کانال تلگرام
آپارات
ارسال ایمیل
اینستاگرام
توییتر
وبلاگــی ها

کسب و کار موفق

کسب و کار موفق

۷ ویژگی شخصیتی یک رهبر بزرگ

۷ ویژگی شخصیتی یک رهبر بزرگ

توسط .. علوی در ۱۹ بهمن ۱۳۹۵

چنانچه بخواهید رهبری باجذبه باشد، ابتدا باید این جذبه را در خودتان پرورش دهید. رهبری توانایی جذب کسی‌ست که شما بعنوان یک کارفرما یا مدیر یا پدرومادر، فرصتهایی به او پیشنهاد می‌کنید. و این موضوع یکی از بزرگترین چالشهای زندگی است.

...
ادامه مطلب
💖 غذای خانگی مامان‌پز 💖

💖 غذای خانگی مامان‌پز 💖

توسط .. علوی در ۱۰ بهمن ۱۳۹۵

درباره مامان پز

 مامان پز یک شبکه توزیع غذای خانگی است که از سال ۱۳۹۳ شروع به کار نموده است.
 غذاهای ارائه شده توسط مامان پز فقط توسط خانم های خانه در سطح تهران طبخ شده و برای شما ارسال می‌شود.

شرایط استفاده از مامان‌پز

 مامان‌پز رستوران نیست، غذاهای مامان‌پز توسط خانمهای خانه‌دار در سطح شهر تهران و در منازل آنها تهیه می‌شود.
 کلیه غذاهای مامان‌پز قبل از ورود به منو از هر لحاظ تست شده و پس از تایید کارشناس مامان‌پز در منو قرار می‌گیرند.
 غذاهای مامان‌پز هر روز ظهر بین ساعت ۱۲ تا ۱۳ بین مشتریان توزیع می‌شود. لذا ما امکان تعیین زمان دریافت برای هر مشتری را نداریم.
 هر منو بر اساس آدرس اعلام شده برای شما ارسال میگردد، لذا شما بعد از ثبت هر سفارش امکان تغییر آدرس دریافت غذا را ندارید.
 با توجه به سفارش گیری مامان پز از یک روز قبل، امکان تغییر یا انصراف از سفارش فقط تا ساعت ۱۸ روز قبل از توزیع ممکن است.
 هم اکنون مامان‌پز در شهر تهران در مناطق ۱، ۲، ۳، ۴، ۶ و ۷ فعالیت می‌کند. هزینه ارسال در این مناطق ۱۵۰۰ تومان می باشد.
 مامان‌پز به کیفیت و بهداشت غذاها، سلامتی مامان‌ها و بهداشت منازل آنها نظارت می‌کند. همچنین هر مامان ملزم به دریافت کارت بهداشت از خانه‌های سلامت تحت نظارت وزرات بهداشت هستند. با این حال مسئولیت سلامتی غذاها طبق قرارداد مامان پز و مامان‌ها، کاملا به عهده هر مامان می‌باشد.
 در زمان تحویل غذا، سفارش خود را حتما با فاکتور دریافتی چک کنید و از صحت آن اطمینان حاصل کنید.
 ارتقا کیفیت در مامان پز از طریق نظرات مشتریان انجام میگیرد. لذا هر مشتری پس از هر سفارش ملزم به پاسخ به نظرسنجی ارسال شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگرفته از  : www.mamanpaz.ir

...
ادامه مطلب
✅ بازار خانگی

✅ بازار خانگی

توسط .. علوی در ۹ بهمن ۱۳۹۵

وب سایت بازار خانگی با هدف راه اندازی محلی برای کسب در آمد خانواده ها در سراسر کشور عزیزمان از طریق شغل های خانگی بوجود آمده است.

