فروش بخش اصلی یک کسبوکار است، در واقع همه بخشهای دیگر کار میکنند تا بخشفروش بتواند کار را به درستی پیش ببرد. از همین رو فرآیندفروش باید به درستی و دقت اجرا شود. آخرین مرحله از این فرآیند به اندازهگیری اختصاص یافته است. در واقع، شما باید بدانید که میزاناثربخشی تیم فروش شما چقدر بوده و چه کارهایی را برای بهبود بیشتر آن میبایست انجام داد.
تاکنون صدها روش برای اندازهگیری عملکردفروش طراحی شده است. اما خود را درگیر راهکارهای پیچیده نکنید. در ادامه یک روش بسیار ساده و موثر برای ارزیابی فروش شما آورده شده است.
قبل از اینکه میزان اثربخشی تیم فروش را با این دو معیار اندازهگیری کنید، اجازه دهید چرخهی فروش را با هم بررسی کنیم.
اگر به این قیف توجه کنید، میتوانید مخاطبان خود را براساس موقعیتی که دارند، دستهبندی کنید.
سه دستهی اصلی وجود دارد: ۱) سرنخهای بازاریابی ۲) فرصتها ۳) مشتریان
سرنخهای بازاریابی: این مرحله در مورد چگونگی جذب مشتری است. به عنوان مثال، ممکن است شما کسبوکاری در حوزهی طراحی وب هستید. شما اغلب مشتریان خود را از لینکدین مییابید و آدرس ایمیل آنها را یافته و تلاش میکنید تا اولین ارتباط را با آنها برقرار کنید.
فرصتها: بعد از اینکه سرنخهای بازاریابی را یافتید، به آنها ایمیل میزنید. اگر یکی از آن سرنخهای بازاریابی به ایمیل شما پاسخ مثبت داد و از شما خواست که در مورد نحوه همکاری بیشتر صحبت کنید؛ او را میتوانید در گروه فرصتها قرار دهید.
مشتریان: همهی آن افرادی هستند که بعد از صحبت با تیم فروش، به محصولات تیم علاقهمند بوده و ارتباط با کسبوکار شما را شروع میکنند.
در واقع مشتریان کسانی هستند که به کسبوکار شما از طریق خرید محصول، درآمد ارائه میکنند.
این نرخ به شما اطلاعات زیادی راجع به بازاریابی و فروشتان میدهد.
آیا فروشندگان قادر هستند سرنخهای بازاریابی را به فرصت تبدیل کنند؟ آگاهی از این موضوع بسیار مهم و ارزشمند است، زیرا اگر متوجه شوید که مشکل از این بخش است و یا نیست، میتوانید استراتژیهای درستتری را اتخاذ کنید. شاید تیم فروش در بخش تبدیل سرنخهای بازاریابی به فرصت خوب عمل میکند، اما تیم بازاریابی سرنخهای کافی را در اختیار تیم فروش قرار نمیدهد.
دوم اینکه آیا فروشندگان شما به طور موثری سرنخهای بازاریابی را پیگیری میکنند؟ در صورتی که تعداد سرنخهای بازاریابی مناسبی در اختیار تیم فروش قرار میگیرد، اما آنها نمیتوانند فرصتهای کافی را به دست آورند؛ باید روشها را مورد بررسی قرار دهید. در چنین وضعیتی دو مشکل ممکن است وجود داشته باشد.
۱) تیم بازاریابی سرنخهای مناسبی را در اختیار تیم فروش قرار نمیدهد.
۲) تیم فروش به خوبی پیگیر فروش نیست.
شما باید تعداد کل فرصتهایی که به دست آوردید را با تعداد کل فروشهای نهایی مقایسه کنید. اگر اختلاف بزرگی بین اینها وجود دارد، اولین کاری که باید انجام دهید، یافتن دلیل عدم خرید است. اینکه چرا فرصتهای شما به فروش تبدیل نمیشوند. همیشه اشتباه از سوی تیمفروش نیست، شاید قیمتگذاریهای شما به درستی انجام نشده است. شاید برند شما به اندازهی کافی قدرتمند نیست. باید دلیل اصلی را یافته و سپس استراتژی صحیحی را اتخاذ کرد.
البته باید به صنعت خود توجه کنید زیرا نرخ تبدیل فرصت به فروش در صنایع مختلف متفاوت است. براساس تجزیه و تحلیلهایی که تیم تحقیقات بازار هاباسپات از ۸۹۰۰ شرکت در ۲۸ صنعت انجام داده است، متوسط نرخ تبدیل فرصت بهفروش در صنعت گردشگری ۱۱ دزضد است، در حالی که برای صنعت هنر حدود ۲۸ درصد است. به همین دلیل در این بخش بیشتر باید خودتان را با رقبا مقایسه کنید. اگر رقبا بهتر از شما عمل میکنند، احتمالا مشکلی در کسبوکار شما وجود دارد که باید آن را برطرف کنید. اگر به نتایجی مشابهی با رقبا دست مییابید، باید با استراتژیهای تمایز خودتان را از رقبا متمایز کنید. در واقع بیشتر روی برندینگ کار کنید.
اندازهگیری همواره به عملکرد بهتر منجر شده است. بدون اندازهگیری نتایج فروشتان نمیتوانید مشکل اصلی که در کسبوکارتان وجود دارد را بیابید. بنابراین دو معیاری که در این مطلب به آنها اشاره شد را به دقت دنبال کنید و سعی کنید برای بهبود نتایج، استراتژیهای صحیحی را اتخاذ نمایید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برنامه بازاریابی ( سند بازاریابی، طرح بازاریابی، نقشه بازاریابی، Marketing Plan ) یک سند تجاری است که به هدف توصیف وضعیت کنونی شرکت در بازار و با اشاره به استراتژی بازاریابی Marketing Strategy در یک دوره زمانی مشخص نوشتهشده است. یک برنامه بازاریابی معمولا برای یک تا پنج سال تهیه میگردد.
امروزه تهیه برنامه بازاریابی که با نام ستاره قطبی حوزه مدیریت بازاریابی از آن یاد میشود، معمولاً در ۳۶ گام تهیه میشود.
۱. امروزه در دنیای امپراتوری بانکها، درجایی که بانکها به دنبال سرمایهگذاری در صنایع ریزودرشت از شرکتهای Start-Up تا شرکتهای مادر تخصصی Holding و باوجود سیستم مدیریت ریسک در اینگونه بانکها ،طرحهای ساده کسبوکار تجاری Business Plan ، نمیتواند آنها را بهسوی سرمایهگذاری در اینگونه شرکتها سوق دهد.
اکنون تمامی سرمایهگذاران حرفهای سعی دارند که از کم و کیف (جزئیات) برنامههای آتی سازمانهای سرمایه پذیر آگهی یافته و با چشمباز دست به سرمایهگذاری نمایند. این امر موجب آن شده است که افراد و سازمانهایی که به دنبال جذب سرمایه میباشند گامی بهپیش برداشته و بهسوی طراحی مارکتینگ پلن رفته و ابعاد تجاری را تا مرحله کسب سود برای سرمایهگذار خود شرح داده و آنها را به این سرمایهگذاری سوق دهند. در این مسیر نرمافزارهای تخصصی وجود دارد که طرح پیشنهادی را از تمامی وجوه تحلیل نموده و حتی سازمان را تا مرحله بودجهبندی یاری مینماید.
۲. تمامی سازمانها و مؤسسات انتفاعی با در نظر داشتن برنامههای بلندمدت خود سعی مینمایند تا سود خود را حداکثر و هزینه خود حداقل نمایند. در این مسیر در حوزه بازاریابی استراتژیک، مدیریت عالی سازمان و گاه هیئتمدیره، علاقهمندند که علاوه برداشتن برنامهریزی استراتژیک جامع سازمان در حوزههای تخصصی نیز برنامه استراتژیکی داشته تا بتوانند از طریق آن بر فعالیتهای مدیریت بازاریابی و فروش نظارت داشته و نیز برنامههای بلندمدت مدیران خود را با سند برنامهریزی خود مطابقت داده و از هرگونه انحراف اصولی جلوگیری نمایند.
۳. یک مدیر بازاریابی حرفهای پس از گذشت اندک زمانی از جذب خود در یک شرکت تجاری و شناخت ابعاد ساختاری آن، باید بهصورت مکتوب نشان دهد چگونه، کارکنان تحت مدیریت خویش و سیستم مدیریت بازاریابی سازمان را مدیریت خواهد نمود. این مورد در بسیاری از شرکتهای بینالمللی در حال انجام است و گاه دیدهشده است که حتی پیش از استخدام قطعی فردی بهعنوان مدیر بازاریابی ، از او طرح اولیه بازاریابی و پیشنهادهای اصلاحیاش را خواستهاند.
اگر به توسعه کسبوکار (توسعه بازار و توسعه محصول) میاندیشید، حتما با مارکتینگپلن باید آغاز نمایید.
میزان درستی و عملیاتی بودن یک برنامه بازاریابی بستگی کامل به تجربه و دانش تهیهکننده سند دارد. چه بسیار برنامههایی که با عدم تجربه مشاور و غیر اجرایی بودن آن به قفسه کتابخانه سپردهشدهاند.
مارکتینگ پلن اگر بر اساس اعداد و ارقام واقعی و منطقی و تحلیل صحیح موقعیت بیرونی و درونی سازمان تهیهشده باشد، حتما تاثیر زیادی بر کسبوکار شرکت خواهد داشت.از سوی دیگر مارکتینگپلن خود بخشی از این برنامه استراتژیک کلان سازمان است که درون طرح کسبوکار ( سند بیزینسپلن ) Business Plan نیز آورده میشود. حال اگر طرح بازاریابی بهدرستی تهیه نشده باشد، کل استراتژی سازمان را به ناکجاآباد سوق نمیدهد؟
صرفنظر از مقیاس برنامه بازاریابی، باید بدانید که این برنامه یک سند جاری است.هر کسبوکاری به یک برنامه با ساختاری مناسب که بر اساس تحقیقات بازار، جایگاه رقبا و نتایج قابلدسترس، نیاز دارد. برنامه باید پایه و اساس تمام فعالیتهای سازمان شما در ماه های پیش رو باشد. هرچند که همواره باید آماده تغییر جزئی و کلی این برنامه بر اساس صلاحدید و تغییرات شرایط محیطی باشد تا موفقیت شما تضمین گردد.
۱- تحقیقات بازار : عبارت از جمعآوری، سازماندهی و نوشتن دادهها در خصوص خرید محصولات و خدمات کنونی سازمان که میتواند شامل ۷ طبقه باشد :
۲- بازار هدف : کشف بازار هدف برای محصول و معرفی محصول برای آنان
۳- محصول : تعریف محصول. چگونه این محصول با بازار هدف در ارتباط است.بازار به چه نیاز دارد، چه خاصهای دارد، چه تقاضایی وجود دارد. در حال حاضر، بازار به چه محصولاتی دسترسی دارد. چه چیز بیشتری باید به مشتری ارائه شود.
۴- رقبا: تشریح وضعیت رقبا در بازار. تشریح نقاط عطف، تمایز. برنامه رقبا در مبحث مدیریت برند.
۵- بیانیه ماموریت : نوشتن یک بیانیه ماموریت مناسب با فعالیت شرکت. به چه کسی میفروشیم. چه میفروشیم و چه تمایزی دارد.
۶- استراتژیهای بازار : استراتژی بازاریابی و اشاره به ترفیعاتی که خریدار بدان نیاز و یا حداقل در زمان خرید بر آنان اثر میگذارد و
استراتژیهای به این موارد اشاره دارد:
۷- قیمتگذاری، جایگاهیابی، برندسازی: از اطلاعات بهدستآمده، تدوین استراتژیهای قیمتگذاری محصول یا خدمت. جایگاهیابی محصول در بازار و روش افزایش آگاهی از برند.
۸- بودجهبندی : بودجهریزی برای سرمایه در دسترس.چه استراتژی برای هزینهها در نظر داریم؟ کدام فعالیت باید توسط خودمان و کدام عمل را باید برون سپاری نماییم؟
۹- اهداف بازاریابی : انتخاب اهداف مناسب برای بازاریابی (به معنای اینکه بتوان اهداف را بهصورت اعداد تعریف نمود).
۱۰- بررسی و تحلیل نتایج : آزمون و ارزیابی.شناسایی استراتژیهایی در حال استفاده:
با تحقیقات در بازار هدف، در خصوص رقبا، شناخت موقعیتهای منحصربهفرد برند، جایگاه خود را بهتر شناخته و برای تغییر یا حفظ این جایگاه بهدرستی گام خواهیم برداشت. با انتخاب اهداف صحیح برای کمپین بازاریابی و تحلیل دائم آن، درکمان از تلاشهایمان برای رسیدن به نتایج بهتر و صحیحتر ، بیشتر خواهد شد.
پس باید برنامه یا طرح بازاریابی، سندی زنده باشد.موفقیت مدیریت بازاریابی در رصد و مقایسه دائم وضعیت موجود کمپین با اهداف از پیش تعیینشده است.
۱- برنامه بازاریابی مسیر موفقیت عملیات بازاریابی را روشن و از آن پشتیبانی مینماید.
۲- برنامه بازاریابی به هماهنگ شدن فعالیتها برای دستیابی به اهداف کمک خواهد نمود.
۳- مدیر را مجبور مینماید تا در مورد مسائل آتی پیش رو به روشی نظاماند، عکسالعمل مناسب نشان دهد.
۴- بین منابع در دسترس و فرصتهای پیش روی سازمان در بازار، تعادل ایجاد میگردد.
۵- مارکتینگ پلن برای ارزیابی مستمر فعالیت سازمان یک چهارچوب مشخص فراهم میسازد. این برنامه سبب جلبتوجه مدیران عالی به توسعه سازمان بهجای حفظ موقعیت کنونی خواهد نمود.
۶- مارکتینگ پلن به افزایش سطح عملکرد، سرمایهگذاری بر نقاط قوت، کم شدن نقاط ضعف و تهدیدات و استقبال از فرصتها کمک مینماید.
۷- مارکتینگ پلن میتواند میزان ریسک منجر به شکست را به حداقل رساند.
۸- برنامه بازاریابی قادر است تا نتایج نامطلوب ناشی از شرایطی که خارج از کنترل مدیریت سازمان است را تعدیل نماید.
۹- برنامه بازاریابی با نگاهی جامع به کسبوکار، سازمان حمایت و بهصورت فرایندی برای ایجاد ارتباط و هماهنگی بین بازاریابی و دیگر بخشهای سازمان عمل نماید.
۱۰- آمادگی برای تغییر با هیجان بیشتری انجام میشود، زیرا با داشتن اطلاعات، مقاومتهای سازمانی به حداقل میرسد.
حتما شما هم در مورد مزایای پروموشن فروش شنیده اید، اگر بخواهیم در یک جمله پروموشن فروش را توصیف کنیم، باید بگوییم که یک ابزار موفق و اثربخش برای بدست آوردن فروشها و نتایجی سریع و در بازه زمانی کوتاه است.
البته ناگفته نماند که پروموشن های فروش همانقدر که در مورد محصولات موفق و با کیفیت، تاثیر مثبتی دارد، اگر در مورد محصولات بد اجرا شود، تاثیر بسیار مخربی خواهد داشت، همین امر در مورد روشهای بد بازاریابی هم صدق می کند.
