مسئولین باید به فکر باشند، خودشان را آماده کنند؛ کمرها را محکم کنند برای مواجههی با خصومت دشمنان و سیاستهای خصمانهی دشمنان که روی اقتصاد کشور متمرکز شدهاند.1394/01/01
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
دیجی کالا - وب سایت برتر در زمینه ی فروش کالای دیجیتال
شاید هیج کس نتواند تصور کند که دو برادر که هنگام خرید دوربین در بازار تهران کلاه سرشان رفت ، امروز موسس بزرگترین وبسایت فروش کالا در ایران باشند.
مجله ی اکونومیست ، ارزش سایت آنها را صد و پنجاه میلیون دلار اعلام کرده بود و منابع مختلف از احتمال مبادله ی روزانه یک میلیارد و دویست میلیون تومان سخن می گویند.امروزه یکی از بزرگترین و فعال ترین سایتها در زمینه ی فروش کالا و تجارت الکترونیک سایت دیجی کالا می باشد.
دیجی کالا سایتی ست که در زمینه معرفی و فروش دستگاههای دیجیتال فعالیت میکند. این وب سایت بهصورت میانگین روزانه حدود 400 هزار بازدید دارد. دفتر مرکزی این شرکت در روبروی فرهنگسرای ارسباران است که برای کارهای مالی و بازرگانی استفاده میشود. دفتر دوم در خارج از تهران و در جاده فتح واقع است که به مرکز پردازشها نامگذاری شده است. دفتر سوم در پارک علم و فناوری شهرک پردیس میباشد که مرکز تکنولوژی و بازاریابی نام دارد.
حمید و سعید محمدی ؛ دو قلوهای موفق
ایده ی دیجی کالا
دو برادر به نام های سعید و حمید محمدی که در زمینه ی عکاسی دیجیتال فعالیت داشتند ،در سال 1384 ، پس از گشت و گذار در اینترنت برای یافتن یک دوربین مناسب ، راهی بازار جمهوری در تهران شدند . آنها پس از گذشت چند روز از خرید دوربین مورد نظر ، متوجه می شوند که لنز روی دوربین دست دوم و تعمیری است. این اتفاق ناخوشایند از تجربه خرید به شکل سنتی، که خیلی قابل اعتماد هم نبود، ایده ی اولیه تاسیس شرکت دیجی کالا بود.
این دونفر در سال 1383 تصمیم به راه اندازی این سایت گرفتند و در سال 1385 این سایت را ایجاد کردند. این دو برادر در ابتدا با پنج برسنل کار خود را آغاز کرده و در پایان سال 92 تعداد دویست پرسنل در مجموعه ی دیجی کالا مشغول به کار بودند.مدیران این سایت ، قصد دارند تا پایان امسال پانصد نفر به مجموعه ی خود اضافه کنند .
در گزارشی از مجله اکونومیست در سال 2014 سایت دیجی کالا با سرمایه 150 میلیون دلار در رتبه ی نخست سایتهای ایران قرار گرفت. همچنین در گزارشی از واشنگتن پست در سال 2014 این سایت روزانه 3000 سفارش از مشتریها دریافت میکند و این سایت در 16 شهر بزرگ ایران برای فروش محصولاتش نمایندگی دارد.
حمید محمدی :
اولین مرحله، طراحی مدل تجاری دیجیکالا و توسعه آن با توجه به شرایط کشور و مخاطبان بود. در ابتدا بیشتر به تولید محتوای غنی و مفید و به زبان فارسی پرداختیم که باعث جذب هرچه بیشتر بازدیدکنندگان سایت شد. تعداد بالای بازدیدکنندگان به لطف محتوای غنی و در مرحله بعد پلتفورم قوی دیجیکالا، یک دستاورد بزرگ به حساب میآمد و ما را تبدیل به یک برند موفق کرد. شاید بتوان گفت تولید محتوای تخصصی و بیطرفانه که مورد استقبال کاربران قرار گرفت، مهمترین عاملی بود که دیجیکالا را به شرایط موفق امروزی نزدیک کرد.
محیط کاری دیجی کالا
طبقه اول دفتر مرکزی که بخش خدمات و امور مشتریان نام دارد مدرن و پرنور طراحی شده است.
در این بخش مراجعه کنندگان افرادی هستند که از ضمانت ۷ روزه دیجی کالا استفاده میکنند. در این بخش ۱۴ نفر هشت و نیم صبح تا پنج بعدازظهر مشغول به کار هستند و در روز حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر مراجعه میکنند. در این بخش روی هر کدام از میزها یک رایانه قرار دارد تا در صورت نیاز نحوه دسترسی به خدمات آنلاین را به مشتری آموزش دهند.
طبقه پنجم ساختمان مرکزی بخش تامین کالا است. به ادعای مدیر تامین شرکت دیجیکالا تمام محصولاتش را از توزیعکنندههای موجود تامین میکند و خود وارد کننده نیست.در مرکز تماس و ارتباط با مشتری که در انتهای همان طبقه واقع شده حدود ۳۰ نفر به مشتریان و کاربران دیجیکالا پاسخ میدهند. این بخش به دفتر دوم منتقل شد.
حمید محمدی :به نظر ما مسائل و مشکلات خیلی بزرگ و حلنشدنی بر سر راه کسب و کار اینترنتی در ایران وجود ندارند؛ اما خیلیها اظهارنظر میکنند که امکان ندارد بتوانید در این حوزه فعالیت کنید، زیرا زیرساختهای لازم و فرهنگ خرید اینترنتی وجود ندارد. ما با این نظر مخالف هستیم. البته چالشها و مشکلاتی وجود دارد که ممکن است در کشورهای توسعهیافتهتر وجود نداشته باشد یا کمتر باشد. به طور مثال مشکلات میتواند زیرساختهای تجارت الکترونیک از توزیع تا قیمت بالای پهنای باند و سرعت اینترنت برای مصرفکنندگان عادی، نبود قوانین و متولیهای مشخص در این حوزه و مهمتر از همه فضای اقتصادی غیرشفاف باشد.
