چند شب پیش گزارشی از بیست و سی پخش شد که من را تحت تاثیر قرار داد. مصاحبه بدون تعارفی با یک کارآفرین موفق. بعد از این گزارش به فکر جمع آوری مجموعه اطلاعاتی پیرامون این کارآفرین موفق افتادم. حاصل این کار را در زیر مطالعه خواهید نمود، امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد :
سید حسین پوررضوی مجومرد فرزند سید عباس متولد تیرماه 1349 اهل رضوانشهر صدوق.
گام اول را در بهار 1374 با فعالیت در رشته خوشنویسی روی آثار طبیعت هنر معرق برداشت که حضور در بیش از یکصد نمایشگاه حاصل دسترنج این دوران است.سال 1388 مکتبش خواستگاه هنر معنوی شد و با اعتقاد ، فعالیت هنری خویش را معطوف کتابت قرآن بر روی سنگ نمود که به زعم قرآن پژوهان این روش کتابت قرآن از صدر اسلام تا کنون بی نظیر است. حاصل این ارادت و تقید معنوی، اهداء آثار قرآنی به حرم حضرت علی علیه السلام ،ده ها نمایشگاه ملی ، شرفیابی به محضر مبارک رهبر عظیم شان انقلاب ، ریاست محترم جمهوری ، نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه یزد و ... است.
نقش بستن شعرهای مولانا و حافظ و همچنین قرآن کریم بر روی برگهای درختان، از ایدههای تازه سیدحسینپور رضوی، کاتب اولین قرآن سنگی در جهان اسلام است.
سیدحسین پور رضوی در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره چگونگی شکلگیری ایده کتابت روی سنگهای طبیعی، گفت: هنگامی که در بحث هنر وارد شوی، ایدهها بعد از هر تلاش و سعی، پس از کندوکاو در طبیعت به وجود میآید و خودبه خود درها به روی شما باز میشود.
وی افزود: نگارش روی سنگها از خیلی وقت پیش، حدود 15 سال قبل، جزو یکی از آرزوهایم بود و همیشه میخواستم کاری متفاوت انجام دهم. این نوشتهها را به طور طبیعی با قلمهایی که به همراه من بود در طبیعت نوشتم و بعد مورد توجه قرار گرفت. سپس این کار شروع شد تا کتابت قرآن را به واسطه همین کار آغاز کردم و اولین قرآن سنگی در جهان اسلام را خلق کردیم.
این هنرمند در ادامه گفت: خوشبختانه در همان موقع این قرآن سنگی به خدمت رئیس جمهور وقت و رهبر انقلاب برای رؤیت رسید و پس از آن وزارت ارشاد، در یزد آن سنگنوشتهها را برای حرم حضرت علی (ع) خریداری کرد و بیستوسوم ماه رمضان امسال در حرم امام علی (ع) قرار گرفت.
پور رضوی با بیان اینکه هدف از این کار پرکردن خلاءهای معنوی و مادی است، اظهار داشت: در مرحله اول برای پرکردن خلاء معنوی بود که این کار را شروع کردم، ناخودآگاه مسائل مادی هم به وجود آمد و مورد توجه قرار گرفت. این دینی بود که نسبت به قرآن و ائمه داشتم و خواستم اینگونه ادا کنم و تا اندازهای توانستم گوشهای از آن را ادا کنم.
وی در ادامه تصریح کرد: موجودات خداوند به خصوص انسان، یک موجود ناشناخته است و کارهایی میکند که در فهم یک فرد ساده و معمولی نمیگنجد و به این دلیل است که انسان چکیدهای از خداوند است. چشمهای ما بسیار قویاند و این قدرت را داریم که بتوانیم بسیار ریز ببینیم.
این هنرمند با اشاره به ابزارهای کارش گفت: من اغلب از راپید استفاده میکنم ولی برای خیلی ریز نوشتن از قلم اتود استفاده میکنم. معمولا دو یا سه نفری که در سطح کشور ریزنویس هستند، این شگردها و روشها را بیان نمیکنند در حالی که استفاده از این ابزار خیلی معمول است.
پور رضوی با بیان اینکه کار هنری را از سال 1374 شروع کردم و پا به عرصه هنر گذاشتم، افزود: کار کتابت قرآن سنگی و سنگ نوشتههایم را از سال 1388 شروع کردم و هر چه جلوتر میرفتم تکمیلتر میشد. سپس در صدد برآمدیم که یک کار جامع در عرصه هنر به جای بگذاریم.
این هنرمند در پاسخ به این سوال که سنگهایی که استفاده میکنید، از کجا استخراج میشود؟ تصریح کرد: سنگهای اصلی را به همان شکل طبیعی از دل کوه و طبیعت میآورم و اعتقاد دارم هیچ چیز در زیبایی نمیتواند با طبیعت رقابت کند. ما انسانها چون از طبیعت و خاک آمدهایم بسیار دوست داریم در طبیعت وارد شویم و ناخودآگاه هنگامی که انسانها طبیعت و سنگهای طبیعی را میبینند و به وجد میآیند. میخواستم کاری را انجام داده باشم که از سنگها به همان شکل استفاده کنم.
اولین کاتب قرآن سنگی در جهان اسلام درباره وضعیت استقبال از کارش اظهار کرد: ما دو نوع استقبال داریم. یکی استقبال مردمی است و دیگری استقبالی است که سران کشور دارند. این استقبال که توسط رهبر عزیز، وزیر ارشاد وقت و آقای احمدینژاد انجام گرفت، استقبال خوبی بود. ولی اگر در استقبال، جنبه مردمی را در نظر بگیریم، مردم ایران، مردمی هنردوست و هنرپرور هستند و دوست دارند کاری متفاوت و تازه و به خصوص الهام گرفته از طبیعت را ببینند و با دیدن و حتی خرید آن نشاطی در آنها پدید میآید.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ایده جدیدی نیز دارید که روی آن کار کنید؟ تصریح کرد: ما در حال فرآوری کردن برگهای درختان هستیم تا بتوانیم کل قرآن یا شعرهای مولانا و حافظ را روی این برگها کتابت کنیم که تا به حال دو هزار برگ آماده و خشک کرده برای این کار مهیا کردهایم که ماندگاری آنها سالهای سال پابرجاست.
