فایل کتاب توصیههای رولند برگر: چگونه کسب و کار موفق در ایران داشته باشیم
برگرفته : http://ideas-to-wealth.blog.ir
از کودکی به ما یاد داده اند مشاغل را در زمره صنعت یکپارچه بنگریم. به وضوح به ما نگفته اند که میتوانیم با توجه به علایقمان کسب و کار داشته باشیم. درنتیجه با از دست دادن تخیل و ایجاد یک محدودیت فکری، مشکلی اساسی به وجود می آید: وقتی در جستجوی کسب و کار هستیم، به فهرستی بیرونی از مشاغل می نگریم و به جای اینکه دست به انجام کار مورد علاقه مان بزنیم، خودمان را به اجبار با یکی از آن مشاغل وفق میدهیم.
اما چه میشد اگر به جای دستورالعمل های توصیه شده، براساس علاقه قلبی خود امکان انتخاب داشتید؟ کریستن کارتر مالک کارخانه باسی بیوِر باتِن را در نظر بگیرید. همانطور که حدس زدید یک کارخانه دکمه فروشی است. مسیری که او طی کرد تا به یک تولیدکننده دکمه مبدل شود، برنامه های از پیش تعیین شده برای ایجاد کسب و کار نبود. حتی این تصور هم (وجود) نداشت که ساخت و تولید دکمه ممکن است به کجا ختم شود. او در کالِج با این حرفه آشنا شد، البته به عنوان یک سرگرمی خلاقانه، و شروع به ساختن دکمه در خوابگاه کرد. کاری که در ابتدا به عنوان یک سرگرمی جانبی آغاز شد، امروزه به شرکتی با بیش از یک میلیون دلار درآمد سالانه تبدیل شده که نیاز داخلی و خارجی بازار را تأمین میکند. این اتفاق یک شبه رخ نداد، اما از یک تصمیمگیری ساده برای انجام کار مورد علاقه اش شروع شد.
کارتر نمونه ای از افرادی است که ازطریق انجام کار هیجان انگیز کسب درآمد میکند. به لطف شیوه های فزاینده ارتباط با مشتری- ازجمله اِتسی، کوییرکی و کیک استارتر– او بخشی از جنبش روبه رشد افرادی است که بذر علاقه را در شغلی تمام وقت میکارند و بدین ترتیب ثبات و علاقه را در حرفهای ارزشمند در هم می آمیزند.
شیوه انجام این کسب و کار:
درمورد آنچه برایتان اهمیت دارد تأمل کنید
اولین مانع بر سر راه پیگیری علایق- بخصوص علایقی که خارج از انبوه وظایف روزانه ماست- تشخیص این نکته است که آیا ارزش دارد وقتمان را صرف آن کنیم یا نه. ما اغلب در انبوه وظایف روزمرهمان گرفتار میشویم و حتی زمانیکه وقت آزاد داریم، برنامه های نِتفلیکس را اغواکننده تر از صرف زمان برای پیشرفت خود میبینیم. اما قطع ارتباط با کارهای روزمره در بررسی این امر که آیا از رضایت حقیقی بهره مندیم یا نسبت به خواسته هایمان بی توجهیم، (بسیار) مهم است. موقع پیاده روی یا تعطیلات آخر هفته (در خلوت) از خودتان چند سؤال جدی بپرسید. آیا خواسته هایتان را زیر بار “وظایف تان” پنهان میکنید؟ اگر در قید انتخابهایی که (تابه حال) انجام داده اید نبودید، وقتتان را صرف چه کاری میکردید؟ ممکن است پاسخ شما چنین باشد: “با حیوانات وقت میگذراندم”، یا شاید هم “آنقدر تلویزیون تماشا میکردم تا چشمهایم ضعیف شود”. اما حتی سرگرمیهای به ظاهر بی اهمیت هم میتوانند به چیزی … مبدل شوند.
گام های کوچک بردارید
حتی وقتی با خود عهد می بندید زمانی را به یکی از علایقتان اختصاص دهید، سرعت پیشروی یک چالش محسوب میشود. به ویژه زمانی که در ابتدای راه هستید و با هدف نهایی (خود) فاصله زیادی دارید. وقتی به آرامی پیش میروید، به خاطر داشته باشید موفقیت ها مجموعه ای از گام های کوچک است. با انجام یک کار کوچک در هر روز در راستای علاقه تان شروع کنید. این کار میتواند باعلاقه دنبال کردن شخصی در توییتِر باشد که کاری را انجام میدهد که شما عاشق آن هستید، نوشتن یک وبلاگ، کارِ دستی یا صرفاً تماشای یک برنامه آموزشی در یوتیوب. بدین ترتیب شما امکان می یابید به آرامی، علایقتان را بیشتر در زندگی روزمره خود بگنجانید و بوسیله نیروی مثبت کارهای کوچک، به زودی متوجه پیشرفت خود می شوید.
