عزت نفس سالم چیست؟
عزت نفس یک نوع احساس ارزشی است که در نتیجه تربیت درست و ابراز عشق والدین در درون بچه شکل میگیرد. یک پدر و مادر خوب که به خوبی خود را با کودک خود وفق داده باشند با پاسخگویی به نیازهای او احساس ارزشمندبودن را در درون او تقویت میکنند.
در چنین شرایطی که پدر و مادر حد و مرزهای مناسبی را برای سلامت جسمانی و عاطفی فرزند خود تعیین میکنند ، کودک در یک حد و مرز سالم و تندرست بزرگ میشود. این حد و مرزها به تدریج با روند رشد کودک و پا گذاشتن او به دوران نوجوانی، جوانی و بزرگسالی گسترش مییابد. کودکی که در یک محیط سالم، دوستداشتنی و پذیرنده بزرگ میشود معمولا احساس شاد و خرسند بودن دارد و برای خود و دیگران احترام قائل است و در اغلب مواقع بدون اینکه بخواهد خود را ثابت کند به اهداف خود دست می یابد.
عزت نفس دریچه ای است که شما از درون آن بخود نگاه میکنید.
اگر شما عزت نفس خوبی داشته باشید بدین معنی است که شما خود را دوست دارید و شما به این امر واقفید که مانند هر شخص دیگری در شرایط خوبی به سر میبرید و بالعکس اگر در خود احساس عزت نفس نکنید، بدان معنی است که شما در شرایط خوبی به سر نمیبرید و نسبت به دیگران در مرتبه پایینتری قرار دارید. افرادی که از عزت نفس پایینی برخوردارند متمایل به بزرگنمایی و تمرکز بر نقاط ضعف خود هستند و از سوی دیگر نقاط قوت و موفقیتهای خود را نادیده میگیرند. داشتن عزت نفس پایین مانند این است که در یک آینه بخود نگاه کنید و بجای یک انسان کامل تصویری را ببینید که در درون یک قاب قرار گرفته است که این با واقعیت متفاوت است. لذا میتوان گفت که عزتنفس پایین میراث تربیت ضعیف بویژه در دوران کودکی است، دورانی که شخصیت کودک شکل میگیرد و مهمتر از همه آنها دوران بین تولد تا هفتسالگی است. در این دوره است که باورهای کودک درباره خود شکل میگیرند و کودک درمییابد که در خانواده چگونه بایستی باشد تا بتواند مقبولیت پیدا کند.
از آنجا که اصل بقای کودک حداقل بسته به پذیرفته شدن دارد، لذا کودک به زودی فرا میگیرد که چه کارهایی بایستی انجام دهد. باورهایی همچون "من آدم بی اهمیتی هستم"، "من مهم نیستم"، "من لایق چیزهای خوب نیستم"، "من به اندازه کافی خوب نیستم" و مواردی از این دست بتدریج تا هفت سالگی جای خود را باز میکنند. اگر کودک بطور معمول با این گونه حرفها عجین شده باشد، رفته رفته به باورهای وی تبدیل شده و اساس باورهای او را شکل میدهند. با روند رشد کودک، او بتدریج در مدرسه، محیط کار و روابط عاطفی خود با دیگران به مصداقهایی برای صحه گذاردن بر اینگونه باورهای خود برخورد میکند و در نتیجه این باورها بیش از پیش در درون او تقویت میشوند. افراد فکر میکنند که در مورد شناخت هویت خود خبره هستند. بنابراین اگر اساس باورهای فرد این باشد که با خود مقابله کند و یا خود را در یک قالب محدودکننده قرار دهد، فکر کردن و رفتار کردن در خارج از این قالب که به نوعی یک زندان روانی است برای او بسیار مشکل میشود. همه ما دوست داریم که بپنداریم آنچه درباره خود تصور میکنیم درست است حتی اگر آن تصور ظرفیت رشد ما را محدود سازد و لذا برای اینکه به درست بودن تصور خود پی ببریم به دنبال مصادیق آن در زندگی خود میگردیم.
تفاوت میان عزت نفس و اعتماد به نفس چیست؟
اساسا عزت نفس ارزشی است که شما برای خود در هستی قائل هستید. کسانی که به این سوال که "آیا من موجود ارزشمندی در جهان هستم" پاسخ مثبتی میدهند معمولا از عزت نفس نسبتا بالایی برخوردارند. این ویژگی از آنجا که با معنای گسترده ای از ارزش برای خود مرتبط است تغییر چندانی نمیکند. اگر شما در محیط کار از عزت نفس بالایی برخوردار باشید، احتمالا در سایر حوزه های زندگی خود نیز از عزت نفس بالایی برخوردار خواهید بود زیرا که این بازتابی است از نگاه شما به خودتان. افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند جهان را محیطی دوست داشتنی می بینند.
از سوی دیگر اعتماد به نفس باوری است که به اقدام و عمل مرتبط است و در واقع باورداشتن به موفقیت در یک کار یا چیزی مانند آن است.
روانشناسان اعتماد به نفس در یک حوزه خاص در نظر میگیرند. لذا افراد در یک حوزه از زندگی خود ممکن است که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشند اما در حوزه دیگر خیر. مثلا ممکن است شخصی بخود بگوید که "من مطمئنم که مدیر خوبی هستم اما در سخنرانی برای یک جمع بخوبی عمل نمیکنم".
مترجم : مهدی رسولی
ترجمه ای آزاد از : psyche-care.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu