اگر نظر «مارک زاکربرگ» (Mark Zuckerberg) یا «ایلان ماسک» (Elon Musk) را در مورد رباتها بپرسید، با دو جواب متضاد روبرو میشوید؛ رباتها یا آیندهی درخشان ما را رقم میزنند یا اینکه با گرفتن شغلها و اهداف ما، بشریت را نابود میکنند. در حقیقت، سرعت پیشرفت هوش مصنوعی فراتر از انتظارات ما است. شرکت فیسبوک یک الگوریتم هوش مصنوعی ساخت که بعد از مدتی زبان خودش را ابداع کرد. سرانجام کار به جایی رسید که برنامهنویسان قادر به کنترل این هوش مصنوعی نبودند و با توجه به خطر بالقوه، بهناچار این الگوریتم سرکش را خاموش کردند. ما در دوران هوش مصنوعی و رباتها زندگی میکنیم، برای همین آشنایی بیشتر با آنها، بیفایده نخواهد بود. مانند فهرستهایی که هرساله از پولدارترین افراد جهان منتشر میشود، ما هم تصمیم گرفتیم ۶ ربات قدرتمند در جهان را معرفی کنیم.
ابررایانهی «واتسون» (Watson) از شرکت IBM اینجا است تا کوچکی ما انسانها را یادآور شود. این ابررایانه با بررسی صدها زبان، پاسخ سوالات مختلف را خیلی سریعتر از ذهن انسان پیدا میکند. بهعنوانمثال میتوان به رقابت واتسون با برندگان Jeopardy (مسابقهی اطلاعات عمومی معروف) اشاره کرد که این ابررایانه، با سرعت خیلی زیادی همهی آنها را شکست داد.
البته جاهطلبیهای IBM، فراتر از برنده شدن در یک مسابقهی اطلاعات عمومی است. این کمپانی در نظر دارد واتسون را به پیشرفتهترین ماشین پرسش و پاسخ تبدیل کند. به همین خاطر، IBM هستهی مرکزی واتسون را به ۱۵ سرویس شناختی مانند چتباتها و برنامههای پردازش زبان تقسیم کرده است. در حال حاضر، این هوش مصنوعی به روشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال برخی از شرکتهای استرالیایی که از هوش مصنوعی واتسون برای غربالگری رزومههای کاری استفاده میکنند.
پس از همین حالا به فکر روشی برای جلب نظر این هوش مصنوعی باشید، چون شاید روزی روزگاری استخدام شما به نظر واتسون بستگی داشته باشد.
شرکت «بوستون داینامیکس» (Boston Dynamics) که چندی پیش گوگل آن را خرید، این ربات چهارپای عجیبوغریب را ساخته است. ربات «اسپات» (Spot) که کموبیش شبیه سگ است، با پاهای هیدرولیکی و حسگر چرخندهای که دارد، تا ۴۵ دقیقه میتواند در زمینهای ناهموار محیطهای داخلی و خارجی حرکت کند. این ربات برای محیطهای خطرناک طراحی و ساختهشده است. حتی زمانی که افراد با پا به اسپات ضربه بزنند، این ربات میتواند تعادلش را حفظ کند و زمانی هم که بر زمین بیفتد، میتواند بلند شود.
سپاه تفنگداران دریایی آمریکا تصمیم دارد در پاییز امسال، ربات اسپات را برای امکان حضور در عملیاتهای نظامی آزمایش کند. البته شرکت بوستون داینامیکس هنوز به فکر استفادهی تجاری از این ربات است. بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت، مارک ریبرت، معتقد است که شاید بهترین استفادهی تجاری از اسپات، بهعنوان پیک حمل کالا باشد. شاید هم روزی برسد که بستههایتان را از چنین رباتهایی تحویل بگیرید. در همین رابطه، چندی پیش ویدیویی از اسپات منتشر شد که این ربات یک بسته را حمل میکند و در نهایت بستهی مذکور را به خانهای میرساند.
