حتی در این دنیای دیجیتالی که ما امروزه در آن زندگی می کنیم، بروشور می تواند یکی از بهترین دوستان شرکت و کسب و کار شما باشد. بروشور می تواند در هماهنگی و ارتباط با دیگر محتوای فروش شما اثربخش واقع شود یا حتی به تنهایی عمل کند. علاوه بر آن، با وجود و توسعه فناوری های مختلف از قبیل فایل های پی دی اف، دیگر نیازی به چاپ کردن بروشور هم نیست و یک نمونه از آن به راحتی قابل مطالعه بر روی یک تبلت، دستگاه رومیزی یا حتی گوشی تلفن همراه است. با این وجود، بدون برنامه ریزی دقیق، آماده سازی و اجرا، کل فرایند مورد نظر می تواند به عاملی برای هدر رفتن زمان و پول شما شود.
بنابراین، شش مرحله شرح داده شده در ادامه این مطلب را برای تهیه یک بروشور اثربخش دنبال کنید تا با آن به افزایش درخواست ها، خریدها و حتی تکرار خرید مشتریان خود کمک کرده باشید.
محصول شما، بازار و حتی رویکرد شما نسبت به چگونه فروختن، همه و همه فاکتورهای اصلی در چگونگی نگارش و تدوین بروشور شما محسوب می شود. ابتدا تعیین کنید که این بروشور در کجای فرایند خرید شما نقش آفرینی می کند:
برخی از شرکت ها دارای یک بروشور برای یک محصول هستند و دیگر چیزی در اختیار ندارند. برخی دیگر از بروشور خود در کنار دیگر محتوای تبلیغاتی استفاده می کنند. اگر در پی تهیه بروشوری هستید که در کنار دیگر محتوای تبلیغاتی مورد استفاده قرار بگیرد، باید توجه کنید که محتوای آن باید توسط مسئولین کمپین تبلیغاتی شما تهیه شود. به عنوان مثال، شما یک بسته تبلیغاتی پستی بدون عیب و نقص تهیه کرده اید. نامه معرفی شما دلایل کافی برای خریده شدن محصول شما توسط مشتری بالقوه را عنوان می کند. در این مورد نباید در فرایند پیگیری خود از یک بروشور تکراری که پیش از این در بسته پستی خود استفاده کردید، استفاده کنید. چرا که پیش از مشتری را بالقوه را در رابطه با ارزنده بودن محصول خود قانع کرده اید. بروشور مورد نظر برای استفاده در این مرحله باید کامل کننده پیگیری شما باشد، نه اینکه تکرار کننده محتوای شما در گذشته باشد.
پیش از این و در گام های قبل مشخص کرده بودید که جایگاه بروشور مورد نظر در کجای فرایند خرید از شما قرار دارد. پس نباید هدف گرفتن آن دسته از مشتریان هدف را فراموش کنید. تصمیم بگیرید که این بخش از مشتریان شما چه نیازهای اطلاعاتی دارند و بروشور خود را بر اساس آن تنظیم کنید. شیوه نوشتن محتوای یک بروشور برای پاسخگویی به مشتری نباید با محتوای یک بروشور برای حمایت و پشتیبانی از فروش یکسان باشد. به یاد داشته باشید، محتوای مورد استفاده مختص آن دسته از مخاطبین تهیه کنید. اگر خیلی توضیح دهید، هیچ کس به خواندن آن ترغیب نمی شود؛ اگر سعی کنید رضایت همه را کسب کنید، مطمئنا در نهایت رضایت هیج کسی را جلب نخواهید کرد.
بروشور شما باید شامل یک بخش آغازین، بخش میانی و بخش پایانی باشد، در واقع همانند یک کتاب باشد. گاهی برخی مردم نگاهی به روی جلد، پشت جلد و چند برگه میانی می اندازند تا ببینند آیا اصلا ارزش مطالعه و بررسی دارد یا خیر. اینکه چگونه نقاط فروش خود را سازماندهی می کنید، بستگی به آیتم شماره 3 اشاره شده در بخش اول از این مطلب دارد – اینکه مخاطب خود را بشناسید. وقتی مشخص کردید که چه کسی قرار است بروشور شما را مطالعه کند، سپس می توانید رویکردی را انتخاب کنید که به بهترین نحو پاسخگوی نیازهای این بخش از مخاطبین شما باشد. به عنوان مثال، فرض کنیم که شما یک دفتر معاملات و بنگاه خودرو دارید. ممکن است بخواهید در بروشور خود مطلبی با عنوانی شبیه به این داشته باشید که: “10 نکته ای که در زمان خرید خودرو باید به آن توجه داشته باشید”. حالا در این مطلب باید به این موارد اشاره کنید و در انتها یا در هر بخش بطور مجزا عنوان کنید که مجموعه شما در رابطه با آن نکته خاص از بین 10 نکته مورد نظر چه کمکی می تواند به مشتری مورد نظر در حین فرایند خرید وی ارائه کند. این کار موجب افزایش اعتبار شرکت شما شده و این حقیقت که مجموعه شما چنین بروشوری را ارائه کرده است می تواند عاملی تعیین کننده در از آن شما یا از آن رقیب شما شدن فروش مورد نظر باشد. به هر حال، این شما بودید که یک بروشور کمک کننده تهیه کردید که مورد نیاز مشتری بود و مشتری هم از آن استفاده کرده است.
پیش از اینکه بسط دادن و در واقع توسعه دادن مطالب انتخاب شده برای قرار گرفتن در بروشور خود بپردازید، ابتدا قدری زمان برای فکر کردن به محتوای مورد نظری بکنید که قرار است در بروشور شما قرار بگیرد . . . و همچنین توجه کنید که اصلا به عدم قرار گرفتن چه مواردی در این بروشور نیاز دارید. اگر اغلب بروشورهای موجود در بازار را باز کرده باشید، با تنها چیزی که مواجه می شوید، حجم زیادی از کلمات و جملات است. این موضوع به این دلیل است که بروشورها باید تا جای ممکن حاوی اطلاعاتی باشند که مخاطب را به مرحله بعدی در فرایند خرید سوق دهند – که همانا مرحله خرید کردن است. شخصی که به محصول شما علاقمند شده باشد، تک به تک کلمات درج شده توسط شما را مطالعه می کند. با این وجود، مشتری بالقوه شما مطمئنا بروشور شما را در دستگاه کاغذ خردکن خود قرار خواهد داد، اگر که ببیند محتوایی کاربردی در آن درج نشده یا حتی بدتر – محتوای آن کنسل کننده است. پس چیزی را در اختیار مخاطب قرار دهید که به آن نیاز دارد و آنها را درگیر در باتلاق بی پایان صفحات و محتوای خسته کننده فرو نبرید.
اگر به این مرحله رسیده اید، باید بگویم که عملکرد خیلی خوبی داشته اید، اما همچنان روبرو شدن با یک مشکل بزرگ در این مرحله هم دور از انتظار نیست. پس از طی کردن 5 قدم اول، قرار دادن تمامی محتوای تهیه شده در یک طرح قالب بندی شده همراه با تصاویر آرشیوی و قرار دادن نام بروشور بر روی آن همچنان می تواند وسوسه کننده باشد. اما فراموش نکنید که امروزه مردم بیش از پیش بصری هستند و از طریق دیدن تصاویر اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت می کنند و البته نسبت به قبل با حجم بالاتری از سر و صدا و اختلال از سوی دیگر منابع تبلیغاتی و بازاریابی روبرو هستند.
