عزت نفس سالم چیست؟
عزت نفس یک نوع احساس ارزشی است که در نتیجه تربیت درست و ابراز عشق والدین در درون بچه شکل میگیرد. یک پدر و مادر خوب که به خوبی خود را با کودک خود وفق داده باشند با پاسخگویی به نیازهای او احساس ارزشمندبودن را در درون او تقویت میکنند.
...
در سال 1303 خورشیدی در خانواده سید علی اکبر خیامی، مرد روحانی مشهدی، که همیشه شال سبزی به سر میبست پسری به دنیا آمد که نامش را احمد گذاشتند. سید علی اکبر از هفت سالگی احمد را به مدرسه فرستاد به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوق بگیر شود امّا احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کلّه زدن با اتومبیل بود
همین که از مدرسه بیرون میآمد یک لُنگ میگرفت و به شست و شوی اتومبیلهای کوچه خیابانها میپرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجه خانواده کمک میکرد. کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه، خیابانها تعمیرهای ساده اتومبیل را هم انجام میداد. بعضیها ادعا میکردند لنگی را که احمد خیامی در نوجوانی با آن به شستشوی اتومبیل میپرداخت در خانه مجلل سه و هفت هزار متری اش واقع در انتهای زعفرانیه به چشم دیدهاند که در اتاقش آویزان کرده و به آن افتخار میکرد. امّا دیگران ادعا میکنند چنین لنگی وجود نداشته است. امّا خاطره اتومبیل شوییهای نوجوانی همیشه در ذهن خیامی زنده بود و او همواره با افتخار میگفت که در سرمای زمستان مشهد گاه آن قدر روی اتومبیلها کار میکرد که دستهایش ترک میخورد و او ناچار میشد پیه داغ کرده روی آن بریزد تا زخم آن التیام پیدا کند. مردان خود ساخته از این خاطرهها زیاد دارند و احمد خیامی مردی خود ساخته و خاکی بود.
زندگینامه محمود خیامی از زبان خودش:
من فرزند حاج سید علی اکبر خیامی و در دی ماه 1308به دنیا آمدام. مرا محمود نام نهادند. از دوران کودکی خاطرهای ندارم در سال 1314 شوروی، امریکا ، انگلستان بدون مجوز قانونی ایران را اشغال کردند و سربازان روسی کنترل شهر مشهد را به دست داشتند. پدرم تجارت حمل و نقل داشت و شورویها کلیه کامیونها پدرم را برای محصولات خود از دستش خارج و محل کامیونها را مصادره کردند. ایام به سختی میگذشت با اتمام جنگ پس از مدتی روسها مشهد را ترک و از کامیونهای پدرم خبری نبود لیک محل کامیونهارا آزاد گذاشتند و محل مذکور را پدرم تبدیل به تعمیرگاه نمود و من که در دبیرستان شاهرضا مشهد درس میخواندم محمود خیامی برای راهاندازی تعمیر گاه مشغول کار شدم و شبها برای ادامه تحصیل در مدرسه رازی تحصیل میکردم. در سال 1328 عازم تهران شدم و به اتفاق برادرم ایران ناسیونال را تاسیس و اجازه ساخت اتوبوس و بعداً اجازه ساخت اتومبیل سواری را از دولت دریافت کردیم. در سال 1979 عازم اروپا و مجدداً مشغول فعالیت تجاری و افتتاح نمایندگی مرسدس بنز در لندن شدم که امروز تعداد نمایندگیها در انگلستان و امریکا به هفت دستگاه رسیده است. با خدای محمّد عهد کردم که درآمد این دستگاهها را برای فرهنگ وطنم صرف نمایم. من افتخار خادمی علی بن موسی الرضا را دارم و اوست که همیشه پشتیبان من در سختترین شرایط میباشد.
احمد کارش را در رشته اتومبیل با عشق و پشتکار شروع کرد. روزی که در خردسالی نخستین دوچرخهاش را تهیه کرد همه عشق و علاقهاش آن بود که یک موتورسیکلت را جانشین آن کند. وقتی توانست یک موتورسیکلت کهنه را به صورت نقد و اقساط خریداری کند چشمش به اتومبیلهای معدودی بود که در آن سالهای بعد از شهریور 1320 و اشغال کشور به وسیله منافقین از خیابانهای مشهد عبور میکردند. در آن زمان اتومبیل یک وسیله اشرافی محسوب میشد و قیمت آن بسیار گران بود. احمد نمیتوانست با پولی که از حمل مسافر با موتور سیکلت یا کرایهدادن آن به نوجوانان به دست میآورد اتومبیلی خریداری کند. امّا به زودی توانست با شستشوی اتومبیل در خیابانهای مشهد و تعمیر اتومبیلهایی که در کنار خیابانها از حرکت باز میماندند با موتور اتومبیل آشنا شود و بعدها تا روزی که توانست نخستین اتومبیل عمرش را تهیه کند در گاراژهای مشهد به کار تعمیر اتومبیل بپردازد. عشق احمد خیامی به اتومبیل آنقدر زیاد بود که سالهای بعد که در کارخانهاش پانزده هزار کارگر و کارمند کار میکردند و تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار رسید هر وقت اتومبیل خودش یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا میکرد در مقابل چشم کارگران و رانندهها کتش را میکند، آستینهایش را بالا میزد و مشغول تعمیر اتومبیل میشد و الحق این کارفرمای بزرگ صنایع اتومبیلسازی کشور از هر مکانیسین متخصصی بهتر از عهده کار بر میآمد. او عاشق این ماشین چهار چرخ موسوم به اتومبیل بود و برایش هیچ لذّتی بالاتر از زمانی نبود که با پیچ و مهرههای آن کار میکرد. در گفتگویی که چندی قبل با یک مهندس ساختمان که دوست و همشهری و خویشاوند احمد خیامی بود در باره پشتکار او داشتم. میگفت : «گاهی که در زمستان قرار میگذاشتیم ساعت شش یا هفت صبح سر ساختمانهای نیمه تمام کارخانه ایران ناسیونال در جادّه کرج برویم، او ساعت چهار یا پنج صبح به در خانه من میآمد. وقتی میگفتم در این ساعت روز هوا تاریک است و نمیشود کاری انجام داد، باز روزهای بعد در همین ساعت میآمد و در سرمای سرد زمستان یکی، دو ساعت در داخل اتومبیل منتظر میماند تا وقت حرکت فرا رسد» او در تابستان نوعی دیگر عمل میکرد. در گرمای سوزان تیر و مرداد همین که میدید کارگرهای ساختمانی دچار عطش هستند سوار اتومبیل میشد به سرعت به کرج میرفت و قالبهای یخ و نوشابه میخرید. البته این مربوط به اوایل کارش بود که هنوز کارخانه وسایل و امکانات زیاد نداشت اینها نمونههایی از عشق و پشتکار احمد خیامی بود. امّا آیا برای موفقیت همین دو عامل کافی است؟ بسیاری هستند کسانی که عشق و علاقه را با پشتکار به حدّ کمال دارند امّا موفق نمیشوند. پس عوامل دیگری هم لازم است که از جمله آنها باید از شانس و ارتباطات یاد کرد. یکی از شانسهای زندگی احمد خیامی آن بود که در حین کارش به عنوان راننده و تعمیر کار با فریدون سودآور نماینده فروش اتومبیلها و اتوبوسهای مرسدس بنز و همچنین سازنده کامیونهای خاور آشنا شد. عشق و علاقه و پشتکار و ابتکار احمد خیامی سبب شد که سودآور که مردی موفق و ثروتمند و مشهور بود و به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک با مقامات بالا ارتباط داشت، احمد خیامی کارگر را به عنوان یک دوست و همکار پذیرفت و تا زمانی که خود احمد خیامی به صورت یک کارفرمای موفق در آمد از او حمایت و به افرادی چون اردشیر زاهدی معرفی کرد. مردان خود ساخته در طول عمر خود دست به کارهای متعدد میزنند و نا کام میمانند اما ناگهان در میان آن همه کار یکی با موفقیت همراه میشود و با آن به هدف میرسند. احمد بعد از مدّتها ماشینشویی، کرایهدادن دوچرخه و موتورسیکلت، آوردن اتومبیل از تهران به مشهد و کار در تعمیر گاه خیام مشهد به این نتیجه رسید که در زادگاهش بیش از این امکان ترقی برایش وجود ندارد. گاراژ و تعمیر گاهش را به برادر کوچکترش محمود سپرد و در آستانه سی سالگی عازم تهران شد. در آن زمان در تهران کسانی بودند که اتاق اتوبوس میساختند. مانند: اتوبوس شمس العماره، اتوبوس ایران پیما. اینها شاسی اتوبوس را از خارج وارد میکردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش برای آن اتاق میساختند و از قضا خوب هم میساختند. نام بعضی از این اتوبوسها کادیلاکی بود. به سبب آن که قسمت عقب اتوبوس را به شکل عقب اتومبیل کادیلاک که در آن زمان خیلی معروف بود در میآوردند و همچنین اتوبوسهایی بودند که به بادماغ و بیدماغ معروف بودند. احمد شیفته کار این صنعتگران با ذوق شده بود، کسانی که صنایع دستی را جایگزین یک کار کاملاً صنعتی کرده بودند. آرزو داشت خودش هم دست به چنین کاری بزند امّا این کار پول لازم داشت و احمد پول نداشت. پس تصمیم گرفت کاری بکند که احتیاج به سرمایه بسیار زیاد نداشته باشد. احمد خیامی طی مدّتی که برای رساندن اتومبیلهای مارکهای مختلف از تهران به مشهد و همچنین زمانی که در تعمیرگاهش در مشهد روی اتومبیلهای مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتی موتور اتومبیلی خراب میشود اولین کار یک تعمیرکار آن است که قطعه معیوب را با یک قطعه سالم عوض کند. فروشندگان قطعات یدکی که از آن موضوع اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعی میفروشند، صاحبان اتومبیلها و تعمیرکاران هم که میدانند که تا وقتی آن قطعه عوض نشود اتومبیل به صورت یک دستگاه بیمصرف در میآید آن قطعه را به هر قیمت که عرضه کنند، میخرند. احمد که سرمایه اندکش اجازه نمیداد اتاق اتوبوس بسازد و یا یک تعمیرگاه مجهّز در تهران تأسیس کند، تصمیم گرفت، یک مغازه کوچک فروش قطعات و لوازم یدکی اتومبیل افتتاح کند. از یکی از آشنایان به نام آقای نیکبخت یک مغازه کوچک در خیابان اکباتان اجاره کرد یک تابلو بزرگ با عنوان فروشگاه تضامنی برادران خیامی بالای آن زد و به فروش قطعات یدکی اتومبیل پرداخت. احمد خیامی بعدها درباره آن تابلوی تضامنی و عنوان کمی عجیب آن گفت: «به غیر از برادران نمازی و برادران کاشانچی و فریدون سود آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقیه نمایندههای اتومبیل حاضر نمیشدند جنس نسیه بدهند. تهران آن زمان نمایشگاه انواع اتومبیلهای کشورهای مختلف بود. من برای آن که خریداران را به سوی مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همه اتومبیلها را بفروشم. انتخاب عنوان شرکت تضامنی برادران خیامی به کارم اهمیّت میداد هم به عنوان شرکت تضامنی به فروشندهها نشان میدادم که شرکت فقط در حد سهام مسؤول بدهی هایش نیست و آنها میتوانند برای وصول مطالبات خود از سایر داراییهای برادران خیامی هم اقدام کنند.» خوشبختانه فروشندههای قطعات یدکی مارکهای مختلف اتومبیل هرگز برای وصول مطالبات خود ناچار به اقدام نشدند. کار شرکت تضامنی برادران خیامی خیلی زود و خیلی زیاد گرفت به طوری که یکی یکی مغازههای اطراف و اتاقهای طبقات بالای ساختمان را اول اجاره و بعد خریداری کرد. از یک مهندس آرشیتکت خواست با آهنبندی و تغییر دکوراسیون طبقه اول را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبدیل به آپارتمانهای دفتری بکند. رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که او تعدادی کارمند، ویزیتور و فروشنده استخدام کرد. این فروشگاه بعدها به نام «پی.ال.پی» به صورت یکی از بزرگترین قطعات یدکی اتومبیل در ایران در آمد درآمدش آن قدر زیاد بود که احمد میتوانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کند امّا هدف احمد خیامی این نبود او آرزوهای دور و دراز داشت.
درآمد احمد خیامی از فروش قطعات یدکی اتومبیل در فروشگاه خیابان اکباتان زیاد بود با گرفتن نمایندگی لاستیک کنیتانتال، باتری دنا و بعضی قطعات دیگر از خارج زیادتر شد به طوری که تصمیم گرفت به آرزوی دیرینهاش در مورد ساختن اتاق اتوبوس جامه عمل بپوشاند. قطعه زمینی در جاده کرج بین جاده مخصوص و اتوبان کرج به قیمت متری یک تومان خرید، یک سالن بزرگ در آنجا ساخت و وسایل کار ساخت اتاق اتوبوس را در آنجا نصب کرد. شکل این سالن شبیه پروانه بود به این سبب اسم آن را سالن شاپرکی گذاشتند -کارگران قدیمی ایران ناسیونال حتماً این بنا را که نخستین بنا در زمین کارخانه بود به خاطر میآورند-آنگاه از فریدون سودآور نماینده مرسدس بنز در ایران شاسی اتوبوسهای مرسدس بنز را میگرفت و روی آنها اتاق میساخت. این کار تا اینجا تازگی نداشت. در آن زمان در تهران عده زیادی به ساختن اتاقهای اتوبوس اشتغال داشتند. و الحق اتاقهای قشنگی هم میساختند. اتاقهایی که در ظاهر با اتاقهای ساخت خارج فرق نداشت، پس احمد تصمیم گرفت برای جلب خریدار دست به ابتکارهایی بزند. احمد خیامی طی مدتی که اتومبیلهای مختلف را از تهران به مشهد میبرد. در بازگشت همین مسیر را به وسیله اتوبوس طی میکرد اغلب مشاهده میکرد کودکان خردسال یا مردان و زنان سالخورده یا بیماران با خواهش و التماس از راننده تقاضا میکنند: آقا… بی زحمت چند دقیقه نگهدارید… و راننده با غر و لند نگه میداشت و مسافر شرمزده زیر یک درخت یا پشت یک دیوار خودش را سبک میکرد. ایران کشور وسیعی است فاصله بین شهرهای بزرگ بسیار زیاد است در آن زمان آبادیها بسیار دور از هم بودند و این گرفتاری مسافران همه خطوط اتوبوسرانی کشور بود. بعدها که احمد به هواپیما نگاه میکرد با خود میاندیشید مسافران آنها در موارد اضطراری چه میکنند. حتماً به خلبان نمی گویند: «آقا لطفاً یک گوشه نگه دارید…» هواپیماها برای این کارها هم مجهّز شدهاند. پس چرا او در اتوبوس این کار را نکند؟ بعد از کمی فکر در قسمت انتهایی اتوبوسها یک دستشویی و توالت کوچک درست کرد. این کار مثل تخم مرغ کریستف کلمب ساده بود امّا یکی باید فکرش را میکرد. احمد این فکر را کرد و با همین فکر خریداران اتوبوس او چند برابر شد. این کار به شرکتهای مسافربری دلیلی برای تبلیغ و جلب مشتری میداد. وقتی اتاقسازهای دیگر از این کار او تقلید میکردند احمد یک قدم دیگر برداشت و در گوشهای از اتوبوس یک یخچال نصب کرد تا مسافران در سفرهای طولانی از نوشابه خنک استفاده کنند و بعدها به همان نسبت که کارش رونق پیدا میکرد قدمهای دیگری بر میداشت. به جای به کارگیری چکش و ارّه معمولی، وسایل برقی و ماشین به کار میبرد. چند متخصص اتاقسازی از آلمان آورد. به جای رنگکردن اتوبوس با قلم مو اتاق رنگ درست کرد. در این اتاق، اتوبوس وارد میشد و رنگپاشهای برقی همه جایش را به طور مساوی رنگ میکردند در کنار سالن شاپرکی یک سالن برای ساخت صندلیهای راحت مخصوص اتوبوس ساخت تا مسافرانی که چندین ساعت روی صندلی مینشینند احساس ناراحتی نکنند. این کارگاه صندلیسازی بعدها الهام بخش او در ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبلسازی ایران به نام «مبلیران» شد. در میان مردان خودساخته هستند، کسانی که وقتی از زندگی سخت به مراحل بالا رسیدند اعتقاد پیدا میکنند حال که خودشان سختی کشیدند تا به رفاه رسیدند دیگران نیز به نوبه خود باید چنین مراحلی را بگذرانند. احمد خیامی از این گروه نبود عقیده داشت تا حدی که برایش امکان دارد باید از فشار وسختی زندگی دیگران کم کند. او میدانست نخستین آرزوی هر کارگر و کارمند ایرانی داشتن یک سرپناه و نجات از خانه به دوشی است. به این سبب همین که کارش در فروشگاههای قطعات یدکی خیابان اکباتان و کارگاه ساخت اتاق اتوبوس جاده کرج رونق پیدا کرد به فکر ساختن خانه برای کارگران و کارمندانش افتاد. زمینی در اراضی نیروی هوایی در شرق تهران خرید. از یک مهندس دوست و همکارش خواست در آنجا برای کارگران و کارمندانش خانهسازی کند. در آن تاریخ یعنی اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل خورشیدی در ایران سابقه نداشت یک کارفرما در بخش خصوصی برای کارکنانش خانه بسازد. به این سبب این مجتمع مسکونی که به 16 دستگاه معروف شد در میان مردم و کارگران و حتی کارفرمایان چنان شهرتی برای احمد خیامی به وجود آمورد و اعتبار او را میان هم صنفانش چنان بالا برد که یک تشکیلات عظیم روابط عمومی هم نمی توانست از عهده این کار برآید در مورد ناهار نیز کارشناسان خارجی عقیده داشتند که غذای کارگران باید مختصر یعنی به صورت ساندویج باشد تا کارگران زود بخورند و مشغول کار شوند. احمد خیامی با این نظر مخالف بود، او میگفت: «کارگر ایرانی در خانه غذای کامل و پرکالری نمی خورد. در کارخانه باید یک وعده غذای گرم و پرانرژی به او بدهیم. به همین خاطر یک رستوران مجهز برای پختن غذای سنتی ایرانی ساخته شد» یک روز محمود خیامی مشاهده کرد یکی از کارگران در گوشه ای از حیاط کارخانه مشغول خوردن نان و پنیر و انگور است. از او پرسید چرا در رستوران کارخانه غذا نمیخورد کارگر جواب داد: غذای کارخانه 12 ریال است اما نان، پنیر و انگور 6 ریال تمام میشود من 6 ریال صرفهجویی میکنم وچیزی برای خانواده میخرم. محمود پس از مشورت با برادر دستور داد که بعد از آن ناهار کارگران در کارخانه مجانی باشد. ما ایرانیها سنت خوبی داریم که امیدواریم آن را در نسلهای آینده نیز هم چنان حفظ کنیم و آن گرامی شمردن خانواده است. احمد که در این زمان مراحل اولیه موفقیت را پیموده بود به فکر خانوادهاش افتاد. از پدر و مادرش خواست نزد او به تهران بروند، امّا آنها حاضر نشدند مشهد را ترک کنند. احمد در حد امکان برای آنها زندگی راحتی در مشهد فراهم ساخت. برادر کوچکترش مسعود کم سن و سال بود و به تحصیل اشتغال داشت. از محمود که پنج سال از او کوچکتر بود خواست گاراژ و تعمیرگاه مشهد را برچیند و خودش به اتفاق بعضی از کارگران که به نظرش متعهد و متخصص و قابل اعتماد هستند به تهران برود. احمد برای آینده نقشههای بسیاری در سر داشت که برادرش محمود میتوانست در پیادهکردن آن برنامهها مدد کارش باشد. محمود خیامی پس از مدّتی کوتاه با همه کارهای فروشگاه قطعات یدکی اتومبیل و کارگاه ساخت اتاقهای اتوبوس آشنایی پیدا کرد و فروشندهها و خریداران را شناخت. احمد وقتی دید او به کارها تسلط پیدا کرده تصمیم گرفت تشکیلاتش را به برادر کوچکترش بسپارد و به مسافرت دور دنیا برود. او این سفر را از دو نظر لازم داشت؛ یکی آنکه کارخانههای بزرگ اتومبیل سازی جهان را از نزدیک ببیند و از طرز کارشان آگاه شود و دیگر آنکه از میان آن همه مدلهای گوناگون یک اتومبیل سواری مناسب را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند. در این سفر دو نفر از دوستان و همراهان احمد خیامی او را همراهی میکردند. اول به ایتالیا رفت، کارخانههای اتومبیل سازی فیات و لانچیا توجه او را جلب کرد به خصوص مجذوب عظمت کارخانه فیات و تنوع تولیداتش شد. فیات در ایران نماینده داشت. برادران کاشانچی (علی و حسن کاشانچی) فیات 1100 را در ایران مونتاژ میکردند اما کلیه قطعات این اتومبیل در ایتالیا ساخته و در ایران به هم وصل میشد و چون احمد خیامی مدتی نمایندگی فیات را در مشهد داشت و بردران کاشانچی به او خیلی کمک کرده بودن فکر میکرد به راحتی بتواند با آنها سر مونتاژ فیات در ایران کنار بیاید. به خصوص آن که آنها تا این زمان هنوز به وارد کردن «پرس»های مورد نیاز کارخانه برای ساختن تنه اتومبیل و قطعات لازم برای مونتاژ اقدام نکرده بودند و دولت هم به آنها فشار وارد میکرد که وضع کارخانه را مشخص کنند. احمد خیامی از ایتالیا به اسپانیا رفت. در آن زمان کارخانه اتومبیلسازی فورد آمریکا در اسپانیا اتومبیلهای کوچکی به نام «فییستا» تولید میکرد که اسپانیاییها به آن اتومبیل هزار و یک شب لغب داده بودند علّت این نامگذاری آن بود که گفته میشد که این کارخانه در هزار و یک روز ساخته شده است. خیامی این اتومبیل را هم پسندید و آن را در اولویت قرار داد. خیامی از اسپانیا راهی آلمان، فرانسه، انگلستان، سوئد و آمریکا شد. او از کارخانههای اتومبیل سازی فولکس واگن، مرسدس بنز، دکا، پژو، سیتروئن، رنو و کارخانه روتس سازنده اتومبیلهای هیلمن، آرو، آونجر و جاگوار بازدید کرد و بیش از همه مجذوب فولکس واگن و مرسدس بنز شد. یکی از دوستان و همکاران احمد خیامی که در این سفر او را همراهی میکرد میگفت : «احمد از این سفر تجربیات فراوانی اندوخت او که تا این زمان فقط در شهرهای مشهد و تهران اقامت کرده و تعمیرگاهها و کارگاههای این دو شهر را دیده بود. از مشاهده کارخانههای بزرگ اتومبیلسازی اروپا و آمریکا با دهها و صدها هزار کارگر و کارمند چنان به هیجان آمده بود که دائم در حال برنامهریزی بود که در ایران یک کارخانه اتومبیلسازی بزرگ تأسیس کند» در بازگشت به ایران اطرافیان خیامی انتظار داشتند اعلام کند که قصد مونتاژ فیات یا فییستا یا ولوو یا یک اتومبیل آلمانی یا فرانسوی را دارد اما وی میخواست اتومبیل «آرو» از محصولات کارخانه اتومبیلسازی «روتس» انگلستان را مونتاژ کند. «روتس» در آن زمان یک کارخانه اتومبیلسازی ورشکسته بود و خیامی در بازدید از آن کارخانه به تولیدات آن از همه کمتر امتیاز داده بود. یکی از دوستان نزدیک خیامی تعریف میکرد وقتی ان خبر را شنیدم گفتم : — مگر خودت نگفتی «روتس» یک کارخانه ورشکسته است پس این انتخاب چه معنی دارد؟ او در حالی که در قیافهاش اثری از اندوه دیده میشود جواب داد: — در زندگی انسان همیشه مختار نیست هر کاری را که میخواهد انجام بدهد. بعد بلافاصله اعتماد به نفس خودش را بدست آورد و گفت به زودی خواهی دید من این مدل ورشکسته را به یکی از معتبرترین اتومبیلهای جهان تبدیل میکنم.
اولین کار احمد خیامی بعد از انتخاب اتومبیل انگلیسی آرو برای مونتاژ تأسیس یک شرکت بود. شرکت نام و سرمایه میخواست. نامی که او برای کارخانه اتومبیلسازی اش انتخاب کرد ایران ناسیونال بود که امروز به ایران خودرو تغییر نام داده است و با آرم یا علامت گردونهای باستانی که به وسیله اسب کشیده میشد. امروزه شاید کمتر کسی بداند چرا خیامی این نام را برای کارخانه اتومبیل سازیاش انتخاب کرده. یکی از همکاران سابق او در این باره چنین گفت «بعد از شهریور 1320 و اشغال کشور به وسیله متفقین و آزادی فعالیت سیاسی، جوانان هم به سیاست علاقه پیدا کردند، امّا بیشتر آنها به ویژه روشنفکران و افراد وابسته به طبقات محروم جامعه به عضویت حزب توده در آمدند. حزب توده یک حزب دست چپی متمایل به سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. امّا احمد خیامی با آن که از طبقات پایین جامعه بود و در جوانی محرومیتها کشیده بود تمایلات ملی گرایانه داشت. به این سبب در شعبه مشهد حزب «ایران» نامنویسی کرد و در تمام سالهای بعد از شهریور 1320 تا بیست و هشت مرداد 1332 که فعالیت احزاب آزاد بود در آن حزب فعالیت میکرد و چون جوانی ورزشکار بود و بارها میشد او را در صف اول مبارزه بین احزاب و زد و خورد گروههای مختلف سیاسی دید. حزب ایران یک حزب کوچک ملّی بود که رهبران و اعضای آن طرفدار دکتر محد مصدق بودند و وقتی نهضت ملی کردن صنعت نفت آغاز شد همگی به عضویت جبهه ملی در آمدند و در حقیقت ستون اصلی جبهه ملی را تشکیل دادند. بعد از 28 مرداد 1332 بسیاری از اعضای حزب ایران گرفتار، محکوم و زندانی شدند امّا احمد مشکلی پیدا نکرد او در زمان جوانی گمنام بود که بین مشهد و تهران فعالیت میکرد. بعد از 28 مرداد به کلی از سیاست کنارهگیری کرد امّا تمایلات ملی گرایانه خودش را از دست نداد به این سبب وقتی برای کارخانه به دنبال اسم میگشت نام ایران ناسیونال را انتخاب کرد، ایران به سبب تمایل به حزب ایران و ناسیو نال یا ملی به سبب عضویتش در جبهه ملّی» در مورد اتومبیل هم او نام آرو را نپسندید و تصمیم گرفت برای آن مارک اتومبیل کارخانه روتس یک نام ایرانی انتخاب کند. کلمه آرو در فارسی به معنی «تیر»، «خدنگ» و «پیکان» آمده. او در میان این کلمات پیکان را پسندید. با خواندن این نام انسان کمتر به یاد تیر و خدنگ و نیزه میافتد به خصوص که امروز شخص تا نام پیکان را میشنود یک اتومبیل در نظرش مجسم میشود.
کارخانه ایران ناسیونال روز 12 مهرماه 1341 با سرمایهای در حدود 10 میلیون تومان و با هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو در خیابان اکباتان تهران متولد شد و از 28 اسفندماه 1342 با تولید اتوبوس شروع به کار کرد. موسسان اولیه این کارخانه آقایان حاج علی اکبر خیامی ، احمد خیامی، محمود خیامی و خانمها مرضیه خیامی و زهرا سیدی رشتی بودند درسال 1345 قراردادی بین شرکت ایران خودرو و تالبوت در مورد مونتاژ و ساخت خودروی پیکان که نام انگلیسی آن هیلمن بود منعقد شد و به طور رسمی با وارد شدن قطعات از تالبوت انگلستان که در آن روزگار زیرمجموعه شرکت کرایسلر آمریکا بود تولید پیکان در اردیبهشت سال 1346 با ظرفیت 60 هزار دستگاه و با حضور مقامات کشورى آغاز شد، این تیراژ به تدریج به 120 هزار دستگاه رسید.
در پائیز سال ۱۳۴۶ حسین دانشور از مقامات دربار رژیم شاهنشاهی، از خبرنگاران دعوت کرد تا در مجموعه ایران ناسیونال در جاده کرج به تماشاى اولین اتومبیل ساخت ایران بروند.او در حالی که خودرو پیکان را به همه نشان مى داد اعلام کرد که به زودى کارگران این کارخانه بهترین اتومبیلها را سوار خواهند شد. در سال 1353 خط تولید وانت شکل گرفت، در 27 مهرماه 1353 نیز کارخانه ریختهگری و موتورسازی دایر شد تا نسبت به ساخت شش قسمت از موتور پیکان 1600 اقدام کند. شاید دانستن این مطلب جالب است که تولید پیکان پس از یک دهه تولید در انگلستان، در ایران شروع شد. محبوبترین مکانهایی که بعد از ایران این خودرو در آن تولید یا فروخته شده است را میتوان انگلستان و استرالیا دانست.
مدلهای اولیه پیکان در انگلستان دارای حجم موتور 1725 سیسی بود، در سالهای بعد یعنی سال 1969 مدل دولوکس پیکان که در ایران نیز بسیار مشهور است ساخته شد. بهترین مدل پیکان که در ایران معروف به پیکان اونجر است نیز در سال 1975 ساخته شد؛ تالبوت در آن زمان موتور پرتحرک فورد را بر روی پیکان گذاشته بود. پیکان تا قبل از انقلاب در بیش از شش مدل تولید شد که پیکان استیشن، دولوکس، کار، جوانان برخی از مدلهای قبل از انقلاب پیکان است.
در روزهاى آغازین کارخانه ایران ناسیونال، با تولید روزانه ۱۰ دستگاه اتومبیل سوارى و ۷ دستگاه اتوبوس و کامیون کار خود را شروع کرد. شاید هیچ کس تصور نمى کرد که این کارخانه در برابر تولید فراوان رقباى خارجى دوام آورد و در حالى که تولید سالانه خودروسازان اروپایى و آمریکایى به چند میلیون مىرسد، این محصول نوپا که از محصولات یک شرکت ورشکسته در انگلستان است بتواند در میان ایرانیان جا باز کند و روزهاى شکوفایى را آغاز کند، اما اینگونه شد. پیکان خیلى زودتر از آنچه تصور مىشد، به میان مردم آمد و شد خودرو محبوب آنها. مردم ایران سوار پیکان شدند و تاریخ این خودرو آغاز شد. درست ۷ سال بعد این کارخانه در گزارشى با اعلام سرمایه خود شگفتى همگان را برانگیخت. در سال ۱۳۵۳ کارخانه طى گزارشى از وضع کار و سرمایه اعلام کرد که سرمایهاش به ۵۷۹ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار رسیده. شاید این اندازه توجه مردم به این خودرو اعجابانگیز باشد، اما گویا ماجرا همان بود که احمد خیامى بعد از سفر پرماجرایش به کشورهاى غربى گفت و اینک با گذشت بیش از 35 سال از زمان تأسیس آن شرکت ایران خودرو بزرگترین شرکت خودروسازی کشور میباشد که به طور متوسط 65 تا 70 درصد تولید خودرو داخل کشور را به طور دائم به خود اختصاص داده است . شرکت ایران خودرو با تولید 111111 دستگاه خودرو سواری و وانت در سال 1376 رکورد تولید سی سالهی خود را شکست و علاوه بر آن موفق شد به میزان قابل توجهی کمیت و کیفیت محصولات خود را افزایش دهد.
برنامه بعدی احمد و محمود خیامی تاسیس کارخانهای در خراسان یا زنجان بود. انتخاب خراسان به سبب علاقه این دو برادر به زادگاهشان بود، اما زنجان را به این علت انتخاب کردند که اولا در مسیر جاده ترانزیتی بود و میتوانست قطعات اتومبیل را بستهبندی شده به آن جا بیاورند و مونتاژ کنند. از آن گذشته احمد خیامی با ذوافقاریها و خانواده افشار دوستی داشت و در مورد واگذاری زمین و عرضه نیروی انسانی وعدههایی به خیامی داده بودند اما فقط همین نبود. برادران خیامی در کنار مونتاژ اتومبیل سواری، اتوبوس، مینیبوس و آمبولانس یکی پس از دیگری موسسات بهداشتی و فرهنگی تازه افتتاح میکردند. برای آنکه به فعالیتهای این دو برادر پی ببریم نام بعضی از کارخانهها و موسساتشان را در اینجا میآوریم:
1- کارخانه لاستیک سازی بریجستون ایران
2- شرکت پیستونسازی ایران
3- کارخانه پولی رنگ (تولیدکننده رنگ اتومبیل)
4- کارخانجات رضا در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل (قطعات اتومبیل حال حاضر)
5- کارخانه جوش اکسیژن در مشهد با سهم 25 درصدی ایران ناسیونال
6- کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور
7- کارخانه فنرسازی در جاده کرج
8- کارخانه تولید شن ریختهگری
9- کارخانه تولید موتور اتومبیل برای تولید قسمتهایی از سیلندر و رینگ و پیستون اتومبیل
10- هنرستان مدرسه صنعتی ایران ناسیونال برای تربیت تکنسین در جاده قدیم کرج
11- هنرستان بزرگ صنعتی مشهد
12- بیمارستان بزرگ در مشهد که نیمه کاره ماند.
13-مرکز مبارزه با سرطان در خیابان کوهسنگی مشهد
14- احداث 12 باب واحد آموزشی در 12 شهر از استانهای خراسان توسط محمود خیامی
15-احداث 8 باب واحد آموزشی در شهر مشهد به نام امام هشتم توسط محمود خیامی
16- شروع احداث 110 واحد آموزشی روستایی به نام محمودیه در خراسان
در اواخر سال 1351، زمانی که همه جا صبحت از موفقیتهای برادران خیامی بود یک خبر باعث حیرت محافل اقتصادی شد. خبر این بود : «برادران خیامی بعد از سالها همکاری، از هم جدا شدند» . اما آنچه این خبر را عیجیبتر میکرد آن بود که کارخانجات اتومبیلسازی پیکان، اتوبوسسازی، مرسدس بنز به احمد برادر بزرگتر که موسس این تشکیلات عظیم بود نرسید بلکه سهم محمود برادر کوچکتر شد. احمد خیامی نیز با پولی که از ایران ناسیونال برایش مانده بود، ابتدا تعداد زیادی از سهام بیمه آسیا را خرید و سپس یک کارخانه مبلسازی به نام مبلیران تاسیس کرد. او بعد از آن فروشگاههای زنجیرهای به نامهای فردوسی، کوروش(قدس کنونی) و فروشگاههایی در تهران و مشهد تاسیس کرد. محمود خیامی هم که حالا صاحب اختیار مطلق ایران ناسیونال شده بود توانست کار را توسعه دهد. اولین بیلان رسمی که بعد از جدایی دو برادر در بهار 1354 منتشر شد حاکی از موفقیتهای کم نظیر ایران ناسیونال بود و نشان میداد که به صورت بزرگترین کارخانه صنعتی کشور در آمده است. به موجب آمارها، فروش تولیدات ایران ناسیونال در سال 1353 به 9/1 میلیارد تومان رسید و داراییاش متجاوز از یک میلیارد تومان بود. این دارایی برای کارخانهای که 7 سال قبل با سرمایهای بین 10 تا 40 میلیون تومان آن هم به صورت زمین و ماشینآلات تاسیس شده بود یک معجزه به حساب میآمد. فقط مالیاتی که کارخانه به دولت پرداخته بود، 9/25 میلیون تومان بود. فعالیت محمود خیامی به این حد محدود نمیشود. او مبلغ هنگفتی برای ساختن اتومبیل برقی سرمایهگذاری کرده بود و مشغول مذاکره با کارخانه مرسدس بنز آلمان برای مونتاژ مرسدس بنز 170 هم بود. علاوه بر اینها تلاش میکرد برای صادرات پیکان و اتوبوس مرسدس بنز بازارهایی در اروپای شرقی و کشورهای همسایه پیدا کند. صادرات این اتومبیلها و اتوبوسها با وجود آن همه سر وصداها مقرون به صرفه نبود، چون قطعات آنها را با ارز معتبر وارد میکردند و بعد از مونتاژ در داخل کشور در مقابل ارز نامعتبر شوروی و اروپای شرقی یا معامله پایاپای با کالاهای نامرغوب کشورهای سوسیالیستی صادر میکردند. به همین سبب بعد از مدتی به عنوان آن که کارخانه جوابگوی تقاضاهای داخلی نیست جلو صادرات اتومبیل و اتوبوس گرفته شد اما فعالیت ایران ناسیونال در زمینههای دیگری ادامه یافت.
احمد و محمود خیامی هر دو پرکار و سختکوش بودند. در نظر احمد بین کارفرما و کارگران تفاوتی وجود نداشت. محمود هم بدون تردید یکی از پرکارترین افراد در تشکیلات ایران ناسیونال بود. او اغلب روزها قبل از کارکنان و کارگران میآمد و بیشتر روزها بعد از کارگران و کارمندان میرفت. هر دو برادر به شدت مذهبی بودند با این تفاوت که احمد اهل تساهل و تسامح بود، اما محمود همه اصول و فروع دین را به جا میآورد. احمد در ساختن مساجد کمک میکرد، محمود در شمال خانهاش، زمینی را به ساختن حسینیه اختصاص داده بود که در تمام روزهای مذهبی و اغلب جمعهها مراسمی در آنجا برپا میشد که اهل محل و بعضی از رجال شرکت میکردند. احمد و محمود خیامی هر دو اهل عرفان و درویش مسلک بودند و با وجود داشتن آن همه ثروت و شهرت متواضع و خاکی بودند. هر دو در کارهای خیر پیشقدم بودند. محمود هنوز برای ساختن مدرسه از انگلستان به مشهد پول میفرستد. در آغاز ارتباط احمد با مقامات دولتی سبب میشد که مشکلات کارخانه زودتر حل شود. در آن ایام محمود بیشتر به کارهای داخلی میپرداخت اما از سال 1352 که صاحب اختیار کارخانه شد نوبت ایجاد رابطه به او رسید. چیزی که باعث تعجب میباشد، این است که هر دو برادر اهل مطالعه و شیفته ادبیات بودند. دکتر ایرانی در سفری که به انگلستان سفر کرد یک دوره شش جلدی تاریخ ادبیات اثر دکتر ذبیح ا… صفا برای محمود خیامی سوغات میبرد. محمود با دیدن کتاب میگوید «من آن را خواندهام . درباره بعضی از مطالب آن نظریاتی دارم که مایلم روشن شود» همچنین محمود خیامی نامهای به دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن مینویسد و آمادگی خویش را برای کمک به بنیاد تحقیق و توسعه فردوسی و شاهنامه اعلام میکند.
محمود خیامی از بازیکنان قدیمی تیم شاهین بود. علاقه محمود به فوتبال آن قدر بود که همه مسابقات فوتبال کشور و مسابقات مهم تیمهای خارجی را پیگیری میکرد. کارخانه اتومبیلسازی روتس (سازنده اتومبیل پیکان) که از این علاقه آگاه بود هر وقت مسابقه مهمی بین تیمهای معروف برگزار میشد برای او بلیت هواپیما، بلیت جایگاه مخصوص مسابقه و رزواسیون هتل میفرستاد و محمود خیامی یکی و دو روز به سفر میرفت و مسابقات را از نزدیک تماشا میکرد. عده ای از دوستان و همکاران محمود خیامی که عشق و علاقه او را به فوتبال دیدند او را تشویق کردند که ایران ناسیونال هم یک تیم فوتبال تاسیس کند. فریدون معاونیان، مهندس معمار صاحب نام که از آغاز با خیامیها همکاری داشت و قسمت اعظم کارخانههای ایران ناسیونال و کارخانههای جنبی را در تهران، مشهد و اصفهان ساخته در این باره میگوید «ما به محمود خیامی گفتیم بیشتر باشگاههای فوتبال معروف اروپا متعلق به کارخانههای اتومبیلسازی هستند. مانند: یونتوس، فیات ، روتس ، فولکس واگن و…. محمود که به فوتبال علاقه زیادی داشت پیشنهاد را پذیرفت و ایران ناسیونال باشگاه اقبال را که به وسیله صنعتکاران و تاجیک قهرمانان سابق تاسیس شده بود، خریداری کرد و به توسعه آن پرداخت و به این ترتیب تیم پیکان به وجود آمد» اما موفیقت پیکان که حتی زمانی قهرمان کشور شده بود وقتی به اوج رسید که ستارهای تیم شاهین بعد از انحلال آن تیم صاحب نام به پیکان پیوستند.
احمد خیامی بعد از انقلاب به تورنتو میرود. او سپس برای معالجه سرطان خود عازم لوسآنجلس میشود. او قصد داشت کارخانهای در مشهد تاسیس کند. در این زمان با وجود رسیدن به هفتاد سالگی و ضعف جسمی ناشی از بیماری با شور و نشاط جوانی کار میکرد. احمد خیامی در این زمان در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در لس آنجلس زندگی میکرد که با خانه سی و هفت هزار متری و دریاچه و جزیره اش در تهران قابل مقایسه نبود. یکی از دوستانش که چند روز قبل از مرگش با او دیدار کرده بود درباره این دیدار میگفت: «شنیده بودم ریهاش کار نمیکند، کبدش کار نمی کند، دچار سیروزی کبدی شده و ریههایش حالت اسفنجی پیدا کرده. ظاهرش هم با آن صورت تکیده، چشمهای گود افتاده و جسم ضعیف از پیشرفت بیماری خبر میدهد. اما بر خلاف جسم ضعیف روحیهاش قوی بود. در این حال او شروع به یادآوری خاطرات گذشته کرد، ایامی که روزها به ماشینشویی میپرداخت و شبها بزرگترین آروزیش آن بود که به سینما برود اما چون پول خریدن بلیت را نداشت هر بار به نوعی خودش را به سالن سینما میرساند. گاهی پنهانی از در خروجی به داخل سالن میرفت و گاهی هم بلیت میخرید . یک بار که موفق نشده بلیت بخرد به بلیت فروش میگوید که مادرش سخت بیمار است و به او گفتهاند دکترش به این سینما آمده اگر او را بر بالین مادر نبرد ممکن است مادرش بمیرد. بلیتفروش دلش به رحم آمده و او را به این بهانه به سالن میرود و فیلم را تا آخر تماشا میکند» احمد چند روز بعد شب میخوابد و دیگر بلند نمیشود. مراسم خاکسپاری احمد خیامی در مموریال پارک ، گورستان ایست وود لس آنجلس در حضور چند تن از دوستان و خویشاوندانش برگزار شد. خبر درگذشت او خیلی زود به ایران میرسد، کارگران کارخانه ایران خودرو و کارخانههای دیگر و فروشگاههای قدس مراسم متعددی به تلافی مراسم ساده امریکا به یاد او برپا میکنند. عدهای از کارگران تازه این موسسات که این همه تجلیل را نمی پسندیدند به عنوان آنکه او یک سرمایهدار طاغوتی بود تصمیم گرفتند مراسم را به هم بزنند. یکی از کارکنان قدیمی ایران ناسیونال با بیان جمله ای از یک نویسنده آنها را آرام کرد. او گفت «هیچ کس به مرده حسادت نمی کند به خصوص اگر مانند ما کارش را با کارگری شروع کرده و مانند هر کارگری ساده وغریبانه به خاک سپرده شده باشد»
محمود نیز اکنون در انگلیس زندگی میکند. وی در تیرماه 1382 در همایش بزرگ صنعت ومعدن خراسان به عنوان پیشکسوت نمونه صنعت معرفی شد. ایشان در حال حاضر سرپرست هیات امنای دانشنامه ایرانیکا در شهر نیویورک بر عهده دارد و در نیوجرسی نمایندگی فروش بنز را دارد.
برگرفته از : ideas-to-wealth.blog.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu
طراحی و دیزاین مسئلهای است که شرکتها و سازمانها باید توجه زیادی به آن داشته باشند. محیط کار جایی است که کارمندان بیشترین زمان از طول شبانه روز را در آن سپری میکنند و بهتر است به نحوی طراحی شود که آنها در این محیط احساس راحتی و در نتیجه بهرهوری بیشتری داشته باشند.
یکی از مسائل مهمی که کسب و کارها با آن سر و کار دارند، طراحی محیط داخلی شرکت و سازمان است. این طراحی بیش از آن چه که تصور میشود، روی خلاقیت و بهرهوری افراد تاثیر دارد. مدیران با سابقه و کارشناسان نیروی انسانی بر این باورند که نوع طراحی محیط کار تاثیر مستقیمی روی بهرهوری افراد دارد چرا که کارمندان بیشترین زمان از طول شبانه روز را در این محیط سپری میکنند. برخی از دلایل اصلی که باعث میشود مدیران توجه زیادی به طراحی داخلی محیط کار داشته باشند، عبارتند از:
افراد شاغل در یک شرکت و سازمان، در طول روز ارتباطات مستقیم زیادی با یکدیگر دارند. آنها برای حل مسائل نیاز به برگزاری جلسات داخلی کوچک و بزرگ دارند. افراد از بخشهای مختلف شرکت از فنی تا بازرگانی، جلساتی در داخل دپارتمان یا بین دپارتمانها خواهند داشت. محیط کاری که به خوبی طراحی شده باشد، به این کارمندان اجازه میدهد تا تعامل خوبی با یکدیگر داشته باشند. علاوه بر این، طراحی خوب محیط کار، کارمندان را برای ماندن در آن ترغیب میکند و آنها در وظایف گروهی و کارهای گروهی نیز با راندمان بهتری فعالیت میکنند. در نهایت این نکته که محیط کار آرامشبخش، از تنشهای فعالیتهای گروهی و مشکلات بین دپارتمانها نیز تا حد امکان جلوگیری میکند.
افراد حرفهای و با استعداد که نیروهای اساسی در پیشرفت شرکتها هستند، به سمت شرکتهایی جذب میشوند که بهترین طراحی را در کنار مزایای مناسب داشته باشند. در رقابت بین شرکتهای بزرگ برای جذب نیروهای جدید، شرکتهایی موفق هستند که بتوانند فضای کاری این افراد را به بهترین نحو فراهم کنند.
اما برای ایجاد یک فضای کاری مناسب نیز نکات سادهای وجود دارد که رعایت کردن آنها الزامی است:
همهی افراد برای تمرکز و بهتر کار کردن به سکوت نیاز دارند. فراهم کردن فضای مناسب برای تمرکز کارمندان یکی از وظایف مهم مدیران است. آنها باید بتوانند فضای جلسات و فضای کارگاهی را از مکانی که افراد نیاز به تمرکز دارند جدا کنند. البته فراهم کردن چنین فضایی برای شرکتهای کوچک و نوپا میتواند چالشی اساسی باشد اما نکتهی اساسی اینجا است که این شرکتها باید برنامهای کامل برای ایجاد چنین فضاهایی داشته باشند و در اولین فرصت مالی، هزینهای را برای ایجاد فضای کار مناسب در نظر بگیرند.
اکثر افراد بر این باورند که وظیفهی طراحی و نظم دادن به محیط کار تنها به عهدهی مدیریت و نیروهای خدماتی است. این باور غلط است و کارمندان باید هر کدام به صورت شخصی به نظم محیط کاری و فضای اختصاصی خود اهتمام داشته باشند. به هم ریختگی فضای شخصی مانند میز و کشوها، تمرکز کردن را دشوار میکند و در اکثر مواقع باعث کاهش بهرهوری و بالا رفتن احتمال اشتباه در انجام وظایف میشود. وظیفهی مدیریت در این موارد وضع قوانین و تشویق نیروها به ایجاد خلاقیت در محیط کاری شخصی و منظم کردن آن است.
فضای کاری یک شرکت، نشاندهندهی فرهنگ حاکم بر آن نیز است. افراد در بدو ورود به یک شرکت، با مشاهدهی طراحی و سبک چیدمان آن، به فرهنگ حاکم در این شرکت پی میبرند. راه حل ساده برای شرکتهای نوپا در این زمینه، منظم نگاهداشتن فضای کاری و به خصوص فضای جلسات است. استارتاپی را تصور کنید که برای جذب سرمایهگذار، جلساتی را برگزار میکند. به طور قطع به دلیل فرهنگ جوان و پویایی که در این شرکتها حاکم است، ممکن است به هم ریختگیهایی در فضای آن مشاهده شود. وظیفهی اصلی تیم این استارتاپ در جلسات جذب سرمایهگذار، منظم کردن فضای جلسات است. این کار، انرژی مثبت و امید زیادی را در نگاه اول به سرمایهگذاران منتقل میکند و میتواند آنها را در نگاه اول به استارتاپ علاقمند کند.
برگرفته از : zoomit.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu
قسمت هفت:
تفکر مثبت نه تنها می تواند به کنترل استرس کمک کند بلکه می تواند منجر به ارتقا سلامتی فرد نیز شود .
شما از کدام دسته افراد هستید؟ آیا از جمله افرادی هستید که نیمه پر لیوان را می بینند یا بالعکس از آنهایی هستید که فقط نیمه خالی لیوان به چشمشان می آید؟! اینکه پاسخ شما به این پرسش قدیمی چگونه باشد می تواند نشان دهنده دیدگاه شما به زندگی، شخص خودتان و اینکه فرد خوش بین و یا بد بینی هستید باشد و حتی می تواند بر سلامتی شما نیز اثر بگذارد!
در واقع برخی مطالعات نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی مانند خوش بین و یا بد بین بودن می تواند تاثیر بسیاری بر سلامتی شما بگذارد. افکار مثبت که به طور معمول با افراد خوش بین همراه است نقش مهمی در مدیریت استرس ایفا می کند. و مدیریت موثر استرس مزایای سلامتی بسیاری را به همراه دارد. اگر شما فرد بدبینی هستید نا امید نشوید می توانید مهارت های مثبت فکر کردن را یاد بگیرید.
در حالی که محققان همچنان به دنبال کشف هرچه بیشتر مزایای تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامتی هستند، از جمله این مزایای عبارتند از :
مثبت اندیشی قابلیـت سیـستم دفـاعـی بدن را برای مبارزه با بیماری ها افزایش می دهد. این ممکن است به آن دلیل باشد که افراد خوشبین دارای پایین ترین سطح استرس در یک اجتماع می بـاشند. و هــمگی ما میدانیم که استرس کمتر به معنای داشتن بدنی سالمتر است.پس اگر بدنی سالم می خواهید با توکل بر خدا مثبت اندیش باشید تا فردای بهتری در انتظار شما باشد.
برگرفته از : skylove.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu
فرهنگ کار
بههرحال متولّیان فرهنگی کشور در نکوهش بیکاری و کمکاری و فرار از کار سخت، برای کار فرهنگی برنامهریزی کنند. آقاجان! کار سخت را باید قبول کرد. اگر کار سخت را ما به خودمان تحمیل نکنیم، قبول نکنیم، به جایی نمیرسیم؛ فقط دنبال کار آسان که نمیشود رفت؛ باید انسان کار سخت را قبول کند؛ در هر جایی که هست. آن کسانی که توانستند در صنعت، در فنّاوری، در مسائل علمی به اوج برسند، کارهای سخت را بر خودشان تحمیل کردند. این، فرهنگسازی لازم دارد. اینکه فقط دنبال کارهای آسان باشیم، کار پیش نمیرود.۱۳۹۴/۰۲/۰۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu
وقتی که صحبت از کارآفرینان به میان میآید، یکی از ویژگیهایی که همواره باعث رنجش و آزار آنها میگردد همانا غرور و تکبر است. نکته اینجاست که اگر اعتماد به نفس نداشته باشید، به سختی موفق میشوید. پس یقیناً دوست دارید اعتماد به نفس داشته باشید که با غرور متفاوت است. برای کارآفرینان مرز مشخصی بین غرور و اعتماد به نفس وجود دارد.
بنابراین چگونه با اعتماد به نفس گام برمیدارید بدون اینکه به غرور متهم شوید؟
منظور من این نیست که وانمود کنیم که شخص فروتنی هستیم چون این دوگانگی از یک فرسخ دورتر قابل تشخیص است. شما باید میل و علاقهای در مردم ایجاد کنید، و این کار را بدون چشمداشت انجام دهید. شما باید ایدههای خود را با دیگران مبادله کنید و سهمی در گفتگوهای مابین داشته باشید. شما باید ارزشهای والا را در بین نزدیکان و همراهان اشاعه دهید. شما باید واقعاً فروتن و نوعدوست باشید.
به عنوان یک کارآفرین، لحظهای که آنقدر مغرور میشوید که فکر میکنید نگران مسائل رقابتی نیستید و رقیبها را کوچک میپندارید، لحظهای است که باید بدانید گرفتار مشکلات واقعی و غرور بیجا هستید. شرکتهای بسیاری هستند که کارشان را بعنوان یک استارتآپ موفق همراه با فروتنی و بدون چشمداشت شروع کردند، سپس بخاطر نگرش متکبرانه یکی از بنیانگذاران به ورطه شکست و نابودی کشانده شدند. جالب است که میبینیم این جهان خودش چگونه با حذف کردن مغرورها این گونه نگرشها را تصحیح میکند. شکست باعث تقویت نیروهای درونی شما میشود و از این رو فروتنی در شما افزایش مییابد.
اگر به ایدهی دیگران بیتوجه باشید، خودتان هم درمییابید که یک کارآفرین مغرور هستید. اگر انعطافپذیر نباشید و پیش خود فکر کنید فقط راه شما درست است – شاید مغرور باشید و حتی خودتان هم ندانید، که شاید یکی از دلایل تقلای بینتیجه شما برای رسیدن به موفقیت باشد. عکسنوشته زیر که کارآفرین دارای اعتماد به نفس در برابر کارآفرین مغرور نامیده میشود به خوبی این موضوع را نشان میدهد. امیدوارم الهامبخش شما باشد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
📕 اهمیت کتاب و کتابخوانی در کلام رهبری - ۱۱
#کتاب و #کتابخوانى
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت
هرچه بیشتر مسئله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند.
📚
– مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود.
– کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه و لازم است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu
...
هنوز بسیاری از مردم هستند که قادرند مسیر موفقیت خود را بدون توقف ادامه دهند. شما هم اگر میخواهید همواره در زندگی موفق باشید، پیشنهاد میکنم از این 5 راهبرد پیروی کنید:
موفقیت فقط به سراغ کسانی میرود که برای رسیدن به آن سخت تلاش میکنند. داشتن اهداف کوتاهمدت و بلندمدت یکی از مهمترین گامهاییست که برای رسیدن به موفقیت لازم هست بردارید. وقتی که یک هدف کوتاهمدت را با نتیجهای رضایتبخش به ثمر میرسانید، به شما انگیزه میدهد تا هدف کوتاهمدت بعدی را به نتیجه برسانید و این روند را تا هدف نهایی ادامه دهید.
وقتی که به سمت هدف کوتاهمدت خود گام برمیدارید، موفقیت هم یک گام به سمت شما پیش خواهد آمد. با همین شیوه میتوانید اهداف بلندمدت را هم با پیگیری و گام به گام به ثمر برسانید. پس هدف خود را تا جای ممکن به اهداف کوچکتر تجزیه کنید تا انجام آن راحتتر بوده و زودتر به ثمر بنشیند و با دیدن نتایج آن انگیزه بگیرید.
اگر ثابت قدم و پیگیر بودن را بصورت یک عادت دائمی درآورید، نتایج آن را در تمام طول زندگیتان احساس خواهید کرد. شما در ابتدا هدف خود را انتخاب میکنید منتها در صورتی قادر به انجام آن هستید که نقشهی اجرایی خوبی ریخته باشید و با پیگیری مداوم برای انجام آن تلاش کنید. نقشه اجرایی شما باید همراه با جزئیات باشد تا وظایف و تعهدات شما در طول یک هفته کاملاً مشخص شود. برای اجرا و تکمیل وظایف خود باید تمام تلاشتان را طبق لیست وظایف روزانه که تهیه کردید به کار گیرید. رضایتی که از تکمیل همهی وظایف روزانه بدست میآورید احساس رسیدن به موفقیت در شما ایجاد میکند. همین راه موفقیت را میتوانید در طول روزهای هفته پیگیری کنید و گام به گام به هدف خود نزدیکتر شوید. پیروی از این شیوه در طی هفتههای آتی به شما کمک میکند همیشه در زندگیتان موفق باشید.
وقتی که وظایف خود را در طی زمانی که برآورد کردید تکمیل میکنید، از تلاشهای خود خرسند میشوید. از این رو وقتی که برنامه روزانهی خود را مینویسید، لازم است برای تمام کارهایی که در نظر دارید در یک روز انجام دهید زمان مشخص و مناسبی تعیین کنید. همچنین وقتی که برای هر کاری زمان تعیین میکنید، باید مطمئن شوید زمان اضافهتری کنار میگذارید که در صورت بروز وقفه بتوانید وقت کافی برای اتمام کارتان داشته باشید.
اگر عوامل مختلفی در اطراف شما وجود دارد که باعث پریشانی و حواسپرتی شما میشود، ممکن است نگذارند وظایف خود را بدرستی انجام دهید. عواملی مثل اعضای خانواده، تماسهای تلفنی، برنامههای تلویزیون، شبکههای اجتماعی، و نظایر اینها کارایی و تمرکز شما را به شدت کاهش میدهند. زمانی که تمرکز خود را روی کارتان از دست بدهید، نمیتوانید کارتان را درست به انجام برسانید. از این رو بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که از همهی عواملی که باعث پریشانی حواس شما میشوند دوری کنید. بنابراین سعی کنید در یک محیط عاری از مزاحمت مثلاً در یک اطاق دربسته کار کنید تا بتوانید کارتان را در زمان مقرر به نتیجه برسانید.
حتماً شنیدهاید که میگویند عقل سالم در بدن سالم است. بسیاری از کسانی که مرتباً موفق میشوند آنهایی هستند که سبک زندگی سالمی در پیش گرفتهاند. اگر سلامتی خود را هنگام تلاش برای موفقیت نادیده بگیرید، شاید به موفقیت برسید ولی در صورت بروز بیماری ناگهانی، نمیتوانید این موفقیت را برای زمان طولانی حفظ کنید.
معمولاً وقتی که سیستم ایمنی بدن ضعیف شود در معرض بیماری قرار میگیریم. با پیروی از سبک زندگی سالم با خوردن خوراک سالم، و کار منظم به همراه استراحت کافی، سیستم ایمنی بدن قوی میشود و نمیگذارد هیچ چیزی مانع انحراف شما از خط موفقیت شود.
برگرفته از : ir-success.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
https://www.instagram.com/successfulbusiness.ir
https://twitter.com/SuccessfulBu
هر چند که پشتکار و سختکوشی همیشه جزء خصیصههای ارزشمند شناخته شده است، اما میتوان به این موضوع از دریچهای دیگر نگاه کرد. بعضی اوقات میتوان با استفاده از یک دیدگاه هوشمندانه، از فشار کار کم کرد؛ ضمن این که به نتیجهای مشابه و حتی بهتر رسید.
در برههای از زمان هستیم که لازم است بدانیم چطور جایگاه جدید خود را با به جای سختکوشی، با هوشمندانه کار کردن پیدا کنیم. در ادامه فهرستی از راهکارهای غیر معمول را برای این منظور معرفی میکنیم:
زمان بیولوژیکی زمانی است که ذهن شما به صورت خودکار روی آن متمرکز شده است. در این زمان شما بیشترین بازدهی را دارید. ممکن است برای بعضی افراد این زمان ساعات اولیهی روز باشد و برای عدهای دیگر این زمان از ساعات اولیهی شب شروع شود. بنابراین به عنوان اولین قدم این زمان را پیدا کنید و برنامهریزی خود را بر اساس آن انجام دهید.
در برنامهریزی روزانهی خود، یکی دو ساعت را به خود اختصاص دهید و آن را ملزم به انجام کار خاصی نکنید.
تقسیم کردن یک کار بزرگ به کارهای کوچک نه تنها آن را عملیتر میکند، بلکه باعث میشود که راحتتر آن را شروع کنید.
بر خلاف باور غلطی که جا افتاده است، انجام چند کار به صورت همزمان مهارت محسوب نمیشود؛ بلکه این اقدام بازدهی و کیفیت عملکرد شما را کاهش میدهد.
مصداق این کار جملهی معروف "قورباغهات را قورت بده" است. سعی کنید کاری که که برای شما سختتر و ناخوشایندتر است را اول از همه انجام دهید تا زودتر به احساس آرامش برسید.
اجازه ندهید خرده کارها ذهن شما را مشغول کنند. بعضی کارها زمان زیادی نمیگیرند، اما میتوانند به یک دغدغهی ذهنی تبدیل شوند؛ پس آنها را نادیده نگیرید، فقط انجام دهید!
سایتهایی که باعث حواسپرتی شما میشوند یا وقت شما را میگیرند مسدود کنید.