این ربات احتمالا دورکاری را راحتتر و منعطفتر میکند. این ربات که ترکیبی از آیپد و اسکوتر برقی است، به کاربر اجازه میدهد تا از راه دور، حضوری فیزیکی در محیط کار داشته باشد. با استفاده از ربات «دابل» (Double)، امکان دیدن چهرهی کارمندان و گفتوگوی مستقیم با آنها فراهم میشود. با استفاده از این ربات، حتی زمانی که در قارهی دیگری به سر میبرید، میتوانید در محیط کار حضور داشته باشید و بر عملکرد دیگران نظارت کنید. برعکس استفاده از ویدیوکنفرانس که به یکجا محدود میشود، این ربات به شما اجازه میدهد که در محیط کار یا هر محیطی، حرکت کنید و با افراد مختلف گپ بزنید.
استفاده از این ربات هنوز همهگیر نشده است. زمان مشخص میکند که این ربات برای استفادههای خاص خواهد ماند یا اینکه فراگیر میشود.
این ربات تحت نظر دکتر «مارتین راتبلات» (Martine Rothblatt) ساخته شده است. ربات «بینا۴۸» (BINA48) هدف جاهطلبانهای دارد. این ربات بهمنظور «آزمایش امکان انتقال خودآگاهی از انسان به یک بدن بیولوژیکی یا تکنولوژیکی» طراحیشده است. اگر راتبلات در این زمینه موفق شود، طرز تفکر ما نسبت به آگاهی، برای همیشه تغییر مییابد.
راتبلات این ربات انسانگونه را به شکل همسرش، «بینا» (Bina)، طراحی کرده است. در ربات بینا۴۸، مقدار زیادی از خاطرات، افکار و اعتقادات بینا ذخیره شده است. راتبلات با این کار میخواهد خودآگاهی همسرش را برای همیشه حفظ کند. بینا۴۸ با استفاده از نرمافزار تشخیص صدا و چهره، خاطرات ثبتشدهی بینا و ارتباط با اینترنت، میتواند ساعتها در مورد موضوعات مختلف و حتی دربارهی آگاهی خودش صحبت کند. هرچند بینا۴۸ بهعنوان یکی از پیشرفتهترین و خودآگاهترین رباتهای همراه با هوش مصنوعی محسوب میشود، اما هنوز فاصلهی زیادی تا جایگزینی با بینای واقعی دارد.
ربات انسانگونهی «پِپِر» (Pepper) ظاهر بامزهای دارد، اما همین ربات بهظاهر بامزه احتمالا در آینده جایگزین فروشندهها خواهد شد. بهعنوانمثال، یکی از فروشگاههای شهر «پالو آلتو» (Palo Alto) در کالیفرنیا، به مدت یک هفته از رباتهای Pepper در بخش خدمات مشتریان استفاده کرد. در همین مدت کوتاه، مشتریان این فروشگاه ۷۰ درصد بیشتر شدند. این ربات با داشتن یک صفحهنمایش روی سینه و دستها و چشمانی واکنشگر، میتواند برای خوشآمدگویی و گپ زدن با مشتریان، برنامهریزی شود. بانکهای ژاپنی برای کمک به مشتریان، از این ربات استفاده میکنند.
این ربات بهعنوان یک همراه برای معاشرت طراحیشده و مناسب انجام کارهای فیزیکی نیست. این ربات میتواند صدا، حالت صورت و الگوهای رفتاری شما را بررسی کند و با توجه به این موارد، پاسخ مناسبی بدهد. شرکت «سافتبانک» (SoftBank)، سازندهی این ربات، در همین رابطه قول میدهد: «ربات Pepper بهتدریج ویژگیهای رفتاری و ترجیحات شما را ذخیره میکند و خودش را با توجه عادات و سلیقهی شما تطبیق میدهد».
