کانال تلگرام
آپارات
ارسال ایمیل
اینستاگرام
توییتر
وبلاگــی ها

کارآفرین

کارآفرین

💰 هفت درس کاربردی از یک کارآفرین ۷ ساله

💰 هفت درس کاربردی از یک کارآفرین ۷ ساله

توسط .. علوی در ۲۰ تیر ۱۳۹۶

آیا هنوز منتظر لحظه مناسبی هستید که کار خود را به عنوان یک کارآفرین آغاز کنید؟ اگر نجنبید ممکن است جدیدترین نسل از شما عبور کند و جلو بزند.

 

پدر و مادرها، هرگز برای پرورش استعدادهای کارآفرینی در کودکان‌تان زود نیست. با توجه به این که ما به سرعت وارد عصر جدید کارآفرینی می‌شویم، کسانی که بیشترین آمادگی را داشته باشند، اولین کسانی هستند که جایزه‌ها را درو می‌کنند. ممکن است فکر کنید نیاز به دوره‌های کارآفرینی بیشتر در مدارس یا مراحل پیشرفته‌تر وجود دارد، اما تجربه نشان می‌دهد که مربیگری خوب و یادگیری همراه با عمل، برنده‌ها را از بازنده‌ها جدا می‌کند.
در ادامه می‌خواهیم در مورد یکی از جوانترین و موثرترین کارآفرینان با نام نوا لی رکلا (Neva Lee Recla) صحبت کنیم. نوا لی رکلا فقط  7 سال دارد و شجاعانه اعلام می‌کند که کارت‌ ویزیت کسب و کارش را از دو سالگی توزیع کرده است.

او در یکی از وب‌سایت‌های خود ( چند کودک را می‌شناسید که در این سن و سال حتی یک وب‌سایت داشته باشد؟) عنوان می‌کند که در حال حاضر مشغول تهیه یک کتاب پرفروش است و به کسب و کارها این فرصت را می‌دهد تا با حمایت مالی از وی به عنوان یک کارآفرین جوان، برندهای خود را ارتقاء دهند. او در حال حاضر حداقل سه کسب و کار را ایجاد کرده یا در آن‌ها شرکت دارد، از جمله، فروش دستبند، لباس‌های جذاب و عالی برای کودکان و نقاشی‌های خلاقانه برای امور خیریه.

با توجه به نمونه‌های این چنینی معتقدیم که این فرصت برای همه ما وجود دارد تا روحیه درست کارآفرینی را از جوان‌ترین نسل بیاموزیم:

1- تجربه، معلمی بهتر از کلاس‌های دانشگاهی است

به خاطر سپردن حقایق سرگرم‌کننده نیست، اما خوشحال کردن مردم چیزی است که هرگز آن را فراموش نخواهید کرد. لازم است هر کسی طعم شکست را بچشد، چرا که شکست می‌تواند بیشتر از موفقیت به شما درس بیاموزد. این کارآفرین 7 ساله می‌گوید که هیچ‌گاه بازخوردهای منفی را فراموش نمی‌کند، اما یاد گرفته که به کارش ادامه دهد.

2- شما می‌توانید در نقش یک مربی به اندازه دانش‌آموزان خود بیاموزید

به طور حتم می‌توان این اطمینان را داد که شما به عنوان مربی و معلم کارآفرینان مشتاق می‌توانید چیزهای زیادی درباره کسب و کار و مردم یاد بگیرید. والدین نوا- کارآفرین 7 ساله- که خودشان هم کارآفرین هستند،  تصدیق می‌کنند که از تجربه مربیگری بسیار بهره‌مند شده‌اند. این یک فرصت برد- برد است.

 

3- شما برای خوب عمل کردن نیاز به یک ایده جذاب و بسیار موفق ندارید

نتایج، حاصل عمل و تعهد هستند، نه ایده. همه ما می‌توانیم به روش‌های مختلف برای بهبود و ترقی این جهان فکر کنیم، اما کارآفرینان زیادی وجود دارند که برای کار نکردن بهانه‌های زیادی می‌تراشند و منتظر آن ایده نهایی هستند که شکستی در آن نباشد.

4- برای کاهش هزینه‌های استارتاپ به دنبال حامیان مالی شرکتی باشید

کلید موفقیت یک استارتاپ یافتن افراد هم فکر است، یعنی حامیان مالی که بتوانند در این مسیر پشتیبان شما باشند. نوا یاد گرفته است روی ایده‌های بشردوستانه تمرکز کند که ارزش تجاری هم دارند به همین دلیل افراد تمایل بیشتری به کمک کردن دارند.

5- گاهی اوقات ندانستن غیرممکن‌ها می‌تواند مفید باشد

دیدن خلاقیت و کنجکاوی نامحدود کارآفرینان بسیار جوان لذت‌بخش است. گاهی اوقات کارآفرینان مشتاقی را می‌بینیم که به خاطر آن که می‌دانند ممکن است اشتباه کنند، مردد هستند تا جایی که هرگز کاری را آغاز نمی‌کنند. نکته این جا است که اگر کاری را آغاز نکنید، هرگز موفق نخواهید شد.

6- محورهای اصلی استارتاپ به موقع و به سرعت به بهترین وجه ساخته می‌شوند

مهم نیست که چقدر از موفقیت ایده خود مطمئن هستید اما احتمال اشتباه کردن همیشه وجود دارد و اصلاح و غلط‌‌ گیری استارتاپ اجتناب‌ناپذیر است. به نظر می‌رسد کارآفرینان جوان این مطلب را می‌دانند و در انجام تغییرات تردید نمی‌کنند.

7- با صحبت کردن زودتر می‌توانید بیاموزید تا با ماندن در حالت خفا

کارآفرینانی که در حالت خفا یا Stealth mode هستند، در ابتدا در مورد ایده‌هایشان صحبت نمی‌کنند یا به دنبال بازخوردها نیستند، از ترس این که ایده‌هایشان به سرقت نرود یا کپی‌برداری نشود. اما کارآفرینان با صحبت کردن با افرادی که به آنان گوش می‌دهند، می‌توانند بدون آن که تلاش زیادی انجام دهند، به نتیجه برسند. کارآفرینان واقعی به ندرت بدگمان و کج خیال هستند.

در کل، بهترین درسی که از کارآفرینان بسیار جوان همچون نوا می‌توان گرفت این است که " از خودتان نترسید". او کاری را که دوست دارد، انجام می‌دهد و شما هم باید همین کار را انجام دهید. تنها راهی که می‌توانید از میان چالش‌های کسب و کار و تغییرات بازار سربلند و پیروز بیرون بیایید این است که با شور و اشتیاق و علاقه پیش بروید. از سفر و همچنین از مقصد لذت ببرید. آینده ما و شما به همین بستگی دارد.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : http://iransbiz.ir/1396/04/20/343/

...
ادامه مطلب
📌 راز موفقیت ژیلت /ژیلت ،چگونه جهان را دگرگون کرد؟

📌 راز موفقیت ژیلت /ژیلت ،چگونه جهان را دگرگون کرد؟

توسط .. علوی در ۲۱ خرداد ۱۳۹۶

این اختراع بیش از آنچه عالم “تیغ زدن صورت” را تغییر دهد، دنیا را عوض کرد. کارخانه تولید ژیلت به یک الگوی اقتصادی تبدیل شد که امروزه در تمام مباحث اقتصاد مدرن مطرح است. این مدل “قیمت گذاری دو بخشی” نامیده می‌شود.
به نقل از فرادید ، کینگ کمپ ژیلت (King Camp Gillette)، کارآفرین آمریکایی و صاحب شرکت مشهور ژیلت، ایده‌های فلسفی و بسیار جالبی داشت. اختراع او توانست علم اقتصاد مدرن را پایه گذاری کند. تیم هارفورد گزارش می‌دهد. کینگ سی. ژیلت یا کینگ کمپ ژیلت، (به انگلیسی: King C. Gillette) (متولد ۵ ژانویۀ ۱۸۵۵ – درگذشتۀ ۹ ژوئیۀ ۱۹۳۲) کارآفرین آمریکایی بود، که برای اختراع ریش‌تراش و تأسیس شرکت ژیلت مشهور است. شرکت «ژیلت» هم‌اکنون از برندهای متعلق به کمپانی پروکتر اند گمبل محسوب می‌شود. آقای ژیلت در سال ۱۸۹۴ میلادی (۱۲۷۳ خورشیدی) کتابی را منتشر کرد و در آن عنوان کرد که «سیستم رقابتی کنونی ما موجب افزایش گزافگری‌، فقر و جرایم می‌شود.» وی از سیستمی متشکل از “برابری، فضیلت و شادی” دفاع کرد که در آن تنها یک شرکت – شرکت واحد (United Company) – باید تمام ضروریات زندگی را با هزینه مناسب تولید کند. در کتاب ژیلت از تمام مردم آمریکای شمالی خواسته شده تا همگی در یک شهر به نام “متروپلیس” زندگی کنند. ژیلت در کتابش این تصویر را ارائه داده بود: «آپارتمان‌های غول آسای بزرگ… با چنان شکوهی که تاریخ تمدن به خود ندیده و توسط پارک‌های مصنوعی با گنبدهای شیشه‌ای رنگی به هم متصل شده‌اند و نمایی چشم‌نواز دارند… نمایشگاه بی‌انتهای عشق.» اختراعی که اقتصاد جهان را تغییر داد!  کینگ کمپ ژیلت یک سال پس از نوشتن کتابش، کاری کرد که به واقع جهان را تغییر داد: وی تیغ‌های یک بار مصرف (ژیلت) را اختراع کرد. این اختراع بیش از آنچه عالم “تیغ زدن صورت” را تغییر دهد، دنیا را عوض کرد. کارخانه تولید ژیلت به یک الگوی اقتصادی تبدیل شد که امروزه در تمام مباحث اقتصاد مدرن مطرح است. این مدل “قیمت گذاری دو بخشی” نامیده می‌شود. شاید تاکنون پیش آمده باشد که برای پرینتر جوهری‌تان بخواهید کارتریج تهیه کنید؛ احتمالا متوجه شده باشید که قیمت کارتریج نزدیک به قیمت خود پرینتر تمام می‌شود! این اتفاق هیچ معنا و مفهومی ندارد. پرینتر بسیار بزرگتر بوده و به نسبت کارتریج از تکنولوژی پیچیده‌تری بهره می‌برد. چگونه تهیه میزان کمی جوهر در ظرف‌های پلاستیکی تقریبا هم قیمت پرینتر تمام می‌شود؟ پاسخ را می‌دانیم: آن‌ها هم قیمت نیستند. اما برای یک تولید کننده، فروش ارزان پرینتر و فروش گران جوهر دقیقا همان الگویی است که معنا می‌دهد. آیا این الگو جایگزین دیگری دارد؟ آیا خرید یک پرینتر کامل از کارخانه رقیب به صرفه‌تر است؟ اگر پرینتر جدید تنها کمی از جوهر جدید گران‌تر باشد، شما با بی‌میلی تمام حاضر به پرداخت می‌شوید.