این مرحله در واقع زمانی است که مهارت های یک طرح فوق العاده، کارگردان هنری و متخصص تولید می تواند به شدت کمک کننده واقع شود. در این مرحله باید توجه ویژه ای به جلد، صفحه داخلی اول بدهید. این دو بخش از بهترین و با ارزش ترین دارایی هایی شما هستند. این دو بخش سخت ترین کار را در جلب توجه و وسوسه کردن مخاطب شما بر عهده دارند. صفحات بروشور خود را مملوء از محتوای متنی نکنید. سعی کنید محتوای سبکی داشته باشید،
بخش هایی از آن را خالی بگذارید و اگر نیاز داشتید از 16 صفحه محتوا به 20 صفحه محتوا برسید، یا در حجم محتوا خود یا در بودجه در نظر گرفته شده تجدید نظر کنید. همچنین توجه ویژهای به احساسی که ایجاد می کند در کنار ظاهر آن داشته باشید. در واقع شاید میلیون ها انتخاب برای کاغذ و جنس کار داشته باشید. برخی به شدت نرم هستند، برخی دیگر براق و نرم؛ شما خودتان می خواهید چه احساسی از بروشور مورد نظر دریافت کنید؟ اگر مثلا قرار
است این بروشور بصورت دیجیتال منتشر شود، آن را نیاز در تصمیم های خود لحاظ کنید؛ چرا که مسائل و محدودیت های موجود در نوع و کیفیت کاغذ در شکل دیجیتالی بروشور بی اثر است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...برندها دارای علامت تجاری هستند که از استفاده شدنشان توسط دیگران جلوگیری کند. برند همان محصول نیست، توجه نمایید که برندها “چیزهایی هستند که مشتری میخرد” درحالیکه محصولات “کالایی هستند که شرکت تولید میکند.”
یک برند اطلاعات مشخصی در مورد سازمان و محصولات ارائه میدهد که سبب تمایز آن در بازار میگردد. برند این اطمینان را میدهد که یک محصول یا خدمت، خاص و بیهمتا است. یک برند قدرتمند وسیلهای برای آگاه ساختن مردم از این موضوع است که شرکت چه پیشنهادها و محصولاتی ارائه میکند.
برند فرایند تصمیمگیری برای خرید از سوی مشتری را ساده میسازد. در گذر زمان مصرفکنندگان برندهایی را میابند که نیازهای آنان را پاسخ میگوید. اگر مصرفکنندگان در مورد یک برند اطلاعات کافی داشته باشند سریعا در مورد خرید تصمیم میگیرند و در زمان صرفهجویی میکنند. همچنین آنان هزینه جستجو برای محصول را نیز ذخیره میکنند. اگر مشتریان باور داشته باشند که یک برند میتواند نیازهای آنان را همچنان برآورده کند نسبت به آن وفادار و متعهد باقی میمانند. تازمانیکه مصرفکننده از مصرف محصول نفع دریافت میکند، به خرید از آن برند ادامه خواهند داد. برند همچنین نقش کلیدی در تعریف ویژگیهای یک محصول برای مشتری را بازی میکند.
به طور خلاصه برند یعنی قول فروشنده برای فراهم نمودن مستمر یک سری از ویژگیها، منافع و خدمات برای مشتری. این یک نام تجاری ، علامت، واژه و نماد است که برای ایجاد تمایز در خدمات و محصول یک یا چند فروشنده در مقایسه با رقبا است. مکدونالد، مرسدس بنز، سنی، کوکاکولا، کینگ فیشر و غیره مثالهایی از برندهای معروف هستند.
مشتری، کارمندان، مدیریت و سهامداران که چهار عنصر مهم یک شرکت هستند توسط برند به هم متصل میشوند. برند چیزی نیست جز طبقهبندی خاطرات در ذهن مشتری. برند نشانگر ارزش، ایدهها و حتی شخصیت است. برند یک سری از ارتباطات و منافع عملکردی، احساسی و اخلاقی است که ذهن بازار هدف را پرکرده است. این ارتباطات چیزی نیستند جز تصاویر و نمادهایی که با برند و منافع برند مرتبط هستند. ازجمله صدای تولیدشده از محصولات نایک، صدای محصولات نوکیا و غیره. منافع مبنای تصمیم خرید هستند.
فرایند ایجاد یک برند از بین انواع برندها را برندسازی و عملیات پیرامون ان را برندینگ گویند که بر عهده مدیریت بازاریابی و مدیریت برند سازمان است.
تاریخچه علائم تجاری به نحوی تاریخچهبرنـد نیز محسوب میشود بعلاوه اینکه در دورههای آخر سیر تکامل علائم تجاری ، مفاهیم بسیاری با علائم تجاری همراه شد و برنـد را شکل داد به گونه ای که علامت تجاری زیرمجموعهای از برنـد محسوب میشود.از ابتدای قرن بیستم شرکتها به مفاهیمی از قبیل شعار تبلیغاتی ، کاراکتر و صداهای مخصوص خود روی آوردند که خود بخشی از مفهوم برنـدینگ است. تولیدکنندهها شروع به جستجوی راههایی کردند که به گونهای مصرف کنندگان را از نظر روانشناختی ، اجتماعی و نژادی با برنـدهایشان در ارتباط می ساخت. از آن به بعد ، تولیدکنندهها متوجه شدند که باید به دنبال مفاهیمی همچون هویتبرند و شخصیتبرنـد باشند؛ مفاهیمی همچون جوانی. تفریحی. لوکس بودن و غیره. این امر. آغازی بر فعالیتی است که ما امروزه آن را به نام برنـدینگ میشناسیم. به گونه ای که مشتریان محصول نمیخرند بلکه تجربهبرند را میخرند و این همان ارزشبرنـد است.
شاید فکر مینمایید : برندسازی به معنی تبلیغات است و یا برندسازی فقط بوسیله تبلیغات حاصل می شود. برندها چیزی بیش از کالا و ارزش کاربردی آن است که به مشتری وعده داده است.محترم شمردن برندی که بسیار محبوب شده است یک روش مرسوم در بسیاری از جوامع است. با پی بردن به قدرت برند در میان جامعه مشتریان وفادار، سازمان ها سعی دارند تا برند خود را تبدیل به یک برند با وجهه عالی و نفوذ بالا نمایند. بسیاری از برندهای موفق ، بسیاری از امور اجتماعی را حمایت نموده اند، در عین حال مسئولیت اجتماعی خود را نیز ترویج داده اند.
مثلا برای برندهای شناخته شده ترویج ورزش ، فرهنگ یا موسیقی و همچنین فعالیت های خیریه یا فعالیت های پژوهشی متداول است. ورزش و برندسازی یک مشارکت بسیار موفق است. نایک و ریبوک بطور سنتی با حمایت از ورزش در سطح جهانی دیده شده اند. وقی شما برندها و ارتباطات آنها را بررسی می نمایید، درمیابید که برندها به معنای چیزهایی فراتر از فقط لوگو و تصویر ذهنی هستند. بدون شک تصویر ذهنی یکی از ویژگی های ذاتی نام تجاری است، اما برندها همچنین منتقل کننده ادراک مرتبط با تصویر ذهنی هستند.آنها دارای یک موقعیت مشخص همچنین ارزش و تصویر ذهنی در کنار داشتن شخصیت هستند.
با تحقیق بیشتر در مفهوم برندسازی در می یابیم که برندها شخصیت معینی را بوجود می آورند. برندها از شخصیت های شناخته شده به عنوان سفیران خود استفاده می نمایند. شخصیت و تصویر عمومی سفیر برند همواره به تصویر برند و محبوبیت آن کمک می نماید. امروزه هر محصول شخصی خواه عطر یا ساعت در ارتباط با یک شخصیت شناخته شده قرار میگیرد (کسی که نماینده برند است) و به ترویج آن کمک می کند.ریچارد برنسون شاید یکی از شناخته شده ترین سفیران برند باشد. بسیاری از افراد موفق و ستارگان ورزشی مانند تایگر وود و همچنین بازیگران زن و مرد هستند که نماینده و ترویج کننده برندها بوده و به آنها شهرت بخشیده اند.
