بر خلاف کشورهای پیشرفته ، عوامل متعددی وجود دارد که مانع شکوفایی کارآفرینی در کشورهای کمتر توسعه یافته شده است . سر منشاء اصلی عدم توسعه کارآفرینی در اینگونه کشورها عبارتند از :
وجود بوروکراسی اداری و مقررات بعضاً زائد و وجود فشارهای درونی و خارجی تحمیلی بر برنامهریزان اقتصادی موجب به وجودآمدن محدودیتهای فراوانی در جهت نیل به سادهترین اهداف اقتصادی میشود. چنین محیطی باعث سرخوردگی و حتی فرار کارآفرینان میشود که جایی برای بیان و ابراز ایدههای خود نمییابند و خود را درکمند بوروکراسی و روابط ناسالم سازمانهای تصمیمگیرنده میبینند. به همین دلیل جزو جامعه بیتحرک و ساکن میشوند که شرایط و محدودیتها چنین خواستهاند.
بسیار اتفاق میافتد که عدم توجه به یک نوآوری تنها به دلیل مغایرت با استانداردهای تعریفشده یک سازمان منجر به شکست یک ایده و سکون آن میشود و چه بسیار ایدههای خلاقانه که اکنون در آرشیوها و بایگانیهای سازمانهای دولتی و غیر دولتی مسکوت ماندهاند.
خانواده، فردفعال به جامعه تحویل میدهد و خانواده با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه و ارزشی که برای فعالیت و تولید قائل است، افراد را پرورش میدهد. خانواده و یا جامعهای که بنیان آن استفاده از تلاش دیگران و تنبلی و کاهلی باشد، باعث میشود که افراد حتی کارآفرینان از همان ابتدا مسیر را به عکس پیموده و خواهان کسب درآمدهای هنگفت از طریق عرف جامعه باشند. به طور مثال فرهنگ حاکم بر کشور ژاپن در مورد کار و فعالیت این است: اول کار، دوم کار ، سوم زندگی ، چهارم قناعت در حالی که در بسیاری از کشورهای جهانسوم فرهنگ کار و کوشش در اولویت نیست و یا از اهمیت کمی برخوردار است.
در بسیاری از کشورهای جهانسوم، حمایتهای لازم از جهات مختلف از کارآفرینان نمیشود و به عکس مشاغل دلالی و واسطه گری و رانتخواری از رونق بیشتری برخوردار است و برای افرادی که در این بخشهای که برای توسعه اقتصادی نافع نیستند بلکه عمدتاً مضر هم هستند، سودآوری بسیار بالایی دارد، بنابراین انیگزههای حرکت و تلاش کارآفرینان را که قصد خدمت به توسعه اقتصادی کشور را دارند کمرنگ و یا کند میکند.
تمامی کشورهای در حال توسعه به علت پایینبودن تولید وفعالیت ناکافی درگیر مسائل عمدهای چون بیکاری، تورم، با نرخهای دورقمی، بیسوادی، بهرهوریپایین، کیفیت نامطلوب تولیدات، پایین بودن رشد اقتصادی، فساد اداری، تکمحصولیبودن اقتصاد، وابستگیاقتصادی، کسری تراز پرداختها و تراز بازرگانی، بالابودن نرخ تورم، پایین بودن ارزش پول، فزونی واردات نسبت به صادرات، کمکاری، بازدهی کم و… هستند که یکی از علل عمده بروز مشکلات ذکرشده، توجه نداشتن به کارآفرینی و کارآفرینان شایسته است.
در بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته ، مشاهده می شود که ، کارگروهی معنای خود را از دست داده و اعتقادی به آن در صحنه واقعیت وجود ندارد. این مشکل در کشور ما در سطح بسیار بالایی قرار دارد . در ایران متاسفانه نه تنها در بخش های اقتصادی که در سایر حوزه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و … انجام کار گروهی فوق العاده مشکل است .
عمدهترین اقداماتی که در کشورهای پیشرو در حوزه کارآفرینی(به خصوص ژاپن،آمریکا و کره جنوبی) مشاهده شده است در حوزههای زیر بوده است:
در کشورهای مورد مطالعه مراکز کارآفرینی خدمات مشاورهای در زمینههایی مانند: مدیریت، امور مالی، فعالیتهای تجاری، بازاریابی و گاه تهیه طرحهای توجیهی ارائه میکنند و هزینه ارائه خدمات از سوی دولت پرداخت میشود.
در کشورهای مورد مطالعه مراکز مسؤول کارآفرینی بر کاربرد تکنولوژی و کاربری آن تأکید دارند و به شیوههای گوناگون مانند دادن وام برای ماشینآلات نو میکوشند این هدف تحقق پذیرد.
علاوه بر خدمات مشاورهای حمایتهای اطلاعرسانی برای فعالیتهای خرد نیز متداول است. این اطلاعرسانی شامل مواردی همچون وضعیتتجاری، مدیریتی و فنی میشود.
ایجاد و تقویت پیوند درمیان تولیدکنندگان یک جامعه را میتوان از اساسیترین پایههای توسعه به شمار آورد، از این رو در سیاست کارآفرینی این اصل مدنظر قرار میگیرد و در برخی موارد ایجاد پیوند بین بنگاههای خرد و بزرگ در شمار وظایف مراکز کارآفرینی قرار گرفته است.
در راستای تقویت تکنولوژیک و حمایتهای اطلاعرسانی، تلاش شده است تا میان بنگاههای خرد از یک سو و مراکز علمی و فنی از سوی دیگر پیوند برقرار شود. این ارتباط از طریق مراکز توسعه کارآفرینی و درحوزههایی مانند تحقیق، آموزش و توسعه صنعتی برقرار میشود.
یکی از بارزترین اقدامات کمک به بنگاههای خرد، دستیابی به سرمایه مالی است. این اقدام متکی بر این بینش است که بنگاههای خرد به طور نسبی از سوی کسانی هدایت و مدیریت میشود که توان مالی محدودی دارند و به همین لحاظ میل به کاربرد تکنولوژیهای کاربر دارند. به همین خاطر سهولت در دادن وام از ویژگیهای ظرفیتسازی سرمایه مالی تلقی میشود.
آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم بر کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر میگذارد، به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها به ویژه در کشورهای پیشرفته که تا حد امکان موانع و مشکلات برطرف شدهاند و دولتها به شکوفا کردن توان بالقوه مردم پرداخته اند. در چارچوب این مجموعه اقدامات است که در بسیاری از کشورها هدفهای گوناگون اقتصادی اجتماعی دولت مانند افزایش صادرات و توسعه مناطق محروم تحقق میپذیرد.