افتخارات
افتخارات دیجیکالا عبارتند از:
برگزیده به عنوان برترین کسب و کار در حوزه تجارت الکترونیکی در چهارمین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال ۱۳۹۳
برگزیده در جمع ۱۰ قهرمان کارآفرینی دنیا در کنگره جهانی کارآفرینی در سال ۲۰۱۴ در مسکو
برگزیده برترین سایت خرده فروش آنلاین در ششمین جشنواره وب ایران در سال ۱۳۹۲
برگزیده دومین اجلاس جهانی نشان منتخب در سال ۱۳۹۲
برگزیده بهترین وب سایت فروشگاه اینترنتی در پنجمین جشنواره وب ایران در سال ۱۳۹۱
برگزیده بهترین طراحی کاربردی در پنجمین جشنواره وب ایران در سال ۱۳۹۱
برگزیده بهترین وب سایت فروشگاه اینترنتی در سومین دوره جوایز فناوری ایران در سال ۱۳۹۱
برگزیده همایش ملی توسعه دانایی محور در سال ۱۳۸۸
کسب نشان مرکز کیفیتهای برتر در سال ۱۳۸۸
در سال ۱۳۸۷ در همایش ملی تجارت الکترونیکی، به عنوان وبگاه برگزیده از سوی وزارت بازرگانی معرفی شد.
نظرات کاربران درباره ی سایت :
در اینجا نگاهی داریم به برخی نظرات مشتریان دیجی کالا که در سایت ها و انجمن های مختلفی نوشته شده است. کاربری در انجمن وب هاستینگ ایران درباره خرید از دیجی کالا نوشته: «من از این سایت یک بار موبایل خریدم و بسیار هم راضی بوده و هستم. هم از نظر بسته بندی و کیفیت و هم بقیه موارد. مورد مهم دیگر خریدی بود که به اشتباه یک بار روتر خریدم، تازه هم بسته بندی را باز کردم و هم استفاده کردم ولی وقتی فردا تماس گرفتم و محصول را به محل شرکت بردم بدون هیچ مشکلی کل هزینه را برگشت دادند. در هر صورت کار دیجی کالا بی عیب و نقص است و یقینا خریدهای بعدی ام را هم از همین سایت انجام خواهم داد. از نظر کیفیت هم که فوق العاده اند.» کاربر دیگری در همین بحث نوشته: «بنده چند بار از دیجی کالا خرید کردم و راضی بودم. برگشت جنسشان نیز خوب است. یک بار یک گوشی دو سیم کارته خریده بودم دو سیم کارت همزمان نداشت؛ پس دادم.»
البته همه نقدها مثبت نیست. کاربر دیگری تجربه اش در خرید یک تبلت از دیجی کالا را شرح داده که برخی جزئیات فنی اش با آنچه در سایت نوشته شده، همخوانی نداشته است.
اما در وبلاگ «شاهینیسم»، نویسنده تجربه خود درباره خرید از دیجی کالا را به طور خلاصه این گونه نوشته است: «نقطه قوت این فروشگاه بررسی های خوبیست که برای عمده محصولات صورت می گیرد و به نکات ریز و درشت مربوط به محصول اعم از نقاط قوت و ضعف می پردازد. همچنین جدول مشخصات تنظیم شده برای محصولات که معمولاً در پایین صفحه مربوط به هر محصول قرار دارد به خوبی تنظیم شده است و اطلاعات خوبی را برای مقایسه با دیگر محصولات در اختیار خریداران می گذارد. همچنین ابزارهای مفیدی از جمله مقایسه محصولات هم برای راحتی کار خریداران طراحی شده است اما متاسفانه با توجه به تمامی ابزارهای ارائه شده، این سایت ایراداتی هم دارد که برای خریداران می تواند آزار دهنده باشد. از جمله این ایرادات به روز نبودن لیست هاست؛ با توجه به دو تجربه خریدی که از این وب سایت داشتم این موضوع کاملاً مشهود بود»
ماجرا از این قرار است که نویسنده از دیجی کالا محصولی را خریداری کرده که بعداً معلوم شده آن محصول در زمان خرید، موجود نبوده و مجبور شده مبلغی اضافه بر هزینه محصول بپردازد تا کالایی با مشخصات بالاتر را خریداری کند. اما در مجموع درصد نقدهای مثبت از نقدهای منفی در مورد دیجی کالا در فضای وب بیشتر است.
سعید و حمید محمدی از ابتدای تأسیس این سایت تا به امروز روزی 13 تا 14 ساعت کار انجام داه اند و معتقدند اگر کسی بخواهد الآن استارت چنین کاری را بزند باید روزانه 18 ساعت برای چند سال وقت بگذارد.
برگرفته از : ideas-to-wealth.blog.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
...بیگ دیتا ؛ کلید رسیدن بازار اپلیکیشن ها به سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلاری
استارت آپ آنالیز اپلیکیشن Pyze گزارش کرده است که بازار اپلیکیشن ها تا سال ۲۰۲۰، پتانسیل رسیدن به سرمایه ای بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار را دارند اما برای رسیدن به چنین ارزش و توانایی می بایست از تجزیه و تحلیل اطلاعات به نحوه بهتری استفاده کنند.
از این رو تولید کنندگان اپلیکیشن و استارت آپ ها برای آنکه بتوانند آنالیز بهتر و موثرتری ارائه دهند می بایست از نفوذ اطلاعات و هوش داده (data intelligence) به عنوان کلید هایی برای تولید محصولات با کیفیت تر استفاده کنند. برای استفاده از این کلید ها نیز نیاز به طراحی و توسعه بیگ دیتا و تجزیه و تحلیل منحصر به فردی می باشد که توانایی بررسی چگونگی استفاده از اپلیکیشن ها توسط مصرف کنندگان و بوجود آوردن کاربران ماندگار و مشتری های ثابت را داشته باشند.
