، پیگیر موارد دیگر باشید تا زمانیکه به نتیجه برسید.
گام سوم در مورد بیان داستان منحصربفرد موفقیت خودتان در پشت آموزههای شماست. به بیانی دیگر، خودتان چگونه در آنچه میخواهید بیاموزید به مهارت رسیدید؟
بینش بزرگی که منجر به پشت سر گذاشتن شکست و رسیدن به موفقیت شما بود چیست؟
بعنوان مثال، داستان "از فلاکت تا ثروت" شما چیست؟
داستان موفقیت شما ستون جذب مشتری و بازاریابی شما است.
پیوستن این سه مورد به همدیگر...
تلاقی این سه مورد یعنی شناسایی استعداد ذاتی، تعیین محصول و دامنه صحیح مشتریان، بعلاوه یادآوری داستان موفقیت خودتان... جاییست که شما ایده بزرگ خود را پیدا میکنید.
وقتیکه ایده بزرگ خود را یافتید، آن را هسته اصلی محصول دیجیتال خود قرار دهید.
یافتن ایده بزرگ در واقع اولین گام برای موفقیت در عرصه محصولات دیجیتال است. گامهای بعدی نکات دیگری دارد که باید تحقیق کنید.
برگرفته از : ir-success.ir
...هر کسی شیوهی مخصوص به خود را برای شروع روز جدید دارد. برخی با عبادت روز خود را آغاز میکنند، برخی ورزش صبحگاهی اولین برنامهی روزشان است، برخی هم همیشه دیرشان شده و برای به موقع حاضر شدن در محل کار یا تحصیل در عجله هستند. در ادامه به ۷ عادت خوبی که فقط ۵ دقیقه از وقت شما را در ابتدای روز میگیرند، ولی تاثیر زیادی در بهرهوری شما در طول روز دارند، میپردازیم.
اگر به افراد موفقی که هر روز ساعت ۴ صبح برای مدیتیشن، عبادت، پیادهروی، مطالعه رمان و غیره از خواب بیدار میشوند حسادت میکنید، شاید بهتر باشد با ادامهی این مقاله همراه باشید.
نیازی نیست که حتما ۳ ساعت مفرح در اول روز داشته باشید تا روز خوبی برایتان رقم بخورد؛ در واقع بسیاری از عاداتی که باعث میشوند تا روز خوب و پر بازدهی داشته باشید، فقط حدود ۵ دقیقه زمان شما را میگیرند. برخی از این عادات در مطلبی که در وبسایت Quora با عنوان «در عرض ۵ دقیقه در صبح چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم تا روز بهتری داشته باشیم»، آورده شده است.
در ادامه به برخی از این عادات صبحگاهی که میتوانند به شما کمک کنند تا روز بهتری داشته باشید، اشاره میکنیم.
به چیزهایی که در زندگی دارید فکر کنید. فقط به موارد مادی مثل ماشین و رایانه فکر نکنید؛ در عوض به موارد ساده و پایهای توجه کنید. برای مثال شکرگزار خانواده و دوستانی که دارید، باشید. این روش به تمرین «۳ چیز خوب» که توسط مارتین سلیگمن استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا و یکی از بنیانگذاران جنبش روانشناسی مثبت ارائه شده، شبیه است. سلیگمن و همکارانش به افراد پیشنهاد میکنند که هر شب کمی وقت بگذارند و ۳ حرکت مثبتی که در طول روز انجام دادهاند را به همراه توضیح کوتاهی که چرا آن کار را انجام دادهاند، یادداشت کنند. شما میتوانید مشابه این تمرین را در صبح با نوشتن ۳ چیزی که با باز کردن دوبارهی چشمانتان شکرگزار آن هستید اجرا کنید.
یک جمله در مورد چیزی بنویسید که اگر اتفاق بیفتد باعث میشود که شما احساس کنید که امروز روز خوب، مثبت و منحصر بفردی است. این اتفاق میتواند شامل موارد سادهای مثل زودتر از نیمه شب به خواب رفتن یا اختصاص یک ساعت برای انجام کاری که مایل هستید، باشد. همین که متوجه شدید که چه چیزی باعث خوشحالی و ایجاد احساس رضایت در شما میشود، برای تحققش قدم بردارید.