در مجموع برندها پیام های مختلفی را به مردمان مختلف میرسانند. امروزه موفق ترین سازمان ها هویت شرکت یا برند شرکت خود را ترویج میدهند تا تصویر شرکت خود را ساخته و حفظ کنند در حالی که مشغول ترویج برند منحصر بفرد محصولات خود هستند. در این موارد میبینیم که برندسازی سازمان و تبلیغات در تلاش برای برقراری ارتباط با مشتری با مجموعه ای متفاوت از پیام ها هستند در حالی که ترویج محصولات به طور کلی پیام متفاوتی را می رساند. برندسازی سازمان در تلاش برای پرورش هویت، ارزش و تصویر شرکت است در صورتی که در سطح محصولات برندسازی محصول و پیشنهاد ارزشی محصول را برای مشتریان هدف ترویج می دهد.
شناخت انواع برند و انواع برندسازی این فهم را برای ما حاصل مینماید که قدرتی به دست آوریم که از آن میتوان به آمیزه ادراک و تصویر تعبیر نمود. ضمنا یک برند اجزا و پیام های بیشتری نسبت به آن چیزی که تلاش به انتقال آن دارد به همراه دارد. در نهایت شما متوجه میشوید که برندها قدرت این را دارند که به ناخودآگاه افراد دست یافته و در آنجا بمانند. از آن مهمتر آنها از این قدرت استفاده میکنند تا ارتباط با بیننده را مانند ارتباط با مشتری آغاز و تقویت کنند.
هنگامی که آغاز به دیدن تمام برندهای اطراف خود مینمایید، متوجه خواهید شد که یک استراژی موجود است که سبب ساخت و رشد برندها برای اهداف مختلف میشود. این آغاز یک سفر جالب به دنیای قدرت برندها بری دانشجویان مدیریت برند است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از : کسب و کار موفق
...صدای برند بخشی از اجزای برند است. حتما در حوزه بازاریابی با بحث برندینگ و نیز بازاریابی محتوا ( بازاریابی مفهوم ) برخورد نمودهاید. در تمام این موارد حتما مدیریت گفتمان برند با مخاطب از کانال مدیریت محتوا بسیار حائز اهمیت است. حتی اگر محتوای تولید شده از نوع محتوای همواره سبز باشد، همچنان باید به عناصر سازنده آن دقت نمود.
اگر محتوای تولیدی شدهی شما حاوی لوگوی شرکتتان نباشد، چگونه مخاطبتان باید به ماخذ و برند تولیدکننده این محتوا پی ببرد ؟
اگر مخاطبین از طریق کانالهای رسانهای متفاوت به محتوای تولیدشده ما دسترسی پیدا مینمایند، چگونه اینان باید متوجه شوند که یک برند پشت تمام این تولید محتواست؟
اگر توجه و دقت کافی نداشته باشید، اجزای مجموعه محتوای تولیدشده دارای صدا و آهنگ همگون و هم آهنگ نبوده و اجزای تشکیلدهنده بازاریابی شما به ایجاد یک تصویر واحد از برند منجر نخواهد شد. این امر خود سبب میگردد که برند نتواند با ادبیاتی ثابت با مخاطبش دیالوگ داشته باشد.
این تجربه ناپایدار از برند، غالبا در کسبوکارهای در حال رشد و یا گاه در زمانی که محتوا توسط فردی در خارج از سازمان و تنها به سفارش سازمان تولید میگردد، مانند زمانی که یک مترجم آزاد قرار است تعداد زیادی از متون چند سایت را برایمان ترجمه نمایید،دیده میشود. در این صورت مکررا دیدهام که نوع ادبیات و متون انتخابشده بسیار متفاوت با سایر محتویات پیشتر تولیدشده است و حتی لغات تخصصی کاربردی آن حوزه فنی و علمی بهدرستی برگردانده نشده است و یا اصلا محتوای تولیدشده مورد نیاز مخاطبین نبوده است.
” صدای برند “ به معنای ایجاد یک وجهه انسانی برای برند است. صدای برند به شما اجازه میدهد که در فضای تخصصی، جایگاه خود را معرفی و به راحتی از سایر برندها شناخته و متمایز شوید. پایداری صدا و واژگان برند برای تحکیم یک برند در یک منطقه جغرافیایی خاص بسیار حیاتی است و نیز بر برنامههای استراتژیک تولید محتوا بهصورت موثر عمل شود.
اگر میخواهید که بهطور گسترده در شبکههای اجتماعی مخاطب خود را بیابید. باید محتوای تولیدشده در اشکال ویدیو، متن، کتاب الکترونیکی در اختیار مخاطب شبکه اجتماعی خود قرار دهید. با دیدگاه انتقادی و عقلایی به محتوای تولیدی خود بنگرید. کدامیک از این موارد را در محتوای تولیدی رقبای خود دیدهاید ؟
هدف آن است که از تمام انواع محتوا بهترین نمونه را پیدا نموده و از آن پرینت بگیرید و در بالای جدول برنامهریزی تولید محتوا قرار دهید تا نمونهای برای انجام کار باشد.
حال با همفکری مدیر تولید محتوا یا مسئول هویت برند، به بررسی نمونههای تهیهشده بپردازید. پس برای هر نوع از محتوا، ۳ کلمه در توصیف محتوایی که باید برایش محیا شود، تولید جدول عناصر صدای برند مینویسید. اگر برند را به غالب شخصیت برند Brand Personality توصیف مینمایید. باید سه کلمه ارائهشده را بهصورت مشخصههای شخصیتی انسانی بیان نمایید. در این صورت باید رقبا را نیز بهصورت کاراکتر انسانی توصیف نمایید. (شخصیت صدای برند)
برای مثال. رقیبی را با عنوان “قلدر کلاس” صفت گذاری مینماییم و یا رقیب دیگر شما “عشوهگر”. در هر صورت باید صفت گذاری انجام گردد.
برای مثال :
۱- معتقد
۲- عجیب
۳- معتبر
حال هرکدام از مشخصات را باید تشریح نمایید( این شرح در اصل تُن صدا tonality of voice است ) . این شرح کوتاه نشان میدهد که :
– چگونه هر یک از این مشخصهها را باید به مخاطب نشان دهیم؟
– چگونه باید در تمام محتواهای تولیدشده این مشخصهها وجود داشته باشد ؟
در همین مشخصهها :
۱- معتقد : رسا، مشتاق، از صمیم قلب، عملگرا
۲- عجیب : گستاخ، غیرمنتظره، مخالف نظر عامه
۳- معتبر : واقعی، قابلاعتماد، جذاب، مستقیم
برای اینکه بتوانید تمام این مشخصهها و توصیفاتش را در محتوای آتی (متن و تصویری) نشان دهید، باید حتما این جدول را بهعنوان یک ابزار مرجع مدیریت محتوا استفاده نمایید تا صدای برند در تمام این محتویات مدیریتشده باشد.
پس برای هر مشخصه (صفت) باید ۳ ستون در نظر بگیرید (توصیف، باید انجام شود، نباید انجام شود) اگر هرکدام از اجزا سهگانه توصیفی نیز به تشریح مجزا نیاز داشته باشد، میتوانید در یک ستون جدید آن تشریح را اضافه نمایید.
در مثال اخیر. فرض که میخواهم برای “گستاخ” نیز شرحی بنویسیم که تیم محتوا بدانید که دقیقا منظورم از این کلمه چیست : به چالش کشیدن و نقد یک حالت، فرد یا کلمه با صراحت لهجه.
