رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران گفت: فناوری IOT با سرعت در حال فراگیر شدن است . صنعت بانکداری کشور با سرمایهگذاری در استارتاپ های مبتنی بر IOT میتواند در روند رشد این فناوری تاثیر بسزایی داشته باشد.
به گزارش بانکی دات آی آر به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، رسول سراییان در هفتمین همایش سالانه بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت در خصوص اهمیت فناوری اطلاعات گفت : همه کشورها در راستای تحولات خود با چهار چالش اصلی ازجمله ، افزایش بهرهوری، ایجاد اشتغال ، محیطزیست و همچنین تغییر الگوی خلق ثروت از وابستگی به منابع تجدید ناپذیر به سمت اقتصاد دانش بیان مواجهاند .
رییس سازمان فناوری اطلاعات در ادامه با تاکید بر اراده کشورها برای عبور از این چالشها گفت : فناوری نقش محوری و کلیدی در حل معضلات بر عهده دارد .همگرایی صنعت IT با دیگر صنایع باعث اثربخشی مضاعف میشود .
معاون وزیر ارتباطات از تکنولوژی اینترنت اشیا (IOT) بهعنوان فناوری جدید نام برد و گفت : شاخص خانههای هوشمند بهعنوان شاخص توسعه ICT در دنیا مطرحشده است . این فناوری بهسرعت در جهان همهگیر شده است و کشورها سعی در افزایش سهم خود در این عرصه رادارند . سرعت این تحولات بهگونهای است که تا سال 2020کشور چین 22 درصد بازار اینترنت اشیا (IOT) را با پنج میلیارد اتصال در دست خواهند داشت . صنایع چین در حوزه اینترنت اشیا بیش از یکصد و 27 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است و این گزارشها حاکی از این است که بدون تردید تا سال 2020 بخشهای سازنده این اکوسیستم به تعداد زیاد و قیمت پایین در دنیا توسعه پیدا خواهد کرد .
سراییان در تشریح لایههای فناوری اینترنت اشیا (IOT) گفت : لایههای دیتا ، آنالیز دیتا ، سرویسها همچنین اپلیکیشن ها و هوش مصنوعی قسمت مهم و استراتژیک اینترنت اشیاء را شامل میشود و سرمایهگذاری در این حوزهها حاشیه سود و قابلیت خلق ثروت بسیار بالایی دارد .
رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران با اشاره به نقش وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در این حوزه گفت : وضعیت شبکه و زیرساختها به لحاظ پوشش نسل سوم و چهارم و همچنین کیفیت، باید مناسب افزودن سرویسهای جدید باشد . اقدامات قابلتوجهی در حوزه اینترنت اشیاء در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات صورت پذیرفته است و همچنین در بخش رگولاتوری ،سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی فعالیتهای را در این بخش انجام داده است .
سراییان در خاتمه این همایش گفت : همگرایی صنعت IT وICT با دیگر صنایع مفهوم سنتی اقتصاد را دگرگون کرده است .اقتصاد دیجیتالی تا سال 2020 ، 25 درصد از کل اقتصاد دنیا را در برمیگیرد . تحول در حوزه فناوری با تفکر سنتی قابلیت ظهور ندارد و تفکرات نوظهور از جنس استارتاپی میتوانند در این عرصه موفق عمل کنند .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...چند شب پیش گزارشی از بیست و سی پخش شد که من را تحت تاثیر قرار داد. مصاحبه بدون تعارفی با یک کارآفرین موفق. بعد از این گزارش به فکر جمع آوری مجموعه اطلاعاتی پیرامون این کارآفرین موفق افتادم. حاصل این کار را در زیر مطالعه خواهید نمود، امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد :
سید حسین پوررضوی مجومرد فرزند سید عباس متولد تیرماه 1349 اهل رضوانشهر صدوق.
گام اول را در بهار 1374 با فعالیت در رشته خوشنویسی روی آثار طبیعت هنر معرق برداشت که حضور در بیش از یکصد نمایشگاه حاصل دسترنج این دوران است.سال 1388 مکتبش خواستگاه هنر معنوی شد و با اعتقاد ، فعالیت هنری خویش را معطوف کتابت قرآن بر روی سنگ نمود که به زعم قرآن پژوهان این روش کتابت قرآن از صدر اسلام تا کنون بی نظیر است. حاصل این ارادت و تقید معنوی، اهداء آثار قرآنی به حرم حضرت علی علیه السلام ،ده ها نمایشگاه ملی ، شرفیابی به محضر مبارک رهبر عظیم شان انقلاب ، ریاست محترم جمهوری ، نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه یزد و ... است.
نقش بستن شعرهای مولانا و حافظ و همچنین قرآن کریم بر روی برگهای درختان، از ایدههای تازه سیدحسینپور رضوی، کاتب اولین قرآن سنگی در جهان اسلام است.
سیدحسین پور رضوی در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره چگونگی شکلگیری ایده کتابت روی سنگهای طبیعی، گفت: هنگامی که در بحث هنر وارد شوی، ایدهها بعد از هر تلاش و سعی، پس از کندوکاو در طبیعت به وجود میآید و خودبه خود درها به روی شما باز میشود.
وی افزود: نگارش روی سنگها از خیلی وقت پیش، حدود 15 سال قبل، جزو یکی از آرزوهایم بود و همیشه میخواستم کاری متفاوت انجام دهم. این نوشتهها را به طور طبیعی با قلمهایی که به همراه من بود در طبیعت نوشتم و بعد مورد توجه قرار گرفت. سپس این کار شروع شد تا کتابت قرآن را به واسطه همین کار آغاز کردم و اولین قرآن سنگی در جهان اسلام را خلق کردیم.
این هنرمند در ادامه گفت: خوشبختانه در همان موقع این قرآن سنگی به خدمت رئیس جمهور وقت و رهبر انقلاب برای رؤیت رسید و پس از آن وزارت ارشاد، در یزد آن سنگنوشتهها را برای حرم حضرت علی (ع) خریداری کرد و بیستوسوم ماه رمضان امسال در حرم امام علی (ع) قرار گرفت.
پور رضوی با بیان اینکه هدف از این کار پرکردن خلاءهای معنوی و مادی است، اظهار داشت: در مرحله اول برای پرکردن خلاء معنوی بود که این کار را شروع کردم، ناخودآگاه مسائل مادی هم به وجود آمد و مورد توجه قرار گرفت. این دینی بود که نسبت به قرآن و ائمه داشتم و خواستم اینگونه ادا کنم و تا اندازهای توانستم گوشهای از آن را ادا کنم.
وی در ادامه تصریح کرد: موجودات خداوند به خصوص انسان، یک موجود ناشناخته است و کارهایی میکند که در فهم یک فرد ساده و معمولی نمیگنجد و به این دلیل است که انسان چکیدهای از خداوند است. چشمهای ما بسیار قویاند و این قدرت را داریم که بتوانیم بسیار ریز ببینیم.
این هنرمند با اشاره به ابزارهای کارش گفت: من اغلب از راپید استفاده میکنم ولی برای خیلی ریز نوشتن از قلم اتود استفاده میکنم. معمولا دو یا سه نفری که در سطح کشور ریزنویس هستند، این شگردها و روشها را بیان نمیکنند در حالی که استفاده از این ابزار خیلی معمول است.
پور رضوی با بیان اینکه کار هنری را از سال 1374 شروع کردم و پا به عرصه هنر گذاشتم، افزود: کار کتابت قرآن سنگی و سنگ نوشتههایم را از سال 1388 شروع کردم و هر چه جلوتر میرفتم تکمیلتر میشد. سپس در صدد برآمدیم که یک کار جامع در عرصه هنر به جای بگذاریم.