در واقع طی مطالعه ای بر روی ۱۲ کمپانی تولید کننده ابزار های کاربردی و اپلیکیشن که از بیگ دیتا برای بهینه سازی نگاه مشتریانشان بر روی اپ های تولیدی استفاده می کردند مشخص شده است که نفوذ اطلاعاتی آنها که از قدرت بیگ دتا بدست آمده است باعث بالارفتن ۳۵ درصدی تعامل مشتریان با اپلیکیشن های تولیدی آنها شده است. این موضوع نیز در نهایت باعث بالا رفتن درآمد این کمپانی ها به مقدار ۲۰ درصد درآمد قبلی آن ها شده است که در نوع خود بی نظیر می باشد.
برگرفته از : بیزینس اینسایدر
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness
🌍 Http://SuccessfulBusiness.blog.ir
...مصاحبه با غلامعلی سلیمانی
سلیمانی نمونه یک کارآفرین ایرانی است. فکر و ایده نو را در تولید به کار انداخته و به دنبال منابع مالی و تجهیز رفته، خطر را پذیرفته، جانانه تلاش کرده تا توانسته است موفقیت را در آغوش بگیرد. حال که اندکی گشایش ملی پیدا کرده، فرصتی را برای دیدن و کاویدن از دست نمیدهد. به اینجا و آنجا میرود تا از روندهای مشابه در کشورهایی که در این حوزهها جلوترند خبر بگیرد. نمایشگاههای صنعت مربوطه را از دست نمیدهد. کتابهای مدیریتی میخواند. با مشاوران مدیریت نیز بیگانه نیست. از آموزههای مدیریت به خوبی استفاده میکند.
مجموعه فراوردههایی که زیر نظر او تولید و پخش میشوند بسیار متنوع است طوریکه گاه نگران میشویم آیا این همه تنوع گرفتاریزا نیست.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
غلامعلی سلیمانی متولد 25/3 / 1325 در شهرستان آمل. دوره دبستان و دبیرستان را درآمل گذراندم و بعد به تهران آمدم. دو سال پشت کنکور ماندم. پس از آن وارد دانشگاه ملی شدم و در رشته ریاضی تحصیل کردم. از سال دوم دانشگاه مشغول به کار شدم از همان سال هم شهریه دانشگاه را خودم پرداخت کردم. پدرم بابت این موضوع یک سال با من قهر کرد. از سال سوم و چهارم هم اولین کسی بودم که به دانشگاه ملی شهریه ندادم. خدا رحمت کند پروفسور پویان را که میگفت: چرا شهریه نمیدهی؟ گفتم: پول ندارم چه کار کنم، حاضر نیستم کار کنم و پول شهریه بدهم. با این همه پول نفت چه اثری دارد که من شهریه بپردازم یا نپردازم ؟گفت: سال قبل چه کار کردی؟ گفتم: سال قبل از بانک گرفتم. گفت: چرا الان نمیگیری؟ گفتم: صلاح نمیبینم، حالا من باید بمانم یا بروم؟ گفت: بمان. بعد گفتم: استاد شما ماهیانه سیصد تومان به دانشجویان پرداخت میکنید. امکان دارد به من هم این پول را بدهید؟ گفت: نمیدانم تو آمدی شهریه بپردازی یا شهریه بگیری؟ با این وجود پذیرفت ماهیانه آن سیصد تومان را به من نیز بپردازد.
در دوران سربازی هم کار میکردم. یک روز میرفتم دانشسرا درس میدادم. بقیه روزها هم تدریس خصوصی میکردم. همان روزها شرکتی راه انداختیم و تلاش کردیم پروفورم بفروشیم. از سال 50 تا 57 که به صورت جدی کار را شروع کردم، دو شرکت تاسیس کردم. یکی همان شرکت پروفورم و شرکت دیگری هم به نام مارکتینگ سرویس. اند. ریسرچ که با یک آمریکایی و یک هندی تاسیس کرده بودم. این شرکت درآمدی داشت و هزینههای شرکت دیگر را نیز جبران میکرد. و برای بقیه مخارج از بانک وام میگرفتیم. خلاصه انقلاب که شد آن دو از ایران رفتند. شرکتها عملا سود آوری نداشتند. با تدریس خصوصی، هم امورخودم را میگذراندم و هم حقوق کارمندان را میدادم.
سال 1356، در مکان فعلی شرکت کاله کارم را شروع کردم. این مکان مال خواهرم بود، میخواستند این جا را ماهی هفده تومان اجاره بدهند. به خواهرم گفتم این مکان را از شما ماهی بیست تومان اجاره میکنم. گفتند :مگر تو پول داری؟ چه طور میتوانی این کرایه را بپردازی ؟ گفتم: نه، کار میکنم پول در میآورم و کرایه شما را میپردازم.
بالاخره همین مکانی را که امروز میبینید از خواهرم اجاره کردم و از صفر شروع کردم. پخش سوسیس و کالباس را با شرکت کالباسسازی گیلان آغاز کردم. قضیه از این قرار بود که آن زمان پودر سیر کیلویی 28 تومان بود و ما از چین پروفورم گرفته بودیم کیلویی هفت تومان. حتی هفت هزار تومان هم نداشتم که یک تن پودر سیر بیاورم و کار را راه بیندازم. شرکت گیلان قبول کرد پنج تن درخواست بدهد و ما پنج تن برایش آوردیم و به آنها تحویل دادیم.
از پدر و مادر و خانواده خود بگویید.
من در یک خانواده صد درصد مذهبی بزرگ شدم. پدرم وکیل دادگستری بود. آن زمان بیش از چهار کلاس درس نبود. مادرم هم همان چهار کلاس درس را خوانده بود. پدرم از مکتب خانه شروع کرده بود چون علم و درس جدید در آن زمان نبود. بعد از مکتب به تهران آمده و در تهران درسش را تمام کرده بود. ابتدا معلمم بود و بعد وکیل دادگستری شد.