 

آقای ژیلت به این فکر افتاد که می‌تواند تیغ ژیلت‌ها را هم اندازه خود ژیلت بفروشد الگوی قیمت گذاری دو بخشی با عنوان “مدل تیغ و تیغه (مکینه)” نیز شناخته می‌شود زیرا نخستین الگویی بود که توجه بسیاری را به خود جلب کرد – توجه مردم به تیغه‌ها یا همان ژیلت‌های قیمتی جلب می‌شد که باید مرتب برای تیغ‌های جایگزین هزینه‌های زیادی را پرداخت کنند. پیش از اختراع آقای کینگ کمپ ژیلت، مکینه‌های ریش‌تراشی بزرگتر بوده و کار را دشوار می‌کردند؛ زمانی هم که تیغشان کند می‌شد، شخص باید با صرف هزینه‌ای گزاف آن را با تسمه‌های چرمی مخصوص تیز می‌کردند. حتی این امکان مهیا نبود که شخصی بدون درنظر گرفتن هزینه‌ها، آن تیغه کهنه را دور بیندازد و یک تیغه نو بخرد. آقای ژیلت اما در فرآیندی هوشمندانه پی برد که اگر نگهدارنده تیغ یا همان دسته ماشین ریش‌تراش را به شکلی بهتر طراحی کند تا بتواند تیغ را محکم نگه دارد، می‌تواند خودِ تیغ‌ها را باریک‌تر طراحی کند تا با این کار، هزینه نهایی را به شکل قابل توجهی کاهش دهد. البته او از همان ابتدا به مدل قیمت گذاری دو بخشی نرسید. آقای ژیلت در ابتدا کار هر دو قطعه را با هزینه‌ای نسبتا زیاد تولید می‌کرد. ژیلت تولیدی کارخانه آقای ژیلت ۵ دلار تمام می‌شد که این میزان معادل یک سوم حقوق هفتگی کارگران در آن زمان بود.

 

تبلیغ ژیلت محصول ژیلت آنقدر چشم را نوازش می‌داد که کاتالوگ شرکت خرده‌فروشی آمریکایی و چندملیتی سیرز (Sears) در سال ۱۹۱۳ میلادی از خوانندگانش عذرخواهی کرد که از نظر قانونی امکان تخفیف دادن بر روی این محصول وجود ندارد. در پایین همان صفحه کاتالوگ یک هشدار نوشته شده بود: «بحث ایمنی ژیلت‌ها را برای راحتی هر چه بیشتر مشتریانمان در اینجا آورده‌ایم: ما ادعا نمی‌کنیم که این تیغ‌ها در مقایسه با تیغ‌های ارزان قیمت‌تر احساس بهتری را برای شما به ارمغان بیاورند.» مدل ارزان قیمت ژیلت و گرانقیمت تیغ‌ها به تدریج با انقضای دوره ثبت اختراع ژیلت و ورود رقبا به بازار تکامل یافت. امروزه اما سیاست قیمت گذاری دو بخشی در تمام محصولات مشاهده می‌شود. برای مثال، پلی استیشن ۴ را در نظر بگیرید.

 

سونی پلی استیشن ۴ در نوامبر ۲۰۱۳ عرضه شد و تاکنون بیش از ۴۰۰ میلیون دستگاه از این محصول به فروش رسید هر بار که سونی یکی از محصولات پلی استیشن ۴ خود را می‌فروشد، ضرر می‌کند: قیمت خرده فروشی این محصول کمتر از قیمت تمام شده تولید و توزیع آن است. اما این مسئله از نگاهشان هیچ اشکالی ندارد زیرا سونی با فروش هر بازی پلی استیشن ۴ سود خودش را می‌برد. اما اوضاع نسپرسو (Nespresso) چگونه است؟ نسپرسو، نام تجاری یکی از شرکت‌های زیرمجموعه شرکت سوئیسی نستله (Nestlee) است. کار این شرکت تولید دستگاه‌های اسپرسویی است که با کپسول یا پدهای ویژه همین شرکت کار می‌کند. درون این پدها یا کپسول‌ها پودرهای قهوه مورد نیاز یک فنجان قهوه تعبیه شده است. نستله از فروش دستگاه‌هایش سود نمی‌برد، اما از فروش کپسول‌های قهوه‌اش چرا! ارزش اینرسی  به وضوح مشخص است که اگر می‌خواهید این مدل را به کار بگیرید، باید به نحوی سد راه مشتریان بشوید تا تیغ‌های ارزان و عمومی را روی تیغه‌های شما نیندازند. یکی از روش‌ها قانونی است: از طریق ثبت اختراع تیغ‌ها. اما ثبت اختراع اقدامی مادام‌المعر نیست. انقضای ثبت اختراع کپسول‌های قهوه نسپرسو رو به تمام است. به همین دلیل، نسپرسو به زودی شاهد رقبایی خواهد بود که جایگزین‌های ارزان‌تر و سازگار را تولید خواهند کرد. برخی نیز به دنبال راه‌حلی دیگر هستند: راه حل فنی. همانطور که بازی‌های ویدیویی شرکت‌های دیگر بر روی کنسول پلی استیشن ۴ اجرا نمی‌شود و کارتریج‌های پرینتری شرکت‌های متفاوت احتمالا بر روی همه پرینترها جواب ندهد، شرکت‌های تولید کننده قهوه نیز از چیپ‌هایی بر روی دستگاه‌های خود استفاده خواهند کرد که نتوان به سادگی از هر کپسول قهوه‌ای استفاده کرد.

 

نسپرسو بیش از آنکه از طریق فروش دستگاه‌هایش درآمدزایی کند، از پادها یا کپسول‌های قهوه‌اش سودآوری می‌کند مدل قیمت گذاری دو بخشی حتی به پدیده‌ای دیگر منتهی شده که اقتصاددانان آن را “هزینه‌های تبادلی” می‌نامند: اگر می‌خواهید یک برند قهوه دیگر را میل نمایید، یک دستگاه دیگر خریداری نمایید! این موضوع در مورد کالاهای دیجیتال نیز صحت دارد. اگر کتابخانه گسترده‌ای از بازی‌های پلی استیشن یا کتاب‌های الکترونیکی زیادی برای دستگاه کیندل خود دارید، پس به راحتی نمی‌توانید به یک پلتفرم دیگر نقل مکان کنید. هزینه‌های تبادلی لزوما مالی نیستند؛ آن‌ها می‌توانند ناشی از هدر رفتن زمان باشند. اگر من از مشتریان فتوشاپ باشم، پس حاضرم پول بسته بروز رسانی همین نرم افزار را پرداخت کنم به جای اینکه یک محصول ارزان‌تر را خریداری کنم زیرا مجبور خواهم شد که کارکرد با آن را نیز بیاموزم. به همین خاطر است که بسیاری از شرکت‌های نرم افزاری “نسخه آزمایشی” نرم افزارهایشان را در اختیار کاربران قرار می‌دهند و یا اینکه بانک‌ها و بسیاری از موسسات از تعرفه‌های “گول زننده” برای جذب مشتریان بیشتر استفاده می‌کنند. آن‌ها پس از جذب مشتری، تعرفه‌هایشان را در سکوت بالا برده و تغییر بانک برای بسیاری از مشتریان دیگر جذاب نیست. پذیرش معماگونه  هزینه‌های تبادلی همچنین می‌تواند روانی باشد: نوعی وفاداری به برند! اگر واحد بازاریابی شرکت ژیلت به من بگوید که محصول ارزان‌تر شرکت رقیب نمی‌تواند با همان کیفیت آن‌ها کار اصلاح صورت را انجام دهد، سپس من با اشتیاق کامل حاضرم پول اضافی برای خرید تیغ‌های برند ژیلت را پرداخت کنم. شاید همین مسئله بتواند توضیح دهد که چرا سود ژیلت پس از انقضای ثبت اختراعش و ورود شرکت‌های رقیب و تولید تیغ‌های ارزان‌تر افزایش یافت.

 

هر بار که سونی یکی از محصولات پلی استیشن ۴ خود را می‌فروشد، ضرر می‌کند اما از طریق فروش بازی‌ها سود خود را کسب می‌کند احتمالا مشتریان به این نتیجه رسیده بودند که ژیلت برند بسیار معتبری است و ارزش پرداخت پول بیشتر را دارد. مدل قیمت گذاری دو بخشی می‌تواند بسیار بی‌کفایت باشد و اقتصاددانان درشگفتند که چرا مصرف کنندگان زیر بار پرداخت آن می‌روند. شاید بتوان منطقی‌ترین توضیحش را این دانست که مشتری‌ها “گیج می‌شوند.” آن‌ها یا نمی‌دانند که دارند تیغ زده می‌شوند و یا اینکه متوجه می‌شوند اما درک انتخاب درست و مناسب برایشان دشوار است. حال کنایه کار اینجا است که مدل “تیغ و تیغه” متعلق به همان دورانی است که آقای کینگ کمپ ژیلت از ایجاد شرکتی واحد صحبت می‌کرد که قرار بود تمام ضروریات زندگی را با قیمتی نازل تولید کند. اما چنین به نظر می‌رسد که ایجاد مدلی جدید در اقتصاد به مراتب آسان‌تر از ایجاد مدلی جدید برای جامعه است.   انتقادات ادعاهای جیلت در مورد کارایی محصولاتش همواره مورد بحث بوده است. در سال ۲۰۰۵ دادگاه منطقه‌ای کنتیکت، ادعاهای مطرح شده در تبلیغ خودتراش مچ‌تری پاور را «بی‌اساس و نادرست» و«اغراق‌آمیز» دانست. همچنین روزنامه دیلی‌میل ادعا کرد قیمت تولید تیغ‌های فیوژن تنها ۰٬۰۵ پوند است درحالیکه در بازار ۲٬۴۳۳ پوند فروخته می‌شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : http://iransbiz.ir/1396/03/21/331/

...
ادامه مطلب
💯 ایرانی بخریم 💯

💯 ایرانی بخریم 💯

توسط .. علوی در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶

شهره کیانوش راد- وقتی تبلیغ «خانه ایرانی» را می‌بینیم و تنوع محصولاتی که به‌صورت حضوری و غیر‌حضوری به مشتری عرضه می‌شود، برای پیدا کردن نشانی آن راهی شهرک شهید محلاتی، خیابان آزادگان هفتم می‌شویم.