بنابراین در استفاده از این ابزار موثر بایستی دقت عمل زیادی به خرج داد تا از معایب و مضرات کاربرد نادرست پروموشن جلوگیری شود.
برخی معایب یا مشکلات پروموشن های فروش عبارتند از:
پروموشن ها می توانند باعث شوند که در زمانهای غیر پروموشن برخی افراد از خرید خودداری نمایند، آنها منتظر زمانهای پروموشن می مانند ، این موضوع حتی در مورد برندهای معروف که حتی وفاداری مشتری بالایی دارند نیز صدق میکند.
این امر باعث می شود تا فروش روتین و معمول در قیمت بازار کاهش یابد و در نتیجه حاشیه سود حتی در فصل فروش کاهش یابد.
اگر پروموشن در مورد کالایی کم و نادر باشد، ایجاد پروموشن می تواند موجب کاهش اعتماد مردم و بدگمانی شود. مثلا می تواند موجب شود که افراد به کیفیت شک کنند، یا اینکه تصور کنند کالا دیگر به روز نیست و به همین علت کاهش قیمت پیدا کرده. بنابراین در چنین مواقعی در مورد پروموشن و حتی تبلیغ آن دقت کنید.
گاهی ممکن است مغازه دار، خرده فروش یا حتی فروشگاه زنجیره ای به علتهای مختلفی از جمله کسادی بازار، نداشتن جای کافی برای چیدمان تعداد زیاد محصول، عدم اطمینان از فروش تعداد زیاد محصول، یا حتی اعتقاد به اینکه انرژی مورد نیاز برای فروش بر اساس آن پروموشن بیش از سود آن خواهد بود، تمایلی به همکاری با تولید کننده و پروموشن فروش نخواهد داشت و همین موضوع می تواند موجب اجرای ضعیف آن پروموشن شود.
پروموشن ها به علت هزینه بالا و حاشیه سود پایینی که دارند در مدتهای کوتاهی انجام می شوند، و قرار است در یک مدت کوتاه افزایش قابل توجهی را مشاهده کرد، اما گاهی همین مدت زمان کوتاه، بر فروش و بازار بلند مدت محصول ممکن است تاثیر بگذارد و همینطور ممکن است در طولانی مدت بر تصویر کیفیت محصول تاثیر بگذارد.
و اما در ادامه برخی از مزایای پروموشن را هم معرفی می کنیم.
اپلیکیشنهای پیامرسان آنچنان محبوب شدهاند که تقریبا هیچ گوشی هوشمندی را بدون آنها نمیتوان پیدا کرد. این امر باعث شده تا اپهای متفاوتی با هدف پیامرسانی توسط کمپانیهای مختلف ایجاد گردند و هرکدام با قابلیتهای خاص خودشان، تعداد زیادی از کاربران را به سمت خودشان جذب میکنند.
در هر کشور معمولا یک اپلیکیشن پیامرسان وجود داشته که از همه محبوبتر بوده و اکثریت کاربران از آن استفاده میکنند. دلیل این محبوبیت میتواند مربوط به خدماتی باشد که آن اپ در آن کشور ارایه میدهد. گاهی اوقات هم تبلیغات زیاد یک برنامه باعث همهگیر شدن آن در میان مردم میشود.
همان طور که میدانید در ایران تلگرام بهعنوان محبوبترین اپ پیامرسان توسط مردم انتخاب شده است و تقریبا همه ایرانیان با آن آشنایی دارند. اما موضوعی که در اینجا مطرح میشود این است که محبوبیت این اپ در سایر کشورها به چه صورت است؟
جالب است بدانید براساس بررسی similarweb در تاریخ 27 فوریه 2017، تلگرام با این همه امکانات جالب و کاربردی، تنها در دو کشور ایران و ازبکستان از محبوبیت بالایی برخوردار بوده و کاربران سایر کشورها از اپهای دیگر در این زمینه استفاده میکنند. در تصویر زیر میتوانید محبوبیت اپهای پیامرسان را در کشورهای مختلف مشاهده کنید.
همانطور که تصویر بالا مشاهده میکنید، دو اپلیکیشن واتساپ و فیسبوک مسنجر، محبوبترین اپهای پیامرسان در جهان هستند و کاربران زیادی از این دو سرویس بهره میبرند.
با توجه به نقشه محبوبیت پیامرسانها، تقریبا تمامی کاربران آمریکای شمالی، مرکزی و استرالیا از فیسبوک مسنجر بهعنوان پیامرسان پیشفرض استفاده میکنند. نکته جالب توجه دیگر، محبوبیت پایین اپ اسکایپ در مقابل دیگر اپلیکیشنهای موجود بوده است. نبود ایمو هم در این بخش کمی شوک برانگیز است. جالب است بدانید ایمو تا سال 20166 در کشور کوبا محبوبیت بالایی داشته است.