شما فرزند چندم هستی ؟
از پدرم دهم و از مادرم اول.
چند خواهر و برادر دارید ؟
برادرانم همه در سنین پایین فوت کردند. الان دو برادر و دو خواهر دارم. که همه از من کوچکترند. یک برادر، مدیر عامل فراورده های گوشتی آمل و دیگری مدیر عامل کاله است.
وقتی شما صحبت میکنید معلوم است محور همه فعالیت ها یک نفر بوده، غلامعلی سلیمانی. از کی حس کردید نمی توانید با دیگری کار کنید؟
من همیشه حس می کردم می توانم با دیگران کار کنم. اما این جا آدم ها خیلی اهل کار نیستند. همه آدم ها یی که ابتدا کار را با من شروع کردند، به زور مجبورشان می کردم شریکم شوند. مثلا موقعی که همبرگر سازی را شروع کردم از یکی از دوستانم خواستم بیاید و با من کار کند پیشنهاد کردم پنجاه در صد بیش از کار سابقش به او حقوق بدهم و در سود هم شریکش کنم. گفت اگر نتوانی پولم را بپردازی چه؟ البته درست میگفت، چون آن موقع پولی نداشتم. می رفتم تدریس خصوصی می کردم تا سر ماه بتوانم پول ایشان را بپردازم.
پس رشته ریاضی خاصیتش همین است؟
نه. دو خاصیت دارد. اول این که سلول های مغزی آدم را باز می کند. آدم می داند که چه راهی را باید برود. البته به دیگران جسارت نمی کنم.
چه شد به فکر کار افتادید؟
از کلاس هشت و نه به این فکر بودم که کار آزاد داشته باشم. آن موقع به هم کلاسی هایم که الان بعضی از آن ها همکاران من هستند، می گفتم ما می توانیم با دو هزارتومان یک تاکسی بخریم و در شهر آمل با هم کار کنیم..
بعد در دانشگاه هم به این فکر می کردم که باید کار کنم. با این که در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، اما مرتب به این فکر می کردم که باید کسب وکار راه بیندازم. پدرم مخالف بود. می گفت آدم باید عالم باشد. باید درس بخواند. چون خودش عاشق درس خواندن بود. اما من اعتقاد نداشتم که آدم باید فقط درس بخواند. می گفتم آدم باید زندگی کند. برای زندگی علاوه بر این که نیاز به فکر و عقل هست، نیاز به پول هم هست. برای به دست آوردن پول هم باید کار کرد. بنا بر این همیشه به این فکر می کردم که چه کاری باید انجام دهم. آن موقع که دانشجو بودم بیش از ماهی هزار تومان در آمد داشتم. سیصد تومان از دانشگاه میگرفتم. هفته ای دو روز هم در یک مدرسه کار می کردم. ماهی سیصد تومان هم آن جا در آمد داشتم. ماهی ششصد یا هفتصد تومان هم تدریس خصوصی می کردم. خلاصه وضعم از بقیه دانشجو ها بهتر بود. چون عقیده داشتم باید پول در بیاورم تا بهتر زندگی کنم.
شما از یک مقطعی بالاخره تشکیل هیات مدیره دادید. چند نفر از اعضای هیات مدیره از خانواده شما هستند؟
روزهای اول که شرکتی را تاسیس میکردیم مثل شرکت سولیکو یا دمس یا شرکت تهران، براساس شرکایی که داشتیم اعضای هیات مدیره تشکیل می شد. شرکت آمل را که تاسیس کردیم، چون برادرم آمل بود من و دو تن از برادرانم و یکی از دوستانمان اعضای هیات مدیره شدیم. در بوشهر هم هیات مدیره چهار نفره بود که همه غریبه بودند. در کاله هم چون سهام دار اصلی خودم بودم اعضای هیات مدیره غیر از خودم، دو تن از برادرانم و یکی از دوستانم بودند. اما تصمیم گیرنده در همه این شرکت ها خودم هستم.
آیا ضوابط کاله، شرایط وارد شدن به بورس را دارد؟
من نمی خواهم وارد بورس بشوم.
نمیخواهید شرکت را سهامی عام کنید؟
نه. من نیازی به پول ندارم. من نیاز به اطلاعات و نو آوری دارم. این ها برای من میلیاردها دلار ارزش دارد. من به کمک این اطلاعات می توانم بقیه واحد ها را بهتر بسازم و راهبری کنم. واحدهای جدید را با اصول اروپایی بسازم.
تنوع محصول شما زیاد است. حتی محصولاتی که با سلیقه و ذایقه ایرانیها هماهنگی ندارد. به همین دلیل بخشی از محصولات شما با استقبال عمومی مواجه نمی شود. با چه نگاهی به تولید محصول جدید می پردازید؟
من از ابتدا دنبال نوآوری بودم. هرچیزی که در اروپا می دیدم می خواستم این جا تولید کنم. بعضی از محصولاتم مورد استقبال هم واقع نمی شد. دولت ما را به علت نوآوری جریمه می کرد. ما جریمه را هم قبول می کردیم. جنس ما را حراج کردند به این علت که جنس نو تولید می کردیم. اما من باز هم جنس نو تولید می کردم. سهمیه من را قطع کردند. اما باز هم جنس نو تولید می کردم.
واقعیت این است که برایم مهم نبود بازار این را قبول می کد یا نه. من تولید و نوآوری را دوست دارم. فکرمی کنم هرکس ذایقه ای دارد. هیچ دلیلی وجود ندارد همه از پنیر فتا خوششان بیاید. من عشقم تولید و نوآوری است. این تنوع تولید باعث ضرر من هم می شود. اما برایم مهم نیست. ضرر را هم قبول می کنم تا لذت ببرم.