شخصیت صدا | توصیف | باید انجام شود | نباید انجام شود |
معتقد | ما معتقدیم که میتوانیم شیوه انجام این کار را در جهان تغییر دهیم | باید از افعال قوی استفاده نمایید. باید قهرمان صنعت خود باشیم. باید رهبری این صنعت را در دست گیریم | بیاشتیاق،شول و ول، استفاده از صدای واکنشگرا به جای کنشگرا |
عجیب | ما از به چالش کشیدن وضعیت موجود نمیترسیم و به خودمان خواهیم بود | از نمونههای غیرمنتظره استفاده شود. خلاف جهت توقعات عمل شود. نقطه نظر خود را بیان نمایید. خود را تشریح نمایید. | استفاده از کلمات مخفف، تکیه کلامهای محلی و مبهم، اصطلاحات مخصوص یک صنف |
معتبر | ما ابزار در اختیارتان قرار میدهیم که کار شما را ساده نماید | در بیان مشکلات با مشتری صادق باشید | استفاده از اصطلاحات تخصصی بازاریابی. قول نامعقول |
حالا که صدا و تُن Voice and Tone آن را تعریف نمودهاید و آن را در جدول صدای برند وارد نمودهاید. در خصوص نحوه بهکارگیری از جدول، هر آنکس که در تولید محتوا یا ارتباطات درگیر است را با نحوه کار با این ابزار آشنا نمایید.
چند مثال در خصوص نحوه کاربرد ان در محتوا برایشان آورده و حتی چند محتوای متنی قدیمی را بر اساس این جدول برایشان تصحیح نمایید. برای هر فرد از این جدول یک نسخه چاپی تهیه نمایید (باروکش پلاستیکی ضد آب) تا مانند یک جدول مندلیف همیشه در مقابلش باشد.
جدول صدای برند یک آچارفرانسه نیست که یکبار ساختهشده باشد و برای همیشه ثابت بماند. با حضور رقبا جدید در بازار و بروز دلایلی برای برندینگ مجدد، جدول صدای برند را تغییر باید بدهیم. شاید بهتر باشد که بهصورت فصلی افراد درگیر با جدول صدای برند، مشخصهها را بررسی و موارد بیفایده را با موارد بهتر جایگزین نمایید.
برای مثال در همین مورد اخیر، ممکن است که کلمه گستاخ بودن را در نوشتههای اخیر خود در نظر نگیرند و یا در بازنگری نهایی حذف گردد. در این صورت این کلمه کاربردی نداشته باشد، پس باید موردبازنگری قرارگرفته و شاید به نوشتههای قسمت ،باید انجام شود، یا ،نباید انجام شود، مواردی اضافه گردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...زمانی که در مورد برند Brand ( نام تجاری و نشان تجاری یا مارک ) صحبت به میان میآید، گویی که در مورد یکچیز واحد بحث مینماییم. درحالیکه هرگز اینگونه نیست. پس برای درک برند و فرایند برندسازی ، شناخت انواع برند حائز اهمیت است.
در حقیقت واژه برند یک مفهوم کلی و عام است که متناسب با جایگاه کاربردی خود باید کاملاً متفاوت مورد استفاده واقع شود. مخاطب مجبور است تا با توجه به متن و محتوای جمله ( Context یا Content ) منظور گوینده را متوجه شود. تمام این مشکلات ناشی از عدم تسلط افراد به انواع برند است. اگر افراد بدانند که برای هر نوع برند یک واژه تخصصی وجود دارد، در این صورت از این سردرگمی خارج خواهیم شد. به ساخت و توسعه یک برند، برندینگ یا برندسازی گویند و انجام آن بر عهده مدیریت برند است. در ادامه به بیان لیستی از انواع برند خواهیم پرداخت که شامل حداقل ۲۱ نوع برند است ( شاید بعد از مطالعه متن زیر، تنها از واژه عمومی برند استفاده نفرمایند ).
این دسته بندی برند ، برای اولین بار توسط تیم مشاوران مدیریت ایران در زبان فارسی ارائه میگردد.
در این مقاله سعی خواهیم نمود تا تمام ۲۱ نوع مختلف برند را بهتر بشناسیم :
به نوع ، برند فردی Individual Brand نیز گفته میشود. این نوع برند بهصورت یک هاله، پیرامون شخصیت فرد ساخته میشود تا با برنامهریزی مشخص و مدون ، فرایند رشد و ارتقاء جایگاه اجتماعی، سیاسی، علمی ، …. فرد را در جهت دستیابی به فرصتهای جدید، تقویت نماید. روش ایجاد برند برای یک فرد را برندینگ شخص (پرسنال برندینگ) Personal Branding گویند. تصویر برند ایجادشده از فرد، کاملاً با روش بهکارگیری کانال برای ارائه برنامه بازاریابی آن فرد، مرتبط است. توجه نمایید: در اغلب موارد به علت عدم وجود برنامه یا مدل تجاری مشخص، کمپین برندینگ فردی به استراتژی تجاری افراد کمکی نمینماید. در بین انواع برند ، از آنجایی که این نوع برند با محوریت فرد است ، یکی از چالشهای بزرگ برای مدیر برند محسوب میشود.
اینگونه از برند، موجب افزایش درک مخاطب از ایده موجود در کالا و اجناس میگردد. ایدهای که به افزایش قابلیتهای کاربردی کالا منجر شده است. برندهای مرتبط با محصولات بستهبندیشده مصرفی Consumer packaged goods) CPG) که با عنوان محصولات مصرفی تندرو fast moving consumer goods) FMCG ) شناخته میشوند، بهترین مثال هستند.
شبیه به برند محصول است، اما ارزشهای پیشنهادی پیچیدهتری به خدمت اضافه میگردد. از بسیاری از جنبهها، ایجاد یک برند برای محصول سختتر است. زیرا باید یک کالای غیرملموس را به مشتری، پیشنهاد نمود.
ضرورت وجود برند خدمات در فضای رقابت بین شرکتهای ارائهدهنده خدمات، بیشتر نمود پیدا مینماید. برندسازی برای خدمت، بازاریابان حوزه خدمات قادر میسازد تا چانهزنی بر سر قیمت ارائه خدمات به حداقل رسد، زیرا برندینگ خدمات (اگر بهدرستی صورت پذیرفته باشد) میزان مهارت ارائهدهنده خدمات را به نمایش میگذارد.از سوی دیگر، هنگام ارائه خدمات توسط یک انسان ، به علت حضور احساسات انسانی، قابلیت اثرگذاری بیشتری از سوی برند بر مشتری وجود دارد. روشهای نوین پرداخت آنلاین مانند استفاده از انواع اَپ برندهای گوناگون، سبب شده است تا نحوه دسترسی مشتری به محصول یا خدمت تغییر نموده و انتظار برندها از مفهم وفاداری و تکنولوژی بهسرعت تغییر نماید.
از برند شرکتی بهعنوان برند سازمانی Organizational Brand نیز یاد میشود. دیوید آکر چنین بیان مینماید : برند شرکتی، معرف شرکتی است که پشت ارزش پیشنهادی به مشتری ایستاده است. شرکت باید این اطمینان را به مشتریان خود دهد که برند شرکتی حاوی میراث غنی، داراییها و تواناییها، کارکنان، ارزشها و اولویتها، نماینده قواعد اصلی و مرجع بومی یا جهانی، برنامههای شهروندی و سابقه عملکرد است.
به برند شرکتهای سهامی عام و سرمایهگذاران این بخش گفته میشود. وضعیت اینگونه واحدهای تجاری بر اساس نحوه سرمایهگذاری و عملیات پیرامون سهام انجام میشود. این شرکتها با ترکیب برنامههای مالی و استراتژیک باارزشهای پیشنهادی به ذینفعان و جامعه، به دنبال افزایش میزان شهرت برند از طریق تقویت CSR (مسئولیت اجتماعی شرکت) میباشند. یک برند سرمایهگذار قوی، انعطافپذیری قیمت سهام و درک آگاهانه از ارزش سهام خود را از طریق برند خویش، مدیریت مینماید.
به آن برند موسسه غیردولتی NGO Brandنیز گفته میشود. اینگونه موسسهها به دنبال توسعه مدلهای ایجاد ارزش (مدلهای ارزشآفرین) هستند تا علاوه بر جمعآوری کمک و اعانه، از راههای دیگری قادر به افزایش سرمایه در جهت انجام پروژههای عامالمنفعه بهعنوان مأموریت اصلی خویش باشند. برند قدرتمند در این حوزه موجب جلبتوجه بیشتر سرمایهگذاران و خیرین میگردد. بسیار دیدهشده است که این نوع موسسهها بهنوعی عملیات برندینگ را برای افزایش سطح فروش انجام میدهند، فروشی که عواید آن بر حمایت از مأموریت اصلی سازمان استوار است.
