کانال تلگرام
آپارات
ارسال ایمیل
اینستاگرام
توییتر
وبلاگــی ها
💥 نخستین کودک کارآفرین ایران؛ مشاور ۱۲ساله آقای وزیر!

💥 نخستین کودک کارآفرین ایران؛ مشاور ۱۲ساله آقای وزیر!

توسط .. علوی در ۳۱ مرداد ۱۳۹۶

سن و سالی ندارد. اما عناوینش پر و پیمان است. نخستین کودک کارآفرین ایران، مشاور وزیر کار، برگزیده همایش‌های علمی زیست‌محیطی ایران و چندین و چند عنوان دیگر. صحبت از «مهدی بهرامیان» است. متولد 4 مرداد 1383. کودک 12 ساله‌ای که این روزها در عرصه کارآفرینی و تحقیقات علمی نامش سرزبان‌ها افتاده. دنیای مهدی این روزها در بازی‌هایی که می‌سازد و ایده‌هایش خلاصه می‌شود. دنیایی که هم کودکی‌هایش را در آن دنبال می‌کند و هم کم‌کم سنگ بنای آینده‌اش را می‌چیند. مهدی گرچه آوازه‌اش به دلیل فعالیت‌های علمی و تحقیقاتی او در حوزه فن‌آوری اطلاعات است اما پژوهش‌های علمی این کودک هم‌محله‌ای هم که گره خورده به همین حوزه‌کاری او با موضوع محیط‌زیست است و هم سرو صدایی در جامعه علمی و زیست‌محیطی کشور به پا کرده است. ایده‌های نو هر ساعت در ذهن خلاق او جولان می‌دهند و مهدی با آنها زندگی می‌کند تا در نهایت این ایده‌ها را تبدیل به محصولاتی متحرک کند. جانی که مهدی به ایده‌های ذهنی خود در انیمیشن‌ها و بازی‌های کامپیوتری‌اش می‌دهد مولود حمایت‌هایی است که خانواده او از این کودک خلاق می‌کنند. چهره خسته مهدی حکایت از فشار برنامه‌های علمی‌اش دارد اما شور و شوقش برای یادگیری و برنامه‌هایی که برای آینده‌اش مجسم کرده از این خستگی‌ها کم می‌کند. مادر مثل همیشه کنار مهدی است. آن هم با مجموعه‌ای از افتخارات کسب شده توسط پسرش از لوح تقدیرهایی که مهدی در مجامع علمی کسب کرده تا تندیس‌های بزرگ و کوچک. تعداد تقدیرنامه‌هایش چند برابر سنش است که 2 سالی می‌شود 2 رقمی شده. قصه زندگی مهدی را با او و مادرش مرور می‌کنیم؛ از بازی‌های کودکانه‌اش با کاغذ رنگی، چند دکمه و چسب تا بازی‌سازی رایانه‌ای و بومی.
خودم اسباب‌بازی می‌ساختم
عاشق بازی با اسباب‌بازی‌هایش بود اما نه اسباب‌بازی‌هایی که پشت ویترین مغازه‌ها از بچه‌ها دلبری می‌کنند. او اسباب‌بازی‌هایش را خودش ساخته. می‌گوید: «3 ساله بودم که با کمک مقوا، کاغذ رنگی، دکمه‌های قابلمه‌ای و چسب و... اسباب‌بازی‌هایم را خودم درست می‌کردم. البته مادربزرگ و پدر و مادرم هم در خرید وسایل کمک می‌کردند اما ایده اسباب‌بازی‌ها در ذهن خودم شکل می‌گرفتند: بدون کپی‌برداری از جایی. تکه‌های کاغذ رنگی و مقوا که اشکال عروسکی داشتند و با کمک دکمه‌های متصل شده حرکت می‌کردند برایم جالب بود. جذابیتی که ساخته‌های دست خودم داشت هیچ اسباب‌بازی گرانی در مغازه‌ها برای من نداشت.» وقتی از او درباره این ایده‌ها و چگونگی شکل گیری‌اش در ذهن کودکانه‌اش می‌پرسم پاسخم را با خنده می‌دهد و می‌گوید: «همه چیز از لگوهایی شروع شد که پدر و مادرم برایم می‌خریدند. لگوها یک بازی سرگرمی و هوشی بود که به من کمک کرد در ساخت بازی‌ها خلاق شوم.»
کتاب نوشتم و فروختم
مهدی گذشته از آنکه ایده‌پردازی خوب در بازی و ساخت آن است دستی توانا هم در نقاشی دارد. ناگفته نماند که خلاقیت این پسر بچه باهوش سبب شد تا از این هنر و خلاقیت در همان اوایل کودکی به کسب درآمد بپردازد. وقتی یاد کارهای کودکی‌اش می‌افتد می‌خندد و می‌گوید: «علاقه‌ام به نقاشی در کنار ایده‌هایی که به ذهنم می‌رسید سبب شد چند کتاب را در کودکی بنویسم و روانه بازار کنم.»
