ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از مهم ترین مهارت های مورد نیاز برای موفقیت، توانایی مواجهه با نظرات مخالف و حتی اهانت های دیگران است؛ اینکه چطور می توان با حفظ خونسردی، به مخالفان و اهانت کنندگان پاسخی محکم و منطقی داد.
یک مثال خوب در این زمینه، عملکرد «استیو جابز» در کنفرانس WWDC 1997 است که توانست با حفظ آرامش، سؤال اهانت آمیز یکی از حضار را به صورت منطقی پاسخ دهد.
همان طور که احتمالاً می دانید، استیو جابز پس از خروج از اپل در سال 1985 میلادی، بار دیگر و بعد از دوازده سال به کمپانی بازگشت و در ماجرای مورد بحث، طی کنفرانس توسعه دهندگان اپل مشغول پاسخگویی به سؤالات حاضرین بود که یکی از افراد حاضر این سؤال را با لحنی طعنه آمیز از جابز پرسید:
آقای جابز شما انسان باهوش و تاثیرگذاری هستید، و البته تاکنون چندین بار گفته اید که نمی دانید راجع به چه چیزی صحبت می کنید. از شما می خواهم به عنوان مثال برای ما توضیح دهید که چگونه جاوا و متعلقات آن در پیشبرد ایده های موجود در OpenDoc نقش آفرینی می کنند و وقتی توضیحاتتان تمام شد، شاید بتوانید به ما بگویید که در هفت سال گذشته دقیقاً مشغول چه کاری بوده اید؟
چنین صحبت هایی آن هم در مقابل مدیرعامل اپل برای زیر سؤال بردن اطلاعات او از جزئی ترین مسائل شرکت، مطمئناً با نیت خوبی مطرح نشده اما پاسخ استیو جابز و نحوه برخورد او با مسئله درس های خوبی به همراه دارد:
نخستین عکس العمل استیو جابز علی رغم دشواری، مکث کردن بود. او به مدت 10 ثانیه (که البته برای حضار بسیار بیشتر به نظر می رسید) مکث کرده و در این زمان به یافتن بهترین پاسخ ممکن فکر کرد.
وی پس از نخستین مکث گفت: «شما می توانید برخی از مردم را در برخی از اوقات راضی کنید.» و سپس بار دیگر به مدت 8 ثانیه مکث کرد. چنین مکث هایی بسیار ارزشمند هستند چرا که فرصت کنترل احساسات را فراهم کرده و به فرد اجازه می دهند پیش از گفتن چیزی که ممکن است بعدها موجب پشیمانی شود، تمام جوانب امر را در نظر بگیرد.
مکث های استیو جابز نیز به او زمان داد تا به خوبی ابعاد سؤال و پاسخ های احتمالی آن را سنجیده و پاسخی اندیشمندانه و تاثیرگذار را در ذهن خود آماده کند.
استیو جابز در ادامه اضافه کرد: «یکی از سخت ترین مسائلی که در زمان تغییر به وجود می آید این است که افرادی مانند این آقا در بعضی از موارد حقیقت را می گویند.» سال هاست که روان شناسان معتقدند بهترین راه برای تغییر طرز تفکر افراد، موافقت با آنها و پیدا کردن نقاط اشتراک، به جای حملات متقابل است.
جابز این روش را به بهترین نحو و با تأیید حرف های طرف مقابل به کار گرفت؛ چرا که مطمئناً نرم افزار OpenDoc ویژگی هایی داشته که او از آنها بی اطلاع بوده است. اما همان طور که جابز توضیح می دهد، دانستن تمام جزئیات همه اپلیکیشن های تولیدی توسط کمپانی، وظیفه مدیرعامل نیست.
استیو جابز نقش خود در اپل را تشریح کرد و گفت نیاز نیست مدیرعامل تمام زیر و بم محصولات را از بر باشد، بلکه باید مجموعه را به صورت یک تصویر واحد مشاهده کرده و کارکنان را در راستای چشم انداز با یکدیگر متحد کند. وی همچنین در این باره گفت:
دشوارترین بخش کار این است که تشخیص دهید مشخصات یک بخش، چگونه به فروش 8 یا 10 میلیارد دلاری از محصول کمک می کند؟ و چیزی که من تاکنون یاد گرفته ام نشان می دهد که باید ابتدا از تجربه کاربری شروع کرد و سپس به مسائل فنی و تکنولوژیک رسید. شما نمی توانید ابتدا از فناوری شروع کنید و سپس به دنبال مشتری بگردید.
دیدگاه جابز در آن زمان برای توجه به تجربه کاربری بسیار نوآورانه بود، که درستی آن نیز بعدها با گذشت زمان و تجربه سایرین اثبات شد.
وی در ادامه با ارجاع به عدم توجه به تجربه کاربری از سوی خود در گذشته گفت: «خود من این اشتباه را احتمالاً بیش از هر شخص دیگری در این سالن مرتکب شده ام و از آن آسیب دیده ام و دلیل آن را نیز می دانم.»
جابز نه تنها چشم انداز خود را بیان کرد بلکه با اشاره به تجربیات ناموفق گذشته، به اظهارات خود اعتبار بخشید و به نوعی از سرمایه گذاران خواست اشتباهات او را تکرار نکنند.