علم میگوید که تفکر مزایای پرشماری دارد؛ از کمک به شما برای کنار آمدن با استرس و احساسات منفی گرفته تا افزایش قدرت حافظه و حتی افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن. اما تفکر و مدیتیشن به این مفهوم نیست که ساعتها در کنج عزلت بنشینیم. همین که برای ۵ دقیقه بنشینیم تا از افکار موجود در ذهنمان دوری کنیم، تاثیر عمیقی بر روزمان خواهیم داشت. اگر دقیقا نمیدانید که چطور باید این کار را انجام دهید، مرکز تحقیقاتی UCLA برخی راهها را به شما پیشنهاد میدهد که اکثرا کمتر از ۵ دقیقه طول میکشند.
۵ دقیقه ورزش پس از بیدار شدن از خواب مفید است. تحقیقات نشان میدهند که ورزش کردن پیش از خوردن صبحانه باعث کاهش وزن و ارتقای سطوح انرژی بدن میشوند، هر چند که ورزش مورد مطالعه در این تحقیقات حداقل یک ساعت طول کشیده و در آن حدود ۴۰۰ کالری سوزانده شده است. صرفنظر از این که شما چه مقدار ورزش میکنید، حتما قبل از هر چیزی کمی بدن خود را گرم کنید؛ چرا که عضلات شما بلافاصله پس از بیداری خشک هستند.
چارلز دوهیگ که یک روزنامهنگار است در کتاب خود با عنوان «قدرت عادت» مینویسد:
مرتب کردن رختخواب می تواند به افزایش بهرهوری شما در طول روز کمک کند. این موضوع به خاطر این است که مرتب کردن رخت خواب عادت خوبی محسوب می شود که میتواند به طور زنجیروار منجر به عادات خوب دیگری هم بشود.
شاید نوشتن لیستی از کارهایی که میخواهید در طول روز انجام دهید هم مفید باشد. به این ترتیب اولویتهای شما طی ساعات باقیمانده از روز مشخص هستند. تراویس بردبری- روانشناس در این زمینه معتقد است که این نوع برنامهریزی دقیق، شانس موفقیت شما در اهداف از پیش تعیین شده را افزایش میدهد. خود تراویس هم اهداف روزانهاش را پس از تمرین تمرکز حواس که هر روز انجام میدهد، تعیین میکند.
برخی تصویرسازی صبحگاهی را توصیه میکنند. به سادگی اهداف کوتاه و بلند مدت خود را تصویر سازی کنید و عزم خود را برای رسیدن به این اهداف جزم کنید. دوهیگ در کتاب دیگرش با عنوان «باهوشتر سریعتر بهتر» تکنیک دیگری که شبیه به مورد بالا است را ذکر میکند:
داستانهایی از این که روزتان چطور پیش خواهد رفت، برای خودتان تعریف کنید.
دوهیگ در رابطه با محققان دانشگاه MIT که در رابطه با موفقترین افراد مطالعه میکنند، مطالبی نوشته است و متوجه شده که افراد موفق تلاش زیادی میکنند تا در طول روز جهان پیرامون خود را برای خودشان و همکارانشان توصیف کنند. برای مثال آنها از همکارانشان میخواهند که تصور کنند که یک مکالمه که قرار است در آینده اتفاق بیفتد، چطور پیش خواهد رفت به این ترتیب آنها وقتی وارد جلسه میشوند، آمادگی بیشتری برای رویدادهای احتمالی دارند. او پیشنهاد میکند که با استفاده از این استراتژی، عادتی در خود ایجاد کنیم و هر روز صبح جزئیاتی از این که در طول روز چه اتفاقات و سناریوهایی برایمان پیش میآید را برای خود تعریف کنیم.
نظر شما چیست؟ به نظر شما بهترین عادت صبحگاهی که فقط ۵ دقیقه هم طول بکشد، چیست؟
برگرفته از : zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
آیا می خواهید کسب وکاری را آغاز کنید اما نمی دانید برای سرمایه گذاری آن از چه کمک بگیرید؟
آیا کارآفرینان همیشه سرمایه اولیه برای کسب وکار را دارند؟
آیا استارت آپ ها برای تامین منابع مالی با مشکل روبه رو خواهند شد؟
آیا فراهم کردن منابع مالی برای کسب وکاری که راه اندازی کردید دشوار است؟
ما در اینجا قصد داریم ۷ روشی که با آن ها می توانید منابع مالی برای کارتان را کسب کنید به شما آموزش می دهیم.