کتاب‌های مهدی این‌طور که خودش تعریف می‌کند خیلی هم باارزش بوده چراکه اولاً دست‌نوشت بوده‌اند، ثانیاً تمام طرح‌هایش کار دست خودش بوده: «تمام قهرمانان کتاب‌هایی که نوشته‌ام ابرقهرمانانی بودند که از بازی‌های کامپیوتری یا شخصیت‌های پویانمایی با آنها آشنا شده بودم. نوشتن بلد نبودم اما پدرم در مکتوب کردن ایده‌هایی که به ذهنم می‌رسید حسابی کمکم می‌کرد.» مهدی 9 کتاب را که خودش می‌نویسد وقتی در یک سفر‌کاری مادر همراه او بوده به مسافران قطار می‌فروشد. اینجا بود که مادر علاوه بر توانایی‌های دیگر فرزندش متوجه هنر بازاریابی او هم می‌شود. مهدی می‌گوید: «هر کتاب را 5 هزار تومان فروختم. این نخستین درآمدزایی من از ایده‌هایم بود. البته در آن سفر یکی از مشتریان قطار کتاب مرا با یک ماشین چوبی زیبا که همسرش از خارج کشور برای او فرستاده بود عوض کرد. ارزش این مبادله برای من از بقیه بیشتر بود.»
گرشاسب، اسطوره‌ها و مهدی
قبل از آنکه بازی رایانه‌ای ملی «گرشاسب» را تجربه کند و با اسطوره‌های ایرانی آشنا شود «اسپایدرمن» و «بت من» و... قهرمانان مهدی بودند. اما بازی گرشاسب ذهنیت او را نسبت به ابرقهرمان تغییر داده است: «وقتی بازی گرشاسب را انجام دادم متوجه شدم ابرقهرمان واقعی کیست؟ از آن زمان یعنی حدودا وقتی 5 ساله بودم از پدر و مادر خواستم برایم شاهنامه بخوانند. این شد شروع آشنایی من با اسطوره‌های ایرانی. اسطوره‌هایی که امروز با هیچ اسطوره‌ای در ایده‌پردازی‌هایم عوضشان نمی‌کنم. امروز من شاهنامه را کامل خوانده‌ام. چندین و چند بار و در تمام ایده‌پردازی‌هایم از قهرمانان ایرانی استفاده می‌کنم. اسپایدرمن ریشه واقعی ندارد اما قهرمانان و قهرمانی در شاهنامه کاملاً ریشه‌دار است.»
مهدی امروز در حال ساخت بازی «رستم دستان» است طرحی که عاشق آن است اما این پایان الگوگیری این کودک نخبه از اسطوره‌های ایرانی نیست. علاوه‌بر اسطوره‌های کهن، مهدی که ارادت خاصی هم به شهید «بهنام محمدی» دارد می‌خواهد بازی او را طراحی کند: «بهنام محمدی یکی از ابر قهرمانان من است و ساخت بازی او برای بچه‌های ایران مطمئناً بدون تحقیق و پژوهش درباره شخصیت این شهید بزرگوار و صحبت با خانواده‌اش و... ممکن نیست. تا آنجا که درباره او اطلاع دارم و تا حدی به فوت و فن بازی‌سازی رایانه‌ای آشنا هستم می‌دانم که شخصیت او برای بازی‌سازی عالی است.»
بسکتبال را بیشتر دوست دارم
برخلاف خیلی از پسربچه‌ها که عمرشان با زمین چمن و تیردروازه فوتبال می‌گذرد مهدی علاقه‌ای به فوتبال دیدن و فوتبال بازی کردن ندارد. هرچند از بچه‌ای که بخش قابل توجهی از زمانش را پای بازی‌های کامپیوتری می‌گذراند این مسئله بعید است اما او منکرش نمی‌شود و می‌گوید: «بیشترعاشق بسکتبال هستم. هرچند این روزها اصلاً فرصت رفتن به سالن و تمرین ندارم اما در میان ورزش‌ها این رشته را بیشتر دوست دارم.» مطالعه‌اش هم خلاصه می‌شود به کتاب‌های برنامه‌نویسی و اسطوره‌ای که مرتبط با کارش هستند. البته مادرش می‌گوید این روزها وقت بیشتری پای برنامه‌های تلویزیونی سپری می‌کند، آن هم شبکه‌های علمی اما خودش هم می‌گوید: «تماشای کارتن را هم دوست دارم.» با ذوق و شوق از کارتن عصر یخبندان و نکات فنی بازی‌سازی و پویانمایی آن تعریف می‌کند.»
