قسمت دوم
شیوه ای از فکر کردن است که فرد را قادر می سازد نسبت به رفتارها، نگرش ها، احساس ها، علایق و استعداد های خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشد و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه ترین تصمیم را بگیرد .
مثبت اندیشی حول افکار مثبت و خوب می گردد و بهترین نکته را در همه وضعیت ها می بیند. همچنین به معنی انتظار همیشگی
نتیجه خوب از یک عمل است. مثبت اندیشی در ایدئولوژی و روش زندگی اثر دارد و در نتیجه بر موفقیت و سبک زندگی تاثیر می گذارد.
مثبت اندیشی چه کمکی میکند؟
خیلی از کتابها و مقالاتی که درباره موفقیت در زندگی و موفقیت در کسب و کار نوشته شده، تاکید کرده اند که یکی از موارد مهم برای موفقیت، نگرش مثبت و مثبت اندیشی است.
قطعا نگرش مهم است، ولی آیا به راستی همه چیز است؟
تفکر مثبت به این معنا نیست که سر خود را مانند کبک در برف فرو کنید و موقعیت های کمتر لذت بخش زندگی را نادیده بگیرید. تفکر مثبت بدین معناست که شما در برابر موقعیت های نامطبوع رویکردی سازنده و مثبت در پیش بگیرید. و به این بیاندیشید که بهترین اتفاق ممکن خواهد افتاد نه بدترین.
افکار مثبت اغلب با صحبت کردن مثبت با خود شروع کنید. صحبت کردن با خود اغلب جریان بی پایان از افکار به زبان نیاورده است که هر روز از مغز ما می گذرد. این افکار ناخودآگاه می تواند مثبت و یا منفی باشد. برخی از گفتگو هایی که با خود دارید از منطق و عقل نشات می گیرد. و سایر گفتگوها ممکن است از تصورات غلطی که شما به دلیل ناکافی بودن اطلاعات تان در ذهن خود ساخته اید، سرچشمه گیرد.
اگر افکاری که از ذهن شما می گذرد اغلب منفی باشد چشم انداز شما به زندگی احتمالا منفی است. اگر افکار شما بیشتر مثبت باشد شما احتمالا یک فرد خوش بین هستید که تفکر مثبت را رویه خود کرده اید.
کسانی که نگرشی مثبت دارند انسانهای خوشبین هستند. آنها به جای واژهی ”نتوانستن“ بر واژهی ”توانستن“ تمرکز میکنند. آنها به جای دیدن ضعفها، احتمالها و فرصتها را در نظر میگیرند.
افرادی که نگرش مثبت دارند، نمیگویند چرا زندگی من فلاکت بار است و چرا این اتفاق ناگوار برای من میافتد. به جای این، به راه حل فکر میکنند و به این میاندیشند که چطور میتوانند از تنگناها خود را رها کنند و زندگی شادتر و موفقتری داشته باشند.
همه افراد و از جمله خود شما میدانید که موفقیت به چیزی بیش از فقط داشتن نگرش مثبت نیاز دارد. برای موفق شدن، اصول دیگری نیز باید به کار ببندید. اما نکته اینجاست که تمامی این اصول، با نگرش شروع میشود! بدون نگرش مثبت، نمیتوانید از دیگر اصول موفقیت استفاده کنید. نگرش شما اساس و نقطهی شروع رضایت و موفقیت شماست.
اگر شما خوشبین نباشید آیا می توانید متقاعدکننده و دارای اعتمادبه نفس باشید؟ کسی که اعتماد به نفس دارد، تواناییهای خود را باور دارد و با توقع موفق شدن و با قدمهای بلند به جلو حرکت می کند؛ بطوری که دیگران میتوانند اعتماد به نفس او را ببینند و احساس کنند. این در حالی است که نگرش منفی، شک و تردید به همراه دارد.
همگی میدانیم که چه ارزشمند است برای رسیدن به هدفمان، تلاشهای مکرر و پیدرپی به خرج دهیم. اگر شما باور نداشته باشید که در بلندمدت موفق خواهید شد، دیگر چه دلیلی وجود دارد استقامت نشان دهید؟ خوشبینی باعث ایجاد استقامت در فرد میشود. افراد منفی نگر، به محض مشاهده اولین نشانهی گرفتاری، دست از کار میکشند چرا که احساس میکنند هیچ فایدهای ندارد تلاش بیشتری به خرج دهند.
بدون شک یکی از مهمترین اصول موفقیت، زمین خوردن و دوباره روی پای خود ایستادن است. کسانی که نگرش منفی دارند، زمانی که کارها بر طبق نقشه پیش نرود بدبینتر و منفینگرتر میشوند. این در حالی است که افراد مثبتنگر، به طور موقت دلسرد میشوند و سپس از ناکامی خود درس میگیرند و از این درسها برای رسیدن به موفقیت استفاده میکنند. من دریافتهام کسانی که به شدت مثبتاندیش هستند، در برابر آنچه رخ داده است، مقاومت نمیکنند یا بر سرنوشت خود لعنت نمیفرستند یا ماتم نمیگیرند. افراد مثبتاندیش هیچوقت به خودشان نمیگویند چرا باید همیشه اتفاقات ناخوشایند برایشان رخ دهد. در عوض، باور دارند که هر حادثهای حکمتی دارد و هرچیزی که اتفاق بیفتد به نفعشان است. این طرز فکر به افراد مثبت کمک میکند تا بتوانند بر سختیها چیره شوند و ”با جریان پیش بروند.”