«در حال حاضر افراد زیادی در اپل به سختی کار می کنند.» او سپس نام بعضی از کارمندان خود را به زبان آورد و از کل تیم تمجید کرد و گفت: «آنها به بهترین نحو کار می کنند.»
با چنین اظهاراتی، جابز از تیم خود حمایت کرده و از آنها تقدیر و تشکر نمود. وی به کارمندان اپل یادآور شد که از آنها حمایت می کند؛ کاری که موجب حمایت های متقابل تیم اپل شد.
سخنان پایانی جابز بسیار انگیزاننده هستند:
اشتباهات زیادی در طول مسیر رخ می دهند، البته این چیز خوبی است چرا که نشان می دهد تصمیم هایی در طول مسیر اتخاذ شده اند. ما اشتباهات را پیدا کرده و آنها را اصلاح می کنیم.
او سپس رو به شخصی که در ابتدا از او سؤال کرده بود گفت:
اشتباهات انجام می شوند، برخی از افراد نیز شاید ندانند راجع به چه چیزی صحبت می کنند؛ اما به نظرم شرایط موجود از آنچه که در گذشته نه چندان دور وجود داشت بهتر شده و فکر می کنم ما به سوی موفقیت پیش می رویم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...کار فینفسه مهم است؛ اما امروز به دو دلیل اساسی کار و کارآفرینی مهمتر از همیشه است. اینی که گفتند کار در اسلام مهم است، خب این همه روایات فراوانی از ائمه (علیهمالسّلام) در اهمیت کار، در فضیلت کار وارد شده که این کارهائی که شما ذکر کردید، نمونه هائی از همین چیزی است که مورد فضیلت است، که حالا من این روایت را اینجا یادداشت کردم: «من یعمل یزدد قوّه و من یقصّر فی العمل یزدد فتره»؛ کار که بکنید، نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. خاصیت کار، کاهش نیست، افزایش است؛ افزایشِ خودِ نیروی کار، نه محصول کار. خب، محصول کار که معلوم است افزایش پیدا میکند- وقتی کار کردید، کار یک محصولی دارد- اما در این روایت، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید که وقتی کار کردید، قدرت کار و نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. «و من یقصّر فی العمل»، کسی که در کار کردن کوتاهی کند، تقصیر بکند، «یزدد فَتره» یا «فِتره»، فتور و سستی او افزایش پیدا میکند. این مال شخص فقط نیست؛ این «مَن» که فرمود: «من یعمل»، معناش فقط این نیست که هر کسی این کار را بکند؛ خب، این روی اشخاص نیست، روی جوامع هم هست: هر ملتی، هر جامعهای. هرچه کار بکنید، نیروی کارتان بیشتر میشود. هرچه تحرک انسان داشته باشد، نشاط حرکتش بیشتر میشود. این خب، مال کار است که در اسلام درباره ی کار این همه حرف هست، که از جمله حالا این روایت را من اینجا خواندم. لکن امروز گفتیم به دو دلیل کار و طبعاً کارآفرینی اهمیت بیشتری دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چگونه می توانم یک لحظه تنش بین یک کارمند و یک مشتری را مدیریت کنم؟
لیزا آندریا مدیر سرویس تخصصی مشتری که به عنوان یک شرکت مشاوره ای در حال فعالیت است، سه سلوک مدیریتی سریع را برای یک زمان بحرانی ارائه کرده است. زمانی که یکی از کارمندان شرکت شما در ارتباط با یک مشتری به مشکل برمی خورد و بین این دو یک تنش به وجود می آید. حالا نوبت به شما می رسد که به عنوان مدیر شرکت وارد عمل شوید و تا جایی که می توانید تلاش کنید که این مشکل را به سریع ترین و بهترین روش ممکن حل کنید.
خوش رفتار باشید. مطمئن شوید که زبان بدنتان، تون صدایتان و بازی با کلماتتان در یک راه آرام و پسندیده رفتاری، به کار گرفته شود.
صبور باشید. اگر مشتری خواست فریاد بزند و توهین کند، تا جایی که امکان دارد تحمل کنید و اجازه این کار را به او بدهید. با ارائه یک راه حل بیش از حد سریع، حتی بهترین آن، شاید مشتری احساس کند که حرفهایش را درست گوش نداده اید. آنچه کهش شما در مرحله اول حتما باید انجام دهید، همدردی کردن است، اینکه یک شنونده خوب باشید.
حرفه ای باشید. هرباری که مشتری حرفش را به شما می گوید، یک فرصت است برای شما تا یک راه حل و حتی بهتر، دوراه حل را ارائه کنید. اگر امکان این وجود داشته باشد که بیش از یک راه حل و گزینه را در اختیار مشتری برای رفع این موقعیت قرار دهید، یک شرایط ایده آل خواهد بود. پس توپ را در زمین مشتری بیندازید تا تصمیم بگیرد که چگونه این مشکل و تنش را حل کند.
برنامه بازاریابی ( سند بازاریابی، طرح بازاریابی، نقشه بازاریابی، Marketing Plan ) یک سند تجاری است که به هدف توصیف وضعیت کنونی شرکت در بازار و با اشاره به استراتژی بازاریابی Marketing Strategy در یک دوره زمانی مشخص نوشتهشده است. یک برنامه بازاریابی معمولا برای یک تا پنج سال تهیه میگردد.