اگر آشپزی، یا شیرینی پزی بلد هستید و یا اگر خیاطی، خدمات آرایشی و زیبایی بلد هستید و یا صنایع دستی، تدریس خصوصی و خلاصه کارهای خانگی بلد هستید و علاقمند به کسب درآمد، آن هم در خانه خودتان، هستید در این وب سایت فروشگاه خود را ساخته و محصول یا خدمات خود را به دیگران در محله و شهر خود عرضه کنید. همچنین اگر دنبال محصول یا خدمات خانگی دلخواه خود هستید ،مثلا غذای خانگی خوشمزه ، می توانید آن را در این سایت جستجو کرده و نزدیک به خانه خود پیدا کنید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگرفته از  : ideas-to-wealth.blog.ir

...
ادامه مطلب
🎯 ایرانی برند

🎯 ایرانی برند

توسط .. علوی در ۶ بهمن ۱۳۹۵
ایرانی برند ، محلی برای حمایت از برندهای ایرانی است .
...
ادامه مطلب
💎 ارزیابی کسب و کار در ایران - مدل بانک جهانی 2017

💎 ارزیابی کسب و کار در ایران - مدل بانک جهانی 2017

توسط .. علوی در ۵ بهمن ۱۳۹۵

گزارش ارزیابی کسب و کار در ایران – مدل بانک جهانی ۲۰۱۷ را می توانید از اینجا دریافتکنید .

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگرفته از  :  http://www.doingbusiness.org/data/exploreeconomies/iran

...
ادامه مطلب
💎 اهمیت صداقت در تجارت

💎 اهمیت صداقت در تجارت

توسط .. علوی در ۳ بهمن ۱۳۹۵

چرا صداقت در مدیریت مهم است؟

داشتن صداقت و درستکاری یکی از مهمترین ویژگی‌های رهبران و مدیران بزرگ در کسب‌وکارشان است و من می‌خواهم بگویم چرا …

 

صداقت در کسب‌وکار و رابطه آن با موفقیت

هروقت من جلسۀ مدیریت برنامه‌ریزیِ راهبردی را تشکیل می‌دهم، اولین ارزشی که همه مدیران اجرایی با آن موافقند صداقت است. مدیران بخوبی می‌دانند که صداقت و درستکاری از پایه‌های مدیریت است. مدیران از خط باورهایشان خارج نمی‌شوند.

بعنوان مثال، آقای جان هانتسمن میلیاردری‌ است که شرکت مواد شیمیایی خود را از هیچ شروع کرده و به تشکیلات دوازده میلیارد دلای توسعه داد. کتابش با عنوان “برنده‌ها تقلب نمی‌کنند”، مملو از داستانهایی از تجربیاتش است که در آنها صبورانه حاضر به تخطی از اصولش نمی‌شد. وی می‌گوید صداقت، دلیل موفقیت‌هایش بوده و هست.

در بازی کسب‌وکار و زندگی هیچ راه اخلاقی میانبری وجود ندارد، اساساً سه نوع مردم وجود دارند، ناموفق، موقتاً موفق، و کسانی که موفق شده و مانده‌اند. تفاوت اینها در شخصیت‌شان است.

 

مدیران و رهبران موفق هرگز با تقلب صداقت‌شان را زیر پا نمی‌گذارند

نمونه‌های بیشماری از افرادی که موقتاً با تقلب به پیروزی رسیدند وجود دارد. کمپانی انرژی انرون بمدت چند سال یکی از مبتکرترین و جسورانه‌ترین شرکتهای امریکا بود. مدیر ارشد کمپانی با تعداد کثیری از مهمترین شخصیتهای کشور از جمله رئیس‌جمهور آشنا بود. سوای اینکه موفقیت انرون بر پایه دروغ بنا شده بود، مطالعات نشان داد افراد “برنده”ای که در راس شرکت بودند در کارشان صداقت نداشتند.

 

صداقت یعنی کارِ درست را انجام بدهیم، چون انجام دادن این کار درست است.

مدیران با صداقت شاید معروفترین و درخشانترین مدیر نباشند، و خودشان به آن اهمیتی نمی‌دهند. صداقت یعنی کارِ درست را انجام بدهیم، چون انجام دادن این کار درست است. و این چیزیست که موفقیت می‌آورد.