بسیاری از صحبتهای پیرامون هوش مصنوعی، دربارهی آیندهی تیره و تاریک است؛ اما این ربات نشان میدهد که همهی ماشینها قرار نیست ما را به کشتن بدهند. ربات انسانگونهی «میلو» (Milo)، در حال تغییر دادن زندگی کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم است. این ربات ۶۰ سانتیمتری، برای کمک به مهارتهای ارتباطی و معاشرت کودکان اوتیسمی طراحیشده است. با استفاده از الگوهای پیاپی رفتاری و گفتاری، این ربات بهعنوان یک نمونهی مناسب برای رفتار اجتماعی خوب عمل میکند. با صبر بینهایتی که ماشین دارد، میلو بدون این که خسته شود، به کار خود ادامه میدهد. این ربات همین حالا در ۲۸۵ مدرسه در آمریکا استفاده میشود و خالق آن امیدوار است تا انتهای امسال، این عدد به ۲۰۰۰ مدرسه برسد.
«پاملا رولاینز» (Pamela Rawlines)، از اعضای تیم توسعهدهندهی میلو، در همین زمینه گفته است: «همهی کودکان مبتلا به اوتیسم درزمینهی رفتارهای اجتماعی مشکل دارند، اما با تکنولوژی خیلی راحت هستند. میلو بهعنوان یک پل برای این مساله طراحیشده و با شکل انسانگونه و شبهکارتونی که دارد، بهراحتی میتواند با طیف متنوعی از کودکان مبتلا به این بیماری، ارتباط برقرار کند».
خیلی از افراد بر این باورند که دوستداشتنی بودن یک خصیصه ذاتی و طبیعی است و فقط افراد خوش شانس از چنین موهبتی برخوردارند!
گرفتار شدن در دام این باور که افرادی که چهرههای زیبا، روابط اجتماعی خوب و استعداد باورکردنی دارند، حتما دوست داشتنیاند، چندان دشوار نیست. اما واقعیت این است که دوست داشتنی بودن تحت اختیار فرد است و با هوش هیجانی رابطه مستقیم دارد.
هوش هیجانی شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای فردی است. به عبارت دیگر، شخصی که هوش هیجانی (EQ) بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجان را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند:
در تحقیقی که در دانشگاه UCLA انجام شد، سوژهها بر اساس ۵۰۰ تعریفی که افراد بر اساس درکشان از اهمیت دوست داشتنی بودن داده بودند، امتیاز دهی شدند. کسانی که امتیاز بالاتری داشتند از روابط اجتماعی بالا، هوش زیاد یا جذابیت ظاهری برخوردار نبودند. در عوض بیریایی و خلوص، شفافیت رفتاری و توانایی درک دیگران از ویژگیهای بارز آنها بود.
این ویژگیها و ویژگیهای مشابه، افرادی را که در بخش اجتماعی هوش هیجانی مهارت دارند، توصیف میکند. نتیجه تحقیقات TalentSmart نشان میدهد که افرادی که این مهارتها را دارا هستند، بسیار دوست داشتنیاند و عملکرد آنها با اختلاف بسیاری از دیگران بهتر است.
دوست داشتنی بودن برای موفقیت و کارآیی شما در کسب و کار از اهمیت بالایی برخودار است. اما دوست داشتنی بودن با چه چیزهایی ارتباط مستقیم دارد؟ با پرهیز کردن از رفتارهایی که آن را تحتالشعاع قرار میدهند! این رفتارهای ناپسند باعث میشوند دیگران از شما فاصله بگیرند. آیا این دست رفتارها را میشناسید؟ قطعا بعضی موارد شما را شگفتزده خواهد کرد.
شناختن افراد مهم و معروف، مفید است؛ اما اینکه در هر نوع مکالمهای به آن اشاره کنید، ناخوشایند است. این رفتار به جای آنکه باعث شود شما جالب بنظر برسید، بیشتر حس ناامنی و تلاش برای دوست داشته شدن را از طرف شما به دیگران القا میکند. با این کار ارزش چیزی را که برای ارائه کردن دارید، کاهش میدهید.