به دوستانتان بگویید چه کار میکنید
وقتی کسی ناظر ماست، به استاندارد بالاتری پایبندیم. با جلب نظر جمعی از هوادارانتان راه خود را دنبال کنید تا همچنان متعهد بمانید. عضو گروهی آنلاین از افراد با علایق مشابه (خود) شوید، در اجتماعات غیر رسمی شرکت کنید، به همایش ها بروید یا فقط در فیسبوک اعلام کنید فعالیت جدیدی آغاز کرده اید. این کارها نه تنها شما را به اهدافتان موظف می کند، بلکه موقعیت های شغلی، همکاری و فرصت هایی را به وجود می آورد که پیش از آن راجع به آنها چیزی نمی دانستید.
کسب و کار تنها یک پوسته است و نه چیزی بیشتر. شیوه سنتی شما را وامیدارد در دبیرستان یا کالج به شغلی متعهد شده و سپس به شیوه مهندسی معکوس، خود را با آن سازگار کنید. رویکرد مبتنی بر علاقه که در اینجا به آن پرداخته ایم برعکس آن و پرهزینه است. این رویکرد بجای پرداختن به بُعد محدودی از آنچه که میتوانید باشید، دامنه موقعیت هایی که برای شما امکانپذیر است را وسعت می بخشد.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir/
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
هیچ کس به اندازه استیو جابز نمی توانست درباره شروع یک کسب و کار برای شما صحبت کند و من مفتخر به همکاری با او در بخش مکینتاش شرکت اپل بودم.
در طی یک دوره چند ساله همکاری و دو دهه مشاهده روش کار او، من این پنج چیز مهم درباره شروع کسب و کار را از او آموختم.
آنها میتوانند آنچه میخواهند را به شما بگویند، و معمولاً در راستای چیزهایی بهتر، سریعتر و ارزانتر از وضع موجود است. برای مثال در دهه ۸۰ مشتریان اپل دستگاهی بهتر، سریعتر و ارزانتر از اپل ۲ میخواستند. هیچکس تقاضای مکینتاش نمی کرد. کارآفرینان موفق چیزی خلق میکنند که مردم نمی توانند نیازشان به آن را بوضوح بیان کنند.
متخصصین در بیان اشکالات کار استاد هستند ولی نمی توانند در چگونگی حل مشکل شما را راهنمایی کنند.
در سال ۱۸۳۰ یخ سازان توسط کارخانه های یخ سازی محو شدند. در ۱۸۵۰ کارخانه های یخ سازی توسط شرکتهای یخچال سازی محو شدند. کارآفرینی حقیقی زمانی رخ میدهد که به تکنولوژی بعدی کوچ کنید یا خودتان آن را خلق کنید.
شاید برای همه کاربران مهم نباشد ولی به اندازه ای مهم است که سبب موفقیت یک کسب و کار می شود. داشتن رابط کاربری آسان برای یک کالا یا خدمات دیگر کفایت نمی کند اکنون کالا یا خدمات شما باید زیبا و تحسین برانگیز بوده و با روش خوشایندی کارش را انجام دهد. استیو جابز و اپل بدین شیوه انتظارات مردم را برای همیشه بالا بردند.
قیمت یک کالا عددیست که روی آن نوشته شده است. ارزش یک کالا مجموع هزینه ها و سودهای آن است. بعضی چیزها با قیمت بالاتر می تواند ارزش بهتری داشته باشد زیرا هزینه هایی مثل آموزش را کاهش می دهد و نتایج بهتری در بر دارد. روی قیمت تمرکز نکنید – روی فراهم نمودن ارزشهای ارتباطی تمرکز کنید.
یک چیز دیگر: استیو جابز به من گفت که بعضی چیزها را باید باور کرد تا به چشم بیایند و دیده شوند. ولی بدبین ها باید اول ببینند تا آن چیز را باور کنند. اگر میخواهی یک کارآفرین باشی، باید به ایده ات باور داشته باشی. به این دلیل است که استیو جابز دنیا را دگرگون کرد در صورتیکه بیشتر مردم منتظر بودند تا دنیا دگرگون شود.