این نوع برند تحت یک فرایند برندسازی به نام برندینگ دولت Government Branding ایجاد و توسعه میابد.
یک برند ساخته نمیشود مگر آنکه حق انتخاب مصرفکننده و یک مدل رقابت، در آن وجود نداشته باشد. در این فرایند از متدولوژی و قوانین برندینگ در جهت ایجاد اعتماد و اعتبار برای یک دولت استفاده میشود. در گام بعدی باید برند را به نشان اعتباری و بعد به نشان علاقه تبدیل نمود.
آن را برند هدف نیز مینامند. این برند مترادف با علت یا هدف انجام یک فعالیت است که ذهن مصرفکنندگان نیز به همین صورت تداعی میگردند.
برای مثال : برند BodyShop تولیدکننده لوازمآرایشی (حضور در ۶۰ کشور جهان) با موضع ضد خشونت علیه حیوانات به برندی فعال در حوزه حقوق حیوانات تبدیلشده است. همچنین برند Benetton که بر مد تمرکز دارد با مواضع خویش در خصوص تعصب و مشکلات جهانی، بسیار مشهور شده است.
از این برند بهعنوان برند مقصد Destination Brand نیز یاد میشود. برند مکان خود را بر اساس منطقه جغرافیایی تعریف مینماید و دارای سه سرفصل اصلی است :
فرایند ایجاد این برند را برندینگ مکانی Place Branding مینامند. برندی که پیرامون یک منطقه یا شهر یا کشور ایجاد میشود. برند مکانی خود را با ایجاد ارتباط با ایدهها بهجای امکانات بیان مینماید. این نوع برندسازی غالباً برای جذب توریست، سرمایهگذار، کسبوکار و اقامت انجام میگردد.
تمام گروهای فوق، حق انتخابهای فراوانی از میان مناطق جغرافیای دارند، اما سؤال اساسی اینجاست : الویت انتخاب با کدام منطقه جغرافیایی است؟ پاسخ : منطقهای که بهترین برندسازی را برای کنترل ذهن و روح مشتریانش انجام داده است.
یکی عوامل حیاتی موفقیت عبارت است از درگیر نمودن شهروندان و ارائهدهندگان خدمات در این فرایند است.
از آنجایی برند مکانی در خصوص مناطق است، برند کشور نیز جزئی آن بهحساب میآید. برندینگ کشوری، فرآیند معرفی یک کشور بهعنوان یک برند است و تلاش بر درک و معرفی آنان دارد. سایمون انهولت از دانشگاه آکسفورد از پیشگامان این حوزه است.
به دو صورت قابلاستفاده است:
۱- نحوه کارکرد برند در زمان استفاده را تشریح و تعهدات آن در ارتباط با امنیت شغلی، مسئولیت اجتماعی شرکت و …. مشخص میسازد.
۲- نشاندهنده سطح کیفی پاسخگویی برند در قبال انتخاب مشتری است.
شاید موفقترین برند در این حوزه برند Fairtrade (یک اجتماعی سازمانیافته و رویکرد بازار محور است که هدف آن کمک به تولیدکنندگان جهان سوم است تا شرایط دادوستد بهتر، عادلانهتر فراهم کند و پایداری را توسعه دهد) باشد. اغلب این برندها توسط NGOها تأسیس میشوند مانند موسسه بین WWF’s Global Forest and Trade Network که به دنبال حفظ جنگلها است.
تلاش افراد مشهور بر آن است تا موفقیتهای شغلی، خصوصیات فیزیکی و ظاهری، شایعات و رسواییها پیرامون کارنامه کاری خویش را از طریق تولید محتوا در شبکههای اجتماعی در اختیار علاقهمندان خویش قرار داده تا بر تعداد دنبال کنندگان خود بی افزایند. مدل تجاری آنان بر حضور دائم در تبلیغات استوار است که منجر به فروش حق پخش، لایسنس، امضاء و نقشآفرینی بهعنوان شخصیت تجاری برندهای معتبر خواهد شد.
برند مؤلفه به دنبال افزودن ارزش به برند دیگر از طریق چیزی که به ارمغان میآورد. برای مثال Intel. هنگامیکه در مورد برند یک لب تاب صحبت میشود، وجود سی.پی.یو با برند اینتل (به علت موفقیت اینتل در تولید پردازندههای حرفهای) به برند لب تاپ کمک نموده تا مشتری را به خرید آن برند متقاعد سازد. برند جزء دارای ارزش پیشنهادی خاصی است که موجب تقویت برند اصلی میگردد. شرکت مالک برند جزء با انجام فرایند برندسازی، مصرفکننده نهایی را با برند خود آشنا میسازد، پس مصرفکننده با این برند مؤلفه از پیش آشناست و در زمان خرید، ترجیح میدهد که برند اصلی نیز حاوی آن برند مؤلفه شناختهشده باشد. پس برند مؤلفه خود را به زنجیره تأمین شرکت تولیدکننده دیکته مینماید.
اینگونه برندها بهراحتی شناخته و بهصورت گستردهای پخششدهاند. مدل تجاری آنها بر اساس شناخت، دسترسی آسان و پایداری است. مدل عملیاتی این برند به این فرض است که همواره از سوی رقبا در حال تهدید است و در صورت نیاز تغییرات کوچکی را بر اساس نیاز و انتظارات مصرفکننده در هر منطقه جغرافیایی ایجاد مینماید.
آن را برند تغییردهنده نیز مینامند. این برند رهبر بازار نیست اما مصمم است تا برندهای بزرگ و قدرتمند بازار را ناراحت، آشفته و یا دگرگون سازند. این نوع برندها صرفنظر از بزرگی یا کوچک سازمان خویش بر بال خلاقیت و نوآوری، بزرگان بازار دردسر انداخته و بهصورت ناگهانی بر روند بازار اثر میگذارد.
این نوع برند با از دست دادن وجوه تمایز، ایجادشده است.
به ۳ شکل زیر وجود دارد:
برند معتبر، با قدر و منزلت، جایگاه اجتماعی خاصی را به مصرفکننده خویش توصیه مینماید. برندهای لوکس باید خط باریکی بین انحصار و واقعیت برای مصرفکنندگان خویش ترسیم نمایند. به فرایند ساخت یک برند تجملی، لوکس برندینگ Luxury Branding گفته میشود. این عمل از طریق بیان کیفیت و داستان برند، صورت میگیرد. برندهای لوکس، تمایل بالایی به ارائه تصویر و الهامات مناسبی از خود به بازار داشته و در مقابل ادراک و اعتماد متغیر مشتریان بسیار آسیبپذیر هستند و از سوی “برندهای لوکس مقرونبهصرفه” همواره تهدید میشوند.
این برند پیرامون هواداران یک دسته، گروه، فرد یا محصول در یک جامعه شکل میگیرد. دقیقاً مشابه برند چالشگر ، این برندها نیز جنگ و ستیز علیه سایر برندها را مدنظر دارند، با این تفاوت که دلیل رقابت این برند با سایرین، ناشی از دلایل فرقهای حاصل از نحوه نگرش آنان است و نه حضور رقیب و یا نیاز بازار. برند فرقه یک فرهنگ مشخص را در بین هواداران خویش ایجاد مینماید.
اینان تمایل به داشتن “پیروان” بهجای “مشتریان” دارند. قوانین را وضع و دیگران را به اجابت آن قانع مینمایند. برای مثال طرفداران هارلی دیویدسون، اوپرا وین فری یا لینوکس.
