متفکرین خلاق بر دنیا حکمرانی میکنند!
آنها پیوسته بدنبال روشهایی سریعتر، بهتر، و آسانتر برای رسیدن به اهدافشان هستند.
متفکرین خلاق در رأس بزرگترین اختراعات و پیشرفتهای بشریت در طول تاریخ هستند. آنها میدانند که گاهی یک ایدهی خوب تنها چیزیست که مسیر یک کسبوکار را تغییر داده یا زندگی یک فرد را دگرگون میکند.
تفکر ماشینی دشمن تفکر خلاقانه است. ماشینی فکر کردن یعنی عدم انعطافپذیری.
در ریشهیابی تفکر ماشینی، ترس از شکست یا اشتباه کردن و از دست دادن زمان، پول، یا هر دو وجود دارد. همچنین ترس از انتقاد یا مخالف توسط اطرافیان باعث تفکر اینچنینی میگردد.
ولی شما از این دسته افراد نیستید...
شما پتانسیل بیشتری از آنچه در تمام طول عمرتان لازم است در خودتان دارید. شما در مواجهه با موارد جدید هر بار خلاقتر میشوید.
تنها یک ایدهی خوب کافیست تا مسیر زندگیتان را برای همیشه تغییر دهد.
خلاقها افرادی کنجکاو هستند. آنها سوالات زیادی میپرسند و هرگز راضی نمیشوند. با پرسیدن سوالات بیشتر و راضی نشدن به پاسخهای سطحی، میتوانید خلاقتر شوید.
مطالعات زیادی در رابطه با نبوغ در طول سالهای گذشته انجام شده است. اولین حقیقتی که دانشمندان کشف کردند این بود که نبوغ، ربطی به آیکیو و یا تحصیلات ندارد. بسیاری از افراد اصطلاحاً نابغه، دارای هوش متوسط یا کمی بالاتر از متوسط بودند. آنها دریافتند که نبوغ موضوعی است که مربوط به رفتار و رویکرد افراد در مواجهه با چالشهای اجتنابناپذیر زندگی میشود.
این مطالعات نشان میدهد که نوابغ، سه صفت بارز دارند که به مرور آن را در خودشان توسعه دادند:
اولین نکته اینکه، آنها با ذهنی باز - تقریباً مشابه رفتار اکتشافی بچهها - به هر مشکل یا موقعیت وارد میشوند. هر چقدر ذهنتان به یک موقعیت جدید بازتر باشد، بینش عمیقتری نسبت به آن پیدا کرده و ایدههای نابتری به ذهنتان خطور میکند.
ایدههایی که شما را قادر میسازند خارج از چارچوب معمول بیاندیشید.
نوابغ پیوسته میپرسند، "چرا؟" و "چرا نه؟" و "چه میشود اگر...؟"
دومین نکته اینکه، نوابغ با دقت به همهی جوانب یک مشکل توجه میکنند، آنها دنبال نتیجهگیری سریع نیستند، و در عوض اطلاعات بیشتر و بیشتری جمعآوری میکنند. آنها در هر مرحله نتایج را ارزیابی کرده و تکمیل میکنند. آنها از قضاوت عجولانه اجتناب میکنند و همواره نسبت به احتمال اشتباه یا خوب نبودن ایدهشان با ذهن باز نظر دارند.
از آلبرت اینشتین پرسیدند، «اگر یک بلای آسمانی نازل میشد که در هر 60 دقیقه یک نفر را میکشت، و از شما میخواستند راهحلی پیدا کنید، شما چکار میکردید؟»
اینشتین پاسخ داد،
«من 59 دقیقهی اول را صرف جمعآوری اطلاعات، و یک دقیقهی آخر را صرف حل مشکل با بهترین راهحل میکردم.»
در دنیای تجارت امروز، خصوصاً در معرفی و بازاریابی یک محصول جدید، هر چقدر زمان بیشتری صرف توجیه کردن و اطمینان دادن به مشتریان در رابطه با اینکه محصول جدید شما در راستای نیاز و خواست آنها قرار دارد بکنید، در این بازار رقابتی شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت.
سومین نکته اینکه، نوابغ در همه زمینهها از رویکردی گام به گام در حل یک مشکل و گرفتن تصمیمات مقتضی بهره میبرند.
ریاضیدانان، فیزیکدانان، پزشکان، مکانیکدانان، و متخصصین دیگر حرفهها، خودشان را بدون قاعده و نظام وارد یک مشکل نمیکنند. در عوض آنها از مراحلی که با دقت تنظیم کردهاند پیروی کرده و به روش خودشان روی مشکل کار میکنند و گام به گام به سمت پایان کار و نتیجهگیری پیش میروند.
در همین رابطه داستان دو مشاور سرمایهگذار حرفهای و موفق را برایتان نقل میکنم که یکی از دیگری بسیار موفقتر عمل نموده است:
این دو مشاور تجربیات زیادی در ارزیابی سهام و سرمایهگذاریهای بزرگ برای خودشان و مشتریانشان داشتند. اما، مشاور موفقتر چکلیستی از سوالات اساسی تهیه کرد تا با پرسیدن و تحقیق در مورد پیشنهادهای سرمایهگذاری قبل از اقدام به معامله به نتیجهی درست و مطمئن دست یابد.
مشاور دومی از بسیاری از تکنیکها و تاکتیکهای مشابه استفاده میکرد تا در مورد یک سرمایهگذاری تحقیق کند، اما او بیشتر با توجه به شواهد و تجربههای خودش عمل میکرد. نتیجه اینکه او اغلب پولهای زیادی از دست میداد در صورتی که نبایست اینطور باشد.
نکته قابل ذکری که در این داستان وجود دارد این است که مشاور اولی بطور مرتب موفقتر از دومی عمل میکرد. اما، در برخی از موقعیتها، او اشتباه میکرد و ضرر میداد.
دلیلش همیشه یک چیز بود. او در پیروی از چکلیست خود غفلت میکرد. او یک یا دو آیتم مهم در لیست خود را در نظر نمیگرفت. وقتی که او به چکلیست خود مراجعه میکرد و با دقت آن را از نظر میگذراند، سود سرمایهگذاریهایش به میزان قابل توجهی افزایش مییافت.
در اینجا یک روش گام به گام برای حل مشکل به شما ارائه میکنم که میتواند در حل مشکلات برای شما سودمند باشد:
کاغذی بردارید و مشکل خود را به وضوح روی آن بنویسید. اگر با یک گروه کار میکنید، مشکل خود را روی تابلوی وایت بورد و با موافقت بقیه بنویسید.
