کانال تلگرام
آپارات
ارسال ایمیل
اینستاگرام
توییتر
وبلاگــی ها

موفقیت

موفقیت

🤔 ایده‌های خوب استارتاپی از کجا می‌آیند؟

🤔 ایده‌های خوب استارتاپی از کجا می‌آیند؟

توسط .. علوی در ۳۰ بهمن ۱۳۹۵

چطور به یک ایده خوب برای راه اندازی یک استارتاپ برسیم؟

بهتر است با سوالی دیگر پاسخ آن را داد: چرا مردم فکر می کنند مطرح کردن یک ایده برای استارتاپ دشوار است؟ شاید پرسیدن این سوال احمقانه به نظر برسد. چرا مردم فکر می کنند که  دشوار است؟اگر مردم توانایی انجام آن را ندارند، حداقل برای آن ها سخت است نه غیر ممکن. خب ، ممکن است این طور نباشد.آنچه که مردم معمولا بیان می کنند این نیست که آنها توانایی فکر کردن به ایده ها را ندارند، بلکه آنها اصلا ایده ای ندارند. این دو به هیچ وجه یکسان نیستند و این دلیلی است که چون هیچ ایده ای ندارند در نتیجه برای ایجاد آن هیچ تلاشی نمی کنند.

اغلب مردم بر این باورند که مطرح کردن یک ایده برای استارتاپ بسیار دشوار است و چون بسیار دشوار است در نتیجه آن ها تلاشی برای آن نمی کنند. مردم تصور می کنند دست یافتن به ایده یک معجزه است. یا ناگهانی به ایده ای دست خواهید یافت وگرنه هیچ وقت به آن نمی رسید.

دلیل اینکه چرا مردم این گونه فکر می کنند این است که، آن ها به ایده ها بیش از حد ارزش می دهند.آن ها تصور می کنند ایجاد یک استارتاپ تنها انجام دادن و اجرای تعدادی ایده افسانه ای و شگفت آور است و زمانی که یک استارتاپ موفق میلیون ها دلار ارزش پیدا می کند، به این نتیجه می رسند که این استارتاپ نتیجه یک ایده با ارزش میلیون دلاری بوده است.

اگر ایجاد یک استارتاپ با مطرح کردن ایده ای باشد که آن ایده میلیون ها دلار ارزش داشته باشد البته که مشخص است راه اندازی یک استارتاپ تا چه میزان دشوار خواهد بود. خیلی سخت تر از آنکه بخواهید برای رسیدن به آن تلاشی بکنید. مطمئنا غریزه و ناخوداگاه ما به ما می گوید چیزی که بسیار ارزش مند باشد به این آسانی نمی توان آن را کشف کرد.

درحقیقت، ایده های استارتاپی میلیون ها دلار ارزش ندارند، و اینجا آزمایشی وجود دارد که می تواند آن را اثبات کند : تنها سعی کنید این ایده های باارزش را بفروشید. هیچ تقاضایی برای آن در بازار وجود ندارد و به این معنی است که ایده های استارتاپی ناچیز و بی ارزش هستند.

پرسش

حقیقت این است که اکثر استارتاپ ها با یک ایده ابتدایی و اصلی به پایان می رسند. این خیلی نزدیک تر است به این واقعیت که بگوییم ارزش اصلی ایده اولیه و ابتدایی شما در روند کشف موانع مشخص می شود. ایده اولیه ای که شما دارید تنها نقطه شروع است و نه برنامه کار، اما یک پرسش وجود دارد. این ایده می تواند کارا و مفید باشد اگر در نحوه رسیدن و بیان راه به ما کمک کند؟ به جای این که بگویید حاصل ایده شما ایجاد یک صفحه گسترده وب است، بگویید:آیا حاصل این همکاری می تواند ایجاد یک صفحه گسترده وب باشد؟ چند ترفند دستوری و تعدادی ایده ناقص می تواند ما را به کشف جواب یک پرسش امیدوار کند.

تفاوت زیادی وجود دارد، چرا که یک اطلاعات تحریک آمیز که موجب اعتراض شود در بیان یک سوال وجود ندارد. اگر شما بگویید:من می خواهم یک صفحه گسترده وب ایجاد کنم، مورد انتقاد قرار می گیرید-که بسیار خطرناک تر از آن چیزی است که در ذهن خود تصور می کنید- چنین برداشت می شودکه می خواهید با مایکروسافت رقابت کنید و شما نمی توانید آن طراحی که مورد نظر آن ها است را ایجاد کنید در نتیجه کاربران تمایلی ندارند که اطلاعاتشان در سرور شما باشد .

مطرح کردن یک سوال خیلی چالش ایجاد نمی کند ومورد اعتراض قرار نمی گیرد بدین شکل که: بیایید سعی کنیم یه صفحه گسترده وب ایجاد کنیم و ببینیم که چطور پیش می رود . و همگان چنین  نتیجه گیری می کنند که اگر شما تلاش خودتان را بکنید شما می توانید یک چیز مفید ایجاد کنید. شاید در نهایت آن چه که شما ایجاد کردید ممکن است حتی یک صفحه گسترده وب نباشد. شاید ماحصل تلاش شما یک نوع جدید از ابزارهای صفحه گسترده باشد که حتی اسم هم ندارد. شما هیچ وقت به ایجاد چنین چیزی فکر نمی کردید مگر در حین انجام کار و نقشه راهی را که برای پیش برد اهداف خود داشتید باعث ایجاد چنین چیزی شده است. وقتی ایده استارتاپ خود را به عنوان یک سوال تلقی کنید، آنچه که شما در جست و جوی آن هستید را تغییر می دهد. اگر یک ایده به عنوان طرح اولیه و برنامه کار مطرح شود، می تواند درست باشد. اما اگر ایده شما به صورت یک سوال باشد، می تواند اشتباه باشد، و به همان میزان که ممکن است اشتباه باشد، می تواند شما را به سمت ایده های بیشتری سوق دهد.

زمانی که کسانی روی پرسشی کار می کنند که بسیار بزرگ و پیچیده به نظر می رسد، این سوال مطرح است که : آیا راهی وجود دارد که از زیر مجموعه ای از سوال و مسئله شروع کرد و سپس به تدریج آن را گسترش داد؟ که این عموما به نتیجه می رسد.

 

حرکت در خلاف جهت باد

تاکنون، مسئله را از فکر کردن در مورد یک ایده ی یک میلیون دلاری به پرسشی که ممکن است اشتباه هم باشد تبدیل کردیم که به نظر دشوار هم نمی آید. برای ایجاد سوال شما به دو چیز نیاز دارید : آشنا بودن با تکنولوژی های جدید و امید بخش،و داشتن دوستان شایسته. تکنولوژی های جدید عنصر سازنده ایده های استارتاپ شما هستند و بحث و تبادل نظر با دوستان تان فضایی هست که شما می توانید این ایده ها را به تکامل برسانید.

دانشگاه هر دو این ها را دارد، و به همین دلیل است که بسیاری از استارتاپ ها در دانشگاه ایجاد می شوند .

آن ها با تکنولوژی های جدید بزرگ می شوند. چرا که آن ها به دنبال تحقیق وپژوهش هستند. و تکنولوژی تنها چیزی است که در این تحقیق و پژوهش ها جدید است . و هم چنین اشخاص شایسته و با کارآمدی هستند که می توانند ایده های خود را با آن ها مطرح کنند. که  با کار کردن در یک شرکت بزرگ با حقوق خوب اما کسل کننده بسیار درتضاد است. شرکت های بزرگ اساسا با تکنولوژی های جدید مخالف هستند. و هم چنین انسان هایی که در محیط کار با آن ها ملاقات می کنید نیز این گونه می باشند.