نظر شما در رابطه با محبوبیت اپهای پیامرسان در کشورهای مختلف چیست؟ آیا انتظارش را داشتید که تلگرام تنها در یک کشور دیگر به جز ایران به این میزان محبوب باشد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...در این بحث به بسته بندی حبوبات، بررسی بسته بندی های موجود در این زمینه در کشور و ارائه ایده های خلاقانه برای بهبود بسته بندی ها می پردازیم. بنابراین اگر در این زمینه می خواهید به بررسی بازار و بررسی بسته بندی ها و تصمیم برای آینده بسته بندی برند تان برسید، به ادامه بحث توجه داشته باشید، در پایان ایده های خلاقانه برندهای خارجی را خواهید دید…
بسته بندی یکی از ارکان مهمی است که در خرید افراد و جلب نظر آنها تاثیر مهمی دارد. بعبارتی زمانی که افراد با یک برند نا آشنا هستند، غیر از عامل قیمت، بسته بندی موردی است که روی تصمیم آنها تاثیر می گذارد. حتما می پرسید پس جایگاه کیفیت کجاست؟ باید بگوییم امروزه کیفیت اصل الزامی و انکار ناپذیری است که در تصمیم به خرید مجدد افراد تاثیر می گذارد. در ادامه برخی بسته بندی های موجود در بازار معرفی می شود، که ما نظری در مورد قوی یا ضعیف بودن آنها نمی دهیم و نظردهی و قضاوت را ه شما می سپاریم و در نهایت چندین ایده خلاقانه بسته بندی حبوبات جهت بهبود وضعیت ارائه می دهیم.
در این قسمت برخی از بسته بندی های حبوبات موجود در بازار ایران بررسی می شوند، از شما کاربر گرامی می خواهیم نظر خود را در مورد بسته بندی ها به اشتراک بگذارید و یا اگر هم دوست دارید به این لیست بسته بندی خاصی را بیفزایید، از طریق ایمیل تصویر مربوطه را برای ما ارسال کرده تا آن را در این صفحه اضافه کنیم.
و اما تا به اینجا شما از کدامیک از بسته بندی های داخلی خوشتان آمده؟ کدام بسته بندی خلاقانه است؟ اصلا چه ایده های خلاقانه ای برای طراحی بسته بندی حبوبات به ذهنتان می رسد؟
در ادامه ی خواهیم به ایده های خلاقانه بسته بندی های حبوبات خارجی بپردازیم، تا شاید بتوانیم ایده های جدید و مناسبی برای دوستان عزیزی که در داخل کشور چنین محصولاتی دارند و یا در این زمینه طراحی می کنند، ایجاد کنیم، ناگفته نماند طراحی بسته بندی نه تنها تاثیر زیادی در اقدام به خرید افراد دارد، بلکه حتی در صادرات نیز نقش مهم و تعیین کننده ای دارد، بنابراین به انواع ایده ها و خلاقیت ها در زمینه بسته بندی حبوبات که در ادامه آمده توجه فرمایید و اگر ایده های بیشتری به ذهنتان رسید لطفا آنها را با ما به اشتراک بگذارید:
در این بسته بندی سادگی و گرافیک خطی از نوع محصول در کنار استفاده از رنگ های خیره کننده،و قسمت شفاف برای دیده شدن محصول باعث شده جذابیت آن بسیار بیشتر شود.
برخی رنگها جهت جلب نظر بازدید کننده یا مشتری مناسبند و برخی رنگها بر تصور مشتری نسبت به کیفیت برند و محصول تاثیر می گذارند. در این طراحی از هر دو مورد استفاده شده، بدین معنی که از هر طیف رنگی از چشمگیر و جذابترین رنگها استفاده شد و در کنار آن با استفاده از رنگ طلایی حس لاکچری و کیفیت به مشتری انتقال داده می شود. در حالی که بسته بندی کاملا ساده و معمولی بنظر می رسد، اما رعایت نکاتی کوچک بر جذابیت آن می افزاید.
در این بسته بندی هم با استفاده از رنگ نقره ای همان حس کیفیت، لاکچری و متمایز بودن برای مشتری ایجاد می شود.
استفاده از رنگ مشکی در طراحی خصوصا زمانی که قرار است عمده پس زمینه را در بر گیرد حتما بایستی بسیار با دقت انجام شود، که در این بسته بندی رنگ مشکی با رنگ سبز جذاب به عنوان رنگ مورد استفاده برای طراحی خطی، بر زیبایی طرح افزوده، و اما ایده دیگر استفاده از طرح مربوط مانند قابلمه است که حس حبوبات آماده برای پخت را منتقل می کند و در کل طرح مرتبط، زیبا و مناسبی را رقم زده است.
یکی از مشکلاتی که همیشه با ظروف حبوبات وجود دارد، پاره شدن بسته بندی های پلاستیکی است، و همیشه مجبور هستیم حبوبات را داخل ظروف نگهداری کنیم، این بطری نه تنها این مشکل را حل کرده و به علت در دار بودن مانع از ریخته شدن حبوبات می شود، بلکه به خاطر ظاهر متفاوتش در میان سایر بسته بندی های حبوبات نظر بیننده را به خود جلب می کند، تنها مشکلی که ممکن است داشته باشد شاید این باشد که در یک نگاه ممکن است فرد متوجه محتویات آن نشود، که در این طرح با شفاف کردن قسمتی از بطری این مشکل حل شده است.