در دنیای تجارت، تعریف صحیح یک مشکل اغلب منجر به آشکار شدن راهحل میشود.
هر وقت که مشکل خود را بوضوح تعریف کردید، از خود بپرسید، "آیا مشکل دیگری هم هست؟"
تمام جوانب را در نظر بگیرید و مشکل را چندین بار بازتعریف کنید تا منجر به پاسخ صحیح گردد.
بدترین چیزی که ممکن است با آن روبرو شوید این است که به یک راهحل عالی برای یک مشکل اشتباه یا مشکلی که اصلاً وجود ندارد دست پیدا کنید.
فلسفهای که در پشت هر کسبوکار موفق و هر راهاندازی موفق وجود دارد این است: "پیشرفت مداوم و بیپایان"
عزم خود را جزم کنید و وارد میدان شوید. پیوسته بدنبال روشهایی جدیدتر، بهتر، سریعتر، و ارزانتر برای دستیابی به اهدافتان و پیشرفت حرفهایتان باشید. هیچچیز هرگز آنطور که شما فکر میکنید و میخواهید عمل نمیکند. شما در مسیر موفقیت خود با سرخوردگیها، مشکلات، عقبگردها، و شکستهای موقتی مواجه میشوید.
از توماس واتسون موسس آیبیام پرسیدند، "چگونه سریعتر موفق شویم؟" او پاسخ داد، "اگر میخواهید سریعتر به موفقیت برسید، شکستهای خود را دو برابر کنید. موفقیت، در پشت دروازهی شکست قرار دارد."
در حقیقت، چیزی به نام شکست وجود ندارد. شکستها بازخوردی برای از نو شروع کردن هستند. مشکلات به عنوان موانع در سر راهتان پدیدار نمیشوند بلکه راهنمای شما در این مسیر هستند. فرمول موفقیت همیشه این بوده و خواهد بود: تلاش کنید، دوباره تلاش کنید، راه دیگری را امتحان کنید.
برگرفته از : ir-success.ir
...مصاحبه با غلامعلی سلیمانی
سلیمانی نمونه یک کارآفرین ایرانی است. فکر و ایده نو را در تولید به کار انداخته و به دنبال منابع مالی و تجهیز رفته، خطر را پذیرفته، جانانه تلاش کرده تا توانسته است موفقیت را در آغوش بگیرد. حال که اندکی گشایش ملی پیدا کرده، فرصتی را برای دیدن و کاویدن از دست نمیدهد. به اینجا و آنجا میرود تا از روندهای مشابه در کشورهایی که در این حوزهها جلوترند خبر بگیرد. نمایشگاههای صنعت مربوطه را از دست نمیدهد. کتابهای مدیریتی میخواند. با مشاوران مدیریت نیز بیگانه نیست. از آموزههای مدیریت به خوبی استفاده میکند.
مجموعه فراوردههایی که زیر نظر او تولید و پخش میشوند بسیار متنوع است طوریکه گاه نگران میشویم آیا این همه تنوع گرفتاریزا نیست.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
غلامعلی سلیمانی متولد 25/3 / 1325 در شهرستان آمل. دوره دبستان و دبیرستان را درآمل گذراندم و بعد به تهران آمدم. دو سال پشت کنکور ماندم. پس از آن وارد دانشگاه ملی شدم و در رشته ریاضی تحصیل کردم. از سال دوم دانشگاه مشغول به کار شدم از همان سال هم شهریه دانشگاه را خودم پرداخت کردم. پدرم بابت این موضوع یک سال با من قهر کرد. از سال سوم و چهارم هم اولین کسی بودم که به دانشگاه ملی شهریه ندادم. خدا رحمت کند پروفسور پویان را که میگفت: چرا شهریه نمیدهی؟ گفتم: پول ندارم چه کار کنم، حاضر نیستم کار کنم و پول شهریه بدهم. با این همه پول نفت چه اثری دارد که من شهریه بپردازم یا نپردازم ؟گفت: سال قبل چه کار کردی؟ گفتم: سال قبل از بانک گرفتم. گفت: چرا الان نمیگیری؟ گفتم: صلاح نمیبینم، حالا من باید بمانم یا بروم؟ گفت: بمان. بعد گفتم: استاد شما ماهیانه سیصد تومان به دانشجویان پرداخت میکنید. امکان دارد به من هم این پول را بدهید؟ گفت: نمیدانم تو آمدی شهریه بپردازی یا شهریه بگیری؟ با این وجود پذیرفت ماهیانه آن سیصد تومان را به من نیز بپردازد.
در دوران سربازی هم کار میکردم. یک روز میرفتم دانشسرا درس میدادم. بقیه روزها هم تدریس خصوصی میکردم. همان روزها شرکتی راه انداختیم و تلاش کردیم پروفورم بفروشیم. از سال 50 تا 57 که به صورت جدی کار را شروع کردم، دو شرکت تاسیس کردم. یکی همان شرکت پروفورم و شرکت دیگری هم به نام مارکتینگ سرویس. اند. ریسرچ که با یک آمریکایی و یک هندی تاسیس کرده بودم. این شرکت درآمدی داشت و هزینههای شرکت دیگر را نیز جبران میکرد. و برای بقیه مخارج از بانک وام میگرفتیم. خلاصه انقلاب که شد آن دو از ایران رفتند. شرکتها عملا سود آوری نداشتند. با تدریس خصوصی، هم امورخودم را میگذراندم و هم حقوق کارمندان را میدادم.
سال 1356، در مکان فعلی شرکت کاله کارم را شروع کردم. این مکان مال خواهرم بود، میخواستند این جا را ماهی هفده تومان اجاره بدهند. به خواهرم گفتم این مکان را از شما ماهی بیست تومان اجاره میکنم. گفتند :مگر تو پول داری؟ چه طور میتوانی این کرایه را بپردازی ؟ گفتم: نه، کار میکنم پول در میآورم و کرایه شما را میپردازم.
بالاخره همین مکانی را که امروز میبینید از خواهرم اجاره کردم و از صفر شروع کردم. پخش سوسیس و کالباس را با شرکت کالباسسازی گیلان آغاز کردم. قضیه از این قرار بود که آن زمان پودر سیر کیلویی 28 تومان بود و ما از چین پروفورم گرفته بودیم کیلویی هفت تومان. حتی هفت هزار تومان هم نداشتم که یک تن پودر سیر بیاورم و کار را راه بیندازم. شرکت گیلان قبول کرد پنج تن درخواست بدهد و ما پنج تن برایش آوردیم و به آنها تحویل دادیم.
از پدر و مادر و خانواده خود بگویید.
من در یک خانواده صد درصد مذهبی بزرگ شدم. پدرم وکیل دادگستری بود. آن زمان بیش از چهار کلاس درس نبود. مادرم هم همان چهار کلاس درس را خوانده بود. پدرم از مکتب خانه شروع کرده بود چون علم و درس جدید در آن زمان نبود. بعد از مکتب به تهران آمده و در تهران درسش را تمام کرده بود. ابتدا معلمم بود و بعد وکیل دادگستری شد.
شما فرزند چندم هستی ؟
از پدرم دهم و از مادرم اول.
چند خواهر و برادر دارید ؟
برادرانم همه در سنین پایین فوت کردند. الان دو برادر و دو خواهر دارم. که همه از من کوچکترند. یک برادر، مدیر عامل فراورده های گوشتی آمل و دیگری مدیر عامل کاله است.
وقتی شما صحبت میکنید معلوم است محور همه فعالیت ها یک نفر بوده، غلامعلی سلیمانی. از کی حس کردید نمی توانید با دیگری کار کنید؟
من همیشه حس می کردم می توانم با دیگران کار کنم. اما این جا آدم ها خیلی اهل کار نیستند. همه آدم ها یی که ابتدا کار را با من شروع کردند، به زور مجبورشان می کردم شریکم شوند. مثلا موقعی که همبرگر سازی را شروع کردم از یکی از دوستانم خواستم بیاید و با من کار کند پیشنهاد کردم پنجاه در صد بیش از کار سابقش به او حقوق بدهم و در سود هم شریکش کنم. گفت اگر نتوانی پولم را بپردازی چه؟ البته درست میگفت، چون آن موقع پولی نداشتم. می رفتم تدریس خصوصی می کردم تا سر ماه بتوانم پول ایشان را بپردازم.
پس رشته ریاضی خاصیتش همین است؟
نه. دو خاصیت دارد. اول این که سلول های مغزی آدم را باز می کند. آدم می داند که چه راهی را باید برود. البته به دیگران جسارت نمی کنم.
چه شد به فکر کار افتادید؟
از کلاس هشت و نه به این فکر بودم که کار آزاد داشته باشم. آن موقع به هم کلاسی هایم که الان بعضی از آن ها همکاران من هستند، می گفتم ما می توانیم با دو هزارتومان یک تاکسی بخریم و در شهر آمل با هم کار کنیم..
بعد در دانشگاه هم به این فکر می کردم که باید کار کنم. با این که در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، اما مرتب به این فکر می کردم که باید کسب وکار راه بیندازم. پدرم مخالف بود. می گفت آدم باید عالم باشد. باید درس بخواند. چون خودش عاشق درس خواندن بود. اما من اعتقاد نداشتم که آدم باید فقط درس بخواند. می گفتم آدم باید زندگی کند. برای زندگی علاوه بر این که نیاز به فکر و عقل هست، نیاز به پول هم هست. برای به دست آوردن پول هم باید کار کرد. بنا بر این همیشه به این فکر می کردم که چه کاری باید انجام دهم. آن موقع که دانشجو بودم بیش از ماهی هزار تومان در آمد داشتم. سیصد تومان از دانشگاه میگرفتم. هفته ای دو روز هم در یک مدرسه کار می کردم. ماهی سیصد تومان هم آن جا در آمد داشتم. ماهی ششصد یا هفتصد تومان هم تدریس خصوصی می کردم. خلاصه وضعم از بقیه دانشجو ها بهتر بود. چون عقیده داشتم باید پول در بیاورم تا بهتر زندگی کنم.
شما از یک مقطعی بالاخره تشکیل هیات مدیره دادید. چند نفر از اعضای هیات مدیره از خانواده شما هستند؟
روزهای اول که شرکتی را تاسیس میکردیم مثل شرکت سولیکو یا دمس یا شرکت تهران، براساس شرکایی که داشتیم اعضای هیات مدیره تشکیل می شد. شرکت آمل را که تاسیس کردیم، چون برادرم آمل بود من و دو تن از برادرانم و یکی از دوستانمان اعضای هیات مدیره شدیم. در بوشهر هم هیات مدیره چهار نفره بود که همه غریبه بودند. در کاله هم چون سهام دار اصلی خودم بودم اعضای هیات مدیره غیر از خودم، دو تن از برادرانم و یکی از دوستانم بودند. اما تصمیم گیرنده در همه این شرکت ها خودم هستم.
آیا ضوابط کاله، شرایط وارد شدن به بورس را دارد؟
من نمی خواهم وارد بورس بشوم.
نمیخواهید شرکت را سهامی عام کنید؟
نه. من نیازی به پول ندارم. من نیاز به اطلاعات و نو آوری دارم. این ها برای من میلیاردها دلار ارزش دارد. من به کمک این اطلاعات می توانم بقیه واحد ها را بهتر بسازم و راهبری کنم. واحدهای جدید را با اصول اروپایی بسازم.
تنوع محصول شما زیاد است. حتی محصولاتی که با سلیقه و ذایقه ایرانیها هماهنگی ندارد. به همین دلیل بخشی از محصولات شما با استقبال عمومی مواجه نمی شود. با چه نگاهی به تولید محصول جدید می پردازید؟
من از ابتدا دنبال نوآوری بودم. هرچیزی که در اروپا می دیدم می خواستم این جا تولید کنم. بعضی از محصولاتم مورد استقبال هم واقع نمی شد. دولت ما را به علت نوآوری جریمه می کرد. ما جریمه را هم قبول می کردیم. جنس ما را حراج کردند به این علت که جنس نو تولید می کردیم. اما من باز هم جنس نو تولید می کردم. سهمیه من را قطع کردند. اما باز هم جنس نو تولید می کردم.
واقعیت این است که برایم مهم نبود بازار این را قبول می کد یا نه. من تولید و نوآوری را دوست دارم. فکرمی کنم هرکس ذایقه ای دارد. هیچ دلیلی وجود ندارد همه از پنیر فتا خوششان بیاید. من عشقم تولید و نوآوری است. این تنوع تولید باعث ضرر من هم می شود. اما برایم مهم نیست. ضرر را هم قبول می کنم تا لذت ببرم.
برگرفته از : ideas-to-wealth.blog.ir
🏃🏃🏃 امروزه موتورهای جستجو نقش اساسی در زندگی روزمره مردم ایفا می کنند. نزدیک 80% از افرادی که تمایل به خرید کالایی دارند، ابتدا از طریق گوگل در مورد آن جستجو می کنند و بیش از 80% ترافیک ایجاد شده در وب از طریق موتورهای جستجو ایجاد می شود.