به دانش آموزان دبیرستانی توصیه می کنیم، انگشت خود را در خلاف جهت باد بگیرید – روی مسائلی کار کنید که حق انتخاب و آزادی شما را به حداکثر می رساند. این در خواست یک قاعده کلی برای  بزرگسالان نیز می باشد و شاید بهتر باشد که در آن تجدید نظر کرد :   تا جایی که می توانید در خلاف جهت باد پیش بروید.

به احتمال زیاد مردم  آگاهانه این را نمی فهمند ، اما یک نمونه از شغل هایی که اصطلاحا در جهت باد و معمول و مرسوم هستند، این است که مثلا  شما با فرمت جاوا برای یک بانک کار کنید . آن هم با حقوق پرداختی خوب، که این صراحتا نمونه ای از این شغل ها می باشد . ارزش بازار برای این نوع از شغل ها بسیار بالاتر است . چرا که اختیار و حق انتخاب کمتری برای آینده به شما می دهد . یک شغل که هیجان و تازگی بیشتر در آن وجود داشته باشد، حقوق کمتری دارد. چرا که شما باید تاوان کم بودن حقوق آن را بدهید وآن هم به دلیل به کار بردن مهارت های جدیدی است که دراین راستا یاد می گیرید.

مدارس آموزشی یک طیف دیگر از شغل های این شرکت بزرگ هستند : حقوقشان کم است. اما شما بیشتر وقت خود را صرف ایجاد کالاهای جدید می کنید. و البته آن را ” مدرسه ” می نامیم، که دلیل آن نیز برای همه روشن است، در حقیقت بخشی از تمامی شغل ها شبیه مدرسه است. محیط مناسب،  برای داشتن یک ایده استارتاپ نیاز نیست که مستقیما دانشگاهی باشد. تنها نیازمند یک موقعیتی است که شرایطی را فراهم کند که همانند مدرسه شود. کاملا واضح است که شما چرا می خواهید تکنولوژی های جدید را کشف کنید،اما چرا شما در این راستا به اشخاص دیگری نیز نیاز دارید؟ توانایی فکر کردن در مورد ایده های جدید را به تنهایی ندارید؟ جواب عملی و تجربی آن این است : نه! حتی انیشتین هم نیاز داشت که ایده های خود را برای مردم بیان کند. ایده ها در پروسه توضیح و تفسیر به اشخاص درست و شایسته توسعه می یابند. شما باید ایستادگی و پایداری کنید، درست همانند یک چوب که باید در مقابل کنده کاری مقاومت کند.

این دقیقا یکی از عواملی هست که چرا قوانین سرمایه گذاری در استارتاپ هایی که تنها یک بنیان‌گذار دارد مخالف سرمایه‌گذاری است . عملا هر شرکت موفق حداقل توسط دونفر ایجاد شده است .  و چون بنیان گذاران استارتاپ ها تحت فشارهای بسیاری هستند به همین دلیل هست که باید دوستانی داشته باشند. اما شاید این در توضیح این مسئله کمک کند که تعداد زیادی از بنیان گذاران استارتاپ ها خانم نبودند، تنها ۱٫۷ % از استارتاپ ها توسط بنیان گذاران خانم ایجاد شده است . درصد زنانی که شیفته کامپیوتر هستند کم است اما درصد اشاره شده در بالا کم نیست . پس چرا تفاوت وجود دارد؟

زمانی که شما متوجه می شوید استارتاپ های موفق چندین بنیان گذار داشته که هم اکنون دوست هستند، توضیح احتمالی آن یکی شدن این شرکت ها هست .

خط خطی کردن

چرا گروه هایی که با همکاری و مشارکت یکدیگر فعالیت می کنند نسبت به افرادی که تلاش می کنند به تنهایی روی یک ایده کارکنند پیچیده تر هستند؟ من گمان می کنم که یک فعالیت زمانی بیشترین نتیجه را خواهد داد که حاصل فعالیت های تکی و گروهی در کنارهم باشد. زمانی که با هم هستید در مورد مسائل دشوار بحث و گفت و گو می کنید،احتمالا به نتیجه هم نرسید. سپس، صبح روز بعد، زمانی که در حال حمام کردن هستید ایده ای به ذهنتان می رسد که چطور می توان مسئله ای که در تلاش برای حل آن هستید را به نتیجه رساند . بسیار مشتاق هستید تا ایده به دست امده  را با دیگران مطرح کنید ، تا بتوانید گره های پیش رو حل کنید.

چه اتفاقی رخ داد زمانی که در حال حمام کردن بودید؟ به نظر من ایده ها تنها به صورت ناگهانی به ذهن انسان خطورمی کند.اما چه چیز بیشتری می توان در مورد آن گفت ؟

حمام کردن شبیه نوعی مدیتیشن است. شما هشیارهستید، اما مسئله ای وجود ندارد که حواس شما را پرت کند .درست درچنین موقعیت هایی است که، ذهن شما آزاد است تا به هرجایی که می خواهد سیر کند، که در این صورت است که مطالب جدید به ذهن شما می رسد.

چه اتفاقی می افتد زمانی که ذهن شما سرگردان است؟ شاید همانند خط خطی کردن است . بیشتر آدم ها نسبت به شخصیتی که دارند حین خط خطی کردن اشکال مختلفی را می کشند.این عادت ها بی اختیار است، اما تصادفی نیست:اشکالی که من می کشیدم زمانی که شروع به نقاشی کشیدن کردم تغییر کرد. من در مورد رفتار و حالات هایی نقاشی کشیدم که اگر قرار بود در مورد زندگی نقاشی کنم آن طور می کشیدم. این اشکال حاصل نقاشی من بودند، اما تصادفی کنار هم قرار گرفته بودند.

شاید این که اجازه بدهید ذهن شما در میان ایده ها سرگردان باشد همانند خط خطی کردن باشد. شما مطمئنا رفتارها و حالات ذهنی دارید که حین کارکردن آن ها را فراگرفته اید، و زمانی که شما متوجه نیستید، همان رفتار را انجام می دهید،اما گاهی اوقات تصادفا درعمل، شما از دستورالعمل های یکسان در مورد بحث های تصادفی و رندم استفاده می کنید. که به استعاره می توان گفت: که یک دستورالعمل، به طور اشتباه برای یک بحث به کار برده می شود.

اگردست یافتن به ایده های جدید همانند زمانی که شما با خط خطی کردن نقاشی خود را شروع می کنید به وجود می آیند، می تواند توضیح این باشد که چرا شما ساعت ها روی مسئله ای کار می کنید بدون اینکه پیش تر به نتیجه ای برسید.این فقط به این دلیل نمی باشد که شما توانایی حلاجی مسئله ای را ندارید تا زمانی که در آن حوزه کاری متخصص شوید. بلکه شما حتی نمی توانید این ایده ها را با هم یکی کنید چرا که شما هیچ تجربه و مهارتی در این زمینه کاری ندارید که از آن استفاده کنید.

البته که مهارت ها و تجربه هایی که شما در حین کار از آن استفاده می کنید نیازی نیست که از کار کردن در آن حوزه به دست آمده باشد. در واقعیت،اغلب هم بهتر است که این گونه نباشد. در چنین حالتی شما تنها به دنبال ایده های خوب نیستید، بلکه به دنبال ایده هایی هستید که در کنار خوب بودن جدید هم باشند، و شما شانس بهتری در جمع آوری این ایده ها دارید اگر از حوزه ها و زمینه های مختلف موجود بهره ببرید.