اهمیت صداقت در قول دادن و وفای به عهد

مدیران موفق سر قول‌شان هستند. آنها با دقت و حتی با بی‌میلی قولی می‌دهند، ولی هروقت قول دادند آنرا پیگیری و به انجام می‌رسانند. و همیشه حقیقت را می‌گویند. به این کار “رک‌گویی” می‌گویند. اگر از رک‌گویی هراس دارید، پس جرأت ندارید که یک مدیر اجرایی باشید. در این حالت شما اطرافتان را با اشخاص “بله‌قربان گو” پر می‌کنید یعنی کسانی که بجای حقیقت، چیزهایی که شما می‌خواهید بشنوید را می‌گویند.

 

مدیران باصداقت از حقیقت هراسی ندارند

مدیران باصداقت از رودرو شدن با حقیقت ابایی ندارند. این اصل به نام اصل حقیقت‌بینی مشهور است، یا “دیدن جهان آنطور که واقعاً هست، نه آنطور که آرزو دارید باشد.” این موضوع از مهمترین اصول مدیریت است زیرا نشاندهنده حقگویی و صداقت است. بسیاری از شرکتها و سازمانها بخاطر پیروی نکردن از اصل حقیقت‌بینی شکست می‌خورند.

صداقت یعنی گفتن حقیقت هر چند آن حقیقت تلخ و زشت باشد. صادق بودن بهتر از فریب دادن دیگران است، چون با این کار خودتان را هم فریب می‌دهید.

مدیران باید اعتماد بنفس داشته باشند، در عین حال باید توجه داشته باشند که ممکن است خودشان هم اشتباه کنند. بسیاری از مدیران و رهبران به شکست می‌رسند چون از زیر سوال بردن مفروضات و نتیجه‌گیریهای خودشان ممانعت می‌کنند. در ریشه هر شکست، مفروضات گمراه‌کننده نهفته است.

در این دنیای پیوسته در حال تغییر، این امکان وجود دارد که در کارتان کمی یا کاملاً اشتباه کنید. البته شاید هم در اشتباه نباشید ولی در نظر گرفتن این احتمال از شما یک مدیر مدبر می‌سازد چون ذهنتان را به ایده‌ها و افکار جدید باز می‌کند.

 

نتیجه‌گیری

هیچ استثنایی برای صداقت وجود ندارد. صداقت در ذات انسانهاست و مربوط به زمان و مکان نمی‌شود. اگر در موقعیتهای ساده برای نتایج کم‌ارزش صداقت خود را زیر پا بگذارید، آنگاه زیر پا گذاشتن صداقت برای شما امری عادی می‌شود.

مدیران باصداقت همیشه مجبورند جانب انصاف را بگیرند خصوصاً وقتی که با افراد بی‌انصاف طرف هستند. در حقیقت، نشانه درستکاری یک مدیر این است که در مقابل برخورد غیرمنصفانه دیگران، تا چه حد می‌تواند جانب عدالت را بگیرد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 برگرفته از  : ir-success.ir

...
ادامه مطلب
⁉️ حدود 90 درصد از استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند: دلیل موفقیت 10 درصد بقیه چیست؟

⁉️ حدود 90 درصد از استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند: دلیل موفقیت 10 درصد بقیه چیست؟

توسط .. علوی در ۲۶ دی ۱۳۹۵

شاید آماری که ارائه می‌کنیم باعث تضعیف روحیه کارآفرینان شود، اما هدف از این آمار کمک به کارآفرینان برای تلاش، دقت و کار هر چه بیشتر روی استارت‌آپ‌شان است. در واقع از هر ۱۰ استارت‌آپ ۹ تای آن‌ها شکست می‌خورند و تنها یک استارت‌آپ به موفقیت دست پیدا می‌کند.