برگرفته از : ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
گام دهم:
مسئولیت پذیرى
انسان هایى که اعتماد به نفس عالى دارند، انسان هاى مسئولیت پذیرى هستند و انسان هاى مسئولیت پذیر انسان هایى هستند که هر روز با پذیرفتن مسئولیت هاى جدید به ساختن اعتماد به نفس خود کمک مى کنند. بنابراین اگر مى خواهید اعتماد به نفسى عالى پیدا کنید تمرین کنید تا مسئولیت پذیر شوید. مسئولیت پذیرى را از کارهایى به ظاهر ساده شروع کنید. صفت مسئولیت پذیرى خود را در عرصه هاى مختلف کار و زندگى خود به کار بگیرید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.شما در مقابل نیازهاى دیگران هم احساس مسئولیت کنید. یکى دیگر از ویژگى هاى انسان زیبا، این است که همواره در مقابل دیگران و مسایل آنها احساس مسئولیت مى کند و در حد توان به کمک آنان مى شتابد.
من در دنیایى از معنویت و عشق الهى زندگى مى کنم
برگرفته از : SkyLove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
چنانچه جزء آن دسته از افرادی هستید که قصد دارید کار و بار خود را راه بیاندازید، خوب است که با ذهن باز حرکت کنید و از تجربههای افراد مطرح و برجسته کمک بگیرید. در ادامه، هشت کتاب مربوط به این عرصه را معرفی میکند. بعضی از این کتابها به فارسی ترجمه شدهاند و در بازار کتاب ایران هم موجود هستند.
اگر شما قصد راهاندازی اولین شغل خود را دارید، به احتمال زیاد دورهها و آموزشهای لازم را فرا گرفتهاید.
اما آموزش و یادگیری اصلی شما تازه بعد از پایان کلاسهای درس شروع خواهد شد. هنگامی که فرد فارغالتحصیل میشود، هنوز نیاز دارد که آمادگی خود را بالاتر ببرد تا در جمع همتایان خود جایگاه مناسب را پیدا کند.
۱- مجموعهی مقالات وارن بافت
وارن بافت یکی از اسطورههای دنیای کسب و کار و سرمایهداری و در عین حال از ثروتمندترین افراد جهان است. در این کتاب، بافت مجموعهای از نوشتههای خود را در دوران چند ده سالهای که مدیرعامل شرکت "برکشایر هاتاوی" بود جمعآوری کرده است و دیدگاههای شخصی خود را در قالب قوانین و تمرین های کاری به شکل سخنرانی ساده بیان میکند.
۲- هنر جنگ
این کتاب قبل از میلاد مسیح، توسط جنرال، استراتژیست نظامی و فیلسوفی به نام "سان تزو" نوشته شده است. "هنر جنگ" یکی از تاثیرگذارترین کتابهای تاریخی در عرصهی استراتژی است. در حالی که این کتاب در کشاکش جنگ و درگیری های نظامی نوشته شده است اما اصول تزو به عنوان استراتژیهای کسب و کار و تاکتیکهای مذاکره در سراسر جهان به کار گرفته میشود.
۳- پدر پولدار، پدر بیپول
در حوزه ی کتابهای معروف مربوط به کسب و کار، اسم سری کتابهای "پدر پولدار، پدر بیپول" همیشه در لیستها حی و حاضر است. نویسندهی این کتاب "رابرت کیوساکی" است که ماجرای کتابهایش را از زبان پسر نوجوانی روایت می کند که پدر تحصیلکرده اما فقیری دارد. در مقابل، پدر دوستش اخراجی دورهی دبیرستان بوده و حالا یک میلیونر خودساخته است. تجربیات زندگی و دیدگاههای هر دو پدر در این سری کتابها منعکس شده است.
۴- رکود بزرگ: در ماشین رستاخیز
"مایکل لوئیس" کتاب رکود بزرگ را با استناد به سقوط بازار در سال ۲۰۰۸ نوشت. در سال ۲۰۱۵ هم فیلمی به همین نام ساخته شد که برنده اسکار بهترین فیلمنامه اعلام گردید.