🔍 بنابراین قرار گرفتن در رتبه های بالای گوگل نه تنها بازدید سایت شما را افزایش می دهد و باعث می شود که افراد زیادی با کسب و کار شما آشنا شوند بلکه افرادی را به سمت سایت تان هدایت می کند که به دنبال خرید کالا یا خدمات شما هستند.
💰💰💰 قرار گرفتن در رتبه های بالای گوگل بالاترین ROI یا نرخ بازگشت سرمایه گذاری را نسبت به سایر روش های بازاریابی اینترنتی دارد. اگر این کار را بخواهیم با فضای غیر مجازی مقایسه کنیم، قرار گرفتن در صدر نتایج گوگل مشابه قرار گرفتن مغازه در محل بورس فروش محصولات شماست و افرادی که به آنجا مراجعه می کنند دقیقا به دنبال خرید همان محصولات هستند.
🔻سایر روش های اینترنتی که بازدید غیرهدفمند به سمت سایت هدایت می کنند را می توان با مغازه ای مقایسه کرد که در محلی پر رفت و آمد واقع شده اما افرادی که از آنجا عبور می کنند لزوما علاقه و برنامه ای برای خرید آن محصولات ندارند.
🔻🔻وب سایت هایی که از روش تبلیغات و بازاریابی خاصی استفاده نمی کند نیز مانند مغازه ای هستند که در کوچه ای خلوت و بدون رفت و آمد قرار گرفته اند.👇👇👇
...آیا می خواهید کسب وکاری را آغاز کنید اما نمی دانید برای سرمایه گذاری آن از چه کمک بگیرید؟
آیا کارآفرینان همیشه سرمایه اولیه برای کسب وکار را دارند؟
آیا استارت آپ ها برای تامین منابع مالی با مشکل روبه رو خواهند شد؟
آیا فراهم کردن منابع مالی برای کسب وکاری که راه اندازی کردید دشوار است؟
ما در اینجا قصد داریم ۷ روشی که با آن ها می توانید منابع مالی برای کارتان را کسب کنید به شما آموزش می دهیم.
۱- وام آنلاین
به تازگی، خدمات وام دهی آنلاین مانند OnDeck و Kabbage جایگزین وام های کسب و کار سنتی شده است. مزیت استفاده از وام دهی آنلاین سرعت روند کارها می باشد.: یک برنامه یک ساعت برای تکمیل شدن نیاز دارد در حالی که در مقابل، روند پرداخت وام های سنتی می تواند هفته و یا حتی ماه ها، طول بکشد. لری سامرز، وزیر سابق خزانه داری آمریکا در سال 2015 گفت: بیش از 70 درصد وام دهی آنلاین به کسب و کارهای کوچک تعلق می گیرد.
۲- فروش محصولات قبل از راه اندازی کسب وکارتان
فروش محصولات خود قبل از راه اندازی کسب وکارتان راهی است که اغلب نادیده گرفته می شود. و روش بسیار موثری برای تامین مالی کسب و کار شما است. کارآفرینان Priska توانستند 50،000 دلار سرمایه بیشتری برای شرکت Bittylab با پیش فروش بطری کودک کسب کنند. دیاز توانست برای پرداخت موجودی و باز کردن بعضی از درها در خرده فروشی به بازدید کنندگان وب سایت خود کمک کند. هر چند دیاز می توانست تا حد زیادی از این ابزار تامین مالی بهره مند شود ولی هنوز هم برخی از مشکلات وجود دارد.
دیاز گفت: "بزرگترین چالش در هماهنگی زمان تحویل موجودی از تامین کننده بود به طوری که ما بتوانیم انجام سفارشات را شروع کنیم"و "چالش دیگر پیش بینی تعدادی از واحد های ما که قرار بود به پیش فروش گذاشته شود بود." در نتیجه کمبود ما در حال حاضر در مرحله پیش فروشی و فروش بیش از اصل پیش بینی، و در نتیجه سفارشات تماس بود."
۳- دوستان و خانواده
قرض گرفتن از یک دوست، یکی دیگر از راه های بالقوه برای تامین مالی کسب و کار شما می باشد. قرض گرفتن از دوستان و خانواده یک جایگزین جالب برای اشکال سنتی مالی است و همچنین برخی از مزایای منحصر به فرد، از جمله پرداخت کم یا بدون بهره و اجتناب از قرارداد بانکی است.
۴- کسب و کار دیگری
صاحبان کسب و کار جدید می توانند از روش های دیگر و کسب وکار دیگری برای تامین منابع مالی کسب وکار اصلی استفاده کنند. کارآفرین الکس جنادینیک درآمد خود را از تورهای او از سایت ComeHike.comبرای راه اندازی Problemio.com ، استفاده کرد که اپلیکشن های موبایل را برای تلفن های همراه بسازد و کسب وکارش را شروع کند. به خاطر خدمات رایگانی که او ارایه می کرد باعث شد کمک های مالی به سایتش سرازیر شود و اینگونه بودجه ای برای ورود به کسب وکار اصلی کسب کند.
۵- وام خانه
برای مالکان که صاحبان خانه هستند.ارزش اصلی خانه منهای آنچه که شما بدهکار هستید ارزش خانه می شود ویک گزینه عالی برای تامین مالی یک کسب و کار کوچک است. این وام ها به طور کلی ارائه دارای نرخ بهره هستند که هم انعطاف پذیرن و هم پایین تر از نرخ تجاری هستند.
۶- فروش دارایی
گاهی اوقات، شما ممکن است یک روش تامین مالی داشته باشید و از ابتدا آن را درک نکرده باشید. این مورد برای کارآفرین که قادر به تامین مالی خود ، با فروش ماشینش البته با موافقت فرزندان خود بوده است . هر چند آن یک تصمیم دشوار ی بود اما توانست 30000 دلار از فروش ماشین بدست آورد که این هزینه را صرف برخی از جنبه های بسیار مهمی از کسب وکار خود کرد.
Saify گفت: "من مقداری از آن پول را برای پرداخت به پیمانکاران طراحی هزینه کردم" "وبقیه پول هم در حساب من است که برای کمک به بازاریابی و پشتیبانی کسب وکار خود استفاده کنم."
۷- کارت های اعتباری
کارت های اعتباری کسب و کار راه آسانی برای تامین مالی استارت آپ ها هستند، و می توانید به کمک آن سریع کسب و کار خود را راه اندازی و اجرا کنید.
"یکی از چند مزیت کارت اعتباری این است که حداقل پرداخت در یک کارت اعتباری بسیار پایین است.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...یکی از چالشهای مصاحبههای شغلی این است که باید انتظار شنیدن هر نوع سوالی را داشته باشیم. حتی شرکتهای مطرح دنیا که انتظار میرود بیشتر سوالات فنی بپرسند، پرسشهای عجیبی مطرح میکنند که پاسخ به آنها چندان ساده به نظر نمیرسد.
شرکتهای بزرگ دنیا با امتیازاتی چون حقوق ماهیانهی بالا، مزایای فوقالعاده و رضایت شغلی همراه هستند که افراد زیادی را وسوسه میکند تا در این شرکتها مشغول کار شوند.
اما بهتر است نگاهی به پشت صحنهی این شرایط خوب بینداریم و برخی از سوالاتی که کارکنان آنها برای استخدام در شغل مورد نظر مجبور به پاسخ شدهاند را ببینیم:
"اگر مجبور باشید که تا آخر عمر یک آهنگ را گوش دهید، چه آهنگی انتخاب میکنید؟ "- استخدام کارشناس استراتژی در فیسبوک
"شعبههای مک دونالد در آمریکا چه تعداد همبرگر مخصوص در سال میفروشند؟"-استخدام برای بخش دادههای علمی در فیسبوک
"اگر این دیوار یک دیوار آجری بود، و شما یک آجر بودید، در کجای این دیوار قرار میگرفتید؟" انتخاب شما چه تاثیری بر روی کل دیوار دارد؟" - استخدام شرکت اکسپدیا برای کارشناس بازاریابی
"برای نابینایان یک قفسه ادویهجات طراحی کنید."- استخدام مهندس سختافزار در اینتل
"یک شهر را انتخاب کنید و تخمین بزنید چه تعداد تنظیمکنندهی کوک پیانو در آنجا مشغول به کار هستند؟" – استخدام مدیر تولید در گوگل
"هزینهی شستشوی پنجرههای سیاتل چقدر است؟"- استخدام کارشناس فروش آنلاین در فیسبوک
"چه تعداد کودک در روز به دنیا میآیند؟"- استخدام مدیر ذخایر جهانی در اپل
"اگر بخواهید با دوستان خود چادر بزنید، چادر خود را در کجا نصب میکنید؟"- استخدام تحلیلگر ارشد مالی در اکسپدیا
"اگر خود را به درخت تشبیه کنید، چه درختی خواهید بود؟"-استخدام نویسندهی ارشد بخش فنی در شرکت سیسکو
" چرا دریچهی چاههای فاضلاب گرد هستند؟"- استخدام مهندس الکترونیک در مرکز دارویی سنت جود
"اگر با بهترین دوست شما صحبت کنیم، چه چیزی ممکن است بگوید که برای شما چالش برانگیز باشد؟"- استخدام کارشناس عرصهی red-zone در اپل
"اگر شما را با یک جمله به یاد آورند، آن جمله چه خواهد بود؟"- استخدام کارشناس استراتژی در شرکت گوگل
"اگر شما در ازدحام جمعیت ایستاده باشید، چگونه دوام خواهید آورد؟"- استخدام مدیر سایت در مایکروسافت
"اگر بخواهید به یک مشتری که در یک قایق یا در میان هرجای دیگری گیر افتاده باشد کمک کنید، اولین چیزی که شما به آن فرد میگویید، چه خواهد بود؟"-استخدام اعضای گروه خدمات مشتریان در آمریکن اکسپرس
"اگر همین الان یک میلیون دلار پول به شما بدهیم، با آن چه کار خواهید کرد؟"- استخدام کارشناس استراتژی در گوگل
"فیسبوک را برای افراد نابینا چگونه طراحی خواهید کرد؟"- استخدام مدیر تولید در فیسبوک
"این مداد را بفروشید!"- استخدام نمایندهی فروش شرکت دارویی فایزر
اگر شما فقط یک انتخاب بین دو نیروی ابر قدرت داشته باشید بین نامریی بودن یا پرواز کردن، کدام را انتخاب میکنید؟"-استخدام مدیر محصولات پیشرفتهی مایکروسافت
"چگونه فاصلهی ایمن تا کنار ساحل را با وجود احتمال سونامی تخمین خواهید زد؟" - استخدام مدیر تجزیه و تحلیلeBay
"در این مرحله از زندگی، بین کسب درآمد و یادگیری کدام را ترجیح میدهید؟" -استخدام مهندس نرمافزار در گوگل
"کودکی خود را توصیف کنید."- استخدام مدیر امور تجاری درشرکت بیوژن
"بهترین و بدترین روز شما در طی چهار سال گذشته چه بوده است؟"- استخدام مدیریت مهندسی پروژه در اپل
"والدین شما درباره عملکردتان در دوران دبیرستان چه احساسی داشتند؟"- استخدام متخصص مراقبت از فروش در الای لیلی
آیا شما هم تجربهی پاسخ دادن به چنین سوالات عجیب غریبی را داشتهاید ؟؟؟
برگرفته از : http://www.zoomit.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...حتماً شنیدهاید که میگویند، اگر کاری را با عشق و علاقه انجام میدهید، حتی یک روز از عمرتان را هم "کار"نکردهاید.
البته، راهاندازی استارتآپ خودتان به چیزهایی بیشتر از عشق و علاقه نیاز دارد، ولی داشتن همین عشق و علاقه برای شروع کار کافی است.
خوب حالا چگونه میتوانیم این شور و شوق و استعدادها را به یک تجارت موفق و گسترشپذیر تبدیل کنیم؟
در ادامه با ما همراه باشید...
شما مهارتهایی در خودتان دارید که شما را منحصر بفرد میسازد. نکته اینجاست که بفهمید آن مهارتها به چه شکلی خاص هستند و چطور میتوانید بازاری برایش پیدا کنید.
به حتم میگویم که در این اقتصادِ همیشه در حال گسترش و بی حد و مرز امروزی، برای هر کسی چیزی وجود دارد که قابل ارائه باشد. خوب حالا شما چطور میتوانید با ارائه یک چیز متفاوت و یکتا از خودتان جایی در این تجارت جهانی برای خودتان باز کنید؟
وقتیکه لیست کاملی از مهارتهای خوب خود تهیه کردید، در نظر بگیرید که چطور میتوانید بعضی از اینها را به یک تجارت قابل ارائه تبدیل کنید. یکی از بهترین روشها برای این تبدیل این است که این جمله دیگران را به یاد بیاورید، "تو خیلی خوب اینکار رو بلدی؛ میتونی لطفاً برای من هم همین کار رو انجام بدی؟"
برای مثال یکبار خانمی را ملاقات کردم که، در نقاشی روی دیوار مهارت داشت. عاشق نقاشی بود و بطور اتفاقی دیوارهای مهد کودک فرزندش را نقاشی کرده بود.