۱- وام آنلاین
به تازگی، خدمات وام دهی آنلاین مانند OnDeck و Kabbage جایگزین وام های کسب و کار سنتی شده است. مزیت استفاده از وام دهی آنلاین سرعت روند کارها می باشد.: یک برنامه یک ساعت برای تکمیل شدن نیاز دارد در حالی که در مقابل، روند پرداخت وام های سنتی می تواند هفته و یا حتی ماه ها، طول بکشد. لری سامرز، وزیر سابق خزانه داری آمریکا در سال 2015 گفت: بیش از 70 درصد وام دهی آنلاین به کسب و کارهای کوچک تعلق می گیرد.
۲- فروش محصولات قبل از راه اندازی کسب وکارتان
فروش محصولات خود قبل از راه اندازی کسب وکارتان راهی است که اغلب نادیده گرفته می شود. و روش بسیار موثری برای تامین مالی کسب و کار شما است. کارآفرینان Priska توانستند 50،000 دلار سرمایه بیشتری برای شرکت Bittylab با پیش فروش بطری کودک کسب کنند. دیاز توانست برای پرداخت موجودی و باز کردن بعضی از درها در خرده فروشی به بازدید کنندگان وب سایت خود کمک کند. هر چند دیاز می توانست تا حد زیادی از این ابزار تامین مالی بهره مند شود ولی هنوز هم برخی از مشکلات وجود دارد.
دیاز گفت: "بزرگترین چالش در هماهنگی زمان تحویل موجودی از تامین کننده بود به طوری که ما بتوانیم انجام سفارشات را شروع کنیم"و "چالش دیگر پیش بینی تعدادی از واحد های ما که قرار بود به پیش فروش گذاشته شود بود." در نتیجه کمبود ما در حال حاضر در مرحله پیش فروشی و فروش بیش از اصل پیش بینی، و در نتیجه سفارشات تماس بود."
۳- دوستان و خانواده
قرض گرفتن از یک دوست، یکی دیگر از راه های بالقوه برای تامین مالی کسب و کار شما می باشد. قرض گرفتن از دوستان و خانواده یک جایگزین جالب برای اشکال سنتی مالی است و همچنین برخی از مزایای منحصر به فرد، از جمله پرداخت کم یا بدون بهره و اجتناب از قرارداد بانکی است.
۴- کسب و کار دیگری
صاحبان کسب و کار جدید می توانند از روش های دیگر و کسب وکار دیگری برای تامین منابع مالی کسب وکار اصلی استفاده کنند. کارآفرین الکس جنادینیک درآمد خود را از تورهای او از سایت ComeHike.comبرای راه اندازی Problemio.com ، استفاده کرد که اپلیکشن های موبایل را برای تلفن های همراه بسازد و کسب وکارش را شروع کند. به خاطر خدمات رایگانی که او ارایه می کرد باعث شد کمک های مالی به سایتش سرازیر شود و اینگونه بودجه ای برای ورود به کسب وکار اصلی کسب کند.
۵- وام خانه
برای مالکان که صاحبان خانه هستند.ارزش اصلی خانه منهای آنچه که شما بدهکار هستید ارزش خانه می شود ویک گزینه عالی برای تامین مالی یک کسب و کار کوچک است. این وام ها به طور کلی ارائه دارای نرخ بهره هستند که هم انعطاف پذیرن و هم پایین تر از نرخ تجاری هستند.
۶- فروش دارایی
گاهی اوقات، شما ممکن است یک روش تامین مالی داشته باشید و از ابتدا آن را درک نکرده باشید. این مورد برای کارآفرین که قادر به تامین مالی خود ، با فروش ماشینش البته با موافقت فرزندان خود بوده است . هر چند آن یک تصمیم دشوار ی بود اما توانست 30000 دلار از فروش ماشین بدست آورد که این هزینه را صرف برخی از جنبه های بسیار مهمی از کسب وکار خود کرد.
Saify گفت: "من مقداری از آن پول را برای پرداخت به پیمانکاران طراحی هزینه کردم" "وبقیه پول هم در حساب من است که برای کمک به بازاریابی و پشتیبانی کسب وکار خود استفاده کنم."
۷- کارت های اعتباری
کارت های اعتباری کسب و کار راه آسانی برای تامین مالی استارت آپ ها هستند، و می توانید به کمک آن سریع کسب و کار خود را راه اندازی و اجرا کنید.