مسئله ها

در این نظریه می توانید ایده های نامنظم وتصادفی را در کنارهم قرار دهید وببینید به چه نتیجه ای می رسید. چه می شود اگر یک سایت دوست یابی ایجاد کنید؟ آیا داشتن یک کتاب خودکارمفید است؟آیا می توانید این ایده ها و نظریه هارا به یک محصول تبدیل کنید؟ زمانی که این چنین نامنظم ایده ها را کناریکدیگر قرار می دهید، نه تنها احمقانه به نظرنمی آیند، بلکه تنها از نظر معنایی لیست شما ناقص می باشد. حتی می توان سوال را این گونه مطرح کرد که: منظور از تبدیل نظریه ها به محصول چیست؟ هیچگاه سطحی به ایده ها فکر نکنید.

وقتی این گونه به ایده ها فکر می کنید ممکن است به چیزهای مفیدی برسید. درست همانند وقتی می باشد که شما درمی یابید که چه سنگ تراشی شگفت انگیزی در داخل یک قطعه مرمر نهفته است، وتنها کاری که نیاز است شما انجام دهید برداشتن قسمت هایی از مرمر است که جز آن نمی باشد.این یک فکر مشوق ودلگرم کننده است، چرا که به شما یادآوری می کند که جوابی وجود دارد، اما در عمل خیلی کارا نمی باشد چرا که فضایی که در آن شما به دنبال جواب هستید بسیار بزرگ است.

برای داشتن ایده های خوب  بهتر است روی چندین مسئله کارکنید. شما نمی توانید تنها با ایده ها و مسائل نامنظم و تصادفی شروع کنید. شما مجبورید در ابتدا با چندین مسئله شروع کنید، سپس اجازه دهید ذهنتان درپی کشف ایده های جدید سرگردان باشد .

درضمن، فهمیدن صورت مسئله بسیاردشوارتر از رسیدن به جواب است. بیشترمردم همواره ترجیح می دهند مسائل را نادیده بگیرند و به دنبال ایده بگردند. دلیل ان نیز بسیار واضح است: مسائل و معماها همواره آزاردهنده هستند. تصورکنید اگر مردمی که در سال ۱۷۰۰ می زیستند این طور که ما به مسائل نگاه می کنیم می نگریستند، احتمالا باید غیرقابل تحمل می بود. این که بتوان اینگونه مسائل و معماهایی که در اطرافمان وجود دارد را انکار کنیم این انکارکردن و نادیده گرفتن نیروی قدرتمندی می باشد که، زمانی که حتی در حال حاضر جواب هایی برای این مسائل وجود دارد، مردم اغلب ترجیح می دهند که باور کنند این راه حل ها کارا نمی باشند.

من متوجه این پدیده شدم زمانی که روی نرم افزار هایی که این قابلیت را دارند که یک سری پیام هایی که ویژگی های تبلیغاتی و خاصی را دارند حذف کنند، کارمی کردم . در ۲۰۰۲، بیشتر مردم ترجیح می دادند که چنین پیام هایی را نادیده بگیرند ومردمی بودند که دوست نداشتند این کار را ذهنی انجام دهند، پس بهترین کار استفاده از این نرم افزار بود.

من متوجه شدم که این پیام ها وتبلیغات آزاردهنده می باشند، و من احساس کردم باید راهی وجود داشته باشد که طبق آمار و ارقام بشود این  پیام ها را تشخیص داد. و این روش نتیجه گیری می باشد که همه شما نیاز دارید تامسائل پیش رو را حل بکنید. الگوریتم و روشی که من به کار بردم به طرزخنده داری ساده بود. هرشخصی اگر واقعا برای رسیدن به جواب تلاش بکند مطمئنا به آن دست خواهدیافت.  نرسیدن جواب به این دلیل است که واقعا کسی برای رسیدن به جواب تلاشی نمی کند.

اجازه بدهید این دستورالعمل را تکرار کنم که: پیدا کردن راه حل برای مسائل دشوار است و تجربه کردن همین حس باعث می شود که شما بتوانید آن را حل کنید. ساده تر از آن که به نظر می اید، این دستورالعملی برای تمامی ایده های استارتاپ می باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : karafarini.ir

...
ادامه مطلب
کسب درآمد 50 تا 200 دلاری با ارسال پست در سایت greatescapepublishing

کسب درآمد 50 تا 200 دلاری با ارسال پست در سایت greatescapepublishing

توسط .. علوی در ۲۶ بهمن ۱۳۹۵

نوشتن مقاله و ارسال مطلب و پست یکی از روش های کسب درآمد است اما با توجه به درصد کمی که به نویسندگان پرداخت می شود ، ما امروز خبر خوبی برای آن دسته از عزیزانی داریم که اهل سفر هستند و دستی در ترجمه هم دارند.

The Travel Writers Life یک وب سایت معتبر است که در ازای ارسال مطالب مبلغی بین 50 تا 200 دلار به نویسندگانش پرداخت خواهد کرد.کلیه مقاله های ارسالی باید بین 300 تا 600 کلمه باشد.

این وب سایت برای مقالات ارسالی 50 تا 75 دلار، برای داستان های شخصی در سفر و مصاحبه ها ، 100 تا 150 دلار و برای مقالات مشاوره ای برای سفر بین 150 تا 200 دلار بعد از به نمایش درآمدن مقاله ،پرداخت خواهد کرد.

تمامی پرداختی ها در سایت موجود است.شما می توانید عکس ها و داستان های سفر خود را به برای آن ها ارسال کنید.ایران شامل جاذبه های گردشگری فراوان است که می توانید از این طریق به جهان آن را بشناسانید ودرآمد زایی کنید.

http://www.greatescapepublishing.com

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : ideas-to-wealth.blog.ir

...
ادامه مطلب
💖 مثبت اندیش باش تا کامروا باشی -  قسمت نوزدهم

💖 مثبت اندیش باش تا کامروا باشی - قسمت نوزدهم

توسط .. علوی در ۲۴ بهمن ۱۳۹۵

جدیدترین راهکار برای داشتن شخصیت مثبت

۱ – گفت و گوی درونی مثبت

با خودتان مثبت صحبت کنید و گفت و گوهای درونی خود را کنترل کنید. از عبارات تاکیدی مثبت، اول شخص و در زمان حال مانند

من خودم را دوست دارم“، “من می توانم!”، “من احساس فوق العاده خوبی دارم!” و “من مسئول هستم!” استفاده کنید.

ما معتقدیم که  ۹۵درصد احساسات شما با گفت و گوهای درونی خودتان، در طول روز شکل می گیرد. واقعیت تلخ این است که اگر عمدا و آگاهانه با خودتان، مثبت و سازنده صحبت نکنید، ناخودآگاه به چیزهای ناراحت کننده که باعث نگرانی و عصبانیت می شود، فکر می کنید.

همانطور که قبلا گفته شد:

ذهن شما مثل یک باغچه است، اگر در آن گل نکارید و از آن مراقبت نکنید، علف های هرز بدون هیچ تلاشی رشد می کنند.

۲ – تجسم مثبت

شاید قدرتمندترین توانایی شما، توانایی “تجسم” و دیدن اهدافتان است، به طوری که انگار همین الان به تحقق رسیده اند.

تصویری هیجان انگیز و واضح از اهداف و زندگی ایده آل تان بسازید و بارها و بارها آن را در ذهن مرور کنید. تمام پیشرفت های شما در زندگی، با بهبود بخشیدن به تصویرهای ذهنی شروع می شوند.هر چه خود را در درونتان ببینید، در دنیای خارج همان خواهید بود.