...
ادامه مطلب
⛔️ یک اشتباه در بازاریابی که کارخانه شکلات را …

⛔️ یک اشتباه در بازاریابی که کارخانه شکلات را …

توسط .. علوی در ۲۵ دی ۱۳۹۵

در این نوشته داستانی را مرور خواهیم کرد در مورد کارخانه شکلاتی که با یک اشتباه در بازاریابی ، با چالش روبرو شد. یکسال پیش بهنام به تازگی از رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد و به فکر راه اندازی کسب و کار خود افتاد.  پدر بهنام فرد پولداری است و تنها دغدغه بهنام این بود که بتواند یک کسب وکار خوب انتخاب کند، پدر بهنام به اوو  توصیه کرد که قبل از اینکه تصمیم نهایی خود را بگیرد یک سفر یه یک کشور اروپایی داشته باشد تا با کسب وکارهای جدید بهتر آشنا شود و تصمیم بهتری بگیرد.

در سفر ده روزه ای که بهنام به انگلیس داشت با Ted Nicholsonمدیر یک برند معروف پوشاک آشنا شد پس از مدتی مشاوره با تد، بهنام متوجه شد که تد صاحب یک برند معروف شکلات نیز هست که در انگلیس بسیار معروف است و بازار بسیار خوبی دارد. در حین گفتگوهای آنها تد علاقه زیادی به راه اندازی یک کارخانه شکلات سازی در تهران نشان داد و نتیجه مذاکرات آنها این شد که تد همه تکنولوژی وتخصص مورد نیاز را تامین می کند و بهنام نیز سرمایه گذاری های لازم را با کمک پدرش به عهده گرفت. فروردین 93 کارخانه راه اندازی شد و دو نوع شکلات با طعم های وانیلی و گردویی به بازار عرضه شد. بسته بندی از جنس همان بسته بندی های شکلات هایی بود که در انگلیس عرضه میشد ولی طراحی روی آن بومی سازی شده بود، و تست های اولیه ای که در شش منطقه تهران انجام شد نشان داد که طعم های تولید شده قابلیت فروش دارند. بازار هدف این شکلات ها را کودکان و نوجوانان انتخاب کردند و تبلیغات متناسب با این گروه طراحی شد و رادیو و روزنامه ها و مجلات به عنوان رسانه انتخاب شد. قیمت گذاری هم از شیوه رقابتی انجام شده بود و به نظر مناسب می رسید. در اردیبهشت ماه اولین محصولات کارخانه با برند “شوکینا” وارد بازار شد و با استقبال خوبی از طرف بازار مواجه شد، تد و بهنام از این موفقیت بسیار خوشحال بودند و تد در تیرماه برای بررسی وضعیت کارخانه به ایران سفر کرد. در تیر ماه به طور ناگهانی افت شدید در فروش رخ داده بود و همه معادلات به هم خورده بود. بازخوردهای گرفته شده از بازار نشان می داد که شکلات ها در حرارت تابستان در بیشتر مغازه هایی که شکلات ها را در بخچال نگه داری نمیکنند آب شده اند و از طرفی چندین مغازه دار اعلام کرده بودند که طعم های شکلات ها چندان مورد علاقه کودکان نیست.

پس از این شکست مقطعی تد تصمیم به خروج از این پروژه گرفت و بهنام را در موقعیت بسیار سختی قرار داد

از نظر شما علت اصلی شکست بهنام در چه چیزی است؟

به نظر شما قبل از اینکه محصول خود را وارد بازار کنند چه تحقیقی باید انجام میدادند؟

پیشنهاد شما برای اینکه بهنام بتواند جلوی ضرر بیشتر خود را بگیرد چیست؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ibazaryabi.com

...
ادامه مطلب
⛔️ محصولات بزرگی که شکست خورده اند

⛔️ محصولات بزرگی که شکست خورده اند

توسط .. علوی در ۲۳ دی ۱۳۹۵

راه اندازی یک محصول، کار سختی برای انجام دادن است.

...
ادامه مطلب
💥 چگونه هجده کشاورز فقیر با ذهن زیبا و شجاع دنیا را تکان دادند؟

💥 چگونه هجده کشاورز فقیر با ذهن زیبا و شجاع دنیا را تکان دادند؟

توسط .. علوی در ۲۰ دی ۱۳۹۵

اخیرا خبری در مورد ثروتمند‌ترین روستای جهان در چین در اخبار آمده بود که این خبر یادآور داستان واقعی‌ و بسیار آموزنده یی در مورد چین تداعی می‌کند که می تواند برای وضعیت اقتصادی ایران امروز ما بسیار آموزنده و مفید باشد. همانطور که می‌دانیم این روزها با تشدید مشکلات اقتصادی کشور بحث های قدیمی‌ مدیران و کارشناسان اقتصادی کشور برای پیدا کردن دلیل این وضعیت اقتصادی و به خصوص رشد پایین و بسیار آهسته اقتصادی، دوباره سخن روز محافل اقتصادی از مدیران دولتی تا کارشناسان کشور شده است که اتفاقا بسیاری از این عزیزان از وزیر تا مشاور اقتصادی از رشد خارق العاده اقتصادی چین به عنوان یک کشور شرقی‌ در ۳۷ سال اخیر مثال می‌‌آورند و تلاش دارند مانند بسیاری کارشناسان  توسعه کشورهای دیگر با تحلیل این پیشرفت خیره کننده، کلید و فرمولی برای حرکت کشور در جهت رشد و توسعه به شکل مشابه چین پیدا کنند ( و این البته همزمان شده است با ظهور ترامپ و چشم انداز تشدید مشکلات و روابط با خارج از کشور و بالا گرفتن این بحث که یک فرد و نظرات او چه اندازه در اداره یک کشور می تواند تاثیر مثبت یا منفی‌ داشته باشد).
در اینجا بدون اینکه بخواهیم به صورت آکادمیک به مقوله رشد اقتصادی چین و دلأئل آن به پردازیم، به داستانی واقعی‌ از ۱۸ کشاورز بسیار فقیر و قحطی زده چینی‌ اشاره می‌کنیم که بنا به گفته بسیاری از کارشناسان و خود دولت چین، که حال آن ها را به عنوان قهرمانان ملی‌ چین مورد تکریم قرار می دهد، سنگ بنا و جرقه اولیه این تغییر عظیم در چین را به وجود آوردند که حال، دنیا و معادلات آن را به طور کلی‌ در قرن ۲۱ تغییر داده. ولی‌ قبل از آن لازم است به عنوان مقدمه نگاهی‌ بسیار کوتاه به تاریخ چین تا سال ۱۹۷۸ بیاندازیم، تا بتوانیم بهتر به اهمیت کار عظیم این ۱۸ کشاورز فقیر و یک ذهن زیبای پشتیبان آن ها پی‌ ببریم که نقش کلیدی در این تحول بزرگ را داشت. تقریبا تمام مورخان چینی‌ و غیر چینی‌ و اروپایی موافق هستند که چین تا قرن هفدهم میلادی، با فاصله زیاد به دلیل فرهنگ غنی‌ و کشاورزی پیشرفته ثروتمند‌ترین قطعه و ملت روی کره زمین بودند. ولی‌ همزمان با رنسانس و تجدید نظرطلبی اروپا، متاسفانه ملل شرقی‌، از جمله چین، از قافله پیشرفت جدید اروپا، عقب ماندند و این عقب افتادگی تا نیمه اول قرن بیستم، یعنی‌ اشغال چین توسط ژاپن ادامه داشت، ولی‌ آرزوی همه چینی‌ها و نخبگان آن ها، در طول همه این سه قرن این بود که بتوانند دوباره ملت چین را به بهروزی و رفاهی که در طول تاریخ به آن معروف بودند برسانند و در نهایت، به مائو و انقلاب چین می رسیم که هیچ هدفی‌ نداشت الا همین باز گرداندن چین و ملت چین در دنیا به جایگاه همیشگی آن ها، یعنی‌ غنی‌‌ترین و ثروتمند‌ترین ملت دنیا. اما مائو به عنوان رهبر انقلاب عظیم چین در سال ۱۹۴۹، الگوی خارجی‌ کمونیسم که در روسیه در اوج خود بود را برای رسیدن به این هدف انتخاب کرد ولی‌ با وجودیکه رهبران و ملت چین  تلاش بسیاری برای تحقق آرمان ها و اهداف انقلاب چین در ۳۰ سال بعد کردند، ولی‌ نتیجه همچنان فقر و قحطی و رشد بسیار پایین صنعتی، اقتصادی و علمی‌ بود، که هرگز نمی توانست نخبگان انقلاب چین را که به شدت نگران افزایش شکاف اقتصادی چین با آمریکا، ژاپن، تایوان، هنگ کنگ و حتی روسیه بودند راضی‌ کند و این عدم موفقیت ادامه داشت تا زمستان سال ۱۹۷۸(۱۳۵۶ شمسی‌). در زمستان ۱۹۷۸ در یکی‌ از روستاهای بسیار دور افتاده و فقیر چین، که مطابق قانون و اصول انقلاب کمونیستی چین، ۱۸ خانواده بهره بردار این روستا (مانند همه روستاهای چین و روسیه و کشورهای کمونیستی) مجبور بودند در یک کمون یا مزرعه اشتراکی، تمام نهادهای تولید، از زمین تا ابزار و نیروی کار را به اشتراک بگذارند، و به صورت جمعی و مانند یک خانواده اقدام به کشاورزی کنند و محصول سبزیجات خود را به تنها خریدار یعنی‌ دولت تحویل دهند فکر تازه یی آغاز شد. برای این روستاییان این روش یعنی‌ ادامه فقر و قحطی و گرسنگی در تمام ۲۰ سال گذشته از ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۸. تنها در یک برهه از ۱۲۰ ساکن این روستا، ۶۷ نفر به دلیل قحطی جان خود را از دست داده بودند و آنها برای ادامه حیات خود، مجبور بودند ضمن شرکت در کلاس های عقیدتی‌-انقلابی!، به خوردن برگ و ساقه درختان به پردازند! اینجا بود که یکی‌ از این ۱۸ کشاورز، فکری که از مدت ها پیش در ذهن خود می پروراند و می توانست او را محکوم به اعدام یا زندان در اردوگاه های کار به جرم خیانت به آرمان ها و اصول انقلاب کمونیستی چین کند، را با سایر ۱۷ کشاورز روستا در میان گذشت. او می‌دانست که این آخرین شانس است و در غیر این صورت چند نفر از خانواده خود را در سال پیش رو از قحطی از دست خواهد  داد. ایده بسیار ساده بود. آنها در یک شب سرد زمستانی و در خانه او به صورت کاملا مخفیانه عهدنامه یی را امضا کردند که بر اساس آن، بدون اینکه هیچ کس حتی فرزندان آن ها متوجه شوند، زمین روستا را بین خود تقسیم می کردند و هر کس مسول زمین خود بود و توافق کردند که سهم خود را از میزانی‌ که باید به دولت بدهند ادا نمایند و هر چه باقی‌ ماند، برای  خانواده خود آن ها باقی‌ بماند! نتیجه قابل توصیف نبود، آن ها هر سال فقط ۱۵ هزار کیلو محصول سبزیجات تولید می کردند که حتی برای سیر کردن خود آن ها کافی‌ نبود، ولی‌ با روش جدید و در اولین سال، تولید روستا، شش برابر شد و به ۹۰ هزار کیلو رسید و درآمد سرانه آنها از ۲۲ یوان به ۴۰۰ یوان رسید! چنین موفقیتی نمیتوانست از چشم روستاییان مجاور که غرق درگرسنگی بودند و البته مقامات حزبی منطقه پنهان بماند، به سرعت خبر چنین خیانتی! در کلّ منطقه و در نهایت به پکن مرکز کشور رسید و اینجا بود که این کشاورزان می توانستند برای همیشه یا به اعدام یا به زندان های طولانی‌ مدت به خاطر خیانت به آرمان های انقلاب کمونیستی چین محکوم شوند. ولی‌ این کشاورزان و در واقع ملت چین شانس بزرگی آورده بودند. در پکن این مورد همزمان شده بود با روی کار آمدن دنگ شیا پنگ، از رهبران قدیمی‌ و همرزمان وفادار مائو رهبر فقید چین که سال گذشته