هیچ موفقیت پایداری بدون شجاعت به وجود نمی آید. زمانی که شما باور داشته باشید که میتوانید کاری را انجام دهید، در واقع شجاعت این را خواهید داشت که با وجود ترس، به جلو حرکت کنید. ولی افرادی که طرز فکر منفی دارند، تمایل دارند از ترسهایشان بگریزند و به همین دلیل است که باعث میشوند استعدادهایشان شکوفا نشود.
شخصی را با یک نگرش مثبت و پویا به من نشان دهید تا من به شما شخصی را نشان دهم که پرانرژی است و به احتمال زیاد برای کاری که انجام میدهد سر و دست میشکند. اینگونه افراد کسانی هستند که در قدمهایشان نشاط دارند و از بودن در کنار آنان احساس خوشایندی به شما دست میدهد. چند نفر میشناسید که با وجود منفی بودن، بشود از آنها به عنوان شخص پرانرژی و مشتاق یاد کرد؟ چند نفر آدم منفینگر میشناسید که مشتاقانه انتظار می کشید در کنارشان باشید، چرا که وقتی با آنها هستید احساس خوبی به شما منتقل میکنند؟ شرط میبندم هیچ آدمی را با این مشخصات نخواهید یافت. نگرش منفی تخلیه کنندهی انرژی است. در نقطه ای مقابل، خوشبینی افزاینده ای انرژی است.
این یکی از آن موضوعاتی است که شما باید شخصا تجربه کنید تا توانید آنرا درک کنید. همگی زمانهایی را در زندگیمان سپری کردهایم که به دلیل زیرفشار شدید بودن و داشتن افکار منفی، بیمار شده ایم. شاید شنیده اید هنگامی که شخصی بیمار است سعی میکنند به او افکار مثبت و انرژی بخش تلقین کنند و فکر او را از بیماری منحرف سازند. در واقع سلولهای بدن هر شخصی، چه بیمار باشد و چه سالم، زمانی که مثبتاندیش است به معنای واقعی کلمه زنده میشوند.
زمانی که شما شروع به دیدن و استفاده بیشتر از توانایی خود کنید، قادر خواهید بود عظمتی را که در درون هر شخص وجود دارد ببینید. شما به توانایی دیگران ایمان پیدا می کنید و آنها هم با مشاهده ایمان شما، دل و جرات بدست می آورند. به علاوه، شخص مثبت تا حد زیادی رهبری موثر نیز به شمار می آید. آیا دوست دارید دنباله رو کسانی باشید که به آنچه انجام میدهند باور دارند، یا دنباله رو کسانی که نتایج منفی در ذهن خود تصور می کنند ؟ جواب به خوبی واضح است!
زمانی که دیدگاه شما منفی باشد، تمایل دارید توجه تان را در زندگی به آنچه ”نادرست“ است جلب کنید و ارزش زیباییهایی را که در اطرافتان هست درک نخواهید کرد. هنگامی که مثبت تر شوید، مات و مبهوت شکوه و زیباییها خواهید شد و با احساس شگفتی به هر سو حرکت میکنید. افراد مثبت هرچیزی را بیشتر ارج می نهند. آنها همچنین میدانند به جای شکایت کردن و به دنبال کمبود و نقص گشتن، به نعمتهایی که دارند بپردازند، احساس بهتری خواهند داشت.
ژرفنگری، جنبهای از رشد منطقی است که با افزایش احساس شکرگذاری بدست خواهید آورد. اگر شکرگزار جنبه های مثبت زندگیتان باشید، متوجه خواهید شد که تعداد آنها در زندگیتان بسیار بیشتر از مشکلات و ناراحتیهای موقت است و دیگر بابت پنچرشدن لاستیک خودروتان غر نمیزنید یا به دلیل سرنگرفتن معامله ای فروش، ناراحت نمی شوید چرا که میدانید اینگونه مسائل در مقایسه با سلامتیتان، آزادیتان، دوستان و خانوادهتان، اهمیت کمتری دارند.
افراد منفینگری را که هر روز با آنها مواجه میشوید در ذهن خود مجسم کنید. این افراد اغلب اخمو هستند و شما نسبت به آنها هیچگونه گرمی و صمیمیتی احساس نمیکنید چرا که این قبیل افراد، دافعه ایجاد میکنند. از طرف دیگر، شخص مثبت، در اغلب اوقات لبخند به لب دارد و شما ترغیب میشوید او را با لبخندی پاسخ دهید! شما احساس میکنید با افراد مثبت ارتباط خاصی دارند و از اوقاتی که با آنها صرف میکنید لذت میبرید.
زمانی که شما پر از افکار و احساسات مثبت باشید، شروع می کنید به ارج نهادن به خود و دیگران. این احساس درشما پا میگیرد که در پشت هرچیزی هدفی وجود دارد و شما قسمتی از یک نقشه ای بزرگتر هستید. شما به حس ششمتان بیشتراعتماد میکنید و متوجه خواهید شد که در مسیر زندگیتان، رهنمودهایی دریافت میکنید.