یک برند نوظهور است. برندی با حرکتی سریع، ناشناخته، هنوز خود را اثبات ننموده است و هیچ تاریخچهای ندارد. این نوع برندها برای مصرفکنندگانی ارائه میشود که به دنبال تازگی و زندگی در زمان حال هستند.
آن را برچسب شخصی Private Label نیز گویند. این نوع برند گذاری ریشه در ارزش ارائهشده به مصرفکننده دارد. این برند با در اختیار داشتن منابع به دنبال کاهش قیمت است. برند شخصی به دنبال ارائه محصولاتی است که توسط برندهای معتبر ارائهشده اما با قیمت بسیار کمتر.
توانمندی یک شرکت در خصوص جذب نیروی انسانی باکیفیت در بازار رقابتی، ناشی از برند کارفرما است و برابر باارزش پیشنهادی به کارکنان است. استخدام افراد شایسته نیاز به ایجاد فرهنگسازمانی سالم، بهرهور و شایسته این افراد دارد. اگر برند کارفرما از قدرت بالایی برخورد باشد، قدرت چانهزنی داوطلب در خصوص حقوق دریافتی کاهش (هرچند در چنین سازمانهایی حقوق پرداختی حتماً منصفانه است) و تمرکز اصلی وی بر فرصت استخدام وبخشی از آن سازمان شدن است. مانند شرکت گوگل، مایکروسافت، جگ وار.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...یکی از مفاهیم اساسی در برندینگ و مدیریت برند است و عبارت است از فرایند توسعه یک نشانه، مارک یا علامت که در پیرامون اسم یا شغل یک فرد حقیقی ساخته میشود. شما با استفاده از این مارک یا علامت، با دیگران ارتباط برقرار نموده و از طریق آن مهارتها،شخصیت و ارزشهای خود را به دیگران معرفی مینمایید. هدف نهایی برندسازی شخصی ، ایجاد شهرت و معروفیت میباشد که در ایجاد یک شبکه ارتباطی قوی و موردعلاقه دیگران به شما کمک خواهد نمود. پس از ایجاد یک چنین برندی، سایرین برای دستیابی به معلومات و دانش شما، به دنبال شما خواهند آمد.
در حوزه مدیریت برند شخصی باید بدن ، لباس ، ظاهر فیزیکی و حتی دانش فردی موردتوجه قرارگرفته و این موارد باید کاملاً برجسته، باقابلیت به یادسپاری و به یادآوری بالا Recall و علامتی مشخص برای مخاطبان باشد. برندسازی شخصی بر هزینههای فرد تأثیر خواهد داشت. ایجاد برند فردی گامی است در جهت ایجاد یک هویت و به رسمیت شناخته شدن فرد در اجتماع محلی و یا بینالمللی که باعث کاهش هزینههای مالی و زمانی خواهد شد. بیهیچ تردیدی برندسازی شخصی ، بهویژه برای مدیران کسبوکارهای کوچک بسیار حائز اهمیت است. زیرا فرد را برای جنگ رودررو محیا میسازد.
اولین بار در دنیا، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۹ آقای اوباما از برندینگ فردی در حوزه برندینگ سیاسی استفاده نمود. مشاور برنامهریزی استراتژیک کمپین او فردی به نام David Axelrod بود و در ضمن از مشاوره مدرسه مدیریت دانشگاه هاروارد نیز استفاده نمود و پس از او نیکولاس سرکوزی در این حوزه از نوع برندینگ استفاده نمود. از سال ۲۰۱۲ استفاده از این روش برای انتخابات مجلس و حتی شوراهای شهرهای در آمریکا استفاده میشود.
در هالیوود ، یکی از اصلیترین وظایف مدیر برنامههای هنرمند ، برنامهریزی برندسازی هنرمند است تا بیشترین آدیشن را برای او گرفته و او را معتبر و معروف نموده و پیشنهادهای نامناسب با توجه به برنامهریزیهای بلندمدت آن هنرمند رد نماید. ویدیویی در خصوص برندینگ شخصی از کاوازاکی (مشاور و مدیر در شرکتی مانند اپل، موتورورلا)
یکی از شرکتهای مهم و بینالمللی در تعریف استانداردهای استراتژی برند و برندینگ ، شرکت Interbrand اینتربرند آمریکا است که با داشتن چند هزار کارمند در سراسر دنیا و بیش از ۳۰ دفتر در پنج قاره، در حوزه مارکتینگ ، صاحب نطر بوده و سهم عظیمی در گسترش علم برندینگ در دنیا داشته است. تیم مشاوران مدیریت ایران، با توجه به نمایندگی انحصاری از CMCG آمریکا، توانسته است تا با تجربیات علمی و عملی خود به نحو شایستهای این استانداردها را کسب و پیادهسازی نماید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...برندینگ شخصی یا پرسنال برندینگ این روزها خیلی مهم شده است و شایان ذکر است که برنامهریزی این مبحث در حوزه مدیریت برند انجام میشود. برندسازی شخصی به فرایند تحلیل ، درک و ساخت تصویر ذهنی جهان برونی از شماست ( شکل دادن به طرز تلقی و نحوه نگرش دنیای بیرونی شما ) .
برندی که شناخته تر است از برند ناشناخته محبوبتر و هوادار بیشتری دارد زیرا که درک مناسبی از آن برند ایجاد شده است. پرسنال برندینگ معرف فرایندی است که یک فرد خود را از دیگران برجسته تر نموده با ساخت هویتی پیرامون شخصیت خود به دنبال ایجاد یک ارزش پیشنهاد منحصر به فرد به دیگران است. فرد چه حرفهای باشد یا معمولی ، پیام و تصویر مشخصی از وی در رسانههای متفاوت ( در هر کانال در دسترس ) برای رسیدن به یک هدف خاص منتشر میگردد. ایجاد شهرت و اعتبار ، پیشرفت شغلی و ایجاد اعتماد به نفس رخ میدهد.
هر فردی دارای برند شخصی است . اطلاعات شما در ذهن دیگران، قابل پاک شدن نیست اما قابل هدایت است . یک مدیر برندینگ حرفهای میتواند برندینگ شخصی فرد را به درستی هدایت و رهبری نماید. نقش این فرد همانند نقش مدیر ارکستر است. نباید از برند شخصی خویش فرار کرد . اگر مشکلی وجود دارد ، سعی کنید آن را مدیریت نماید.
برندینگ شخصی ( پرسنال برندینگ ) بیان داستان یک فرد است. با بیان این داستان، فرد به دنبال جلب توجه دیگران است. قبلا این داستان توجه فرد نوشته میشد ( به آن صورتی که خودش میخواست ) حال آنکه به وجود شبکههای اجتماعی و پایگاههای اطلاعاتی هیچ چیز به همین سادگی پاک و یا تغییر نمیکند و همیشه در دسترس عموم است.
برای مثال داستان سرطان سینه در آنجلینا جولی چیزی نیست که بشود تغییرش داد و یا توسط هوادارانش به فراموشی سپرده شود . برای مدت دو هفته در سطر اخبار بود و صد البته همان داستان با هوشمندی خود آنجلینا به کمپینی برای آگاهسازی زنان در مورد سرطان سینه و تست تشخیصی ماموگرافی تبدیل شد.
یک حقیقت ساده میتواند به راحتی برای زمان زیادی در فضای اینترنت زنده باقی بماند ، حتی بیش از چیزی که شما انتظار دارید. اکنون در اروپای غربی، استرالیا یا آمریکای شمالی ، بسیاری از شرکتها ، در زمان استخدام ؛ گوگل کردن نام متقاضی ، اولین کاری است که انجام میدهند. بر اساس چیزهایی که از آن فرد در اینترنت پیدا میشود ، با وی برخورد مینمایند ، که البته ممکن است مثبت یا منفی باشد.
یک مدیر برند حرفهای ، تلاش خود را بر ساخت یک برند قوی ، پایدار با تداعیات برند ویژه در تعامل بین ویژگیهای شخصی و ارزشهای درک شده توسط مخاطب ، استوار خواهد نمود.