"یکی از چند مزیت کارت اعتباری این است که حداقل پرداخت در یک کارت اعتباری بسیار پایین است.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...قسمت سوم :
داشتن انتظار مثبت، یکی از تکنیک های بسیار قوی است که با به کارگیری آن می توانید مثبت اندیش شوید و زندگی مثبت و بهتری را تضمین کنید.
انتظار شما، پیش گویی های شما از آینده خودتان است. یعنی آنچه شما با اطمینان منتظرش هستید، به احتمال زیاد به دست خواهد آمد.
از آنجا که خودتان انتظار را انتخاب می کنید، همیشه بهترین ها را بخواهید و انتظار موفقیت داشته باشید.
هنگام ملاقات با افراد جدید، انتظار محبوبیت داشته باشید. انتظار دستیابی به اهداف عالی و خلق زندگی شگفت انگیز را برای خودتان داشته باشید. وقتی پیوسته در انتظار اتفاقات خوب باشید، به ندرت ناامید می شوید.
انتظار مثبت باعث می شود با قدرت و ایمان بیشتری برای رسیدن به هدفی تلاش نمایید و همین امر درصد موفقیت شما را در حد چشمگیری بالا خواهد برد.
برگرفته از : skylove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
حتماً شنیدهاید که میگویند، اگر کاری را با عشق و علاقه انجام میدهید، حتی یک روز از عمرتان را هم "کار"نکردهاید.
البته، راهاندازی استارتآپ خودتان به چیزهایی بیشتر از عشق و علاقه نیاز دارد، ولی داشتن همین عشق و علاقه برای شروع کار کافی است.
خوب حالا چگونه میتوانیم این شور و شوق و استعدادها را به یک تجارت موفق و گسترشپذیر تبدیل کنیم؟
در ادامه با ما همراه باشید...
شما مهارتهایی در خودتان دارید که شما را منحصر بفرد میسازد. نکته اینجاست که بفهمید آن مهارتها به چه شکلی خاص هستند و چطور میتوانید بازاری برایش پیدا کنید.
به حتم میگویم که در این اقتصادِ همیشه در حال گسترش و بی حد و مرز امروزی، برای هر کسی چیزی وجود دارد که قابل ارائه باشد. خوب حالا شما چطور میتوانید با ارائه یک چیز متفاوت و یکتا از خودتان جایی در این تجارت جهانی برای خودتان باز کنید؟
وقتیکه لیست کاملی از مهارتهای خوب خود تهیه کردید، در نظر بگیرید که چطور میتوانید بعضی از اینها را به یک تجارت قابل ارائه تبدیل کنید. یکی از بهترین روشها برای این تبدیل این است که این جمله دیگران را به یاد بیاورید، "تو خیلی خوب اینکار رو بلدی؛ میتونی لطفاً برای من هم همین کار رو انجام بدی؟"
برای مثال یکبار خانمی را ملاقات کردم که، در نقاشی روی دیوار مهارت داشت. عاشق نقاشی بود و بطور اتفاقی دیوارهای مهد کودک فرزندش را نقاشی کرده بود.
بعدش یک نفر کار او را دید و خوشش آمد و از او خواست مهد کودکش را هم نقاشی کند. چند وقت بعد کس دیگری همان نقاشیها را دید و دنبال نقاش گشت و تقاضای همان کار را نمود. بقیهاش را خودتان میتوانید حدس بزنید: این استعداد او در همه جا استقبال شد. این خانم نقاش سریعاً فهمید که استعدادش قابلیت عرضه تجاری را دارد و کسان زیادی هم این موضوع را به او میگفتند، "خیلی جالب و قشنگه! میتونی برای اتاق بچهام همین کار رو بکنی؟"
خوب حالا به کارهای گذشته خود فکر کنید، مهارتهایی که بخاطرش مورد ستایش و تمجید قرار گرفتید. بعد فکر خود را متمرکز کنید و ببینید چطور میتوانید آن را به یک محصول یا خدمات موفق تجاری تبدیل کنید. چه خدماتی میتوانید ارائه کنید که دیگران حاضرند برایش پول بدهند؟
در ابتدای کار وقتیکه یک پروژه جنبی را میخواهید بصورت آزمایشی شروع کنید معرفی شما توسط کسانی که کارهای شما را دیده یا خریدهاند همیشه بهترین راه است؛ ولی اگر دنبال یک تجارت واقعی هستید، باید تقاضای بازار را در نظر داشته باشید. برای مثال، اگر حسابدار با استعدادی هستید، ولی در یک شهر کوچک زندگی میکنید، ممکن است تقاضای بازار در شهر کوچک برای خدمات شما کافی نباشد.