این هنرمند در سخنان پایانیاش گفت: دعا میکنم که همه هنرمندان ما به آرزوهای خود برسند و دریچهای روی آنها باز شود که بتوانند خلعهای معنوی و مادی خود را پر کنند. موفقیت من به دلیل تلاش، پشتکار، توکل و حمایت از طرف خانوادهام و مردم جامعه است. افتخار میکنم که توانستم کاری را انجام دهم که حداقل بندههای خدا خوششان آید و اگر بندهها راضی باشند، خدا هم راضی خواهد بود.
حسین پور رضوى هنرمند ایرانى که کل قرآن کریم را بر روى سنگ نوشته است این اثر هنرى خود را به آستان قدس علوى اهدا کرد. حجتالاسلام زین الدین تولیت آستان مقدس علوی از این هنرمند نیکوکار استقبال و ضمن قدردانى از وى در قبال اهداى این اثر هنرى براى وى آرزوى موفقیت کرد. پور رضوى نیز از مهمان نوازى خادمان و مسؤولان آستان قدس علوی تشکر و از اینکه با هزینه آستان توانسته به زیارت عتبات عالیات مشرف شود قدردانى کرد.
این هنرمند ایرانى طى دیدار با تولیت آستان قدس علوی آثار هنرى دیگرى را به رسم یادبود به تولیت و معاون وى اهدا کرد. تولیت آستان قدس علوی نیز هدایاى متبرکه اى به این میهمان هنرمند اهدا و هدایاى دریافتى را به موزه آستان قدس علوی تحویل داد. حسین پور رضوى در رابطه با این قرآن سنگى گفت: با اینکه وضعیت مالى خوبى ندرام این قرآن سنگى را به حرم مولایم حضرت امیرالمؤمنین (ع) اهدا کردم و از او درخواست کردم توفیق زیارتش را نصیبم گرداند. وی افزود: من همیشه به کرامتها و معجزه هاى این امام بزرگوار ایمان داشتم. به لطف خداوند و اهل بیت(ع) توانستم کل قرآن کریم را روى سنگ طبیعى و با چشم مجرد و بدون هیچ ذره بینى بنویسم و اولین قرآن نوشته شده روى سنگ را ارائه کنم.
پور رضوی تصریح کرد: همیشه دعا مى کردم که به من توفیق زیارت عتبات عالیات را عنایت فرماید و براى تحقق این آرزوى بزرگ بسیار تلاش کردم اما نتیجه اى بدست نیاوردم. از این رو آرزوى خود را روى سنگ کوچکى نوشتم و آن را زیر جزء آخر قرآن سنگى نهادم و آن را به حرم مولایم حضرت امیرالمؤمنین(ع) اهدا کردم. وی ادامه داد: وقتى این هدیه به آستان رسید برادران خادم در آستان این سنگ را یافتند که روى آن این جملات نوشته شده بود: (خدایا من انسان فقیرى هستم و در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم و آن چیز فقط تویی. خداوندا مرا به خواسته هایم برسان) مسؤولین عزیز آستان این سنگ کوچک را نزد تولیت محترم بردند و ایشان دستور دادند هماهنگى هاى لازم جهت سفر بنده به عتبات عالیات انجام شود و باهزینه آستان به کشور عراق آمدم و به آرزوى دیرینه ام رسیدم. این هنرمند ایرانی گفت: هیچ وقت باور نمیکردم که بتوانم مولایم امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کنم و اکنون بین حقیقت و خیال به سر مى برم. کما اینکه بعد از اتمام نوشتن این قرآن سنگى وضعیت اقتصادى زندگیم به برکت قرآن و اهل بیت بهبود یافت. پور رضوى در ادامه اظهار داشت: کار نوشتن قرآن مجید روى سنگ سه سال (از محرم سال ۱۳۲۹ هجرى تا سال ۱۴۳۲هجرى) طول کشید. این قرآن روى ۱۹ قطعه سنگ نوشته شده و در ۱۶ جعبه چوبى نگهدارى مى شوند. وی گفت: از همه کسانى که در رساندن این قرآن سنگى به حرم مطهر علوى نقش داشتند تشکر مى کنم. به ویژه از مسؤولین آستان قدس علوى به خاطر مهمان نوازى و حسن ضیافت کمال تشکر را دارم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...📚📚📚
📚📚📚
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...در عرصهی حقوق کیفری، جرم و به تبع از آن مجازات تعیین شده برای آن، از جمله عناصر اصلی مباحث و موضوعات کیفری هستند. به طور کلی میتوان جرم را هرگونه رفتار اعم از فعل یا ترک فعل (انجام دادن یک رفتار یا عدم انجام یک رفتار) دانست که برای آن مجازات تعیین شده باشد. بر همین مبنا جرایم را می توان به ۳ دسته تقسیمبندی کرد:
الف. جرایم علیه اشخاص، یعنی جرایمی که فرد آسیبدیده و زیاندیده در آن یک انسان و یک شخص است. مثل جرم قتل.
ب. جرایم علیه اموال، یعنی جرایمی که نسبت به اموال واقع میشود. مثل جرم کلاهبرداری.
ج. جرایم علیه امنیت، یعنی جرایمی که تهدیدی علیه امنیت داخلی و خارجی یک کشور به حساب میآیند. مثل جرم جاسوسی.
آنچه در این مقاله محل بحث و پاسخگویی است، جرایم نوع دوم، یعنی جرایم علیه اموال است. همچنین در اینجا با تعریف کلاهبرداری آشنا میشوید.
جرایم مالی یا جرایم علیه اموال، جرایمی هستند که حقوق مالکانهی اشخاص را نقض میکنند. (یعنی حقی که یک شخص بر یک مال میتواند داشته باشد). آنچه در یک جامعهی مدرن حایز اهمیت است بحث مالکیت شخصی و حمایت از آن است. یعنی یک شخص بتواند مالک یک مال شود و نسبت به آن مال از حقوقی برخوردار باشد و از آن مال کسب منفعت کند. بدیهی است که این حق مالکانه همانند دیگر حقوق باید مورد حمایت قرار بگیرد و از هرگونه تعرض و نقض در امان باشد.
جرایم مالی از آن جایی که موضوع آنها مال و حق مالکانه است، علاوه بر صاحب مال، جامعه را نیز دچار زیان میکند. و باعث متزلزل شدن پایههای اقتصادی جامعه میشود. این دسته از جرایم نقض کنندهی حق مالکیت شخص بر یک مال است. بدیهی است که برای رسیدگی به این جرایم باید مالکیت و حق مالکانهی شخص روی آن مال شناسایی شود. فیالواقع مالکیت نوعی رابطهی حقوقی است که بین یک شخص با یک مال برقرار میشود. و فرد را نسبت به آن مال از حقوق و منافعی بهرهمند میکند و جرایم مالی جرایمی هستند که ناقض این رابطهی مالکانه هستند و مال را از اختیار مالک خارج میکنند.