۵- Freakonomics
شاید "اقتصاد عجیب و غریب" معادل فارسی مناسبی برای عنوان این کتاب محسوب شود. Freakonomics توسط "استفان دوبنر" نوشته شده است که اکنون مجری یک پادکست هفتگی است. او این عنوان ساختگی را تبدیل به برند خود کرده است. پروژهی اصلی دوبنر با نوشتن این کتاب شروع شد. او در کتاب خود مرزهای اقتصاد را میشکند و قلمروی قواعد و اطلاعات آن را در قالب سوالات کنایی به شکل متفاوتی مطرح میکند: "وجه اشتراک معلم ها با کشتیگیران سومو در چیست؟" و یا "چرا قاچاقچیان مواد مخدر هنوز با مادرشان زندگی میکنند؟"
۶- فراتر از شکست
خواندن این کتاب به تمام افرادی که قصد ورود به دنیای تجارت را دارند توصیه میشود. همانطور که گفتهاند: "کسانی که گذشته را از یاد میبرند محکوم به تکرار آن هستند."
۷- ریسک سرمایهگذاری
سرمایهگذاری یکی از مهمترین بخش های دنیای کسب و کار است که رو ز به روز به اهمیت آن افزوده میشود.در این حوزه، منابع معتبر چندانی وجود ندارد با این حال، "ریسک سرمایهگذاری" توسط دو سرمایهگذار باتجربه به نامهای "برد فلد" و "ژاکوب مندلسون" نوشته شده است که مخاطبان خود را با اصول اولیه و ساختار یک معاملهی خوب آشنا میکند.
۸- قسمت دشوار کارهای سخت: کسب و کاری راه بیاندازید که توجیه سادهای ندارد
"بن هورویتز" یکی از باتجربهترین کارآفرینان سیلیکون ولی است و در کتاب خود توصیههایی برای راهاندازی کسب و کارهای نوپا دارد و تلاش میکند به مخاطب خود درسهایی بدهد که قبلا در مدرسه و دانشگاه فرا نگرفته است.
برگرفته از : zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...ثروت یک گزینه است که همه ما می توانیم آن را انتخاب کنیم. به قول بیل گیتس: این تقصیر شما نیست که فقیر به دنیا آمده اید، اما اگر فقیر بمیرید، حتما تقصیر شما است. دلیلی وجود ندارد که شما در فقر زندگی کنید. ثروت منتظر شما است، اما شما باید تصمیم خود را بگیرید اگر آن را می خواهید. در اینجا به ده تفاوت اصلی افراد پولدار و افراد فقیر اشاره می کنیم:
افراد فقیر به همه چیز شک دارند
آنها همیشه فکر می کنند که دیگران دائما به فکر راهی برای گرفتن پول آنها هستند.
افراد ثروتمند به همه چیز اعتماد دارند
اگر دقت کنید می بینید که اتفاقی مثل باز گذاشتن در ماشین و یا خونه بسیار محتمل تر برای افراد ثروتمند است تا فقیر. اصلا افراد ثروتمند تمایل به اعتماد کردن به همه اشخاص پیرامونشان را دارند.
افراد فقیر مدام به دنبال مقصر هستند
اینگونه افراد همیشه به دنبال مشکل هستند تا راه حل آن. به طور دائم در حال شکوه کردن از دنیای اطرافشان، شرایط، شغلشان، آب و هوا و دولت هستند و لیستی بلندبالا از بهانه های مختلف برای موفق نبودن دارند.
افراد ثروتمند به دنبال موفقیت هستند
این دست افراد ایمان دارند که هر چیزی در جهان با دلیل اتفاق می افتد. به جای اینکه به زندگی اجازه دهند که برای آنها تصمیم گیری کند، خود دست به یک کار بزرگ می زنند و آینده را تعیین می کنند. تمامی بهانه ها را کنار می گذارند و کسی را به خاطر اشتباهات خود سرزنش نمی کنند و می دانند که باید به آنچه که می گویند عمل کنند.
افراد فقیر به دنبال فرضیات هستند
زمانی که نوبت به دانستن حقیقت می رسد، این افراد مدام به دنبال ظن و گمان هستند. زمانی که می خواهند به هدفی برسند و به آن نمی رسند، به جای اینکه دلیل اصلی را کشف کنند، دائما فرضیه سازی می کنند که اصلا از اول این کار شدنی نبوده است.
افراد پولدار سوال می پرسند
این قبیل افراد ترسی از پرسیدن ندارند و با پرسش خود را از عواقب احتمالی یک کار مصون می دارند. در واقع قدرت به دست کسانی است که سوال های به جا و درست می پرسند. آنها به سوال های شما پاسخ نمی دهند، بلکه پاسخ های شما را مورد سوال قرار می دهد.