بعدش یک نفر کار او را دید و خوشش آمد و از او خواست مهد کودکش را هم نقاشی کند. چند وقت بعد کس دیگری همان نقاشیها را دید و دنبال نقاش گشت و تقاضای همان کار را نمود. بقیهاش را خودتان میتوانید حدس بزنید: این استعداد او در همه جا استقبال شد. این خانم نقاش سریعاً فهمید که استعدادش قابلیت عرضه تجاری را دارد و کسان زیادی هم این موضوع را به او میگفتند، "خیلی جالب و قشنگه! میتونی برای اتاق بچهام همین کار رو بکنی؟"
خوب حالا به کارهای گذشته خود فکر کنید، مهارتهایی که بخاطرش مورد ستایش و تمجید قرار گرفتید. بعد فکر خود را متمرکز کنید و ببینید چطور میتوانید آن را به یک محصول یا خدمات موفق تجاری تبدیل کنید. چه خدماتی میتوانید ارائه کنید که دیگران حاضرند برایش پول بدهند؟
در ابتدای کار وقتیکه یک پروژه جنبی را میخواهید بصورت آزمایشی شروع کنید معرفی شما توسط کسانی که کارهای شما را دیده یا خریدهاند همیشه بهترین راه است؛ ولی اگر دنبال یک تجارت واقعی هستید، باید تقاضای بازار را در نظر داشته باشید. برای مثال، اگر حسابدار با استعدادی هستید، ولی در یک شهر کوچک زندگی میکنید، ممکن است تقاضای بازار در شهر کوچک برای خدمات شما کافی نباشد.
خوشبختانه شما و البته همهی ما، در عصر اینترنت زندگی میکنیم. حالا چطور میتوانید خدمات حسابداری و دفترداری خود را با استفاده از اینترنت در منطقه جغرافیایی وسیعتر رشد و گسترش دهید؟
با وجود دفتر کار فیزیکی که دارید، فروش آنلاین هم میتواند یکی از ابزارهای کلیدی گسترش و رشد بازار کار شما باشد. محیط آنلاین یکی از بهترین روشهای تکمیلی برای افزایش درآمد شماست و خیلی سریع بعنوان یکی از روشهای تجاری بین همه جا افتاده است.
هر راهی که برای افزایش تجارت آنلاین شما وجود دارد، آن را پیدا کنید و دنبالش باشید.
یکی از جنبههای نادیده گرفته شده برای تبدیل استعداد طبیعی شما به یک تجارت موفق این است که چطور میتوانید از وجود دیگران برای توسعه تجارت خود استفاده کنید. شما در ابتدا خودتان مسئول شروع کار هستید، ولی اگر قرار است توسعه یابد، نیاز به کمک دیگران دارید تا آن را مدیریت کنید.
اعضای دیگر تیمی که برای کمک به خودتان تشکیل میدهید مهارتهایی مثل شما ندارند، ولی استعدادهای خودشان را برای کمک به شما دارند. آنها چطور میتوانند از استعدادهای خودشان برای رشد و توسعه تجارت شما استفاده کنند؟ به طراحان، مدیران سایت، حسابداران و حقوقدانان حرفهای و اعضای مهم دیگر در فروش و بازاریابی فکر کنید. شما به بعضی یا همهی اینها نیاز دارید تا از یک فروشگاه یکنفره به یک موسسه در حال شکوفایی رشد و توسعه پیدا کنید.
بزرگترین کلید رشد و توسعه یک کار تجاری که از مهارتهای طبیعی شما قدرت میگیرد این است که در سریعترین زمان ممکن شروع کنید. با حجم وسیعی از کارهایی که باید انجام دهید غافلگیر و ناتوان نشوید – امتحان کنید!
اگر فکر میکنید مشکل است، از یک برنامه گام به گام برای شروع استفاده کنید. ولی مهمترین بخش این است که همین الان شروع کنید!
برگرفته از : http://www.ir-success.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...فایل کتاب توصیههای رولند برگر: چگونه کسب و کار موفق در ایران داشته باشیم
برگرفته : http://ideas-to-wealth.blog.ir
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
اگر از کار تمام وقت هفتگی خود خسته شدهاید و تصمیم دارید کسب و کاری نوپا تاسیس کنید اما از نتایج احتمالی این تصمیم میترسید توصیه میکنم شروع کار را کمی به تعویق بیاندازید. با این وضعیت موفق نخواهید شد! بهترین کار، ادامهی شغل فعلی و فعالیت نیمه وقت بر روی کسب و کار نوپایتان است. برای مدتی محدود و موقت!
دیدگاه و تصویر ذهنی شما نقش بسیار مهمی در آغاز و ادامهی کسب و کارتان بازی میکند. اگر اساس کسب و کارتان را بر پایهی ترس بگذارید شکست خواهید خورد. اما اگر پایهی آن را بر یقین و اعتماد به نفس و سختکوشی بگذارید بدون شک موفق خواهید شد.
اگر کارمندی هستید که مدتیست به ترک شغل فعلی و شروع کسب و کاری جدید برای خود فکر میکند و اگر ترس و تردیدِ پس ذهنتان شما را از حرکت باز داشته، این مطلب انگیزهی لازم برای اجرای تصمیمتان را فراهم میکند!
خود را برای برداشتن این 8 قدم مهم آماده کنید:
1. ذهنتان را برای بازی پیش رو آماده کنید و رشد و توسعهی نگرش کارآفرینانه را در خود آغاز نمایید.
"رهبری به عنوان نیست، به نمونهی عمل است."
- دنیل آدنتوجی
دلیل موفقیت چشمگیر کارآفرینانی چون بیل گیتس و آلیکو دانگوته این است که ذهنشان را مثبت تربیت کردهاند.
یکی از اولین کارهایی که برای کارآفرین شدن باید انجام دهید ایجاد تفکر و ذهنیتی کارآفرینانه است.به یاد داشته باشید که برای کسب و کارتان باید سرانجام روزی شغل فعلی را رها کنید. پس باید از نظر روحی و ذهنی آمادگی داشته باشید. باید برای چالشهای پیش رو آماده شوید.
یک توصیه حرفهای:
کارآفرینی که دیدگاهی کارآفرینانه نداشته باشد هرگز موفق نخواهد شد. بدون چنین دیدگاهی موفق نخواهید بود. باید مهارتهایی چون رهبری، مذاکره و برقرار کردن رابطه و شبکهسازی با آدمها را در خودتان ایجاد کنید.