امروزه تهیه برنامه بازاریابی که با نام ستاره قطبی حوزه مدیریت بازاریابی از آن یاد میشود، معمولاً در ۳۶ گام تهیه میشود.
۱. امروزه در دنیای امپراتوری بانکها، درجایی که بانکها به دنبال سرمایهگذاری در صنایع ریزودرشت از شرکتهای Start-Up تا شرکتهای مادر تخصصی Holding و باوجود سیستم مدیریت ریسک در اینگونه بانکها ،طرحهای ساده کسبوکار تجاری Business Plan ، نمیتواند آنها را بهسوی سرمایهگذاری در اینگونه شرکتها سوق دهد.
اکنون تمامی سرمایهگذاران حرفهای سعی دارند که از کم و کیف (جزئیات) برنامههای آتی سازمانهای سرمایه پذیر آگهی یافته و با چشمباز دست به سرمایهگذاری نمایند. این امر موجب آن شده است که افراد و سازمانهایی که به دنبال جذب سرمایه میباشند گامی بهپیش برداشته و بهسوی طراحی مارکتینگ پلن رفته و ابعاد تجاری را تا مرحله کسب سود برای سرمایهگذار خود شرح داده و آنها را به این سرمایهگذاری سوق دهند. در این مسیر نرمافزارهای تخصصی وجود دارد که طرح پیشنهادی را از تمامی وجوه تحلیل نموده و حتی سازمان را تا مرحله بودجهبندی یاری مینماید.
۲. تمامی سازمانها و مؤسسات انتفاعی با در نظر داشتن برنامههای بلندمدت خود سعی مینمایند تا سود خود را حداکثر و هزینه خود حداقل نمایند. در این مسیر در حوزه بازاریابی استراتژیک، مدیریت عالی سازمان و گاه هیئتمدیره، علاقهمندند که علاوه برداشتن برنامهریزی استراتژیک جامع سازمان در حوزههای تخصصی نیز برنامه استراتژیکی داشته تا بتوانند از طریق آن بر فعالیتهای مدیریت بازاریابی و فروش نظارت داشته و نیز برنامههای بلندمدت مدیران خود را با سند برنامهریزی خود مطابقت داده و از هرگونه انحراف اصولی جلوگیری نمایند.
۳. یک مدیر بازاریابی حرفهای پس از گذشت اندک زمانی از جذب خود در یک شرکت تجاری و شناخت ابعاد ساختاری آن، باید بهصورت مکتوب نشان دهد چگونه، کارکنان تحت مدیریت خویش و سیستم مدیریت بازاریابی سازمان را مدیریت خواهد نمود. این مورد در بسیاری از شرکتهای بینالمللی در حال انجام است و گاه دیدهشده است که حتی پیش از استخدام قطعی فردی بهعنوان مدیر بازاریابی ، از او طرح اولیه بازاریابی و پیشنهادهای اصلاحیاش را خواستهاند.
اگر به توسعه کسبوکار (توسعه بازار و توسعه محصول) میاندیشید، حتما با مارکتینگپلن باید آغاز نمایید.
میزان درستی و عملیاتی بودن یک برنامه بازاریابی بستگی کامل به تجربه و دانش تهیهکننده سند دارد. چه بسیار برنامههایی که با عدم تجربه مشاور و غیر اجرایی بودن آن به قفسه کتابخانه سپردهشدهاند.
مارکتینگ پلن اگر بر اساس اعداد و ارقام واقعی و منطقی و تحلیل صحیح موقعیت بیرونی و درونی سازمان تهیهشده باشد، حتما تاثیر زیادی بر کسبوکار شرکت خواهد داشت.از سوی دیگر مارکتینگپلن خود بخشی از این برنامه استراتژیک کلان سازمان است که درون طرح کسبوکار ( سند بیزینسپلن ) Business Plan نیز آورده میشود. حال اگر طرح بازاریابی بهدرستی تهیه نشده باشد، کل استراتژی سازمان را به ناکجاآباد سوق نمیدهد؟
صرفنظر از مقیاس برنامه بازاریابی، باید بدانید که این برنامه یک سند جاری است.هر کسبوکاری به یک برنامه با ساختاری مناسب که بر اساس تحقیقات بازار، جایگاه رقبا و نتایج قابلدسترس، نیاز دارد. برنامه باید پایه و اساس تمام فعالیتهای سازمان شما در ماه های پیش رو باشد. هرچند که همواره باید آماده تغییر جزئی و کلی این برنامه بر اساس صلاحدید و تغییرات شرایط محیطی باشد تا موفقیت شما تضمین گردد.
۱- تحقیقات بازار : عبارت از جمعآوری، سازماندهی و نوشتن دادهها در خصوص خرید محصولات و خدمات کنونی سازمان که میتواند شامل ۷ طبقه باشد :
۲- بازار هدف : کشف بازار هدف برای محصول و معرفی محصول برای آنان
۳- محصول : تعریف محصول. چگونه این محصول با بازار هدف در ارتباط است.بازار به چه نیاز دارد، چه خاصهای دارد، چه تقاضایی وجود دارد. در حال حاضر، بازار به چه محصولاتی دسترسی دارد. چه چیز بیشتری باید به مشتری ارائه شود.