مردم نگرش مثبتی به کسانی که تشنه توجه هستند، ندارند. رفتار دوستانه داشتن و در نظر گرفتن شرایط، بهترین و سادهترین ابزار برای ربودن قلب دیگران است. وقتی شما دوستانه، مطمئن و با رفتار پسندیده صحبت کنید، توجه بیشتری به خود و سخنانتان جلب خواهید کرد. پس سعی کنید خود را زیاده از حد مهم نشان ندهید؛ مردم این تلاش شما برای مهم جلوه کردن را از رفتارتان درک خواهند کرد و شما به سادگی به یک فرد دوست نداشتنی تبدیل خواهید شد.
اینکه چقدر واکنشهای آنی شما تحت تأثیر احساساتتان قرار بگیرد، نشاندهنده میزان هوش عاطفی شما است. هرچه تأثیر احساسات بر رفتار بیشتر باشد، هوش عاطفی کمتر است. بهمحض آنکه شما واکنش احساسی شدیدی از خود نشان دهید، این سؤال در ذهن سایرین به وجود میآید که آیا شما فرد قابل اعتمادی هستید و آیا میتوانید بهخوبی بر خود و اوضاع مسلط شوید؟
ابراز احساسات شدید در برابر دیگران (چه مثبت و چه منفی)، بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر برای این کار محق هستید، نگرشهای منفی بسیاری برای شما ایجاد میکند و احتمالا صفتهایی نظیر ناپایدار، بدقلق و ترسناک برای شما در نظر گرفته میشود. کنترل نکردن احساسات در برابر کسانی که عواطف شما را جریحهدار میکنند، باعث میشود که بهجای آنها، شما وجهه بدی پیدا کنید.
احتمالا شما هم با کسانی که در لفافه سعی در فخرفروشی دارند، آشنایی دارند. مثلا کسانی که به خنده و شوخی خودشان را مضحکه میکنند و به خودشان عنوان «خوره کامپیوتر» میدهند، درحالیکه که در لفافه سعی دارند بهگونهای به مخاطب بگویند که فرد باهوشی هستند! یا مثلا کسانی که درباره رژیم سخت غذاییشان حرف میزنند تا به دیگران بفهمانند چقدر سلامت و خوشهیکل هستند. این دسته فروتنیهای رفتاری که در واقع هدف دیگری را دنبال میکنند، برای دیگران بسیار کسالتآور و دوست نداشتنی است.
هیچ چیزی بیش از اینکه در حین مکالمه یا در یک جلسه کاری توجهتان به تلفن همراهتان باشد -حتی بهاندازه نگاه کردن آنی- بر محبوبیت شما تأثیر منفی نمیگذارد. وقتی در حال گفتگو با فردی هستید، تمام تمرکز و انرژیتان را به او اختصاص دهید. احتمالا پس از آن درک خواهید کرد که مذاکرهها میتوانند مفیدتر و جذابتر هم باشند.
اگر میخواهید دوستتان داشته باشند، باید روشنفکر باشید. این طرز رفتار امکان نزدیک شدن دیگران به شما را فراهم میکند و برای آنها جذاب خواهید بود. هیچ کسی تمایلی به مذاکره و برقراری ارتباط با شخصی که نظر و باورهایش شکل گرفته است و تحت هیچ شرایطی تغییرپذیر نیست، ندارد. روشنفکر بودن و آمادگی شنیدن و فکر کردن درباره ایدهها و نظرات جدید داشتن، یک ویژگی حیاتی در شرایط کاری است که راه را برای رسیدن به موفقیتها و راهکارهای تازه باز میکند. برای آنکه از قضاوتها و پیشداوریها جلوگیری کنید، لازم است دنیا را از دریچه چشم دیگران نیز ببینید. این بدان معنی نیست که هر چه دیگران باور دارند، باور داشته باشید یا رفتارهای آنها را تأیید کنید؛ بلکه صرفا به این معنا است که از قضاوت کردن پیش از آنکه شرایط و دریافتهای دیگران را نشناختهاید، جلوگیری کنید.