خوشبختانه شما و البته همهی ما، در عصر اینترنت زندگی میکنیم. حالا چطور میتوانید خدمات حسابداری و دفترداری خود را با استفاده از اینترنت در منطقه جغرافیایی وسیعتر رشد و گسترش دهید؟
با وجود دفتر کار فیزیکی که دارید، فروش آنلاین هم میتواند یکی از ابزارهای کلیدی گسترش و رشد بازار کار شما باشد. محیط آنلاین یکی از بهترین روشهای تکمیلی برای افزایش درآمد شماست و خیلی سریع بعنوان یکی از روشهای تجاری بین همه جا افتاده است.
هر راهی که برای افزایش تجارت آنلاین شما وجود دارد، آن را پیدا کنید و دنبالش باشید.
یکی از جنبههای نادیده گرفته شده برای تبدیل استعداد طبیعی شما به یک تجارت موفق این است که چطور میتوانید از وجود دیگران برای توسعه تجارت خود استفاده کنید. شما در ابتدا خودتان مسئول شروع کار هستید، ولی اگر قرار است توسعه یابد، نیاز به کمک دیگران دارید تا آن را مدیریت کنید.
اعضای دیگر تیمی که برای کمک به خودتان تشکیل میدهید مهارتهایی مثل شما ندارند، ولی استعدادهای خودشان را برای کمک به شما دارند. آنها چطور میتوانند از استعدادهای خودشان برای رشد و توسعه تجارت شما استفاده کنند؟ به طراحان، مدیران سایت، حسابداران و حقوقدانان حرفهای و اعضای مهم دیگر در فروش و بازاریابی فکر کنید. شما به بعضی یا همهی اینها نیاز دارید تا از یک فروشگاه یکنفره به یک موسسه در حال شکوفایی رشد و توسعه پیدا کنید.
بزرگترین کلید رشد و توسعه یک کار تجاری که از مهارتهای طبیعی شما قدرت میگیرد این است که در سریعترین زمان ممکن شروع کنید. با حجم وسیعی از کارهایی که باید انجام دهید غافلگیر و ناتوان نشوید – امتحان کنید!
اگر فکر میکنید مشکل است، از یک برنامه گام به گام برای شروع استفاده کنید. ولی مهمترین بخش این است که همین الان شروع کنید!
برگرفته از : http://www.ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
قسمت دوم
شیوه ای از فکر کردن است که فرد را قادر می سازد نسبت به رفتارها، نگرش ها، احساس ها، علایق و استعداد های خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشد و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه ترین تصمیم را بگیرد .
مثبت اندیشی حول افکار مثبت و خوب می گردد و بهترین نکته را در همه وضعیت ها می بیند. همچنین به معنی انتظار همیشگی
نتیجه خوب از یک عمل است. مثبت اندیشی در ایدئولوژی و روش زندگی اثر دارد و در نتیجه بر موفقیت و سبک زندگی تاثیر می گذارد.
مثبت اندیشی چه کمکی میکند؟
خیلی از کتابها و مقالاتی که درباره موفقیت در زندگی و موفقیت در کسب و کار نوشته شده، تاکید کرده اند که یکی از موارد مهم برای موفقیت، نگرش مثبت و مثبت اندیشی است.
قطعا نگرش مهم است، ولی آیا به راستی همه چیز است؟
تفکر مثبت به این معنا نیست که سر خود را مانند کبک در برف فرو کنید و موقعیت های کمتر لذت بخش زندگی را نادیده بگیرید. تفکر مثبت بدین معناست که شما در برابر موقعیت های نامطبوع رویکردی سازنده و مثبت در پیش بگیرید. و به این بیاندیشید که بهترین اتفاق ممکن خواهد افتاد نه بدترین.
افکار مثبت اغلب با صحبت کردن مثبت با خود شروع کنید. صحبت کردن با خود اغلب جریان بی پایان از افکار به زبان نیاورده است که هر روز از مغز ما می گذرد. این افکار ناخودآگاه می تواند مثبت و یا منفی باشد. برخی از گفتگو هایی که با خود دارید از منطق و عقل نشات می گیرد. و سایر گفتگوها ممکن است از تصورات غلطی که شما به دلیل ناکافی بودن اطلاعات تان در ذهن خود ساخته اید، سرچشمه گیرد.
اگر افکاری که از ذهن شما می گذرد اغلب منفی باشد چشم انداز شما به زندگی احتمالا منفی است. اگر افکار شما بیشتر مثبت باشد شما احتمالا یک فرد خوش بین هستید که تفکر مثبت را رویه خود کرده اید.
کسانی که نگرشی مثبت دارند انسانهای خوشبین هستند. آنها به جای واژهی ”نتوانستن“ بر واژهی ”توانستن“ تمرکز میکنند. آنها به جای دیدن ضعفها، احتمالها و فرصتها را در نظر میگیرند.
افرادی که نگرش مثبت دارند، نمیگویند چرا زندگی من فلاکت بار است و چرا این اتفاق ناگوار برای من میافتد. به جای این، به راه حل فکر میکنند و به این میاندیشند که چطور میتوانند از تنگناها خود را رها کنند و زندگی شادتر و موفقتری داشته باشند.
همه افراد و از جمله خود شما میدانید که موفقیت به چیزی بیش از فقط داشتن نگرش مثبت نیاز دارد. برای موفق شدن، اصول دیگری نیز باید به کار ببندید. اما نکته اینجاست که تمامی این اصول، با نگرش شروع میشود! بدون نگرش مثبت، نمیتوانید از دیگر اصول موفقیت استفاده کنید. نگرش شما اساس و نقطهی شروع رضایت و موفقیت شماست.
اگر شما خوشبین نباشید آیا می توانید متقاعدکننده و دارای اعتمادبه نفس باشید؟ کسی که اعتماد به نفس دارد، تواناییهای خود را باور دارد و با توقع موفق شدن و با قدمهای بلند به جلو حرکت می کند؛ بطوری که دیگران میتوانند اعتماد به نفس او را ببینند و احساس کنند. این در حالی است که نگرش منفی، شک و تردید به همراه دارد.
همگی میدانیم که چه ارزشمند است برای رسیدن به هدفمان، تلاشهای مکرر و پیدرپی به خرج دهیم. اگر شما باور نداشته باشید که در بلندمدت موفق خواهید شد، دیگر چه دلیلی وجود دارد استقامت نشان دهید؟ خوشبینی باعث ایجاد استقامت در فرد میشود. افراد منفی نگر، به محض مشاهده اولین نشانهی گرفتاری، دست از کار میکشند چرا که احساس میکنند هیچ فایدهای ندارد تلاش بیشتری به خرج دهند.
بدون شک یکی از مهمترین اصول موفقیت، زمین خوردن و دوباره روی پای خود ایستادن است. کسانی که نگرش منفی دارند، زمانی که کارها بر طبق نقشه پیش نرود بدبینتر و منفینگرتر میشوند. این در حالی است که افراد مثبتنگر، به طور موقت دلسرد میشوند و سپس از ناکامی خود درس میگیرند و از این درسها برای رسیدن به موفقیت استفاده میکنند. من دریافتهام کسانی که به شدت مثبتاندیش هستند، در برابر آنچه رخ داده است، مقاومت نمیکنند یا بر سرنوشت خود لعنت نمیفرستند یا ماتم نمیگیرند. افراد مثبتاندیش هیچوقت به خودشان نمیگویند چرا باید همیشه اتفاقات ناخوشایند برایشان رخ دهد. در عوض، باور دارند که هر حادثهای حکمتی دارد و هرچیزی که اتفاق بیفتد به نفعشان است. این طرز فکر به افراد مثبت کمک میکند تا بتوانند بر سختیها چیره شوند و ”با جریان پیش بروند.”
هیچ موفقیت پایداری بدون شجاعت به وجود نمی آید. زمانی که شما باور داشته باشید که میتوانید کاری را انجام دهید، در واقع شجاعت این را خواهید داشت که با وجود ترس، به جلو حرکت کنید. ولی افرادی که طرز فکر منفی دارند، تمایل دارند از ترسهایشان بگریزند و به همین دلیل است که باعث میشوند استعدادهایشان شکوفا نشود.