این هنرمند در پاسخ به این سوال که سنگهایی که استفاده میکنید، از کجا استخراج میشود؟ تصریح کرد: سنگهای اصلی را به همان شکل طبیعی از دل کوه و طبیعت میآورم و اعتقاد دارم هیچ چیز در زیبایی نمیتواند با طبیعت رقابت کند. ما انسانها چون از طبیعت و خاک آمدهایم بسیار دوست داریم در طبیعت وارد شویم و ناخودآگاه هنگامی که انسانها طبیعت و سنگهای طبیعی را میبینند و به وجد میآیند. میخواستم کاری را انجام داده باشم که از سنگها به همان شکل استفاده کنم.
اولین کاتب قرآن سنگی در جهان اسلام درباره وضعیت استقبال از کارش اظهار کرد: ما دو نوع استقبال داریم. یکی استقبال مردمی است و دیگری استقبالی است که سران کشور دارند. این استقبال که توسط رهبر عزیز، وزیر ارشاد وقت و آقای احمدینژاد انجام گرفت، استقبال خوبی بود. ولی اگر در استقبال، جنبه مردمی را در نظر بگیریم، مردم ایران، مردمی هنردوست و هنرپرور هستند و دوست دارند کاری متفاوت و تازه و به خصوص الهام گرفته از طبیعت را ببینند و با دیدن و حتی خرید آن نشاطی در آنها پدید میآید.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ایده جدیدی نیز دارید که روی آن کار کنید؟ تصریح کرد: ما در حال فرآوری کردن برگهای درختان هستیم تا بتوانیم کل قرآن یا شعرهای مولانا و حافظ را روی این برگها کتابت کنیم که تا به حال دو هزار برگ آماده و خشک کرده برای این کار مهیا کردهایم که ماندگاری آنها سالهای سال پابرجاست.
این هنرمند در سخنان پایانیاش گفت: دعا میکنم که همه هنرمندان ما به آرزوهای خود برسند و دریچهای روی آنها باز شود که بتوانند خلعهای معنوی و مادی خود را پر کنند. موفقیت من به دلیل تلاش، پشتکار، توکل و حمایت از طرف خانوادهام و مردم جامعه است. افتخار میکنم که توانستم کاری را انجام دهم که حداقل بندههای خدا خوششان آید و اگر بندهها راضی باشند، خدا هم راضی خواهد بود.
حسین پور رضوى هنرمند ایرانى که کل قرآن کریم را بر روى سنگ نوشته است این اثر هنرى خود را به آستان قدس علوى اهدا کرد. حجتالاسلام زین الدین تولیت آستان مقدس علوی از این هنرمند نیکوکار استقبال و ضمن قدردانى از وى در قبال اهداى این اثر هنرى براى وى آرزوى موفقیت کرد. پور رضوى نیز از مهمان نوازى خادمان و مسؤولان آستان قدس علوی تشکر و از اینکه با هزینه آستان توانسته به زیارت عتبات عالیات مشرف شود قدردانى کرد.
این هنرمند ایرانى طى دیدار با تولیت آستان قدس علوی آثار هنرى دیگرى را به رسم یادبود به تولیت و معاون وى اهدا کرد. تولیت آستان قدس علوی نیز هدایاى متبرکه اى به این میهمان هنرمند اهدا و هدایاى دریافتى را به موزه آستان قدس علوی تحویل داد. حسین پور رضوى در رابطه با این قرآن سنگى گفت: با اینکه وضعیت مالى خوبى ندرام این قرآن سنگى را به حرم مولایم حضرت امیرالمؤمنین (ع) اهدا کردم و از او درخواست کردم توفیق زیارتش را نصیبم گرداند. وی افزود: من همیشه به کرامتها و معجزه هاى این امام بزرگوار ایمان داشتم. به لطف خداوند و اهل بیت(ع) توانستم کل قرآن کریم را روى سنگ طبیعى و با چشم مجرد و بدون هیچ ذره بینى بنویسم و اولین قرآن نوشته شده روى سنگ را ارائه کنم.
پور رضوی تصریح کرد: همیشه دعا مى کردم که به من توفیق زیارت عتبات عالیات را عنایت فرماید و براى تحقق این آرزوى بزرگ بسیار تلاش کردم اما نتیجه اى بدست نیاوردم. از این رو آرزوى خود را روى سنگ کوچکى نوشتم و آن را زیر جزء آخر قرآن سنگى نهادم و آن را به حرم مولایم حضرت امیرالمؤمنین(ع) اهدا کردم. وی ادامه داد: وقتى این هدیه به آستان رسید برادران خادم در آستان این سنگ را یافتند که روى آن این جملات نوشته شده بود: (خدایا من انسان فقیرى هستم و در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم و آن چیز فقط تویی. خداوندا مرا به خواسته هایم برسان) مسؤولین عزیز آستان این سنگ کوچک را نزد تولیت محترم بردند و ایشان دستور دادند هماهنگى هاى لازم جهت سفر بنده به عتبات عالیات انجام شود و باهزینه آستان به کشور عراق آمدم و به آرزوى دیرینه ام رسیدم. این هنرمند ایرانی گفت: هیچ وقت باور نمیکردم که بتوانم مولایم امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کنم و اکنون بین حقیقت و خیال به سر مى برم. کما اینکه بعد از اتمام نوشتن این قرآن سنگى وضعیت اقتصادى زندگیم به برکت قرآن و اهل بیت بهبود یافت. پور رضوى در ادامه اظهار داشت: کار نوشتن قرآن مجید روى سنگ سه سال (از محرم سال ۱۳۲۹ هجرى تا سال ۱۴۳۲هجرى) طول کشید. این قرآن روى ۱۹ قطعه سنگ نوشته شده و در ۱۶ جعبه چوبى نگهدارى مى شوند. وی گفت: از همه کسانى که در رساندن این قرآن سنگى به حرم مطهر علوى نقش داشتند تشکر مى کنم. به ویژه از مسؤولین آستان قدس علوى به خاطر مهمان نوازى و حسن ضیافت کمال تشکر را دارم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...دانشگاهها در جهان به چند دلیل عمده متولد شدند. مهمترین دلایل ایجاد مرکزی برای حل مشکلات جامعه، نقد حکومت و محلی برای خلق اندیشههای نوین بودند. پس از انقلاب صنعتی، فعالیت دانشگاهها گستردهتر شد. افراد دانشگاهی وارد بازار کار شدند و آن را متحول کردند. بازار کار و دانشگاه در یک تعامل همیشگی با هم رشد میکردند. ورود به دانشگاه تضمینکننده آینده روشن برای افراد بود. این روند تا همین یک دهه قبل ادامه داشت. اما امروز همچنین است؟
وقتی دبیرستان بودم، یکی از معلمهای ما درس و دانشگاه را به یک قیف تشبیه میکرد. قیفی که باید از سمت باریک آن وارد شوید. ورود از این سمت باریک، کار سختی بود. این بخش باریک همان کنکور بود. از قسمت باریک که عبور کردید، زندگی راحتتر میشود. به سمت فراخ و آسان میرسید. دانشگاه را مثل آب خوردن تمام میکنید. شاغل میشوید و از زندگی لذت میبرید.
تمام تمرکز مدرسه و خانواده، عبور دادن دانشآموزان از سد کنکور و ورود آنها به دانشگاه بود. کلاسهای تقویتی و آزمونهای هفتگی فقط بخشی از این اقدامات بودند.