شما همچنین باید برنامههایی برای شرکت در سمینارهای مربوط به کسب و کار تدارک ببینید تا برای کارهای آینده مجهزتر و قویتر باشید.
2. خودکاری بردارید و طرح کسب و کاری قوی طراحی کنید.
برای ادارهی موفق یک کسب و کار کوچک احتیاج به یک طرح کسب و کار دقیق و قوی دارید. اگر قصد راه اندازی کسب و کار نوپایی را دارید حتماً به آن احتیاج خواهیدداشت.
توصیه حرفهای:
فراموش نکنید که یک طرح کسب و کار خوب، مبلغ تقریبی که برای شروع به آن احتیاج دارید، مبلغی که برای رشد لازم خواهید داشت و مکانی که قرار است در آن کسب و کار برپا شود را شامل میشود.
3. به دنبال همکار باشید؛ شریک یا شرکایی قابل اعتماد.
در تمامی کسب و کارهای نوپا، "همکاری" نکتهی حائز اهمیتیست. در واقع یکی از رموز موفقیت شرکتهایی چون اپل، میکروسافت، گوگل و اینتل همین همکاری است.
اما پیش از انتخاب شریک کاری مطمئن شوید که آن شخص با شما دیدگاه و چشمانداز مشترکی دارد. بدون همکاری دوطرفه کسب و کار شما رشد نخواهد کرد.
توصیه حرفهای:
یکی از قوانین هوشمندانهی شراکت تجاری، امضای قرارداد انحلال شراکت است. به این دلیل که اگر احیاناً همه چیز بر وفق مراد پیش نرفت راه خروجی منطقی و مناسبی باقی بماند.
4. از اول تمام وقت شروع نکنید. کسب و کار جدید را نیمه وقت آغاز کنید.
پس از طی برداشتن قدمهای فوق، گام بعد شروع نیمه وقت کسب و کار مورد نظرتان است. من همیشه بر اهمیت این نکته برای کارمندان تأکید میکنم. حقیقت این است که بسیاری از ما برای برپا کردن کسب و کار خود برنامهریزی میکنیم ولی همهی ما آمادگی برخواستن و راه افتادن یکباره را نداریم.
توصیه حرفهای:
منتظر چراغ سبز نمانید.
5. صبر نکنید تا همه چیز تیره و ناامید کننده یا شیرین و کامل به نظر برسد! هرچه سریعتر "شروع" کنید.
به اینکه اگر کسب و کارتان را شروع کنید چه میشود یا اگر شروع نکنید چه اتفاقی رخ میدهد فکر نکنید!
واقعیت این است که برای "شروع" فرآیند راهاندازی کسب و کار نیازی به پول ندارید. در واقع اصلاً به منابع مادی احتیاج ندارید؛ تنها باید مصمم باشید و دارای ذهنی مثبت. کسانی که این دو ویژگی را دارند در کسب و کار خود پیشرفت میکنند.
اگر سرمایهی شما کافی نیست ذهنتان را درگیر نکنید، با آنچه دارید "شروع" کنید.
فراموش نکنید کارآفرینان مطرح دنیای اینترنت مثل برایان کلارک (Brian Clark)، درن روز (Darren Rowse)، بامیدل اونیبالوسی (Bamidele Onibalusi)، مایکل چیبوزور (Michael Chibuzor) و جان چو (John Chow) وقتی کسب و کار آنلاینشان را آغاز کردند سرمایهی کافی و لازم در اختیارشان نبود و با همان مقدار کمی که داشتند شروع کردند.
به یاد داشته باشیم کمپانیهای دِل، فیسبوک، گوگل و آمازون همه از خوابگاه های دانشجویی شروع شدند؛ شما هیچ بهانهای ندارید!
6. تقسیم کار کنید.
راهاندازی و پیگیری امور یک کسب و کار نوپا میزان زیادی از وقت و انرژی شما را به خود اختصاص میدهد و نیازمند کار و تلاش بسیار است.
قدم بعدی برای شروع کار، تخصیص بهینهی زمان است.
چند ساعت از روز را به کار کردن بر روی کسب و کار شخصی خود اختصاص خواهید داد؟
آیا میخواهید کسب و کارتان را آخر هفتهها بگردانید؟
باید به این سؤالها پاسخ دهید.
توصیه حرفهای:
به یاد داشته باشید اگر میخواهید کسب و کارتان دوام داشته باشد، باید برای ساختنش زمان بگذارید.
اینجا جایی است که شرکای شما وارد قضیه میشوند. اگر شریکی دارید وظایف را تقسیم کنید و دائم به خودتان یادآوری کنید که نسبت به موفقیت یا شکست هر تکلیف مسئولیت آنرا بپذیرید.
نگویید "کار روزانهی من وقتی برای برپاکردن کسب و کار جدیدم نمیگذارد." هرگز!
من کارآفرینانی مثل اوان چیا (Ewen Chia) و اوبازو اوجیگبیس (Obazu Ojeagbase) میشناسم که روزها کار معمولشان را انجام میدادند و شبها کسب و کار شخصیشان را به پیش میبردند.
7. از کارتان استعفا دهید.
بعد از شروع کسب و کاری کوچک، گام بعدی ترک شغل فعلی است. حقیقت این است که هیچ راهی برای انجام درست و موفق دو کار به طور همزمان وجود ندارد.
برای دستیابی به حداکثر موفقیت ممکن باید روی یکی تمرکز کنید.
اگر واقعاً میخواهید کسب و کارتان در مدت زمان کوتاه رشد کند باید تمام تمرکزتان را متوجه آن کنید.
توصیه حرفهای:
زمانبندی استعفایتان را درست تنظیم کنید. در تصمیمگیری عجله نکنید، قبل از استعفا مطمئن شوید که کسب و کارتان حداقل کمی پول روانهی حساب بانکیتان میکند!
8. افسرده نشوید؛ مقاوم باشید!
راهاندازی کسب و کاری نوپا مثل آب خوردن نیست! واقعاً محتاج کار سخت و سنگین است. اما به یاد داشته باشید که هر چقدر مسیر، پراسترس و دشوار شد تسلیم نشوید. تسلیم نشوید و کوتاه نیایید.
اگر احساس کردید که از نظر روحی تحت فشار و دچار اضطراب هستید، شرایط سخت و پراسترسی که کارآفرینانی همچون لری پیج (Larry Page)، دیوید فولی (David Filo) و مایکل دل (Michael Dell) کارشان را در آن آغاز کردند به یاد آورید.