وقتی تبلیغ «خانه ایرانی» را می‌بینیم و تنوع محصولاتی که به‌صورت حضوری و غیر‌حضوری به مشتری عرضه می‌شود، برای پیدا کردن نشانی آن راهی شهرک شهید محلاتی، خیابان آزادگان هفتم می‌شویم. با دیدن برچسبی کوچک که بر زنگ خانه نصب شده و بانوانی که مقابل خانه ایرانی به انتظار ایستاده‌اند، مطمئن می‌شویم نشانی را درست آمده‌ایم. راه پله‌ای که در گوشه حیاط است، ما را به زیرزمین و فضایی 20 مترمربعی هدایت می‌کند، جایی که «فاطمه مطلق» توانسته ایده خود را برای عرضه کالای ایرانی اجرا کند. از ساعت شروع فروش، چند دقیقه بیشتر نگذشته، اما خانه ایرانی پر شده از بانوانی که به قصد خرید و حمایت از تولید‌کنندگان ایرانی، به این محل آمده‌اند. فاطمه مطلق، کارشناس نرم‌افزار است و اکنون با داشتن 3 فرزند قد و نیم‌قد، ایده‌های بزرگی برای فروش کالای ایرانی در سر دارد که با همراهی همسرش برای اجرای آنها تلاش می‌کند.

هزاران مشتری در فضای حقیقی و مجازی
خانه ایرانی3800 عضو در فضای مجازی دارد؛ اعضایی که به نوعی مشتریان این خانه به شمار می‌روند و اخبار اجناس جدید را دنبال می‌کنند. مطلقق می‌گوید: «‌برای راحتی کار مشتریان، هر هفته مشخصات اجناس جدید را در کانال تلگرامی خانه ایرانی اطلاع‌رسانی می‌کنم. از سایز و رنگ گرفته تا نوع و کیفیت جنس. از هر جنس یک نمونه را با عکس و قیمت اطلاع‌رسانی می‌کنم تا وقت مشتری‌ها هنگام آمدن به خانه ایرانی برای جست وجو میان اجناس، تلف نشود.» نزدیک به 4 هزار مشتری خانه ایرانی، اگر راهشان نزدیک باشد می‌توانند حضوری خرید کنند و اگر در سایر مناطق یا شهرستان باشند می‌توانند اجناس مورد نظر را سفارش دهند. هزینه پیک 16 هزارتومان می‌شود که در صورت خرید بالای صد هزار تومان، مشتری فقط باید 6 هزار تومان بپردازد. ارسال با پیک معمولاً شنبه‌ها و فروش حضوری نیز پنجشنبه‌ها با اعلام قبلی در کانال تلگرامی، از ساعت 11 تا 19 به‌صورت یکسره است. مشتری‌ها فقط محلی نیستند. این خانه مشتری‌هایی از اسلام‌شهر و شهرری تا سعادت‌آباد و کرج و شهرستان‌های دیگرهم دارد.»

دنیای جدید کسب و کار
ورود به دنیای کسب و کار برای کسی که هیچ تجربه‌ای ندارد، آسان نیست، اما مدیر خانه ایرانی، می‌گوید: «‌آنقدر در تصمیمم جدی بودم کهه مخالفت‌های خانواده و نگاه‌های نگران اطرافیان، سد راهم نشد. خانواده‌ام حق داشتند. تحصیلات دانشگاهی من مهندسی نرم‌افزار است و اصلاً شغل فروشندگی میان اعضای خانواده‌ام مرسوم نبود. با اینکه نیاز مالی نداشتم، اما هدفم از اول مشخص بود. می‌خواستم دسترسی کالای ایرانی را برای خانواده‌ها و بانوان راحت‌تر کنم. بنابراین به این مسائل اهمیت ندادم. آنها را متقاعد کردم و با توکل به خدا، قدم اول را برای عرضه کالای ایرانی برداشتم. شهریور سال گذشته بود که با همفکری همسرم و سرمایه‌ای حدود یک میلیون تومان، لوازم‌التحریر ایرانی خریدم و از طریق تبلیغات محلی بین دوستان و آشنایان کار را شروع کردم. تقریباً همه لوازم فروش رفت. بعد از این موفقیت، کوله پشتی‌های سبک کوهنوردی و با کیفیتی را پیدا کردم که در مشهد تولید می‌شد. اربعین حسینی(ع) بود که سفارش اول را دادم و بعد با فروش همه کوله پشتی‌ها، 2 بار دیگرسفارش عمده دادم؛ هر سری حدود 50 تا 60 کوله پشتی که همه‌اش به فروش رفت. مهر ماه همان سال تصمیم گرفتم کار را جدی‌تر پیگیری و بانک اطلاعاتی از لوازم و کالاهای ایرانی با کیفیت بالا را تهیه کنم.»

سایه سنگین مارک‌های خارجی بر محصولات ایرانی
استفاده از جملات خارجی و عکس‌ها و تصاویری که متناسب با فرهنگ ایرانی نیست از مشکلاتی است که سایه سنگین آن بر پوشاک، کفش، موادد خوراکی، بهداشتی و آرایش و هر نوع محصول که فکرش را بکنید وجود دارد: «‌اجناسی که در این محل عرضه می‌شود باید هم ایرانی و هم از کیفیت بالایی برخوردار باشند. با وجود اینکه خیلی در بازار جست‌وجو می‌کنم اما تقریباً بیشتر محصولات ایرانی با برچسب و جملات خارجی در بازار عرضه می‌شود. امیدوارم با فرهنگسازی و برنامه‌های تشویقی، تولیدکنندگان به سمت استفاده از اسامی، اشعار و جملات ایرانی ترغیب شوند.»

مسئولان حمایت کنند

استقبال مشتریان و نداشتن فضای کافی برای پاسخگویی به نیاز‌های مشتریان و عرضه محصولات متنوع، از مشکلاتی است که فاطمه مطلق با آنها روبه‌روست. البته او بسیار امیدوارانه حرکت رو به جلوی خود را ادامه می‌دهد اما با این حال می‌گوید: «‌متأسفانه فرهنگ خرید اجناس خارجی تا جایی بود که فروشندگان و تولیدکنندگان برای جلب مشتری، جنس ایرانی را با نام ترک یا چینی می‌فروختند اما اکنون نگاه‌ها تا حدودی تغییر کرده است. همه ما باید به فرموده رهبر عمل و با خرید کالای ایرانی از تولید‌کنندگان کشور حمایت کنیم. پیدا کردن اجناس ایرانی در مناطق شمال شهر به سختی امکان‌پذیر است و پاساژ یا فروشگاهی مخصوص این کار وجود ندارد. به نظر من، نهادهای فرهنگی و مذهبی مانند مساجد و شهرداری‌ها می‌توانند با همکاری و اختصاص فضاهایی برای فروش محصولات ایرانی در گسترش فرهنگ خرید کالای ایرانی وارد عمل شوند.»

حمایت کانون مسجد انصار‌الحسین(ع)
«شنیدن بیانات رهبر و تأکید ایشان بر خرید کالای ایرانی در نوروز 95، برای من مشوقی شد برای ادامه دادن این راه.» فاطمه مطلق، منکر مشکلاتت موجود در راه تهیه اجناس ایرانی نمی‌شود و در ادامه می‌گوید: «‌پیدا کردن اجناس ایرانی در بازاری پر از اجناس چینی و ترک، کار آسانی نیست، ابتدا اگر لازم می‌شد تمام تولیدی‌ها و مراکز پخش را جست وجو می‌کردم تا بتوانم کالای ایرانی را پیدا کنم. می‌دانستم خانواده‌های بسیاری هستند که می‌خواهند به فرموده رهبر عزیزمان مبنی بر خرید کالای ایرانی عمل کنند اما دسترسی به اجناس ایرانی برایشان راحت نیست. به‌طور جدی‌تری جست‌وجو برای بهترین کالا و اجناس را ادامه دادم. وقتی همسایه‌ها از فروش اجناس ایرانی با خبر شدند، بدون اینکه به من بگویند، در مسجد محل تبلیغ کردند و مشتریان من افزایش یافت. بعد از این تبلیغات محلی و اطلاع‌رسانی در فضای مجازی، چند تولید‌کننده اجناس ایرانی با من تماس گرفتند و خواستند تا محصولات آنها را در خانه ایرانی به فروش برسانم و من نیز از این پیشنهاد آنها استقبال کردم.»

جنس فروخته شده پس گرفته می‌شود!
خرید از خانه ایرانی با یک قانون نانوشته همراه است: «جنس فروخته شده پس گرفته می‌شود!‌» فاطمه مطلق، البته ضرورتی ندانسته که این قانون راا به‌صورت نوشته به دیوار نصب کند چراکه معتقد است اگر کسی با مکاسب و داد و ستد اسلامی آشنا باشد می‌داند که کاسب در صورت نارضایتی مشتری، موظف به پس گرفتن جنس است. «‌مبنای کار خود را بر اقتصاد برکت گذاشته‌ام و نه اقتصاد سرمایه‌گذاری. در اقتصاد برکت، رضایت مشتری اهمیت دارد. معتقدم هرچه رضایت مشتریان بیشتر باشد، برکت فروش این خانه بیشتر است.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از :  http://iransbiz.ir/1396/03/17/329/

...
ادامه مطلب
💵 درآمد میلیونی از فروش کفشدوزک 💵

💵 درآمد میلیونی از فروش کفشدوزک 💵

توسط .. علوی در ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶

تابه‌حال یک کفشدوزک را از نزدیک دیده‌اید؟ سوسک و زنبور چطور؟! فکرش را می‌کردید که از پرورش این حشره‌ها یک نفر بتواند به درآمد برسد؛آنقدر که اسمش بعنوان تنها کارآفرین و تولید کننده کفشدوزک هفت‌نقطه‌ای درکشور ثبت شده باشد؟! مردی که حشره‌هایش را دانه‌ای ۶۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان می‌فروشد و سالهاست کفشدوز‌ک‌فروشی به حرفه رسمی‌اش تبدیل شده‌است. محمد آروین کارآفرینی است که با یک ایده خلاقانه حالا بیش از ۴ سال است که به تولید و پرورش کفشدوزک هفت نقطه‌ای اشتغال‌ دارد. گفت‌و‌گوی جام‌جم‌آنلاین با این کارآفرین جوان قزوینی را ازدست ندهید. آقای آروین بین این همه شغل چرا کفشدوزک فروشی؟ به خاطر عشق و علاقه به حشرات… این علاقه از دوران کودکی در من وجود داشت اولین مشوقم پدر خودم بود که خیلی حشرات را دوست داشت و حتی در یک مقطعی کشاورزی می‌کرد. همین علاقه باعث شد که در دانشگاه در رشته‌ای مرتبط ادامه تحصیل بدهم. چه رشته‌ای؟ کارشناسی تولیدات گیاهی . الان هم دانشجوی کارشناسی صنایع غذایی هستم. کار با حشرات را از همان دوران دانشجویی شروع کردید؟ بله. آن اوایل که دانشجوی تولیدات گیاهی دانشگاه آزاد تاکستان بودم ،‌فکرکنم سال ۸۱ بود، درسی داشتیم به اسم حشره‌شناسی که دراین درس هردانشجو باید تعدادی حشره از محیط می‌گرفت و به استاد تحویل می‌داد. من خودم این کار را انجام‌می‌دادم اما می‌دیدم بعضی دانشجوها نسبت به این کار حس خوبی ندارند. به خاطر همین شروع کردم به گرفتن حشرات اضافی. بعد هم به بچه‌ها می‌گفتم که هرکسی برای ارائه حشره مشکل دارد ، به من بگوید. بعد مبلغی می‌گرفتم و درازایش حشره می‌دادم. قیمت حشره‌ها را چطور حساب می‌کردید؟ آن موقع دانه‌ای۸۰۰ تومان می‌گرفتم، که البته هرکسی بین ۳۰ تا ۵۰ عدد حشره نیازداشت و مبلغش برای زمان دانشجویی عالی بود.

