"از این فرصت استفاد کن،"
چند بار این جمله به گوشتان خورده؟
معنی واقعی این حرف چیه؟
آیا اگر فرصتی پیش بیاید متوجه آن میشوی؟
زندگی بزرگترین فرصتیست که به ما بخشیده شده است و این اولین گام است. گام دوم فرصتهای بزرگیست که خدا برای رشد و پیشرفت به ما ارزانی داشته است و این وظیفه ماست که آنها را تشخیص دهیم، بقاپیم، و حداکثر بهره را از آن ببریم.
اکثر مردم یا به فرصتها توجهی نمیکنند یا به اهمیت فرصتها آگاه نیستند و درک نمیکنند. آنها با سستی و بیحالی و وقتی که دیگر خیلی دیر شده واکنش نشان میدهند. سادهتر بگویم، "اگر فرصت مناسبی را در زمان مناست بقاپیم، موفقیت بزرگی در زندگی نصیب ما میشود."
مرد جوانی دوست داشت با دختر یک کشاورز ازدواج کند. کشاورز به این شرط موافقت کرد که مرد جوان سوار یکی از سه گاومیش او شود و دُم آن را در دست بگیرد. مرد جوان خوشحال شد، چون فکر میکرد شرط راحتی است.
او سوار اولین گاومیش نشد چون دید که برای سوار شدن کمی بزرگ است. گاومیش دومی را هم رد کرد چون از اولی بزرگتر بود. گاومیش سوم را دید که لاغرتر بود و خوشحال شد و پرید روی پشت گاومیش، ولی فراموش کرد دُمش را چک کند. چون گاومیش سومی دُم نداشت، او فرصت ازدواج با دختر کشاورز را از دست داد.
نتیجه اخلاقی: معنی "فرصت را بقاپید" این نیست که عجولانه و بدون مقدمه کاری را شروع کنید.
چونکه فرصتها با لباس مبدل میآیند، باید توانایی تشخیص آنها را داشته باشیم. ما همه از فرصتهای برابر برخوردار نیستیم... مشکل اینجاست. اما موقعی غمانگیزتر میشود که نتوانیم فرصتی را تشخیص دهیم یا خوب و موثر استفاده کنیم. حالت معکوسی هم وجود دارد: فرصت از هر نوعی که باشد میتواند شانس بزرگی برای ترقی ما باشد، حتی اگر همانی نباشد که ما به دنبالش بودیم. پس مراقب و بگوش باشید و اگر فرصتی درِ خانه شما را زد در را باز کنید و آن را در آغوش بکشید.
مطمئناً بیشتر ماها شنیدهایم که میگویند، "چه احمقی! شانس خوبی برای آن کار داشت، ولی دنبالش نرفت." ما این را میگوییم چون درست است. نگذارید این اتفاق برای شما هم رخ دهد. همهی ما در آرزوی بهترین فرصت هستیم پس وقتیکه پیش میآید آماده باشید تا بیدرنگ آنرا بقاپید. از لحاظ ذهنی آماده باشید و متوجه باشید که آن فرصت نباید حتماً بزرگ باشد. خوب گوش کنید، اگر میتوانید فرصتی را بقاپید، مهم نیست چقدر کوچک باشد، بدون شک این کار را بکنید! شما در همان لحظه اول نمیدانید که آیا این فرصت قابلیت تبدیل به فرصتی بزرگ را دارد یا خیر.
فرصت، شانسی برای تلاش و تبدیل بدبختی و مشقت به طالع خوب است. ما همیشه این انتخاب را داریم که با احساس خرسندی کار کنیم یا رفتار طفرهآمیزی مثل "شاید دفعهی بعد." از خود نشان دهیم. ولی وقتیکه دفعه بعدی در کار نباشد، تنها کاری که کردیم طولانیتر کردن رنج و مشقت و عصبانیت و دلخوری است.
مشکلات و سختیها با هم عهد بستند که یا قبل از ظهور فرصت بیایند یا شاید حتی همراه با فرصت. اما این موضوع نباید دستآویزی باشد تا صبر کنیم فرصت دیگری پیدا شود و آن یکی را بجای این انتخاب کنیم. اگر این تنها فرصت شما باشد، حتی اگر مشکلاتی هم بهمراه داشته باشد، آیا فکر نمیکنید باید شانس خود را آزمایش کنید؟
اگر خدا خواست و یک فرصت از آن بالا صاف افتاد روی دامن شما، توصیه من این است که آن را ضایع نکنید و بر باد ندهید. حداقل یک تلاشی بکنید، حداقل اینکه آینده شما پر از غفلتهای نابجا و تصمیمات اشتباه نخواهد بود. شانسی به خودتان بدهید و تواناییهای خود را بهتر کنید تا حقیقتاً سهم خود از زندگی را بردارید.
خلاصه اینکه، استفاده از یک فرصت برای بهبود زندگیتان کار هوشمندانهایست. کسانی که نمیتوانند باهوش باشند (به هر دلیلی) نباید دیگران را مقصر بدانند و شکوِه کنند. اگر بتوانید از تجربیات خود درس بگیرید، امتیازی برای شما محسوب میشود. پس همینطور ادامه دهید، فرصت را بقاپید، با چالشها روبرو شوید و به زندگی خود جان تازهای بدهید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...