برگرفته از : skylove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...بعثتت دارد زمین را نور باران میکند
هر کلامت آدمی را مست و حیران میکند
تا که همراهِ علی از غار می آیی برون
ربِ ما کاخِ ستم یکباره ویران میکند
با نگاهِ مهربانت خار هم گُل میشود
حُسنِ خُلقت دم به دم کافر مسلمان میکند
من یقین دارم خدا دیگر ندارد مثلتان
زان که سلمانِ شما کارِ سلیمان میکند
بر لبت صوتِ حجازی گل کند هر صبح و شام
بت پرستان را صدایت مستِ قرآن میکند
نورِ مطلق باشی ای نورِ خدا در صورتت
نورتان سیمای عالم را فروزان میکند
معجزه دیگر نمی خواهد ز تو مردِ عرب
ز آن که مولایش تکلم با درختان میکند
گفته من را عارفی باشد محمد اینچنین
تا شود انسان هدایت ، بذلِ از جان میکند
ای زنده دلان وقت سرور آمده امشب
از جانبِ حق جامِ طَهور آمده امشب
تا جمله شویم عاشق و دلداده ی دلبر
از غارِ حراء تحفه ی نور آمده امشب
پیمانه به پیمانه زنَم جامِ الهی
زیرا به جهان موسمِ شور آمده است
عید است و جهان محوِ تماشایِ پیمبر
بر جانِ جهان فیضِ حضور آمده امشب
معشوقه نگیرد دل من غیرِ محمد
چون علتِ زیباییِ حور آمده امشب
ای عاشقِ دلداده ی احمد تو ز جا خیز
با بعثت او نفخه ی صور آمده امشب
تا بوسه بگیرد زِ دو دستانِ کریمش
موسای کلیم از دلِ طور آمده امشب
تا چشم بدوزد به جمالش به جلالش
جبرئیلِ امین از رهِ دور آمده امشب
یا رب مددی کن بسرایم شبی از عشق
ای اهلِ جهان شامِ ظهور آمده امشب
و یکسری دوبیتی ناب خدمت شما دوست داران حضرت محمد صلوات الله علیه :
کهکشان تا کهکشان از این خبر زیبا شده
نامه ی آقایی آقای ما امضا شده
خاکیان ،افلاکیان ، در رقص و آوازند ، چون
جشن مبعث در زمین و آسمان بر پا شده
صدها سلام نذر ماه جمال سرمد
جان ها فدای نام آقای عشق ، احمد
اکنون که نور مبعث تابیده بر دو عالم
فرخنده باد عید آقایمان ، محمد (ص)
محمّد وارث پیغمبران است
که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی
محمّد علت خلقِ جهان است
ملَک را دیدنش باشد نیازش
خدا از عشق او در سوز و سازش
بخنداند دلِ انس و ملَک را
چو طنازی کند با چشمِ نازش
دو چشمِ آمنه بر روی احمد
گره خورده دلش بر موی احمد
گهی خندان گهی محو تماشا
چو میبیند خمِ ابروی احمد
جهان را حق به عشقش آفریده
وجودش کلِ هستی را خریده
بگویم از مه رویِ محمّد
کسی زیباتر از او را ندیده
التماس دعای فرج ان شاء الله بزودی ... .
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...بسیاری از مردم فرصتهایی که برای موفقیت به آنها رو میکند را نمیقاپند. چرا؟ چون باور ندارند که میتوانند موفق شوند.
حتی اگر بتوانند کاری بکنند که آنها را به موفقیت برساند، باور نمیکنند که این توانایی را دارند. و این باور خود-محدودکننده کافیست که جلوی آنها را بگیرد تا نتوانند گامهای اولیه به سمت موفقیت را بردارند.
بسیاری از مردم آگاه نیستند که ارزش ذاتی بالایی دارند. باور نمیکنند که میتوانند از آن استفاده کنند و به موفقیت برسند. باور نمیکنند که کسان دیگری هستند که به مهارت و توانایی آنها نیاز دارند. باور نمیکنند که چقدر باارزش هستند.
چرا آنها به ارزش ذاتی خود آگاه نیستند؟ زیرا آنها از سنین پایین برنامهریزی شدند که اینطور باور کنند. آنها تلقین شدند که باور کنند ارزش ذاتی زیادی ندارند. آنها تلقین شدند که باور کنند باید در سراسر زندگیشان متوسط باقی بمانند. آنها تلقین شدند که باور کنند نمیتوانند خانه بزرگ یا ماشین بنز بخرند زیرا کس دیگری در گذشته به آنها اینطور گفت و این گفته ملکه ذهنشان شد. چون وقتی که یک نفر با باورهای خاصی زندگی کند، اعمال و کردارش را با آن باورها همسو میکند.
به بیانی دیگر، کارهایشان را طوری انجام میدهند که بر پایهی آن باورهای محدودکننده و تصورات نادرستاستوار باشد و در همان جهت باشد.
اگر باورهای خود را بطور کل تغییر دهیم، اعمال و کردار ما نیز به طرز چشمگیری تغییر میکنند.
یعنی همهی تغییراتی که باید بکنیم در باورها و تصورات ما است.
در این باره خوب فکر کنید.
آیا زمانی پیش آمد که شخصی (معمولاً والدین) به شما گفته باشند اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید، باید به مدرسه بروید، تحصیلات دانشگاهی داشته باشید، شغل مطمئنی دست و پا کنید و برای کس دیگری سخت کار کنید. و آنوقت شاید روزی برسد که بتوانید بازنشست شوید.
احتمالاً این گفتهها را باور کردید و مثل دیگران به مدرسه رفتید، سپس به دانشگاه رفتید و شغل خوبی بدست آوردید. ولی چیزی که متوجه نشدهاید این است که با این سیستم، به احتمال زیاد در سن 65 سالگی بدون داشتن زندگی ایدهال و ثروت کافی بازنشسته میشوید.
بنابراین بجای اینکه بطور پیوسته به کسانی که شما را به سمت یک زندگی متوسط سوق میدهند گوش کنید، به کسان دیگری که صحبتهای متفاوتی میکنند گوش کنید. به سخنان افراد موفقی که نتایج بهتری از کارشان میگیرند گوش کنید و از آنها بیاموزید.