افراد فقیر می گویند: آنها
زمانی که این افراد کارمند یک اداره هستند و کم کاری می کنند، به جای اینکه کمبودهای خود را جبران کنند، همه اشتباهات و این کمبودها را به اداره و همکاران خود نسبت می دهند.
افراد ثروتمند می گویند: ما
خوب زمانی که این افراد در یک شرکت کار می کنند و یک تیم کاری تشکیل داده اند، اگر موفقیتی و یا شکستی برای آنها اتفاق بیفتد، تنها ضمیر مورد استفاده شان به غیر از من، ما است و مسئولیت کارهای خود را همه با هم به عهده می گیرند.
افراد فقیر به دنبال ارزان ترین راه ها هستند
زمانی که این افراد به دنبال خرید یک کالا هستند، تنها به دنبال ارزان ترین آن هستند و نه کاری به کیفیت کالا و نه کاری به هیچ چیز دیگری دارند. در واقع آنها قیمت را می خرند و نه کالا را.
افراد ثروتمند به دنبال بهترین راه ها هستند
این افراد فرسنگ ها را زیر پا می گذارند تا یک کالای باکیفیت و قیمت مناسب را بخرند. آنها می خواهند در ازای پولی که می دهند سرویس باکیفیت دریافت کنند و هیچگاه به سراغ کالاهای بی ارزش و بی استفاده نمی روند.
افراد فقیر فکر می کنند که پول مهم تر از زمان است
بسیاری از افراد در سراسر جهان زمان خود را به بهای پولی معامله می کنند. شما همیشه می توانید یک پول از دست رفته را دوباره بدست آورید ولی زمان را نه. به هرحال بسیاری زمان خود را به بهای پول می دهند، بدون اینکه پتانسیل واقعی خود را درک کنند.
افراد ثروتمند زمان را مهم تر از پول می دانند
افراد ثروتمند هیچگاه زمان خود را به خاطر پول نمی دهند. یعنی مدام به دنبال تجارب خوب و تاثیرگذار در زندگی هستند. کسب و کار آنها برچیزی که بیشتر از همه دوست دارند متمرکز است و بیشتر به دنبال یک درآمد بابرکت هستند و نه یک درآمد بالا.
افراد فقیر تقلید می کنند
این دست افراد زمانی که یک فرصت را می بینند، نگاه می کنند که دیگران از این فرصت چگونه استفاده می کنند و همان را تقلید می کنند. یعنی اصلا به راه دیگری برای انجام یک کار فکر نمی کنند و اعتقاد دارند که آنچه که دیگران انجام می دهند، بهترین راه است.
افراد ثروتمند خلاقیت به خرج می دهند
این افراد به جای تقلید یک رویه برای رسیدن به موفقیت، سعی می کنند که تنها از زندگی انسان های موفق ایده بگیرند و در نهایت خود دست به خلاقیت می زنند و راه خود را کشف می کنند.
افراد فقیر شکایت می کنند، محکوم می کنند و نقد می کنند
بسیاری از افراد فقیر از گذشتگان خود آموخته اند که چگونه فقیر باشند. یعنی خانواده آنها باعث شده است که براین باور باشند که همه چیز غلط است.
افراد ثروتمند تمجید می کنند و قدر آنچه را که دارند می دانند
این افرد می دانند که چه امتیازاتی دارند و قدر آن را می دانند و به خاطر همین شکرگزاری نعمت ها و شرایطی که دارند، می توانند بیشتر هم داشته باشند.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
افراد فقیر به دنبال توصیه های ساده هستند
آنها مدام به دنبال نظرات دیگران و تایید آنها هستند. آنها همه چیز را بدون حتی پرسش یک سوال می پذیرند. هرنظر و توصیه ای را به عنوان یک حقیقت محض قبول می کنند و با همین جواب راضی هستند و هیچ تحقیقی نمی کنند.
افراد ثروتمند به دنبال توصیه های متخصصانه هستند
افراد ثروتمند ترجیح می دهند که اول خودشان تفکر کنند. اگر چیزی را متوجه نشوند به دنبال توصیه ها و جواب های متخصصانه می روند. آنها بهای توصیه ای که می شنوند را می پردازند و گزینه های بسیاری را مورد بررسی قرار می دهند. آنها می دانند که متخصصان تنها یک پیشنهاد را ارائه می کنند که دلیلی ندارد حتما تایید شود و برای یک کار بخصوص درست عمل کند.
افراد فقیر تلویزیون های بزرگ دارند
این افراد تنها به دنبال خوش گذرانی و بیشتر کردن وسایل تفریح خود و تجملات هستند و تفکر را در آخرین اولویت خود قرار می دهند.