۴- رقبا: تشریح وضعیت رقبا در بازار. تشریح نقاط عطف، تمایز. برنامه رقبا در مبحث مدیریت برند.
۵- بیانیه ماموریت : نوشتن یک بیانیه ماموریت مناسب با فعالیت شرکت. به چه کسی میفروشیم. چه میفروشیم و چه تمایزی دارد.
۶- استراتژیهای بازار : استراتژی بازاریابی و اشاره به ترفیعاتی که خریدار بدان نیاز و یا حداقل در زمان خرید بر آنان اثر میگذارد و
استراتژیهای به این موارد اشاره دارد:
۷- قیمتگذاری، جایگاهیابی، برندسازی: از اطلاعات بهدستآمده، تدوین استراتژیهای قیمتگذاری محصول یا خدمت. جایگاهیابی محصول در بازار و روش افزایش آگاهی از برند.
۸- بودجهبندی : بودجهریزی برای سرمایه در دسترس.چه استراتژی برای هزینهها در نظر داریم؟ کدام فعالیت باید توسط خودمان و کدام عمل را باید برون سپاری نماییم؟
۹- اهداف بازاریابی : انتخاب اهداف مناسب برای بازاریابی (به معنای اینکه بتوان اهداف را بهصورت اعداد تعریف نمود).
۱۰- بررسی و تحلیل نتایج : آزمون و ارزیابی.شناسایی استراتژیهایی در حال استفاده:
با تحقیقات در بازار هدف، در خصوص رقبا، شناخت موقعیتهای منحصربهفرد برند، جایگاه خود را بهتر شناخته و برای تغییر یا حفظ این جایگاه بهدرستی گام خواهیم برداشت. با انتخاب اهداف صحیح برای کمپین بازاریابی و تحلیل دائم آن، درکمان از تلاشهایمان برای رسیدن به نتایج بهتر و صحیحتر ، بیشتر خواهد شد.
پس باید برنامه یا طرح بازاریابی، سندی زنده باشد.موفقیت مدیریت بازاریابی در رصد و مقایسه دائم وضعیت موجود کمپین با اهداف از پیش تعیینشده است.
۱- برنامه بازاریابی مسیر موفقیت عملیات بازاریابی را روشن و از آن پشتیبانی مینماید.
۲- برنامه بازاریابی به هماهنگ شدن فعالیتها برای دستیابی به اهداف کمک خواهد نمود.
۳- مدیر را مجبور مینماید تا در مورد مسائل آتی پیش رو به روشی نظاماند، عکسالعمل مناسب نشان دهد.
۴- بین منابع در دسترس و فرصتهای پیش روی سازمان در بازار، تعادل ایجاد میگردد.
۵- مارکتینگ پلن برای ارزیابی مستمر فعالیت سازمان یک چهارچوب مشخص فراهم میسازد. این برنامه سبب جلبتوجه مدیران عالی به توسعه سازمان بهجای حفظ موقعیت کنونی خواهد نمود.
۶- مارکتینگ پلن به افزایش سطح عملکرد، سرمایهگذاری بر نقاط قوت، کم شدن نقاط ضعف و تهدیدات و استقبال از فرصتها کمک مینماید.
۷- مارکتینگ پلن میتواند میزان ریسک منجر به شکست را به حداقل رساند.
۸- برنامه بازاریابی قادر است تا نتایج نامطلوب ناشی از شرایطی که خارج از کنترل مدیریت سازمان است را تعدیل نماید.
۹- برنامه بازاریابی با نگاهی جامع به کسبوکار، سازمان حمایت و بهصورت فرایندی برای ایجاد ارتباط و هماهنگی بین بازاریابی و دیگر بخشهای سازمان عمل نماید.
۱۰- آمادگی برای تغییر با هیجان بیشتری انجام میشود، زیرا با داشتن اطلاعات، مقاومتهای سازمانی به حداقل میرسد.
همه ما در کسب و کارهای خود به دنبال بهبود کارایی تیم فروش و در راستای آن افزایش فروشمان هستیم. استفاده از نرمافزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان( CRM ) یک انتخاب منطقی است. مهم است که ما نرمافزار CRM درستی را برای کسب و کار خود انتخاب کنیم.
در جلسات فروشی که من به واسط نرم افزار CRM شرکت کردهام، متوجه شدم، یک اشتباه بزرگ در کسب وکارهای ایرانی در حال رخدادن است و آن شیوه انتخاب نرمافزار CRM است، اغلب مدیران روند درستی را برای انتخاب نرم افزار CRM مورد نیاز خود طی نمیکنند. این روند نادرست در صورتیکه مدیر کسب و کار آدم خوششانسی نباشد، با احتمال بالا به سه مقصد ختم میشود:
مقصد اول: بعد از یک سال متوجه میشوند که انتخاب آنها نادرست بوده و استفاده از crm را قطع میکنند.
مقصد دوم: بعد از یک سال متوجه میشوند که انتخاب آنها نادرست بوده و به استفاده از این انتخاب نادرست ادامه میدهند.
مقصد سوم: بعد از یک سال متوجه میشوند که انتخاب آنها نادرست بوده و به فکر تغییر میافتند.
در هر کدام از این 3 حالت شما کمترین چیزی که از دست میدهید، هزینهای است که بابت نرم افزار پرداخت کردهاید، هزینه خسارتهای دیگر جدیتر است.