۳ – افراد مثبت اندیش

انتخاب درست کسانی که با آنها زندگی می کنید، کار می کنید و تعامل دارید، بیشتر از هر عامل دیگری بر احساسات و موفقیت شما تاثیر می گذارد. همین امروز تصمیم بگیری که با افراد برنده، مثبت، شاد، خوشبین و کسانی که در زندگی اهداف بزرگی دارند معاشرت کنید.به هر قیمتی از افراد منفی دوری کنید. این افراد، سرچشمه اصلی بیشتر ناراحتی های زندگی هستند. مصمم شوید که از هم اکنون، دیگر افراد منفی و اضطراب آور را به زندگی تان راه ندهید.

۴ – خوراک ذهنی مثبت

سلامتی شما دقیقا به همان مقداری است که مواد غذایی سالم بخورید و به خودتان برسید. همینطور سلامت ذهنی و روانی شما به همان اندازه ای است که ذهن خود را به جای “شیرینی های ذهنی” با “پروتئین های ذهنی” تغذیه کنید.

کتاب ها، مجلات و مقالات آموزنده، الهام بخش و انگیزه دهنده بخوانید. ذهن را با اطلاعات و ایده هایی که موجب تعالی و شادمانی می شوند و شما را نسبت به خود و آرزوهایتان مطمئن می سازند، تغذیه کنید.هنگام رانندگی به مطالب شنیداری سازنده و مثبت گوش دهید. پیوسته به ذهن پیام های مثبت وارد کنید که باعث می شوند بهتر بیندیشید و بهتر عمل کنید و در رشته کاری خود تواناتر و کارآمدتر باشید.فیلم ها و برنامه های تلویزیونی آموزشی و مثبت تماشا کنید ودر دوره های آنلاین شرکت کنید و مطالبی بخوانید که به دانشتان بیفزاید و به شما حس بهتری نسبت به خود و زندگی بدهد.

۵ – آموزش و پیشرفت درست

تقریبا در جامعه ما همه با منابع محدود و گاهی هم بدون سرمایه، دست به کار می شوند. تقریبا تمام درآمد افراد، ابتدا با فروش خدمات شخصی حاصل می شود .تمام افرادی که امروزه در اوج هستند، زمانی در پایین ترین جایگاه بوده اند و بارها و بارها شکست خورده اند و به جایگاه های پایین تر نزول کرده اند. معجزه آموزش و پیشرفت شخصی دراز مدت این است که شما را از فرش به عرش، از فقر به ثروت و ا زشکست به موفقیت و استقلال مالی می رساند. همانطورکه جیم ران می گوید: “تحصیلات رسمی کمک می کند امرار معاش کنید، ولی آموزش های شخصی شما را ثروتمند می کند”وقتی خود را به یادگیری، رشد، بهتر شدن در افکار و فعالیت ها متعهد می کنید، کاملا بر زندگی خود مسلط می شوید و سرعت رسیدن به اوج را به طور قابل ملاحظه ای افزایش می دهید.

۶ – عادت های سلامتی مفید

از سلامت جسمانی خود حداکثر مراقبت را بکنید. همین امروز تصمیم بگیرید که تا سن  ۹۰ ،۸۰یا حتی  ۱۰۰سالگی زندگی کنید و حتی در آن سن هم شاد و پرتحرک باشید.

غذاهای خوب، سالم و مغذی بخورید. کم و متعادل بخورید. یک رژیم غذایی عالی، تاثیری مثبت و فوری بر احساسات و تفکرات شما خواهد داشت.تصمیم بگیرید به طور منظم ورزش کنید. حداقل  ۲۰۰دقیقه در هفته را به پیاده روی، دو، شنا، دوچرخه سواری یا کار با دستگاه های ورزشی بپردازید. وقتی با برنامه و منظم ورزش می کنید، احساس شادمانی و سلامتی بیشتری دارید و نسبت به فردی که تمام بعدازظهر را روی کاناپه می نشیند و تلویزیون تماشا می کند، خستگی و فشار روانی کمتری خواهید داشت. به اندازه کافی، استراحت کنید. لازم است به طور منظم و به ویژه در زمان هایی که زیر فشار روانی و سختی هستید، باتری های انرژی خود را شارژ کنید. وینس لومباردی می گوید : خستگی، همه ما را ترسو می کند.

یکی از عوامل زمینه ساز احساسات منفی، عادت های مضر سلامتی؛ خستگی، نرمش نکردن و کار و تلاش بی رویه است .در زندگی به دنبال تعادل باشید.

۷ – انتظارات مثبت

داشتن انتظارات مثبت یکی از تکنیک های بسیار قوی است که با به کارگیری آن می توانید شخصی مثبت اندیش شوید و زندگی مثبت تر و بهتری را تضمین کنید.انتظارات شما، پیشگویی های شما از آینده خودتان است. یعنی آنچه شما با اطمینان منتظرش هستید، به احتمال زیاد به دست خواهد آمد.از آنجا که خودتان انتظارات را انتخاب می کنید، همیشه بهترین ها را بخواهید و انتظار موفقیت داشته باشید. هنگام ملاقات با افراد جدید، انتظار محبوبیت داشته باشید. انتظار دستیابی به اهداف عالی و خلق زندگی شگفت انگیز برای خودتان داشته باشید. وقتی پیوسته در انتظار اتفاقات خوب باشید، به ندرت ناامید می شوید.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : skylove.ir

...
ادامه مطلب
۷ ویژگی شخصیتی یک رهبر بزرگ

۷ ویژگی شخصیتی یک رهبر بزرگ

توسط .. علوی در ۱۹ بهمن ۱۳۹۵

چنانچه بخواهید رهبری باجذبه باشد، ابتدا باید این جذبه را در خودتان پرورش دهید. رهبری توانایی جذب کسی‌ست که شما بعنوان یک کارفرما یا مدیر یا پدرومادر، فرصتهایی به او پیشنهاد می‌کنید. و این موضوع یکی از بزرگترین چالشهای زندگی است.

...
ادامه مطلب
اقتصاد گیگ؛ وقتی رئیس‌ تان یک الگوریتم است !!

اقتصاد گیگ؛ وقتی رئیس‌ تان یک الگوریتم است !!

توسط .. علوی در ۱۷ بهمن ۱۳۹۵

با ظهور و پیشرفت مدل‌های کسب و کاری چون اوبر (یا مشابه وطنی آن اسنپ)، بسیاری از افراد بدون اینکه متوجه باشند برای یک الگوریتم کار می‌کنند.

 اگر تا به حال درباره‌ی اقتصاد گیگ (Gig Economy) چیزی نشنیده‌اید، لازم نیست نگران باشید؛ زیرا این پدیده به قدری جدید است که هنگام جستجو درباره‌ی آن تازه متوجه می‌شوید هنوز وارد بسیاری از فرهنگ‌های لغت نشده است. دیکشنری کمبریج اقتصاد گیگ را اینگونه تعریف می‌کند:

«روشی از اشتغال که در آن به جای کار کردن برای یک کارفرمای مشخص، افراد به کارهای پاره وقت و جدا از یکدیگری مشغول می‌شوند که هر کدام از آن‌ها درآمد مجزای خود را دارند.»

شاید این تعریف کمی گیج کننده باشد. برای درک بهتر اقتصاد گیگ، بررسی چند نمونه از کسب و کارهای بر مبنای آن راهگشا است.

شورش الگوریتمی

تابستان گذشته در لندن تظاهراتی بر پا شد که در آن افراد با در دست داشتن پلاکاردهایی که روی آن نوشته بود «ما انسان هستیم، نه ابزار دست اوبر!» راهپیمایی می‌کردند. اما چیزی که این راهپیمایی و اعتراض را از نمونه‌های مشابه خود متمایز می‌کرد، این نکته بود که افراد شرکت کننده در آن نه محل کار مشخصی داشتند و نه در استخدام شرکتی بودند. شخص خاصی بر این افراد ریاست نمی‌کرد؛ بلکه تنها یک الگوریتم از طریق تلفن هوشمند آن‌ها را مدیریت می‌کرد. در انتها، موضوع اعتراض این افراد از تمام چیزهایی که گفته شد، جالب‌تر است: آپدیت جدید یک اپلیکیشن!