به حرفهای کسانی گوش کنید که شما را تشویق میکنند و دلگرمی میدهند و میگویند شما کارهای بهتری نسبت به چیزی که فکرش را میکنید میتوانید انجام دهید. حتی اگر خیلی هم مطمئن نیستید باز هم به کسانی که صحبتهای دلگرمکننده و انگیزهبخش میکنند گوش کنید. چون بیاد داشته باشید ذهن انسان تمایل دارد چیزهایی که میشنود را باور کند.
بنابراین اگر این تشویقات و سخنان را دوست دارید پس آنها را جزو باورهایتان درآورید. شور و شوق و هیجان از خودتان نشان دهید و انگیزه بگیرید. پس از مدتی، خواهید دید که کیفیت کار خود را چطور افزایش میدهید و به نتایج پرباری دست مییابید.
برگرفته از : ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...📕📕📕 اهمیت کتاب و کتابخوانی در کلام رهبری:
👆👆👆👆👆
#کتاب و #کتابخوانى
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت
هرچه بیشتر مسئله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند.
📚📚📚
آثار سیاسی که آگاهیدهنده به ملت ما باشد و بتواند قشرهای مختلف را دارای مغز سیاسی و قدرت تحلیل بکند، خیلی کم داریم؛ و این چیزی است که انقلاب به آن نیاز دارد.
قسمت اول
مقدمه
سلام دوست من
یکی از بزرگترین نعمتها و قدرتهایی که خداوند در اختیار انسان قرار داده است تا به نحو احسن از آن استفاده نماییم ، قدرت انتخاب است !
مثلاً انتخاب بین نگرش مثبت و یا منفی ! نگرشی که اگه قدرش را بدانیم و از آن درست استفاده کنیم، ما را به بزرگترین قله های سعادت و موفقیت دنیوی و اخروی رسانده و یا برعکسش، باعث بدبختی و گرفتاریها و حسرت خواهد شد!
انتخاب روش مثبت اندیشی در زندگی روشی هوشمندانه و عاقلانه می باشد ، پس فرقی نمیکند که چه جنسیتی دارید،کاری به گذشته شما هم نداریم و یا اینکه مهم نیست هم اکنون چند ساله هستید و در چه شرایطی می باشید ، چه طرز تفکری دارید و ...
مهم این است که از همین لحظه ، بله ، از همین لحظه ، تصمیم بگیرید که با تغییر تفکر و نگرش خود نسبت به اتفاقات و اطرافیان، تبدیل به فردی موفق و مثبت اندیش بشوید ، پس هم اکنون این انتخاب با شماست !
مثبت اندیشی به شما کمک می کند تا به بهترین شکل با زندگی و اتفاقات کنار بیایید و یادتان باشد برای داشتن یک زندگی مثبت، در اولین قدم باید احساسات، افکار و باورهای خود را بشناسید و آنها را مهار نمایید. یک لحظه با خود فکر کنید که تاکنون از شنیدن اخبار منفی، آهنگهای منفی و غمگین و... که همه روزه از همه جا شنیده و یا خوانده می شود و یا سر و کله زدن با افراد منفی و شاکی و یا با غرغر کردن و بهانه تراشی های مختلفتان و .... چه سودی برده اید؟ براستی اینها چه منفعتی برای شما داشته اند؟ چقدر شما را به اهداف و خواسته هایتان نزدیک کرده اند ؟ چقدر باعث پیشرفت و بزرگ شدن شما شده اند ؟ چقدر برایش به شما پول داده اند؟!
پس بیایید با تبدیل شدن به فردی مثبت اندیش و مثبت نگر ، زندگی را به کام خود و اطرافیان شیرین کرده و مسیر موفقیت خود را بیش از پیش هموار نمایید.
هرگز فراموش نکنید که نگرش شما، منوط به انتخاب است، گزینهای که هر روز انتخاب میکنید.
هم اکنون تصمیم بگیرید که نگرش و طرز فکری مثبت تر در خود ایجاد کنید بطوری که تزلزل ناپذیر و همیشگی باشد .
قطعاً تاکنون با کتابها و مقالات بی شماری درباره مثبت اندیشی و اثرات آن مواجه شده اید که در اکثر موارد مطالب همگی یکسان و مشابه می باشد ، اکنون در این مقاله برای شما مفیدترین و کاربردی ترین مطالب را در این زمینه گردآوری نموده ام و مطمئن هستم با خواندن و بکارگیری مطالب این کتاب به فردی مثبت اندیش تبدیل شده و معجزات و اثرات آن را در زندگی تان شاهد خواهید بود.
فقط ذکر این نکته الزامی است که ، صرفاً خواندن این متن کافی نمی باشد ، بلکه باید با تصمیمی قاطع و اراده ای پولادین ، تمام نکات این کتاب را رعایت و در زندگی اجرا نمود تا شاهد اثرات آن باشید.
اکنون با ذکر جمله ای زیبا از شما دعوت میکنم این سلسله متن ها را با دقت تا آخر مطالعه و سپس اجرا نمایید :
بپذیرید که ، اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگیمان متحول میشود
برگرفته از : skylove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...از کودکی به ما یاد داده اند مشاغل را در زمره صنعت یکپارچه بنگریم. به وضوح به ما نگفته اند که میتوانیم با توجه به علایقمان کسب و کار داشته باشیم. درنتیجه با از دست دادن تخیل و ایجاد یک محدودیت فکری، مشکلی اساسی به وجود می آید: وقتی در جستجوی کسب و کار هستیم، به فهرستی بیرونی از مشاغل می نگریم و به جای اینکه دست به انجام کار مورد علاقه مان بزنیم، خودمان را به اجبار با یکی از آن مشاغل وفق میدهیم.