با این مقدمه در خصوص جرایم علیه اموال، به یک جرم رایج در عرصهی حقوق کیفری و در جامعه میپردازیم و سعی داریم که در خصوص این جرم علیرغم دامنهی بسیار وسیع آن به سؤالات و ابهامات رایج در این خصوص پاسخ بدهیم. اگرچه شمار جرایم مالی بسیار است اما در این یادداشت به یک نوع از آن اشاره میشود.
همانطور که پیشتر اشاره شد، جرایم مالی یا جرایم علیه اموال در واقع جرایم علیه حق مالکانه هستند. در خصوص جرم کلاهبرداری آنچه که این جرم را از سایر جرایم متمایز میکند آن است که در بیشتر جرایم علیه اموال، مال بدون رضایت مالک و حتی از طریق توسل به خشونت به مجرم منتقل میشود. اما در کلاهبرداری، شخص کلاهبردار به گونهای رفتار میکند که صاحب مال فریب خورده و خود با رضایت و میل آن مال را در اختیار کلاهبردار قرار میدهد. به همین خاطر میتوان چنین عقیده داشت که کلاهبرداران معمولا هوش بسیار بالایی دارند. زیرا باید سعی کنند از طریق فریب دادن طرف مقابل با رضایت وی مال او را در اختیار بگیرند.
بر این اساس معمولا در جوامع، تعقیب و دستگیری کلاهبرداران طبق آمارهای ارائه شده، دشوار است. زیرا از یک سو همانطور که اشاره شد کلاهبرداران از ذکاوت بالایی برخوردارند و از سوی دیگر معمولا شخصِ فریبخورده و قربانی که به خاطر تقلب و فریب کلاهبردار مال خود را از دست داده، تمایلی به وقوع جرم ندارد. زیرا وقوع این جرم از منظر وی نشانگر سادهلوحی اوست و از ترس مورد تمسخر واقع شدن تمایلی به گزارش وقوع آن ندارد.
از سوی دیگر، کلاهبرداریهای بزرگ معمولا در شرکتها و موسسات بزرگ تجاری اتفاق میافتند و صاحبان و سهامداران این شرکتها از این حیث که به خاطر وقوع آن جرم در شرکت، اعتبارشان را در برابر مردم از دست بدهند و دیگر تحت پوشش و حمایت بیمه قرار نگیرند، از گزارش وقوع آن جلوگیری میکنند.
حال سؤال رایج در این خصوص آن است که کلاهبرداری متشکل از چه عناصری است و چگونه به وجود میآید؟
کلاهبرداری به طور کلی دارای ۲ رکن اصلی است. اولین رکن آن، این است که کلاهبردار با توسل به وسایل متقلبانه سعی در فریب دادن مالک دارد. برای تحقق این جرم، متقلبانه بودن رفتار یا وسیلهی مورد استفادهی کلاهبردار بسیار حایز اهمیت است. در واقع نوع وسیلهی اتخاذی در این جرم برای بردن مال دیگری بایستی حتما متقلبانه باشد. یعنی شخص کلاهبردار از طریق حیله و تقلب، دیگری را فریب بدهد و مال او را از اختیار و تصرفش خارج کند. از جمله این رفتارها و وسایل متقلبانه میتوان به این موارد اشاره کرد:
پس کلاهبردار از طریق توسل به وسایل متقلبانه، شخص را فریب میدهد.
رکن دوم که برای وقوع این جرم لازم است آن است که کلاهبردار از طریق توسل به وسایل متقلبانه که در شخص صاحب مال اثر گذاشته و منجر به فریب او شده است، مال آن شخص را دریافت کند. یعنی شخصِ مالباخته به خاطر فریب کلاهبردار با رضایت و تمایل مال خود را در اختیار کلاهبردار قرار بدهد. پس در اینجا صحبتی از ربودن یا سرقت مال دیگری نیست. بلکه خود شخص با میل و رضایت مال را در اختیار کلاهبردار گذاشته است. بدیهی است که در نتیجه در اختیار گذاشتن مال به کلاهبردار و بردن مال توسط او، ضرر مالی به شخص مالباخته وارد شده و از آن طرف کلاهبردار نیز در نتیجهی این عمل دچار سود و منفعت مالی میشود.
ممکن است این پرسش مطرح شود که دادن یک وعدهی واهی یا یک دروغ ساده را میتوان وسیلهی متقلبانه و از عناصر جرم کلاهبرداری دانست؟
در پاسخ باید گفت که صرف گفتن یک دروغ ساده را نمیتوان مانور متقلبانه تلقی کرد ولی اگر این دروغ همراه با اوضاع و احوال و فضاسازی متقلبانه باشد، میتوان حکم به وقوع جرم کلاهبرداری داد.
در پایان به بیان چند نکته میپردازیم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
من بهروز فروتن در سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شدم و در امیریهی تهران بزرگ شدم. در سن ده سالگی پدرم را از دست دادم. ایشان رئیس ادارهی آگاهی بود البته زمانی که من به دنیا آمدم بازنشسته شده بودند. مهمترین چیزی که از پدرم به یاد دارم این است که میگفت انسان باید جوهر کار داشته باشد. در زمانی که ایشان در قید حیات بودند ما از نظر مالی چندان مشکلی نداشتیم با این حال ایشان اصرار داشتند ما در ایام تعطیل کار کنیم. مهم نبود چه کاری انجام میدهیم بلکه مهم این بود که با فرهنگ کار آشنا شویم.