سرویس UberEats ژوئن سال جاری در لندن افتتاح شد. شعار سرویس جدید اوبر این بود:

«غذاهای رستوران‌های مورد علاقه‌ی خود در لندن را با سرعت اوبر دریافت کنید.»

اوبر برای جذب پیک‌های مستقل، در ابتدا پیشنهاد دستمزد ۲۰ پوند در ساعت داده بود؛ اما با افزایش تقاضا، اوبر شروع به کاهش دادن دستمزدها کرد. ماه آگوست، دستمزد ساعتی جای خود را به فرمول پرداختی عجیب و غریبی داد؛ ۳.۳ پوند برای هر محموله، به اضافه‌ی ۱ پوند در هر مایل، منهای ۲۵ درصد «پورسانت سرویس اوبر»، به اضافه‌ی ۵ پوند پاداش هر ارسال. سپس پیک‌ها متوجه شدند که با یک آپدیت جدید اپلیکیشن، «پاداش ارسال» به ۴ پوند در زمان ناهار و شام، و ۳ پوند در زمان ناهار و شامِ آخر هفته کاهش یافته و در بقیه‌ی زمان‌ها نیز کلا حذف شده است.

بسیاری از افراد برای پیوستن به سرویس‌هایی چون اوبر، کار تمام وقت خود را رها می‌کنند

بسیاری از معترضان پیک‌های حرفه‌ای هستند که برای دریافت دستمزد بیشتر، کار رسمی خود را رها کرده بودند تا به‌صورت تمام وقت برای اوبر کار کنند و حالا فکر می‌کنند اوبر به آن‌ها کلک زده است. یکی از تظاهر کنندگان می‌گوید از این که بسیاری از رفقای خود را تشویق به ترک شغل و پیوستن به UberEats کرده بود، احساس گناه و پشیمانی می‌کند.

سوال جالبی که اینجا مطرح می‌شود این است که اصلا این پیک‌ها چگونه توانستند یکدیگر را پیدا کنند؟ وقتی برای یک اپلیکیشن کار می‌کنید، پیدا کردن همکارانتان به سادگی یافتن کارکنان یک شرکت سنتی که مکان و دفتر مشخصی دارد نیست. پیک‌های اوبر برای یافتن یکدیگر و تظاهرات در لندن از تکنیک جالبی استفاده کرده بودند. آن‌ها با استفاده از اپلیکیشن اوبر به عنوان یک مشتری معمولی، برای خود غذا سفارش می‌دادند و زمانی که یکی از همکاران ندیده و نشناخته‌شان غذا را به آن‌ها می‌رساند، او را از جریان تظاهرات مطلع می‌ساختند؛ شورش الگوریتمی در برابر مدیریت الگوریتمی!

مدیریت الگوریتمی و اقتصاد گیگ

برآورد دقیقی از مقیاس اقتصاد گیگ در سطح جهانی وجود ندارد؛ اما در ایالات متحده، به‌تنهایی ۸۰۰ هزار نفر از این طریق (شرکت‌های چون TaskRabbit، Lyft، Uber و Deliveroo) بدون اینکه در استخدام کسی باشند، امرار معاش می‌کنند. اصطلاح «مدیریت الگوریتمی» (algorithmic management) که سال گذشته توسط «موسسه‌ی تعامل انسان و کامپیوتر» در دانشگاه کارنگی ملون ابداع شد، عامل اصلی به وجود آمدن اقتصاد گیگ در نظر گرفته می‌شود. برای شرکت‌هایی چون اوبر که خواهان ایجاد «حمل و نقلی قابل اعتماد» هستند، مدیریت الگوریتمی مشکل آموزش، پیگیری و ارزیابی وضعیت تعداد زیادی از کارکنان غیر حرفه‌ای را که حتی در استخدام شرکت نیستند، حل می‌کند تا در نتیجه شرکت بتواند سرویسی سریع، استاندارد و بدون نقص ارائه کند.

مدیریت الگوریتمی مشکل آموزش، پیگیری و ارزیابی تعداد زیادی از کارکنان غیر حرفه‌ای را حل می‌کند

کسانی که از مدیریت الگوریتمی دفاع می‌کنند، عقیده دارند این نوع مدیریت فرصت‌های جدید شغلی به وجود می‌آورد و در بخش‌هایی از بازار کار که به ناکارآمدی، عدم شفافیت و کارفرمایان ظالم مشهور است، بهینگی، شفافیت و عدالت را با خود به همراه خواهد آورد. اما تظاهرات و اعتصابات تابستان گذشته در لندن نشان می‌دهد کسانی که در این اقتصاد کار می‌کنند، چندان هم از وضعیت آن راضی نیستند و عقیده دارند به جای اینکه از دست «کارفرمای ظالم» قبلی خلاص شوند و خودشان رئیس خودشان باشند، حالا این تلفن هوشمندشان است که به نحوی ناعادلانه مدیریتشان می‌کند. اما یک الگوریتم چگونه می‌تواند ظالم و بی انصاف باشد؟

الگوریتم‌های ظالم

سال ۲۰۱۳، سرویس ارسال غذایی با نام «دلیورو» (Deliveroo) در لندن تاسیس شد. دلیورو که با ارزشی نیم میلیارد دلاری، یکی از موفق‌ترین استارتاپ‌های اروپا محسوب می‌شود، هم اکنون با داشتن بیش از ۲۰ هزار نفر پیک در ۸۴ شهر و ۱۲ کشور دنیا حضور دارد.

هنگامی که شخصی توسط دلیورو غذا سفارش می‌دهد، نوتیفیکیشنی روی تلفن هوشمند نزدیک‌ترین پیک به رستوران مورد نظر به نمایش در می‌آید که تنها ۳۰ ثانیه فرصت برای قبول آن و فشردن دکمه‌ی «Accept delivery» وجود دارد. در این نوتیفیکیشن تنها آدرس رستوران نمایش داده می‌شود و اپلیکیشن تا زمانی که غذا را از رستوران تحویل نگرفته باشید، به شما نمی‌گوید آدرس مقصد غذا کجا است. وقتی هم که غذا را از رستوران تحویل گرفتید، اگر آدرس محل تحویل غذا بسیار دور باشد یا به هر دلیلی نخواهید به آن مکان بروید، مسئولیت رد کردن درخواست بر عهده‌ی خودتان است و روی پروفایل کاری‌تان در اپلیکیشن تأثیر منفی می‌گذارد.

رانندگان اوبر نیز در سرتاسر دنیا تحت کنترل الگوریتم‌های مشابه هستند. درست است که زمان کار کردن به انتخاب خودشان است، اما وقتی وارد اپلیکیشن شوند، تنها ۱۰ تا ۲۰ ثانیه فرصت دارند تا به «درخواست‌های تاکسی» اپلیکیشن پاسخ مثبت بدهند و این درحالی است که مقصد مسافر به آن‌ها گفته نمی‌شود. اگر هم سه درخواست تاکسی را به صورت پشت سر هم از دست بدهند، به صورت اتوماتیک از اپلیکیشن لاگ اوت خواهند شد و ۲ دقیقه طول خواهد کشید تا دوباره بتوانند به حساب کاربری‌شان وارد شوند.

آینده‌ی مدیریت یا بازگشت به دوران استثمار کارگران؟

مدیریت الگوریتمی ممکن است برای بسیاری از افراد، آینده‌ی مدیریت به نظر برسد؛ اما برای بسیاری، یادآور دوران سیاه مدیریت ظالمانه در اوایل قرن بیستم میلادی است. صد سال پیش تئوری جدیدی با نام «مدیریت علمی» (scientific management) توسطفردریک تیلور در آمریکا به شهرت رسید و به‌سرعت در تمامی کارخانه‌های کشور به کار گرفته شد.

تیلور در دوران جوانی برای اینکه بتواند از پس هزینه‌های تحصیل در دانشگاه هاروارد بر بیابد، به کار در یک کارخانه‌ی هیدرولیک مشغول شده بود. او پس از مدتی کار متوجه شد در کارخانه‌ها دو قانون نانوشته‌ی کلی بین کارگر و کارفرما وجود دارد: کارگران تا جایی که می‌توانستند آهسته و کم کار می‌کردند و کارفرما نیز تا جایی که می‌توانست به آن‌ها کم حقوق می‌داد.

تیلور سپس به این فکر افتاد که مجموعه‌ای از قوانین، مقررات و فرمول‌ها را برای بهینه کردن مدیریت نیروی کار ایجاد کند. او برای این منظور پیشنهاد داد مدیرانی مجهز به دستگاه‌های زمان‌سنج و دفترچه یادداشت در سالن تولید کارخانه حضور داشته باشند و با بررسی زمان لازم برای به انجام رسیدن هر مرحله از تولید، بهینه‌ترین روش‌های ممکن را پیدا کنند. تیلور بعدها در سال ۱۹۱۱ تئوری خود را در کتابی با نام «مبانی مدیریت علمی» منتشر کرد. در قسمتی از این کتاب آمده است:

شاید مهم‌ترین عنصر در مدیریت علمی، ایده‌ی «شرح وظیفه» باشد. شرح وظیفه نه‌تنها مشخص می‌کند که هر کس باید دقیقا چه کاری انجام بدهد، بلکه زمان دقیق مجاز برای انجام آن کار را نیز تعیین می‌کند.

تیلور بسیاری از ایده‌های خود را روی ۶۰۰ نیروی کار یک کارخانه‌ی فولاد به بوته‌ی آزمایش گذاشت. برای مثال، او به این نتیجه رسیده بود که بهینه‌ترین روش برای بیل زدن، با جابجایی ۹.۵ کیلوگرم جرم در هر بیل حاصل می‌شود. او سپس بیل‌هایی کوچک برای سنگ معدن و بیل‌هایی بزرگ برای جابجایی خاکستر سفارش داد که هر دو ظرفیتی برابر با ۹.۵ کیلوگرم از ماده‌ی مورد نظر داشتند. کارگران هر روز صبح به دفتری مراجعه می‌کردند که در آنجا یک تکه کاغذ حاوی اطلاعات لازم برای انتخاب ابزار مورد نیاز، و قطعه‌ی دیگری کاغذ که در برگیرنده‌ی عملکرد روز گذشته‌شان بود به آن‌ها داده می‌شد.

بسیاری از روش‌های مدیریتی نوین همچنان تحت تاثیر تئوری «مدیریت علمی» فردریک تیلور هستند

بسیاری از این کارگران خارجی بودند و سواد خواندن و نوشتن نداشتند. برای همین تیلور کاغذهای عملکرد را در رنگ‌های مختلف تهیه می‌کرد. برای مثال، رنگ زرد نشان می‌داد که عملکرد کارگر پایین‌تر از حد انتظار بوده است و در نتیجه نتوانسته است به میزان دستمزد ۱.۸۵ دلار روزانه‌ی خود دست پیدا کند. می‌توان تصور کرد که کارگران بیچاره برای رسیدن به دستمزد مقرر روزانه تحت چه فشاری بوده‌اند.

چارلز هارا، صاحب کارخانه‌ی استیل میدویل به تیلور گفته بود:

می‌دانی می‌خواهم با این چند میلیون دلار اضافه که به لطف روش‌های تو به دست آمده چکار کنم؟ مجهزترین تیمارستانی را که جهان تا به حال به خود دیده است، خواهم ساخت و یک طبقه‌ی کامل آن را به تو اختصاص خواهم داد.

با این وجود، مدیریت علمی توانست در اوایل قرن بیستم میلادی در آمریکا به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند. همین تئوری بود که خطوط تولید عظیم هنری فورد را ممکن ساخت و اثرات آن را هنوز هم در کارخانه‌های سرتاسر دنیا می‌توان یافت؛ با این تفاوت که تکنولوژی‌های جدید جای «دفتر یادداشت و زمان‌سنج» تیلور را گرفته‌اند.

برده‌داری نوین

بسیاری از کارگران انبارهای شرکت‌های بزرگی چون آمازون از دستگاه‌های قابل حملی استفاده می‌کنند که به آن‌ها دستورالعمل قدم به قدمِ پیدا کردن بسته‌ای خاص از قفسه‌ای خاص را می‌دهد. همین دستگاه زمان متوسط برداشتن و تحویل بسته توسط هر کارگر را اندازه‌گیری می‌کند.

شاید برای یک ورزشکار حرفه‌ای که از شغل خود لذت می‌برد، گزارش عملکرد کاری و پاداش و تنبیه بر مبنای آن، جالب و حتی لذت بخش باشد؛ اما برای کسی که از ناچاری و برای فراهم کردن هزینه‌ی زندگی در انبارهای آمازون کار می‌کند، چنین سیستمی مانند کابوسی برآمده از کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول است.

ارمیا پراسل، استاد حقوق دانشگاه آکسفورد، تکنیک‌های مدیریت الگوریتمی را که شرکت‌هایی چون اوبر و دلیورو از آن‌ها استفاده می‌کنند، تیلوریسم ۲ (Taylorism 2.0) می‌نامد. او در این باره می‌گوید:

الگوریتم‌ها درجه‌ای از کنترل و نظارت روی نیروی کار را فراهم می‌کنند که حتی سرسخت‌ترین تیلوریست‌ها نیز نمی‌توانستند آن را در خواب ببینند.

مقصد بعدی مدیریت الگوریتمی، بخش خدمات است. کارگرانی که در صنعت خدمات مانند خرده‌فروشی‌ها و رستوران‌ها مشغول به فعالیت هستند، تا به امروز از ایده‌های تیلور در امان بوده‌اند. ارزیابی عملکرد کارگران فعال در بخش‌های خدماتی تا پیش از این بسیار دشوار بوده است؛ اما به لطف تکنولوژی‌های جدید مانند اینترنت اشیاء و مدیریت الگوریتمی، ایده‌های فردریک تیلور به این بخش نیز نفوذ خواهند کرد.

الگوریتم اهمیتی به نژاد، رنگ پوست، جنسیت یا مذهب افراد نمی‌دهد

بسیاری از مدافعان مدیریت الگوریتمی عقیده دارند این روش مزایای فراوانی با خود به همراه می‌آورد. برای مثال، الگوریتم در میان کارگران آشنا و فامیل ندارد که به آن‌ها پاداش خلاف عرف بدهد. همچنین برای یک الگوریتم، مشخصه‌هایی چون نژاد، رنگ پوست، جنسیت یا مذهب اهمیتی ندارد.

از طرفی منتقدان مدیریت الگوریتمی عقیده دارند که این روش به راهی برای دور زدن قوانین مربوط به حداقل دستمزد تبدیل شده است. شرکت‌های بر مبنای اقتصاد گیگ از بسیاری جهات شبیه به کارفرمایان سنتی هستند؛ اما هیچ کدام از مسئولیت‌های آن‌ها (مانند حداقل دستمزد، تحت پوشش بیمه قرار دادن کارکنان و پرداخت پاداش‌های مناسبتی) را ندارند. درست است که الگوریتم بین انسان‌ها تبعیض قائل نمی‌شود، اما از طرفی نمی‌توانید با الگوریتم صحبت کنید و به او توضیح بدهید که همسرتان به‌تازگی وضع حمل کرده است.