از این آدمها برای خودتان مدل و الگو درست کنید.
از اشتباهاتشان درس بگیرید و مطالبشان را بخوانید. این سریعترین راه موفقیت و توسعهی کسب و کار نوپای شماست.
"اینکه کجا هستید مهم نیست، اینکه به "کجا میروید" تعیین کننده است."
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness
...از کودکی به ما یاد داده اند مشاغل را در زمره صنعت یکپارچه بنگریم. به وضوح به ما نگفته اند که میتوانیم با توجه به علایقمان کسب و کار داشته باشیم. درنتیجه با از دست دادن تخیل و ایجاد یک محدودیت فکری، مشکلی اساسی به وجود می آید: وقتی در جستجوی کسب و کار هستیم، به فهرستی بیرونی از مشاغل می نگریم و به جای اینکه دست به انجام کار مورد علاقه مان بزنیم، خودمان را به اجبار با یکی از آن مشاغل وفق میدهیم.
اما چه میشد اگر به جای دستورالعمل های توصیه شده، براساس علاقه قلبی خود امکان انتخاب داشتید؟ کریستن کارتر مالک کارخانه باسی بیوِر باتِن را در نظر بگیرید. همانطور که حدس زدید یک کارخانه دکمه فروشی است. مسیری که او طی کرد تا به یک تولیدکننده دکمه مبدل شود، برنامه های از پیش تعیین شده برای ایجاد کسب و کار نبود. حتی این تصور هم (وجود) نداشت که ساخت و تولید دکمه ممکن است به کجا ختم شود. او در کالِج با این حرفه آشنا شد، البته به عنوان یک سرگرمی خلاقانه، و شروع به ساختن دکمه در خوابگاه کرد. کاری که در ابتدا به عنوان یک سرگرمی جانبی آغاز شد، امروزه به شرکتی با بیش از یک میلیون دلار درآمد سالانه تبدیل شده که نیاز داخلی و خارجی بازار را تأمین میکند. این اتفاق یک شبه رخ نداد، اما از یک تصمیمگیری ساده برای انجام کار مورد علاقه اش شروع شد.
کارتر نمونه ای از افرادی است که ازطریق انجام کار هیجان انگیز کسب درآمد میکند. به لطف شیوه های فزاینده ارتباط با مشتری- ازجمله اِتسی، کوییرکی و کیک استارتر– او بخشی از جنبش روبه رشد افرادی است که بذر علاقه را در شغلی تمام وقت میکارند و بدین ترتیب ثبات و علاقه را در حرفهای ارزشمند در هم می آمیزند.
شیوه انجام این کسب و کار:
درمورد آنچه برایتان اهمیت دارد تأمل کنید
اولین مانع بر سر راه پیگیری علایق- بخصوص علایقی که خارج از انبوه وظایف روزانه ماست- تشخیص این نکته است که آیا ارزش دارد وقتمان را صرف آن کنیم یا نه. ما اغلب در انبوه وظایف روزمرهمان گرفتار میشویم و حتی زمانیکه وقت آزاد داریم، برنامه های نِتفلیکس را اغواکننده تر از صرف زمان برای پیشرفت خود میبینیم. اما قطع ارتباط با کارهای روزمره در بررسی این امر که آیا از رضایت حقیقی بهره مندیم یا نسبت به خواسته هایمان بی توجهیم، (بسیار) مهم است. موقع پیاده روی یا تعطیلات آخر هفته (در خلوت) از خودتان چند سؤال جدی بپرسید. آیا خواسته هایتان را زیر بار “وظایف تان” پنهان میکنید؟ اگر در قید انتخابهایی که (تابه حال) انجام داده اید نبودید، وقتتان را صرف چه کاری میکردید؟ ممکن است پاسخ شما چنین باشد: “با حیوانات وقت میگذراندم”، یا شاید هم “آنقدر تلویزیون تماشا میکردم تا چشمهایم ضعیف شود”. اما حتی سرگرمیهای به ظاهر بی اهمیت هم میتوانند به چیزی … مبدل شوند.
گام های کوچک بردارید
حتی وقتی با خود عهد می بندید زمانی را به یکی از علایقتان اختصاص دهید، سرعت پیشروی یک چالش محسوب میشود. به ویژه زمانی که در ابتدای راه هستید و با هدف نهایی (خود) فاصله زیادی دارید. وقتی به آرامی پیش میروید، به خاطر داشته باشید موفقیت ها مجموعه ای از گام های کوچک است. با انجام یک کار کوچک در هر روز در راستای علاقه تان شروع کنید. این کار میتواند باعلاقه دنبال کردن شخصی در توییتِر باشد که کاری را انجام میدهد که شما عاشق آن هستید، نوشتن یک وبلاگ، کارِ دستی یا صرفاً تماشای یک برنامه آموزشی در یوتیوب. بدین ترتیب شما امکان می یابید به آرامی، علایقتان را بیشتر در زندگی روزمره خود بگنجانید و بوسیله نیروی مثبت کارهای کوچک، به زودی متوجه پیشرفت خود می شوید.
به دوستانتان بگویید چه کار میکنید
وقتی کسی ناظر ماست، به استاندارد بالاتری پایبندیم. با جلب نظر جمعی از هوادارانتان راه خود را دنبال کنید تا همچنان متعهد بمانید. عضو گروهی آنلاین از افراد با علایق مشابه (خود) شوید، در اجتماعات غیر رسمی شرکت کنید، به همایش ها بروید یا فقط در فیسبوک اعلام کنید فعالیت جدیدی آغاز کرده اید. این کارها نه تنها شما را به اهدافتان موظف می کند، بلکه موقعیت های شغلی، همکاری و فرصت هایی را به وجود می آورد که پیش از آن راجع به آنها چیزی نمی دانستید.
کسب و کار تنها یک پوسته است و نه چیزی بیشتر. شیوه سنتی شما را وامیدارد در دبیرستان یا کالج به شغلی متعهد شده و سپس به شیوه مهندسی معکوس، خود را با آن سازگار کنید. رویکرد مبتنی بر علاقه که در اینجا به آن پرداخته ایم برعکس آن و پرهزینه است. این رویکرد بجای پرداختن به بُعد محدودی از آنچه که میتوانید باشید، دامنه موقعیت هایی که برای شما امکانپذیر است را وسعت می بخشد.
برگرفته از : http://ideas-to-wealth.blog.ir/
🆔 https://telegram.me/SuccessfulBusiness : @SuccessfulBusiness