از بچگی سختی زندگی را ناخواسته حس کردم قبل از اینکه زندگی را ببینم سختی زندگی برایم نمایان شد به همین دلیل احساس می کنم یک حالت خود ساختگی خاص دارم. با وجود اینکه بچه ضعیفی بودم، اول کارهای شخصی انجام میدادم مثلاً تابستانها شکلات و اسباب بازی میفروختم. بعد به دنبال کار فنی رفتم و اکثر مواقع درآمدم را برای مسائل تحصیلی یا هزینهی روزمره مصرف میکردم بیشتر درآمدم را هم به مادرم میدادم تا برایم پسانداز کند. پس از فوت پدرم خیلی از امکانات از ما گرفته شد ولی مادرم با گذشت و عاطفهای که داشت سرپرستی ما را به عهده گرفت. مادرم را هم پانزده سال پیش از دست دادم. در هر حال با همهی مشکلاتی که بود من هم درس خواندم و هم کار کردم و از حاصل کارم، درسم را ادامه دادم. مادرم در این کار مرا بسیار تشویق کردند به نظر من هیچ انسانی موفق نمیشود مگر اینکه تشویق بشود و یا خودش را باور داشته باشد. تشویق، انگیزه و قدرت و روحیهای ایجاد میکند که انسان بیش از توان جسمیاش کار کند. من وضعیت استثنایی داشتم چون پدرم را از دست داده بودم یک مقدار فکرم جلوتر از ذهنم بود. از درک مفاهیم و راهنمایی دیگران بهترین بهره را میبردم و موقعیت را خوب میسنجیدم و جلو میرفتم. یک دورهی شبانهروزی در اداره وزارت کشاورزی و صنایع معادن بود که دیپلم فنی میدادند. اگرچه جدا شدن از خانواده خیلی سخت بود ولی چون من به کار فنی خیلی علاقه داشتم و به آنجا رفتم و در رشتهی مدل سازی و ریختهگری درس خواندم بعد به کلاسهای شبانه دانشگاه تهران رفتم و لیسانس مدیریت گرفتم. به این دلیل کلاسهای شبانه را انتخاب کردم که میخواستم روزها کار کنم. سپس معلم آزاد شدم و مدتی بعد امتیاز یک دبیرستان را خریدم و شروع به کار کردم. من از تمام کارهایی که در دوران زندگیام انجام دادم راضی هستم سختیها را پذیرفتم تا بتوانم از خوبیها لذت ببرم. موفقیتهای من از لابهلای شکستها و سختیها به دست آمده است. یک مدیر کسی است که بپذیرد مشکل را باید حل کند و متعهد باشد. من کارم را از درون خانه شروع کردم مواد غذایی درست میکردم و به فروشگاهها میدادم ولی آنها کالاهای من را نمیخریدند. بالاخره خانهام را فروختم و با پول آن کار را شروع کردم به تدریج با ۱۱ نفر از بستگانم شریک شدم. در حال حاضر ما نزدیک به ۱۰۰۰ نفر پرسنل داریم و شش نقطه از کشور تحت لیسانس صنایع غذایی بهروز کار میکنند. من در مورد صنایع غذایی اطلاعات فنی نداشتم و بدون داشتن سرمایه و امکانات کار را شروع کردم و جلو رفتم و رمز موفقیت من این بود که از سختی کار لذت میبردم و از حضور پر تلاش همکارانم و بودن در بین آنها خوشحال میشوم. من فکر میکنم هر کسی خودش را باور داشته باشد موفق میشود. اگر به خودت احترام گذاشتی و برای باورت ایستادگی کردی و در مقابل اشتباهت عذر خواهی کردی خودت را شناختهای. ما باید سعی کنیم نکات منفی و مثبت خودمان را بشناسیم و خودمان را باور داشته باشیم. من زندگی را اول در ذهنم ترسیم میکنم و اگر ایرادی داشت آنرا تغییر میدهم یعنی روی حرفهایم متعصب نیستم و پذیرای حرفهای دیگران هستم تکامل را در خودم نمیبینم بلکه در جمع میبینم. ما نباید کار را عار بدانیم ارزش کار باید مهم باشد. من در ۴۵ سال پیش کار را بازی میدانستم و این کارها را انجام میدادم و امروز هم همین کار را انجام میدهم چون امروز هم کار را بازی میدانم.
"دوران پرتلاطم بیپدری را به سختی طی کرد و چون کوچکترین عضو خانواده بود در واقع بخش عمده مشکلات بر دوش او بود."
بهروز در کودکی از فروش درصدی محصولات مثل بادبادک، فانوس، روروک و تعمیر دوچرخه و غیره و دسترنج کار در تعمیرگاهها خود را اداره میکرد و اموال پدری در زندگی وی چندان نقشآفرین نبود . بهروز بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات در رشته مدیریت دانشگاه تهران به تدریس و مدیریت در مدرسه مشغول شد و ردای فرهنگی هم بر تن کرد اما بیشتر به دلیل مسائل پیش روی زندگی مجبور شد در کنار تدریس به فعالیت های پیمانکاری روی آورد. درست در زمانی که فکر می کرد همه چیز طبق اراده و خواسته اش پیش میرود، به خاطر اعتماد نابهجایش به یکی از دوستانش، به مشکلات مالی شدیدی برخورد؛ آنقدر شدید که تقریبا تمام دارایی که در این مدت اندوخته بود در لحظه از کف داد. در این شرایط بود که به فکر راه اندازی کسب و کاری افتاد که کم هزینه بوده و به سرمایه ای هم نیاز نداشته باشد لذا کمهزینهترین کاری که میتوانست انجام دهد این بود که سراغ تولید فرآوردههای غذایی آن هم با کمک همسر و فرزندانش در زیرزمین منزل استیجاریاش برود.