حتما می دانید که اکثر افراد در منزل قوطی های مخصوص نگهداری حبوبات دارند، این ایده جالب بسته بندی، از دوباره کاری جلوگیری کرده و قوطی حبوبات را به مصرف کننده می دهد.
امیدواریم با ایده های خلاقانه ای که در زمینه طراحی بسته بندی حبوبات ارائه کردیم، توانسته باشیم به ایده های شما ایده ای افزوده باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : http://iransbiz.ir/1396/02/18/311/
...از مهمترین فعالیتهای مشتری سازی و استارتاپ ناب (Lean Startup)، بیرون زدن از ساختمان و مصاحبه با مشتریان احتمالی است؛ این کار برای اعتبارسنجی فرضیات استارتاپ ما انجام میشود.
متن زیر ترجمه ۱۲ نکته گیف کانستبل در این باره است. (اینجا)
۱. هر بار یک نفر
گروههای کانونی تفکری گروهی هستند، چیزهای درهم و برهم. از آنها دوری کنید و هر بار فقط با یک نفر صحبت کنید. اگر خواستید میتوانید یک نفر را همراه خود بیاورید تا یادداشت بردارد، بعضی از طراحان تجربه کاربری این رویکرد را دوست دارند. به شخصه، تمایل دارم که مصاحبههایی نفر به نفر (یک به یک) داشته باشم، چراکه فکر میکنم افراد خود را بیشتر رها میکنند و بازتر صحبت میکنند؛ ولی جالب است که یک نفر یادداشت بردار داشته باشید، این کار شما را قادر میسازد که کاملا روی صحبتها و زبان بدن تمرکز کنید.
۲. اهداف و پرسشهای خود را از قبل بدانید
مفروضات و اهداف یادگیری خود را از قبل اولویت بندی کنید. مشخص کنید که با چه کسی میخواهید صحبت کنید (سن، جنس، محل، حرفه/صنعت، وضع مالی و غیره) و بر همان اساس هم مصاحبه شوندگان را هدف قرار دهید.جریان و فهرست پایه پرسشهای خود را آماده کنید. ممکن است در حین مصاحبه از برنامه خود تغییر جهت دهید تا روند مصاحبه حفظ شود، این کار عالی است ولی از قبل آماده باشید.
۳. در صحبتها، رفتار و بازخورد را از هم جدا کنید
از قبل مشخص کنید که تمرکز شما روی چه خواهد بود، یادگیری رفتار و طرز فکر، و یا گرفتن بازخورد مستقیم یا آموختههای کاربردپذیری درباره یک محصول یا نمونه (mackup). این دو را در جریان صحبت با هم قاطی نکنید وگرنه چیزها اشتباه برداشت میشوند.
در جریان صحبت بخش «رفتار و طرز فکر» را نخست بیاورید. در طول این بخش به مصاحبه شونده اجازه ندهید عمیق وارد پیشنهاد ویژگیهای محصول شود، اما او را روی مساله اش متمرکز نگه دارید، اینکه درباره فضای مساله چگونه فکر میکند و اینکه آیا از حل مساله در گذشته خسته شده بوده و چگونه.
اگر میخواهید درباره محصولی بازخورد بگیرید، کاغذی یا دیجیتال، این کار را پس از اتمام رفتار و طرز فکر انجام دهید.
۴. خود را برای شنیدن چیزهایی که نمیخواهید بشنوید آماده کنید
اگر این کار را نکنید، خود را در حالت فروختن یا متقاعد کردن دیگران خواهید یافت، یا حتی شنیدن آنچه میخواهید بشنوید. این را «جهت دهی تایید شدن» گویند و همه ما بسیار مستعد پذیرش آن هستیم. هدف اولیه شما باید یادگیری باشد.
شما میتوانید آزمایشی را برای تست کردن بازار یا قیمت گذاری اجرا کنید و در آن تلاش کنید که یک چیز را بفروشید. این خوب است، ولی این بخش صحبت را جدا نگه دارید. و همانند بازخورد محصول، این کار را از بخش مربوط به رفتار/طرز فکر جدا کنید.
۵. آموختههای «مودب بودن» را از کار بیندازید
مردم آموزش دیدهاند که بچه (محصول) شما را زشت خطاب نکنند. باید به آنها اطمینان خاطر بدهید تا این کار را بکنند. همان آغاز کار از آنها بخواهید بیرحمانه صادق باشند، و به آنها بگویید که این کار برای شما خیلی خوب است و به شما خیلی کمک میکند. اگر دیدید که گیج شدهاند، توضیح دهید که بدترین چیزی که ممکن است برای شما رخ دهد این است که چیزی بسازید که مردم اهمیتی به آن نمیدهند.