اما چه میشد اگر به جای دستورالعمل های توصیه شده، براساس علاقه قلبی خود امکان انتخاب داشتید؟ کریستن کارتر مالک کارخانه باسی بیوِر باتِن را در نظر بگیرید. همانطور که حدس زدید یک کارخانه دکمه فروشی است. مسیری که او طی کرد تا به یک تولیدکننده دکمه مبدل شود، برنامه های از پیش تعیین شده برای ایجاد کسب و کار نبود. حتی این تصور هم (وجود) نداشت که ساخت و تولید دکمه ممکن است به کجا ختم شود. او در کالِج با این حرفه آشنا شد، البته به عنوان یک سرگرمی خلاقانه، و شروع به ساختن دکمه در خوابگاه کرد. کاری که در ابتدا به عنوان یک سرگرمی جانبی آغاز شد، امروزه به شرکتی با بیش از یک میلیون دلار درآمد سالانه تبدیل شده که نیاز داخلی و خارجی بازار را تأمین میکند. این اتفاق یک شبه رخ نداد، اما از یک تصمیمگیری ساده برای انجام کار مورد علاقه اش شروع شد.
کارتر نمونه ای از افرادی است که ازطریق انجام کار هیجان انگیز کسب درآمد میکند. به لطف شیوه های فزاینده ارتباط با مشتری- ازجمله اِتسی، کوییرکی و کیک استارتر– او بخشی از جنبش روبه رشد افرادی است که بذر علاقه را در شغلی تمام وقت میکارند و بدین ترتیب ثبات و علاقه را در حرفهای ارزشمند در هم می آمیزند.
شیوه انجام این کسب و کار:
درمورد آنچه برایتان اهمیت دارد تأمل کنید
اولین مانع بر سر راه پیگیری علایق- بخصوص علایقی که خارج از انبوه وظایف روزانه ماست- تشخیص این نکته است که آیا ارزش دارد وقتمان را صرف آن کنیم یا نه. ما اغلب در انبوه وظایف روزمرهمان گرفتار میشویم و حتی زمانیکه وقت آزاد داریم، برنامه های نِتفلیکس را اغواکننده تر از صرف زمان برای پیشرفت خود میبینیم. اما قطع ارتباط با کارهای روزمره در بررسی این امر که آیا از رضایت حقیقی بهره مندیم یا نسبت به خواسته هایمان بی توجهیم، (بسیار) مهم است. موقع پیاده روی یا تعطیلات آخر هفته (در خلوت) از خودتان چند سؤال جدی بپرسید. آیا خواسته هایتان را زیر بار “وظایف تان” پنهان میکنید؟ اگر در قید انتخابهایی که (تابه حال) انجام داده اید نبودید، وقتتان را صرف چه کاری میکردید؟ ممکن است پاسخ شما چنین باشد: “با حیوانات وقت میگذراندم”، یا شاید هم “آنقدر تلویزیون تماشا میکردم تا چشمهایم ضعیف شود”. اما حتی سرگرمیهای به ظاهر بی اهمیت هم میتوانند به چیزی … مبدل شوند.
گام های کوچک بردارید
حتی وقتی با خود عهد می بندید زمانی را به یکی از علایقتان اختصاص دهید، سرعت پیشروی یک چالش محسوب میشود. به ویژه زمانی که در ابتدای راه هستید و با هدف نهایی (خود) فاصله زیادی دارید. وقتی به آرامی پیش میروید، به خاطر داشته باشید موفقیت ها مجموعه ای از گام های کوچک است. با انجام یک کار کوچک در هر روز در راستای علاقه تان شروع کنید. این کار میتواند باعلاقه دنبال کردن شخصی در توییتِر باشد که کاری را انجام میدهد که شما عاشق آن هستید، نوشتن یک وبلاگ، کارِ دستی یا صرفاً تماشای یک برنامه آموزشی در یوتیوب. بدین ترتیب شما امکان می یابید به آرامی، علایقتان را بیشتر در زندگی روزمره خود بگنجانید و بوسیله نیروی مثبت کارهای کوچک، به زودی متوجه پیشرفت خود می شوید.
به دوستانتان بگویید چه کار میکنید
وقتی کسی ناظر ماست، به استاندارد بالاتری پایبندیم. با جلب نظر جمعی از هوادارانتان راه خود را دنبال کنید تا همچنان متعهد بمانید. عضو گروهی آنلاین از افراد با علایق مشابه (خود) شوید، در اجتماعات غیر رسمی شرکت کنید، به همایش ها بروید یا فقط در فیسبوک اعلام کنید فعالیت جدیدی آغاز کرده اید. این کارها نه تنها شما را به اهدافتان موظف می کند، بلکه موقعیت های شغلی، همکاری و فرصت هایی را به وجود می آورد که پیش از آن راجع به آنها چیزی نمی دانستید.
کسب و کار تنها یک پوسته است و نه چیزی بیشتر. شیوه سنتی شما را وامیدارد در دبیرستان یا کالج به شغلی متعهد شده و سپس به شیوه مهندسی معکوس، خود را با آن سازگار کنید. رویکرد مبتنی بر علاقه که در اینجا به آن پرداخته ایم برعکس آن و پرهزینه است. این رویکرد بجای پرداختن به بُعد محدودی از آنچه که میتوانید باشید، دامنه موقعیت هایی که برای شما امکانپذیر است را وسعت می بخشد.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir/
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
هیچ کس به اندازه استیو جابز نمی توانست درباره شروع یک کسب و کار برای شما صحبت کند و من مفتخر به همکاری با او در بخش مکینتاش شرکت اپل بودم.