او در این سالها هر روز حوالی ساعت ۳ ـ ۵/۲ صبح با یک ژیان مهاری که با مشقت آن را خریده بود، برای تهیه مواد اولیه میرفت میدان اصلی تره بار. در طول روز، همسرش رُب و ترشی و مربا و غذاهایی مثل کشک بادمجان و غیره درست میکرد و وی نیز با همان ژیان مهاری، غذاها را به فروشگاهها و مغازهها برای فروش عرضه می کرد. وی که پیش از اینها هم در فکر ایجاد کسب و کار پررونق بود با استقبال از تولیدات غذایی خانگی وی و همسرش مواجه شد عزم خود را برای آغاز فعالیت تجاری صنعتی جزم کرد. فروتن کار را از درون خانه شروع کرد؛ مواد غذایی درست می کرد و به فروشگاهها می داد بالاخره خانه اش را فروخت و با پول آن کار را توسعه داد. به تدریج با ۱۱ نفر از بستگانش شریک شد. دو سال بعد از همان شروع کاردر منزل توانست با کمی پسانداز و فروش زیورآلات همسر، و حتی فروش حلقه ازدواجشان، بالاخره یک کارگاه اجاره کند. اما درست همان روزی که قرار بود بعد از مدتها دوندگی بروم پروانه بهداری و سازمان صنایع را بگیرد، تلفنی به وی اطلاع دادند که کارگاهش آتش گرفته و وقتی به آتشنشانی خبر دادند و مأموران آتشنشانی به محل حادثه رسیدند، متوجه شدند که تانکرهای آبشان خالی است و اینطوری، تمام کارگاه و وسایل کارگاه کوچک وی در آتش سوخت و از بین رفت. این پایان ماجرا نبود، چون بعضیها به خاطر همین آتشسوزی به وی تهمت زدند که برای پول گرفتن از بیمه، عمدا کارگاهش را آتش زده؛ این در حالی بود که اصلا کارگاه فروتن بیمه نبود. در این دوران به اعتراف خودش بارها پیش آمد که محصولاتش به فروش نرفته و دچار فساد شوند. برای مثال روزی برای تنوع بخشیدن به تولیداتشان دست به تولید سالاد الویه زدند اما پس از توزیع گفتند که خریدار ندارد و همه سالاد اولوویه ها فاسد شدند. در این دوران بهروز فروتن و خانواده اش به سختی مواد اولیه و پخت غذاهای تولیدی را تهیه می کردند و تولید و توزیع آنها حاشیه سود بسیار اندکی داشت.البته این اتفاقات نکتهای را به وی آموخت که وقتی وارد اتوبان میشوی باید بدانی که اتوبان یک راه خروج دارد. دریافت مجوزها و پروانه ساخت برای صنایع غذایی در آن سالها که هنوز برند های معروف و بزرگی در این بازار حضور داشتند بسیار مشکل بود و موانع بسیاری پیشروی بهروز قرار داشت. چون بعد از مدتی که تولید خانگی آنها انجام می گرفت بهداشت و دستگاههای نظارتی مانع از کار شده و تاکید کردند که باید همه موارد استاندارد، بهداشت و بحثهای صنعتی را در تولید مواد غذایی رعایت کند. به گفته شخص بهروز فروتن در آن سالها بسیار در برابر بهروز مقاومت شد به طوری که از آن به عنوان یک مبارزه یاد می کند . وی آنقدر پیدرپی به دستگاههای ذی ربط مراجعه کرد که حاضر شدند حرفهایش را گوش دهند. حتی چند مورد پیش آمد که از اداره بیرونش کردند و حتی اجازه ورود ندادند.در آن زمان (دهه ۶۰) برندهایی چون یکویک، چینچین، مهرام و … به عنوان برندهای معروف در بازار بودند و به جز اینها برندهای متفرقه بسیاری هم حضور داشتند. بهروز در دو برهه ای قرار داشت که اگر پافشاری نمی نمود و سریعا تصمیمش را نهایی نمی کرد شاید امروز در بازار نامی از صنایع غذایی بهروز وجود نداشت.اگر میگفت برندها معروف هستند و او نمیتواند، قطعا موفق نمیشد به همین دلیل هم بود که باور و پشتکار داشت و با تلاشش آن را نهایی نمود. اما با این حال اعتراف میکند که در این ۳۳ سال حداقل ۱۰ سال از تلاشش عقب مانده و معتقد است که عقبنشینی مرگ فطری یک انسان تلاشگر است بنابراین کارآفرین شکست را نمیفهمد اما تجربه را خوب درک میکند. وقتی بهروز در کنار برندهای بزرگی چون مهرام و یکویک وارد بازار شد؛ عکسالعمل بازار هم در نوع خود جالب توجه بود به طوریکه در آن زمان حتی خود بهروز فروتن را هم زیاد تحویل نمیگرفتند و فکر نمیکردند که روزی بهروز هم همپای آنها رقابت کند و عضو سندیکای صنایع کنسرو شود.در آن موقع بهروز نزدیک ۶۰ نوع محصول غذایی تولید میکرد و سپس وارد سندیکای صنایع غذایی شد.
بعد از چندماهی که عضو این سندیکا شد اعلام کردند که قرار است از واحدهای همدیگر بازدید کنند و این بازدیدها هم از واحدهای تازه تاسیس انجام میگیرد. در آن موقع کارگاه بهروز مقداری بزرگتر شده بود لذا اعضای سندیکا را به کارگاه اجارهای ۸۰۰ متری در نزدیک اکباتان برای بازدید دعوت کرد در همینجا انواع ادویهجات، داروهای گیاهی، ترشیجات، مرباها و سایر مواد غذایی را تولید میشد. وقتی بزرگان صنایع غذایی فضا را بازدید کردند، با تعجب به همدیگر نگاه کرده و گفتند خب سالن بعدی کجاست؟ به آنان پاسخ داده شد که همین! باز با تعجب عنوان کردند که پس سالن تولید سس مایونز کجاست؟ وقتی تولیدات بهروز بازار تهران را گرفته چگونه ممکن است همه آنها در همین مکان باشد!؟ بله! تولید انبوه صنایع غذایی بهروز پس از کلی کشمکش بر سر دریافت مجوز در همین مکان انجام می شد. روزی ۴۰۰ کارتن با ۲۵ کارمند این فعالیت ها انجام می گرفت و به نظر می رسید که چون رقبا پول سابقه و ارتباطات داشتند، بهروز را جدی نگرفته بودند، بعدها هم مشخص شد که که رقبا آمده بودند بهروز را ارزیابی کنند و ذاتا بازدیدی در کار نبوده است. تولیدات اولیه بهروز در این دوران که آوازه اش شهر را پر کرده بود عمدتا شامل سالاد الویه، کشک بادمجان- شلهزرد، ترشی و بعد سس مایونز بود. البته در این بین اضافه شدن سس به جمع تولیدات بهروز رونق جدیدی به کار بخشید که داستان تولد سس مایونز بهروز هم در نوع خود شنیدنی است.