فوت کرده بود. دنگ و کادر جدید رهبری چین، در یکسالی که به ریاست حزب کمونیست چین رسیده بودند ناامیدانه به دنبال راهی‌ جدید برای رسیدن به اهداف انقلاب چین یعنی‌ بهروزی و رفاه ملت چین و کاهش فاصله عظیم چین با آمریکا و روسیه و اروپا و البته ژاپن بودند. تمام تلاش های گذشته آن ها و مائو از جمله برنامه اقتصادی “یک قدم بزرگ به جلو” برای رونق اقتصاد چین شکست خورده بود و آن ها دیگر مستاصل شده بودند و ملت چین همچنان درگیر قحطی و فقر.
اما همین خبر خیانت این کشاورزان دقیقاً جرقه یی بود که دنگ و کادر رهبری چین را به فکر واداشت. همین جا بود که دنگ نه تنها این اقدام کشاورزان را محکوم نکرد و آن ها را به اعدام یا تبعید محکوم نکرد، بلکه ضربالمثل معروف را به زبان آورد که ” مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید، مهم این است که وظیفه خود، یعنی‌ شکار موش‌های مزأحم را به نحو احسن انجام دهد!” مهم نیست که این کشاورزان روش انقلابی ما را که جواب نداده کنار گذاشتند، مهم این است که روش آن ها جواب داده. همین شد که دنگ با وجود مخالفت های شدید انقلابیون معتقد اما یک جانبه نگر دستور داد که در آن ایالت و یک ایالت دیگر چین این روش به صورت آزمایشی‌ در مزارع سبزیکاری اجرا شود و به خانواده‌های کشاورز اجازه داده شد که اگر محصولی بیشتری به دست آوردند برای خود نگاه دارند و در بازار محلی به صورت آزاد به سایر مردم بفروشند. نتیجه مافوق تصور بود. تولید محصول سبزیجات این دو ایالت در سال بعد تا ۴۰ درصد بیشتر شد و در نهایت همین الگو و مدل به مرور ابتدا به تمام بخش‌های کشاورزی چین و در ادامه به صنعت، خانه سازی و … تسری یافت، و نتیجه این شد که چینی‌ که از ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۹ در طول سی‌ سال فقط ۷ برابر رشد کرده بود، بین ۱۹۸۰ تا کنون یعنی‌ ۳۵ سال، حجم اقتصاد آن یک صد برابر شده است و بسیاری از مردم چین و از جمله این کشاورزان که هنوز زنده هستند و از قحطی و گرسنگی خاطرات بسیار دارند، ولی‌ حالا سوار بنز و پورشه و ماشین های بسیار لوکس می شوند، یعنی‌ در یک نسل از خوردن برگ درختان، تبدیل به بزرگترین اقتصاد دنیا شوند.
همان زمین، همان ابزار و همان افراد، ولی‌ با یک فکر نو و تایید یک شخص خوشفکر در راس دولت مرکزی که ” می‌توانید محصولی را که خود تولید کردید، برای خود و به نفع خود نگاه دارید و این هیچ تنافری با اصول و اهداف انقلاب چین که بهروزی و رفاه و استقلال ملت چین است ندارد!” واین تغییر ساده یک قانون، بزرگترین و سریعترین تحول یک ملت در طول تاریخ بشریت از یک جامعه کشاورزی به شدت بدوی، به یک قدرت اول جهانی‌ را رقم زد. همین ذهن زیبا و یک شجاعت مثال زدنی‌ برای روبرو شدن با واقعیت باعث شد که روس ها و کادر رهبری آن ها در ۱۹۸۵هم متوجه بشوند که نیاز به تجدید نظر دارند و حالا تمام دنیا تحت تاثیر همین تحول عظیم اقتصادی چین است. اگر به این روستا سفر کنید، می‌بینید که دولت چین برای گرامیداشت اقدام این کشاورزان چه اندازه سنگ تمام گذشته است. آن خانه که این عهدنامه امضا شده تبدیل به موزه شده و عهدنامه یی که این ۱۸ کشاورز با خون خود آن را امضا کردند در آنجا نگهداری می شود  و مردم چین  به کنایه  این ورق سه خطی‌ را قانون اساسی‌ چین مدرن می‌دانند که چین را از حضیض فقر به قدرت اول اقتصاد دنیا تبدیل کرد و حالا این داستان و کار این کشاورزان، در تمام کتاب های مدارس چین آموزش داده می شود.
روح این ذهن زیبا، تا همین حالا و درخلأل برنامه‌های توسعه چین که برای ده ها سال آینده چین مدون شده، ادامه دارد. اگر از کارشناسان و مقامات و نخبگان حزبی و انقلابی چین بپرسید که بزرگترین هدف دولت و ملت و انقلاب چین چیست، آنها جملگی وهمگی‌ برخلاف گذشته و عباراتی مانند نابودی کاپیتالیزم غربی یا امپریالیسم شرقی‌ و..فقط یک کلمه می گویند: “از بین بردن فقر”. و این می شود که چین امروز توانسته یک میلیارد نفر از مردم خود را از فقر نجات دهد و تبدیل به بزرگترین بازار برندهای لوکس دنیا از ماشین تا هواپیما شود و برای ملت ۱،۴ میلیارد نفری که ۳۷ سال پیش برگ درختان می‌خوردند، رفاه وعزتی را فراهم کند که حالا آرزو و رقابت ثروتمند‌ترین کشورهای دنیا این است که بیشتر بتوانند توریست ها و سرمایه گذارن (برگ درختان خورسابق) این ملت را به کشور خود جذب کنند. این یک برد – برد واقعی‌ چه برای حاکمیت و مردم چین و چه حتی برای دنیا بوده. حالا تمام کشورهای شرق آسیا و هند و تا مرز ایران در پاکستان و ترکمنستان، از این رونق و موج اقتصادی چین بهره برده و در مسیر رشد‌های ۷ تا ۸ درصدی هستند و نتیجه کار این ۱+۱۸ نفر به راستی‌ مسیر تاریخ را عوض کرده است و این فقط آغاز است. بله عزیزان، ما همیشه تصور می‌کنیم که برای رفع مشکلات اقتصادی نیاز به هزاران اتاق فکر و هزاران موسسه و کارشناس و… داریم. ممکن است در چین امروز برای اداره این اقتصاد عظیم نیاز باشد، ولی‌ برای شروع قبل از هر چیز ما نیاز به یک ذهن زیبا و شجاع برای ترسیم نقشه راه و دور انداختن روش‌ها و افکاری داریم که بارها امتحان خود را پس دادند ولی‌ ما همچنان بر اجرای آنها تاکید داریم و خلاف آن را خلاف آرمان ها و اعتقادات سیاسی و فکری خود می‌دانیم و استفاده آگاهانه (تاکید می شود آگاهانه نه تقلیدی و نمایشی) از تجربیات دیگر ملل در طول زمان را که به هر صورت زودتر به این تجربیات رسیدند تحت عنوان مدرنیته، خود باختگی، مسخ فرهنگی و غربزدگی یا شرق زدگی محکوم می‌کنیم. اروپایی ها و غربی‌ها چه اندازه از همین چین و ما و تمدن‌های شرقی‌ در قرون گذشته و حتی همین حالا، درس گرفتند و حالا از نظر یک چینی‌ یا ژاپنی یا کره یی، هیچ دلیلی ندارد که از تجربیات و نو آوری های کاپیتالیزم غربی یا امپریالیسم شرقی‌ نتوان استفاده کرد و برای ما ایرانیان نیز نباید هیچ دلیلی داشته باشد تا نتوانیم از تجربیات آن ها، از مسائل فرهنگی تا اقتصاد و صنعت و تا سرخ کردن سیب‌زمینی ( به صورتی‌ که در یک فروشگاه با ۵ نفر بتوان در ۸ ساعت کاری، چندین هزار نفر را سرویس داد) استفاده کنیم!

در ادامه تعدادی عکس از روستا و کشاورزانی که این عهدنامه را امضا کردند می بینیم :

 

 

 

 

 

متن عهدنامه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : saten.ir

...
ادامه مطلب