افراد ثروتمند کتابخانه های بزرگ دارند
اما افراد ثروتمند مدام به دنبال یادگرفتن و هرچه بیشتر کتاب خواندن هستند. آنها از دانش خود به گونه ای که به آنها منفعت می رساند استفاده می کنند. آنها تلاش می کنند که خود را بشناسند، دیگران را و جهان پیرامون خود را. این یک حقیقت است که هرچه قدر کتابخانه شان بزرگتر می شود، خانه شان نیز بزرگتر می شود.
پس برای کسب ثروت هرچه بیشتر، باید تا می توانید در مورد افراد ثروتمند مطالعه کنید. در نهایت همان می شوید که می خوانیدش. اگر در حال حاضر اطراف شما را افرادی که ثروتمند نیستند فراگرفته است پس دست به کار شوید و کمی تغییر ایجاد کنید. به زودی به رویاهای خود خواهید رسید.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...📕📕📕 اهمیت کتاب و کتابخوانی در کلام رهبری:
👆👆👆👆👆
#کتاب و #کتابخوانى
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت
هرچه بیشتر مسئله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند.
📚📚📚
ما به کتابهایی در ردیف کتابهای شهید مطهری احتیاج داریم که مسائل اساسی اسلام را با یک بینش صائب و به دور از کجروی و افراط و تفریط، با زبانی قابل فهم برای قشرهای متوسط جامعه که نه دانشمندان و نه اندیشمندان را ملاک میگیریم، نه سطوح خیلی پایینتر را … تبیین کند.
فونتوس دستگاهی ساده است که با استفاده از بررسی ایده فردی بنام کریستوف ریتیزار اهل وین اتریش ساخته شده است.
این دستگاه از طریق تراکم رطوبت هوا می تواند آب تولید کند. این دستگاه در یک مدل دستی قابل نسب بر روی دوچرخه هم طراحی شده است. این دستگاه از الگوی سرد کردن هوای متراکم شده بر اساس یخچال موفق به انجام این عملیات میگردد.
این رطوبت هوا حتی در بیابان نیز موجود و قابل استخراج است.
فونتوس می تواند در هر ساعت نیم لیتر آب تولید نماید. این تست در دمای 30 الی 40 درجه و رطوبت بین 80 الی 90 درصد به دست آمده است.
آب بدست آمده با فیلتری داخل دستگاه تصفیه می شود که آب قابل شرب را برای ما فرآهم بیاورد.
اطلاعات بیشتر را در سایت زیر می توانید دنبال کنید:
http://www.livescience.com/53401-fontus-converts-humidity-into-water.html
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
Http://SuccessfulBusiness.blog.ir 🌍
گام نهم:
احساس رهبرى و خوان امید ایران
انسانهایى که اعتماد به نفس عالى دارند همواره احساس رهبرى و مدیریت امور را دارند.
این امرى است که فردى مثل شما که به گونه اى دانشجوى موفق تکنولوژى فکر هستید، باید همواره احساس رهبرى و مدیریت کنید و در کارهاى اجتماعى، خودتان سر رشته کار را به عهده بگیرید و دیگران را راهنمایى و هدایت کنید و بگذارید دیگران به شما تأسى کنند و در نتیجه ضمیر ناخودآگاه شما که ناظر بر اعمال و حرکات شماست احساس کند که تو مدیرى و مى توانى مدیریت کنى و در نتیجه در تو اعتماد به نفس بهترى بسازد و باور تو را از خودت عالى تر کند.
من به توانایى خود در رسیدن به اهدافم ایمان دارم
برگرفته از : skylove.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
Http://SuccessfulBusiness.blog.ir 🌍
شاید برای همه ما جالب باشد که بدانیم، انسان های موفق چگونه با مشکلات رفتار می کنند. زمانی که آنها با موانع غیرقابل نفوذی روبه رو می شوند، این چالش ها و موانع را به آغوش می کشند تا برآنها غلبه کنند. این قدرت و اعتماد به نفس آنها از توانایی آنها در دفع افکار و شرایط منفی، سرچشمه می گیرد.