برگرفته از : ideas-to-wealth.blog.ir
اولین گام برای ساختن یک کسبوکار موفق در عرصه محصولات دیجیتال، پیدا کردن یک ایده منحصربفرد است – یعنی ایدهای برای محصولتان که کسبوکار آنلاین خود را حول آن بنا میکنید.
یافتن یک ایده در عمل از آنچه فکر میکنید هم سادهتر است. با ترکیب سه مورد زیر میتوانید ایده خود را بیابید.
بیایید یک به یک آنها را بررسی کنیم.
اولین گام برای کشف ایده بزرگ خودتان این است که آن را در استعدادهای طبیعی و ذاتی خود جستجو کنید و ببینید در چه کاری استعداد بالایی دارید. این کار نیازمند دروناندیشی و سوال از خودتان است. بهتر است کاغذی بردارید و لیست بزرگی از کلیه چیزهایی که در خودتان سراغ دارید و در آنها ماهر هستید یا بطور طبیعی در شما وجود دارد را تهیه کنید و بنویسید. هنگامیکه مشغول این کار هستید، سعی کنید هیچ چیز را از قلم نیندازید یا حذف نکنید. شاید بعضی مواقع ایدهای را شایسته ندانید و بدان کم بها دهید چون برای شما راحت و ساده به نظر میرسد ولی اغلب باورمان نمیشود که برای آموزش یا صحبت درباره بعضی چیزهای سرگرمکننده میتوانستیم درآمد کسب کنیم. یادتان باشد، چونکه بعضی چیزها در نظر شما ساده به نظر میرسد دلیل نمیشود که در نظر دیگران هم همینطور باشد.
از خود بپرسید: "در چه چیزی عالی هستید، که در واقع چون برای شما یک چیز خیلی طبیعی و عادی جلوه میکند فکرش را هم نمیکردید که از آن درآمدی کسب کنید؟"
هر چیزی که به فکرتان میرسد یادداشت کنید.
پس از اینکه لیستی از تمام چیزهایی که در آن ماهر هستید را گردآوری نمودید، گام بعدی این است که محصول و طیف مشتریان هدف محصول تولیدی خود را تعیین کنید. اشتباه بزرگی که مردم هنگام تصمیمگیری درباره طیف مشتریان خود مرتکب میشوند این است که طیف وسیعی را هدف قرار میدهند و سعی دارند محصولی تولید کنند که برای این طیف وسیع جذاب باشد.
مثال: یک مربی تناسب اندام که یک محصول کاهش وزن برای هر کسی که میخواهد وزن خود را کاهش بدهد تولید میکند.
راه حل بهتر برای این کار محدود کردن مشتریان به گروه مشخصتری از مردم است. مثال: یک مربی تناسب اندام که یک محصول کاهش وزن برای تازه عروسها تولید میکند.
به نظر غیرواقعبینانه میرسد که طیف کوچکتری را هدف قرار دهیم، ولی این کار به شما اجازه میدهد مستقیمتر در مورد خواستهها و نیازهایشان با آنها صحبت کنید و در نهایت محصول بیشتری بفروشید.
علاوه بر محدود کردن دامنه مشتریان، با این سه پرسش به دنبال گروههای جدیدتر باشید:
1 . آیا مشتریان هدف شما انگیزه بالایی دارند؟
2 . آیا با جدیت بدنبال یک راهحل هستند؟
3 . آیا آنها در پی یافتن یک راهحل درست به ستوه آمدهاند؟
اگر هر سه پاسخ مثبت بود، پس شما به خودتان مدیون هستید که این گروه را محک بزنید. اگر پاسخها مثبت نبود، پیگیر موارد دیگر باشید تا زمانیکه به نتیجه برسید.
گام سوم در مورد بیان داستان منحصربفرد موفقیت خودتان در پشت آموزههای شماست. به بیانی دیگر، خودتان چگونه در آنچه میخواهید بیاموزید به مهارت رسیدید؟
بینش بزرگی که منجر به پشت سر گذاشتن شکست و رسیدن به موفقیت شما بود چیست؟
بعنوان مثال، داستان "از فلاکت تا ثروت" شما چیست؟
داستان موفقیت شما ستون جذب مشتری و بازاریابی شما است.
پیوستن این سه مورد به همدیگر...
تلاقی این سه مورد یعنی شناسایی استعداد ذاتی، تعیین محصول و دامنه صحیح مشتریان، بعلاوه یادآوری داستان موفقیت خودتان... جاییست که شما ایده بزرگ خود را پیدا میکنید.
وقتیکه ایده بزرگ خود را یافتید، آن را هسته اصلی محصول دیجیتال خود قرار دهید.
یافتن ایده بزرگ در واقع اولین گام برای موفقیت در عرصه محصولات دیجیتال است. گامهای بعدی نکات دیگری دارد که باید تحقیق کنید.
برگرفته از : ir-success.ir
...بسیاری از مردم فرصتهایی که برای موفقیت به آنها رو میکند را نمیقاپند. چرا؟ چون باور ندارند که میتوانند موفق شوند.
حتی اگر بتوانند کاری بکنند که آنها را به موفقیت برساند، باور نمیکنند که این توانایی را دارند. و این باور خود-محدودکننده کافیست که جلوی آنها را بگیرد تا نتوانند گامهای اولیه به سمت موفقیت را بردارند.
بسیاری از مردم آگاه نیستند که ارزش ذاتی بالایی دارند. باور نمیکنند که میتوانند از آن استفاده کنند و به موفقیت برسند. باور نمیکنند که کسان دیگری هستند که به مهارت و توانایی آنها نیاز دارند. باور نمیکنند که چقدر باارزش هستند.