در طی یک دوره چند ساله همکاری و دو دهه مشاهده روش کار او، من این پنج چیز مهم درباره شروع کسب و کار را از او آموختم.
آنها میتوانند آنچه میخواهند را به شما بگویند، و معمولاً در راستای چیزهایی بهتر، سریعتر و ارزانتر از وضع موجود است. برای مثال در دهه ۸۰ مشتریان اپل دستگاهی بهتر، سریعتر و ارزانتر از اپل ۲ میخواستند. هیچکس تقاضای مکینتاش نمی کرد. کارآفرینان موفق چیزی خلق میکنند که مردم نمی توانند نیازشان به آن را بوضوح بیان کنند.
متخصصین در بیان اشکالات کار استاد هستند ولی نمی توانند در چگونگی حل مشکل شما را راهنمایی کنند.
در سال ۱۸۳۰ یخ سازان توسط کارخانه های یخ سازی محو شدند. در ۱۸۵۰ کارخانه های یخ سازی توسط شرکتهای یخچال سازی محو شدند. کارآفرینی حقیقی زمانی رخ میدهد که به تکنولوژی بعدی کوچ کنید یا خودتان آن را خلق کنید.
شاید برای همه کاربران مهم نباشد ولی به اندازه ای مهم است که سبب موفقیت یک کسب و کار می شود. داشتن رابط کاربری آسان برای یک کالا یا خدمات دیگر کفایت نمی کند اکنون کالا یا خدمات شما باید زیبا و تحسین برانگیز بوده و با روش خوشایندی کارش را انجام دهد. استیو جابز و اپل بدین شیوه انتظارات مردم را برای همیشه بالا بردند.
قیمت یک کالا عددیست که روی آن نوشته شده است. ارزش یک کالا مجموع هزینه ها و سودهای آن است. بعضی چیزها با قیمت بالاتر می تواند ارزش بهتری داشته باشد زیرا هزینه هایی مثل آموزش را کاهش می دهد و نتایج بهتری در بر دارد. روی قیمت تمرکز نکنید – روی فراهم نمودن ارزشهای ارتباطی تمرکز کنید.
یک چیز دیگر: استیو جابز به من گفت که بعضی چیزها را باید باور کرد تا به چشم بیایند و دیده شوند. ولی بدبین ها باید اول ببینند تا آن چیز را باور کنند. اگر میخواهی یک کارآفرین باشی، باید به ایده ات باور داشته باشی. به این دلیل است که استیو جابز دنیا را دگرگون کرد در صورتیکه بیشتر مردم منتظر بودند تا دنیا دگرگون شود.
برگرفته از : ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
گام دهم:
مسئولیت پذیرى
انسان هایى که اعتماد به نفس عالى دارند، انسان هاى مسئولیت پذیرى هستند و انسان هاى مسئولیت پذیر انسان هایى هستند که هر روز با پذیرفتن مسئولیت هاى جدید به ساختن اعتماد به نفس خود کمک مى کنند. بنابراین اگر مى خواهید اعتماد به نفسى عالى پیدا کنید تمرین کنید تا مسئولیت پذیر شوید. مسئولیت پذیرى را از کارهایى به ظاهر ساده شروع کنید. صفت مسئولیت پذیرى خود را در عرصه هاى مختلف کار و زندگى خود به کار بگیرید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.شما در مقابل نیازهاى دیگران هم احساس مسئولیت کنید. یکى دیگر از ویژگى هاى انسان زیبا، این است که همواره در مقابل دیگران و مسایل آنها احساس مسئولیت مى کند و در حد توان به کمک آنان مى شتابد.
من در دنیایى از معنویت و عشق الهى زندگى مى کنم
برگرفته از : SkyLove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
چنانچه جزء آن دسته از افرادی هستید که قصد دارید کار و بار خود را راه بیاندازید، خوب است که با ذهن باز حرکت کنید و از تجربههای افراد مطرح و برجسته کمک بگیرید. در ادامه، هشت کتاب مربوط به این عرصه را معرفی میکند. بعضی از این کتابها به فارسی ترجمه شدهاند و در بازار کتاب ایران هم موجود هستند.
اگر شما قصد راهاندازی اولین شغل خود را دارید، به احتمال زیاد دورهها و آموزشهای لازم را فرا گرفتهاید.
اما آموزش و یادگیری اصلی شما تازه بعد از پایان کلاسهای درس شروع خواهد شد. هنگامی که فرد فارغالتحصیل میشود، هنوز نیاز دارد که آمادگی خود را بالاتر ببرد تا در جمع همتایان خود جایگاه مناسب را پیدا کند.
۱- مجموعهی مقالات وارن بافت
وارن بافت یکی از اسطورههای دنیای کسب و کار و سرمایهداری و در عین حال از ثروتمندترین افراد جهان است. در این کتاب، بافت مجموعهای از نوشتههای خود را در دوران چند ده سالهای که مدیرعامل شرکت "برکشایر هاتاوی" بود جمعآوری کرده است و دیدگاههای شخصی خود را در قالب قوانین و تمرین های کاری به شکل سخنرانی ساده بیان میکند.
۲- هنر جنگ
این کتاب قبل از میلاد مسیح، توسط جنرال، استراتژیست نظامی و فیلسوفی به نام "سان تزو" نوشته شده است. "هنر جنگ" یکی از تاثیرگذارترین کتابهای تاریخی در عرصهی استراتژی است. در حالی که این کتاب در کشاکش جنگ و درگیری های نظامی نوشته شده است اما اصول تزو به عنوان استراتژیهای کسب و کار و تاکتیکهای مذاکره در سراسر جهان به کار گرفته میشود.