برندینگ شخصی ( پرسنال برندینگ ) در میان شخصیتهای دنیای سرگرمی، سیاسی و ورزشی رایج است. در کسبوکار، افراد مانند دونالد ترامپ ، مارتا استوارت و جک ولش سعی دارند که دائما در اذهان عمومی حضور داشته باشند و برند شخصی خود را به طور فعال تبلیغ نمایند. دونالد ترامپ به شما نشان میدهد که چگونه ثروتمند شوید. مارتا استوارت به شما نشان میدهد که چگونه زیبا دیده شوید. جک ولش ، چگونگی مدیریت کسبوکار را نشان میدهد.
برندینگ شخصی معمولا با ایجاد فهرستی از شایستگیهای اصلی ( مزیتهای رقابتی اصلی ) ، تخصص و تواناییها ، قدرت درک و شناخت و تحقیقات بازار یا بازخورد از محیط تعریف میگردد.
پاسخ به این سوالات بسیار مهم است :
اگر شما به دنبال ساخت برند شخصی خودتان هستید، باید پاسخ به سوالات فوق ، برنامه برندینگ شخصی شما وجود داشته باشد. باید ” چه کسی هستم ” از ” چه انجام میدهم ” بلندتر به گوش رسد. تعداد زیادی کارآفرین و یا سخنران حرفهای وجود دارد. تعداد زیادی مدیر بازاریابی ، استراتژیک بازاریابی دیجیتال ، مدیران مالی ، مدیران برند ، اما تعداد کمی از آنان برای معرفی خود و آنچه انجام میدهند برنامهی برندینگ شخصی خود دارند. بیشتر برنامههای آنان حول و هوش چه انجام میدهند است تا پیرامون چه کسی هستند. برنامه برندسازی شخصی باید به دنبال ساخت یک برند قابل به یادآوری ، بامعنا و چشمگیر باشد.
صدای شما بیانگر مهمترین بخشهای نقطه نظرات و معرف شما است. اینکه صدای برند شما چگونه شنیده شود ، کاملا بستگی به برندینگ شخصی شما دارد.
اگر چیزی مینویسید ، صدای شما روی کاغذ است . اگر نوازنده هستید، صدای شما با سازتان زندگی میکند. اگر مدل هستید، صدای شما در چشمان تماشاگران است. اگر مدیر اجرایی سازمان یا سخنران هستید ، صدای شما در سخنرانی شماست.ایجاد و تقویت برند شخصی در خصوص داشتن صدای خوب نیست یا یک صدای عالی ، بلکه باید صدای خودتو داشته باشی. در این حالت با شنیدن صدایتان ، بلافاصله تشخیص داده خواهید شد. این شما هستید.
اینکه چطور خودتان را نشان می دهید ، لایهای دیگر از صدا شماست . کمد لباستان باید برای اطرافیان آواز بخواند. برای مثال استال استیوجابز ، گربه سیاه بود. سبک زاکربرگ ، یک سوئیشرت است.
در این بخش هم ، سبک به معنای این نیست که مانند یک مانکن هرروز لباس عوض کنید و یا لباسهای فوق گران بپوشید ، بلکه به معنای پوشیدن چیزی است که معرف شما و اعتقادات شما باشد. شاید استایل شما لباسی با دستمالگردن ، پاپیون ، کراوات پاپیونی و یا حتی لباس محلی عشایری باشد. هر چه هست باید تعریف کننده شما باشد. سبک شما معرف شماست و آن سبک برای جذب مخاطبین شما بسیار مهم خواهد بود. چیزی بپوشید که برایتان مناسب است.
بخشی از فرایند ساختن یک برند شخصی ، که البته بسیار دستکم گرفته میشود، خصوصیات اخلاقی و رفتارهای است. آیا باقدرت دست میدهد یا خیلی شل . آیا به چشمان دیگران نگاه میکنید یا نگاه خود را مخفی مینمایید ؟ آیا در را برای ورود دیگران باز نگه میدارید ؟ آیا تمام جمله مدنظر را میگویید تا خودسانسوری میکنید ؟ آیا هر چند دقیقه یکبار ، گوشی خود را چک میکنید و یا تا پایان جلسه حتی نگاه به موبایل خود هم نمیاندازید ؟
همه این جزئیات سازنده یک تصویر بزرگتر هستند که معرف شماست و نباید هرگز فراموش شود.
هنگامی در یک جلسه حضور دارید ، از خصوصیات دوستان یک فرد به خصوصیات آن فرد راحتتر پی میبرید . به عبارت دیگر ، فردی را میتوان از دوستانش شناخت. کسانی که ما با آنان زمان خود را میگذرانیم ، بیانکننده ما هستند. بخشی از برندینگ شخصی در خصوص گروه دوستان ، شبکه ارتباطی و همکاران فرد است.
هر فرد ، محصول زمانی است که با افراد پیرامون خود میگذراند . اگر دلیلی برای این وقتگذرانی با آنان ندارید ، ارتباطات خود را مجددا بررسی نمایید و برای ایجاد رابطههای مناسب برنامهریزی نمایید .
موفقیت مانند آتش فشانی هوایی است – یک مسیر صعودی دارد ، به حداکثر میرسد ، آنجا میماند و بعد تمام میشود. اگر برند شخصی شما بر اساس ” موفقیت” باشد ، این برند برای بلندمدت باقی نخواهد بماند. زیرا هیجان ناشی از موفقیت زودگذر است. در عوض ، برندینگ شخصی باید پیرامون عادات شما شکل گیرد. هرروز چه میکنید ؟ صبحها به طور ثابت چه میکنید ؟ رویکردتان در کار چگونه است ؟ چگونه بر مشکلات غلبه مینمایید ؟
عادات فرد ، فرد را میسازد و این چیزی است که برند شخص را بامعنا مینماید. اگر به دنبال جذب و حفظ مخاطبین خود هستید ، برند خود را پیرامون عادات خود بسازید و نه موفقیت.
صرفنظر از اینکه هدفتان ساخت برند شخصی است باید برنامهریزیهای شما در جهت ساخت یک برند منحصربهفرد بر اساس واقعیت خودتان باشد. روی حرفی که میزنید ، بایستید. باید به حرفتان ایمان داشته باشید و به هیچ عنوان موضع خود را تغییر ندهید. به قول معروف ، طرفدار حزب باد نباشید. نون را به نرخ روز نخرید و بگذارید تا مردم روی حرفتان حساب نمایند. تغییر حرف و برنامه ، صرفا بر اساس منافع شخصی ، کار بزدلانهای است که همه میتوانند انجام دهند. پس از این طریق میتوانید منحصربهفرد باشید. اگر قول چیزی را دادید ، حتما بدان عمل نمایید. ارتباط با مخاطبین باید بر اساس صداقت ، روراستی و وفاداری باشد.
برنامهریزیهای برندینگ شخصی تا زمان نتیجه دادن باید مستمر پیگیری شود. ثبات ، شخصیت شما را در قالب تجربه میریزد. ثبات در اعمال و رفتار، موجب آموختن ، تشخیص صدا ، تعریف خویش و رشد فرد میگردد. ثابت موجب وفادار سازی مخاطبین میگردد و جذب مخاطبین بیشتر و بیشتر میشود.
ساخت برند شخصی یک سبک زندگی است. این وظیفه و قول شخصی در مسیر زندگی است، زیرا وقت خود را برای به اشتراک گذاشتن درس و دانش خود با دیگران در اختیار مخاطبان قرار دادهاید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ایده خلاق و ایده های خلاقانه در شهر یا کشور شما چگونه اند، آیا هنوز برای تبلیغ کارواش از تراکت یا فلایرهای تک رنگ یا معمولی استفاده می کنند. در این پست یک ایده خلاق تبلیغ کارواش به شما معرفی می شود.