۶.سوالهای باز بپرسید
خیلی پرسشهای بله/خیر نپرسید. برای نمونه، پرسشهایی نظیر «آیا از محصول من خوشتان میآید؟» را هر چه کمتر کنید. در عوض بپرسید «(اگر قصد خرید دارید) به دنبال چه نوع معامله/خریدهایی هستید؟»، «چه چیزی به شما انگیزه خرید میدهد؟»، «از کجا فرصتهای خرید را پیدا میکنید؟»، «آیا از پیشنهادهای خریدی که سایتهای موجود ارایه میکنند راضی هستید؟»
گاهی نپرسیدن پرسشهای بله/خیر سخت است، ولی همیشه با پرسشهای باز ادمه دهید، پرسشهایی همچون «چرا» یا «درباره تجربهات بیشتر توضیح بده»
۷. روی رفتار واقعی تمرکز کنید، نه افکار تخیلی یا احساسات انتزاعی
برای تاکید شماره ۳: آدمها رفتار خود را به خوبی پیشبینی نمیکنند، نمیدانند که چه میخواهند یا نمیدانند که هدف واقعیشان چیست. کار شما این نیست که از افراد درباره راهحل بپرسید. بلکه کار شما این است که بهترین راهحل را بیابید، و سپس اعتبارسنجی کنید که آیا راهحل تان واقعا درست است یا خیر.
افراد دوست دارند که درباره ویژگیها و راهحلها صحبت کنند. هنگامیکه در حال یادگیری هستید، نگذارید که این بحث در صحبتها غالب شود. تلاش کنید چیزها را واقعی نگه دارید. از آنها بخواهید که داستانهایی راجع به اینکه چگونه قبلا مسالهای را تجربه کردهاند بگویند، اینکه آیا تلاش کردهاند حلش کنند یا اگر خیر، چرا، و اینکه چه رخ داده است. از آنها بخواهید داستانهایی درباره استفاده از دیگر محصولاتی که در دامنه یکسانی (با محصول شما) هستند تعریف کنند. شما میخواهید که به احساساتشان دست پیدا کنید، ولی میتوانید به صحبتهای درباره احساسات گذشته بیشتر از افکار تخیلی «چه میشود اگر»ها اعتماد کنید.
بعضی افراد دوست دارند بپرسند «اگر شما میتوانستید چوب جادویی را تکان دهید و این محصول را هرچه میخواهید کنید، چه میکردید». گاهی چیزهای خوبی از این بیرون میآید، ولی توصیه میکنم که پاسخها را خیلی جدی نگیرید.
۸. گوش کنید، صحبت نکنید
تلاش کنید هر چه بیشتر خموش باشید. تلاش کنید پرسشها را کوتاه و بدون جهتدهی نگه دارید (یعنی، پاسخی که میخواهید بشنوید را درون پرسش نگنجانید)
وقتی مشتری درنگ میکند، هجوم نبرید تا این «فضا» را پرکنید، چراکه ممکن است در حال فکر کردن باشد یا چیزهای بیشتری برای گفتن داشته باشد.
مطمئن شوید که دارید یاد میگیرید و در حال فروختن نیستید (دست کم نه در این بخش صحبت)
۹. مستقیم جلو بروید
هر وقت چیزی آنتنتان را به حرکت در آورد، با پرسشهای بیشتر جلو بروید. از پرسشهای بیشتر برای روشن شدن و از «چرا» در پس «چه» نهراسید. شما همچنین میتوانید تا چندین مرحله «چرا» جلو بروید (همچون چراهای پنجگانه) این کار را تا زمانیکه مصاحبه شونده اذیت نشده میتوانید ادامه دهید.
۱۰. برای تائید گرفتن تکرار کنید یا اشتباه بیان کنید
برای چیزهای مهم، تلاش کنید چیزی را که فرد گفته تکرار کنید. گاهی میتوانید یکی از دو نتیجه دلخواه را از این طریق بگیرید. نخست، چون شما حرف آنها را اشتباه بیان کردهاید آنها حرف شما را تصحیح میکنند. دوم، با شنیدن افکار خودشان واقعا میفهمند که عقیده اصلی شان چیز دیگری است و به شما پاسخ دوم کامل تری میدهند.
رویکرد دیگر این است که چیزی را که آنها همین الان گفتهاند از روی عمد اشتباه بیان کنید و ببینید که آیا حرف شما را تصحیح میکنند یا خیر. ولی این تکنیک را خیلی کم استفاده کنید.
۱۱. بخواهید که شما را معرفی کنند
در پایان هر مصاحبه، ببینید که آیا میتوانند شما را به ۱-۳ نفر دیگر برای صحبت معرفی کنند.
اگر برای افراد روشن نیست، روشن کنید که برای این مصاحبهها باید از خانواده و دوستان دوری کنید. راههای خلاقانه زیادی برای پیدا کردن مصاحبه شونده وجود دارد (تاکتیکها بسته به اینکه به چه کسانی میخواهید برسید فرق میکنند)، ولی معرفی گرفتن فرآیند را بسیار آسانتر میکند.
۱۲. هرچه سریعتر یادداشت کنید
جزئیات مصاحبه خیلی سریع از خاطر میروند، بنابراین، اگر ضبط نکردهاید، یادداشتها و مطالب تکمیلی را هر چه زودتر بنویسید. خود من از گوگل داکز استفاده میکنم تا بقیه افراد تیم هم آنرا ببینند. (نکته: معمولا به خاطر اینکه ممکن است مصاحبه شونده راحت نباشد جلسات را ضبط نمیکنم ولی کارآفرینان دیگر به من گفتهاند که با وجود اینکه در آغاز کار افراد حواسان به آن هست، خیلی زود وجود ضبط کننده را فراموش میکنند)
پس از آن: به دنبال الگوها باشید و قضاوت کنید
مصاحبههای مشتری سازی از نظر آماری دادههای چندانی به شما نمیدهند، ولی بر اساس الگوها به شما بینش میدهند. تفسیر آنها میتواند خیلی آسان نباشد، چرا که چیزی که مردم میگویند با کاری که انجام میدهند یکی نیست.