بزرگترین اشتباه افراد در یک مکالمه این است که تمام توجه و دقتشان به چیزی است که گوینده در ادامه خواهد گفت یا چطور چیزی که میگوید بر آنها اثر خواهد گذاشت؛ که در نهایت باعث میشود بخشی از سخنان گوینده را از دست بدهند یا بهدرستی درک نکنند. البته صداها شنیده میشوند اما مفاهیم دریافت نمیشوند. یک راه ساده برای جلوگیری از چنین پیشامدی سؤال پرسیدن است. افراد از اینکه بفهمند شما به حرفهایشان گوش میکنید احساس رضایت میکنند. سؤالهایی ساده در حد تأیید یا روشنسازی یک موضوع هم میتوانند تأثیرگذار باشند و نشان دهند که شما برای طرف مقابل و سخنانش ارزش و احترام قائل میشوید. از میزان احترام و علاقهای که اینچنین رفتاری برای شما به ارمغان میآورد، قطعا شگفتزده خواهید شد.
مردم به سمت کسانی که احساسات خود را بروز میدهند، گرایش بیشتری پیدا میکنند. گفته میشود کار کردن با افراد برونگرا و احساسی راحتتر از افراد جدی یا بیتوجه است؛ زیرا آنها در کارشان غرق نمیشوند! آنها بین کار و لذت بردن از زندگی تعادل برقرار میکنند. در محیط کار، متمرکز بر کارند، اما همچنان رفتارهایشان دوستانه است. کارها را بهدرستی و در زمان مقتضی انجام میدهند و در عین حال برای روابط اجتماعی ارزش قائل میشوند. روابط صحیح و مناسب با همکاران برقرار میکنند و حرفها و داستانهای آنها را به خاطر میسپارند تا به آنها نشان دهند که برایشان ارزشمند و مهماند.
با بدگویی کردن درباره دیگران بدترین اثر را روی دیگران میگذارید. بیان کردن مشکلات، بدشانسیها و مسائل دیگران روی احساسات آنها اثر بد میگذارد؛ زیرا حتما از طریقی حرفهایی که شما دربارهشان زدهاید به گوششان خواهد رسید. شک نداشته باشید که با هر بار بدگویی و غیبت، شما به فردی منفورتر و منزویتر تبدیل خواهید شد.
وقتی شناخت کافی نسبت به افرادی که ملاقات میکنید، ندارید؛ بهتر است درباره اطلاعاتی که با آنها به اشتراک میگذارید کمی تفکر کنید. اگر همه چیزهایی را که در زندگی شخصی و کاریتان وجود دارد، خیلی زود با دیگران به اشتراک بگذارید؛ اثر خوشایندی بر آنها نخواهید گذاشت. اینطور به قضیه نگاه کنید که اگر شما پیش از آنکه شناخت کافی از کسی داشته باشید، درباره مسائل خصوصی و مشکلات شخصیتان با دیگران صحبت کنید؛ به آنها این پیام را انتقال میدهید که برای شما ارزششان در حد شنیدن مسائل پیشپاافتاده زندگی شما است و نه بیشتر! افراد دوستداشتنی در مورد زمان مناسب برای اشتراکگذاری اطلاعات شخصی منتظر تأیید از طرف فرد مقابل میشوند.
بر اساس مطالعات، افرادی که اطلاعات شخصی بیش از حدی در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند، تنها به دنبال تأیید و مقبولیت هستند. اما مرکز تحقیقات Pew نشان داد که نتیجه چنین رفتاری کاملا برعکس است و باعث میشود از محبوبیت آنها کاسته شود. با وجود آنکه اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی یک ابزار همگانی برای ابزار خویشتن است اما باید آگاهانه و هوشیارانه باشد. اینکه به همگی درباره شام و ناهار خود توضیح دهید، بیش از آنکه شما را فردی دوستداشتنی نشان دهد، به ضرر شما تمام خواهد شد.
وقتی درباره اثر رفتارهای خود بر دیگران آگاهی بیشتری داشته باشید؛ بهتر میتوانید برای بهبود اثر اجتماعی خود تلاش کنید و دوست داشتنیتر باشید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : zoomit.ir
...