تکنیکهای مدیریت زمان به شما کمک میکنند که موانع را دور بزنید و کارآیی خود را افزایش دهید. پومودورو یکی از روشهای مدیریت زمان است. روش کار به این صورت است که به ازای هر ۲۵ دقیقه کار ۵ دقیقه به خود استراحت دهید و پس از سه پومودورو استراحت طولانیتری داشته باشید.
استفاده از بعضی رایحهها بر خلق و خوی شما تاثیر مثبتی میگذارد. برای مثال رایحهی مرکبات سطح هوشیاری و تمرکز شما را بالا میبرد. بوی رزماری خستگی بدنی شما در اوایل صبح را کاهش میدهد. دارچین بر روی قدرت تمرکز اثر مثبت دارد و رایحهی نعناع کمک میکند که انرژی بیشتری داشته باشید و بهتر فکر کنید.
زغال اخته، آجیل، آووکادو، ماهی و شکلات تلخ برای افزایش قدرت مغز عالی هستند.
افرادی که بیشتر از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنند، الزاما نتیجهی بهتری نسبت به افرادی که کمتر از این میزان کار میکنند، نمیگیرند.
قانون پارکینسون میگوید که مدت زمان انجام هر کاری بسته به مهلت پایانش است؛ از این رو وقتی برای کاری مهلت تعیین میکنید بیشتر بر روی تمام کردنش تمرکز دارید.
ساعات بین ۹:۳۰ تا ۱۱:۳۰ صبح و ۱:۳۰ تا ۵ بعد از ظهر ساعات مناسبی برای نوشیدن قهوه هستند؛ چرا که در این لحظات سطح کورتیزول شما پایین آمده است. کورتیزول مادهای است که در مواقع استرس توسط غدهی هیپوفیز تولید میشود.
اگر ۷۰٪ کاری توسط فرد دیگر امکانپذیر است، انجام آن کار را به دیگری واگذار کنید.
اگر کارهایی دارید که باید مرتبا آنها را تکرار کنید، به دنبال روشی خودکار برای انجام آنها باشید. در این مورد اپلیکیشن IFTTT پیشنهاد میشود که به صورت خودکار کارهای کوچک مانند مدیریت ایمیلها را انجام میدهد.
در فاصلهی زمانی که بین دو کار پیش میآید میتوانید بعضی ایمیلها را پاسخ دهید یا اخبار مورد نظر را مرور کنید.
وقتی نسبت به زمان خود چشمانداز داشته باشید، بهتر میتوانید آن را مدیریت کنید. در این زمینه برنامهی RescueTime پیشنهاد میشود.
انجام دادن همزمان کارهای مشابه باعث میشود که در انرژی و وقت شما صرفهجویی شود.
برای چک کردن ایمیل، زمان دقیقی تعیین کنید و بینابین آن ایمیلهای اسپم یا بیاهمیت را پاک کنید.
افزایش مهارت تایپ به شما کمک میکند که کارآیی شما در امور بالاتر رود.
با تندخوانی شما میتوانید سریعتر بخوانید؛ ضمن این که در زمان هم صرفهجویی میشود.
هر دمایی که کمتر از ۲۰ درجه یا بیشتر از ۲۳ درجه باشد کارآیی شما را تا ۱۰٪ کاهش میدهد.
در طول روز عادت به دائم نشستن را از خود دور کنید. گاهی ایستادن به شما کمک میکند که تمرکز بالاتری روی کار داشته باشید و آن را تکمیل کنید.
استفاده از گیاهان در فضای کار بهرهوری و کیفیت هوای محیط را افزایش میدهد.
به هم ریختگی و نامرتبی حواس شما را پرت میکند و توانایی شما را برای پیشبرد کار محدود میکند.
یک چرت ۱۰ تا ۲۰ دقیقهای کمک میکند که کیفیت حافظه، کارآیی و سطح هوشیاری به طور چشمگیری افزایش یابد.
یک وبگردی کوتاه ۱۰ دقیقهای در زمان استراحت، باعث تجدید انرژی شما برای ادامهی کار میشود.
برگرفته از : zoomit.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
...قسمت شش:
در سراسر نهج البلاغه به ابعاد مثبت و سازنده رفتارها، صفات افراد، و افکار سازنده توجه شده است. حضرت علی علیه السلام نه تنها خود به این موارد توجه داشتند، بلکه دیگران را نیز هدایت میکردند تا این ابعاد را به طور اختیاری و آگاهانه مورد توجه قرار دهند .
برای مثال، به زیبایی های جهان توجه داشته باشیم، صفات خداوند را که همه مثبت هستند فراموش نکنیم، کارهای نیک و مثبت دیگران را به خاطر داشته باشیم و از پیامدهای مثبت اعمال غفلت نکنیم. توجه به این ابعاد جهان ـ در واقع ـ نگاه واقع بینانه و در عین حال، مثبتنگرانه به مسائل است. انتظار مثبت نسبت به آینده، شامل سه حیطه میشود :
یک مسلمان با توکلی که به خداوند دارد و اعتقادی که به نقش خداوند در بروز رویدادها دارد، قطعا در مورد آینده خوشبیناش متکی به امید به خداوند است. خوشبینی یعنی امید به خداوند :
حسن الظن ان تخلص العمل و ترجو من الله ان یعفو عن الزلل (نهج البلاغه، خ 185)
خوشبینی آن است که عمل را خالص نموده و در مورد بخشش از لغزشها به خداوند امیدوار باشی.
در نهج البلاغه نیز انتظار مثبت نسبت به آینده در مورد افراد درستکار مطرح شده است :
کذلک المرء المسلم البریء من الخیانه ینتظر من الله احدی الحسنیین اما داعی الله فما عند الله خیر له و اما رزق الله
فرد مسلمانی که از خیانت به دور است نسبت به آینده دو انتظار مثبت دارد: یا به ندای حق لبیک میگوید که آنچه نزد خداست بهترین است، یا روزی خود در این دنیا را از خداوند دریافت می نماید. بنابراین، فرد مسلمان خوشبین نسبت به آینده انتظار مثبت دارد.
در منابع اسلامی از سوء ظن به دیگران منع شده است. معنای سوء ظن آن است که فرد مسلمان نسبت به برادران دینی خود انتظار عملکرد بد و منفی داشته باشد .در اینجا میخواهیم به این واقعیت اشاره کنیم که بدبینی نسبت به دیگران تنها ناظر به اعمال و رفتار گذشته مردم نیست، بلکه بخشی از بدبینی ناظر به این است که نسبت به رفتارهای دیگران در آینده انتظار منفی داشته باشیم. در نتیجه، امیدوار بودن به دیگران و انتظار خوب داشتن از دیگران یکی از مولفه های خوشبینی است:
الرجل السوء لا یظن با حد خیرا لانه لا یراه الا بوصف نفس ؛
افراد بدبین انتظار عملکرد نادرست از سوی دیگران دارند؛ زیرا خودشان نیز به خاطر بدبینی عملکرد درست ندارند."شر الناس من لایثق باحد لسوء ظنه و لا یثق به احد لسوء فعله" بدترین افراد کسی است که به دیگران به خاطر بدبینی اعتماد ندارد و دیگران نیز به خاطر بدرفتاری به او اعتماد ندارند. این روایت، هم رابطه بدبینی را با رفتار بد و هم تأثیر بدبینی را در روابط اجتماعی نشان میدهد. وقتی کسی به دیگری اعتماد نمیکند "انتظار منفی" از عملکرد او در آینده دارد.
نکته ای که در مورد خوشبینی نسبت به افراد دیگر مطرح میشود این است که بر اساس نهج البلاغه، تنها خوشبینی نسبت به نیات و رفتار افراد تابع موقعیت است، اما سایر زمینه های خوشبینی موقعیتی نیستند، بلکه دائمی اند :
اذا استولی اصلاح علی الزمان و اهله ثم اساء رجل الظن برجل لم تظهر منه حوبه فقد ظلم و اذا استولی الفساد علی الزمان و اهله فاحسن رجل الظن برجل فقد غرر
هنگامی که صلاح و نیکی بر زمان و مردم زمان گسترش یابد، در این حال، اگر کسی گمان بد به دیگری ببرد که از او گناهی ظاهر نشده، به او ستم کرده است و هنگامی که فساد بر زمان و اهل زمان مستولی شود هر کسی گمان خوب به دیگری ببرد خود را فریب داده است.
وقتی که فرد مسلمان انتظار کمک از سوی خداوند داشته باشد، و انتظار دارد که دیگران نیز به صورت درست عمل کنند، نتیجه منطقی اش این میشود که انتظار داشته باشد در آینده رویدادهای خوشایند رخ خواهد داد و کارها بر وفق مراد پیش خواهد رفت. پس انتظار مثبت نسبت به وقوع رویدادهای مثبت نتیجه منطقی کمک از سوی خداوند و عملکرد دیگران و تلاش خود فرد است.
برگرفته از : skylove.ir
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://telegram.me/SuccessfulBusiness
http://www.aparat.com/SuccessfulBusiness
...