در مقصد اول، انتخاب نادرست شما امکان استفاده از یک ابزار موثر در افزایش کارایی فروشتان را می گیرد. (بخوانید: اثرات CRM در کسب و کارها، بخوانید: وقتی CRM ندارید چه چیزهای را از دست می دهید)
در مقصد دوم: شما نه تنها با نرمافزار CRM کارایی بخش فروش را افزایش ندادهاید بلکه یک کار هم به کارهای کارمندان فروش خود اضافه کردهاید، پس این ابزار به جای کمک به شما، شما را متضرر خواهد کرد، بهتر است به فکر مقصد اول یا مقصد سوم باشید.
در مقصد سوم: شما علاوه بر هزینه پرداختی بابت نرمافزار CRM یک سال از اثرات خوب CRM بیبهره ماندهاید اما باز مقصد سوم، مقصد هوشمندانهتری است.
پس مهم است ما شیوه درستی را در انتخاب نرم افزار CRM اجرا کنیم تا به واسطه آن با احتمال بالایی از اثرات خوب CRM در کسب و کار خود بهرهمند شویم.
گام اول: آیا اصلا شما به نرمافزار CRM نیاز دارید؟
اولین سوالی که شما باید از خودتان بپرسید این است که آیا شما واقعا، واقعا، واقعا به نرمافزار CRM نیاز دارید؟ یا نه فقط به این خاطر که زیاد در مورد این ابزار شنیدهاید میخواهید به سراغ آن بروید.
به عنوان مثال اگر شما یک شرکت پیمانکار هستید که به مشتریان محدود ( زیر 10 شرکت) سرویس میدهید به احتمال زیاد به این نرمافزار نیاز ندارید.
اگر شما به این نرمافزار نیاز نداشته باشید و آن را تهیه کنید فارغ از هزینه نرمافزار یک ابزار بیکاربرد به کسب و کارتان اضافه میکنید که میتواند مشکلهای زیادی برایتان به وجود بیاورد.
خوب اگر پاسخ سوال شما آری است به گام دوم بروید، اگر نه همین جا میتوانید این مقاله را کنار بگذارید و از زمان خود به گونه بهتر استفاده کنید.
گام دوم: هدف خود را برای خرید CRM تعیین کنید؟
هدف دقیق خود را از خرید این نرمافزار مشخص کنید، جدا از این موضوع این ماجرا در هر خرید دیگری اگر رعایت شود، شما انتخاب هوشمندانهتری انجام دادهاید، از خرید یک گوشی موبایل گرفته تا ماشین و خانه!
آیا میخواهید به وسیله نرمافزار CRM اطلاعات مشتریان، سرنخها و فرصتهای خود و تعاملات کارمندان فروشتان را با آنها در یکجا به صورت متمرکز داشته باشید؟
آیا میخواهید CRM به کارمندان شما انگیزه بیشتر برای فروش و همکاری تیمی ایجاد کند؟
آیا میخواهید بدانید هر کدام از کارمندان فروش شما پیگیریهای خود را به شکل درستی انجام میدهند؟
آیا میخواهید بدانید که نرخ تبدیل زنگخور به مشتری هر کدام از کارمندهای فروشتان چقدر است؟
آیا میخواهید اگر روزی یکی از کارمندان فروش شما از شرکت رفت، مشکلی برای شما پیش نیاید؟
استعداد یادگیری کارمندان شما چقدر است و چقدر میخواهید نرمافزار ساده باشد؟
آیا میخواهید یک مراقبت جدی از مشتریان خود داشته باشید، مثلا مطمئن شوید که با هر مشتری یک بار در هفته صحبت میشود؟
به دنبال چه شاخصهایی در بخش فروش هستید؟
در این مرحله بسیار مهم است که شما نیازمندیهای دقیق خود و اهداف دقیقتر خود را از CRM مشخص کنید.
وقتی که اهداف و نیازهای خود را مشخص کردید آنها را لیست کنید، سعی کنید چند بار این اهداف و نیازمندیهای را هرس کنید، در هر ردیف از این لیست این سوال را از خودتان بپرسید؟
این واقعا هدف من است؟ من واقعا به این نرمافزار نیاز دارم؟ آیا میتوانم حذفش کنم ؟
همه میدانیم درختان خوب هرس شده میوههای درشتتر و خوشمزهتری را تولید میکنند.
گام سوم: یک تصمیم بسیار مهم، نرمافزار با پرداخت ماهیانه (Cloud CRM) یا نرمافزار یکبار خرید (On Premise)
در سال 2008 فقط 12 درصد نرمافزارهای خریداری شده در دنیا از نوع نرمافزارهای با پرداخت ماهیانه بود و 88 درصد نرمافزارها یکبار خرید بودند، این عدد در سال 2014 تقریبا برعکس شد یعنی 87 درصد نرمافزارهای خریداری شده با پرداخت ماهیانه بودند و فقط 13 درصد نرمافزارها یکبار خرید بودند!
گام چهارم: به آنهایی بیشتر پول بدهید که به شما امکانات کمتری میدهند.
بعد از سه گام اول شما دانش درستی برای انتخاب نرمافزار CRM مورد نیاز خود خواهید داشت. شاید شما هم قبلا آبمیوهگیری چندکارهایی خریدهاید که در انبار خانه خاک میخورد و الان از یک آب پرتغال گیری یک کاره فعال روی کابینت آشپزخانهتان استفاده میکنید! ماجرا ساده است، ابزارهایی که امکانات کمتر را با کیفیت بهتر ارائه میکنند، بیشتر استفاده میشوند و از آن طرف ابزارهایی که امکانات بیشتر دارند جذابیت بیشتری برای خرید دارند.
گام پنجم: نرمافزار هرچه سادهتر احتمال موفقیتش بیشتر
ابزارهای سادهتر در حوزه فروش کاراتر هستند. هر نرمافزاری را که میخواهید خرید کنید از فروشنده آن سوال کنید چقدر طول میکشد تا نرمافزار را به کارمندان فروش آموزش داد؟ اگر این زمان از نیم ساعت بیشتر بود، باید در خرید آن نرمافزار تعلل کنید.
CRM قرار است در بخش هیجانانگیز و شلوغ فروش استفاده شود، اگر ساده نباشد قابل استفاده نخواهد بود. این نرمافزار قرار است کار کارمندان فروش را کمتر و زمان آنها را برای فروش بیشتر آزادتر کند، اگر ساده نباشد این اتفاق هرگز نخواهد افتاد.
پس دقت کنید به سراغ نرمافزاری بروید که به شکل قابل توجهی ساده باشد.
گام ششم: نسخه آزمایشی نرمافزار را با جدیت امتحان کنید.
خوب در این گام احتمالا شما نرمافزار مورد نظر خود را انتخاب کردهاید.
برای خرید عجله نکنید، اول امتحانش کنید.
Show room ها برای همین منظور درست شدهاند، شما میتوانید محصولی که میخواهید بخرید را قبل از خرید امتحان کنید.
نکته جالبی که در نرمافزارهای CRM وجود دارد این است که هر چقدر هم روند درستی را در انتخاب طی کنید اگر آن را به شکل واقعی استفاده نکنید، متوجه کارایی آن نخواهید شد.
نرمافزارهایی با پردازش ابری این امکان را به شما میدهند تا آنها را امتحان کنید.
اما نکته مهم این است در دوره آزمایشی به صورت واقعی از نرمافزار استفاده کنید! اگر به شکل واقعی استفاده کنید، واقعا متوجه کارایی یا عدم کارایی نرمافزار خواهید شد.
گام هفتم: همه باید بدانند زمانی کار انجام میشود که در CRM ثبت شود.
در این مرحله این شعار را در بین همکاران خود ماندگار کنید:
زمانی کاری انجام شده به حساب خواهد آمد که در CRM ثبت شود!
سوخت اصلی موتور همه CRM ها یاداشتها و معاملاتی است که همکاران شما ثبت میکنند و همه میدانیم که موتور بیسوخت شما را به هیچ مقصدی نخواهد رساند.
ممکن است چند روز اول این موضوع برای همکاران شما سخت باشد؛ مثلا بگویند خیلی وقت ما را میگیرد، وای یعنی باید همه چیز را یاداشت کنیم و... سوال مهم این است اگر چیزی ثبت نشود چگونه میخواهد پیگیری شود؟
چند هفته که گذشت همه تیم فروش به شما خواهند گفت که دیگر بدون CRM نمی توانند کار کنند. به آنها بگویید که CRM به ازای هر کارمند، فروش را تا 42 درصد افزایش میدهد.
اگر نظر «مارک زاکربرگ» (Mark Zuckerberg) یا «ایلان ماسک» (Elon Musk) را در مورد رباتها بپرسید، با دو جواب متضاد روبرو میشوید؛ رباتها یا آیندهی درخشان ما را رقم میزنند یا اینکه با گرفتن شغلها و اهداف ما، بشریت را نابود میکنند. در حقیقت، سرعت پیشرفت هوش مصنوعی فراتر از انتظارات ما است. شرکت فیسبوک یک الگوریتم هوش مصنوعی ساخت که بعد از مدتی زبان خودش را ابداع کرد. سرانجام کار به جایی رسید که برنامهنویسان قادر به کنترل این هوش مصنوعی نبودند و با توجه به خطر بالقوه، بهناچار این الگوریتم سرکش را خاموش کردند. ما در دوران هوش مصنوعی و رباتها زندگی میکنیم، برای همین آشنایی بیشتر با آنها، بیفایده نخواهد بود. مانند فهرستهایی که هرساله از پولدارترین افراد جهان منتشر میشود، ما هم تصمیم گرفتیم ۶ ربات قدرتمند در جهان را معرفی کنیم.
ابررایانهی «واتسون» (Watson) از شرکت IBM اینجا است تا کوچکی ما انسانها را یادآور شود. این ابررایانه با بررسی صدها زبان، پاسخ سوالات مختلف را خیلی سریعتر از ذهن انسان پیدا میکند. بهعنوانمثال میتوان به رقابت واتسون با برندگان Jeopardy (مسابقهی اطلاعات عمومی معروف) اشاره کرد که این ابررایانه، با سرعت خیلی زیادی همهی آنها را شکست داد.
البته جاهطلبیهای IBM، فراتر از برنده شدن در یک مسابقهی اطلاعات عمومی است. این کمپانی در نظر دارد واتسون را به پیشرفتهترین ماشین پرسش و پاسخ تبدیل کند. به همین خاطر، IBM هستهی مرکزی واتسون را به ۱۵ سرویس شناختی مانند چتباتها و برنامههای پردازش زبان تقسیم کرده است. در حال حاضر، این هوش مصنوعی به روشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال برخی از شرکتهای استرالیایی که از هوش مصنوعی واتسون برای غربالگری رزومههای کاری استفاده میکنند.
پس از همین حالا به فکر روشی برای جلب نظر این هوش مصنوعی باشید، چون شاید روزی روزگاری استخدام شما به نظر واتسون بستگی داشته باشد.
شرکت «بوستون داینامیکس» (Boston Dynamics) که چندی پیش گوگل آن را خرید، این ربات چهارپای عجیبوغریب را ساخته است. ربات «اسپات» (Spot) که کموبیش شبیه سگ است، با پاهای هیدرولیکی و حسگر چرخندهای که دارد، تا ۴۵ دقیقه میتواند در زمینهای ناهموار محیطهای داخلی و خارجی حرکت کند. این ربات برای محیطهای خطرناک طراحی و ساختهشده است. حتی زمانی که افراد با پا به اسپات ضربه بزنند، این ربات میتواند تعادلش را حفظ کند و زمانی هم که بر زمین بیفتد، میتواند بلند شود.
سپاه تفنگداران دریایی آمریکا تصمیم دارد در پاییز امسال، ربات اسپات را برای امکان حضور در عملیاتهای نظامی آزمایش کند. البته شرکت بوستون داینامیکس هنوز به فکر استفادهی تجاری از این ربات است. بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت، مارک ریبرت، معتقد است که شاید بهترین استفادهی تجاری از اسپات، بهعنوان پیک حمل کالا باشد. شاید هم روزی برسد که بستههایتان را از چنین رباتهایی تحویل بگیرید. در همین رابطه، چندی پیش ویدیویی از اسپات منتشر شد که این ربات یک بسته را حمل میکند و در نهایت بستهی مذکور را به خانهای میرساند.
این ربات احتمالا دورکاری را راحتتر و منعطفتر میکند. این ربات که ترکیبی از آیپد و اسکوتر برقی است، به کاربر اجازه میدهد تا از راه دور، حضوری فیزیکی در محیط کار داشته باشد. با استفاده از ربات «دابل» (Double)، امکان دیدن چهرهی کارمندان و گفتوگوی مستقیم با آنها فراهم میشود. با استفاده از این ربات، حتی زمانی که در قارهی دیگری به سر میبرید، میتوانید در محیط کار حضور داشته باشید و بر عملکرد دیگران نظارت کنید. برعکس استفاده از ویدیوکنفرانس که به یکجا محدود میشود، این ربات به شما اجازه میدهد که در محیط کار یا هر محیطی، حرکت کنید و با افراد مختلف گپ بزنید.
استفاده از این ربات هنوز همهگیر نشده است. زمان مشخص میکند که این ربات برای استفادههای خاص خواهد ماند یا اینکه فراگیر میشود.
این ربات تحت نظر دکتر «مارتین راتبلات» (Martine Rothblatt) ساخته شده است. ربات «بینا۴۸» (BINA48) هدف جاهطلبانهای دارد. این ربات بهمنظور «آزمایش امکان انتقال خودآگاهی از انسان به یک بدن بیولوژیکی یا تکنولوژیکی» طراحیشده است. اگر راتبلات در این زمینه موفق شود، طرز تفکر ما نسبت به آگاهی، برای همیشه تغییر مییابد.
راتبلات این ربات انسانگونه را به شکل همسرش، «بینا» (Bina)، طراحی کرده است. در ربات بینا۴۸، مقدار زیادی از خاطرات، افکار و اعتقادات بینا ذخیره شده است. راتبلات با این کار میخواهد خودآگاهی همسرش را برای همیشه حفظ کند. بینا۴۸ با استفاده از نرمافزار تشخیص صدا و چهره، خاطرات ثبتشدهی بینا و ارتباط با اینترنت، میتواند ساعتها در مورد موضوعات مختلف و حتی دربارهی آگاهی خودش صحبت کند. هرچند بینا۴۸ بهعنوان یکی از پیشرفتهترین و خودآگاهترین رباتهای همراه با هوش مصنوعی محسوب میشود، اما هنوز فاصلهی زیادی تا جایگزینی با بینای واقعی دارد.
ربات انسانگونهی «پِپِر» (Pepper) ظاهر بامزهای دارد، اما همین ربات بهظاهر بامزه احتمالا در آینده جایگزین فروشندهها خواهد شد. بهعنوانمثال، یکی از فروشگاههای شهر «پالو آلتو» (Palo Alto) در کالیفرنیا، به مدت یک هفته از رباتهای Pepper در بخش خدمات مشتریان استفاده کرد. در همین مدت کوتاه، مشتریان این فروشگاه ۷۰ درصد بیشتر شدند. این ربات با داشتن یک صفحهنمایش روی سینه و دستها و چشمانی واکنشگر، میتواند برای خوشآمدگویی و گپ زدن با مشتریان، برنامهریزی شود. بانکهای ژاپنی برای کمک به مشتریان، از این ربات استفاده میکنند.