اصلا برای تبلیغات و رسیدن به ایده تبلیغاتی و خصوصا ایده تبلیغاتی خلاقانه، گاهی بایستی به اصل و منشاء وجودی چیزی که می خواهیم تبلیغ کنیم بازگردیم.
برای مثال:
ریشه حیاتی و یا منشاء وجودی کارواش برای چیست؟
کثیفی ماشینها علت وجودی کارواش هستند.
چه قسمتهایی از ماشین برای تمیزی اهمیت زیادی دارند؟
مسلما شیشه های جلوی ماشین، چون کثیفی آنها باعث تصادفات هم می شود.
چه چیزهایی کثیفی محسوب می شوند؟
گرد و غبار؛ قطرات باران یا گل، کثیفکاری پرندگان، جای پای گربه ها .....
شما می توانید این کثیفی ها را برای رانندگان شبیه سازی کنید، شبیه کاری که در این تبلیغ شده است.
کثیف کاری پرندگان شبیه سازی شده به وسیله یک کارت چاپی و در پشت آن مشخصات کارواش را نوشته.....
شما به عنوان یک راننده زمانیکه با این ایده خلاقانه روبرو می شوید، چه حسی به شما دست می دهد؟
مطمئنا از این تبلیغ خلاقانه خوشتان می آید و از آن استقبال می کنید.
تبلیغات خلاقانه احترام به ذات خلاق انسانی هستند، بیشتر ایده بدهید و سعی کنید تبلیغات تان را با ایده های خلاقانه خلاق کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...بازاریابی پیامکی بر اساس ارسال پام های کوتاه روی گوشی های موبایل مشتریان است. باید بدانیم طبق پیش بینی ها تا سال 2020، 90 درصد مردم جهان گوشی همراه خواهند داشت. این امر بازاریابی پیامکی را به امری جذاب برای شرکت های کوچک و بزرگ تبدیل کرده است. باید بدانیم که استفاده از اینترنت موبایل دیگر جای موبایل کامپیوتر شخصی را گرفته است. بیشتر جستجوهای اینترنتی از طریق گوشی های موبایل انجام می شوند. بازاریابی پیامکی در یکی از دسته های بازاریابی مستقیم دسته بندی می شود. چطور بدانیم این مدل بازاریابی برای ما مناسب است یا خیر؟ درست است که هزینه ی پیامک تبلیغات بسیار کم است اما باید قبل از شروع کارهای زیادی را انجام بدهیم.
باید بدانید بسیاری از مشتریان حاضر نیستند شماره موبایل خود را بدهند. در حالی که ایمیل خود را براحتی می دهند. برای گرفتن شماره ی موبایل آنها باید به شما اعتماد زیادی داشته باشند. در ضمن آنها باید بدانند پیشنهادی که برای آنها از پیام کوتاه می فرستید یک پیشنهاد ویژه است، نه آن چیزی که از طریق ایمیل می فرستید. با مشتریان روراست باشید و برای معرفی پیام کوتاه های خود به مشتری از گام های زیر استفاده کنید.
پیغام ها بسیار کم ارسال خواهند شد. شاید حداکثر دو بار در ماه.
پیشنهادات کاملا اختصاصی خواهند بود و برای کسانی که شماره شان را با شما سهیم شده اند ارسال خواهند شد.
پیامک ها برای مواردی مانند سفارشات جدید، یادآوری قرارها، و یا یادآوری خدمات است.
با این راهنمایی ها شما شانس زیادی داردی که شماره موبایل آنها را بگیرید. شما می توانید این کار را با یک برگه ی ثبت نام، یا وقتی با آنها پشت گوشی صحبت می کنید، یا با اجازه دادن به آنها برای ارسال یک فرم به سایت شما انجام دهید. می توانید به آنها شماره ای بدهید تا به آن پیام کوتاه بفرستند.
وقتی کار کمپین پیامکی خود را شروع کردید، باید مطمئن شوید وقتی یک مشتری تقاضای خارج شدن از لیست کرد باید او را سریعا خارج کنید. نگه داشتن او در لیست شما غیرقانونی خواهد بود. یک سری قوانین هست که وقتی بازارایابی پیامکی می کنید باید از آنها آگاه باشید.
شما باید قبل از ارسال پیامک رضایت او را داشته باشید.
شما باید با هر ارسال خود یک گزینه ی لغو اشتراک را نیز در نظر بگیرید. اگر آن گزینه را انتخاب کردند باید سریعا لغو اشتراک شوند.
برای مشتریان با برنامه ی پیامک های نامحدود، باید بدانند در صورت رفتن به لیست پیامک محدود باید هزینه پرداخت کنند.
اینها تنها راهنمایی هایی هستند. شما باید قبل از شروع کار بازاریابی پیامکی از تمام قوانین مطلع باشید. این وظیفه ی شماست که قبل از سرمایه گذاری قوانین را بدانید، یک مشاور می تواند به شما کمک کند.
وقتی شماره های خود را جمع کردید، فهمیدید که از تمام قوانین درست استفاده می کنید، می توانید کمپین پیامکی خود را شروع کنید. پیشنهاد می شود از یک سرور سوم شخص استفاده کنید که می تواند برگشت سرمایه ی شما را رصد کند. یک پیغام لغو اشتراک در هر پیامک تعبیه کنید و پایگاه داده های پیامکی خود را مدیریت کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اپلیکیشنهای پیامرسان آنچنان محبوب شدهاند که تقریبا هیچ گوشی هوشمندی را بدون آنها نمیتوان پیدا کرد. این امر باعث شده تا اپهای متفاوتی با هدف پیامرسانی توسط کمپانیهای مختلف ایجاد گردند و هرکدام با قابلیتهای خاص خودشان، تعداد زیادی از کاربران را به سمت خودشان جذب میکنند.
در هر کشور معمولا یک اپلیکیشن پیامرسان وجود داشته که از همه محبوبتر بوده و اکثریت کاربران از آن استفاده میکنند. دلیل این محبوبیت میتواند مربوط به خدماتی باشد که آن اپ در آن کشور ارایه میدهد. گاهی اوقات هم تبلیغات زیاد یک برنامه باعث همهگیر شدن آن در میان مردم میشود.
همان طور که میدانید در ایران تلگرام بهعنوان محبوبترین اپ پیامرسان توسط مردم انتخاب شده است و تقریبا همه ایرانیان با آن آشنایی دارند. اما موضوعی که در اینجا مطرح میشود این است که محبوبیت این اپ در سایر کشورها به چه صورت است؟
جالب است بدانید براساس بررسی similarweb در تاریخ 27 فوریه 2017، تلگرام با این همه امکانات جالب و کاربردی، تنها در دو کشور ایران و ازبکستان از محبوبیت بالایی برخوردار بوده و کاربران سایر کشورها از اپهای دیگر در این زمینه استفاده میکنند. در تصویر زیر میتوانید محبوبیت اپهای پیامرسان را در کشورهای مختلف مشاهده کنید.
همانطور که تصویر بالا مشاهده میکنید، دو اپلیکیشن واتساپ و فیسبوک مسنجر، محبوبترین اپهای پیامرسان در جهان هستند و کاربران زیادی از این دو سرویس بهره میبرند.
با توجه به نقشه محبوبیت پیامرسانها، تقریبا تمامی کاربران آمریکای شمالی، مرکزی و استرالیا از فیسبوک مسنجر بهعنوان پیامرسان پیشفرض استفاده میکنند. نکته جالب توجه دیگر، محبوبیت پایین اپ اسکایپ در مقابل دیگر اپلیکیشنهای موجود بوده است. نبود ایمو هم در این بخش کمی شوک برانگیز است. جالب است بدانید ایمو تا سال 20166 در کشور کوبا محبوبیت بالایی داشته است.
نظر شما در رابطه با محبوبیت اپهای پیامرسان در کشورهای مختلف چیست؟ آیا انتظارش را داشتید که تلگرام تنها در یک کشور دیگر به جز ایران به این میزان محبوب باشد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...