وقتی دبیرستان بودم، یکی از معلمهای ما دانشگاه را به یک قیف تشبیه میکرد. قیفی که باید از سمت باریک آن وارد شوید.
اما من زندگی خودم را داشتم. گیک (Geek) بودم. دایره علایق گستردهای داشتم. فیزیک، لیزر، الکترونیک، شیمی، شعر، نوشتن و موسیقی بخشی از این دایره وسیع بودند. آنقدر به اینها علاقه داشتم و کار میکردم که در المپیاد شیمی و فیزیک قبول شدم. در چند مسابقه فیزیک و شیمی استان مقام آوردم. خیلی دوست داشتم کامپیوتری داشته باشم تا به این دنیای جدید نیز وارد شوم. درس را رها میکردم و به علاقهمندیهایم میرسیدم. وضعیت درسم هم بد نبود.
نکته جالب اینجا است، تقریبا هیچکدام از چیزهایی که در دانشگاه و دبیرستان خواندم، خریداری نداشتند. من امروز صرفا به واسطه مهارتهایی که با علاقه و پشتکار خودم، خارج از مدرسه و دانشگاه یاد گرفتم، شاغل هستم.
آن روزها تقاضا برای ورود به دانشگاه زیاد و پذیرش دانشجو کم بود. دانشگاه آزاد و پیامنور به سیاقی که امروز میبینیم، در همهجا وجود نداشت.
من در دبیرستان نمونه دولتی درس میخواندم. مدرسه فقط دو گرایش داشت: ریاضی و فیزیک و علوم تجربی. انگار که داشتن رشته علوم انسانی توهین به مدرسه نمونه بود.
کسانی که معدل خوبی داشتند، ریاضی و فیزیک میخواندند و آنهایی که معدلشان متوسط بود، علوم تجربی.
امروز که من مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشدم را از بهترین دانشگاههای کشور گرفتهام، به گذشته نگاه میکنم. میبینم اوضاع آنقدر که به نظر میآمد درست نیست. ریشه این خطا در ناآگاهی معلمها و خانواده و سیستم آموزشی غلط است. در آن روزها برای داشتن اینترنت و کامپیوتر باید هزینه زیادی پرداخت میکردیم. اما کودکانی که پس از آن دوران متولد شدند، از بدو تولد به تلفن همراه هوشمند، تبلت، کامپیوتر و اتصال دائمی و ارزان اینترنت دسترسی دارند.
آن روزها دلایل و انگیزههای متعددی برای ورود به دانشگاه وجود داشت. تصویر اجتماعی بهتر، باسواد شدن و مهمتر از همه احتمال یافتن شغل بهتر مهمترین انگیزهها بودند. اما امروز همچنین انگیزههایی میتوانند برای ورود به دانشگاه کارا باشند؟ در ادامه میخواهیم پاسخ این سوال را بدهیم.
در بازار هرچه عرضه یک کالا بیشتر باشد، قیمت آن کاهش پیدا میکند. قیمت بیانگر ارزش ذاتی کالا نیست. اگر روزی یک منبع بزرگ الماس کشف و الماس بدون هیچ ملاحظهای در بازار عرضه شود، احتمالا پس از مدتی میتوانید الماس را به قیمت آهن بخرید. قیمت، یک رقم تعادلی و توافقی بین فروشنده و خریدار است.
در پانزده سال گذشته، وضعیت بازار چندان مطلوب نبود. تعداد کارجویان بسیار بیشتر از فرصتهای شغلی بازار کار بود. از سویی، برخی تصمیمات نادرست باعث شد، دولت بهجای تمرکز بر بهبود شرایط کار و ایجاد فرصت برای رشد شرکتهای نوپا، اقدامات نامعقولی انجام دهد. دانشگاههای کوچک و ضعیف زیادی در کشور تاسیس شد. ظرفیت پذیرش در رشتههای دانشگاهی بدون توجه به تقاضای بازار افزایش پیدا کرد. مثلا در شهرستان محل سکونت من، در سال ۸۶ هیچ دانشگاهی وجود نداشت، اما در کمتر از دو سال، بیش از چهار دانشگاه آزاد و پیامنور در همینجا تاسیس شد. در آن سال من تازه وارد دانشگاه شدم.
کیفیت و سطح سواد پایین عموم فارغالتحصیلان، فروش پایاننامه و بازار سیاه مدرک فروشی، دانشگاه و دانشگاهی را در چشم جامعه کمارزش کرد.
افزوده شدن تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی، قیمت مدارک دانشگاهی را پایین آورد. کیفیت و سطح سواد پایین عموم فارغالتحصیلان، فروش پایاننامه و مقاله و بازار سیاه مدرک فروشی، دانشگاه و دانشگاهی را در چشم جامعه کمارزش کرد.
این مسئله به قدری بغرنج است که من در بسیاری از مواقع از ذکر مدرک دانشگاهی خود امتناع میکنم. مدرک دانشگاهی دیگر ارزش ندارد. شما به واسطه مدرک دانشگاهی اعتبار چندانی کسب نمیکنید. داشتن مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد دیگر ارزشمند نیست. از این روی، بسیاری از فارغالتحصیلان برای کسب چنین تصویری در مقطع دکترا ادامه تحصیل میدهند. ادامه این روند ارزش مدرک دکتری را نیز در جامعه پایین میآورد و قیمت آن را کم میکند.
آموزش همواره از مهمترین فعالیتهای زیرساختی برای رشد و پیشرفت جوامع است. بیش از یک قرن است که معمولترین روش دستیابی به آموزش، تحصیل در مدرسه است. روال سالهای گذشته به گونهای بود که بیشتر افراد پس از اتمام دوران مدرسه، وارد بازار کار میشدند. آنها مدتی در یک مغازه شاگردی کرده و مهارت کافی کسب میکردند. کسبوکار کوچک خود را راه میانداختند. کسانی که به دنبال آموزشهای سطح بالا بودند، به دانشگاه میرفتند. در آنجا متناسب با علاقهشان درس میخواندند. دانشگاهیان پس از مدتی در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکتری فارغالتحصیل میشدند. آنها پس از اتمام دوره دانشگاه، با دانش و مهارت خود، عموما در مشاغل رده بالا کار میکردند. حقوق دریافتی آنان بسیار بیشتر از دیگران بود. این حقوق بالا، هزینههای تحصیل و زمان صرف شده در دانشگاه را جبران میکرد.
دلیل این حقوق بالا، مشاغل پیچیده و حرفهای، سواد و مهارت آنان و کمبود نیروی کار متخصص در این حیطهها بود.
امروزه با اینکه تعداد افراد فارغالتحصیل زیاد است اما میزان دانش و مهارت آنان زیاد نیست. مثلا در دانشگاههایی که من فارغالتحصیل شدم، افرادی که بتوان آنان را به معنای واقعی باسواد نامید، انگشتشمار بودند.
ما در عصر اینترنت زندگی میکنیم. بسیاری از مهارتهایی را که قبلا از دانشگاه کسب میکردیم، امروز میتوانیم به واسطه اینترنت کسب کنیم. اگر کمی زبان انگلیسی بلد باشید و بتوانید هزینه برخی از دورههای آنلاین را پرداخت کنید، میتوانید همه مهارتها و دانش مورد نیاز خود را فرا بگیرید. امروزه دانشگاههای بزرگ دنیا همچون دانشگاه هاروارد و موسسه فناوری ماساچوست (MIT)، دورههای آنلاین برگزار میکنند. مدرسان این دورهها فارغالتحصیلان و استادان همین دانشگاهها هستند.
ما در دنیای زندگی میکنیم که شما میتوانید به واسطه اینترنت هر چیزی را فرا بگیرید. دیگر نیازی به تحصیل در دانشگاه نیست.
کمارزش شدن مدارک دانشگاهی در جامعه، احتمال یافتن شغل مناسب را برای فارغالتحصیلان دانشگاهی کمتر میکند. از سویی وجود برخی رانتها در کشور، همین شغلهای کم را نیز از دسترس افراد شایسته دور میکند. در نتیجه افراد کمسوادتری وارد بازار کار میشوند.
فعالیت افراد ناشایسته در ردههای بالا مشکلات متعددی به همراه دارد. سواد و دانش کم این افراد، آنان را از دیدن افقهای دور محروم میکند. آنان نمیتوانند استراتژی بلندمدت و مدبرانه ترسیم کنند.
این افراد به عنوان روسا و مدیران شرکتهای بزرگ از استخدام افراد باسواد و شایسته امتناع میکنند. زیرا همه دوست دارند بر زیردستان خود تسلط داشته باشند.
روسا و مدیران شرکتهای بزرگ از استخدام افراد باسواد و شایسته امتناع میکنند.
اگر فردی به لحاظ دانش و سواد در درجه ۱ باشد، وقتی میخواهد کسی را استخدام کند ترجیح میدهد فرد درجه ۲ را استخدام کند. زیرا مدیریت و تسلط بر فرد پایینتر از خود، آسان است. این فرد درجه ۲ به نوبه خود نفری با درجه کیفی ۳ را استخدام میکند. بدین ترتیب سازمان مملو از افراد سطح پایین میشود.
مدیر باهوش کسی است که اشخاصی بالاتر از خود را استخدام کند و با آنها کار کند. شاید یکی از رموز موفقیت، کیفیت و قدرت شرکتهای بزرگ همین باشد.
استخدام سلسلهای افراد سطح پایین، کیفیت نیروی کار را پایین میآورد. توقع مدیران کاهش پیدا میکند. در نتیجه آنها سراغ استخدام افراد باسواد و شایسته نمیروند. این مسئله، هم انگیزه یادگیری افراد را کاهش میدهد و هم باعث افت کیفیت محصولات و خدمات میشود.
درنتیجه چنین اتفاقاتی داشتن سواد بیشتر، تحصیلات دانشگاهی بالاتر و حتی باهوش بودن نهتنها باعث یافتن شغل بهتر نمیشود، بلکه در مواردی شما را از یافتن یک شغل عادی نیز محروم میکند. حتی بررسیهای علمی نشان داده است که در ایران با بالارفتن تحصیلات، درآمد کاهش پیدا میکند.
کیوان اسلامی (دانشگاه مینهسوتا) و محمد کریمی (دانشگاه واشنگتن) نشان دادند که درآمد تنزیلیافته (به خاطر انتظار بیشتر برای رسیدن به شغل) افراد تحصیلکرده پایین میآید و آنها برای رسیدن به شغل باید مدتزمان بیشتری صبر کنند. این دو محقق نشان دادند که با توجه به هزینه-فایده، تحصیلات سودآور نیست!
این نتیجه بیاندازه عجیب، غمگینکننده و واقعی است. واقعیتی که چندین ماه با آن دستوپنجه نرم کردم و بالاخره آن را پذیرفتم.
یافتن پاسخ این سوال با توجه به آنچه در سطور پیشین آمد چندان سخت نیست. پاسخ مشخص است. خیر. متاسفانه دیگر داشتن تحصیلات دانشگاهی به صرفه نیست و هر چه زودتر جلو ضرر را بگیرید، منفعت کردهاید.
اگر به جای تحصیلات دانشگاهی با توجه به مگاترندهای امروز یک مهارت را به درستی یاد بگیرید، میتوانید آینده اقتصادی بهتری داشته باشید. به جای زمانی که قرار است صرف دانشگاه بکنید، به یادگیری مهارتهای لازم در بازار کار بپردازید و شغل کوچکی را آغاز کنید. بعد از چندین سال یعنی زمان لازم برای فارغالتحصیلی از دانشگاه، شما مقداری پسانداز دارید، حداقل چهار سال سابقه کار دارید و از همه مهمتر میتوانید مستقل شوید.
فقط فراموش نکنید که مگاترندها را همواره رصد کنید. زمانی که من آزمون سراسری میدادم، رتبههای برتر کنکور ریاضی و فیزیک، رشته برق را انتخاب میکردند. اما اشتباه بود. الان از بین تمام دوستان من که فارغالتحصیل برق هستند، فقط یک نفر در رشته برق مشغول به کار است. همان یک نفر هم کمی خوششانس بود.
در آن روزها کسی نمیدانست مگاترند چیست. کسی نمیدانست به زودی اینترنت به بخش جداییناپذیر زندگی بشری تبدیل میشود. کسی به فکرش هم خطور نمیکرد نوکیا پس از پنج سال ورشکست شود و قرار است اندروید دنیا را تسخیر کند. تازه داستان از این هم عجیبتر میشود. بعد از اینکه من در دانشگاه ثبتنام کردم، گوشی آیفون شرکت اپل معرفی شد. کسی هم نمیدانست این گوشی قرار است تعریف تلفن هوشمند را عوض کند و همه دنیا عاشق آن خواهند شد.
بیاعتبار شدن تحصیلات دانشگاهی مختص ایران نیست. این مسئله فقط ناشی از سو مدیریت نیست. این یک روند جهانی است که سو مدیرت آن را تشدید کرده است. دلیل عمده این روند نیز در دو مبحث خلاصه میشود.
۱- ارزان شدن آموزش به واسطه گسترش اینترنت مهمترین دلیل است. همانطور که در سطور بالا نیز گفتم، گسترش اینترنت ارزان در دنیا و به وجود آمدن دورهها و کتابهای آموزشهای آنلاین، نفس وجود تحصیلات دانشگاهی را زیر سوال برده است.
۲- دلیل دیگر این نکته تغییر فرهنگ دنیای سرمایهداری است. در دهه هشتاد میلادی، سیستم سرمایهداری به گونهای بودند که هم مدیران و کارفرمایان و هم کارکنان سود معقولی کسب میکردند. این سود چشمگیر انگیزه فراوانی برای کار و فعالیت اقتصادی و افزایش بازدهی آن ایجاد میکرد. امروزه نظام سرمایهداری به گونهای است که بیشترین سود فقط نصیب کارفرمایان و سهامدارها میشود. کارکنان چندان از منافع کار خود بهرهمند نمیشوند. تاثیرات این تغییر فرهنگ را میتوانید با مقایسه رشد اقتصادی دهه هشتاد و رشد اقتصادی سالهای اخیر در دنیا ببینید.
بیاعتبار شدن تحصیلات دانشگاهی مختص ایران نیست.
این مسئله باعث میشوند کارفرمایان به استخدام نیروهای کار ارزان تمایل داشته باشند. طبیعتا کسی که مدتها در دانشگاه علمآموزی کرده است، حقوق بیشتری میخواهد. در نتیجه احتمال شاغل شدن او نیز کاهش خواهد یافت.
فارغالتحصیل دانشگاهی برای اینکه بتواند شاغل شود دو راه در پیش رو دارد. یا باید به شغلهای نامربوط قانع شود. یا به حقوق کمتر رضایت دهد. که در هر دو حالت ضرر میکند.
با اینکه داشتن تحصیلات دانشگاهی به لحاظ اقتصادی چندان به صرفه نیست، اما مزایای دیگری دارد. اقتصاد فقط بخشی از زندگی است. شاید مهمترین بخش آن نیز نباشد. اما اگر به آن بیتوجه باشید، ممکن است پشیمانی به بار بیاورد. رشتههای کمی در ایران وجود دارند که بازار خوبی هم برایشان وجود دارد. مثل رشتههای حقوق و علوم پزشکی. اگر خواستید در دانشگاه تحصیل کنید، رشته خود را متناسب با علاقه و مگاترندها انتخاب کنید. یا حداقل در کنار تحصیلات دانشگاهی خود، برخی مهارتهای حرفهای موردنیاز در بازار کار را نیز یاد بگیرید. در ضمن همواره باید یک نکته به خاطر داشته باشید. هیچ تضمینی وجود ندارد که شغلی متناسب با رشته تحصیلی خود پیدا کنید.
شاید تحصیلات دانشگاهی برای عدهای سودآور باشد. وقتی میگوییم تحصیلات بیشتر از منظر علم آمار سودآور نیست، منظورمان این نیست که هرکس که درس بخواند الزما ضرر میکند. اما باید باور کنیم که دوران مدرکگرایی به پایان رسیده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...مشکل آینده این است که تحقق آن به این زودیها اتفاق نمیافتد. برای همین آن را «آینده» نامیدهایم. ما قدر زمان حال را نمیدانیم و همیشه در انتظار آینده هستیم. هرچند، سرعت پیشرفتها در تمام عرصهها آنقدر زیاد شده که ما روزبهروز به آیندهی مشابه فیلمهای علمی-تخیلی نزدیکتر میشویم. در ادامه به معرفی تعدادی از عجیبترین اتفاقات دنیای علم و تکنولوژی در سال ۲۰۱۷ میپردازیم.
امسال، سال اوج فناوریهای مربوط به هوش مصنوعی بود و در این عرصه، شاهد پیشرفتهای زیادی بودیم. تقریبا دو سال پیش بود که نرمافزار هوش مصنوعی «آلفاگو» (AlphaGo)، زیرمجموعهی «دیپمایند» (DeepMind) گوگل، برای اولین بار استاد بزرگ بازی Go را شکست داد. اما در سال جاری، نرمافزار هوش مصنوعی پیشرفتهتری تحت عنوان AlphaGo Zero توسعه پیدا کرد که در عرض سه روز توانست تمام قواعد و استراتژیهای بازی Go را به خودش آموزش دهد. در یک رقابت بین این دو هوش مصنوعی، AlphaGo Zero توانست «آلفاگو» را با نتیجهی ۱۰۰ به هیچ ببرد. یکی از محققین «دیپمایند» در همین زمینه گفته: «این تجربه نشان داد که میتوان هوش مصنوعی مافوق بشری را بدون راهنمایی انسانی هم ایجاد کرد».
در آخر هم باید به هوش مصنوعی ساخت مایکروسافت اشاره کنیم که موفق شده رکورد بازی «پک-من» (Pac-Man) را در تا سرحد ممکن ثبت کند.
برای سالها به ما میگفتند که ساخت رحم مصنوعی شدنی است، اما در سال ۲۰۱۷، این بیمارستان کودکان فیلادلفیا بود که در این زمینه پیشرفت حائز اهمیتی داشت. برای آزمایش، ۶ جنین نارس بره را در یک پلاستیک سرشار از مایع گذاشتند. این پلاستیکها تداعیکنندهی محیط رحم بودند و با کنترل دما و دیگر شرایط، جنینها در این محیط مصنوعی به رشد خود ادامه دادند. این جنینها در محیط سرشار از «مایع آمنیوتیک» (amniotic fluid) نفس میکشیدند، قلب آنها خون را از طریق بند نافهای مصنوعی به سیستمی در بیرون از پلاستیک پمپاژ میکرد و علائم حیاتی آنها هم با استفاده از انواع و اقسام وسایل تحت نظر قرار گرفته بود. چنین فناوری پیشرفتهای برای پرورش نوزادان نارس مثمر ثمر واقع میشود ولی برای توسعهی رحم مصنوعی انسانی هنوز راه زیادی را در پیش داریم.
در سال ۲۰۱۷، شرکت رباتیک «بوستون داینامکیس» (Boston Dynamics) پیشرفتهای محسوسی در زمینههای مختلفی داشته است. ازجملهی این پیشرفتها، میتوان به امکان پشتک زدن ربات ATLAS و حرکت و پرش ربات چرخدار Handle اشاره کرد. این را هم مدنظر داشته باشید که توسعهی رباتهای چابک از همین چند سال پیش آغاز شده و به همین خاطر چنین پیشرفتهایی واقعا حیرتانگیز محسوب میشود. در واقع، در سال ۲۰۱۷ آنقدر ترس از رباتها و پهپادها شیوع پیدا کرد که سازمان ملل در حاشیهی یکی از کنفرانسها، در مورد منع فعالیت ماشینهای کشتار خودکار، بحثی را به راه انداخت.
روند توسعهی داروها از مرحلهی مفهومی تا عرضه در داروخانهها، حدود ۱۰ تا ۱۵ سال به طول میانجامد. همچنین، بسیاری از تکنولوژیهای مربوط به ویرایش ژن هنوز غیرقانونی محسوب میشوند. به خاطر همین سرعت پایین، برخی از هکرهای بیولوژیکی عجول تصمیم گرفتهاند با تزریق این داروهای آزمایشی به بدن خود، این روند را تسریع ببخشند.
به عنوان مثال، در اکتبر سال جاری، یک برنامهنویس کامپیوتر به نام «تریستان رابرتز» (Tristan Roberts) در طی یک ویدیوی زنده در فیسبوک، یک دارو آزمایشی مربوط به HIV را به بدن خود تزریق کرد. چندی بعد هم یک نفر دیگر در حین یک کنفرانس بیوتکنولوژی در سانفرانسیسکو، داروی مربوط به ویرایش ژن رشد عضلات را در حضور ۱۵۰ نفر به خود تزریق کرد. سازمان غذا و دارو آمریکا علاوه بر هشدار در مورد این اقدامات، به غیرقانونی بودن آنها هم اشاره کرده است. دانشمندان دلواپس هم چنین مواردی را مطرح کردهاند.
درحالیکه برخی از هکرهای بیولوژیکی همچنان با داروهای ویرایش ژن به خوددرمانی ادامه میدهند، روزبهروز به تعداد داروهای ژندرمانی مجوزدار افزوده میشود. روزی روزگاری داروهای مربوط به ژندرمانی جزو تابوهای پزشکی محسوب میشدند اما دیگر از آن روزها فاصله گرفتهایم و با توجه به این که این داروها تأثیر زیادی در درمان بیماریهای ارثی و دیگر بیماریها دارند، مجوز گرفتن این داروها یک خبر بسیار خوب بهحساب میآید.
در ماه آگوست، سازمان غذا و دارو آمریکا، برای دارویی به نام Kymriah مجوز صادر کرد که از روش درمان CAR T-cell بهره میبرد. کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان خون که به درمانهای استاندارد پاسخگو نیستند، میتوانند از این دارو استفاده کنند. چند ماه بعد، این سازمان به یک داروی دیگر مربوط به درمان CAR T-cell مجوز داد که برای درمان نوع خاصی از سرطان خون در بزرگسالان مورد استفاده قرار میگیرد. (بهطور خلاصه داروهای مربوط به درمان CAR T-cell سلولهای خون بیمار را بهصورت ژنتیکی تغییر میدهند تا بتوانند به سلولهای سرطانی حمله کنند).