شخصی را با یک نگرش مثبت و پویا به من نشان دهید تا من به شما شخصی را نشان دهم که پرانرژی است و به احتمال زیاد برای کاری که انجام میدهد سر و دست میشکند. اینگونه افراد کسانی هستند که در قدمهایشان نشاط دارند و از بودن در کنار آنان احساس خوشایندی به شما دست میدهد. چند نفر میشناسید که با وجود منفی بودن، بشود از آنها به عنوان شخص پرانرژی و مشتاق یاد کرد؟ چند نفر آدم منفینگر میشناسید که مشتاقانه انتظار می کشید در کنارشان باشید، چرا که وقتی با آنها هستید احساس خوبی به شما منتقل میکنند؟ شرط میبندم هیچ آدمی را با این مشخصات نخواهید یافت. نگرش منفی تخلیه کنندهی انرژی است. در نقطه ای مقابل، خوشبینی افزاینده ای انرژی است.
این یکی از آن موضوعاتی است که شما باید شخصا تجربه کنید تا توانید آنرا درک کنید. همگی زمانهایی را در زندگیمان سپری کردهایم که به دلیل زیرفشار شدید بودن و داشتن افکار منفی، بیمار شده ایم. شاید شنیده اید هنگامی که شخصی بیمار است سعی میکنند به او افکار مثبت و انرژی بخش تلقین کنند و فکر او را از بیماری منحرف سازند. در واقع سلولهای بدن هر شخصی، چه بیمار باشد و چه سالم، زمانی که مثبتاندیش است به معنای واقعی کلمه زنده میشوند.
زمانی که شما شروع به دیدن و استفاده بیشتر از توانایی خود کنید، قادر خواهید بود عظمتی را که در درون هر شخص وجود دارد ببینید. شما به توانایی دیگران ایمان پیدا می کنید و آنها هم با مشاهده ایمان شما، دل و جرات بدست می آورند. به علاوه، شخص مثبت تا حد زیادی رهبری موثر نیز به شمار می آید. آیا دوست دارید دنباله رو کسانی باشید که به آنچه انجام میدهند باور دارند، یا دنباله رو کسانی که نتایج منفی در ذهن خود تصور می کنند ؟ جواب به خوبی واضح است!
زمانی که دیدگاه شما منفی باشد، تمایل دارید توجه تان را در زندگی به آنچه ”نادرست“ است جلب کنید و ارزش زیباییهایی را که در اطرافتان هست درک نخواهید کرد. هنگامی که مثبت تر شوید، مات و مبهوت شکوه و زیباییها خواهید شد و با احساس شگفتی به هر سو حرکت میکنید. افراد مثبت هرچیزی را بیشتر ارج می نهند. آنها همچنین میدانند به جای شکایت کردن و به دنبال کمبود و نقص گشتن، به نعمتهایی که دارند بپردازند، احساس بهتری خواهند داشت.
ژرفنگری، جنبهای از رشد منطقی است که با افزایش احساس شکرگذاری بدست خواهید آورد. اگر شکرگزار جنبه های مثبت زندگیتان باشید، متوجه خواهید شد که تعداد آنها در زندگیتان بسیار بیشتر از مشکلات و ناراحتیهای موقت است و دیگر بابت پنچرشدن لاستیک خودروتان غر نمیزنید یا به دلیل سرنگرفتن معامله ای فروش، ناراحت نمی شوید چرا که میدانید اینگونه مسائل در مقایسه با سلامتیتان، آزادیتان، دوستان و خانوادهتان، اهمیت کمتری دارند.
افراد منفینگری را که هر روز با آنها مواجه میشوید در ذهن خود مجسم کنید. این افراد اغلب اخمو هستند و شما نسبت به آنها هیچگونه گرمی و صمیمیتی احساس نمیکنید چرا که این قبیل افراد، دافعه ایجاد میکنند. از طرف دیگر، شخص مثبت، در اغلب اوقات لبخند به لب دارد و شما ترغیب میشوید او را با لبخندی پاسخ دهید! شما احساس میکنید با افراد مثبت ارتباط خاصی دارند و از اوقاتی که با آنها صرف میکنید لذت میبرید.
زمانی که شما پر از افکار و احساسات مثبت باشید، شروع می کنید به ارج نهادن به خود و دیگران. این احساس درشما پا میگیرد که در پشت هرچیزی هدفی وجود دارد و شما قسمتی از یک نقشه ای بزرگتر هستید. شما به حس ششمتان بیشتراعتماد میکنید و متوجه خواهید شد که در مسیر زندگیتان، رهنمودهایی دریافت میکنید.
برگرفته از : skylove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...