چرا آنها به ارزش ذاتی خود آگاه نیستند؟ زیرا آنها از سنین پایین برنامهریزی شدند که اینطور باور کنند. آنها تلقین شدند که باور کنند ارزش ذاتی زیادی ندارند. آنها تلقین شدند که باور کنند باید در سراسر زندگیشان متوسط باقی بمانند. آنها تلقین شدند که باور کنند نمیتوانند خانه بزرگ یا ماشین بنز بخرند زیرا کس دیگری در گذشته به آنها اینطور گفت و این گفته ملکه ذهنشان شد. چون وقتی که یک نفر با باورهای خاصی زندگی کند، اعمال و کردارش را با آن باورها همسو میکند.
به بیانی دیگر، کارهایشان را طوری انجام میدهند که بر پایهی آن باورهای محدودکننده و تصورات نادرستاستوار باشد و در همان جهت باشد.
اگر باورهای خود را بطور کل تغییر دهیم، اعمال و کردار ما نیز به طرز چشمگیری تغییر میکنند.
یعنی همهی تغییراتی که باید بکنیم در باورها و تصورات ما است.
در این باره خوب فکر کنید.
آیا زمانی پیش آمد که شخصی (معمولاً والدین) به شما گفته باشند اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید، باید به مدرسه بروید، تحصیلات دانشگاهی داشته باشید، شغل مطمئنی دست و پا کنید و برای کس دیگری سخت کار کنید. و آنوقت شاید روزی برسد که بتوانید بازنشست شوید.
احتمالاً این گفتهها را باور کردید و مثل دیگران به مدرسه رفتید، سپس به دانشگاه رفتید و شغل خوبی بدست آوردید. ولی چیزی که متوجه نشدهاید این است که با این سیستم، به احتمال زیاد در سن 65 سالگی بدون داشتن زندگی ایدهال و ثروت کافی بازنشسته میشوید.
بنابراین بجای اینکه بطور پیوسته به کسانی که شما را به سمت یک زندگی متوسط سوق میدهند گوش کنید، به کسان دیگری که صحبتهای متفاوتی میکنند گوش کنید. به سخنان افراد موفقی که نتایج بهتری از کارشان میگیرند گوش کنید و از آنها بیاموزید.
به حرفهای کسانی گوش کنید که شما را تشویق میکنند و دلگرمی میدهند و میگویند شما کارهای بهتری نسبت به چیزی که فکرش را میکنید میتوانید انجام دهید. حتی اگر خیلی هم مطمئن نیستید باز هم به کسانی که صحبتهای دلگرمکننده و انگیزهبخش میکنند گوش کنید. چون بیاد داشته باشید ذهن انسان تمایل دارد چیزهایی که میشنود را باور کند.
بنابراین اگر این تشویقات و سخنان را دوست دارید پس آنها را جزو باورهایتان درآورید. شور و شوق و هیجان از خودتان نشان دهید و انگیزه بگیرید. پس از مدتی، خواهید دید که کیفیت کار خود را چطور افزایش میدهید و به نتایج پرباری دست مییابید.
برگرفته از : ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...از کودکی به ما یاد داده اند مشاغل را در زمره صنعت یکپارچه بنگریم. به وضوح به ما نگفته اند که میتوانیم با توجه به علایقمان کسب و کار داشته باشیم. درنتیجه با از دست دادن تخیل و ایجاد یک محدودیت فکری، مشکلی اساسی به وجود می آید: وقتی در جستجوی کسب و کار هستیم، به فهرستی بیرونی از مشاغل می نگریم و به جای اینکه دست به انجام کار مورد علاقه مان بزنیم، خودمان را به اجبار با یکی از آن مشاغل وفق میدهیم.
اما چه میشد اگر به جای دستورالعمل های توصیه شده، براساس علاقه قلبی خود امکان انتخاب داشتید؟ کریستن کارتر مالک کارخانه باسی بیوِر باتِن را در نظر بگیرید. همانطور که حدس زدید یک کارخانه دکمه فروشی است. مسیری که او طی کرد تا به یک تولیدکننده دکمه مبدل شود، برنامه های از پیش تعیین شده برای ایجاد کسب و کار نبود. حتی این تصور هم (وجود) نداشت که ساخت و تولید دکمه ممکن است به کجا ختم شود. او در کالِج با این حرفه آشنا شد، البته به عنوان یک سرگرمی خلاقانه، و شروع به ساختن دکمه در خوابگاه کرد. کاری که در ابتدا به عنوان یک سرگرمی جانبی آغاز شد، امروزه به شرکتی با بیش از یک میلیون دلار درآمد سالانه تبدیل شده که نیاز داخلی و خارجی بازار را تأمین میکند. این اتفاق یک شبه رخ نداد، اما از یک تصمیمگیری ساده برای انجام کار مورد علاقه اش شروع شد.
کارتر نمونه ای از افرادی است که ازطریق انجام کار هیجان انگیز کسب درآمد میکند. به لطف شیوه های فزاینده ارتباط با مشتری- ازجمله اِتسی، کوییرکی و کیک استارتر– او بخشی از جنبش روبه رشد افرادی است که بذر علاقه را در شغلی تمام وقت میکارند و بدین ترتیب ثبات و علاقه را در حرفهای ارزشمند در هم می آمیزند.
شیوه انجام این کسب و کار:
درمورد آنچه برایتان اهمیت دارد تأمل کنید
اولین مانع بر سر راه پیگیری علایق- بخصوص علایقی که خارج از انبوه وظایف روزانه ماست- تشخیص این نکته است که آیا ارزش دارد وقتمان را صرف آن کنیم یا نه. ما اغلب در انبوه وظایف روزمرهمان گرفتار میشویم و حتی زمانیکه وقت آزاد داریم، برنامه های نِتفلیکس را اغواکننده تر از صرف زمان برای پیشرفت خود میبینیم. اما قطع ارتباط با کارهای روزمره در بررسی این امر که آیا از رضایت حقیقی بهره مندیم یا نسبت به خواسته هایمان بی توجهیم، (بسیار) مهم است. موقع پیاده روی یا تعطیلات آخر هفته (در خلوت) از خودتان چند سؤال جدی بپرسید. آیا خواسته هایتان را زیر بار “وظایف تان” پنهان میکنید؟ اگر در قید انتخابهایی که (تابه حال) انجام داده اید نبودید، وقتتان را صرف چه کاری میکردید؟ ممکن است پاسخ شما چنین باشد: “با حیوانات وقت میگذراندم”، یا شاید هم “آنقدر تلویزیون تماشا میکردم تا چشمهایم ضعیف شود”. اما حتی سرگرمیهای به ظاهر بی اهمیت هم میتوانند به چیزی … مبدل شوند.