ایده مدارس کارآفرینی
بهرامیان در کنار تمام ویژگی‌های کودکانه‌اش که اقتضای سن و سال او هم است در مقام مشاور وزیر کار ایستاده. وقتی کت و شلوار طوسی رنگ رسمی‌اش را می‌پوشد و ژست می‌گیرد بیشتر به این عنوان نزدیک می‌شود. وقتی از او می‌پرسم چه چیزی سبب شد در این سن و سال مشاور وزیر کار شود با جدیت و ایمان کامل به خود می‌گوید: «شکر خدا قابلیت‌هایم.» مهدی به وزیرکار پیشنهاد داده: «اگر می‌خواهید دغدغه بیکاری از کشور برود و پشت سرش را هم نگاه نکند نگاهتان را در برنامه‌ریزی در حوزه آموزش و کارآفرینی به خانواده دانش‌آموزان و در نهایت ایجاد مدارس کارآفرینی تغییر دهید و این مسئله را جدی بگیرید.» شیرین کلامی و دلایل منطقی که کنار هم قرار گرفت به مهدی پیشنهاد مشاوری داده شد.
اقتصاددان کوچک
مهدی گذشته از آنکه ایده‌پرداز خوبی در حوزه بازی‌های کامپیوتری و کار‌آفرینی در این حوزه باشد شاید به تعبیری کودکی اقتصاددان هم باشد. کسی که چند سال است به‌عنوان کارشناس مجری پس‌انداز برای کودکان در رادیو اقتصاد صحبت می‌کند: «من نخستین لپ‌تابم را با درآمدم از فروش ایده‌ها و بازی‌هایی که خودم ساخته بودم خریدم. اکنون هم پس‌انداز کردن جزو جدایی‌ناپذیر زندگی من شده چون معتقدم باید پس‌انداز کرد تا زندگی بهتر داشت.» مهدی جوایز نقدی دریافتی از همایش‌ها و کنفرانس‌های مختلف را صرف ساخت بازی‌های جدیدش کرده و از این راه درآمد کسب می‌کند. او راه‌های دیگری هم برای کسب درآمد دارد. یکی از این راه‌ها دریافت حق‌الزحمه نرم‌افزارهایی است که برای افراد نصب می‌کند.
خانواده دایناسورها؛ نخستین بازی من
نخستین بازی که مهدی ساخته است «خانواده دایناسورها» نام دارد. او از مرور خاطرات گذشته حس خوبی دارد و می‌گوید: «تولد 7 سالگی‌ام بود که یکی از اقوام برای من نرم‌افزار آموزش ساخت بازی‌های کامپیوتری را هدیه آورد. این هدیه باعث شد که من ساخت بازی‌های کامپیوتری را جدی شروع کنم. نخستین بازی که بعد از گرفتن این هدیه طراحی کردم و ساختم خانواده دایناسورها بود. بازی که با تخم گذاشتن یک دایناسور شروع شد و با شکل‌گیری خانواده بازی کودکانه‌ام به اوج می‌رسید.»
طرح آقامهدی برای مهار ریزگردها
گرچه سال‌های زیادی است که قصه تلخ ریزگردها و آلودگی هوای شهرها دامن مردم را گرفته اما مهدی با پژوهشی با عنوان «مهار ریزگردها» و «ساخت تونل باد» توانست رتبه نخست کنفرانس ملی روز جهانی محیط‌زیست را از آن خود کند؛ در حالی‌که رقبای او بسیار بزرگ‌تر از او بودند. می‌گوید: «برای ارائه این مقاله چند ماه کنار پژوهشگران شرکت دانش بنیانی که «مالچ پلی‌مرسلولزی» را اختراع کرده بود در کویر مرنجاب سپری کردم.» کودکی که از سال اول ابتدایی در جشنواره «جابربن‌حیان» شرکت کرده و امروز به‌عنوان یک کارآفرین کودک در ایران مشهور شده طرح «قرآن معجزه‌گر» را هم ارائه داده که در جهان اسلام مورد توجه قرار گرفته است. طرحی که تأثیر صوت قرآن بر رشد دانه‌های گیاهی را ارزیابی می‌کند. مهدی می‌گوید که نباید به او گفت نخبه: «من فقط کودکی هستم که بیشتر روی خودم و ایده‌هایم کار کرده‌ام.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : کسب و کار موفق