بنابر یک مطالعه، موفقیت در زندگی، تنها در نتیجه یک تعریف متمایز، بدست می آید. اینکه آیا شما به شکست به چشم شرایطی نگاه می کنید که در نتیجه یک کمبود و یک شرایط غیرقابل کنترل از جانب شما اتفاق می افتد و یا یک اشتباه از جانب شما است که باید برای برطرف کردن آن تلاش کنید. براساس این مطالعه، میزان بالاتری از افراد بودند که با مرتبط ساختن شکست هایشان به کمبودهایشان، دچار افسردگی شده بودند و درمقابل افراد خوش بینی بودند که به شکست هایشان به چشم یک تجربه نگاه کرده بودند و اعتقاد داشتند که در آینده حتما بهتر خواهند شد.
چنین طرز فکری به یک هوش روانی (EQ) بالا نیازمند است. بقای یک طرزفکر موفق، یک فرایند آسان نمی باشد، چراکه عوامل فراوانی برای نابودی آن وجود دارد. این چالش ها افراد را به پایین می کشند، چون به شکل موانعی ظاهر می شوند که غلبه بر آنها غیرممکن است. اما هرگز این چالش ها، افراد موفق را متوقف نخواهند کرد.
این چالش ها از این قرارند :
۱- سن
سن واقعا تنها یک عدد است. افراد موفق به سن اجازه تعریف آنچه را که هستند و توانایی انجام کارهایی را که دارند، نمی دهند.
سن کم شما، افراد را به این وامی دارد که به شما بگویند که چه کار کنید و چه کار نکنید. به آنها گوش ندهید، همانگونه که افراد موفق گوش نمی دهند. آنها قلب ودل خود را دنبال می کنند و به ذوق و علاقه شان اجازه رهبریت می دهند و نه به بدن مادی که در آن هستند.
آنها دل و قلب خود را دنبال می کنند و به شوق و علاقه شان اجازه رهبریت می دهند و نه به بدن مادی که در آن هستند.
۲- دیگران چه فکری می کنند
زمانی که رضایت شما از خود در رضایت دیگران از شما باشد، دیگر مدیر سرنوشت خود نخواهید بود. زمانی که می توانید واکنش های خود نسبت به آنچه که دیگران در مورد شما فکر می کنند را خاموش سازید، پس این افکار نمی توانند کمال و سعادت شما را مرتبط با خود سازند. از این طریق، دیگر اهمیتی ندارد که مردم چه می گویند و چه می اندیشند و چه می کنند وعزت نفس شما دست خود شما خواهد بود. افراد موفق می دانند که اهمیت دادن به افکار دیگران و آنچه که می گویند، اتلاف وقت و انرژی است. زمانی که آنها حس خوبی در رابطه با آنچه که می کنند دارند، به نظرات هیچ کس دیگری اجازه کنترل احساسات و عواطفشان را نمی دهند.
اهمیت ندارد که دیگران در یک لحظه به خصوص در مورد شما چه فکری می کنند، تنها یک چیز درست است، خوب بودن و یا بد بودن شما را آنها تعیین نمی کنند.
۳- افراد سمی
افراد موفق به یک دیدگاه ساده اعتقاد دارند: شما معدل ۵ شخصی هستید که بیشتر زمان خود را با آنها می گذرانید. چند لحظه تفکر کنید، موفق ترین کمپانی های تاریخ، توسط شریکان بااستعدادی راه اندازی شده اند. استیو جابز و استیو وزنیاک، بنیانگذاران اپل که در یک محل سکونت زندگی می کردند. بیل گیتس و پال الن که همدیگر را در مدرسه ابتدایی دیده بودند و سرگی برین و لری پیج، بنیانگذاران گوگل، که همدیگر را در استنفورد دیده بودند. درست مثل افراد بزرگ که به شما کمک می کنند که از حداکثر توانایی های بالقوه خود استفاده کنید، افراد سمی به همان اندازه شما را به سمت مقابل این توانایی ها هدایت می کنند. اگر شما از جایگاهی که در زندگی دارید، ناراحت هستید، فقط نگاهی به اطراف خود بیندازید. اغلب مواقع، افرادی که پیرامون خود جمع کرده اید، دلیل اصلی مشکلات شما هستند. هرگونه شرایط و امواج منفی را که تصور کنید از جمله استرس، افراد سمی برای شما ایجاد می کنند که در تمامی زمینه ها باید از آنها اجتناب کرد.
شما هیچگاه به حداکثر پتانسیل خود نخواهید رسید، مگر اینکه پیرامون خود را با افراد درستی پر کرده باشید.