گام های کوچک بردارید
حتی وقتی با خود عهد می بندید زمانی را به یکی از علایقتان اختصاص دهید، سرعت پیشروی یک چالش محسوب میشود. به ویژه زمانی که در ابتدای راه هستید و با هدف نهایی (خود) فاصله زیادی دارید. وقتی به آرامی پیش میروید، به خاطر داشته باشید موفقیت ها مجموعه ای از گام های کوچک است. با انجام یک کار کوچک در هر روز در راستای علاقه تان شروع کنید. این کار میتواند باعلاقه دنبال کردن شخصی در توییتِر باشد که کاری را انجام میدهد که شما عاشق آن هستید، نوشتن یک وبلاگ، کارِ دستی یا صرفاً تماشای یک برنامه آموزشی در یوتیوب. بدین ترتیب شما امکان می یابید به آرامی، علایقتان را بیشتر در زندگی روزمره خود بگنجانید و بوسیله نیروی مثبت کارهای کوچک، به زودی متوجه پیشرفت خود می شوید.
به دوستانتان بگویید چه کار میکنید
وقتی کسی ناظر ماست، به استاندارد بالاتری پایبندیم. با جلب نظر جمعی از هوادارانتان راه خود را دنبال کنید تا همچنان متعهد بمانید. عضو گروهی آنلاین از افراد با علایق مشابه (خود) شوید، در اجتماعات غیر رسمی شرکت کنید، به همایش ها بروید یا فقط در فیسبوک اعلام کنید فعالیت جدیدی آغاز کرده اید. این کارها نه تنها شما را به اهدافتان موظف می کند، بلکه موقعیت های شغلی، همکاری و فرصت هایی را به وجود می آورد که پیش از آن راجع به آنها چیزی نمی دانستید.
کسب و کار تنها یک پوسته است و نه چیزی بیشتر. شیوه سنتی شما را وامیدارد در دبیرستان یا کالج به شغلی متعهد شده و سپس به شیوه مهندسی معکوس، خود را با آن سازگار کنید. رویکرد مبتنی بر علاقه که در اینجا به آن پرداخته ایم برعکس آن و پرهزینه است. این رویکرد بجای پرداختن به بُعد محدودی از آنچه که میتوانید باشید، دامنه موقعیت هایی که برای شما امکانپذیر است را وسعت می بخشد.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir/
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
هیچ کس به اندازه استیو جابز نمی توانست درباره شروع یک کسب و کار برای شما صحبت کند و من مفتخر به همکاری با او در بخش مکینتاش شرکت اپل بودم.
در طی یک دوره چند ساله همکاری و دو دهه مشاهده روش کار او، من این پنج چیز مهم درباره شروع کسب و کار را از او آموختم.
آنها میتوانند آنچه میخواهند را به شما بگویند، و معمولاً در راستای چیزهایی بهتر، سریعتر و ارزانتر از وضع موجود است. برای مثال در دهه ۸۰ مشتریان اپل دستگاهی بهتر، سریعتر و ارزانتر از اپل ۲ میخواستند. هیچکس تقاضای مکینتاش نمی کرد. کارآفرینان موفق چیزی خلق میکنند که مردم نمی توانند نیازشان به آن را بوضوح بیان کنند.
متخصصین در بیان اشکالات کار استاد هستند ولی نمی توانند در چگونگی حل مشکل شما را راهنمایی کنند.
در سال ۱۸۳۰ یخ سازان توسط کارخانه های یخ سازی محو شدند. در ۱۸۵۰ کارخانه های یخ سازی توسط شرکتهای یخچال سازی محو شدند. کارآفرینی حقیقی زمانی رخ میدهد که به تکنولوژی بعدی کوچ کنید یا خودتان آن را خلق کنید.
شاید برای همه کاربران مهم نباشد ولی به اندازه ای مهم است که سبب موفقیت یک کسب و کار می شود. داشتن رابط کاربری آسان برای یک کالا یا خدمات دیگر کفایت نمی کند اکنون کالا یا خدمات شما باید زیبا و تحسین برانگیز بوده و با روش خوشایندی کارش را انجام دهد. استیو جابز و اپل بدین شیوه انتظارات مردم را برای همیشه بالا بردند.
قیمت یک کالا عددیست که روی آن نوشته شده است. ارزش یک کالا مجموع هزینه ها و سودهای آن است. بعضی چیزها با قیمت بالاتر می تواند ارزش بهتری داشته باشد زیرا هزینه هایی مثل آموزش را کاهش می دهد و نتایج بهتری در بر دارد. روی قیمت تمرکز نکنید – روی فراهم نمودن ارزشهای ارتباطی تمرکز کنید.
یک چیز دیگر: استیو جابز به من گفت که بعضی چیزها را باید باور کرد تا به چشم بیایند و دیده شوند. ولی بدبین ها باید اول ببینند تا آن چیز را باور کنند. اگر میخواهی یک کارآفرین باشی، باید به ایده ات باور داشته باشی. به این دلیل است که استیو جابز دنیا را دگرگون کرد در صورتیکه بیشتر مردم منتظر بودند تا دنیا دگرگون شود.