...
ادامه مطلب
💰 هفت درس کاربردی از یک کارآفرین ۷ ساله

💰 هفت درس کاربردی از یک کارآفرین ۷ ساله

توسط .. علوی در ۲۰ تیر ۱۳۹۶

آیا هنوز منتظر لحظه مناسبی هستید که کار خود را به عنوان یک کارآفرین آغاز کنید؟ اگر نجنبید ممکن است جدیدترین نسل از شما عبور کند و جلو بزند.

 

پدر و مادرها، هرگز برای پرورش استعدادهای کارآفرینی در کودکان‌تان زود نیست. با توجه به این که ما به سرعت وارد عصر جدید کارآفرینی می‌شویم، کسانی که بیشترین آمادگی را داشته باشند، اولین کسانی هستند که جایزه‌ها را درو می‌کنند. ممکن است فکر کنید نیاز به دوره‌های کارآفرینی بیشتر در مدارس یا مراحل پیشرفته‌تر وجود دارد، اما تجربه نشان می‌دهد که مربیگری خوب و یادگیری همراه با عمل، برنده‌ها را از بازنده‌ها جدا می‌کند.
در ادامه می‌خواهیم در مورد یکی از جوانترین و موثرترین کارآفرینان با نام نوا لی رکلا (Neva Lee Recla) صحبت کنیم. نوا لی رکلا فقط  7 سال دارد و شجاعانه اعلام می‌کند که کارت‌ ویزیت کسب و کارش را از دو سالگی توزیع کرده است.

او در یکی از وب‌سایت‌های خود ( چند کودک را می‌شناسید که در این سن و سال حتی یک وب‌سایت داشته باشد؟) عنوان می‌کند که در حال حاضر مشغول تهیه یک کتاب پرفروش است و به کسب و کارها این فرصت را می‌دهد تا با حمایت مالی از وی به عنوان یک کارآفرین جوان، برندهای خود را ارتقاء دهند. او در حال حاضر حداقل سه کسب و کار را ایجاد کرده یا در آن‌ها شرکت دارد، از جمله، فروش دستبند، لباس‌های جذاب و عالی برای کودکان و نقاشی‌های خلاقانه برای امور خیریه.

با توجه به نمونه‌های این چنینی معتقدیم که این فرصت برای همه ما وجود دارد تا روحیه درست کارآفرینی را از جوان‌ترین نسل بیاموزیم:

1- تجربه، معلمی بهتر از کلاس‌های دانشگاهی است

به خاطر سپردن حقایق سرگرم‌کننده نیست، اما خوشحال کردن مردم چیزی است که هرگز آن را فراموش نخواهید کرد. لازم است هر کسی طعم شکست را بچشد، چرا که شکست می‌تواند بیشتر از موفقیت به شما درس بیاموزد. این کارآفرین 7 ساله می‌گوید که هیچ‌گاه بازخوردهای منفی را فراموش نمی‌کند، اما یاد گرفته که به کارش ادامه دهد.