اینطور که به نظر میرسد داروهای ژندرمانی مربوط به بیماریهایی همچون نابینایی، کمخونی داسی شکل و دیگر بیماریهای ارثی هم در آستانهی گرفتن مجوز قرار دارند. به همین خاطر میتوانیم بگوییم ما در حال حاضر در میان یک انقلاب بیوتکنولوژی قرار داریم.
دانشمندان سالها است که از طریق کاشت تراشه در مغز حیوانات، میخواهند بین مغز و کامپیوتر ارتباط برقرار کنند. در سال ۲۰۱۷ مشخص شد که این ایده در بین غولهای تکنولوژی هم پرطرفدار است.
در ماه مارس، «ایلان ماسک» (Elon Musk) خبر تأسیس استارتآپ Neuralink را اعلام کرد. این استارتآپ قرار است از طریق کاشت تراشه در مغز و «بندهای عصبی» (neural lace) امکان دانلود و آپلود اطلاعات از مغز به کامپیوتر را فراهم کند یا قابلیتهای شناختی انسان را افزایش دهد. تمام این موضوعات هنوز عمدتا در حد تئوری هستند اما «ماسک» امیدوار است درنتیجهی این تلاشها، انسانهای فوق هوشمندی به وجود بیایند که توانایی مقابله با هوش مصنوعی پیشرفته را هم داشته باشند. البته Neuralink تنها بازیگر این عرصه نیست و در این زمینه شرکتهایی مانند IBM و فیسبوک هم مشغول به کار شدهاند.
کلیدواژهی «اخبار جعلی» (fake news) در سال ۲۰۱۷ سروصدای زیادی را به راه انداخت. یک استارتآپ به نام Lyrebird الگوریتمی را توسعه داده که فقط با بررسی تعدادی فایل صوتی از صحبتهای یک نفر، میتواند هر متنی را با صدای آن فرد بخواند.
در یک مورد دیگر، محققان دانشگاه واشنگتن سیستم یادگیری ماشینی جالبی را توسعه دادهاند که میتواند حالات چهرهی کاربر را مطالعه و سپس حرکات لب را با توجه به صداهای مختلف بازسازی کند. بهعنوان نمونه، محققان صوت را از یک ویدیوی سخنرانی باراک اوباما برداشته و آن صوت را روی یکی دیگر از سخنرانیهای او گذاشتهاند؛ در این جابجایی، الگوریتم مذکور حرکت لبهای اوباما را جوری شبیهسازی کرده که مخاطب گمان میکند در حال دیدن سخنرانی اصلی است. علاوه بر این، پژوهشگران «انویدیا» (Nvidia) یک الگوریتم یادگیری ماشینی توسعه دادهاند که میتواند منظرهی یک عکس زمستانی را به منظرهی تابستانی تبدیل کند. هرچند این تکنولوژیها هنوز در مراحل اولیه به سر میبرند، اما میتوان گفت بهزودی تشخیص واقعیت به کار بسیار سختتری بدل میشود.
تیم توسعهی «دیپمایند»، هوش مصنوعی این سیستم را طوری برنامهریزی کرد که بتواند راه رفتن در فضاهای مجازی را به خودش یاد بدهد. این هوش مصنوعی به طرز جالبی توانست روشهای منحصربهفرد و خندهداری را برای راه رفتن و دویدن ابداع کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ایده خلاق و ایده های خلاقانه در شهر یا کشور شما چگونه اند، آیا هنوز برای تبلیغ کارواش از تراکت یا فلایرهای تک رنگ یا معمولی استفاده می کنند. در این پست یک ایده خلاق تبلیغ کارواش به شما معرفی می شود.
اصلا برای تبلیغات و رسیدن به ایده تبلیغاتی و خصوصا ایده تبلیغاتی خلاقانه، گاهی بایستی به اصل و منشاء وجودی چیزی که می خواهیم تبلیغ کنیم بازگردیم.
برای مثال:
ریشه حیاتی و یا منشاء وجودی کارواش برای چیست؟
کثیفی ماشینها علت وجودی کارواش هستند.
چه قسمتهایی از ماشین برای تمیزی اهمیت زیادی دارند؟
مسلما شیشه های جلوی ماشین، چون کثیفی آنها باعث تصادفات هم می شود.
چه چیزهایی کثیفی محسوب می شوند؟
گرد و غبار؛ قطرات باران یا گل، کثیفکاری پرندگان، جای پای گربه ها .....
شما می توانید این کثیفی ها را برای رانندگان شبیه سازی کنید، شبیه کاری که در این تبلیغ شده است.
کثیف کاری پرندگان شبیه سازی شده به وسیله یک کارت چاپی و در پشت آن مشخصات کارواش را نوشته.....
شما به عنوان یک راننده زمانیکه با این ایده خلاقانه روبرو می شوید، چه حسی به شما دست می دهد؟
مطمئنا از این تبلیغ خلاقانه خوشتان می آید و از آن استقبال می کنید.
تبلیغات خلاقانه احترام به ذات خلاق انسانی هستند، بیشتر ایده بدهید و سعی کنید تبلیغات تان را با ایده های خلاقانه خلاق کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...
آنچه در زیر میآید، دروس "شصتونهم" از جلد دوم «رسالهی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.
تعریف: قرض یعنی مالی را به ملک دیگری درآوردن، در مقابل اینکه او هم تعهد کند آن را یا مثل یا قیمت آن را برگرداند.
موارد وجوب قرض گرفتن
قرض کردن، حتی در صورت نیاز هم مکروه است. اما کراهتش از حالت عدم نیاز کمتر است. البته گاهی نیاز آنقدر زیاد است که قرض کردن واجب میشود و آن مواردی است که حفظ جان یا آبرو و امثال آن، منوط به قرض کردن باشد.
موارد حرمت قرض گرفتن
کسی که نمیتواند تأمین ادای قرض کند و امید آن را نیز ندارد، نباید قرض کند؛ مگر ضرورت باشد یا قرض دهنده از حال او آگاه باشد.
حکم قرض دادن
قرض دادن مستحب مؤکد است؛ به خصوص به شخص محتاج. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:
قَالَ: وَ مَنْ أَقْرَضَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ- کَانَ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ أَقْرَضَهُ وَزْنَ جَبَلِ أُحُدٍ- مِنْ جِبَالِ رَضْوَى وَ طُورِ سَیْنَاءَ حَسَنَاتٌ- وَ إِنْ رَفَقَ بِهِ فِی طَلَبِهِ- تَعَدَّى بِهِ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ اللَّامِعِ- بِغَیْرِ حِسَابٍ وَ لَا عَذَابٍ- وَ مَنْ شَکَا إِلَیْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَلَمْ یُقْرِضْهُ- حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ یَوْمَ یَجْزِی الْمُحْسِنِینَ.(۱)
هرکس به برادر مسلمانش قرض دهد، در مقابل هر درهمی که قرض میدهد، به میزان وزن کوه احد، از کوههای رضوی و طور سیناء برای او حسنه است و اگر در مطالبه قرض خود، مدارا کند، بدون حساب و عذاب سریع از صراط میگذرد و اگر برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و او ندهد (در صورتیکه توانایی آن را دارد) خداوند روزی که به محسنین جزا میدهد، بهشت را بر او حرام میکند.
شرایط صحت قرض
۱. قرض گیرنده و قرض دهنده هر دو باید شرایط متعاقدین، یعنی بلوغ، عقل، قصد و اختیار را داشته باشند و به علاوه محجور (ممنوعالتصرف) نباشند.