اما با تمام این اوصاف، آنچه غیر قابل انکار است؛ نتیجه‌ی نهایی اقتصاد گیگ برای مصرف‌کننده است. هرچقدر این نوع مدیریت برای کارگران و کارمندان ظالمانه باشد، در نهایت منجر به رسیدن سرویس و کالایی بهتر و ارزان‌تر به دست مشتری می‌شود. بسیاری از منتقدان اقتصاد گیگ مشکلی با استفاده از محصولات تولیدشده در شرایط ظالمانه‌ی کاری در کشورهای در حال توسعه ندارند. شاید بسیاری از این افراد از تلفن هوشمند یا البسه‌ای استفاده کنند که قیمت ارزان آن‌ها به لطف ساخته شدن در شرایط سخت کاری در چین و بنگلادش میسر شده باشد.

در نهایت شاید خود فردریک تیلور بهترین پیش‌بینی را درباره‌ی آینده‌ی اقتصاد گیگ و مدیریت الگوریتمی داشته باشد. او در سال ۱۹۱۱ در کتاب خود درباره‌ی آینده‌ی «مدیریت علمی» نوشته بود:

در نگاه اول، ما تنها دو بازیگر در این داستان می‌بینیم: «نیروی کار» و «کارفرما». اکثر ما بازیگر سوم را نادیده می‌گیریم. مردم، بزرگ‌ترین بازیگر این داستان هستند؛ مشتریانی که محصول را از دو بازیگر اول خریداری می‌کنند. در پایان، این مردم هستند که نحوه‌ی کار را بر کارگر و کارفرما تحمیل خواهند کرد.

نظر شما راجع به اقتصاد گیگ و مدیریت الگوریتمی چیست؟ آیا روش جدید، منجر به افزایش بهره‌وری خواهد شد و به نفع کارکنان خواهد بود یا آن را سیستمی ظالمانه و تنها به سود کارفرمایان می‌دانید؟


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از :‌  www.zoomit.ir

...
ادامه مطلب
هفتمین نمایشگاه کار دانشگاه صنعتی شریف 🖋

هفتمین نمایشگاه کار دانشگاه صنعتی شریف 🖋

توسط .. علوی در ۱۶ بهمن ۱۳۹۵

 هفتمین نمایشگاه کار دانشگاه صنعتی شریف در تاریخ ۱ الی ۳ اسفندماه ۱۳۹۵ در دانشگاه صنعتی شریف برگزار خواهد گردیدعلاقه مندان می توانند جهت حضور در نمایشگاه در وب سایت این برنامه ثبت نام نمایندنمایشگاه کار، رویدادی است که تعداد زیادی از جویندگان کار و شرکت ها بمنظور تبادل اطلاعات در رابطه با مشاغل مورد نیاز و معرفی شرکت هایشان در آن، بصورت فصلی و یا سالیانه برگزار می گردد که می توان از آن بعنوان نمایشگاه فرصت های شغلی یاد کرد بنحوی که فرصت های فراوان کاری و کارآفرینی در اکثر زمینه های تحصیلی برای دانشجویان و تازه فارغ التحصیلان ارائه می شوداینگونه نمایشگاهها فرصت مناسبی را برای شرکت ها و سازمان ها فراهم می آورد تا با تعداد زیادی از نیروهای جویای کار ملاقات کرده و در یک فضای رقابتی نسبت به جذب نفرات مورد نظر خویش اقدام نمایندرفع عواملی که مانع اشتغال فارغ التحصیلان می شوند از یک سو و نبود بستری مناسب برای تقابل مستقیم شرکت ها و دانشجویان بعنوان روشی جدید در اطلاع رسانی نیازهای محیط های کار و اجتماع از سویی دیگر، دانشگاه صنعتی شریف را بر آن داشت تا اقدام به بر پایی هفتمین نمایشگاه کار نمایدهدف این نمایشگاه و کارگاه های آموزشی، معرفی شرکت ها، معرفی کسب و کار جدید، ایده دادن به دانشجویان و تازه فارغ التحصیلان برای یافتن شغل آینده، نحوه تعامل و ارتباط با صنعت و … می باشدبازدید از نمایشگاه کار برای عموم در صورت ثبت نام در سایت نمایشگاه، رایگان استاما همراه داشتن پرینت فرم ثبت نام در ایام برگزاری نمایشگاه، الزامی است

————————-

زمان برگزاری: ۱ الی ۳ اسفندماه ۱۳۹۵- محل برگزاریدانشگاه صنعتی شریف

...
ادامه مطلب
🌍 فضای سایبر در فرمایشات مقام معظم رهبری - ۱۲

🌍 فضای سایبر در فرمایشات مقام معظم رهبری - ۱۲

توسط .. علوی در ۱۱ بهمن ۱۳۹۵

یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما همراهی مردم ما و جوانهای ما با نظام و هدفهای نظام و امام بزرگوار است. من به شما برادران و خواهران عزیز توجّه میدهم که نگاه کنید در این راهپیمایی‌های روز قدس یا بیست‌ودوّم بهمن، عمده جوانها هستند؛ این جوانها همان جوانهایی هستند که شبانه‌روز به‌وسیله‌ی رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی، در زیر بمباران تخریب قرار دارند؛ غوغایی است در دنیا؛ در دنیای مجازی. در دنیای رسانه‌های صوتی و تصویری، صدها رسانه، و با یک اعتبار هزارها رسانه، در حال بمباران افکار جوانهای ما هستند؛ بعضی‌ از آنها سعی میکنند جوانها را از دین برگردانند، بعضی سعی میکنند آنها را از نظام اسلامی منصرف کنند، بعضی سعی میکنند آنها را به ایجاد اختلاف وادار کنند، بعضی سعی میکنند آنها را در خدمت هدفهای خبیث خود بگیرند، بعضی سعی میکنند آنها را به ولنگاری و بیکارگی سوق بدهند؛ این بمباران به‌طور دائم بر روی سر جوانهای ما و به‌وسیله‌ی همین دستگاه‌ها و رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی در حال انجام است؛ درعین‌حال شما نگاه میکنید می‌بینید ده‌ها میلیون از همین جوانها در سرتاسر کشور در روز بیست‌و‌دوّم بهمن می‌آیند و شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند و نسبت به امام، نسبت به اسلام، نسبت به نظام اسلامی ابراز ارادت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است. 

۱۳۹۴/۰۱/۰۱

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29236

...
ادامه مطلب
💎 اهمیت صداقت در تجارت

💎 اهمیت صداقت در تجارت

توسط .. علوی در ۳ بهمن ۱۳۹۵

چرا صداقت در مدیریت مهم است؟

داشتن صداقت و درستکاری یکی از مهمترین ویژگی‌های رهبران و مدیران بزرگ در کسب‌وکارشان است و من می‌خواهم بگویم چرا …

 

صداقت در کسب‌وکار و رابطه آن با موفقیت

هروقت من جلسۀ مدیریت برنامه‌ریزیِ راهبردی را تشکیل می‌دهم، اولین ارزشی که همه مدیران اجرایی با آن موافقند صداقت است. مدیران بخوبی می‌دانند که صداقت و درستکاری از پایه‌های مدیریت است. مدیران از خط باورهایشان خارج نمی‌شوند.

بعنوان مثال، آقای جان هانتسمن میلیاردری‌ است که شرکت مواد شیمیایی خود را از هیچ شروع کرده و به تشکیلات دوازده میلیارد دلای توسعه داد. کتابش با عنوان “برنده‌ها تقلب نمی‌کنند”، مملو از داستانهایی از تجربیاتش است که در آنها صبورانه حاضر به تخطی از اصولش نمی‌شد. وی می‌گوید صداقت، دلیل موفقیت‌هایش بوده و هست.