۴- ترس
ترس چیزی نیست، غیر از یک احساس گذرا که به وسیله قوه تصور شما تقویت می شود. خطر واقعیت دارد. زمانی که شما در شرایطی خطرناک قرار می گیرید، یک یورش ناخوشایند از آدرنالین به بدن شما هجوم می آورد. ترس یک انتخاب است. افراد موفق این را بهتر از هرکس دیگری می دانند، پس ترس را به سرعت از خود می رانند. آنها معتاد به حس رضایتی هستند که ناشی از غلبه بر ترسشان است.
پس تنها به خاطر ترسیدن از یک چیز، در زندگی تان عقب نشینی نکنید. بدترین چیزی که برای شما اتفاق خواهد افتاد چیست؟ آیا شما را می کشد؟ حتی مرگ هم بدترین چیزی نیست که ممکن است برای شما اتفاق بیفتد.
بدترین چیزی که می تواند برای شما اتفاق بیفتد، این است که به خود اجازه دهید که از درون بمیرید، در حالی که هنوز زنده هستید.
۵- منفی نگری
زندگی همیشه به همان شکلی که شما دوست دارید، نخواهد بود، زمانی هم که می گذرد، شما هم مانند هرکس دیگری تنها یک ۲۴ ساعت روز را برای گذراندن داشته اید. افراد موفق زمان خود را محاسبه می کنند. به جای شکوه کردن در مورد چیزهایی که می توانسته برای آنها اتفاق بیفتد و باید اتفاق می افتاده، به آنچه که باید برای آن شکرگزار باشند، واکنش نشان می دهند. سپس آنها بهترین راه را برای رویارویی با مشکلات پیدا خواهند کرد و به جلو حرکت می کنند. زمانی که این منفی نگری از جانب شخص دیگری می آید، افراد موفق از نزدیک شدن به این دیدگاه منفی، اجتناب می کنند.
زمانی که فردی در حال سیگارکشیدن است، شما هم تا پایان روز همانجا می نشینید و دود سیگار را تنفس می کنید؟
البته که نه. از او فاصله می گیرید، درست همان کاری که باید با افراد منفی نگر بکنید. بهترین راه برای متوقف کردن یک شکوه کننده، پرسیدن این سوال از او است که چه تلاشی برای حل مشکلاتش کرده است. حتما یا سکوت می کند ویا مسیر گفتگو را تغییر می دهد.
۶- گذشته یا آینده
برای زندگی در لحظه، این کارها را انجام دهید:
گذشته خود را قبول کنید. اگر با گذشته خود به صلح نرسید، هیچگاه شما را رها نخواهد کرد و آینده را هم رقم خواهد زد. افراد موفق تنها زمانی که به گذشته نگاه می کنند، زمانی است که می خواهند ببینند که چه قدر ازآن فاصله گرفته اند.
غیرقابل پیش بینی بودن آینده را بپذیرید، و برای خود استثنائات غیرضروری قائل نشوید. هیچ جایگاهی برای نگرانی وجود ندارد. به قول مارک تواین:
نگرانی مثل پرداختن قرضی می باشد که شما بدهکار آن نیستید.
۷- وضعیت جهان
مدام به دنبال اخبار و وضعیت جهان باشید و خواهید دید که این یک چرخه بی پایان از جنگ و حملات خشن و اقتصاد ضعیف و رکود و وقوع بلایای طبیعی است. بله، اندیشیدن به اینکه جهان در یک سراشیبی تند قرار دارد، کار بسیار آسانی است.
کسی چه می داند، شاید واقعا همین طور باشد. اما افراد موفق نگران هیچ چیزی نیستند، چرا که خود را در شرایطی که کنترلی برروی آنها ندارند، گیر نمی اندازند. درعوض، تنها انرژی خود را برروی تلاش و توجه متمرکز می کنند. توجه خود را برروی تمام نعمت هایی که دارند متمرکز می کنند و به دنبال چیزهای خوبی که در جهان اتفاق می افتد، هستند. تلاش خود را بر انجام کارهایی متمرکز می کنند که می توانند در یک روز انجام دهند تا زندگی خود و جهان اطراف خود را بهبود ببخشند، چرا که همین قدم های کوچک می تواند جهان را به جای بهتری تبدیل کند.
آنها تلاش خود را بر انجام کارهایی متمرکز می کنند که می توانند در یک روز انجام دهند تا زندگی خود و جهان اطراف خود را بهبود ببخشند.
جمع بندی
موفقیت شما از طرز فکر شما سرچشمه می گیرد. با نظم و تمرکز، شما می توانید مطمئن شوید که این ۷ مانع، هیچگاه نمی توانند شما را از بکارگیری حداکثر پتانسیل تان، بازدارند.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness