آیا می خواهید کسب وکاری را آغاز کنید اما نمی دانید برای سرمایه گذاری آن از چه کمک بگیرید؟
آیا کارآفرینان همیشه سرمایه اولیه برای کسب وکار را دارند؟
آیا استارت آپ ها برای تامین منابع مالی با مشکل روبه رو خواهند شد؟
آیا فراهم کردن منابع مالی برای کسب وکاری که راه اندازی کردید دشوار است؟
ما در اینجا قصد داریم ۷ روشی که با آن ها می توانید منابع مالی برای کارتان را کسب کنید به شما آموزش می دهیم.
۱- وام آنلاین
به تازگی، خدمات وام دهی آنلاین مانند OnDeck و Kabbage جایگزین وام های کسب و کار سنتی شده است. مزیت استفاده از وام دهی آنلاین سرعت روند کارها می باشد.: یک برنامه یک ساعت برای تکمیل شدن نیاز دارد در حالی که در مقابل، روند پرداخت وام های سنتی می تواند هفته و یا حتی ماه ها، طول بکشد. لری سامرز، وزیر سابق خزانه داری آمریکا در سال 2015 گفت: بیش از 70 درصد وام دهی آنلاین به کسب و کارهای کوچک تعلق می گیرد.
۲- فروش محصولات قبل از راه اندازی کسب وکارتان
فروش محصولات خود قبل از راه اندازی کسب وکارتان راهی است که اغلب نادیده گرفته می شود. و روش بسیار موثری برای تامین مالی کسب و کار شما است. کارآفرینان Priska توانستند 50،000 دلار سرمایه بیشتری برای شرکت Bittylab با پیش فروش بطری کودک کسب کنند. دیاز توانست برای پرداخت موجودی و باز کردن بعضی از درها در خرده فروشی به بازدید کنندگان وب سایت خود کمک کند. هر چند دیاز می توانست تا حد زیادی از این ابزار تامین مالی بهره مند شود ولی هنوز هم برخی از مشکلات وجود دارد.
دیاز گفت: "بزرگترین چالش در هماهنگی زمان تحویل موجودی از تامین کننده بود به طوری که ما بتوانیم انجام سفارشات را شروع کنیم"و "چالش دیگر پیش بینی تعدادی از واحد های ما که قرار بود به پیش فروش گذاشته شود بود." در نتیجه کمبود ما در حال حاضر در مرحله پیش فروشی و فروش بیش از اصل پیش بینی، و در نتیجه سفارشات تماس بود."
۳- دوستان و خانواده
قرض گرفتن از یک دوست، یکی دیگر از راه های بالقوه برای تامین مالی کسب و کار شما می باشد. قرض گرفتن از دوستان و خانواده یک جایگزین جالب برای اشکال سنتی مالی است و همچنین برخی از مزایای منحصر به فرد، از جمله پرداخت کم یا بدون بهره و اجتناب از قرارداد بانکی است.
۴- کسب و کار دیگری
صاحبان کسب و کار جدید می توانند از روش های دیگر و کسب وکار دیگری برای تامین منابع مالی کسب وکار اصلی استفاده کنند. کارآفرین الکس جنادینیک درآمد خود را از تورهای او از سایت ComeHike.comبرای راه اندازی Problemio.com ، استفاده کرد که اپلیکشن های موبایل را برای تلفن های همراه بسازد و کسب وکارش را شروع کند. به خاطر خدمات رایگانی که او ارایه می کرد باعث شد کمک های مالی به سایتش سرازیر شود و اینگونه بودجه ای برای ورود به کسب وکار اصلی کسب کند.
۵- وام خانه
برای مالکان که صاحبان خانه هستند.ارزش اصلی خانه منهای آنچه که شما بدهکار هستید ارزش خانه می شود ویک گزینه عالی برای تامین مالی یک کسب و کار کوچک است. این وام ها به طور کلی ارائه دارای نرخ بهره هستند که هم انعطاف پذیرن و هم پایین تر از نرخ تجاری هستند.
۶- فروش دارایی
گاهی اوقات، شما ممکن است یک روش تامین مالی داشته باشید و از ابتدا آن را درک نکرده باشید. این مورد برای کارآفرین که قادر به تامین مالی خود ، با فروش ماشینش البته با موافقت فرزندان خود بوده است . هر چند آن یک تصمیم دشوار ی بود اما توانست 30000 دلار از فروش ماشین بدست آورد که این هزینه را صرف برخی از جنبه های بسیار مهمی از کسب وکار خود کرد.
Saify گفت: "من مقداری از آن پول را برای پرداخت به پیمانکاران طراحی هزینه کردم" "وبقیه پول هم در حساب من است که برای کمک به بازاریابی و پشتیبانی کسب وکار خود استفاده کنم."
۷- کارت های اعتباری
کارت های اعتباری کسب و کار راه آسانی برای تامین مالی استارت آپ ها هستند، و می توانید به کمک آن سریع کسب و کار خود را راه اندازی و اجرا کنید.
"یکی از چند مزیت کارت اعتباری این است که حداقل پرداخت در یک کارت اعتباری بسیار پایین است.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...یکی از چالشهای مصاحبههای شغلی این است که باید انتظار شنیدن هر نوع سوالی را داشته باشیم. حتی شرکتهای مطرح دنیا که انتظار میرود بیشتر سوالات فنی بپرسند، پرسشهای عجیبی مطرح میکنند که پاسخ به آنها چندان ساده به نظر نمیرسد.
شرکتهای بزرگ دنیا با امتیازاتی چون حقوق ماهیانهی بالا، مزایای فوقالعاده و رضایت شغلی همراه هستند که افراد زیادی را وسوسه میکند تا در این شرکتها مشغول کار شوند.
اما بهتر است نگاهی به پشت صحنهی این شرایط خوب بینداریم و برخی از سوالاتی که کارکنان آنها برای استخدام در شغل مورد نظر مجبور به پاسخ شدهاند را ببینیم:
"اگر مجبور باشید که تا آخر عمر یک آهنگ را گوش دهید، چه آهنگی انتخاب میکنید؟ "- استخدام کارشناس استراتژی در فیسبوک
"شعبههای مک دونالد در آمریکا چه تعداد همبرگر مخصوص در سال میفروشند؟"-استخدام برای بخش دادههای علمی در فیسبوک
"اگر این دیوار یک دیوار آجری بود، و شما یک آجر بودید، در کجای این دیوار قرار میگرفتید؟" انتخاب شما چه تاثیری بر روی کل دیوار دارد؟" - استخدام شرکت اکسپدیا برای کارشناس بازاریابی
"برای نابینایان یک قفسه ادویهجات طراحی کنید."- استخدام مهندس سختافزار در اینتل
"یک شهر را انتخاب کنید و تخمین بزنید چه تعداد تنظیمکنندهی کوک پیانو در آنجا مشغول به کار هستند؟" – استخدام مدیر تولید در گوگل
"هزینهی شستشوی پنجرههای سیاتل چقدر است؟"- استخدام کارشناس فروش آنلاین در فیسبوک
"چه تعداد کودک در روز به دنیا میآیند؟"- استخدام مدیر ذخایر جهانی در اپل
"اگر بخواهید با دوستان خود چادر بزنید، چادر خود را در کجا نصب میکنید؟"- استخدام تحلیلگر ارشد مالی در اکسپدیا
"اگر خود را به درخت تشبیه کنید، چه درختی خواهید بود؟"-استخدام نویسندهی ارشد بخش فنی در شرکت سیسکو
" چرا دریچهی چاههای فاضلاب گرد هستند؟"- استخدام مهندس الکترونیک در مرکز دارویی سنت جود
"اگر با بهترین دوست شما صحبت کنیم، چه چیزی ممکن است بگوید که برای شما چالش برانگیز باشد؟"- استخدام کارشناس عرصهی red-zone در اپل
"اگر شما را با یک جمله به یاد آورند، آن جمله چه خواهد بود؟"- استخدام کارشناس استراتژی در شرکت گوگل
"اگر شما در ازدحام جمعیت ایستاده باشید، چگونه دوام خواهید آورد؟"- استخدام مدیر سایت در مایکروسافت
"اگر بخواهید به یک مشتری که در یک قایق یا در میان هرجای دیگری گیر افتاده باشد کمک کنید، اولین چیزی که شما به آن فرد میگویید، چه خواهد بود؟"-استخدام اعضای گروه خدمات مشتریان در آمریکن اکسپرس
"اگر همین الان یک میلیون دلار پول به شما بدهیم، با آن چه کار خواهید کرد؟"- استخدام کارشناس استراتژی در گوگل
"فیسبوک را برای افراد نابینا چگونه طراحی خواهید کرد؟"- استخدام مدیر تولید در فیسبوک
"این مداد را بفروشید!"- استخدام نمایندهی فروش شرکت دارویی فایزر
اگر شما فقط یک انتخاب بین دو نیروی ابر قدرت داشته باشید بین نامریی بودن یا پرواز کردن، کدام را انتخاب میکنید؟"-استخدام مدیر محصولات پیشرفتهی مایکروسافت
"چگونه فاصلهی ایمن تا کنار ساحل را با وجود احتمال سونامی تخمین خواهید زد؟" - استخدام مدیر تجزیه و تحلیلeBay
"در این مرحله از زندگی، بین کسب درآمد و یادگیری کدام را ترجیح میدهید؟" -استخدام مهندس نرمافزار در گوگل
"کودکی خود را توصیف کنید."- استخدام مدیر امور تجاری درشرکت بیوژن
"بهترین و بدترین روز شما در طی چهار سال گذشته چه بوده است؟"- استخدام مدیریت مهندسی پروژه در اپل
"والدین شما درباره عملکردتان در دوران دبیرستان چه احساسی داشتند؟"- استخدام متخصص مراقبت از فروش در الای لیلی
آیا شما هم تجربهی پاسخ دادن به چنین سوالات عجیب غریبی را داشتهاید ؟؟؟
برگرفته از : http://www.zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...حتماً شنیدهاید که میگویند، اگر کاری را با عشق و علاقه انجام میدهید، حتی یک روز از عمرتان را هم "کار"نکردهاید.
البته، راهاندازی استارتآپ خودتان به چیزهایی بیشتر از عشق و علاقه نیاز دارد، ولی داشتن همین عشق و علاقه برای شروع کار کافی است.
خوب حالا چگونه میتوانیم این شور و شوق و استعدادها را به یک تجارت موفق و گسترشپذیر تبدیل کنیم؟
در ادامه با ما همراه باشید...
شما مهارتهایی در خودتان دارید که شما را منحصر بفرد میسازد. نکته اینجاست که بفهمید آن مهارتها به چه شکلی خاص هستند و چطور میتوانید بازاری برایش پیدا کنید.
به حتم میگویم که در این اقتصادِ همیشه در حال گسترش و بی حد و مرز امروزی، برای هر کسی چیزی وجود دارد که قابل ارائه باشد. خوب حالا شما چطور میتوانید با ارائه یک چیز متفاوت و یکتا از خودتان جایی در این تجارت جهانی برای خودتان باز کنید؟
وقتیکه لیست کاملی از مهارتهای خوب خود تهیه کردید، در نظر بگیرید که چطور میتوانید بعضی از اینها را به یک تجارت قابل ارائه تبدیل کنید. یکی از بهترین روشها برای این تبدیل این است که این جمله دیگران را به یاد بیاورید، "تو خیلی خوب اینکار رو بلدی؛ میتونی لطفاً برای من هم همین کار رو انجام بدی؟"
برای مثال یکبار خانمی را ملاقات کردم که، در نقاشی روی دیوار مهارت داشت. عاشق نقاشی بود و بطور اتفاقی دیوارهای مهد کودک فرزندش را نقاشی کرده بود.
بعدش یک نفر کار او را دید و خوشش آمد و از او خواست مهد کودکش را هم نقاشی کند. چند وقت بعد کس دیگری همان نقاشیها را دید و دنبال نقاش گشت و تقاضای همان کار را نمود. بقیهاش را خودتان میتوانید حدس بزنید: این استعداد او در همه جا استقبال شد. این خانم نقاش سریعاً فهمید که استعدادش قابلیت عرضه تجاری را دارد و کسان زیادی هم این موضوع را به او میگفتند، "خیلی جالب و قشنگه! میتونی برای اتاق بچهام همین کار رو بکنی؟"
خوب حالا به کارهای گذشته خود فکر کنید، مهارتهایی که بخاطرش مورد ستایش و تمجید قرار گرفتید. بعد فکر خود را متمرکز کنید و ببینید چطور میتوانید آن را به یک محصول یا خدمات موفق تجاری تبدیل کنید. چه خدماتی میتوانید ارائه کنید که دیگران حاضرند برایش پول بدهند؟
در ابتدای کار وقتیکه یک پروژه جنبی را میخواهید بصورت آزمایشی شروع کنید معرفی شما توسط کسانی که کارهای شما را دیده یا خریدهاند همیشه بهترین راه است؛ ولی اگر دنبال یک تجارت واقعی هستید، باید تقاضای بازار را در نظر داشته باشید. برای مثال، اگر حسابدار با استعدادی هستید، ولی در یک شهر کوچک زندگی میکنید، ممکن است تقاضای بازار در شهر کوچک برای خدمات شما کافی نباشد.
خوشبختانه شما و البته همهی ما، در عصر اینترنت زندگی میکنیم. حالا چطور میتوانید خدمات حسابداری و دفترداری خود را با استفاده از اینترنت در منطقه جغرافیایی وسیعتر رشد و گسترش دهید؟
با وجود دفتر کار فیزیکی که دارید، فروش آنلاین هم میتواند یکی از ابزارهای کلیدی گسترش و رشد بازار کار شما باشد. محیط آنلاین یکی از بهترین روشهای تکمیلی برای افزایش درآمد شماست و خیلی سریع بعنوان یکی از روشهای تجاری بین همه جا افتاده است.
هر راهی که برای افزایش تجارت آنلاین شما وجود دارد، آن را پیدا کنید و دنبالش باشید.
یکی از جنبههای نادیده گرفته شده برای تبدیل استعداد طبیعی شما به یک تجارت موفق این است که چطور میتوانید از وجود دیگران برای توسعه تجارت خود استفاده کنید. شما در ابتدا خودتان مسئول شروع کار هستید، ولی اگر قرار است توسعه یابد، نیاز به کمک دیگران دارید تا آن را مدیریت کنید.
اعضای دیگر تیمی که برای کمک به خودتان تشکیل میدهید مهارتهایی مثل شما ندارند، ولی استعدادهای خودشان را برای کمک به شما دارند. آنها چطور میتوانند از استعدادهای خودشان برای رشد و توسعه تجارت شما استفاده کنند؟ به طراحان، مدیران سایت، حسابداران و حقوقدانان حرفهای و اعضای مهم دیگر در فروش و بازاریابی فکر کنید. شما به بعضی یا همهی اینها نیاز دارید تا از یک فروشگاه یکنفره به یک موسسه در حال شکوفایی رشد و توسعه پیدا کنید.
بزرگترین کلید رشد و توسعه یک کار تجاری که از مهارتهای طبیعی شما قدرت میگیرد این است که در سریعترین زمان ممکن شروع کنید. با حجم وسیعی از کارهایی که باید انجام دهید غافلگیر و ناتوان نشوید – امتحان کنید!
اگر فکر میکنید مشکل است، از یک برنامه گام به گام برای شروع استفاده کنید. ولی مهمترین بخش این است که همین الان شروع کنید!
برگرفته از : http://www.ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...فایل کتاب توصیههای رولند برگر: چگونه کسب و کار موفق در ایران داشته باشیم
برگرفته : http://ideas-to-wealth.blog.ir
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
اگر از کار تمام وقت هفتگی خود خسته شدهاید و تصمیم دارید کسب و کاری نوپا تاسیس کنید اما از نتایج احتمالی این تصمیم میترسید توصیه میکنم شروع کار را کمی به تعویق بیاندازید. با این وضعیت موفق نخواهید شد! بهترین کار، ادامهی شغل فعلی و فعالیت نیمه وقت بر روی کسب و کار نوپایتان است. برای مدتی محدود و موقت!
دیدگاه و تصویر ذهنی شما نقش بسیار مهمی در آغاز و ادامهی کسب و کارتان بازی میکند. اگر اساس کسب و کارتان را بر پایهی ترس بگذارید شکست خواهید خورد. اما اگر پایهی آن را بر یقین و اعتماد به نفس و سختکوشی بگذارید بدون شک موفق خواهید شد.
اگر کارمندی هستید که مدتیست به ترک شغل فعلی و شروع کسب و کاری جدید برای خود فکر میکند و اگر ترس و تردیدِ پس ذهنتان شما را از حرکت باز داشته، این مطلب انگیزهی لازم برای اجرای تصمیمتان را فراهم میکند!
خود را برای برداشتن این 8 قدم مهم آماده کنید:
1. ذهنتان را برای بازی پیش رو آماده کنید و رشد و توسعهی نگرش کارآفرینانه را در خود آغاز نمایید.
"رهبری به عنوان نیست، به نمونهی عمل است."
- دنیل آدنتوجی
دلیل موفقیت چشمگیر کارآفرینانی چون بیل گیتس و آلیکو دانگوته این است که ذهنشان را مثبت تربیت کردهاند.
یکی از اولین کارهایی که برای کارآفرین شدن باید انجام دهید ایجاد تفکر و ذهنیتی کارآفرینانه است.به یاد داشته باشید که برای کسب و کارتان باید سرانجام روزی شغل فعلی را رها کنید. پس باید از نظر روحی و ذهنی آمادگی داشته باشید. باید برای چالشهای پیش رو آماده شوید.
یک توصیه حرفهای:
کارآفرینی که دیدگاهی کارآفرینانه نداشته باشد هرگز موفق نخواهد شد. بدون چنین دیدگاهی موفق نخواهید بود. باید مهارتهایی چون رهبری، مذاکره و برقرار کردن رابطه و شبکهسازی با آدمها را در خودتان ایجاد کنید.
شما همچنین باید برنامههایی برای شرکت در سمینارهای مربوط به کسب و کار تدارک ببینید تا برای کارهای آینده مجهزتر و قویتر باشید.
2. خودکاری بردارید و طرح کسب و کاری قوی طراحی کنید.
برای ادارهی موفق یک کسب و کار کوچک احتیاج به یک طرح کسب و کار دقیق و قوی دارید. اگر قصد راه اندازی کسب و کار نوپایی را دارید حتماً به آن احتیاج خواهیدداشت.
توصیه حرفهای:
فراموش نکنید که یک طرح کسب و کار خوب، مبلغ تقریبی که برای شروع به آن احتیاج دارید، مبلغی که برای رشد لازم خواهید داشت و مکانی که قرار است در آن کسب و کار برپا شود را شامل میشود.
3. به دنبال همکار باشید؛ شریک یا شرکایی قابل اعتماد.
در تمامی کسب و کارهای نوپا، "همکاری" نکتهی حائز اهمیتیست. در واقع یکی از رموز موفقیت شرکتهایی چون اپل، میکروسافت، گوگل و اینتل همین همکاری است.
اما پیش از انتخاب شریک کاری مطمئن شوید که آن شخص با شما دیدگاه و چشمانداز مشترکی دارد. بدون همکاری دوطرفه کسب و کار شما رشد نخواهد کرد.
توصیه حرفهای:
یکی از قوانین هوشمندانهی شراکت تجاری، امضای قرارداد انحلال شراکت است. به این دلیل که اگر احیاناً همه چیز بر وفق مراد پیش نرفت راه خروجی منطقی و مناسبی باقی بماند.
4. از اول تمام وقت شروع نکنید. کسب و کار جدید را نیمه وقت آغاز کنید.
پس از طی برداشتن قدمهای فوق، گام بعد شروع نیمه وقت کسب و کار مورد نظرتان است. من همیشه بر اهمیت این نکته برای کارمندان تأکید میکنم. حقیقت این است که بسیاری از ما برای برپا کردن کسب و کار خود برنامهریزی میکنیم ولی همهی ما آمادگی برخواستن و راه افتادن یکباره را نداریم.
توصیه حرفهای:
منتظر چراغ سبز نمانید.
5. صبر نکنید تا همه چیز تیره و ناامید کننده یا شیرین و کامل به نظر برسد! هرچه سریعتر "شروع" کنید.
به اینکه اگر کسب و کارتان را شروع کنید چه میشود یا اگر شروع نکنید چه اتفاقی رخ میدهد فکر نکنید!
واقعیت این است که برای "شروع" فرآیند راهاندازی کسب و کار نیازی به پول ندارید. در واقع اصلاً به منابع مادی احتیاج ندارید؛ تنها باید مصمم باشید و دارای ذهنی مثبت. کسانی که این دو ویژگی را دارند در کسب و کار خود پیشرفت میکنند.
اگر سرمایهی شما کافی نیست ذهنتان را درگیر نکنید، با آنچه دارید "شروع" کنید.
فراموش نکنید کارآفرینان مطرح دنیای اینترنت مثل برایان کلارک (Brian Clark)، درن روز (Darren Rowse)، بامیدل اونیبالوسی (Bamidele Onibalusi)، مایکل چیبوزور (Michael Chibuzor) و جان چو (John Chow) وقتی کسب و کار آنلاینشان را آغاز کردند سرمایهی کافی و لازم در اختیارشان نبود و با همان مقدار کمی که داشتند شروع کردند.
به یاد داشته باشیم کمپانیهای دِل، فیسبوک، گوگل و آمازون همه از خوابگاه های دانشجویی شروع شدند؛ شما هیچ بهانهای ندارید!
6. تقسیم کار کنید.
راهاندازی و پیگیری امور یک کسب و کار نوپا میزان زیادی از وقت و انرژی شما را به خود اختصاص میدهد و نیازمند کار و تلاش بسیار است.
قدم بعدی برای شروع کار، تخصیص بهینهی زمان است.
چند ساعت از روز را به کار کردن بر روی کسب و کار شخصی خود اختصاص خواهید داد؟
آیا میخواهید کسب و کارتان را آخر هفتهها بگردانید؟
باید به این سؤالها پاسخ دهید.
توصیه حرفهای:
به یاد داشته باشید اگر میخواهید کسب و کارتان دوام داشته باشد، باید برای ساختنش زمان بگذارید.
اینجا جایی است که شرکای شما وارد قضیه میشوند. اگر شریکی دارید وظایف را تقسیم کنید و دائم به خودتان یادآوری کنید که نسبت به موفقیت یا شکست هر تکلیف مسئولیت آنرا بپذیرید.
نگویید "کار روزانهی من وقتی برای برپاکردن کسب و کار جدیدم نمیگذارد." هرگز!
من کارآفرینانی مثل اوان چیا (Ewen Chia) و اوبازو اوجیگبیس (Obazu Ojeagbase) میشناسم که روزها کار معمولشان را انجام میدادند و شبها کسب و کار شخصیشان را به پیش میبردند.
7. از کارتان استعفا دهید.
بعد از شروع کسب و کاری کوچک، گام بعدی ترک شغل فعلی است. حقیقت این است که هیچ راهی برای انجام درست و موفق دو کار به طور همزمان وجود ندارد.
برای دستیابی به حداکثر موفقیت ممکن باید روی یکی تمرکز کنید.
اگر واقعاً میخواهید کسب و کارتان در مدت زمان کوتاه رشد کند باید تمام تمرکزتان را متوجه آن کنید.
توصیه حرفهای:
زمانبندی استعفایتان را درست تنظیم کنید. در تصمیمگیری عجله نکنید، قبل از استعفا مطمئن شوید که کسب و کارتان حداقل کمی پول روانهی حساب بانکیتان میکند!
8. افسرده نشوید؛ مقاوم باشید!
راهاندازی کسب و کاری نوپا مثل آب خوردن نیست! واقعاً محتاج کار سخت و سنگین است. اما به یاد داشته باشید که هر چقدر مسیر، پراسترس و دشوار شد تسلیم نشوید. تسلیم نشوید و کوتاه نیایید.
اگر احساس کردید که از نظر روحی تحت فشار و دچار اضطراب هستید، شرایط سخت و پراسترسی که کارآفرینانی همچون لری پیج (Larry Page)، دیوید فولی (David Filo) و مایکل دل (Michael Dell) کارشان را در آن آغاز کردند به یاد آورید.
از این آدمها برای خودتان مدل و الگو درست کنید.
از اشتباهاتشان درس بگیرید و مطالبشان را بخوانید. این سریعترین راه موفقیت و توسعهی کسب و کار نوپای شماست.
"اینکه کجا هستید مهم نیست، اینکه به "کجا میروید" تعیین کننده است."
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...از کودکی به ما یاد داده اند مشاغل را در زمره صنعت یکپارچه بنگریم. به وضوح به ما نگفته اند که میتوانیم با توجه به علایقمان کسب و کار داشته باشیم. درنتیجه با از دست دادن تخیل و ایجاد یک محدودیت فکری، مشکلی اساسی به وجود می آید: وقتی در جستجوی کسب و کار هستیم، به فهرستی بیرونی از مشاغل می نگریم و به جای اینکه دست به انجام کار مورد علاقه مان بزنیم، خودمان را به اجبار با یکی از آن مشاغل وفق میدهیم.
اما چه میشد اگر به جای دستورالعمل های توصیه شده، براساس علاقه قلبی خود امکان انتخاب داشتید؟ کریستن کارتر مالک کارخانه باسی بیوِر باتِن را در نظر بگیرید. همانطور که حدس زدید یک کارخانه دکمه فروشی است. مسیری که او طی کرد تا به یک تولیدکننده دکمه مبدل شود، برنامه های از پیش تعیین شده برای ایجاد کسب و کار نبود. حتی این تصور هم (وجود) نداشت که ساخت و تولید دکمه ممکن است به کجا ختم شود. او در کالِج با این حرفه آشنا شد، البته به عنوان یک سرگرمی خلاقانه، و شروع به ساختن دکمه در خوابگاه کرد. کاری که در ابتدا به عنوان یک سرگرمی جانبی آغاز شد، امروزه به شرکتی با بیش از یک میلیون دلار درآمد سالانه تبدیل شده که نیاز داخلی و خارجی بازار را تأمین میکند. این اتفاق یک شبه رخ نداد، اما از یک تصمیمگیری ساده برای انجام کار مورد علاقه اش شروع شد.
کارتر نمونه ای از افرادی است که ازطریق انجام کار هیجان انگیز کسب درآمد میکند. به لطف شیوه های فزاینده ارتباط با مشتری- ازجمله اِتسی، کوییرکی و کیک استارتر– او بخشی از جنبش روبه رشد افرادی است که بذر علاقه را در شغلی تمام وقت میکارند و بدین ترتیب ثبات و علاقه را در حرفهای ارزشمند در هم می آمیزند.
شیوه انجام این کسب و کار:
درمورد آنچه برایتان اهمیت دارد تأمل کنید
اولین مانع بر سر راه پیگیری علایق- بخصوص علایقی که خارج از انبوه وظایف روزانه ماست- تشخیص این نکته است که آیا ارزش دارد وقتمان را صرف آن کنیم یا نه. ما اغلب در انبوه وظایف روزمرهمان گرفتار میشویم و حتی زمانیکه وقت آزاد داریم، برنامه های نِتفلیکس را اغواکننده تر از صرف زمان برای پیشرفت خود میبینیم. اما قطع ارتباط با کارهای روزمره در بررسی این امر که آیا از رضایت حقیقی بهره مندیم یا نسبت به خواسته هایمان بی توجهیم، (بسیار) مهم است. موقع پیاده روی یا تعطیلات آخر هفته (در خلوت) از خودتان چند سؤال جدی بپرسید. آیا خواسته هایتان را زیر بار “وظایف تان” پنهان میکنید؟ اگر در قید انتخابهایی که (تابه حال) انجام داده اید نبودید، وقتتان را صرف چه کاری میکردید؟ ممکن است پاسخ شما چنین باشد: “با حیوانات وقت میگذراندم”، یا شاید هم “آنقدر تلویزیون تماشا میکردم تا چشمهایم ضعیف شود”. اما حتی سرگرمیهای به ظاهر بی اهمیت هم میتوانند به چیزی … مبدل شوند.
گام های کوچک بردارید
حتی وقتی با خود عهد می بندید زمانی را به یکی از علایقتان اختصاص دهید، سرعت پیشروی یک چالش محسوب میشود. به ویژه زمانی که در ابتدای راه هستید و با هدف نهایی (خود) فاصله زیادی دارید. وقتی به آرامی پیش میروید، به خاطر داشته باشید موفقیت ها مجموعه ای از گام های کوچک است. با انجام یک کار کوچک در هر روز در راستای علاقه تان شروع کنید. این کار میتواند باعلاقه دنبال کردن شخصی در توییتِر باشد که کاری را انجام میدهد که شما عاشق آن هستید، نوشتن یک وبلاگ، کارِ دستی یا صرفاً تماشای یک برنامه آموزشی در یوتیوب. بدین ترتیب شما امکان می یابید به آرامی، علایقتان را بیشتر در زندگی روزمره خود بگنجانید و بوسیله نیروی مثبت کارهای کوچک، به زودی متوجه پیشرفت خود می شوید.
به دوستانتان بگویید چه کار میکنید
وقتی کسی ناظر ماست، به استاندارد بالاتری پایبندیم. با جلب نظر جمعی از هوادارانتان راه خود را دنبال کنید تا همچنان متعهد بمانید. عضو گروهی آنلاین از افراد با علایق مشابه (خود) شوید، در اجتماعات غیر رسمی شرکت کنید، به همایش ها بروید یا فقط در فیسبوک اعلام کنید فعالیت جدیدی آغاز کرده اید. این کارها نه تنها شما را به اهدافتان موظف می کند، بلکه موقعیت های شغلی، همکاری و فرصت هایی را به وجود می آورد که پیش از آن راجع به آنها چیزی نمی دانستید.
کسب و کار تنها یک پوسته است و نه چیزی بیشتر. شیوه سنتی شما را وامیدارد در دبیرستان یا کالج به شغلی متعهد شده و سپس به شیوه مهندسی معکوس، خود را با آن سازگار کنید. رویکرد مبتنی بر علاقه که در اینجا به آن پرداخته ایم برعکس آن و پرهزینه است. این رویکرد بجای پرداختن به بُعد محدودی از آنچه که میتوانید باشید، دامنه موقعیت هایی که برای شما امکانپذیر است را وسعت می بخشد.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir/
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
هیچ کس به اندازه استیو جابز نمی توانست درباره شروع یک کسب و کار برای شما صحبت کند و من مفتخر به همکاری با او در بخش مکینتاش شرکت اپل بودم.
در طی یک دوره چند ساله همکاری و دو دهه مشاهده روش کار او، من این پنج چیز مهم درباره شروع کسب و کار را از او آموختم.
آنها میتوانند آنچه میخواهند را به شما بگویند، و معمولاً در راستای چیزهایی بهتر، سریعتر و ارزانتر از وضع موجود است. برای مثال در دهه ۸۰ مشتریان اپل دستگاهی بهتر، سریعتر و ارزانتر از اپل ۲ میخواستند. هیچکس تقاضای مکینتاش نمی کرد. کارآفرینان موفق چیزی خلق میکنند که مردم نمی توانند نیازشان به آن را بوضوح بیان کنند.
متخصصین در بیان اشکالات کار استاد هستند ولی نمی توانند در چگونگی حل مشکل شما را راهنمایی کنند.
در سال ۱۸۳۰ یخ سازان توسط کارخانه های یخ سازی محو شدند. در ۱۸۵۰ کارخانه های یخ سازی توسط شرکتهای یخچال سازی محو شدند. کارآفرینی حقیقی زمانی رخ میدهد که به تکنولوژی بعدی کوچ کنید یا خودتان آن را خلق کنید.
شاید برای همه کاربران مهم نباشد ولی به اندازه ای مهم است که سبب موفقیت یک کسب و کار می شود. داشتن رابط کاربری آسان برای یک کالا یا خدمات دیگر کفایت نمی کند اکنون کالا یا خدمات شما باید زیبا و تحسین برانگیز بوده و با روش خوشایندی کارش را انجام دهد. استیو جابز و اپل بدین شیوه انتظارات مردم را برای همیشه بالا بردند.
قیمت یک کالا عددیست که روی آن نوشته شده است. ارزش یک کالا مجموع هزینه ها و سودهای آن است. بعضی چیزها با قیمت بالاتر می تواند ارزش بهتری داشته باشد زیرا هزینه هایی مثل آموزش را کاهش می دهد و نتایج بهتری در بر دارد. روی قیمت تمرکز نکنید – روی فراهم نمودن ارزشهای ارتباطی تمرکز کنید.
یک چیز دیگر: استیو جابز به من گفت که بعضی چیزها را باید باور کرد تا به چشم بیایند و دیده شوند. ولی بدبین ها باید اول ببینند تا آن چیز را باور کنند. اگر میخواهی یک کارآفرین باشی، باید به ایده ات باور داشته باشی. به این دلیل است که استیو جابز دنیا را دگرگون کرد در صورتیکه بیشتر مردم منتظر بودند تا دنیا دگرگون شود.
برگرفته از : ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
چنانچه جزء آن دسته از افرادی هستید که قصد دارید کار و بار خود را راه بیاندازید، خوب است که با ذهن باز حرکت کنید و از تجربههای افراد مطرح و برجسته کمک بگیرید. در ادامه، هشت کتاب مربوط به این عرصه را معرفی میکند. بعضی از این کتابها به فارسی ترجمه شدهاند و در بازار کتاب ایران هم موجود هستند.
اگر شما قصد راهاندازی اولین شغل خود را دارید، به احتمال زیاد دورهها و آموزشهای لازم را فرا گرفتهاید.
اما آموزش و یادگیری اصلی شما تازه بعد از پایان کلاسهای درس شروع خواهد شد. هنگامی که فرد فارغالتحصیل میشود، هنوز نیاز دارد که آمادگی خود را بالاتر ببرد تا در جمع همتایان خود جایگاه مناسب را پیدا کند.
۱- مجموعهی مقالات وارن بافت
وارن بافت یکی از اسطورههای دنیای کسب و کار و سرمایهداری و در عین حال از ثروتمندترین افراد جهان است. در این کتاب، بافت مجموعهای از نوشتههای خود را در دوران چند ده سالهای که مدیرعامل شرکت "برکشایر هاتاوی" بود جمعآوری کرده است و دیدگاههای شخصی خود را در قالب قوانین و تمرین های کاری به شکل سخنرانی ساده بیان میکند.
۲- هنر جنگ
این کتاب قبل از میلاد مسیح، توسط جنرال، استراتژیست نظامی و فیلسوفی به نام "سان تزو" نوشته شده است. "هنر جنگ" یکی از تاثیرگذارترین کتابهای تاریخی در عرصهی استراتژی است. در حالی که این کتاب در کشاکش جنگ و درگیری های نظامی نوشته شده است اما اصول تزو به عنوان استراتژیهای کسب و کار و تاکتیکهای مذاکره در سراسر جهان به کار گرفته میشود.
۳- پدر پولدار، پدر بیپول
در حوزه ی کتابهای معروف مربوط به کسب و کار، اسم سری کتابهای "پدر پولدار، پدر بیپول" همیشه در لیستها حی و حاضر است. نویسندهی این کتاب "رابرت کیوساکی" است که ماجرای کتابهایش را از زبان پسر نوجوانی روایت می کند که پدر تحصیلکرده اما فقیری دارد. در مقابل، پدر دوستش اخراجی دورهی دبیرستان بوده و حالا یک میلیونر خودساخته است. تجربیات زندگی و دیدگاههای هر دو پدر در این سری کتابها منعکس شده است.
۴- رکود بزرگ: در ماشین رستاخیز
"مایکل لوئیس" کتاب رکود بزرگ را با استناد به سقوط بازار در سال ۲۰۰۸ نوشت. در سال ۲۰۱۵ هم فیلمی به همین نام ساخته شد که برنده اسکار بهترین فیلمنامه اعلام گردید.
۵- Freakonomics
شاید "اقتصاد عجیب و غریب" معادل فارسی مناسبی برای عنوان این کتاب محسوب شود. Freakonomics توسط "استفان دوبنر" نوشته شده است که اکنون مجری یک پادکست هفتگی است. او این عنوان ساختگی را تبدیل به برند خود کرده است. پروژهی اصلی دوبنر با نوشتن این کتاب شروع شد. او در کتاب خود مرزهای اقتصاد را میشکند و قلمروی قواعد و اطلاعات آن را در قالب سوالات کنایی به شکل متفاوتی مطرح میکند: "وجه اشتراک معلم ها با کشتیگیران سومو در چیست؟" و یا "چرا قاچاقچیان مواد مخدر هنوز با مادرشان زندگی میکنند؟"
۶- فراتر از شکست
خواندن این کتاب به تمام افرادی که قصد ورود به دنیای تجارت را دارند توصیه میشود. همانطور که گفتهاند: "کسانی که گذشته را از یاد میبرند محکوم به تکرار آن هستند."
۷- ریسک سرمایهگذاری
سرمایهگذاری یکی از مهمترین بخش های دنیای کسب و کار است که رو ز به روز به اهمیت آن افزوده میشود.در این حوزه، منابع معتبر چندانی وجود ندارد با این حال، "ریسک سرمایهگذاری" توسط دو سرمایهگذار باتجربه به نامهای "برد فلد" و "ژاکوب مندلسون" نوشته شده است که مخاطبان خود را با اصول اولیه و ساختار یک معاملهی خوب آشنا میکند.
۸- قسمت دشوار کارهای سخت: کسب و کاری راه بیاندازید که توجیه سادهای ندارد
"بن هورویتز" یکی از باتجربهترین کارآفرینان سیلیکون ولی است و در کتاب خود توصیههایی برای راهاندازی کسب و کارهای نوپا دارد و تلاش میکند به مخاطب خود درسهایی بدهد که قبلا در مدرسه و دانشگاه فرا نگرفته است.
برگرفته از : zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...ثروت یک گزینه است که همه ما می توانیم آن را انتخاب کنیم. به قول بیل گیتس: این تقصیر شما نیست که فقیر به دنیا آمده اید، اما اگر فقیر بمیرید، حتما تقصیر شما است. دلیلی وجود ندارد که شما در فقر زندگی کنید. ثروت منتظر شما است، اما شما باید تصمیم خود را بگیرید اگر آن را می خواهید. در اینجا به ده تفاوت اصلی افراد پولدار و افراد فقیر اشاره می کنیم:
افراد فقیر به همه چیز شک دارند
آنها همیشه فکر می کنند که دیگران دائما به فکر راهی برای گرفتن پول آنها هستند.
افراد ثروتمند به همه چیز اعتماد دارند
اگر دقت کنید می بینید که اتفاقی مثل باز گذاشتن در ماشین و یا خونه بسیار محتمل تر برای افراد ثروتمند است تا فقیر. اصلا افراد ثروتمند تمایل به اعتماد کردن به همه اشخاص پیرامونشان را دارند.
افراد فقیر مدام به دنبال مقصر هستند
اینگونه افراد همیشه به دنبال مشکل هستند تا راه حل آن. به طور دائم در حال شکوه کردن از دنیای اطرافشان، شرایط، شغلشان، آب و هوا و دولت هستند و لیستی بلندبالا از بهانه های مختلف برای موفق نبودن دارند.
افراد ثروتمند به دنبال موفقیت هستند
این دست افراد ایمان دارند که هر چیزی در جهان با دلیل اتفاق می افتد. به جای اینکه به زندگی اجازه دهند که برای آنها تصمیم گیری کند، خود دست به یک کار بزرگ می زنند و آینده را تعیین می کنند. تمامی بهانه ها را کنار می گذارند و کسی را به خاطر اشتباهات خود سرزنش نمی کنند و می دانند که باید به آنچه که می گویند عمل کنند.
افراد فقیر به دنبال فرضیات هستند
زمانی که نوبت به دانستن حقیقت می رسد، این افراد مدام به دنبال ظن و گمان هستند. زمانی که می خواهند به هدفی برسند و به آن نمی رسند، به جای اینکه دلیل اصلی را کشف کنند، دائما فرضیه سازی می کنند که اصلا از اول این کار شدنی نبوده است.
افراد پولدار سوال می پرسند
این قبیل افراد ترسی از پرسیدن ندارند و با پرسش خود را از عواقب احتمالی یک کار مصون می دارند. در واقع قدرت به دست کسانی است که سوال های به جا و درست می پرسند. آنها به سوال های شما پاسخ نمی دهند، بلکه پاسخ های شما را مورد سوال قرار می دهد.
افراد فقیر می گویند: آنها
زمانی که این افراد کارمند یک اداره هستند و کم کاری می کنند، به جای اینکه کمبودهای خود را جبران کنند، همه اشتباهات و این کمبودها را به اداره و همکاران خود نسبت می دهند.
افراد ثروتمند می گویند: ما
خوب زمانی که این افراد در یک شرکت کار می کنند و یک تیم کاری تشکیل داده اند، اگر موفقیتی و یا شکستی برای آنها اتفاق بیفتد، تنها ضمیر مورد استفاده شان به غیر از من، ما است و مسئولیت کارهای خود را همه با هم به عهده می گیرند.
افراد فقیر به دنبال ارزان ترین راه ها هستند
زمانی که این افراد به دنبال خرید یک کالا هستند، تنها به دنبال ارزان ترین آن هستند و نه کاری به کیفیت کالا و نه کاری به هیچ چیز دیگری دارند. در واقع آنها قیمت را می خرند و نه کالا را.
افراد ثروتمند به دنبال بهترین راه ها هستند
این افراد فرسنگ ها را زیر پا می گذارند تا یک کالای باکیفیت و قیمت مناسب را بخرند. آنها می خواهند در ازای پولی که می دهند سرویس باکیفیت دریافت کنند و هیچگاه به سراغ کالاهای بی ارزش و بی استفاده نمی روند.
افراد فقیر فکر می کنند که پول مهم تر از زمان است
بسیاری از افراد در سراسر جهان زمان خود را به بهای پولی معامله می کنند. شما همیشه می توانید یک پول از دست رفته را دوباره بدست آورید ولی زمان را نه. به هرحال بسیاری زمان خود را به بهای پول می دهند، بدون اینکه پتانسیل واقعی خود را درک کنند.
افراد ثروتمند زمان را مهم تر از پول می دانند
افراد ثروتمند هیچگاه زمان خود را به خاطر پول نمی دهند. یعنی مدام به دنبال تجارب خوب و تاثیرگذار در زندگی هستند. کسب و کار آنها برچیزی که بیشتر از همه دوست دارند متمرکز است و بیشتر به دنبال یک درآمد بابرکت هستند و نه یک درآمد بالا.
افراد فقیر تقلید می کنند
این دست افراد زمانی که یک فرصت را می بینند، نگاه می کنند که دیگران از این فرصت چگونه استفاده می کنند و همان را تقلید می کنند. یعنی اصلا به راه دیگری برای انجام یک کار فکر نمی کنند و اعتقاد دارند که آنچه که دیگران انجام می دهند، بهترین راه است.
افراد ثروتمند خلاقیت به خرج می دهند
این افراد به جای تقلید یک رویه برای رسیدن به موفقیت، سعی می کنند که تنها از زندگی انسان های موفق ایده بگیرند و در نهایت خود دست به خلاقیت می زنند و راه خود را کشف می کنند.
افراد فقیر شکایت می کنند، محکوم می کنند و نقد می کنند
بسیاری از افراد فقیر از گذشتگان خود آموخته اند که چگونه فقیر باشند. یعنی خانواده آنها باعث شده است که براین باور باشند که همه چیز غلط است.
افراد ثروتمند تمجید می کنند و قدر آنچه را که دارند می دانند
این افرد می دانند که چه امتیازاتی دارند و قدر آن را می دانند و به خاطر همین شکرگزاری نعمت ها و شرایطی که دارند، می توانند بیشتر هم داشته باشند.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
افراد فقیر به دنبال توصیه های ساده هستند
آنها مدام به دنبال نظرات دیگران و تایید آنها هستند. آنها همه چیز را بدون حتی پرسش یک سوال می پذیرند. هرنظر و توصیه ای را به عنوان یک حقیقت محض قبول می کنند و با همین جواب راضی هستند و هیچ تحقیقی نمی کنند.
افراد ثروتمند به دنبال توصیه های متخصصانه هستند
افراد ثروتمند ترجیح می دهند که اول خودشان تفکر کنند. اگر چیزی را متوجه نشوند به دنبال توصیه ها و جواب های متخصصانه می روند. آنها بهای توصیه ای که می شنوند را می پردازند و گزینه های بسیاری را مورد بررسی قرار می دهند. آنها می دانند که متخصصان تنها یک پیشنهاد را ارائه می کنند که دلیلی ندارد حتما تایید شود و برای یک کار بخصوص درست عمل کند.
افراد فقیر تلویزیون های بزرگ دارند
این افراد تنها به دنبال خوش گذرانی و بیشتر کردن وسایل تفریح خود و تجملات هستند و تفکر را در آخرین اولویت خود قرار می دهند.
افراد ثروتمند کتابخانه های بزرگ دارند
اما افراد ثروتمند مدام به دنبال یادگرفتن و هرچه بیشتر کتاب خواندن هستند. آنها از دانش خود به گونه ای که به آنها منفعت می رساند استفاده می کنند. آنها تلاش می کنند که خود را بشناسند، دیگران را و جهان پیرامون خود را. این یک حقیقت است که هرچه قدر کتابخانه شان بزرگتر می شود، خانه شان نیز بزرگتر می شود.
پس برای کسب ثروت هرچه بیشتر، باید تا می توانید در مورد افراد ثروتمند مطالعه کنید. در نهایت همان می شوید که می خوانیدش. اگر در حال حاضر اطراف شما را افرادی که ثروتمند نیستند فراگرفته است پس دست به کار شوید و کمی تغییر ایجاد کنید. به زودی به رویاهای خود خواهید رسید.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...