۲. مال قرض، عین، یا چیزی باشد که قابل تملک باشد. لذا قرض دادن دین و منفعت باطل است. شراب و خوک نیز قابل قرض دادن نیست؛ چون قابلیت تملک و به ملکیت در آمدن را ندارد؛ یعنی شرع مقدس کسی را مالک شراب یا خوک نمیداند.
۳. مال قرض مشخص باشد. بنابراین قرض دادن چیزی که مبهم است، صحیح نیست. همچنین مقدار قرض باید از نظر پیمانه، وزن و عدد، مشخص باشد.
۴. تحویل دادن و تحویل گرفتن مال قرض لازم است و صرف گفتوگو کافی نیست. ولی نیاز نیست که در مال قرض تصرف کند.
۵. قرض دادن یک امر کلی و دادن مصداقی از آن کلی محل اشکال است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلسله مطالب “احکام معاملات“، حاوی مسائل مهمّ و مورد ابتلاء در ابواب عبادات و معاملات است که مطابق با فتاوای مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظلّه العالی) می باشد.
آرشیو احکام معاملات :
...
سازمان های عصرحاضربا تحولات و تهدیدات گسترده بین المللی روبروهستند . تضمین و تداوم حیات وبقاء سازمان ها نیازمند راه حلها وروشهای جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری وابداع , خلق محصولات , فرآیندها وروشهای جدید بستگی زیادی دارد. کارآفرینان به عنوان موتورحرکت توسعه اقتصادی محسوب می شوند درواقع کارآفرین عامل اصلی ، ایجاد خلاقیت ونوآوری است .
ازآنجایی که خلاقیت ونوآوری و توان کشف فرصت های جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است وازآنجا که اصولاً خصوصیات روانی، رفتاری این گونه افراد ( ازقبیل استقلال طلبی ، نیاز به پیشرفت , ریسک پذیری و ... ) وماهیت طبیعی نوآوری ، شرایط خاص ومتفاوتی رامی طلبد , لذا شناخت ویژگی ها بستری مناسب برای جذب ورشد کارآفرینان است که اولین قدم واساسی ترین مساله است .
باتوجه به ویژگیهای کارآفرینان که شامل توفیق طلبی ، مرکزکنترل,ریسک پذیری ، نیازبه استقلال , خلاقیت و تحمل ابهام است بطور مختصربه تعریف هرکدام ازآنها می پردازیم :
1- نیازبه توفیق عبارت است ازتمایل به انجام کاردراستانداردهای عالی جهت موفقیت درموقعیتهای رقابتی .
2- عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی می باشد را مرکزکنترل می نامند.
3- ریسک پذیری عبارت است از مخاطره های معتدل که می توانندازطریق تلاشهای شخصی مهارشوند .
4- نیازبه استقلال ازویژگیهایی است که به عنوان یک نیروی بسیاربرانگیزاننده مورد تأکید واقع شده است . تمایل به استقلال ، یک نیروی انگیزشی برای کارآفرینان معاصراست ، لذا آزادی عمل ، پاداش دیگرکارآفرینی است . درواقع نیازبه استقلال ، عاملی است که سبب می شود تا کارآفرینان به اهداف ورویاهای خوددست یابند.
5- خلاقیت همانا توانایی خلق ایده های جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یاخدمات جدید نیزمنجرشوند . درواقع خلاقیت نیرویی است که درپس نوآوری نهفته است .
6- قدرت تحمل ابهام عبارت است ازپذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی اززندگی ، توانایی ادامه حیات با دانشی ناقص دربارة محیط وتمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه شخص بداند آیا موفق خواهدشد یاخیر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...من احد عظیمزاده هستم. در ۱۰ آذر ۱۳۳۶ در ده اسفنجان در شهرستان اسکو متولد شدم. هفت ساله بودم که پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امکانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به کلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی کنم. تا ۱۳ سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد. خاک خوردم و زحمت بسیار کشیدم. در سال ۲ بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یک بار روز ۲۱ ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت کشیدم.
کارم را با به دوش کشیدن پشتی و قالیهای کوچک و بردن آن از اسفنجان یا اسکو برای فروش آغاز کردم. در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا دو تومان (نه هزار یا ۲هزار تومان) سود میکردم. پنج سال اینچنین سخت کار کردم. بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با توکل به خدا تحمل سختیها را آسان میکرد. در ۱۸ سالگی توانستم ۲۰ هزار تومان پسانداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینکه مجبور به ترک تحصیل شدم. غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میکند) یتیم هیچکس را ندارد. کارمند، کارگر، بانکی، کاسب و هرکس دیگری شب که به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میکشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن کس که دستی به سرش بکشد… در این فکر بودم که سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. میخواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او ۲۰ هزار تومان قرض کردم و ۶۰ هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایهام شد ۱۰۰ هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی. وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماهها فکر کردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا ۲ سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمیدادند. در این مدت فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که با صادرات کارم را شروع کنم. اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مرکز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یک مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس میروند. ویزای ۱۵ روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم. زبان هم نمیدانستم. در یک هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و کیفیت تولید فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره کردم. دستگاه خریدم، با ۱۰ درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم. انسان باید ریسکپذیر باشد و من هم ریسک کردم. با دست خالی و از هیچ. شروع به بافتن فرش گرد کردم و چند نمونه که بیرون آمد سر و کله تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور میکنید یا نه؟ در اولین معامله ۶.۵ میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمایه ۱۰۰ هزار تومانی من که ۸۰ هزار تومانش قرض بود در کارخانه اجارهای اینچنین سودی نصیب من کرده بود، در اولین قدم… کسب و کارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیک و دیگر کشورها آغاز کردم. بسیار سفر کردم و ایدههای جدید دادم. از موزههای فرش کشورها بازدید میکردم و از طرحها اقتباس یا از آنها عکس میگرفتم و با الهام از آنها و تلفیق طرحها، ایدههای نو بیرون میدادم. در این مدت سلیقه مشتریان را شناختم. اصول کار خودم را پیدا کردم. من شریک ندارم. هیچگاه نداشتهام و نخواهم داشت. اگر شریک خوب بود، خدا برای خودش شریک میگذاشت. اصل دیگر من احترام به مشتری است، هر که میخواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار میایستد، با احترام میایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و پشتکار و ریسکپذیری خودم است. بسیار ریسک میکنم،بسیار. کمی بعد در بازدید از هتلهای معروف جهان تصمیم گرفتم وارد کار ساخت بزرگترین پروژه هتل کشور شوم. تاکنون ۱۸۰ میلیارد تومان در این پروژه سرمایهگذاری کردهام. تمام مصالح این پروژه خارجی و بهترین است. سنگ برزیل، شیشه بلژیک، دستگیره در انگلیس و تاسیسات آلمانی است. کابین چهار آسانسور نیز از طلای ۱۸ عیار است. این هتل ۳۴۰ واحد مسکونی در ۲۵ طبقه، هفت طبقه سالن ورزشی، ۳۴ طبقه هتل، ۷ رستوران روی دریاچه، ۱۰ هزار متر شهر آبی، ۷۰ هزار متر زمین آمفیتئاتر، ۹۰ هزار متر زمین گلف و ۲ باند هلیکوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسویها ۹ میلیون دلار است. این پروژه آبروی کشور است و من با افتخار روی آن سرمایهگذاری کردهام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج کشور ندارم و سرمایهگذاری یا ذخیره نکردهام…. میپرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمیکند. هدف من کارآفرینی است. تنها در پروژه آن هتل ۶۰۰ نفر به طور مستقیم کار میکنند. من ۲ بار برنده تندیس الماس بزرگترین بیزینس من جهان شدم و بزرگترین صادرکننده فرش کشور هستم. اما میدانید بزرگترین افتخار من چیست؟ یتیمنوازی. افتخار میکنم ۲ سال خیر نمونه کشور شدم. افتخار میکنم جزو ۱۰۰ کارآفرین برتر کشور هستم. دوست دارم اشتغالزایی کنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز کنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هماکنون ۱۰۷۰ بچه یتیم را زیر پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال ۱۰۰ بچه به آنها اضافه کنم. وصیت کردهام وقتی مردم تا ۱۰ سال بعد از عمرم هر سال ۱۰۰ بچه یتیم اضافه شود و مخارج همه یتیمها را از محل ارثم بپردازند. بعد از ۱۰ سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه میدهند. سفره که میاندازیم برای یتیمها و میآیند و غذا میخورند، کیف میکنم. گریه میکنم و حال میکنم. در یک مراسمی بچهها دورم جمع شده بودند و هر کس چیزی میخواست. در این میان دختربچهای به من نزدیک شد و به جای آن که چیزی بخواهد، فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند دفترم. آن دختر الان دخترخوانده من است. روی پایم نشست و بابایی صدایم کرد. من به هر دخترم ۵۰ میلیون تومان جهاز دادم و مقرر کردم به این یکی ۱۰۰ میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست که مهر این دختر را به دل من انداخت. یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است که در خدمت یتیمان هستم. پول را برای چه میخواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به بقیه بدهیم. ما وسیله هستیم. باید بخشید و بیمنت و زیاد بخشید. این توصیه من به همکارانم است. من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان این است که منطقی فکر کنند. این گونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این فرمول من است… .