۳- پدر پولدار، پدر بیپول
در حوزه ی کتابهای معروف مربوط به کسب و کار، اسم سری کتابهای "پدر پولدار، پدر بیپول" همیشه در لیستها حی و حاضر است. نویسندهی این کتاب "رابرت کیوساکی" است که ماجرای کتابهایش را از زبان پسر نوجوانی روایت می کند که پدر تحصیلکرده اما فقیری دارد. در مقابل، پدر دوستش اخراجی دورهی دبیرستان بوده و حالا یک میلیونر خودساخته است. تجربیات زندگی و دیدگاههای هر دو پدر در این سری کتابها منعکس شده است.
۴- رکود بزرگ: در ماشین رستاخیز
"مایکل لوئیس" کتاب رکود بزرگ را با استناد به سقوط بازار در سال ۲۰۰۸ نوشت. در سال ۲۰۱۵ هم فیلمی به همین نام ساخته شد که برنده اسکار بهترین فیلمنامه اعلام گردید.
۵- Freakonomics
شاید "اقتصاد عجیب و غریب" معادل فارسی مناسبی برای عنوان این کتاب محسوب شود. Freakonomics توسط "استفان دوبنر" نوشته شده است که اکنون مجری یک پادکست هفتگی است. او این عنوان ساختگی را تبدیل به برند خود کرده است. پروژهی اصلی دوبنر با نوشتن این کتاب شروع شد. او در کتاب خود مرزهای اقتصاد را میشکند و قلمروی قواعد و اطلاعات آن را در قالب سوالات کنایی به شکل متفاوتی مطرح میکند: "وجه اشتراک معلم ها با کشتیگیران سومو در چیست؟" و یا "چرا قاچاقچیان مواد مخدر هنوز با مادرشان زندگی میکنند؟"
۶- فراتر از شکست
خواندن این کتاب به تمام افرادی که قصد ورود به دنیای تجارت را دارند توصیه میشود. همانطور که گفتهاند: "کسانی که گذشته را از یاد میبرند محکوم به تکرار آن هستند."
۷- ریسک سرمایهگذاری
سرمایهگذاری یکی از مهمترین بخش های دنیای کسب و کار است که رو ز به روز به اهمیت آن افزوده میشود.در این حوزه، منابع معتبر چندانی وجود ندارد با این حال، "ریسک سرمایهگذاری" توسط دو سرمایهگذار باتجربه به نامهای "برد فلد" و "ژاکوب مندلسون" نوشته شده است که مخاطبان خود را با اصول اولیه و ساختار یک معاملهی خوب آشنا میکند.
۸- قسمت دشوار کارهای سخت: کسب و کاری راه بیاندازید که توجیه سادهای ندارد
"بن هورویتز" یکی از باتجربهترین کارآفرینان سیلیکون ولی است و در کتاب خود توصیههایی برای راهاندازی کسب و کارهای نوپا دارد و تلاش میکند به مخاطب خود درسهایی بدهد که قبلا در مدرسه و دانشگاه فرا نگرفته است.
برگرفته از : zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...ثروت یک گزینه است که همه ما می توانیم آن را انتخاب کنیم. به قول بیل گیتس: این تقصیر شما نیست که فقیر به دنیا آمده اید، اما اگر فقیر بمیرید، حتما تقصیر شما است. دلیلی وجود ندارد که شما در فقر زندگی کنید. ثروت منتظر شما است، اما شما باید تصمیم خود را بگیرید اگر آن را می خواهید. در اینجا به ده تفاوت اصلی افراد پولدار و افراد فقیر اشاره می کنیم:
افراد فقیر به همه چیز شک دارند
آنها همیشه فکر می کنند که دیگران دائما به فکر راهی برای گرفتن پول آنها هستند.
افراد ثروتمند به همه چیز اعتماد دارند
اگر دقت کنید می بینید که اتفاقی مثل باز گذاشتن در ماشین و یا خونه بسیار محتمل تر برای افراد ثروتمند است تا فقیر. اصلا افراد ثروتمند تمایل به اعتماد کردن به همه اشخاص پیرامونشان را دارند.
افراد فقیر مدام به دنبال مقصر هستند
اینگونه افراد همیشه به دنبال مشکل هستند تا راه حل آن. به طور دائم در حال شکوه کردن از دنیای اطرافشان، شرایط، شغلشان، آب و هوا و دولت هستند و لیستی بلندبالا از بهانه های مختلف برای موفق نبودن دارند.
افراد ثروتمند به دنبال موفقیت هستند
این دست افراد ایمان دارند که هر چیزی در جهان با دلیل اتفاق می افتد. به جای اینکه به زندگی اجازه دهند که برای آنها تصمیم گیری کند، خود دست به یک کار بزرگ می زنند و آینده را تعیین می کنند. تمامی بهانه ها را کنار می گذارند و کسی را به خاطر اشتباهات خود سرزنش نمی کنند و می دانند که باید به آنچه که می گویند عمل کنند.
افراد فقیر به دنبال فرضیات هستند
زمانی که نوبت به دانستن حقیقت می رسد، این افراد مدام به دنبال ظن و گمان هستند. زمانی که می خواهند به هدفی برسند و به آن نمی رسند، به جای اینکه دلیل اصلی را کشف کنند، دائما فرضیه سازی می کنند که اصلا از اول این کار شدنی نبوده است.
افراد پولدار سوال می پرسند
این قبیل افراد ترسی از پرسیدن ندارند و با پرسش خود را از عواقب احتمالی یک کار مصون می دارند. در واقع قدرت به دست کسانی است که سوال های به جا و درست می پرسند. آنها به سوال های شما پاسخ نمی دهند، بلکه پاسخ های شما را مورد سوال قرار می دهد.