همسرم و خواهر زن بهروز فروتن پیشنهاد تولید سس مایونز را مطرح کردند البته آنها درست کردن سس مایونز را در حد خانگی میدانستند اما بعدها تکنولوژی آن را به کار گرفته و به تولید انبوه رسیدند. در سالهای رشد و توسعه بهروز بیش از چندین بار دچار ضرر و زیان شد. در همین سالها بود که در اثر همکاری با بنکداران برای توزیع محصولات تولید شده، تصمیم به ایجاد سازمان پخش گرفت. در آن زمان باز هم آه در بساط نداشت. روز از نو، روزی از نو؛ مجددا آغاز کرد. برای مثال در سال ۶۵ با شراکتی که داشت شریکش بسیاری از مراکز توزیع و تولید را برداشت و مجبور شد از اول شروع کند چون با بیش از ۱۱ میلیون تومان بدهی یک پروانه بهرهبرداری که در آسانسور از مدیرکل وقت گرفته بود برایش ماند. اما باز هم مصمم بود که اگر قرار است بهروز، بهروز شود باید دوباره شروع کرد. او پلهای پشتسرش را خراب کرد تا همیشه به جلو حرکت کند. دهه ۷۰ را دهه رشد جهشی بهروز میدانند در این سالها از تجربیات گذشته اش هم بهره جست . دهه ۷۰ دهه شکوفایی بهروز بود و چون استقبال از محصولات افزایش یافته بود تصمیم گرفت تبلیغات خوبی را انجام دهم بنابراین با توجه به سابقه فرهنگی آموزشی که داشت تبلیغات فرهنگی را ترجیح داد برای مثال «دوست من سلام» را از دوره تدریس برداشت و ایده فکری تبلیغات را از آن زمان میگرفت. «دوست من سلام» برای نخستین بار در سال ۶۴ بود و چون تبلیغات فرهنگی بود از سوی صدا و سیما تخفیف خوبی هم دریافت میکرد . مواردی هم در مورد مسائل حاشیه ای تولید برای بهروز مطرح می شد، برای مثال مشتری در مورد شکرک، طعم نامطلوب و ترشی اعتراض میکرد و بلافاصله این موضوعات در بهروز بررسی می شد . در کنار برخی سختی ها صادرات بهروز هم رونق می گرفت و راهها برای ورود به بازار های جهانی بازتر می شد. نخستین محموله های صادراتی بهروز در بازار آمریکا مشاهده شد و مواد غذایی ایران با برند ایرانی عرضه شد و FDA آمریکا را دریافت کرد . به جز آمریکا صنایع غذایی بهروز به کشورهای اروپایی، ژاپن، کانادا و کشورهای عربی هم راه پیدا کرد. نخستین خاطرهاش از صادرات این بود که یک محموله بزرگ سس مایونز آماده کرده و به امارات فرستاد اما همه برگشت خورد چون پیشبینیای که برای نگهداری آن کرده بود کافی نبود و همه محموله ارسالی در اثر گرمای هوا از بین رفت و پس از برگشت معدوم کرد. اما پس از آن سایر کالاها را صادر کرد و پس از آن مشکل خاصی در صادرات نداشت. بهروز فروتن تاکید دارد که مدیون کسانی است که به او ستم روا داشتهاند و مدالهایش مدالهای رنجهایی است که کشیده و باز هم هست که مدال بگیرد. وی در حال حاضر بیش از ۲۰۰ لوح و تندیس و لوح خارجی دارد، قهرمان قهرمانان صنعت غذا شده و نخستین سفیر یونیسف در ایران است. همکار سازمان استاندارد هم شده ، بیش از ۹ کنگره ملی صنایع غذایی دایر کرده و عضو شورای صنایع غذاییاست.اوهمه افتخارات اجتماعی را در یک چیز میداند خودش را گم نکرده، نباخته و فخر نفروخته، فقط پشتکار داشته و باور. او شخصیت خود را اینگونه توصیف می کند ؛ آدم لجباز، یک دنده،معقول و پشتکاردار. درباره چیزی که میداند و یقین است اظهار نظر می کند. لجباز و برای چیزی که میخواهد مصر است. درباره ارتباطش با تشکل های مدنی و اتاق بازرگانی می گوید کاری با آنها ندارد. البته بیارتباط هم نیست و در جلسات و نشستهایی که نمایندگان صنعت حضور دارند شرکت میکند اما ارتباط مستمر نداشته ولی با خانه صنعت بیشترین ارتباط دارد. وی معتقد است به جای اینکه بگوییم اتاق بازرگانی و یا اتاق صنایع و معادن و یا حتی پارلمان خصوصی، بهتر است نام آن را پارلمان اقتصادی بگذاریم تا نگاه کلانی به اقتصاد کشورمان داشته باشیم و تقسیمبندیها و مرزها را برداریم. در حال حاضر مقدار مشخص و معینی از دارایی بهروز عنوان نمی شود اما شخص بهروز فروتن در این باره می گوید : بهروز هرچه بخواهید بدهی دارد. سرمایهاش همان آشپزخانه اول است و همه سرمایه در اختیار بانکهاست اگر هم چیزی اضافه شده برای بهروز فروتن نیست. البته چون در کشورهای دیگر تولید ثروت افتخار است اما در اینجا برعکس آن است از بیان خودداری می کند اما تاکید دارد که به راستی سرمایهای ندارد تنها یک کارخانهدارد یک دفتر مرکزی و یک سازمان پخش و سرمایه اصلیاش ۱۵۰۰ پرسنل وفادار است .
صنایع غذایی بهروز در حال حاضرشش واحد تولیدی در کشور دایر کرده که تحت لیسانس بهروز کار میکنند که البته آن هم به دلیل ارزان تمام شدن تولید محصول در مبدأ است برای مثال آبلیموی بهروز در هرمزگان پر میشود یا ربگوجهفرنگی و مربا در مشهد انجام میشود و از سویی واحدهایی که با ظرفیت کم تولید میکنند را به کار میگیریم.بنابراین در شیراز، کرج و مشهد و هرمزگان و اصفهان هم تحت لیسانس دارد و البته کشت و صنعت و تحقیقات هم انجام میدهد. در حال حاضر تقریبا سس مایونز بهروز همیشه در حال فعالیت است و بیشترین فروش را دارد. اما بهروز فروتن از میان انواع تولیداتش مرباها را بیشتر دوست دارم و مربای گل را بیشتر از همه دوست دارد. انواع چاشنیها، سس سالاد تند و با طعم انواع سبزی در حال حاضر در صنایع غذایی بهروز در حال تولید است.