در بازی کسب‌وکار و زندگی هیچ راه اخلاقی میانبری وجود ندارد، اساساً سه نوع مردم وجود دارند، ناموفق، موقتاً موفق، و کسانی که موفق شده و مانده‌اند. تفاوت اینها در شخصیت‌شان است.

 

مدیران و رهبران موفق هرگز با تقلب صداقت‌شان را زیر پا نمی‌گذارند

نمونه‌های بیشماری از افرادی که موقتاً با تقلب به پیروزی رسیدند وجود دارد. کمپانی انرژی انرون بمدت چند سال یکی از مبتکرترین و جسورانه‌ترین شرکتهای امریکا بود. مدیر ارشد کمپانی با تعداد کثیری از مهمترین شخصیتهای کشور از جمله رئیس‌جمهور آشنا بود. سوای اینکه موفقیت انرون بر پایه دروغ بنا شده بود، مطالعات نشان داد افراد “برنده”ای که در راس شرکت بودند در کارشان صداقت نداشتند.

 

صداقت یعنی کارِ درست را انجام بدهیم، چون انجام دادن این کار درست است.

مدیران با صداقت شاید معروفترین و درخشانترین مدیر نباشند، و خودشان به آن اهمیتی نمی‌دهند. صداقت یعنی کارِ درست را انجام بدهیم، چون انجام دادن این کار درست است. و این چیزیست که موفقیت می‌آورد.

اهمیت صداقت در قول دادن و وفای به عهد

مدیران موفق سر قول‌شان هستند. آنها با دقت و حتی با بی‌میلی قولی می‌دهند، ولی هروقت قول دادند آنرا پیگیری و به انجام می‌رسانند. و همیشه حقیقت را می‌گویند. به این کار “رک‌گویی” می‌گویند. اگر از رک‌گویی هراس دارید، پس جرأت ندارید که یک مدیر اجرایی باشید. در این حالت شما اطرافتان را با اشخاص “بله‌قربان گو” پر می‌کنید یعنی کسانی که بجای حقیقت، چیزهایی که شما می‌خواهید بشنوید را می‌گویند.

 

مدیران باصداقت از حقیقت هراسی ندارند

مدیران باصداقت از رودرو شدن با حقیقت ابایی ندارند. این اصل به نام اصل حقیقت‌بینی مشهور است، یا “دیدن جهان آنطور که واقعاً هست، نه آنطور که آرزو دارید باشد.” این موضوع از مهمترین اصول مدیریت است زیرا نشاندهنده حقگویی و صداقت است. بسیاری از شرکتها و سازمانها بخاطر پیروی نکردن از اصل حقیقت‌بینی شکست می‌خورند.

صداقت یعنی گفتن حقیقت هر چند آن حقیقت تلخ و زشت باشد. صادق بودن بهتر از فریب دادن دیگران است، چون با این کار خودتان را هم فریب می‌دهید.

مدیران باید اعتماد بنفس داشته باشند، در عین حال باید توجه داشته باشند که ممکن است خودشان هم اشتباه کنند. بسیاری از مدیران و رهبران به شکست می‌رسند چون از زیر سوال بردن مفروضات و نتیجه‌گیریهای خودشان ممانعت می‌کنند. در ریشه هر شکست، مفروضات گمراه‌کننده نهفته است.

در این دنیای پیوسته در حال تغییر، این امکان وجود دارد که در کارتان کمی یا کاملاً اشتباه کنید. البته شاید هم در اشتباه نباشید ولی در نظر گرفتن این احتمال از شما یک مدیر مدبر می‌سازد چون ذهنتان را به ایده‌ها و افکار جدید باز می‌کند.

 

نتیجه‌گیری

هیچ استثنایی برای صداقت وجود ندارد. صداقت در ذات انسانهاست و مربوط به زمان و مکان نمی‌شود. اگر در موقعیتهای ساده برای نتایج کم‌ارزش صداقت خود را زیر پا بگذارید، آنگاه زیر پا گذاشتن صداقت برای شما امری عادی می‌شود.

مدیران باصداقت همیشه مجبورند جانب انصاف را بگیرند خصوصاً وقتی که با افراد بی‌انصاف طرف هستند. در حقیقت، نشانه درستکاری یک مدیر این است که در مقابل برخورد غیرمنصفانه دیگران، تا چه حد می‌تواند جانب عدالت را بگیرد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگرفته از  : ir-success.ir

...
ادامه مطلب
💥 Super Gorone Desk یک پایه نگهدارنده جالب برای لپ‌تاپ شما

💥 Super Gorone Desk یک پایه نگهدارنده جالب برای لپ‌تاپ شما

توسط .. علوی در ۲ بهمن ۱۳۹۵

گاهی وقت‌ها اینقدر کارمان وابسته به لپ‌تاپ می‌شود که مجبوریم در هر حالتی از آن استفاده کنیم. این حالت‌هایی که می‌گوییم، حالت‌هایی غیر از وضعیت معمول نشستن پشت میز یا قرار دادن لپ‌تاپ روی پا است. وضعیتی که استفاده از لپ‌تاپ در آن مسلما دشوار و خسته کننده‌خواهد بود.

ولی شرکت ژاپنی Thanko با اختراع جالبی که داشته، استفاده از لپ‌تاپ را برای کاربران بسیار ساده‌تر از گذشته کرده است.

با این اختراع جالب می‌توانید در هر حالتی که می‌خواهید حتی دراز کش، از لپ‌تاپ بدون هیچ نگرانی استفاده کنید. نصب Super Gorone Desk در چند ثانیه و به آسانی اتفاق می‌افتد.

فریم تعبیه شده روی آن برای لپ‌تاپ‌های مختلف در هر اندازه‌ای مناسب و با فنی که درونش قرار گرفته است، نگرانی داغ شدن لپ‌تاپ را هم برطرف می‌کند.

در تصاویر می‌توانید تمام حالت‌هایی را که می‌شود از این ابزار استفاده کرد، ببینید. بعلاوه این اختراع جالب براحتی جمع شده و قابل حمل می‌شود.

 

 

 

 

مشخصات Super Gorone Desk :

  • با ابعاد ۴۰ در۴۱۰ در ۶۰۰ میلیمتر است.
  • وزن آن ۲٫۸ کیلو گرم است.
  • قابلیت تحمل وزن تا ۶۰ کیلو گرم را دارد.
  • لپ‌تاپ یا نوت بوکهایی تا ضخامت ۲۰ میلیمتر را پشتیبانی می‌کند.
  • فن آن از طریق پورت USB انرژی لازم را تامین می‌کند.
  • پکیج آن شامل میز، بند، دو قلاب و چهار محافظ می‌شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگرفته از  : itresan.com

...
ادامه مطلب
نهمین جشنواره وب و موبایل ایران

نهمین جشنواره وب و موبایل ایران

توسط .. علوی در ۲۷ دی ۱۳۹۵

🌺 با عرض سلام خدمت همه دوستان عزیز 🌺

به لطف خدا ” سایت کسب و کار موفق ” در نهمین جشنواره وب و موبایل ایران شرکت نموده استاز همه شما عزیزان تقاضا دارم با ثبت رای خود در پیشرفت هرچه بیشتر این سایت کمک بفرمایید.

پیشاپیش از لطف شما سپاسگزارم

با تقدیم احترام : مدیر سایت کسب و کار موفق

👇👇👇👇👇👇 لینک رای گیری  👇👇👇👇👇👇

http://www.iwmf.ir/website/21999

...
ادامه مطلب