این ربات بهعنوان یک همراه برای معاشرت طراحیشده و مناسب انجام کارهای فیزیکی نیست. این ربات میتواند صدا، حالت صورت و الگوهای رفتاری شما را بررسی کند و با توجه به این موارد، پاسخ مناسبی بدهد. شرکت «سافتبانک» (SoftBank)، سازندهی این ربات، در همین رابطه قول میدهد: «ربات Pepper بهتدریج ویژگیهای رفتاری و ترجیحات شما را ذخیره میکند و خودش را با توجه عادات و سلیقهی شما تطبیق میدهد».
بسیاری از صحبتهای پیرامون هوش مصنوعی، دربارهی آیندهی تیره و تاریک است؛ اما این ربات نشان میدهد که همهی ماشینها قرار نیست ما را به کشتن بدهند. ربات انسانگونهی «میلو» (Milo)، در حال تغییر دادن زندگی کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم است. این ربات ۶۰ سانتیمتری، برای کمک به مهارتهای ارتباطی و معاشرت کودکان اوتیسمی طراحیشده است. با استفاده از الگوهای پیاپی رفتاری و گفتاری، این ربات بهعنوان یک نمونهی مناسب برای رفتار اجتماعی خوب عمل میکند. با صبر بینهایتی که ماشین دارد، میلو بدون این که خسته شود، به کار خود ادامه میدهد. این ربات همین حالا در ۲۸۵ مدرسه در آمریکا استفاده میشود و خالق آن امیدوار است تا انتهای امسال، این عدد به ۲۰۰۰ مدرسه برسد.
«پاملا رولاینز» (Pamela Rawlines)، از اعضای تیم توسعهدهندهی میلو، در همین زمینه گفته است: «همهی کودکان مبتلا به اوتیسم درزمینهی رفتارهای اجتماعی مشکل دارند، اما با تکنولوژی خیلی راحت هستند. میلو بهعنوان یک پل برای این مساله طراحیشده و با شکل انسانگونه و شبهکارتونی که دارد، بهراحتی میتواند با طیف متنوعی از کودکان مبتلا به این بیماری، ارتباط برقرار کند».
جواب معما
………………………………………..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حتما شما هم در مورد مزایای پروموشن فروش شنیده اید، اگر بخواهیم در یک جمله پروموشن فروش را توصیف کنیم، باید بگوییم که یک ابزار موفق و اثربخش برای بدست آوردن فروشها و نتایجی سریع و در بازه زمانی کوتاه است.
البته ناگفته نماند که پروموشن های فروش همانقدر که در مورد محصولات موفق و با کیفیت، تاثیر مثبتی دارد، اگر در مورد محصولات بد اجرا شود، تاثیر بسیار مخربی خواهد داشت، همین امر در مورد روشهای بد بازاریابی هم صدق می کند.
بنابراین در استفاده از این ابزار موثر بایستی دقت عمل زیادی به خرج داد تا از معایب و مضرات کاربرد نادرست پروموشن جلوگیری شود.
برخی معایب یا مشکلات پروموشن های فروش عبارتند از:
پروموشن ها می توانند باعث شوند که در زمانهای غیر پروموشن برخی افراد از خرید خودداری نمایند، آنها منتظر زمانهای پروموشن می مانند ، این موضوع حتی در مورد برندهای معروف که حتی وفاداری مشتری بالایی دارند نیز صدق میکند.
این امر باعث می شود تا فروش روتین و معمول در قیمت بازار کاهش یابد و در نتیجه حاشیه سود حتی در فصل فروش کاهش یابد.
اگر پروموشن در مورد کالایی کم و نادر باشد، ایجاد پروموشن می تواند موجب کاهش اعتماد مردم و بدگمانی شود. مثلا می تواند موجب شود که افراد به کیفیت شک کنند، یا اینکه تصور کنند کالا دیگر به روز نیست و به همین علت کاهش قیمت پیدا کرده. بنابراین در چنین مواقعی در مورد پروموشن و حتی تبلیغ آن دقت کنید.
گاهی ممکن است مغازه دار، خرده فروش یا حتی فروشگاه زنجیره ای به علتهای مختلفی از جمله کسادی بازار، نداشتن جای کافی برای چیدمان تعداد زیاد محصول، عدم اطمینان از فروش تعداد زیاد محصول، یا حتی اعتقاد به اینکه انرژی مورد نیاز برای فروش بر اساس آن پروموشن بیش از سود آن خواهد بود، تمایلی به همکاری با تولید کننده و پروموشن فروش نخواهد داشت و همین موضوع می تواند موجب اجرای ضعیف آن پروموشن شود.
پروموشن ها به علت هزینه بالا و حاشیه سود پایینی که دارند در مدتهای کوتاهی انجام می شوند، و قرار است در یک مدت کوتاه افزایش قابل توجهی را مشاهده کرد، اما گاهی همین مدت زمان کوتاه، بر فروش و بازار بلند مدت محصول ممکن است تاثیر بگذارد و همینطور ممکن است در طولانی مدت بر تصویر کیفیت محصول تاثیر بگذارد.
و اما در ادامه برخی از مزایای پروموشن را هم معرفی می کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلسله مطالب “احکام معاملات“، حاوی مسائل مهمّ و مورد ابتلاء در ابواب عبادات و معاملات است که مطابق با فتاوای مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظلّه العالی) می باشد.
آرشیو احکام معاملات :
...