حشره‌ها را از کجا پیدا می‌کردید؟ از محیط. چون درسش را خوانده‌بودم می‌دانستم که یک نوع آفت کجا می‌تواند باشد، کجا بیشتر پراکنده می‌شود. چه شد که به فکر پرورش حشره افتادید؟ همان سال‌های تحصیل یک سایت تخصصی درباره اخبار کشاورزی زدم و اطلاعاتم به مرور دراین باره بیشتر شدو دیدم که درکشورهای دیگر از عوامل بیولوژیک برای مقابله با آفت‌ها درمزارع و گلخانه‌ها و باغ‌ها استفاده‌می‌شود. همان‌ زمان‌ها بود که یک خانمی سفارش این حشرات بیولوژیک را به من داد ولی من نداشتم. اما ازهمان جابه فکر پرورش آنها افتادم و بعد ازتحقیق ، کفشدوزک هفت نقطه‌ای را انتخاب کردم. اولین کفشدوزک‌ها را از کجا آوردید؟ آنها را هم از محیط گرفتم.اما نکته اینجاست که گرفتن کفشدوزک مهم نیست، نکته مهم نگهداری و پرورش‌اش است. مثلا ۱۰تا کفشدوزک را در ۶ماه با شرایط خاصی می‌توان به هزارتا رساند. پرورش کفشدوزک یا کلا حشره کار راحتی است؟ نه اصلا. کار بسیار سختی است. آنقدر که می‌توانم بگویم پرورش گاو راحت‌تر ازاین کار است.چون گاوها بزرگند شما راحت می‌توانی آنهارا ببینی اما ازحشره‌ها غافل بشوی درتعداد بالاتلفات می‌دهند. این کار به چه چیزهایی نیاز دارد؟ باید حتما گلخانه داشت که بسته به مساحت گلخانه هرچه بزرگتر باشد، فروش هم بیشتر است. نکته اینجاست که شما در این گلخانه تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت یک محصول مثل توت‌فرنگی یا کاهو و کلم را انجام می‌دهید بعد باید این محصول را به عمد آلوده به شته بکنید تا این شته‌ها خوراک کفشدوزک هایی بشوند که در قسمت دیگری پرورش داده‌اید.که به خاطر این پرهزینه بودن کمترکسی سراغ این کار می‌آید.

در طول یک سال چند بار می‌توان این حشره‌ها را پرورش داد؟ ۹۹ درصد تولیدات حشرات بیولوژیک فصلی است.پروش همین کفشدوزک هفت‌نقطه ای یا زنبور براکون ، زنبور تریکوگراما و هر حشره دیگری یک فصل خاص دارد. مثلا زنبور براکون را هر پروش دهنده‌ای فقط از اول اردیبهشت تا آخر خرداد پروش می‌دهد بعد کلا کنسل می‌شود تا سال دیگر. این حشره‌های بیولوژیک کلا چه کاربردی دارند؟ بیشتر برای از بین بردن یا کاهش خسارت آفت‌هایی مثل شته ها ، شپشک‌ها ،سفید بالک‌ها،کنه‌هایی مثل تارتن یا تارعنکبوتی ، لاروبال‌پولکدارها ،تخم حشرات و نرم‌تنان استفاده می‌شوند و می‌توان به‌جای سموم شیمیایی از این حشرات استفاده کرد. این کفشدوزک‌های هفت نقطه‌ای حداقل ۵۰ نوع شته را می‌خورند. پس کشاورزان و باغدارها مشتری‌های اصلی شما هستند؟ بله البته هرکسی که محصولش شته زده باشد ازاین کفشدوزک ها می‌تواند استفاده کند یعنی حتی مصرف خانگی هم دارند ، مثلا درباغچه‌های خانگی یاگلخانه‌ها و … عمرشان چقدر است؟ بسته به نژاد یا شرایط نگهداری و تغذیه ، هرکفشدوزک بین یک تا دوسال عمرمی‌کند. یعنی کسی که این کفشدوزک‌ها را تهیه می‌کند تا یکی دو سال ازتهیه کفشدوزک مجدد بی‌نیاز است؟ نه… این خیلی امکان پذیر نیست. چون بعد از رهاسازی اتفاقات زیادی ممکن است برای کفشدوزک ها بیفتد.مثلا شما درنظر بگیرید، یک نفر ۱۰تا کفشدوزک خریده و رهاسازی کرده . از این ۱۰تا ممکن است یکی را پرنده بخورد، یکی شکار عنکبوت بشود و … یک ایراد دیگر کفشدوزک‌های بالغ این است که ممکن است بعد از رهاسازی پرواز کنند و بروند مزرعه یا باغ کناری. چرا؟ چون مثلا شته‌های باغ بادام همسایه از شته‌های باغ هلوی این مشتری خوشمزه‌تر هستند! کلا این کفشدوزک‌ها را بیشتر در چه تعدادی از شما می‌خرند؟ مشتری داشتم که ۱۰تادانه خواسته یا مشتری بوده که چندهزارتا خواسته ؛ برای من فرقی نمی‌کند هرتعدادی که بخواهند فراهم می‌کنم. قیمت‌شان چطور است؟ دانه‌ای می‌فروشید؟ بله البته بسته به تعداد سفارش قیمت متفاوت است. چون هرچه تعداد کمتر باشد هزینه های تولیدش برای من بیشتردرمی‌آید. به‌طور متوسط هم از۸۰۰ تومان شروع می‌شود تا۳۰۰۰ تومان. چطور اینها را به دست مشتری ها می‌رسانید؟ در جعبه‌هایی که خودمان طراحی کردیم که خاص هستند و هوادهی دارند. به غیر از کفشدوزک دیگر چه حشره‌ای پرورش می‌دهید؟ یکسری سوسک شکارگر هم داریم که برای آفت‌هایی که روی کف باغچه یا باغ هستند استفاده می‌شوندو هرچه روی زمین باشد را می‌خورند. قیمت این سوسک‌ها چقدر است؟ دانه‌ای۶۰۰ تومان و به‌طور متوسط برای یک متر مربع ۴ عدد سوسک نیاز است.

با پرورش کفشدوزک برای چند نفر کارآفرینی کرده‌اید؟ برای کاشت، داشت و برداشت گلخانه به دونفر نیاز داریم. یک نفر هم باید شته‌ها را جمع‌آوری کند،‌یک نفر هم نیاز است تا کفشدوزک‌ها را با این شته‌ها تغذیه بدهد. پرورش حشره کار سودآوری است؟ بستگی دارد چطور شروع کنند.آن موقع که من کاررا شروع کردم ۵ سال کشید که بفهمم اینها چه چیزی می‌خورند، چه چیزی نیاز دارند، چطور باید پرورش پیداکنند. من با آزمون و خطا به اینجا رسیدم و تقریبا از سال ۹۲ این کار برایم سودآور شده‌است. افرادی که به پرورش حشره علاقه‌مند شده‌اند به چه قدر سرمایه نیازدارند و بطور میانگین به چه درآمد ماهانه‌ای می‌رسند؟ حشرات بسته به نوعشان با هزینه‌های متفاوتی پرورش داده‌می‌شوند. مثلا زنبور براکون سرمایه ۱۰-۲۰میلیونی می‌خواهد. بعد بعضی حشرات را دانه‌ای۵ تومان فروخته‌می شوند بعضی دانه‌ای هزارتومان. بطورمیانگین می‌توانند روی درآمد ۵ میلیون درهرماه حساب کنند. اما بازهم همه اینها بستگی به مکان پرورش و تعداد تولید دارد، هرچه فضای تولید بزرگتر باشد، میزان درآمد هم بالاترمی‌رود و حتی شاید به ماهی ۳۰ میلیون تومان درآمد هم برسند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از: http://iransbiz.ir/1396/02/30/319/

...
ادامه مطلب
💎 ۱۰ اصل مهم در کارآفرینی

💎 ۱۰ اصل مهم در کارآفرینی

توسط .. علوی در ۲۱ فروردين ۱۳۹۶

هنگامیکه برای خودتان کسب‌وکاری راه‌اندازی می‌کنید، در ابتدای کار قطعاً خودتان به تنهایی در رأس کار قرار دارید. بعنوان یک فرد کارآفرین، اغلب مجبورید خودتان هدف و محدودیتهای کار را مشخص کنید، خودتان به خودتان انگیزه بدهید، و برای انجام کارها خودتان دست بکار شوید. معیار سنجش موفقیت شما چیست. آیا داشتن درآمد مشخصی برایتان اهمیت دارد؟ داشتن وقت آزاد بیشتر و مسافرت اهمیت دارد؟ برقراری تعادل بین کار و زندگی شخصی اهمیت دارد؟ خودتان را به دنیا معرفی کنید و شخص تاثیرگذاری باشید اهمیت دارد؟

تعریف شما از موفقیت به خودتان بستگی دارد. هر کس تمایلات و مطالبات خود را در این دنیا دنبال می‌کند و رسیدن به خواسته‌ها برایش به معنی موفقیت است. در اینجا به معیارهای موفقیت کاری نداریم. پیروی از این ۱۰ نکته باعث موفقیت کارآفرینان منفرد می‌شود:

۱ . آنها می‌دانند که پول هدف اصلی نیست

وقتی که فقط روی پول تمرکز شود، آنگاه هدف اصلی فراموش می‌شود. شما کسب‌وکاری را شروع می‌کنید که خدماتی ارائه دهید، یا کاری که به آن عشق و علاقه دارید را انجام دهید. پول فقط نتیجه ایست که از کارتان عاید شما می‌شود. وقتیکه کارآفرینی صرفاً به فکر ساختن پول باشد، در این صورت شور و شوق خود را نسبت به کار از دست خواهد داد.