سوابق بهروز فروتن
– متولد ۱۳۲۴ شمسی در تهران
– تحصیلات: رشته مدیریت دانشگاه تهران
– فعالیت ها: تدریس ، پیمانکاری، کارآفرینی – بنیانگذار “گروه صنایع غذایی بهروز” از سال ۱۳۵۶ شمسی
– مدیریت شرکت صنایع غذایی بهرنگ
– مشاور عالی کانون انجمنهای صنایع غذایی کشور
– عضو هیات مدیره بنیاد کارآفرینی دانشگاه تهران
– عضو هیات علمی کمیته کسب وکار مجمع تشخیص مصلحت نظام
– دبیر کانون کارآفرینی مجمع تشخیص مصلحت نظام
– عضو هیات موسس و هیات مدیره انجمن دارندگان نشان استاندارد ایران
– عضو هیات موسس و هیات امنای دانشکده صنایع غذایی
– ریاست کمیته سیاستگزاری اتحادیه سراسری تعاونیهای تولیدی
– اولین قهرمان قهرمانان صنعت کشور
– نخستین کارآفرین نمونه کشور
– سخنران و تدریس در کنفرانسها و همایشهای کارآفرینی و مراکز دانشگاهی
– دریافت بیش از ۳۰۰ تندیس، لوح و تقدیرنامه داخلی و خارجی
– موسس نخستین مرکز تحقیقات صنایع غذایی غیردولتی
– انتشار کتابهای: .” دوست من سلام” .” همیشه برخاستن” نخستین راهنمای کارآفرینی ایرانی . کتاب کارآفرینی “۱+۳۸ ” . “پیشگامان صنعت غذا” معرفی یکصد چهره صنایع غذایی .”صد سال عشق”شرح زندگی موسسان علوم تغذیه و صنعت غذا در ایران . کتاب ویژه”جایزه دکتر هدایت” .”مجموعه مقالات کنگره ملی صنایع غذایی ایران” .”گلنار خانم” ویژه کودکان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
جواب :
به همین سادگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
📚📚📚
وظیفه همه افراد فرهیخته وهمه نهادهای فرهنگی کشور است که دراشاعه، گسترش وتقویت هرچه بیشتر مسئله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند.
📚📚📚
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...برای یک مدتی مردم فکر می کردند که با هر ضریب هوشی که به دنیا می آیند از همان میزان هوش می توانند استفاده کنند. بعدها دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که میزان هوش قابل تقویت شدن است یعنی با انجام مهارت هایی می توان هوشتان را بیشتر کنید و مغز مسیرهای جدیدی می سازد که باعث میشه بهتر و سریعتر کار کند.
در اینجا مهارت هایی را معرفی می کنیم که شما را باهوش تر می کنند و دلیل آن را هم ذکر می کنیم.
نواختن آلات موسیقی
نواختن موسیقی به افزایش خلاقیت، مهارت تجزیه و تحلیل، زبان، ریاضی، مهارت هماهنگی حرکات عضلات کوچک و غیره کمک می کند. نواختن آلات موسیقی اتصالات جدیدی می سازد که باعث تقویت رشته های عصبی که نیمکره های مغز را به هم وصل می کنند می شود.
سعی کنید همیشه مطالعه کنید
مطالعه استرس را کم می کند همچنین باعث می شود احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید.در محیط کار ، به شما کمک می کند تا بهتر بفهمید که کارها را چگونه باید انجام دهید. همچنین باعث بهبود مهارت های مدیریتی شما می شود.
ورزش را فراموش نکنید
وقتی به طور منظم ورزش می کنید سلول ها از BDNF که پروتئینی برای تقویت حافظه، یاد گیری، تمرکز می باشد،سرشار می شوند. این عمل اصطلاحا هوشیاری ذهنی نامیده می شود.
سعی کنید زبان جدیدی یاد بگیرید
یادگیری موفقیت آمیز یک زبان جدید ذهن شما را قادر می سازد کار هایی که نیاز به استفاده از مغز هستند را بهتر انجام دهید. این فعالیت ها شامل مهارت انجام کار های اجرایی معمول مانند برنامه ریزی و حل مشکلات می شوند. وقتی بتوانید حداقل دو زبان بلد باشید بهتر می توانید توجهتان را به چیزهایی که در اطرافتان در حال رخ دادن هست معطوف کنید. بسته به واکنش مغز به یادگیری زبان جدید، ممکن است مسیر دیگری نیز باز شود. یادگیری یک زبان دیگر ممکن است آخرین حلقه مفقوده ای باشد که مردم نیاز دارند تا ذهن خود را آماده به دست آوردن شغل های مدیریتی کنند.
یادگیری تجمعی خود را تست کنید
حتما" برای شما هم پیش آمده وقتی قرار است مثلا فلان روز امتحانی رو بدید چون تکرار زیاد می کنید روی موضوع و درس تسلط پیدا می کنید.مشکل اینجاست که ما خیلی سریع آنها را فراموش می کنیم.یکی از دلایلی که یادگیری زبان جدید به باهوشتر شدن شما کمک می کند این است که نیاز به یادگیری تجمعی دارد. یعنی ما همیشه به دانسته های قبلی نیاز داریم و یا مجبوریم گرامر و لغات جدید را یاد بگیریم و چون همه ی این فرآیندها تکرار می شود مهارت و تسلط ما به اون زبان بیشتر می شود.
بازی های فکری انجام دهید
سودوکو، پازل، معما، بازی های ویدویی، بازی های کارت، و فعالیت های مشابه باعث افزایش شکل پذیری عصبی می شوند که این باعث می شود تا از زاویه جدیدی به همه چیز نگاه کنیم با الگو های جدیدی آشنا می شویم و توانایی شناختی ما بهبود پیدا می کند. افرادی که شکل پذیری عصبی بیشتری دارند سریعتر یاد میگیرند و بیشتر به یاد می آورند، کمتر در خطر افسردگی قرار می گیرند.
مدیتیشن کنید
در سال 1992دانشمند ریچارد دیویدسن از دالایی لاما دعوت کرد تا امواج مغزی وی را در زمان مدیتیشن مورد مطالعه قرار دهد تا کشف کند که آیا مغز وی امواج خاصی را در آن لحظه تولید می کند یا خیر. مشخص شد که زمانی که دالایی لاما در حال مدیتیشن بودند، امواج مغزی آنها نشان داد که آنها در حالت ذهنی عمیقی از مهربانی قرار دارند. افراد بلند پرواز به مدیتیشن علاقه مند شدند. چون این تحقیق بیان می کرد که می توانیم دقیقا قبل از یک گفتگو، احساس قدرت کنیم، زمانی که در خواست ارتقا می کنیم اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : http://iransbiz.ir/1396/04/25/346/
برای آدمها خیلی راحت است خود را متقاعد کنند که لازم نیست بقیه دوستشان داشته باشند. واقعیتِ مشکلی که وجود دارد این است که حتّی درونگراترین افراد هم به حداقل یک نفر نیاز دارند که دوستشان داشته باشد، اگر نه در این دنیای بزرگ تنها میمانند. اگر شما آن فرد تنهایی هستید که به جمعهای ناهار بین ساعتهای کاری دعوتتان نمیکنند و یا اگر به برنامهی جمعهشبها دعوت نمیشوید، احتمالا لازم است کاری با فکر انجام دهید تا وضعتان تغییر کند. آدمهای دوستداشتنی معمولا عادتهای خاصی دارند.
ما در زندگی روزمره هر روز تعدادی آدم خاص را میبینیم که از دیدن بعضی از آنها خوشحال میشویم و ممکن است سعی کنیم از دیدن بعضی دیگر دوری کنیم. حتّی وقتی برای یک احوالپرسی ساده به سمت شما میآیند بهانههای مختلفی میآورید تا مجبور به صحبت کردن با آنها نشوید. در آن روی سکه، افرادی هم هستند که شما دوستشان دارید و منتظرید شنبه صبح بشود تا سرکار بروید و برایشان از آخر هفتهای که داشتهاید تعریف کنید. این طور افراد دارای مهارتهای اجتماعیای هستند که باعث میشود خیلی دوستداشتنی باشند.
عادتهایی را که در ادامه خواهیم گفت احتمالا در افرادی که دوستشان دارید زیاد دیدهاید یا این عادات رفتاری را خود شما هم داشته باشید، اما باید بتوانید بیشتر آنها را در خود تقویت کنید.
از هر فرصت و مکالمهای برای اینکه دیگران شما را عقل کل فرض کنند استفاده نکنید. سعی کنید به صحبتهای بقیه گوش دهید و سوالهای مناسب بپرسید. دیگران باید بتوانند از طریق حرف زدن با شما احساس خوبی دربارهی خودشان پیدا کنند. پس از مدتی مردم برای مشورت گرفتن و صحبت کردن به سمتتان خواهند آمد.
نه تنها نباید آدم افادهای و مغروری باشید بلکه باید تا نظرتان را در مورد مسئلهای نخواستهاند سکوت پیشه کنید. حتما برای خودتان هم آزاردهنده است که در دفتر کارتان کسی گوش بایستد و بدون اینکه از او بخواهید نظراتش را بیان کند. شما خودتان متوجه خواهید شد چه زمانی به نظراتتان احتیاج دارند، بنابراین بهتر است غیر از مواقع نیاز خود را زیاد آفتابی نکنید.
بعد از بحث و جدل، کینهها و بدیها را از دلتان دور کنید، بهخصوص زمانی که مشاجره بر سر موضوع بیاهمیتی بوده است. باید در طی زمان یاد بگیرید که انسان بزرگی باشید و دلتان را بزرگتر کنید. این باعث میشود دیگران شما را بیشتر تحسین کنند. البته قرار نیست سادهلوح و ضعیف باشید و همهی بدیهای دیگران را ببخشید. همیشه به دیگران گوشزد کنید که از خط قرمزتان عبور کردهاند، اما تا ابد این موضوع را به رخشان نکشید.
به اطرافیانتان فرصت دهید تا رشد کنند و به آنها فضای اشتباه کردن بدهید. میدانید که همه چیز در زندگی دارای یک منحنی یادگیری است و شما باید به آدمهای اطرافتان فرصت این رشد و یادگیری درونی را بدهید. این شما را قابل اعتمادتر و به تبع آن دوستداشتنیتر میکند و دیگران برای درخواست کمک و مشورت بیشتر به شما مراجعه خواهند کرد.
اینکه به خصلتها و ویژگیهای خوب دیگران توجه کنید نشان میدهد شما فرد خودمحوری نیستید. اگر به اطرافیانتان توجه نشان دهید نه تنها شما را دوست خواهند داشت بلکه وقتی شما را میبینند از ته دل لبخند میزنند و از دیدنتان خوشحال میشوند. همهی ما وقتی کسی تحسینمان میکند یا چیز خوبی در موردمان میگوید، حرف او در خاطرمان میماند و باعث میشود ناخودآگاه او را بیشتر دوست داشته باشیم.
گاهی اوقات بسیار سخت است که با افرادی کار کنید که شخصیتشان کاملا با شما متفاوت است. باید بتوانید برای بهبود روابطتان نقاط قوت آنها را ببینید، روی آنها تمرکز کنید و از آنها فرصتی برای بهتر شدن روابط بسازید. برای اینکه دوستتان داشته باشند باید بتوانید روی ویژگیهای خوبی که از اطرافیانتان میبینید سرمایهگذاری کنید تا آنها هم قدرتان را بیشتر بدانند.
هیچ چیز آزاردهندهتر از فردی نیست که اطلاعات درستی راجع به اتفاقات پیش آمده ندارد و با بیعدالتی تمام دیگران را قضاوت میکند. شما باید برای نتیجهگیری در مورد یک موضوع، تمام جزییات را بدانید و پیشامدها را دقیقا بسنجید تا بتوانید قضاوت عادلانه و غیرجانبدارانهای داشته باشید. این رفتار احترام و تحسین دیگران را برمیانگیزد.
این روزها پیدا کردن آدمهای اصیل و صادق بسیار کم اتفاق میافتد و این باعث میشود شما دوستداشتنیتر شوید. اگر شما برای کسی فیلم بازی نکنید، همین باعث میشود از همنشینی با آدمهای متظاهر لذت نبرید. اگر صورت واقعی افراد را دوست داشته باشید و بتوانید با محبت و به درستی از آنها انتقاد کنید، شما را دوست خواهند داشت و در هنگام مشکلات از شما درخواست راهنمایی میکنند. در طولانیمدت زمانی که مردم شما را به عنوان فردی بیریا و راستگو بشناسند هر حرف و رفتاری را از جانب شما به فال نیک میگیرند و هنگامی که احتیاج به کمک دارند به سراغتان میآیند تا بدون اینکه بهدنبال منافع خودتان باشید آنها را پشتیبانی کنید.
هیچگاه در تقسیم کردن شادیها و چیزهای خوب بخیل نباشید. اگر در جایی فروشگاه حراجی دیدید به دوستانتان هم بگویید. سعی کنید وقتی به مسافرت میروید برای محل کار و همکارانتان از خوراکیهای آنجا بیاورید. زمانی که از کمک کردن به دیگران احساس خوبی داشته باشید و در آن راهی برای کمک کردن به خودتان پیدا کنید دیگران از صمیم قلب شما را دوست خواهند داشت.
مردم باید بتوانند با شما درددل کنند و مطمئن باشند رازشان نزد شما میماند. باید دیگران را مطمئن کنید که از اعتمادشان سوءاستفاده نخواهید کرد و راز آنها را راز خودتان بدانید. انسانهای قابل اطمینان همیشه دوستداشتنیتر هستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : http://iransbiz.ir/1396/04/24/345/