افراد فقیر می گویند: آنها
زمانی که این افراد کارمند یک اداره هستند و کم کاری می کنند، به جای اینکه کمبودهای خود را جبران کنند، همه اشتباهات و این کمبودها را به اداره و همکاران خود نسبت می دهند.
افراد ثروتمند می گویند: ما
خوب زمانی که این افراد در یک شرکت کار می کنند و یک تیم کاری تشکیل داده اند، اگر موفقیتی و یا شکستی برای آنها اتفاق بیفتد، تنها ضمیر مورد استفاده شان به غیر از من، ما است و مسئولیت کارهای خود را همه با هم به عهده می گیرند.
افراد فقیر به دنبال ارزان ترین راه ها هستند
زمانی که این افراد به دنبال خرید یک کالا هستند، تنها به دنبال ارزان ترین آن هستند و نه کاری به کیفیت کالا و نه کاری به هیچ چیز دیگری دارند. در واقع آنها قیمت را می خرند و نه کالا را.
افراد ثروتمند به دنبال بهترین راه ها هستند
این افراد فرسنگ ها را زیر پا می گذارند تا یک کالای باکیفیت و قیمت مناسب را بخرند. آنها می خواهند در ازای پولی که می دهند سرویس باکیفیت دریافت کنند و هیچگاه به سراغ کالاهای بی ارزش و بی استفاده نمی روند.
افراد فقیر فکر می کنند که پول مهم تر از زمان است
بسیاری از افراد در سراسر جهان زمان خود را به بهای پولی معامله می کنند. شما همیشه می توانید یک پول از دست رفته را دوباره بدست آورید ولی زمان را نه. به هرحال بسیاری زمان خود را به بهای پول می دهند، بدون اینکه پتانسیل واقعی خود را درک کنند.
افراد ثروتمند زمان را مهم تر از پول می دانند
افراد ثروتمند هیچگاه زمان خود را به خاطر پول نمی دهند. یعنی مدام به دنبال تجارب خوب و تاثیرگذار در زندگی هستند. کسب و کار آنها برچیزی که بیشتر از همه دوست دارند متمرکز است و بیشتر به دنبال یک درآمد بابرکت هستند و نه یک درآمد بالا.
افراد فقیر تقلید می کنند
این دست افراد زمانی که یک فرصت را می بینند، نگاه می کنند که دیگران از این فرصت چگونه استفاده می کنند و همان را تقلید می کنند. یعنی اصلا به راه دیگری برای انجام یک کار فکر نمی کنند و اعتقاد دارند که آنچه که دیگران انجام می دهند، بهترین راه است.
افراد ثروتمند خلاقیت به خرج می دهند
این افراد به جای تقلید یک رویه برای رسیدن به موفقیت، سعی می کنند که تنها از زندگی انسان های موفق ایده بگیرند و در نهایت خود دست به خلاقیت می زنند و راه خود را کشف می کنند.
افراد فقیر شکایت می کنند، محکوم می کنند و نقد می کنند
بسیاری از افراد فقیر از گذشتگان خود آموخته اند که چگونه فقیر باشند. یعنی خانواده آنها باعث شده است که براین باور باشند که همه چیز غلط است.
افراد ثروتمند تمجید می کنند و قدر آنچه را که دارند می دانند
این افرد می دانند که چه امتیازاتی دارند و قدر آن را می دانند و به خاطر همین شکرگزاری نعمت ها و شرایطی که دارند، می توانند بیشتر هم داشته باشند.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
افراد فقیر به دنبال توصیه های ساده هستند
آنها مدام به دنبال نظرات دیگران و تایید آنها هستند. آنها همه چیز را بدون حتی پرسش یک سوال می پذیرند. هرنظر و توصیه ای را به عنوان یک حقیقت محض قبول می کنند و با همین جواب راضی هستند و هیچ تحقیقی نمی کنند.
افراد ثروتمند به دنبال توصیه های متخصصانه هستند
افراد ثروتمند ترجیح می دهند که اول خودشان تفکر کنند. اگر چیزی را متوجه نشوند به دنبال توصیه ها و جواب های متخصصانه می روند. آنها بهای توصیه ای که می شنوند را می پردازند و گزینه های بسیاری را مورد بررسی قرار می دهند. آنها می دانند که متخصصان تنها یک پیشنهاد را ارائه می کنند که دلیلی ندارد حتما تایید شود و برای یک کار بخصوص درست عمل کند.
افراد فقیر تلویزیون های بزرگ دارند
این افراد تنها به دنبال خوش گذرانی و بیشتر کردن وسایل تفریح خود و تجملات هستند و تفکر را در آخرین اولویت خود قرار می دهند.
افراد ثروتمند کتابخانه های بزرگ دارند
اما افراد ثروتمند مدام به دنبال یادگرفتن و هرچه بیشتر کتاب خواندن هستند. آنها از دانش خود به گونه ای که به آنها منفعت می رساند استفاده می کنند. آنها تلاش می کنند که خود را بشناسند، دیگران را و جهان پیرامون خود را. این یک حقیقت است که هرچه قدر کتابخانه شان بزرگتر می شود، خانه شان نیز بزرگتر می شود.
پس برای کسب ثروت هرچه بیشتر، باید تا می توانید در مورد افراد ثروتمند مطالعه کنید. در نهایت همان می شوید که می خوانیدش. اگر در حال حاضر اطراف شما را افرادی که ثروتمند نیستند فراگرفته است پس دست به کار شوید و کمی تغییر ایجاد کنید. به زودی به رویاهای خود خواهید رسید.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...