۲ . آنها می‌دانند که صادق بودن مهمتر از آمار فروش است

همکاری با شرکتهایی که در راستای ارزشهای شما قرار ندارند باعث سلب اعتماد مشتریان می‌شود و این تفکر را در آنها بوجود می‌آورد که شما بجای برقراری ارتباط پایدار و انتقال یک ارزش، صرفاً قصد فروش جنس‌تان را به آنها دارید. با برندتان صادق باشید و از امکانات خود در جهت رساندن پیامتان به مشتری استفاده کنید.

۳ . آنها برای وقتشان ارزش قائل هستند

کارآفرینان موفق می‌دانند که وقت در درجه اهمیت بالایی قرار دارد. آنها برای کارهایی که مهم هستند وقت کافی می‌گذارند و برای کارهایی که ارزش وقت گذاشتن ندارند “نه” می‌گویند.

۴ . آنها از چیزهای جدید استقبال می‌کنند

بروز بودن و استفاده از آخرین تکنولوژی خیلی مهم است. چسبیدن به نرم‌افزارهای قدیمی و یا استفاده از روشهای قدیمی، باعث عقب ماندن از سایر رقبا می‌شود. پس پیشرو باشید. خیلی از برنامه‌های رایانه‌ای دوره آزمایشی ۱۴ یا ۳۰ روزه دارند بنابراین می‌توانید بدون ریسک از آنها استفاده و در صورت مناسب بودن جایگزین کنید.

۵ . آنها خود را با شرایط جدید سازگار می‌کنند

اگر کارآفرین موفقی، وبلاگی راه‌اندازی کند، آنها هم بلافاصله اقدام می‌کنند. آنها همچنین برندشان را با انواع پلت‌فرمها سازگار می‌کنند و برای تشخیص راحت‌تر از رنگها و فونتهای یکسان استفاده می‌کنند.

 

۶ . آنها با باهوش‌تر از خودشان ارتباط برقرار می‌کنند

آنها هیچوقت فکر نمی‌کنند که خیلی باهوشند و نیاز به یادگیری بیشتر ندارند. کسی که خود را به قول معروف علامه دهر بداند هیچ پیشرفتی نمی‌کند. فقط با فکر کردن چیزهای جدید می‌آموزیم، مطالعات جدید باعث کنار گذاشتن تئوری قبلی می‌شود. با گفتگو با افراد تحصیل‌کرده و خوش‌ذوق در جنبه‌هایی که علم کافی ندارید، مغز خود را وادار به فعالیت کنید.

۷ . آنها شریک می‌گیرند

شراکت با دیگران باعث گسترش کارتان و افزایش اعتبارتان می‌شود. سعی نکنید همه کارها را به تنهایی انجام دهید. نسبت به شراکت دید باز داشته باشید که باعث پیشروی سریعتر می‌شود.

 

۸ . آنها اشتباه می‌کنند، ولی به راهشان ادامه می‌دهند

اشتباه گریزناپذیر است. نمی‌توانید از آنها اجتناب کنید. وقتی که اشتباهی در کارتان مرتکب شدید وقت بگذارید و آنرا کاملاً پاکسازی کنید، یا تا حد ممکن آنرا اصلاح کنید. سپس به راهتان ادامه دهید. نگذارید باعث توقف اقدامات شما شود.

 

۹ . آنها بخاطر دارند که با سرگرمی به مسیرشان ادامه دهند

فقط کار، بدون سرگرمی … خوب، دقیقاً می‌دانید چه می‌گویم. تمرکز داشتن به کار و خلاق بودن خیلی عالی است، ولی اگر مجبور باشید بیش از اندازه “خیلی سخت” کار کنید، شاید وقت آن رسیده که کسب‌وکار خود را بازبینی کنید. شما می‌بایست از تلاشهای خود بهره‌برداری کنید. اگر اینچنین نیست، جسم و روح شما به مرور تحلیل می‌رود و در نتیجه کسب‌وکارتان شاید دیگر مناسب شما نباشد.

۱۰ . آنها پیروزیهای کوچک را جشن می‌گیرند، تا تشویقی برای موفقیتهای بزرگتر باشد

وقتیکه چشم به هدف بزرگی دوخته باشید، براحتی می‌توانید با گامهای کوچک و پیروزیهای کوچک بدان دست یابید. وقتیکه تلفن دشواری را با موفقیت انجام دادید به خودتان پاداش دهید. بعد از اولین دنبال‌کننده توئیتر جشن بگیرید. بعد از صدمین مشترک خبرنامه سایت‌تان جشن بگیرید و …

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : ir-success.ir

...
ادامه مطلب
💎 ده قانون موفقیت از زبان بنیان‌گذار هتل‌های هیلتون

💎 ده قانون موفقیت از زبان بنیان‌گذار هتل‌های هیلتون

توسط .. علوی در ۲۳ اسفند ۱۳۹۵

کنراد هیلتون بنیان‌گذار هتل‌های زنجیره‌ای بین‌المللی خانواده هیلتون است، کمپانی‌ای که اکنون مالک بیش از ۵۰۰ هتل در سراسر جهان است. اما برای هیلتون کارها به آسانی پیش نرفت. راهش به قله‌ی موفقیت چندان هموار نبود.
او در آستانه‌ی قرن بیستم بدون پول کارش را شروع کرد، و زحماتش و هر چه اندوخته بود را از دست داد. پس از آن، او شرکتی مولتی میلیون دلاری پایه‌گذاری کرد.
۱۰ قانون موفقیت از کتاب بیوگرافی‌اش با نام “مهمان من باشید” را با هم می‌خوانیم. کتاب وی در سال ۱۹۵۷ منتشر گردید و هنوز کاربرد دارد.

۱- استعداد مخصوص به خود را پیدا کن

کنراد هیلتون عمیقاً باور داشت که هر شخصی در یک کار بخصوص مهارت دارد و باید آن را کشف کند. مهارت او مدیریت هتل‌ها به سمت سودآوری بود و او این‌کار را با عبور از لحظات سخت نشان داد.

۲- بزرگ باش و بزرگ بیاندیش

کنراد هیلتون اعتقاد داشت که گسترش کار تا جای ممکن و بزرگ اندیشیدن در طی مراحل کار باعث می‌شود شما و کسب‌وکارتان تا جایی که امکان دارد به موفقیت برسید و جای پای خود را محکم‌تر کنید. و چه راهی بهتر از افزودن بر تعداد هتل‌ها تا جایی که امکان دارد؟

۳- صادق باش

کنراد به صداقت در همه‌ی کارها اعتقاد داشت. دروغ‌گویی کمکی به ساختن امپراتوری‌تان نمی‌کند، چه برسد به امپراتوری هتل‌های لوکس! اگر کنراد در طی زندگی‌اش از دروغ بهره می‌برد، باید پولی که دوستش به او وام داده بود را در آن کسادی بازار می‌دزدید، بجایش او از آن برای خرید اولین ملک خود در سیسکوی تگزاس استفاده کرد.

۴- با اشتیاق زندگی کن

کنراد هیلتون اعتقاد داشت که شما باید زندگی خود را با شادی، استفاده از وقت، و شور و اشتیاق داشتن در همه‌ی لحظات بگذرانید. و این دقیقاً کاری‌ست که او در تمام طول زندگی‌اش انجام داد، تبدیل شدن به یکی از بزرگترین مدیرانی که تاکنون پا به عرصه نهادند در حالی‌که توسط کارمندانش دوست داشته می‌شد و مورد احترام بود.

بیایید در طول حیات‌مان آنقدر پرتلاش زندگی کنیم که زمان مردن حتی قبرکن هم متاسف باشد. 

مارک تواین

۵- اسیر دارایی‌هایت نشو

با توجه به قانون پنجم موفقیت، کنراد هیلتون چندان به مادیات گرایش و اعتقاد ندارد. همه‌ی پول‌هایش باعث دور ساختن وی از شخصیت حقیقی‌اش نشد. چون وقتی با مادیات سرگرم شوید، چیزهای خوب زندگی که با پول نمی‌توان خرید را از دست خواهید داد.

۶- نگران مشکلات خود نباش

نگرانی مثل یک صندلی گهواره‌ای هست، شما را به خود مشغول می‌کند، ولی راه به جایی نمی‌برید. و نگرانی یقیناً منجر به کاهش شانس شما در حل مشکلات می‌شود. پس انرژی خود را صرف نگرانی نکنید، از آن عاقلانه استفاده کنید و با ثبات به غلبه بر موانع بپردازید، همانطور که کنراد در رکود دهه ۳۰ انجام داد.

۷- چشم به بالاتر از خودت داشته باش

این قانون برمی‌گردد به سخنی که همه‌ی افراد موفق گفته‌اند، «به داشتن یک مشاور اهمیت بدهید، و فقط زمانی به پایین‌تر از خود نگاه کنید که می‌خواهید دست‌شان را بگیرید.» این کاری‌ست که کنراد با کارمندانش انجام می‌داد. حتی یک باربر در هتل می‌تواند یک سرمایه و یک شریک باشد، و واقعیت این است که زمانی که کنراد هیلتون به کسادی خورده بود از یکی از پیش‌خدمت‌های هتل ۳۰۰$ قرض کرد.

۸- به گذشته‌ی خود نچسب

به عنوان یک مرد عمل، کنراد هیلتون همیشه به پیشروی به جلو و به سمت آینده باور داشت. او با قوانینش در زمان حال زندگی می‌کرد ولی درسهایی که از گذشته می‌آموخت را بکار می‌گرفت. این کار باعث می‌شد او رو به پیشرفت باشد و امپراتوری هیلتون را بنا کند.

۹- تمام مسئولیت‌های خود را در این جهان به عهده بگیر

کنراد هیلتون، مثل سایر افراد موفق، باور نداشت که یک نفر باید همه چیز را در یک بشقاب نقره‌ای به وی تقدیم کند. او به کار سخت برای هر یک دلاری که بدست می‌آورد اعتقاد داشت، جای تعجب است که هیچ‌کدام از فرزندان ارشد او قوانین وی را در پیش نگرفتند.

شما باید مسئولیت امور شخصی خود را بعهده بگیرید. شما نمی‌توانید محیط اطراف، فصل‌ها، یا باد را تغییر دهید، ولی می‌توانید خودتان را تغییر دهید.

جیم رون

۱۰- پیوسته و با اعتماد به نفس دعا کن

مهم نیست که مذهبی هستید یا خیر، ولی کنراد اعتقاد داشت که ماموریتی دارد، دعا به سوی قدرتی بالاتر و بطور پیوسته. شما باید امیدوار به موفقیت باشید و انتظار نتایج خوب از تلاش‌هایتان داشته باشید. کنراد هیلتون چند بار در روز دعا می‌کرد و هر هفته به کلیسا می‌رفت.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : ir-success.ir

...
ادامه مطلب
🎤 بیوگرافی مرتضی سلطانی (کارآفرین) و صاحب زر ماکارون +مصاحبه خودمانی

🎤 بیوگرافی مرتضی سلطانی (کارآفرین) و صاحب زر ماکارون +مصاحبه خودمانی

توسط .. علوی در ۱۱ اسفند ۱۳۹۵

مرتضی سلطانی بنیانگذار و رئیس هیأت مدیره گروه توسعه صنعتی و پژوهشی زر و از کارآفرینان بنام بخش صنعت کشور است که تاکنون چندین مقام در این عرصه کسب نموده است؛ از آن جمله‌اند: کارآفرین برتر علمی سال ۱۳۹۲در بخش صنعت در هشتمین جشنواره امتنان از کارآفرینان برتر کشور، کارآفرین برتر سال ۱۳۹۱ در پنجمین همایش نوآوری و عدالت اقتصادی، شخصیت برتر کشور در سال ۱۳۹۰۰ براساس نظرسنجی انجام‌شده از بزرگان و پیشکسوتان صنایع غذایی کشور که به همت انجمن علوم وصنایع غذایی ایران برگزار گردید.

درباره مرتضی سلطانی، شخصیت صنعت غذای سال ۱۳۹۰ مرتضی سلطانی، متولد ۱۳۴۰ در قلعه ی مبارک آباد قم متولد شد، محل تولد مرتضی قلعه ای بود که اتاق اتاق هایش را توسط شیخ عبدالکریم حائری به خانوار های بی سرپرست و مستحق داده بودند. ام لیلا، مادر مرتضی از همسر دومش بود ، مادری که رنج زندگی را با ۳ فرزند از همسر اول به همراه داشت ولی مرتضی از مناعت طبع مادر می گوید. مروری بر خاطرات کودکی درب قلعه ی مبارک آباد، دربی چوبی بود که بدلیل تراز بسته نشدن آن حتی گاها می شد از بین در عبور نمود، در روزی از روزگاران خدا، صدای در قلعه آمد و من از کنجکاوی دویدم و در مقابل درب قلعه پیر مردی با کلاه سیدی سبز را دیدم که مشتی پول در دستانش بود ، وقتی نگاهمان به نگاه هم گره خورد او سراغی از مادرم گرفت، بی بی را صدا کردم و بی بی آمد آن پیرمرد -که اگر زنده است خدا نگهدارش باشد و اگر رخت سفر بربسته خدا رحمتش کند- دستانش را برای دادن پول به طرف مادرم دراز کرد، مادرم در کلامی گفت فرزندان من غذا دارند، فرزندان من پوشاک دارند و بهتر است این پول را به افرادی در این قلعه دهی که غذا و پوشاک ندارند.

پیر مرد برای دادن پول اصرار می کرد و مادرم برای زودتر رفتن آن مرد و می گفت لطفا سریعتر بروید چون ما آبرو داریم. پیر مرد به سراغ دیگری رفت و من هم از کنجکاوی آن مرد را تعقیب کردم در قلعه فقط یک خانواده بود که سرپرست داشت او نیز کارگر راه آهن بود – این بدان معنا بود که مستمری ثابت ماهیانه ای را دارند – زن آن خانواده در مقابل آن پیرمرد زبان به نداشتن ها باز کرد و اقرار به بی همسری!!! آن پیرمرد که تردید را در دوگانگی برخورد مادر و این زن می دید کراهت در دادن پول را در چهره اش نمودار کرده بود، ولی اصرار و ابراز نیاز این زن کارساز شده بود و آن پیرمرد پول را داد و رفت. بی بی می گفت: پسرم هر کاری می کنی بکن ولی دروغ نگو مرتضی: بی بی هر کاری ، حتی گناه کنم ولی دروغ نگم بی بی ام لیلا : آری دروغ هیچوقت نگو بعدها فهمیدم کسی که دروغ نگوید هیچ گناهی نمی کند؟! و بعدها درک کردم شاه کلید موفقیت “صداقت ” است و ملتی که خود را از دروغ مبرا کند شاه کلید و رمز موفقیت در دستانش است. مرتضی باز هم از کودکی می گوید و خاطره هایش خاطره هایی که هر کدام در عین شیطنت ها درس است و مادر ی که مرتضی از او بسیار یاد می کند. کودکی ها و نداشته ها و بوی غذاها و سرخ کردنی های شاطر حسین هر روز در راه مدرسه هوش را از سرم می برد. من و بچه های همسایه هر روز با بوی غذای خانه شاطر حسین دلمان ضعف می رفت . ولی تحملم به سر آمده بود تا روزی که از مدرسه باز می گشتم پرده خانه شاطر حسین را کنار زدم و ماهیتابه ی داغ غذا را از روی اجاق با دستانم بر داشتم و شروع به دویدن کردم من و بچه های همسایه می دویدیم که ناصر پسر شاطر حسین داد زد: مامان مرتضی قابلمه غذا را برد. آنقدر دویدیم تا به بیابان رسیدیم و ظرف غذا را پرت کردم روی زمین ، دستانم را فوت می کردم تا خنک شود و دوستانم هم نامردی نکردند و غذاها را می خوردند، و من هم داد می زدم بگذارید من هم بخورم. مادرم ام لیلا ، گوشم را گرفت و مرا به خانه شاطر حسین برد و از خانم شاطر حسین معذرت خواهی کرد. همسر شاطر حسین هم در جواب گفت: اشکالی ندارد، مرتضی مانند ناصر خودمان هست.

ره توشه ی مادر حتی در نبودن امروزش، عامل و راز موفقیت فرزند مرتضی از مناعت طبع می گوید و صداقت که توشه ی کودکی اش از مادر بود. که امروز هم کوله اش از این توشه خالی نشده است و این توشه را عامل و راز موفقیتش می داند. مرتضی به گذشته خود افتخار می کند و خاطره ی قلعه ی مبارک آباد را با سر بلند و صدایی رسا مرور می کند ولی چشمانش بیاد گذشته و ام لیلا مادرش که از آسمانها نظاره گرش هست آماده بارش(خدا رحمتش کند). ام لیلا امروز نیست مادری که مادری کرد و فرزندی که نام مادرش را با غرور فریاد می زند مرتضی سلطانی، امروز شخصیت صنعت غذای سال ۹۰ شده اما در کلامش مشهود است که دوست دارد برای ام لیلا همان مرتضی باشد که در خاک بازی هایش، تیله بازی می کند و بی بی او را یکبار دیگر مرتضی صدا می کند. مرتضی امروز بیادش بیمارستانی در زادگاه مادر ، به نام ام لیلا ساخته که نامش را ماندگارتر کند. مرتضی از کفاشی و سنگ قبر شویی هم خاطراتی داشت که نشانه ی فراز و فرود زندگیش بود، اما زندگی در آنجا برای مردی که به پویایی می اندیشید، متوقف نشد. مرتضی سلطانی در عرصه صنعت و تولید و نگاه انسان محورانه مرتضی سلطانی سالها در عرصه ی ریخته گری کار کرد و اولین تولید کننده میل لنگ در ایران نیز بوده است. بنیانگذار گروه صنعتی زر، شناخت ادبیات تولید و رقابت را در تولید بدون مرز شرط رقابت جهانی می داند و سه عامل، کیفیت خوب، بسته بندی خوب و نگاه مشتری مداری را شرط قرارگرفتن محصولات در کنار تولیدات جهانی بیان می کند. مرتضی سلطانی الگوی مدیریتی خود را نگاه انسان محورانه می داند و اگر مجموعه ای در دنیا برند شده مطمئن باشید نگاه انسان محورانه داشته است. او شرکاء عرصه تولید را پرسنل های تولید می داند و آنها را بر شرکاء مالی ارجعیت می دهد، زیرا شرکاء کاری یعنی تفویض وظایفی که بهره وری را بالا می بردکه این مورد در شریک مالی نیست. او می گوید: بانک ها بدنیا آمده اند که پول بدهند و سود بگیرند. و ادامه می دهد، هر نیرو در خط تولید باید بداند که شریک است و ماحصل کارش نتیجه کار یک مجموعه می باشد. از ویژگیهای مرتضی سلطانی بنیانگذار گروه صنعتی زرماکارون: نگاه فرا مرزی اوست، تا حدی که گرفتن بازارهای جهانی او را راضی نمی کند و نگاه به بازارهای اشباع و فوق اشباع نیز در نگاه و برنامه هایش قرار دارد، او از پاستای باریلا ی ایتالیا یاد می کند که با تولید نزدیک به ۲۰۰۰ تن در روز اولین تولید کننده پاستای جهان می باشد و زرماکارون با ۱۵۰۰ تن تولید پاستا در تعقیب اوست و سلطانی می خواهد به بازار اشباع شده ترکیه با توجه به صادرات پاستایش ورود پیدا کند که هم اکنون هم پاستاهای زر به نمایندگی ایران در این کشور در کنار برندهای معتبر جهانی از جمله باریلا در سبد انتخابی مشتریان ترک قرار دارد و در صَدَد موفقیت های بیشترش در این موقعیت می باشد. اندرز پدر ، خطاب به فرزند ۷ ساله اش: گرسنگان جهان و شکر الهی نمی دانم او که شخصیت صنعت غذا در سال ۹۰ شده آیا در زندگی شخصی اش نیز شخصیت برتر است؟ و به همین دلیل از زندگی اش می پرسم، که به خاطره ای با فرزند ۷ ساله اش اشاره می کند: روز مبعث پیامبر اکرم(ص)،-۲۹خرداد۹۱- با فرزند ۷ ساله ام در حیاط منزل قدم می زدیم رو به فرزندم گفتم آیا می دانی الان که من و تو در کنار هم هستیم ، در جهان و طبق آمارهای رسمی گرسنگانی هستند که غذا برای خوردن ندارند و برهنگانی هستند که پوشاک برای پوشیدن؟! و من تو هم غذا برای خوردن داریم و هم لباس برای پوشیدن و آیا فکر نمی کنی بهتر است برای این لطف الهی ، خدا را شکر کنیم و بوسه برخاک میهنمان بزنیم؟! و در این حال هر دو نشستیم زمین و خاک میهمن مان را بوسیدیم. و خدا را شکر کردیم. تولید کنندگان ثروتمند نیستند!!! بنیانگذار زرماکارون در تفاوت ثروتمند از نگاه عام و تولید کننده گفت:ثروتمند کسی است که پول دارد و دغدغه ای ندارد و خرج می کند، ولی تولید کننده سرمایه اش را صرف توسعه و تولید می کند که نمی توان به تولید کننده ، ثروتمند در نگاه عام تلقی کرد. هفته ای ۳ بار کوهنوردی می کنم بنیانگذار گروه صنعتی زرماکارون از کوهنوردی خود می گوید و سلامتی شخصی مدیران که تاثیر بسزایی در تولید دارد، هفته ای ۳ بار کوهنوردی ای که از بیراهه های توچال می رود و در بیراهه نیز بفکر ساخت و ساز اتراقگاهی است، که با دستانش سنگ روی سنگ می گذارد و غلبه صعود را با ساخت ایمن گاه بین راهی در بیراهه برای سخت کوشان کوهنورد، کامل می کند، که دستان تاول زده اش ، افتخار کارگری امروزش را نیز فریاد می زند. من فقط سرباز صنعت هستم در پایان مرتضی سلطانی، در جواب به عبارت دوستی که به او شخصیت و پدر صنعت خطاب نمود، گفت: آیا دیده اید کسی در ۵۱ سالگی سربازی برود! من فقط یک سرباز صنعت هستم. گروه صنعتی و پژوهشی زر: گروه صنعتی و پژوهشی زر با اعتقاد به توان سرزمین خود و به پشتوانه ۳۰۰ سال سابقه موفق و موثر حضور بنیانگذارش در عرصه های تولیدی و صنعتی، زیرساخت خود را در سال ۱۳۷۲ با تأسیس واحد تولیدی آرد فراهم نمود و با راه ‏اندازی آن در سال ۱۳۷۷ محکم و استوار کار خود را در صنعت غذا آغاز کرد. در سال۱۳۸۰ هم برای اولین بار در ایران خطوط تولید آرد سِمولینا را راه‏ اندازی نمود. در واقع این گروه صنعتی که در حال حاضر بزرگترین صادرکننده ایرانی انواع ماکارونی می‏باشد، در سکوی نخست صنعت ماکارونی ایران قرار دارد و توانسته است با ایجاد فضای رقابتی در صنعت، به عنوان اولین تولیدکننده انواع ماکارونی و پاستا با آرد سِمولینا در ایران، نقش مهمی را در ارتقاء کیفیت تولیدات داخلی به عهده بگیرد به نحوی که هم اکنون محصولات ماکارونی ایران قادرند هم تراز با برندهای معتبر جهان در رقابت‏های بین‏ المللی موفق و سربلند وارد شوند. از سوی دیگر این گروه توانسته است با افزایش تعداد سیلوهای غلات خود، بالاترین توان ذخیره‏ سازی یکجا در کشور را کسب کرده و با راه‏ اندازی ۵ خط تولیدی آرد نیز در مقام نخست بیشترین ظرفیت تولید یکجا انواع آرد ایران قرار گیرد.

در جریان سفر حسن روحانی در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ به استان البرز که محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز وی را همراهی می کند، قرار است ۱۱ پروژه مهم صنعتی و تولیدی استان البرز به بهره برداری برسد. رئیس جمهوری ۳ پروژه بزرگ صنعتی شامل افتتاح خط تولید فروکتوز، گلوگز و گلوتن ذرت و فاز توسعه ذخیره سازی و نگهداری غلات در سیلو در شهرستان ساوجبلاغ را با حضور مستقیم به بهره برداری می رساند. رئیس جمهوری همچنین کلنگ احداث یک پروژه جدید در شرکت زرنام را به زمین زد. این مجتمع با ظرفیت ۴۰۰هزارتن شامل ۱۵ هزارتن گلوتن ذرت و ۷۰هزار تن گلوکز وشربت و ۳۱۵۵هزارتن فروکتز و شربت است. ۲۱۰ هزار تن ذخیره سازی و نگهداری غلات در سیلو نیز در زمینی به مساحت ۴۰۰۰۰مترمربع در زیر بنای ۲۱ هزار و ۵۲۷ متر مربع به بهره برداری رسید. تولید ۶ هزارتن انواع بیسکویت، کلوچه و شیرینی های غیر آردی و شکلات نیز از دیگر تولیدات این مجتمع است. بر اساس این گزارش، برای آماده سازی این پروژه ها ۲۵ هزار و ۵۱۴ میلیارد ریال اعتبار از سوی بخش خصوصی هزینه شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : saten.ir

...
ادامه مطلب
✅ روشی جدید برای استفاده از گرمای تابستان جهت گرمایش در فصل زمستان

✅ روشی جدید برای استفاده از گرمای تابستان جهت گرمایش در فصل زمستان

توسط .. علوی در ۲۹ دی ۱۳۹۵

به تازگی محققان سوئیسی موفق به ایجاد روشی شده اند که با استفاده از آن می توان انرژی حرارتی را در فصل تابستان ذخیره کرد و در فصل زمستان از آن برای گرم کردن مکان های مختلف استفاده کرد.