او به تدریج در بازار فرش معروف شد و مغازه ای در بازار بزرگ تهران افتتاح کرد. در سال ۱۳۸۰ با دریافت تندیس طلایی از کشور انگلستان، به عنوان بهترین تولید کننده فرش های دستباف ایرانی معرفی شد. در همین سال، نمایشگاه دائمی فرش در خیابان پاسداران تهران افتتاح شد و عظیم زاده همزمان با این اتفاق شرکت خانه فرش عظیم را ثبت کرد. این شرکت امروزه با برند «عظیم زاده» معروف است و یکی از برترین برندهای فرش جهان و اولین برند فرش ایرانی است.
فقط فرش کافی نیست زمانی که او هتل های مجلل و معروف جهان را دید، تصمیم گرفت وارد کار ساختن بزرگترین پروژه هتل کشور شود. او برای پروژه «قو الماس خاورمیانه» در مازندران ۱۸۰ میلیارد تومان هزینه کرد و مجتمعی مجلل و بی نظیر ساخت.
مجتمع قو الماس خاورمیانه شامل سه برج است که دو برج آن کاربری مسکونی و تجاری داشته و برج سوم هتل مجلل ۳۸ طبقه است . در فضای بین برج های مسکونی و هتل ، مجتمع ورزشی در نظر گرفته شده است . هر کدام از برج های مسکونی ۲۱ طبقه دارد و در مجموع ۲۹۷ واحد مسکونی را در خود جای داده است . در طبقات زیرین برج های مسکونی سه طبقه مجتمع تجاری طراحی شده که ۴۸۶ باب فروشگاه تجاری دارد .
ریزبافت ترین فرش جهان با قیمت تخمینی دو و نیم میلیون پوند در موزه عظیم زاده و توسط احد عظیم زاده رونمایی و به نمایش در آمد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...بازاریابی پیامکی بر اساس ارسال پام های کوتاه روی گوشی های موبایل مشتریان است. باید بدانیم طبق پیش بینی ها تا سال 2020، 90 درصد مردم جهان گوشی همراه خواهند داشت. این امر بازاریابی پیامکی را به امری جذاب برای شرکت های کوچک و بزرگ تبدیل کرده است. باید بدانیم که استفاده از اینترنت موبایل دیگر جای موبایل کامپیوتر شخصی را گرفته است. بیشتر جستجوهای اینترنتی از طریق گوشی های موبایل انجام می شوند. بازاریابی پیامکی در یکی از دسته های بازاریابی مستقیم دسته بندی می شود. چطور بدانیم این مدل بازاریابی برای ما مناسب است یا خیر؟ درست است که هزینه ی پیامک تبلیغات بسیار کم است اما باید قبل از شروع کارهای زیادی را انجام بدهیم.
باید بدانید بسیاری از مشتریان حاضر نیستند شماره موبایل خود را بدهند. در حالی که ایمیل خود را براحتی می دهند. برای گرفتن شماره ی موبایل آنها باید به شما اعتماد زیادی داشته باشند. در ضمن آنها باید بدانند پیشنهادی که برای آنها از پیام کوتاه می فرستید یک پیشنهاد ویژه است، نه آن چیزی که از طریق ایمیل می فرستید. با مشتریان روراست باشید و برای معرفی پیام کوتاه های خود به مشتری از گام های زیر استفاده کنید.
پیغام ها بسیار کم ارسال خواهند شد. شاید حداکثر دو بار در ماه.
پیشنهادات کاملا اختصاصی خواهند بود و برای کسانی که شماره شان را با شما سهیم شده اند ارسال خواهند شد.
پیامک ها برای مواردی مانند سفارشات جدید، یادآوری قرارها، و یا یادآوری خدمات است.
با این راهنمایی ها شما شانس زیادی داردی که شماره موبایل آنها را بگیرید. شما می توانید این کار را با یک برگه ی ثبت نام، یا وقتی با آنها پشت گوشی صحبت می کنید، یا با اجازه دادن به آنها برای ارسال یک فرم به سایت شما انجام دهید. می توانید به آنها شماره ای بدهید تا به آن پیام کوتاه بفرستند.
وقتی کار کمپین پیامکی خود را شروع کردید، باید مطمئن شوید وقتی یک مشتری تقاضای خارج شدن از لیست کرد باید او را سریعا خارج کنید. نگه داشتن او در لیست شما غیرقانونی خواهد بود. یک سری قوانین هست که وقتی بازارایابی پیامکی می کنید باید از آنها آگاه باشید.
شما باید قبل از ارسال پیامک رضایت او را داشته باشید.
شما باید با هر ارسال خود یک گزینه ی لغو اشتراک را نیز در نظر بگیرید. اگر آن گزینه را انتخاب کردند باید سریعا لغو اشتراک شوند.
برای مشتریان با برنامه ی پیامک های نامحدود، باید بدانند در صورت رفتن به لیست پیامک محدود باید هزینه پرداخت کنند.
اینها تنها راهنمایی هایی هستند. شما باید قبل از شروع کار بازاریابی پیامکی از تمام قوانین مطلع باشید. این وظیفه ی شماست که قبل از سرمایه گذاری قوانین را بدانید، یک مشاور می تواند به شما کمک کند.
وقتی شماره های خود را جمع کردید، فهمیدید که از تمام قوانین درست استفاده می کنید، می توانید کمپین پیامکی خود را شروع کنید. پیشنهاد می شود از یک سرور سوم شخص استفاده کنید که می تواند برگشت سرمایه ی شما را رصد کند. یک پیغام لغو اشتراک در هر پیامک تعبیه کنید و پایگاه داده های پیامکی خود را مدیریت کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...