نیاز دارید که برای خواندن آنچه میان خطها (پنهان) است ، برای خواندن زبان بدن، برای درک وضعیت و شرایط، و برای فیلتر کردن صحبتهای جهتدهی شده از میان افرادی که با آنها مصاحبه کردهاید، از داوری خودتان استفاده کنید. ولی دقیقا همین توانایی استفاده از داوری انسانی در ارتباطات انسانی است که مصاحبهها را از نظرخواهی ها (survey) بسیار سودمندتر میکند.
متن فوق کمی بد ترجمه شده، اما بعلت اهمیت موضوع و دسته بندی کامل و متن قابل استفاده، خدمت شما دوستان تقدیم گردید.
منتظر نظرات شما در مورد این مطلب هستم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : businessofsoftware.ir
...در اکثر این فرم ها، جزییات وزنی، حجمی و محتویات بسته، نام و آدرس فرستنده و گیرنده و کدپستی هر دو طرف از الزامات دانستنی برایشان به شمار می روند و این شاید نکته منفی مهمی تا اینجای کار باشد که می توان به خاطر راحت شدن از دردسرهای ترخیص گمرکی کالای خود با پست های خصوصی، کمتر برایتان آزاردهنده باشد.
کالاهایی که حمل نمی شوند
وقتی از کارشناس ارسالی در مورد ارسال یک بسته دو کیلوگرمی می پرسیم می گوید محتوای بسته ها چک می شوند و اگر در لیست کالاهای ممنوعه شرکت نباشند، بحث ابعاد بسته مطرح می شود. وقتی ابعاد بسته را ۲۰×۱۲×۱۰ اعلام می کنیم، این اپراتور توضیح می دهد که شیوه محاسبه قیمت بستگی به نوع مرسولی مورد نظر دارد. اگر حجم بسته بیشتر از جرم آن باشد، وزن حجمی و اگر برعکس این حالت باشد، وزن جرمی معیار کار است.ترکیه؛ استانبول
شرکت PDE بسته ما در پنج تا هفت روز کاری با ۲۸۳ هزار تومان ارسال می کند. DHL هم با ۴۲۱ هزار تومان بسته را در کمتر از چهار روز در ساعات اداری به مقصد می رساند. TNT اما برای این ارسال از شما ۲۸۹ هزار و ۵۰۰ تومان طلب کرده و ادعا می کند زمان ارسالی بین سه تا هفت روز است.آمریکا؛ نیویورک
کارشناس شرکت PDE می گوید پنج تا هفت روز زمان احتمالی رسیدن بسته شماست و این درحالی است که هزینه این ارسال را ۲۶۹ هزار تومان اعلام کرده اند. برخلاف انتظارمان، کارشناس DHL می گوید که امکان ارسال بسته به هیچ کدام از شهرهای آمریکا برایشان مقدور نیست. ۳۶۵ هزار و ۵۰۰ تومان هم هزینه ای است که TNT از شما برای ارسال هفت روزه بسته تان به آمریکا طلب می کند.انگلستان؛ لندن
اگر بسته ارسالی مدارک خود را به مقصد استانبول، به PDE بسپاریم، تنها ۹۸هزار تومان برایمان هزینه خواهدداشت. DHL همچنان با ۱۳۶ هزار تومان، پرچم دار گرانی است. کارشناس این شرکت می گوید ارسال به ترکیه فقط تا قبل از ساعات کاری و در زمانی بین سه تا چهار روز مقدور است. اگر هواپیمای TNT به مقصد ترکیه، ایران را ترک کند، برای حمل بار شما ۱۱۵ هزار تومان از شما درخواست می کند. زمان رسیدن هم همان زمان پنج تا هفت روز است.آمریکا؛ نیویورک
می توانید با کنار گذاشتن تنها ۱۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان، مدارک خود را از در ورودی منزل خود با PDE راهی نیوریورک کنید. اگر هم DHL انتخاب شما باشد، هزینه ارسال تا قبل از اتمام روز کاری مقصد، ۱۷۱ هزار تومان است. TNT هم با نرخ ۱۵۴ هزار و ۵۰۰ تومانی ارسال تا آمریکا، یکی دیگر از گزینه های شماست.انگلستان؛ لندن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : bartarinha.ir
حتما با ویروسی (viral) شدن خبر بازی پوکمن گو، شما هم درباره این بازی شنیده اید ... .
بازی که خلاق ترین قسمت آن یا به عبارتی ایده خلاقانه بازی در ترکیب دنیای واقعی و مجازی بوده است و تقریبا همین ایده هم باعث وایرال یا ویروسی شدنش شد.
...
بسیاری از افراد حرفهای در کسب و کار معتقد هستند که نباید از اهمیت زبان بدن غافل شد. به همین دلیل قصد داریم با آموزش ۶ ترفند، شما را در استفاده هرچه بهتر از زبان بدنتان یاری دهیم.
...