...
ادامه مطلب
💥 چگونه هجده کشاورز فقیر با ذهن زیبا و شجاع دنیا را تکان دادند؟

💥 چگونه هجده کشاورز فقیر با ذهن زیبا و شجاع دنیا را تکان دادند؟

توسط .. علوی در ۲۰ دی ۱۳۹۵

اخیرا خبری در مورد ثروتمند‌ترین روستای جهان در چین در اخبار آمده بود که این خبر یادآور داستان واقعی‌ و بسیار آموزنده یی در مورد چین تداعی می‌کند که می تواند برای وضعیت اقتصادی ایران امروز ما بسیار آموزنده و مفید باشد. همانطور که می‌دانیم این روزها با تشدید مشکلات اقتصادی کشور بحث های قدیمی‌ مدیران و کارشناسان اقتصادی کشور برای پیدا کردن دلیل این وضعیت اقتصادی و به خصوص رشد پایین و بسیار آهسته اقتصادی، دوباره سخن روز محافل اقتصادی از مدیران دولتی تا کارشناسان کشور شده است که اتفاقا بسیاری از این عزیزان از وزیر تا مشاور اقتصادی از رشد خارق العاده اقتصادی چین به عنوان یک کشور شرقی‌ در ۳۷ سال اخیر مثال می‌‌آورند و تلاش دارند مانند بسیاری کارشناسان  توسعه کشورهای دیگر با تحلیل این پیشرفت خیره کننده، کلید و فرمولی برای حرکت کشور در جهت رشد و توسعه به شکل مشابه چین پیدا کنند ( و این البته همزمان شده است با ظهور ترامپ و چشم انداز تشدید مشکلات و روابط با خارج از کشور و بالا گرفتن این بحث که یک فرد و نظرات او چه اندازه در اداره یک کشور می تواند تاثیر مثبت یا منفی‌ داشته باشد).
در اینجا بدون اینکه بخواهیم به صورت آکادمیک به مقوله رشد اقتصادی چین و دلأئل آن به پردازیم، به داستانی واقعی‌ از ۱۸ کشاورز بسیار فقیر و قحطی زده چینی‌ اشاره می‌کنیم که بنا به گفته بسیاری از کارشناسان و خود دولت چین، که حال آن ها را به عنوان قهرمانان ملی‌ چین مورد تکریم قرار می دهد، سنگ بنا و جرقه اولیه این تغییر عظیم در چین را به وجود آوردند که حال، دنیا و معادلات آن را به طور کلی‌ در قرن ۲۱ تغییر داده. ولی‌ قبل از آن لازم است به عنوان مقدمه نگاهی‌ بسیار کوتاه به تاریخ چین تا سال ۱۹۷۸ بیاندازیم، تا بتوانیم بهتر به اهمیت کار عظیم این ۱۸ کشاورز فقیر و یک ذهن زیبای پشتیبان آن ها پی‌ ببریم که نقش کلیدی در این تحول بزرگ را داشت. تقریبا تمام مورخان چینی‌ و غیر چینی‌ و اروپایی موافق هستند که چین تا قرن هفدهم میلادی، با فاصله زیاد به دلیل فرهنگ غنی‌ و کشاورزی پیشرفته ثروتمند‌ترین قطعه و ملت روی کره زمین بودند. ولی‌ همزمان با رنسانس و تجدید نظرطلبی اروپا، متاسفانه ملل شرقی‌، از جمله چین، از قافله پیشرفت جدید اروپا، عقب ماندند و این عقب افتادگی تا نیمه اول قرن بیستم، یعنی‌ اشغال چین توسط ژاپن ادامه داشت، ولی‌ آرزوی همه چینی‌ها و نخبگان آن ها، در طول همه این سه قرن این بود که بتوانند دوباره ملت چین را به بهروزی و رفاهی که در طول تاریخ به آن معروف بودند برسانند و در نهایت، به مائو و انقلاب چین می رسیم که هیچ هدفی‌ نداشت الا همین باز گرداندن چین و ملت چین در دنیا به جایگاه همیشگی آن ها، یعنی‌ غنی‌‌ترین و ثروتمند‌ترین ملت دنیا. اما مائو به عنوان رهبر انقلاب عظیم چین در سال ۱۹۴۹، الگوی خارجی‌ کمونیسم که در روسیه در اوج خود بود را برای رسیدن به این هدف انتخاب کرد ولی‌ با وجودیکه رهبران و ملت چین  تلاش بسیاری برای تحقق آرمان ها و اهداف انقلاب چین در ۳۰ سال بعد کردند، ولی‌ نتیجه همچنان فقر و قحطی و رشد بسیار پایین صنعتی، اقتصادی و علمی‌ بود، که هرگز نمی توانست نخبگان انقلاب چین را که به شدت نگران افزایش شکاف اقتصادی چین با آمریکا، ژاپن، تایوان، هنگ کنگ و حتی روسیه بودند راضی‌ کند و این عدم موفقیت ادامه داشت تا زمستان سال ۱۹۷۸(۱۳۵۶ شمسی‌). در زمستان ۱۹۷۸ در یکی‌ از روستاهای بسیار دور افتاده و فقیر چین، که مطابق قانون و اصول انقلاب کمونیستی چین، ۱۸ خانواده بهره بردار این روستا (مانند همه روستاهای چین و روسیه و کشورهای کمونیستی) مجبور بودند در یک کمون یا مزرعه اشتراکی، تمام نهادهای تولید، از زمین تا ابزار و نیروی کار را به اشتراک بگذارند، و به صورت جمعی و مانند یک خانواده اقدام به کشاورزی کنند و محصول سبزیجات خود را به تنها خریدار یعنی‌ دولت تحویل دهند فکر تازه یی آغاز شد. برای این روستاییان این روش یعنی‌ ادامه فقر و قحطی و گرسنگی در تمام ۲۰ سال گذشته از ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۸. تنها در یک برهه از ۱۲۰ ساکن این روستا، ۶۷ نفر به دلیل قحطی جان خود را از دست داده بودند و آنها برای ادامه حیات خود، مجبور بودند ضمن شرکت در کلاس های عقیدتی‌-انقلابی!، به خوردن برگ و ساقه درختان به پردازند! اینجا بود که یکی‌ از این ۱۸ کشاورز، فکری که از مدت ها پیش در ذهن خود می پروراند و می توانست او را محکوم به اعدام یا زندان در اردوگاه های کار به جرم خیانت به آرمان ها و اصول انقلاب کمونیستی چین کند، را با سایر ۱۷ کشاورز روستا در میان گذشت. او می‌دانست که این آخرین شانس است و در غیر این صورت چند نفر از خانواده خود را در سال پیش رو از قحطی از دست خواهد  داد. ایده بسیار ساده بود. آنها در یک شب سرد زمستانی و در خانه او به صورت کاملا مخفیانه عهدنامه یی را امضا کردند که بر اساس آن، بدون اینکه هیچ کس حتی فرزندان آن ها متوجه شوند، زمین روستا را بین خود تقسیم می کردند و هر کس مسول زمین خود بود و توافق کردند که سهم خود را از میزانی‌ که باید به دولت بدهند ادا نمایند و هر چه باقی‌ ماند، برای  خانواده خود آن ها باقی‌ بماند! نتیجه قابل توصیف نبود، آن ها هر سال فقط ۱۵ هزار کیلو محصول سبزیجات تولید می کردند که حتی برای سیر کردن خود آن ها کافی‌ نبود، ولی‌ با روش جدید و در اولین سال، تولید روستا، شش برابر شد و به ۹۰ هزار کیلو رسید و درآمد سرانه آنها از ۲۲ یوان به ۴۰۰ یوان رسید! چنین موفقیتی نمیتوانست از چشم روستاییان مجاور که غرق درگرسنگی بودند و البته مقامات حزبی منطقه پنهان بماند، به سرعت خبر چنین خیانتی! در کلّ منطقه و در نهایت به پکن مرکز کشور رسید و اینجا بود که این کشاورزان می توانستند برای همیشه یا به اعدام یا به زندان های طولانی‌ مدت به خاطر خیانت به آرمان های انقلاب کمونیستی چین محکوم شوند. ولی‌ این کشاورزان و در واقع ملت چین شانس بزرگی آورده بودند. در پکن این مورد همزمان شده بود با روی کار آمدن دنگ شیا پنگ، از رهبران قدیمی‌ و همرزمان وفادار مائو رهبر فقید چین که سال گذشته فوت کرده بود. دنگ و کادر جدید رهبری چین، در یکسالی که به ریاست حزب کمونیست چین رسیده بودند ناامیدانه به دنبال راهی‌ جدید برای رسیدن به اهداف انقلاب چین یعنی‌ بهروزی و رفاه ملت چین و کاهش فاصله عظیم چین با آمریکا و روسیه و اروپا و البته ژاپن بودند. تمام تلاش های گذشته آن ها و مائو از جمله برنامه اقتصادی “یک قدم بزرگ به جلو” برای رونق اقتصاد چین شکست خورده بود و آن ها دیگر مستاصل شده بودند و ملت چین همچنان درگیر قحطی و فقر.
اما همین خبر خیانت این کشاورزان دقیقاً جرقه یی بود که دنگ و کادر رهبری چین را به فکر واداشت. همین جا بود که دنگ نه تنها این اقدام کشاورزان را محکوم نکرد و آن ها را به اعدام یا تبعید محکوم نکرد، بلکه ضربالمثل معروف را به زبان آورد که ” مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید، مهم این است که وظیفه خود، یعنی‌ شکار موش‌های مزأحم را به نحو احسن انجام دهد!” مهم نیست که این کشاورزان روش انقلابی ما را که جواب نداده کنار گذاشتند، مهم این است که روش آن ها جواب داده. همین شد که دنگ با وجود مخالفت های شدید انقلابیون معتقد اما یک جانبه نگر دستور داد که در آن ایالت و یک ایالت دیگر چین این روش به صورت آزمایشی‌ در مزارع سبزیکاری اجرا شود و به خانواده‌های کشاورز اجازه داده شد که اگر محصولی بیشتری به دست آوردند برای خود نگاه دارند و در بازار محلی به صورت آزاد به سایر مردم بفروشند. نتیجه مافوق تصور بود. تولید محصول سبزیجات این دو ایالت در سال بعد تا ۴۰ درصد بیشتر شد و در نهایت همین الگو و مدل به مرور ابتدا به تمام بخش‌های کشاورزی چین و در ادامه به صنعت، خانه سازی و … تسری یافت، و نتیجه این شد که چینی‌ که از ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۹ در طول سی‌ سال فقط ۷ برابر رشد کرده بود، بین ۱۹۸۰ تا کنون یعنی‌ ۳۵ سال، حجم اقتصاد آن یک صد برابر شده است و بسیاری از مردم چین و از جمله این کشاورزان که هنوز زنده هستند و از قحطی و گرسنگی خاطرات بسیار دارند، ولی‌ حالا سوار بنز و پورشه و ماشین های بسیار لوکس می شوند، یعنی‌ در یک نسل از خوردن برگ درختان، تبدیل به بزرگترین اقتصاد دنیا شوند.
همان زمین، همان ابزار و همان افراد، ولی‌ با یک فکر نو و تایید یک شخص خوشفکر در راس دولت مرکزی که ” می‌توانید محصولی را که خود تولید کردید، برای خود و به نفع خود نگاه دارید و این هیچ تنافری با اصول و اهداف انقلاب چین که بهروزی و رفاه و استقلال ملت چین است ندارد!” واین تغییر ساده یک قانون، بزرگترین و سریعترین تحول یک ملت در طول تاریخ بشریت از یک جامعه کشاورزی به شدت بدوی، به یک قدرت اول جهانی‌ را رقم زد. همین ذهن زیبا و یک شجاعت مثال زدنی‌ برای روبرو شدن با واقعیت باعث شد که روس ها و کادر رهبری آن ها در ۱۹۸۵هم متوجه بشوند که نیاز به تجدید نظر دارند و حالا تمام دنیا تحت تاثیر همین تحول عظیم اقتصادی چین است. اگر به این روستا سفر کنید، می‌بینید که دولت چین برای گرامیداشت اقدام این کشاورزان چه اندازه سنگ تمام گذشته است. آن خانه که این عهدنامه امضا شده تبدیل به موزه شده و عهدنامه یی که این ۱۸ کشاورز با خون خود آن را امضا کردند در آنجا نگهداری می شود  و مردم چین  به کنایه  این ورق سه خطی‌ را قانون اساسی‌ چین مدرن می‌دانند که چین را از حضیض فقر به قدرت اول اقتصاد دنیا تبدیل کرد و حالا این داستان و کار این کشاورزان، در تمام کتاب های مدارس چین آموزش داده می شود.
روح این ذهن زیبا، تا همین حالا و درخلأل برنامه‌های توسعه چین که برای ده ها سال آینده چین مدون شده، ادامه دارد. اگر از کارشناسان و مقامات و نخبگان حزبی و انقلابی چین بپرسید که بزرگترین هدف دولت و ملت و انقلاب چین چیست، آنها جملگی وهمگی‌ برخلاف گذشته و عباراتی مانند نابودی کاپیتالیزم غربی یا امپریالیسم شرقی‌ و..فقط یک کلمه می گویند: “از بین بردن فقر”. و این می شود که چین امروز توانسته یک میلیارد نفر از مردم خود را از فقر نجات دهد و تبدیل به بزرگترین بازار برندهای لوکس دنیا از ماشین تا هواپیما شود و برای ملت ۱،۴ میلیارد نفری که ۳۷ سال پیش برگ درختان می‌خوردند، رفاه وعزتی را فراهم کند که حالا آرزو و رقابت ثروتمند‌ترین کشورهای دنیا این است که بیشتر بتوانند توریست ها و سرمایه گذارن (برگ درختان خورسابق) این ملت را به کشور خود جذب کنند. این یک برد – برد واقعی‌ چه برای حاکمیت و مردم چین و چه حتی برای دنیا بوده. حالا تمام کشورهای شرق آسیا و هند و تا مرز ایران در پاکستان و ترکمنستان، از این رونق و موج اقتصادی چین بهره برده و در مسیر رشد‌های ۷ تا ۸ درصدی هستند و نتیجه کار این ۱+۱۸ نفر به راستی‌ مسیر تاریخ را عوض کرده است و این فقط آغاز است. بله عزیزان، ما همیشه تصور می‌کنیم که برای رفع مشکلات اقتصادی نیاز به هزاران اتاق فکر و هزاران موسسه و کارشناس و… داریم. ممکن است در چین امروز برای اداره این اقتصاد عظیم نیاز باشد، ولی‌ برای شروع قبل از هر چیز ما نیاز به یک ذهن زیبا و شجاع برای ترسیم نقشه راه و دور انداختن روش‌ها و افکاری داریم که بارها امتحان خود را پس دادند ولی‌ ما همچنان بر اجرای آنها تاکید داریم و خلاف آن را خلاف آرمان ها و اعتقادات سیاسی و فکری خود می‌دانیم و استفاده آگاهانه (تاکید می شود آگاهانه نه تقلیدی و نمایشی) از تجربیات دیگر ملل در طول زمان را که به هر صورت زودتر به این تجربیات رسیدند تحت عنوان مدرنیته، خود باختگی، مسخ فرهنگی و غربزدگی یا شرق زدگی محکوم می‌کنیم. اروپایی ها و غربی‌ها چه اندازه از همین چین و ما و تمدن‌های شرقی‌ در قرون گذشته و حتی همین حالا، درس گرفتند و حالا از نظر یک چینی‌ یا ژاپنی یا کره یی، هیچ دلیلی ندارد که از تجربیات و نو آوری های کاپیتالیزم غربی یا امپریالیسم شرقی‌ نتوان استفاده کرد و برای ما ایرانیان نیز نباید هیچ دلیلی داشته باشد تا نتوانیم از تجربیات آن ها، از مسائل فرهنگی تا اقتصاد و صنعت و تا سرخ کردن سیب‌زمینی ( به صورتی‌ که در یک فروشگاه با ۵ نفر بتوان در ۸ ساعت کاری، چندین هزار نفر را سرویس داد) استفاده کنیم!

در ادامه تعدادی عکس از روستا و کشاورزانی که این عهدنامه را امضا کردند می بینیم :

 

 

 

 

 

متن عهدنامه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : saten.ir

...
ادامه مطلب
✔️ با این دو قدم ساده استعداد خود را کشف کنید

✔️ با این دو قدم ساده استعداد خود را کشف کنید

توسط .. علوی در ۱۹ دی ۱۳۹۵

حتما برایتان پیش آمده که از استعداد فردی در یک حوزه خاص شنیده باشید

...
ادامه مطلب