برگرفته از : ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
گام دهم:
مسئولیت پذیرى
انسان هایى که اعتماد به نفس عالى دارند، انسان هاى مسئولیت پذیرى هستند و انسان هاى مسئولیت پذیر انسان هایى هستند که هر روز با پذیرفتن مسئولیت هاى جدید به ساختن اعتماد به نفس خود کمک مى کنند. بنابراین اگر مى خواهید اعتماد به نفسى عالى پیدا کنید تمرین کنید تا مسئولیت پذیر شوید. مسئولیت پذیرى را از کارهایى به ظاهر ساده شروع کنید. صفت مسئولیت پذیرى خود را در عرصه هاى مختلف کار و زندگى خود به کار بگیرید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.شما در مقابل نیازهاى دیگران هم احساس مسئولیت کنید. یکى دیگر از ویژگى هاى انسان زیبا، این است که همواره در مقابل دیگران و مسایل آنها احساس مسئولیت مى کند و در حد توان به کمک آنان مى شتابد.
من در دنیایى از معنویت و عشق الهى زندگى مى کنم
برگرفته از : SkyLove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
چنانچه جزء آن دسته از افرادی هستید که قصد دارید کار و بار خود را راه بیاندازید، خوب است که با ذهن باز حرکت کنید و از تجربههای افراد مطرح و برجسته کمک بگیرید. در ادامه، هشت کتاب مربوط به این عرصه را معرفی میکند. بعضی از این کتابها به فارسی ترجمه شدهاند و در بازار کتاب ایران هم موجود هستند.
اگر شما قصد راهاندازی اولین شغل خود را دارید، به احتمال زیاد دورهها و آموزشهای لازم را فرا گرفتهاید.
اما آموزش و یادگیری اصلی شما تازه بعد از پایان کلاسهای درس شروع خواهد شد. هنگامی که فرد فارغالتحصیل میشود، هنوز نیاز دارد که آمادگی خود را بالاتر ببرد تا در جمع همتایان خود جایگاه مناسب را پیدا کند.
۱- مجموعهی مقالات وارن بافت
وارن بافت یکی از اسطورههای دنیای کسب و کار و سرمایهداری و در عین حال از ثروتمندترین افراد جهان است. در این کتاب، بافت مجموعهای از نوشتههای خود را در دوران چند ده سالهای که مدیرعامل شرکت "برکشایر هاتاوی" بود جمعآوری کرده است و دیدگاههای شخصی خود را در قالب قوانین و تمرین های کاری به شکل سخنرانی ساده بیان میکند.
۲- هنر جنگ
این کتاب قبل از میلاد مسیح، توسط جنرال، استراتژیست نظامی و فیلسوفی به نام "سان تزو" نوشته شده است. "هنر جنگ" یکی از تاثیرگذارترین کتابهای تاریخی در عرصهی استراتژی است. در حالی که این کتاب در کشاکش جنگ و درگیری های نظامی نوشته شده است اما اصول تزو به عنوان استراتژیهای کسب و کار و تاکتیکهای مذاکره در سراسر جهان به کار گرفته میشود.
۳- پدر پولدار، پدر بیپول
در حوزه ی کتابهای معروف مربوط به کسب و کار، اسم سری کتابهای "پدر پولدار، پدر بیپول" همیشه در لیستها حی و حاضر است. نویسندهی این کتاب "رابرت کیوساکی" است که ماجرای کتابهایش را از زبان پسر نوجوانی روایت می کند که پدر تحصیلکرده اما فقیری دارد. در مقابل، پدر دوستش اخراجی دورهی دبیرستان بوده و حالا یک میلیونر خودساخته است. تجربیات زندگی و دیدگاههای هر دو پدر در این سری کتابها منعکس شده است.
۴- رکود بزرگ: در ماشین رستاخیز
"مایکل لوئیس" کتاب رکود بزرگ را با استناد به سقوط بازار در سال ۲۰۰۸ نوشت. در سال ۲۰۱۵ هم فیلمی به همین نام ساخته شد که برنده اسکار بهترین فیلمنامه اعلام گردید.
۵- Freakonomics
شاید "اقتصاد عجیب و غریب" معادل فارسی مناسبی برای عنوان این کتاب محسوب شود. Freakonomics توسط "استفان دوبنر" نوشته شده است که اکنون مجری یک پادکست هفتگی است. او این عنوان ساختگی را تبدیل به برند خود کرده است. پروژهی اصلی دوبنر با نوشتن این کتاب شروع شد. او در کتاب خود مرزهای اقتصاد را میشکند و قلمروی قواعد و اطلاعات آن را در قالب سوالات کنایی به شکل متفاوتی مطرح میکند: "وجه اشتراک معلم ها با کشتیگیران سومو در چیست؟" و یا "چرا قاچاقچیان مواد مخدر هنوز با مادرشان زندگی میکنند؟"
۶- فراتر از شکست
خواندن این کتاب به تمام افرادی که قصد ورود به دنیای تجارت را دارند توصیه میشود. همانطور که گفتهاند: "کسانی که گذشته را از یاد میبرند محکوم به تکرار آن هستند."
۷- ریسک سرمایهگذاری
سرمایهگذاری یکی از مهمترین بخش های دنیای کسب و کار است که رو ز به روز به اهمیت آن افزوده میشود.در این حوزه، منابع معتبر چندانی وجود ندارد با این حال، "ریسک سرمایهگذاری" توسط دو سرمایهگذار باتجربه به نامهای "برد فلد" و "ژاکوب مندلسون" نوشته شده است که مخاطبان خود را با اصول اولیه و ساختار یک معاملهی خوب آشنا میکند.
۸- قسمت دشوار کارهای سخت: کسب و کاری راه بیاندازید که توجیه سادهای ندارد
"بن هورویتز" یکی از باتجربهترین کارآفرینان سیلیکون ولی است و در کتاب خود توصیههایی برای راهاندازی کسب و کارهای نوپا دارد و تلاش میکند به مخاطب خود درسهایی بدهد که قبلا در مدرسه و دانشگاه فرا نگرفته است.
برگرفته از : zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...