2- شما می‌توانید در نقش یک مربی به اندازه دانش‌آموزان خود بیاموزید

به طور حتم می‌توان این اطمینان را داد که شما به عنوان مربی و معلم کارآفرینان مشتاق می‌توانید چیزهای زیادی درباره کسب و کار و مردم یاد بگیرید. والدین نوا- کارآفرین 7 ساله- که خودشان هم کارآفرین هستند،  تصدیق می‌کنند که از تجربه مربیگری بسیار بهره‌مند شده‌اند. این یک فرصت برد- برد است.

 

3- شما برای خوب عمل کردن نیاز به یک ایده جذاب و بسیار موفق ندارید

نتایج، حاصل عمل و تعهد هستند، نه ایده. همه ما می‌توانیم به روش‌های مختلف برای بهبود و ترقی این جهان فکر کنیم، اما کارآفرینان زیادی وجود دارند که برای کار نکردن بهانه‌های زیادی می‌تراشند و منتظر آن ایده نهایی هستند که شکستی در آن نباشد.

4- برای کاهش هزینه‌های استارتاپ به دنبال حامیان مالی شرکتی باشید

کلید موفقیت یک استارتاپ یافتن افراد هم فکر است، یعنی حامیان مالی که بتوانند در این مسیر پشتیبان شما باشند. نوا یاد گرفته است روی ایده‌های بشردوستانه تمرکز کند که ارزش تجاری هم دارند به همین دلیل افراد تمایل بیشتری به کمک کردن دارند.

5- گاهی اوقات ندانستن غیرممکن‌ها می‌تواند مفید باشد

دیدن خلاقیت و کنجکاوی نامحدود کارآفرینان بسیار جوان لذت‌بخش است. گاهی اوقات کارآفرینان مشتاقی را می‌بینیم که به خاطر آن که می‌دانند ممکن است اشتباه کنند، مردد هستند تا جایی که هرگز کاری را آغاز نمی‌کنند. نکته این جا است که اگر کاری را آغاز نکنید، هرگز موفق نخواهید شد.

6- محورهای اصلی استارتاپ به موقع و به سرعت به بهترین وجه ساخته می‌شوند

مهم نیست که چقدر از موفقیت ایده خود مطمئن هستید اما احتمال اشتباه کردن همیشه وجود دارد و اصلاح و غلط‌‌ گیری استارتاپ اجتناب‌ناپذیر است. به نظر می‌رسد کارآفرینان جوان این مطلب را می‌دانند و در انجام تغییرات تردید نمی‌کنند.

7- با صحبت کردن زودتر می‌توانید بیاموزید تا با ماندن در حالت خفا

کارآفرینانی که در حالت خفا یا Stealth mode هستند، در ابتدا در مورد ایده‌هایشان صحبت نمی‌کنند یا به دنبال بازخوردها نیستند، از ترس این که ایده‌هایشان به سرقت نرود یا کپی‌برداری نشود. اما کارآفرینان با صحبت کردن با افرادی که به آنان گوش می‌دهند، می‌توانند بدون آن که تلاش زیادی انجام دهند، به نتیجه برسند. کارآفرینان واقعی به ندرت بدگمان و کج خیال هستند.

در کل، بهترین درسی که از کارآفرینان بسیار جوان همچون نوا می‌توان گرفت این است که " از خودتان نترسید". او کاری را که دوست دارد، انجام می‌دهد و شما هم باید همین کار را انجام دهید. تنها راهی که می‌توانید از میان چالش‌های کسب و کار و تغییرات بازار سربلند و پیروز بیرون بیایید این است که با شور و اشتیاق و علاقه پیش بروید. از سفر و همچنین از مقصد لذت ببرید. آینده ما و شما به همین بستگی دارد.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : http://iransbiz.ir/1396/04/20/343/

...
ادامه مطلب